۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نشانه ها' به 'نشانهها') |
جز (جایگزینی متن - 'می گویند' به 'میگویند') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اهل حق''' یا فرقه على اللهى یکی از فرق [[غلاة (فرقه)|غلاة]] شیعه هستند. مشهور است که این فرقه [[امام علی علیه السلام]] را خدا میدانند و | '''اهل حق''' یا فرقه على اللهى یکی از فرق [[غلاة (فرقه)|غلاة]] شیعه هستند. مشهور است که این فرقه [[امام علی علیه السلام]] را خدا میدانند و میگویند ما آن حضرت را مظهر حق میدانیم، زیرا که او مظهر تجلی تام و تمام حق است. این فرقه بر همین اساس خود را اهل حق مینامند. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==اعتقادات== | ==اعتقادات== | ||
اساس مذهب اهل حق بر اقوال غلاة شیعه و [[اسماعیلیه]] و فرقه امامیه اثنى عشریه و فرقه دروز و نصیریه است. آنان مانند دراویش، داراى حلقات ذکر و سر سپردن هستند و مقدارى از عقاید خود را از اساطیر عوام فراگرفته اند. این سخن که | اساس مذهب اهل حق بر اقوال غلاة شیعه و [[اسماعیلیه]] و فرقه امامیه اثنى عشریه و فرقه دروز و نصیریه است. آنان مانند دراویش، داراى حلقات ذکر و سر سپردن هستند و مقدارى از عقاید خود را از اساطیر عوام فراگرفته اند. این سخن که میگویند خداوند در ازل در «درّى» پنهان بود، برگرفته از [[عقاید مانوى]] است. اهل حق عقیده «تناسخ» توسط اسماعیلیان و آن ها از هندیان گرفته اند و تحت تاثیر دین زرتشتی، عالم را به دو قسمت «الهى» و «اهریمنى» تقسیم مىکنند و کشتن خروس را از عادات یهود گرفته اند. | ||
به عقیده این جماعت، اساس مذهب شان حقیقتى است که سبب و علت خلقت موجودات شده است. دین آنان آکنده از اسرار است. سرّى که خداوند به پیامبران گفته و آن سر «نبوت» است که از [[آدم ابوالبشر]] آغاز شده است و به [[حضرت محمد]] (ص) که خاتم پیامبران است ختم میشود. از آن پس، این سرّ به نام سرّ «امامت» که حضرت محمد (ص) به على (ع) گفته است و از او تا دوازدهمین امام که [[مهدى آل محمد]] (ص) باشد، امتداد دارد. پس از غیبت امام دوازدهم، این سر به پیروان و اقطاب ایشان که یکى پس از دیگرى مى آیند، گفته مى شود.مذهب ایشان مجموعه اى است از آراء و عقایدى که تحت تأثیر افکار اسلامى، زردشتى، یهودى، مسیحى، مهرپرستى، مانوى، هندى و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهاى دینى اهل حق، اجراى سه بوخت یا سه اصل اخلاقى زرتشتى، که «پندار نیک» و «گفتار نیک» و «کردار نیک» میباشد، از واجبات است. تناسخ و حلول «تناسخ» یعنى حلول روح از قالبى به قالب دیگر در مذهب اهل حق، سنگ بنای عقاید ایشان است. حلول ذات را «دونادون» گویند. به عقیده ایشان، در تن هر کسی ذره اى از ذرات الهى موجود است و ظهور روحانى حق در صورت جسمانى پاکان و برگزیدگان، همیشه در گردش مى باشد و آن را گردش مظهر به مظهر می نامند. در این باره آنان معتقد به هفت جلوه پیاپی اند و مى گویند هر بار خداوند با چند تن از فرشتگان مقربش به صورت اتحاد در بدن هاى خاکى «حلول» مى نماید. این «حلول» به منزله لباس پوشیدن و کندن است که آن را به فارسى جامه و به ترکى «دون» | به عقیده این جماعت، اساس مذهب شان حقیقتى است که