۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دانست' به 'مىدانست') |
جز (جایگزینی متن - 'می فرماید' به 'میفرماید') |
||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
زمانی که سلطان کامل ایوبی محمد بن العادل درگذشت، بر سر جانشینی او اختلافی پیش آمد و حکومت با پسر بزرگش ایوب نیکوکار پایان یافت، الصالح ایوب «از ترس اینکه او را از خواب و خوردن و آشامیدن باز داشت. اسماعیل از متوسل شدن به صلیبیون، دشمنان مسلمانان، خجالت نمیکشید، از این رو با آنان هم پیمان شد تا او را از دست صالح ایوب نجات دهند و او را به او یاری دهند. علاوه بر این، اسماعیل به صلیبیون اجازه داد تا برای خرید اسلحه برای جنگ با مسلمانان مصر وارد دمشق شوند. | زمانی که سلطان کامل ایوبی محمد بن العادل درگذشت، بر سر جانشینی او اختلافی پیش آمد و حکومت با پسر بزرگش ایوب نیکوکار پایان یافت، الصالح ایوب «از ترس اینکه او را از خواب و خوردن و آشامیدن باز داشت. اسماعیل از متوسل شدن به صلیبیون، دشمنان مسلمانان، خجالت نمیکشید، از این رو با آنان هم پیمان شد تا او را از دست صالح ایوب نجات دهند و او را به او یاری دهند. علاوه بر این، اسماعیل به صلیبیون اجازه داد تا برای خرید اسلحه برای جنگ با مسلمانان مصر وارد دمشق شوند. | ||
دور اول با رفراندوم در مورد افتخار بیعت فرانک ها با اسلحه آغاز شد و گفت: «بیعت با آنها بر شما حرام است، زیرا متوجه می شوید که آنها آن را می خرند تا با مسلمان شما بجنگند. سپس بر منبر مسجد اعظم اموی رفت و وفاداری به دشمنان و زشتی خیانت را نکوهش کرد و به سلطان تهمت زد و با خطبه نماز بر او قطع کرد و شروع به ندا دادن به توده ها کرد و به او پیشنهاد داد. عزل و جایگزینی | دور اول با رفراندوم در مورد افتخار بیعت فرانک ها با اسلحه آغاز شد و گفت: «بیعت با آنها بر شما حرام است، زیرا متوجه می شوید که آنها آن را می خرند تا با مسلمان شما بجنگند. سپس بر منبر مسجد اعظم اموی رفت و وفاداری به دشمنان و زشتی خیانت را نکوهش کرد و به سلطان تهمت زد و با خطبه نماز بر او قطع کرد و شروع به ندا دادن به توده ها کرد و به او پیشنهاد داد. عزل و جایگزینی میفرماید: «خدایا برای این امت امر به حقی مقرر کن که در آن ولیّ خود را گرامیداشته باشی و دشمنت را خوار و خوار کنی و به طاعتت عمل کنی و از نافرمانی تو نهی کنی.» مردم برای مسلمانان امنیت و مناجات میکنند. پیروزی بر دشمنان | ||
خط ۲۹۷: | خط ۲۹۷: | ||
نامه قشیری که گفته می شود العز بن عبدالسلام آن را خوانده است. | نامه قشیری که گفته می شود العز بن عبدالسلام آن را خوانده است. | ||
گروهی از معاصران به نفی تصوف در باب جلال رفتند و آن اینکه «تصوف با ذهنیت عقلی و فقهی جلال که مبتنی بر تحقق عقل در متون است، ناسازگار است و با سیره جلال در زندگی، مواضع و فتاوای آن منافات دارد. کتاب ها و آثار.» برخی دیگر واسطه شناخت تصوف العز «به روش خود و پیشینیان که علم و عمل را در هم می آمیزد» کردند.العز آنچه را که برخی از صوفیه درباره رقص و استماع می گویند انکار کرده است، پس | گروهی از معاصران به نفی تصوف در باب جلال رفتند و آن اینکه «تصوف با ذهنیت عقلی و فقهی جلال که مبتنی بر تحقق عقل در متون است، ناسازگار است و با سیره جلال در زندگی، مواضع و فتاوای آن منافات دارد. کتاب ها و آثار.» برخی دیگر واسطه شناخت تصوف العز «به روش خود و پیشینیان که علم و عمل را در هم می آمیزد» کردند.العز آنچه را که برخی از صوفیه درباره رقص و استماع می گویند انکار کرده است، پس میفرماید:«اما رقص و کف زدن، سبکی و سبکی است که شبیه اهانت خداوند است. | ||
اناث که با احمق و دروغ گو نمی کند و چگونه رقصی متعادل با وزنه های آواز از کسی که دلش به بیراهه رفته و دلش رفته است و او علیه السلام | اناث که با احمق و دروغ گو نمی کند و چگونه رقصی متعادل با وزنه های آواز از کسی که دلش به بیراهه رفته و دلش رفته است و او علیه السلام میفرماید. فرمود: «بهترین قرنها نسل من است، سپس کسانی که از آنها پیروی میکنند، سپس کسانی که از آنها پیروی میکنند.» و هیچ یک از کسانی که از آنها پیروی میکنند چنین نمی کند، بلکه شیطان گروهی را تصرف کرده است که فکر میکنند از آنها لذت می برند. می شنوند که مربوط به خدای متعال است و به گفته هایشان ایمان آوردند و به آنچه ادعا میکردند دروغ میگفتند... و رقص فقط از احمق نادان است و از عاقل و نیکوکار نیست.» | ||
وقتی از عزّ در مورد آواز خواندن و حضور و رقصیدن و شنیدن سؤال شد، پاسخ داد: | وقتی از عزّ در مورد آواز خواندن و حضور و رقصیدن و شنیدن سؤال شد، پاسخ داد: | ||