۸۷٬۸۰۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مهم ترین' به 'مهمترین') |
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'میکرد') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
پیامبر صلوات الله علیه همراه با سپاه ده هزار نفری که ترکیبی از [[مهاجران]] و [[انصار]] و نیز قبیله ها و طایفه های اطراف مدینه بود روز ده رمضان سال هشتم هجری قمری به سمت مکه حرکت کرد. <ref> تاریخ ابن خلدون ، ج۲، ص۴۵۸</ref> سپاه اسلام در ادامه به منطقه مرّ الظهران ( چهار فرسخی) مکه رسید در حالى که هنوز کسی نمىدانست هدف اصلی سپاه اسلام چیست و مقصد نهایی اش کجاست. البته حدس زده می شد که سپاه اسلام به طرف یکی از سه قبیله [[ثقیف]]، [[هوازن]] و [[قریش]] برود، زیرا در حقیقت این سه قبیله تنها قبایل مشرک و قابل توجه در منطقه [[حجاز]] بودند که در وضع آن روز قریش از آن دو ضعیف تر بود چون در [[جنگ بدر]] به سختی شکست خورده وساقط شده بودند و پیروزی در جنگ احد نتوانست صدمات سخت شکست بدر را جبران کند به همین دلیل، سران آنان و مشرکانى که سالها با پیامبر صلوات الله علیه دشمنى کرده بودند، توان و انگیزهاى براى جنگ جدید نداشتند. | پیامبر صلوات الله علیه همراه با سپاه ده هزار نفری که ترکیبی از [[مهاجران]] و [[انصار]] و نیز قبیله ها و طایفه های اطراف مدینه بود روز ده رمضان سال هشتم هجری قمری به سمت مکه حرکت کرد. <ref> تاریخ ابن خلدون ، ج۲، ص۴۵۸</ref> سپاه اسلام در ادامه به منطقه مرّ الظهران ( چهار فرسخی) مکه رسید در حالى که هنوز کسی نمىدانست هدف اصلی سپاه اسلام چیست و مقصد نهایی اش کجاست. البته حدس زده می شد که سپاه اسلام به طرف یکی از سه قبیله [[ثقیف]]، [[هوازن]] و [[قریش]] برود، زیرا در حقیقت این سه قبیله تنها قبایل مشرک و قابل توجه در منطقه [[حجاز]] بودند که در وضع آن روز قریش از آن دو ضعیف تر بود چون در [[جنگ بدر]] به سختی شکست خورده وساقط شده بودند و پیروزی در جنگ احد نتوانست صدمات سخت شکست بدر را جبران کند به همین دلیل، سران آنان و مشرکانى که سالها با پیامبر صلوات الله علیه دشمنى کرده بودند، توان و انگیزهاى براى جنگ جدید نداشتند. | ||
ابهام در مقصد و نیز هدف موجب شد تا دو قبیله هوازن و ثقیف خود را برای مقابله احتمالی با سپاه اسلام آماده کنند.این را می شد از تماسی که با هم داشتند فهمید نکته ای که پس از دستگیری و بازجویی جاسوسی که برای هوازن جاسوسی | ابهام در مقصد و نیز هدف موجب شد تا دو قبیله هوازن و ثقیف خود را برای مقابله احتمالی با سپاه اسلام آماده کنند.این را می شد از تماسی که با هم داشتند فهمید نکته ای که پس از دستگیری و بازجویی جاسوسی که برای هوازن جاسوسی میکرد فهمید که حضرت از او پرسیداز قبیله هوازن چه خبر؟ پاسخ داد من آن ها را در مکانی به نام بقعاء در حالى ترک کردم که نیرو جمع کرده و افرادی را براى جلب همکارى اعراب میان آن ها از جمله ثقیف فرستاده، موافقت شان را جلب کرده بودند.<ref> مغازی واقدی ، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ص ۶۱۵</ref> | ||