سبب و علت خلقت موجودات شده است. دین آنان آکنده از اسرار است. سرّى که خداوند به پیامبران گفته و آن سر «نبوت» است که از [[آدم ابوالبشر]] آغاز شده است و به [[حضرت محمد]] (ص) که خاتم پیامبران است ختم میشود. از آن پس، این سرّ به نام سرّ «امامت» که حضرت محمد (ص) به على (ع) گفته است و از او تا دوازدهمین امام که [[مهدى آل محمد]] (ص) باشد، امتداد دارد. پس از غیبت امام دوازدهم، این سر به پیروان و اقطاب ایشان که یکى پس از دیگرى مى آیند، گفته مى شود.مذهب ایشان مجموعه اى است از آراء و عقایدى که تحت تأثیر افکار اسلامى، زردشتى، یهودى، مسیحى، مهرپرستى، مانوى، هندى و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهاى دینى اهل حق، اجراى سه بوخت یا سه اصل اخلاقى زرتشتى، که «پندار نیک» و «گفتار نیک» و «کردار نیک» میباشد، از واجبات است. تناسخ و حلول «تناسخ» یعنى حلول روح از قالبى به قالب دیگر در مذهب اهل حق، سنگ بنای عقاید ایشان است. حلول ذات را «دونادون» گویند. به عقیده ایشان، در تن هر کسی ذره اى از ذرات الهى موجود است و ظهور روحانى حق در صورت جسمانى پاکان و برگزیدگان، همیشه در گردش مى باشد و آن را گردش مظهر به مظهر می نامند. در این باره آنان معتقد به هفت جلوه پیاپی اند و مى گویند هر بار خداوند با چند تن از فرشتگان مقربش به صورت اتحاد در بدن هاى خاکى «حلول» مى نماید. این «حلول» به منزله لباس پوشیدن و کندن است که آن را به فارسى جامه و به ترکى «دون» میگویند و همان است که در فلسفه برهمایى هندوئى «کارما» آمده است. چنان که در کتاب «سرانجام» آمده است «خداوند در ازل درون درّى مى زیست و سپس براى نخستین بار تجسم یافت و به صورت شخصى به نام خاوندگار یا کردگار جهان مجسم شد و بار دوم به صورت على (ع) ظاهر گشت.» | ||
در کتب مذهبى ایشان آمده است که از رنج مرگ نهراسید و باکى از مرگ نیست، زیرا مرگ آدمى، شبیه به پنهان شدن مرغابى زیر آب است. یعنى در جایى پنهان مى شود و در جاى دیگر سر بر مى دارد. منظور از این «تناسخ» و جا به جا شدن و از بدنى به بدن دیگر رفتن، پاک شدن آدمى از گناهان است. هرگاه خداوند به صورت بشر برجسته اى ظاهر شود، چهار یا پنج فرشته که آن ها را چهار ملک | در کتب مذهبى ایشان آمده است که از رنج مرگ نهراسید و باکى از مرگ نیست، زیرا مرگ آدمى، شبیه به پنهان شدن مرغابى زیر آب است. یعنى در جایى پنهان مى شود و در جاى دیگر سر بر مى دارد. منظور از این «تناسخ» و جا به جا شدن و از بدنى به بدن دیگر رفتن، پاک شدن آدمى از گناهان است. هرگاه خداوند به صورت بشر برجسته اى ظاهر شود، چهار یا پنج فرشته که آن ها را چهار ملک میگویند، در ابدان دیگران تجسم مى پذیرد. همان طور که خداوند در هفت صورت تجلى مى کند، فرشتگان نیز در هفت صورت تجلى می نمایند. چنان که در کتاب عهد سلطان سهاک فرشته اى به صورت سلمان و در عهد خاوندگار فرشته اى به صورت بنیامین در آمد. در کتاب «سرانجام» آمده است که فرشتگان صادر از خداوند هستند. سر سپردن، یعنى سر تسلیم و رضا به درگاه حق فرود آوردن و در پیش پیر، دلیل عهد و میثاق بستن از آئین اهل حق است. | ||
