۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'روایت ها' به 'روایتها') |
جز (جایگزینی متن - 'می دانست' به 'مىدانست') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
جعد از شاگردان و ارادتمندان [[وَهْب بن مُنَبّه]] بود. ممکن است که جعد قول به قدر را از وهب گرفته باشد، چرا که بنا بر گزارش ها وهْب مدتی بر این نظر بوده و کتابی هم در باره قدر نگاشته است. اما در ادامه نظر وهب تغییر کرد، در حالی که جعد قدری باقی ماند. همچنین طبق گزارش های موجود وهب در باره توجه فوقالعاده جعد به مسئله [[صفات خدا]] هشدار داده و او را از غور در این مسئله منع نموده بود.جعد مدتی زندانی بود و پیش از سال 125، احتمالاً در سال 124 یا 120، ظاهراً به سبب عقاید غیر متعارفش، و چه بسا به علل سیاسی، به امر [[هشامبن عبدالملک]] و به دست [[خالدبن عبداللّه قسری]] والی [[کوفه]]، در ملاعام بهقتل رسید. اگر زمان حکومت خالد برکوفه سالهای 105 تا 120 بوده باشد و جعد در 124 کشته شده باشد، در اصالت داستان نحوه قتل او، که در روز عید قربان و به صورت قربانی کردن جعد بوده، میتوان تردید کرد؛ اما، چون در ذکر دقیق سالها ممکن است اشتباه شده باشد و ماجرای جعد و خالد بارها نقل شده است، این گزارش را فیالجمله باید درست تلقی کرد. <ref>ر ک، دانش نامه جهان اسلام، جلد اول، ص 4690 ذیل جعد بن درهم. همراه با ویرایش و دخل و تصرف اندک</ref>در گزارش دیگری نیز آمده است که جعد بن درهم در روزگار خلافت هشام بن عبدالملک، مروان بن محمد را تعلیم مى داد.هشام | جعد از شاگردان و ارادتمندان [[وَهْب بن مُنَبّه]] بود. ممکن است که جعد قول به قدر را از وهب گرفته باشد، چرا که بنا بر گزارش ها وهْب مدتی بر این نظر بوده و کتابی هم در باره قدر نگاشته است. اما در ادامه نظر وهب تغییر کرد، در حالی که جعد قدری باقی ماند. همچنین طبق گزارش های موجود وهب در باره توجه فوقالعاده جعد به مسئله [[صفات خدا]] هشدار داده و او را از غور در این مسئله منع نموده بود.جعد مدتی زندانی بود و پیش از سال 125، احتمالاً در سال 124 یا 120، ظاهراً به سبب عقاید غیر متعارفش، و چه بسا به علل سیاسی، به امر [[هشامبن عبدالملک]] و به دست [[خالدبن عبداللّه قسری]] والی [[کوفه]]، در ملاعام بهقتل رسید. اگر زمان حکومت خالد برکوفه سالهای 105 تا 120 بوده باشد و جعد در 124 کشته شده باشد، در اصالت داستان نحوه قتل او، که در روز عید قربان و به صورت قربانی کردن جعد بوده، میتوان تردید کرد؛ اما، چون در ذکر دقیق سالها ممکن است اشتباه شده باشد و ماجرای جعد و خالد بارها نقل شده است، این گزارش را فیالجمله باید درست تلقی کرد. <ref>ر ک، دانش نامه جهان اسلام، جلد اول، ص 4690 ذیل جعد بن درهم. همراه با ویرایش و دخل و تصرف اندک</ref>در گزارش دیگری نیز آمده است که جعد بن درهم در روزگار خلافت هشام بن عبدالملک، مروان بن محمد را تعلیم مى داد.هشام مىدانست که او [[زندیق|زندیق]] است از این جهت وى را به [[بصره]] تبعید کرد. والى بصره در آن هنگام «خالد بن عبداللّه القسرى» بود.چون [[عید قربان|عید قربان]] فرا رسید، خالد پس از این که خطبه عید را تمام کرد گفت اى مردم هر یک از شما حیوانى را براى خدا قربانى مى کنید امّا قربانى من «جعد بن درهم» است، سپس از منبر فرود آمد و دستور داد تا سر او را بریدند. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 137 همراه با ویراش و حذف و اضافه و اصلاح جملات</ref> | ||
==اعتقادات کلامی== | ==اعتقادات کلامی== |