لشکر اسلام بدون داشتن هیچ گونه علامتی تا منطقه قُدَید در ۱۲۰ کیلومترى مکه پیش رفتند آن چنان که کسی متوجه نمی شد که این جمعیت در واقع سپاهی است برای فتح مکه، امااز آنجا به بعد پرچم ها برافراشته شد و پرچم مهاجرین در دستان على بن ابى طالب علیه السلام قرار گرفت.<ref>مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۱۷۱</ref> تا زمانی که پیامبر و لشکریانش به مرّالظهران( چهار فرسخی مدینه) رسیدند قبیله قریش از هدف اصلی آن ها که فتح مکه بود، اطلاع نداشتند.<ref> سبل الهدى والرشاد ، ج ۴، ص ۳۲۴</ref> بعد از استقرار سپاه اسلام پیامبر ص دستور داد تا در آن مکان و در نقاط اطراف به شکل وسیعی آتش روشن کنند که در مجموع تعداد ده هزار شعله آتش افروخته شد. <ref>مغازی واقدی، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ص ۶۲۲</ref> ابوسفیان همراه با حکیم بن حِزام و بُدَیل بن ورقاء که براى اطلاع از اوضاع به آن منطقه رفته بودند، از دور با دیدن آتش وحشت کرده گمان کردند که قبیله هوازن قصد یورش به آنان را دارد،اما زمانى که ابوسفیان نزدیک تر شد، سپاه اسلام را دید و بعد از آن تصمیم گرفت که عباس عموی پیامبر ص را که در آن زمان ساکن مکه بود، همراه خود نزد رسول خدا(ص) ببرد تا مسلمان شوند. | لشکر اسلام بدون داشتن هیچ گونه علامتی تا منطقه قُدَید در ۱۲۰ کیلومترى مکه پیش رفتند آن چنان که کسی متوجه نمی شد که این جمعیت در واقع سپاهی است برای فتح مکه، امااز آنجا به بعد پرچم ها برافراشته شد و پرچم مهاجرین در دستان على بن ابى طالب علیه السلام قرار گرفت.<ref>مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۱۷۱</ref> تا زمانی که پیامبر و لشکریانش به مرّالظهران( چهار فرسخی مدینه) رسیدند قبیله قریش از هدف اصلی آن ها که فتح مکه بود، اطلاع نداشتند.<ref> سبل الهدى والرشاد ، ج ۴، ص ۳۲۴</ref> بعد از استقرار سپاه اسلام پیامبر ص دستور داد تا در آن مکان و در نقاط اطراف به شکل وسیعی آتش روشن کنند که در مجموع تعداد ده هزار شعله آتش افروخته شد. <ref>مغازی واقدی، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ص ۶۲۲</ref> ابوسفیان همراه با حکیم بن حِزام و بُدَیل بن ورقاء که براى اطلاع از اوضاع به آن منطقه رفته بودند، از دور با دیدن آتش وحشت کرده گمان کردند که قبیله هوازن قصد یورش به آنان را دارد،اما زمانى که ابوسفیان نزدیک تر شد، سپاه اسلام را دید و بعد از آن تصمیم گرفت که عباس عموی پیامبر ص را که در آن زمان ساکن مکه بود، همراه خود نزد رسول خدا(ص) ببرد تا مسلمان شوند. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==وقایع بعد از فتح مکه== | ==وقایع بعد از فتح مکه== | ||
روز فتح مکه پیامبر با هزار نفر از لشکریانش که زره پوشیده بودند، وارد این شهر شد. در این زمان سعد بن عباده در حالی که پرچم رسول الله را به همراه داشت، هنگامی که از مقابل ابوسفیان عبور | روز فتح مکه پیامبر با هزار نفر از لشکریانش که زره پوشیده بودند، وارد این شهر شد. در این زمان سعد بن عباده در حالی که پرچم رسول الله را به همراه داشت، هنگامی که از مقابل ابوسفیان عبور میکرد فریاد کشید ای ابوسفیان امروز روزی است که خون ها باید ریخته شود. امروز خدا قریش را خوار و ذلیل خواهد کرد. ابوسفیان به پیامبر ص رو کرد و گفت این دستور شما است که خون قبیله ات را بریزند؟ تو را به خدا قسم می دهم در باره قبیله ات که مهربان ترینی. پیامبر ص در پاسخ ابوسفیان فرمود امروز روز رحمت و مهربانی است. امروز روزی است که خداوند خواسته است که قریش عزیز و با ایمان باشند.<ref>واقدی، مغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۲۲</ref> پس از این واقعه حضرت به [[امام علی علیه السلام]] دستور داد که پرچم را از سعد بن عباده گرفته خود مسئولیتش را بپذیرد. <ref> شیخ مفید ، الإرشاد ، انتشارات اسلامیه، ج۱، ص۵۳</ref> | ||
==عفو عمومی== | ==عفو عمومی== |