هر کودکى اعم از پسر یا دختر باید در نزد پیر دلیل سر بسپرد. از اصول سرسپردن، شکستن یک عدد جوز هندى است و براى شکستن جوز، تشریفات خاصى در «جمخانه» برگزار مى شود. نذر و نیاز از واجبات مذهب اهل حق است که باید در ظرف هفته یا ماه یا فصل یا سال یک بار به جاى آورده شود. مراسم دیگر، قربانى کردن است که در اصطلاح خود آن را کردار می خوانند. قربانى باید از حیوانات نر مانند گاو نر یا گوسفند یا خروس باشد که آن ها را براى این امر پرورش داده باشند. اهل حق به گرفتن [[روزه]] سخت پای بندند، ولى روزه واجب ایشان از سه روز تجاوز نمیکند و فصل آن زمستان است و پس از آن عید می گیرند. دشمنان ایشان براى تحقیر و اهانت، آنان را چراغ سوندران (چراغ کشان) و خروس کشان خوانند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،ص 79 با ویرایش.</ref> | هر کودکى اعم از پسر یا دختر باید در نزد پیر دلیل سر بسپرد. از اصول سرسپردن، شکستن یک عدد جوز هندى است و براى شکستن جوز، تشریفات خاصى در «جمخانه» برگزار مى شود. نذر و نیاز از واجبات مذهب اهل حق است که باید در ظرف هفته یا ماه یا فصل یا سال یک بار به جاى آورده شود. مراسم دیگر، قربانى کردن است که در اصطلاح خود آن را کردار می خوانند. قربانى باید از حیوانات نر مانند گاو نر یا گوسفند یا خروس باشد که آن ها را براى این امر پرورش داده باشند. اهل حق به گرفتن [[روزه]] سخت پای بندند، ولى روزه واجب ایشان از سه روز تجاوز نمیکند و فصل آن زمستان است و پس از آن عید می گیرند. دشمنان ایشان براى تحقیر و اهانت، آنان را چراغ سوندران (چراغ کشان) و خروس کشان خوانند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،ص 79 با ویرایش.</ref> | ||
==منابع اهل حق== | ==منابع اهل حق== | ||
اهل حق دارای کتاب های مذهبی هستند. یکى از کتاب هاى مذهبى ایشان «[[فرقان الاخبار]]» است به نثر، که مؤلف آن حاج نعمت الله جیحون آبادى متخلص به مجرم است. وى پسر میرزا بهرام مکرى بود که در سال 1288 هجری قمری در دیه جیحون آباد واقع در بخش دینور از ناحیه کرمانشاهان زاده شد و پس از سیر و سلوک، در 1338 هجری قمری در جیحون آباد در گذشت. حاج نعمت الله جیحون آبادى کتابى دیگر به بحر متقارب به نام «شاهنامه حقیقت» دارد که در اسرار مذهب اهل حق، به زبان شعر سخن گفته است. یکی دیگر از کتاب هاى اهل حق، کتاب «سرانجام» است. این کتاب را سرانجام یا کلام خزانه | اهل حق دارای کتاب های مذهبی هستند. یکى از کتاب هاى مذهبى ایشان «[[فرقان الاخبار]]» است به نثر، که مؤلف آن حاج نعمت الله جیحون آبادى متخلص به مجرم است. وى پسر میرزا بهرام مکرى بود که در سال 1288 هجری قمری در دیه جیحون آباد واقع در بخش دینور از ناحیه کرمانشاهان زاده شد و پس از سیر و سلوک، در 1338 هجری قمری در جیحون آباد در گذشت. حاج نعمت الله جیحون آبادى کتابى دیگر به بحر متقارب به نام «شاهنامه حقیقت» دارد که در اسرار مذهب اهل حق، به زبان شعر سخن گفته است. یکی دیگر از کتاب هاى اهل حق، کتاب «سرانجام» است. این کتاب را سرانجام یا کلام خزانه میگویند که هنگام نیاز با آهنگ خاصى همراه با طنبور خوانده مى شود. این کلام ها به گویش کردى گورانى است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،ص 79 با ویرایش.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |