سادات حسنی آشنایی با سر سلسله‌های خاندان عبدالله بن حسن مثنی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'چهره ها' به 'چهره‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'می‌کرد')
جز (جایگزینی متن - 'چهره ها' به 'چهره‌ها')
خط ۳۵: خط ۳۵:
حاکم ولید بن عبدالملک در مدینه عثمان بن خالد بود که به عبدالله و برادرش اهانت بسیار کرد و قصد آزار جدی آنها را داشت. هنگامیکه عثمان عزل شد. عبدالله و برادرش نزد او آمدند و گفتند به مشکلاتی که پیش از‌این میان ما بوده نگاه نکن و کارت را به ما واگذار نما. عثمان نیز به آن دو پناهنده شد و از گرفتاری نجات یافت و به هرچه می‌خواست رسید. پس از‌این بود که عثمان می‌گفت:خداوند بهتر می‌داند رسالتش را در کجا قرار دهد. <ref>نثر الدر فی المحاضرات،  آبى ؛ ج‏1 ؛ ص254‏</ref>  
حاکم ولید بن عبدالملک در مدینه عثمان بن خالد بود که به عبدالله و برادرش اهانت بسیار کرد و قصد آزار جدی آنها را داشت. هنگامیکه عثمان عزل شد. عبدالله و برادرش نزد او آمدند و گفتند به مشکلاتی که پیش از‌این میان ما بوده نگاه نکن و کارت را به ما واگذار نما. عثمان نیز به آن دو پناهنده شد و از گرفتاری نجات یافت و به هرچه می‌خواست رسید. پس از‌این بود که عثمان می‌گفت:خداوند بهتر می‌داند رسالتش را در کجا قرار دهد. <ref>نثر الدر فی المحاضرات،  آبى ؛ ج‏1 ؛ ص254‏</ref>  
===مذاکره با فرمانده خوارج===
===مذاکره با فرمانده خوارج===
درسال 129 ق خوارج به فرماندهی ابوحمزه خارجی برای حج ازسوی عبدالله بن یحیی طالب الحق، از خوارج اباضی یمن، به عرفات آمدند. حاکم حرمین عبدالواحد بن سلیمان بن عبدالملک تصمیم گرفت تا برای حفظ حرمت حرمین یا تامین فرصت برای آمادگی رزمی با آنان مذاکره کند از‌این رو از چهره ها و خاندان‌های سرشناس مدینه از جمله خاندان خلفای چهارگانه افرادی را برگزید و آنان را نزد ابوحمزه فرستاد. ابو حمزه با توجه به گرایش اعتقادی خود به فرزندان امام علی(ع)  و عثمان بی محلی کرده و رو ترش کرد اما بر عکس به نوادگان عمر و ابوبکر خندید و خوشامد گفت و اظهار کرد:به خدا قسم ما برای عمل به سیره پدران شما قیام کردیم. در‌این هنگام عبدالله بن حسن که از‌این اقدام وی آزرده به نظر می‌آمد گفت: ما‌اینجا نه برای افتخار بر سر پدران و اجداد که برای رساندن پیام امیر آمده‌ایم و‌این جمع پس از رساندن پیام امیر و آتش بس با ابوحمزه بازگشتند.<ref>تاریخ‏الطبری، ج‏7، ص:374؛ الکامل، ج‏5، ص:374</ref>   
درسال 129 ق خوارج به فرماندهی ابوحمزه خارجی برای حج ازسوی عبدالله بن یحیی طالب الحق، از خوارج اباضی یمن، به عرفات آمدند. حاکم حرمین عبدالواحد بن سلیمان بن عبدالملک تصمیم گرفت تا برای حفظ حرمت حرمین یا تامین فرصت برای آمادگی رزمی با آنان مذاکره کند از‌این رو از چهره‌ها و خاندان‌های سرشناس مدینه از جمله خاندان خلفای چهارگانه افرادی را برگزید و آنان را نزد ابوحمزه فرستاد. ابو حمزه با توجه به گرایش اعتقادی خود به فرزندان امام علی(ع)  و عثمان بی محلی کرده و رو ترش کرد اما بر عکس به نوادگان عمر و ابوبکر خندید و خوشامد گفت و اظهار کرد:به خدا قسم ما برای عمل به سیره پدران شما قیام کردیم. در‌این هنگام عبدالله بن حسن که از‌این اقدام وی آزرده به نظر می‌آمد گفت: ما‌اینجا نه برای افتخار بر سر پدران و اجداد که برای رساندن پیام امیر آمده‌ایم و‌این جمع پس از رساندن پیام امیر و آتش بس با ابوحمزه بازگشتند.<ref>تاریخ‏الطبری، ج‏7، ص:374؛ الکامل، ج‏5، ص:374</ref>   
اختلافات عبدالله بن حسن با زید برسر بر تولیت اوقاف امام علی علیه السلام
اختلافات عبدالله بن حسن با زید برسر بر تولیت اوقاف امام علی علیه السلام
امیر‌مومنان املاک و مزارع کشاورزی بسیاری را با دستان خود درمناطق مختلف حجاز مانند ینبع و وادی‌القری و فقیرین و مناطق دیگر آباد و درآمد همه آنها را در راه خدا و برای رسیدگی به خویشاوندان و نیازمندان آل علی وقف کرد و تولیت آن را به فرزندان حضرت فاطمه(س) یعنی امام حسن(ع)و پس ازاو امام حسین(ع)  و بعد از آن حضرت  کسی که ایشان  تعیین کنند واگذار‌فرمود <ref>الکافی ،  ج‏7،  ص: 50؛شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید ؛ ج‏15 ؛ ص146.</ref> پس از شهادت امام حسین(ع) میان شاخه‌های حسنی و حسینی بر سر تولیت اختلاف شد و امام سجاد(ع)  که بزرگ حسینیان بود به نفع سادات حسنی از ادعای خود دست برداشت. <ref>مناهل الضرب،  ص167،  سراج الانساب،  ص36</ref>  پس از آن حضرت ‌این اختلاف زنده شد و زید بن علی به عنوان نماینده امام باقر(ع) با جعفر پسر حسن مثنی به پیگیری و دادخواهی درباره اختلاف خود به حاکم وقت مدینه خالد بن عبدالملک مراجعه می‌کردند. <ref>الکامل، ج‏5، ص:231</ref>  در‌این اثنا با‌اینکه گزارش ها از تلاش عبدالله بن حسن برای حفظ احترام زید به عنوان یکی از شخصیت‌های بزرگتر بنی هاشم گزارش شده مانند‌ اینکه هر وقت جلسه دادرسی تمام می‌شد و عبدالله و زید باز می‌گشتند،  عبدالله بن حسن به سرعت به سمت مرکب جناب زید می‌رفت و برای او رکاب می‌گرفت. <ref>تیسیر المطالب فی أمالی أبی‌طالب،  ص: 164‏</ref> با‌این حال گفتگوهای تندی میان‌این دو بزرگوار نقل شده است. <ref>نور الأبصار،  الشبلنجی ، ص:383 ؛الکامل، ج‏5، ص:231‏؛ أنساب الأشراف،  ج‏2، ص:199 و ج‏3، ص:231</ref>   
امیر‌مومنان املاک و مزارع کشاورزی بسیاری را با دستان خود درمناطق مختلف حجاز مانند ینبع و وادی‌القری و فقیرین و مناطق دیگر آباد و درآمد همه آنها را در راه خدا و برای رسیدگی به خویشاوندان و نیازمندان آل علی وقف کرد و تولیت آن را به فرزندان حضرت فاطمه(س) یعنی امام حسن(ع)و پس ازاو امام حسین(ع)  و بعد از آن حضرت  کسی که ایشان  تعیین کنند واگذار‌فرمود <ref>الکافی ،  ج‏7،  ص: 50؛شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید ؛ ج‏15 ؛ ص146.</ref> پس از شهادت امام حسین(ع) میان شاخه‌های حسنی و حسینی بر سر تولیت اختلاف شد و امام سجاد(ع)  که بزرگ حسینیان بود به نفع سادات حسنی از ادعای خود دست برداشت. <ref>مناهل الضرب،  ص167،  سراج الانساب،  ص36</ref>  پس از آن حضرت ‌این اختلاف زنده شد و زید بن علی به عنوان نماینده امام باقر(ع) با جعفر پسر حسن مثنی به پیگیری و دادخواهی درباره اختلاف خود به حاکم وقت مدینه خالد بن عبدالملک مراجعه می‌کردند. <ref>الکامل، ج‏5، ص:231</ref>  در‌این اثنا با‌اینکه گزارش ها از تلاش عبدالله بن حسن برای حفظ احترام زید به عنوان یکی از شخصیت‌های بزرگتر بنی هاشم گزارش شده مانند‌ اینکه هر وقت جلسه دادرسی تمام می‌شد و عبدالله و زید باز می‌گشتند،  عبدالله بن حسن به سرعت به سمت مرکب جناب زید می‌رفت و برای او رکاب می‌گرفت. <ref>تیسیر المطالب فی أمالی أبی‌طالب،  ص: 164‏</ref> با‌این حال گفتگوهای تندی میان‌این دو بزرگوار نقل شده است. <ref>نور الأبصار،  الشبلنجی ، ص:383 ؛الکامل، ج‏5، ص:231‏؛ أنساب الأشراف،  ج‏2، ص:199 و ج‏3، ص:231</ref>   
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش