شیخ محمد جواد مغنیه، فقیهى نوگرا (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
<br>
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
<br>
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>
<noinclude>
</div>
</div><div class="wikiInfo">
</div><div class="wikiInfo">
[[پرونده:Jeld3.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب (شماره سوم)]]
[[پرونده:Jeld3.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب (شماره سوم)]]
خط ۶۹: خط ۵۸:


=مبارزه‌ها=
=مبارزه‌ها=
شیخ محمدجواد بیشتر از راه قلم و هجوم به مبانى اعتقادى قوم یهود مبارزه مى‌کرد. وى با مطالعه کتاب و سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله)از همان ابتدا به ماهیت پلید رژیم صهیونیستى پى برد. در اکثر نوشته هاى او که به موضوع استکبار ارتباط دارد، از اسرائیل نیز نام مى‌برد و آمریکا را حامى آنان معرفى مى‌کند. وى در معرفى خداى یهودیان با اشاره به آیاتى از تورات<ref>تورات، سفر یوشع، اصحاح 6، آیه 24: «شهر را با آن چه در آن است به آتش زنید، اما نقره و طلا و ظرف هاى مسى و آهنى را به خزانه پروردگارتان بسپارید». هم چنین در سفر تثنیه، اصحاح 14 آمده است: «قهراً خدا شما را ملت برگزیده خود قرار داده تا بر دیگر ملت هاى روى زمین برترى داشته باشید». نیز در سفر عدد، اصحاح 31، آیه 12 چنین مى خوانیم: «همه را غارت کنید و غنیمت ها را اعم از این که انسانى باشد یا حیوانى به چنگ آورید».</ref>  و ماجراى کشتى گرفتن خدا با یعقوب<ref>یعقوب در طول شب با خدا کشتى گرفت و خدا براى رها شدن و گریز از دست یعقوب ناتوان آمد. سرانجام چاره‌اى نیافت جز این که براى رهایى به دامن یعقوب متوسل شود و با حالت تضرع و التماس به یعقوب گفت: مرا آزاد کن چرا که سپیده سحر در حال دمیدن است. یعقوب به خدا گفت: من تو را آزاد نمى کنم تا این که مرا مبارک گردانى. پروردگار نیز او را پر برکت گردانید و نامش را اسرائیل(یعنى نیروى ضد خدا) نهاد.</ref>  مى‌گوید: این خرافه به این مسئله اشاره دارد که حتى خدا در برابر شخص یهودى ناتوان است و یعقوب که مظهر یهود بود بر خدا چیره گشت. اما در قرآن ما آمده است: «وَ قالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا(مائده: 64)؛ یهود گفتند دست خدا به زنجیر بسته است، دست هایشان بسته باد و به خاطر این سخن از رحمت الهى دور شوند».<br>
شیخ محمدجواد بیشتر از راه قلم و هجوم به مبانى اعتقادى قوم یهود مبارزه مى‌کرد. وى با مطالعه کتاب و سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله)از همان ابتدا به ماهیت پلید رژیم صهیونیستى پى برد. در اکثر نوشته هاى او که به موضوع استکبار ارتباط دارد، از اسرائیل نیز نام مى‌برد و آمریکا را حامى آنان معرفى مى‌کند. وى در معرفى خداى یهودیان با اشاره به آیاتى از تورات<ref>تورات، سفر یوشع، اصحاح 6، آیه 24: «شهر را با آن چه در آن است به آتش زنید، اما نقره و طلا و ظرف هاى مسى و آهنى را به خزانه پروردگارتان بسپارید». هم چنین در سفر تثنیه، اصحاح 14 آمده است: «قهراً خدا شما را ملت برگزیده خود قرار داده تا بر دیگر ملت هاى روى زمین برترى داشته باشید». نیز در سفر عدد، اصحاح 31، آیه 12 چنین مى خوانیم: «همه را غارت کنید و غنیمت ها را اعم از این که انسانى باشد یا حیوانى به چنگ آورید».</ref>  و ماجراى کشتى گرفتن خدا با یعقوب<ref>یعقوب در طول شب با خدا کشتى گرفت و خدا براى رها شدن و گریز از دست یعقوب ناتوان آمد. سرانجام چاره‌اى نیافت جز این که براى رهایى به دامن یعقوب متوسل شود و با حالت تضرع و التماس به یعقوب گفت: مرا آزاد کن چرا که سپیده سحر در حال دمیدن است. یعقوب به خدا گفت: من تو را آزاد نمى کنم تا این که مرا مبارک گردانى. پروردگار نیز او را پر برکت گردانید و نامش را اسرائیل(یعنى نیروى ضد خدا) نهاد.</ref>  مى‌گوید: این خرافه به این مسئله اشاره دارد که حتى خدا در برابر شخص یهودى ناتوان است و یعقوب که مظهر یهود بود بر خدا چیره گشت. اما در قرآن ما آمده است: «وَ قالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا<ref>مائده: 64</ref>؛ یهود گفتند دست خدا به زنجیر بسته است، دست هایشان بسته باد و به خاطر این سخن از رحمت الهى دور شوند».<br>
او که به حقیقت یهود پى برده بود، در باره ماهیت نژادپرستى یهود مى‌گوید آنها عموماً عقیده نژادپرستانه دارند و خود را ملت برگزیده خداوند مى‌دانند. هر یهودى حق دارد هر که را از شرق و غرب بخواهد، تملک کند و در اختیار گیرد و آن چه را بخواهد در مورد او انجام دهد. در کتاب تلمود از تورات آمده است: «ما ملت برگزیده خدا به دو نوع حیوان نیاز داریم: یکى جنبندگان، چهارپایان و پرندگان و نوعى دیگر از حیوانات انسانى که آن سایر امت‌ها و ملت‌هاى شرق و غرب هستند». <ref>تورات، سفر دوم، اصحاح 7 و 31؛ به نقل از: اندیشه هاى سیاسى مغنیه: 36.</ref>
او که به حقیقت یهود پى برده بود، در باره ماهیت نژادپرستى یهود مى‌گوید آنها عموماً عقیده نژادپرستانه دارند و خود را ملت برگزیده خداوند مى‌دانند. هر یهودى حق دارد هر که را از شرق و غرب بخواهد، تملک کند و در اختیار گیرد و آن چه را بخواهد در مورد او انجام دهد. در کتاب تلمود از تورات آمده است: «ما ملت برگزیده خدا به دو نوع حیوان نیاز داریم: یکى جنبندگان، چهارپایان و پرندگان و نوعى دیگر از حیوانات انسانى که آن سایر امت‌ها و ملت‌هاى شرق و غرب هستند». <ref>تورات، سفر دوم، اصحاح 7 و 31؛ به نقل از: اندیشه هاى سیاسى مغنیه: 36.</ref>
شیخ محمدجواد در مقاله دیگرى با اشاره به جمعیت زیاد مسلمانان و در اختیارداشتن منبع مهم دنیا یعنى نفت، به تسلیم شدن مسلمانان در برابر خواسته هاى اسرائیل اشاره مى‌کند و آنان را سخت مورد نکوهش قرار مى‌دهد. وى در این مقاله با انتقاد از رهبران کشورهاى عربى، سازش آنان با اسرائیل را مایه ننگ امت اسلام معرفى مى‌کند.<ref>اندیشه‌هاى سیاسى مغنیه: 32 و33.</ref>
شیخ محمدجواد در مقاله دیگرى با اشاره به جمعیت زیاد مسلمانان و در اختیارداشتن منبع مهم دنیا یعنى نفت، به تسلیم شدن مسلمانان در برابر خواسته هاى اسرائیل اشاره مى‌کند و آنان را سخت مورد نکوهش قرار مى‌دهد. وى در این مقاله با انتقاد از رهبران کشورهاى عربى، سازش آنان با اسرائیل را مایه ننگ امت اسلام معرفى مى‌کند.<ref>اندیشه‌هاى سیاسى مغنیه: 32 و33.</ref>
خط ۷۶: خط ۶۵:


=اندیشه‌‎‎هاى شیخ محمدجواد مغنیه=
=اندیشه‌‎‎هاى شیخ محمدجواد مغنیه=
نوگرایى در اجتهاد، ضرورت اصلاح حوزه هاى علمیه، به کارگیرى شیوه هاى نوین در تبلیغ دین و دموکراسى اسلامى جزء اندیشه‌هاى شیخ محمدجواد بود. او به این واقعیت رسیده بود که زندگى در حال دگرگونى و تغییر است و اسلام، برخى از مسائل عصر جدید را مى‌پذیرد و برخى را رد مى‌کند. شهید [[سید محمدباقر صدر]](متوفاى 1400ق) درباره اندیشه فقهى و اجتهادى او مى‌نویسد: «اکنون براى نخستین بار ملاحظه مى‌کنیم که عنصر فهم اجتماعى نصوص به صورتى مستقل مطرح مى‌شود و هنگامى که بخش هایى از کتاب «فقه الامام الصادق»(نوشته استاد محمدجواد مغنیه) را مى‌خوانم، مى‌بینم استاد بزرگ ما شیخ محمدجواد مغنیه در این تألیف خود، این موضوع را طرح کرده و با دست خویش، فقه جعفرى را به شکلى زیبا و با شیوه‌اى نو در آورده است. با آن که من اکنون در باره فهم اجتماعى نص، با احتیاط سخن مى‌گویم باز هم ایمان دارم قاعده اى که استاد ما مغنیه براى این موضوع وضع کرده است، گره بزرگى را در فقه مى‌گشاید» <ref>کسار: 150.</ref>
نوگرایى در اجتهاد، ضرورت اصلاح حوزه هاى علمیه، به کارگیرى شیوه هاى نوین در تبلیغ دین و دموکراسى اسلامى جزء اندیشه‌هاى شیخ محمدجواد بود. او به این واقعیت رسیده بود که زندگى در حال دگرگونى و تغییر است و اسلام، برخى از مسائل عصر جدید را مى‌پذیرد و برخى را رد مى‌کند. شهید [[سید محمدباقر صدر]](متوفاى 1400ق) درباره اندیشه فقهى و اجتهادى او مى‌نویسد: «اکنون براى نخستین بار ملاحظه مى‌کنیم که عنصر فهم اجتماعى نصوص به صورتى مستقل مطرح مى‌شود و هنگامى که بخش هایى از کتاب «فقه الامام الصادق»(نوشته استاد محمدجواد مغنیه) را مى‌خوانم، مى‌بینم استاد بزرگ ما شیخ محمدجواد مغنیه در این تألیف خود، این موضوع را طرح کرده و با دست خویش، فقه جعفرى را به شکلى زیبا و با شیوه‌اى نو در آورده است. با آن که من اکنون درباره فهم اجتماعى نص، با احتیاط سخن مى‌گویم باز هم ایمان دارم قاعده اى که استاد ما مغنیه براى این موضوع وضع کرده است، گره بزرگى را در فقه مى‌گشاید» <ref>کسار: 150.</ref>
وى در باره ضرورت اصلاح حوزه هاى علمیه، مقاله اى با عنوان «معرکة فی الازهر بین المجددین و المحافظین» نوشت که در مجله «عرفان» در سال 1954م به چاپ رسید. در این مقاله وى ضمن خشنودى از روح تجدید و اصلاح در دانشگاه الازهر، خواستار حرکت اصلاحى مشابه در حوزه هاى علمیه شیعى شد. خطاب او در این مقاله به همه حوزه‌ها و مؤسسات دینى اعم از شیعه و سنى بود. او بدون تعصب نسبت به شیعه یا سنى، دشمنان حوزه‌ها و مؤسسات دینى را دو نوع داخلى و خارجى دانست. دشمنان داخلى همان عده اى هستند که به نام دین، یأس و ناامیدى را در میان جوانان تقویت مى‌کنند و دشمن خارجى نیز با استفاده از غفلت حوزه، درس هاى غربى را به نام مباحث اجتماعى و علوم انسانى، در جامعه رواج مى‌دهند <ref>همان: 122 و 133.</ref><br>
وى در باره ضرورت اصلاح حوزه‌هاى علمیه، مقاله اى با عنوان «معرکة فی الازهر بین المجددین و المحافظین» نوشت که در مجله «عرفان» در سال 1954م به چاپ رسید. در این مقاله وى ضمن خشنودى از روح تجدید و اصلاح در دانشگاه الازهر، خواستار حرکت اصلاحى مشابه در حوزه هاى علمیه شیعى شد. خطاب او در این مقاله به همه حوزه‌ها و مؤسسات دینى اعم از شیعه و سنى بود. او بدون تعصب نسبت به شیعه یا سنى، دشمنان حوزه‌ها و مؤسسات دینى را دو نوع داخلى و خارجى دانست. دشمنان داخلى همان عده اى هستند که به نام دین، یأس و ناامیدى را در میان جوانان تقویت مى‌کنند و دشمن خارجى نیز با استفاده از غفلت حوزه، درس هاى غربى را به نام مباحث اجتماعى و علوم انسانى، در جامعه رواج مى‌دهند <ref>همان: 122 و 133.</ref><br>
به اعتقاد شیخ محمدجواد، کتاب‌هاى حوزوى متأسفانه یک بعدى است و به زوایاى دیگر علمى که در جامعه مطرح است، توجه نمى‌شود و غالباً طلاب حوزه ها از علوم روز دنیا مطلع نیستند. وى درباره حوزه علمیه نجف مى‌گوید: «از ویژگى هاى این حوزه آن است که علوم جدید را نمى‌داند، بلکه نمى‌خواهد در مواد درسى و اسلوب حوزوى بگنجاند. حوزه در برابر قضایاى مسلمین و مردم عالم از حرکت ایستاده و در برابر مثلاً نهضت الجزایر یا جنگ‌هاى استعمارى و سلاح هاى مرگ بار آنان هیچ صدایى از آن شنیده نشد. حوزه نجف نیاز به اصلاح دارد و این مسئله را شیوخ و طلاب آن حوزه فهمیده اند». <ref>همان: 126</ref><br>
به اعتقاد شیخ محمدجواد، کتاب‌هاى حوزوى متأسفانه یک بعدى است و به زوایاى دیگر علمى که در جامعه مطرح است، توجه نمى‌شود و غالباً طلاب حوزه ها از علوم روز دنیا مطلع نیستند. وى درباره حوزه علمیه نجف مى‌گوید: «از ویژگى هاى این حوزه آن است که علوم جدید را نمى‌داند، بلکه نمى‌خواهد در مواد درسى و اسلوب حوزوى بگنجاند. حوزه در برابر قضایاى مسلمین و مردم عالم از حرکت ایستاده و در برابر مثلاً نهضت الجزایر یا جنگ‌هاى استعمارى و سلاح هاى مرگ بار آنان هیچ صدایى از آن شنیده نشد. حوزه نجف نیاز به اصلاح دارد و این مسئله را شیوخ و طلاب آن حوزه فهمیده اند». <ref>همان: 126</ref><br>
استاد مغنیه پس از نقل مطالب فوق درباره علل آن سخن مى‌گوید و اذعان دارد که در نجف و قم علماى بزرگى هستند که تلاش و دستاوردهاى آنان کم تر از تلاش مخترعان و دانشمندان علوم تجربى نیست، اما چرا تا کنون نسبت به مسائل جدید موفق نبوده است؟ علت این ناکامى، مطالب نظرى محض حوزوى است، اما در تطبیق عملى و حل مشکلات آن ناموفق است. وى مى‌پرسد چرا باید طلاب حوزه در نجف نام «سنهورى»<ref>عبدالرزاق احمد سنهورى(متوفاى 1971م) از حقوق دانان مصرى است که به ادیان الهى تسلط داشته و کتاب مشهورى به نام «الوسیط» در دوازده جلد نگاشته است.</ref>  را نشنیده باشند. او مى‌گوید روزى طلبه‌اى مرا دید که مجله و روزنامه‌اى خریده‌ام. تعجب کرد و گفت خریدن اینها بر تو حرام است. گفتم حرام آن است که خداوند حرام کرده است. من با خواندن این مجلات، دشمنم را مى‌شناسم و مى‌دانم که چه کسانى چه توطئه‌هایى براى مسلمان دارند.<ref>گلشن ابرار، ج3، مقاله محمدجواد مغنیه.</ref> وى عقیده داشت که حوزه‌ها باید تلاش فرهنگى گسترده اى داشته باشند. باید از حوزه‌ها مجلات و نشریات گوناگون و متنوع به بلاد اسلامى صادر شود. باید از امکانات جدید مثل تلویزیون و غیره بهره‌گیرند. باید دروس حوزه منظم شود و امتحانات برگزار گردد. باید حوزه خود را به بلاد اسلامى معرفى کند. حوزه‌ها باید بخش ادارى و بخش إفتا داشته باشند. <br>
استاد مغنیه پس از نقل مطالب فوق درباره علل آن سخن مى‌گوید و اذعان دارد که در نجف و قم علماى بزرگى هستند که تلاش و دستاوردهاى آنان کم تر از تلاش مخترعان و دانشمندان علوم تجربى نیست، اما چرا تا کنون نسبت به مسائل جدید موفق نبوده است؟ علت این ناکامى، مطالب نظرى محض حوزوى است، اما در تطبیق عملى و حل مشکلات آن ناموفق است. وى مى‌پرسد چرا باید طلاب حوزه در نجف نام «سنهورى»<ref>عبدالرزاق احمد سنهورى(متوفاى 1971م) از حقوق دانان مصرى است که به ادیان الهى تسلط داشته و کتاب مشهورى به نام «الوسیط» در دوازده جلد نگاشته است.</ref>  را نشنیده باشند. او مى‌گوید روزى طلبه‌اى مرا دید که مجله و روزنامه‌اى خریده‌ام. تعجب کرد و گفت خریدن اینها بر تو حرام است. گفتم حرام آن است که خداوند حرام کرده است. من با خواندن این مجلات، دشمنم را مى‌شناسم و مى‌دانم که چه کسانى چه توطئه‌هایى براى مسلمان دارند.<ref>گلشن ابرار، ج3، مقاله محمدجواد مغنیه.</ref> وى عقیده داشت که حوزه‌ها باید تلاش فرهنگى گسترده‌اى داشته باشند. باید از حوزه‌ها مجلات و نشریات گوناگون و متنوع به بلاد اسلامى صادر شود. باید از امکانات جدید مثل تلویزیون و غیره بهره‌گیرند. باید دروس حوزه منظم شود و امتحانات برگزار گردد. باید حوزه خود را به بلاد اسلامى معرفى کند. حوزه‌ها باید بخش ادارى و بخش إفتا داشته باشند. <br>
وى معتقد بود که شیعه صاحب گنج‌هاى پر ارزشى است و با هر عصر و زمانى طبق مقتضیات زمان پیش مى‌رود و این، فقه پویاى شیعه است که در تمام مسائل روز صاحب نظر است. او عقیده داشت که مجتهد امروز از قواعد عامه و مبادى شرعى، حکمى جدید و متناسب با اوضاع روز صادر مى‌کند که مجتهدان سابق آن را بیان نکرده اند و آن مسئله را نمى‌دانستند، نه به خاطر این که مجتهد امروز فقیه تر از گذشتگان است بلکه به این خاطر است که در عصر دیگر زندگى مى‌کند. <ref>کسار: 145 و148.</ref> فقیهان معاصر باید مشکلات جدیدى را که همگان گرفتار آن اند در قالب قوانین جدید درآورند تا پشتوانه اجرایى هم داشته باشد. باید این فتواها بر اساس دید سالم از شریعت و نصوص اسلام باشد. اینان باید هر قضیه اى را که پیشینیان در باره آن بحث کرده اند، اما ربطى به زندگى امروز ندارد کنار بگذارند <ref>الاسلام بنظریة عصریة: 101.</ref> وى خود براى تحقق این هدف، دست به تألیف کتاب‌هایى نظیر «فقه الامام الصادق(علیه السلام)» و «تفسیر کاشف» زد. هم چنین با توجه به این که از افکار و آراى [[امام خمینی (ره)|امام خمینى(قدس سره)]] تأثیرات زیادى گرفته بود کتاب «الخمینی و الدولة الإسلامیة» را نیز تألیف نمود <ref>کسار: 134، 142 و 145.</ref><br>
وى معتقد بود که شیعه صاحب گنج‌هاى پر ارزشى است و با هر عصر و زمانى طبق مقتضیات زمان پیش مى‌رود و این، فقه پویاى شیعه است که در تمام مسائل روز صاحب نظر است. او عقیده داشت که مجتهد امروز از قواعد عامه و مبادى شرعى، حکمى جدید و متناسب با اوضاع روز صادر مى‌کند که مجتهدان سابق آن را بیان نکرده اند و آن مسئله را نمى‌دانستند، نه به خاطر این که مجتهد امروز فقیه تر از گذشتگان است بلکه به این خاطر است که در عصر دیگر زندگى مى‌کند. <ref>کسار: 145 و148.</ref> فقیهان معاصر باید مشکلات جدیدى را که همگان گرفتار آن اند در قالب قوانین جدید درآورند تا پشتوانه اجرایى هم داشته باشد. باید این فتواها بر اساس دید سالم از شریعت و نصوص اسلام باشد. اینان باید هر قضیه اى را که پیشینیان در باره آن بحث کرده اند، اما ربطى به زندگى امروز ندارد کنار بگذارند <ref>الاسلام بنظریة عصریة: 101.</ref> وى خود براى تحقق این هدف، دست به تألیف کتاب‌هایى نظیر «فقه الامام الصادق(علیه السلام)» و «تفسیر کاشف» زد. هم چنین با توجه به این که از افکار و آراى [[امام خمینی (ره)|امام خمینى(قدس سره)]] تأثیرات زیادى گرفته بود کتاب «الخمینی و الدولة الإسلامیة» را نیز تألیف نمود <ref>کسار: 134، 142 و 145.</ref><br>
استاد مغنیه در جاى دیگر ضمن این که حکومت اسلامى را برترین نوع حکومت مى‌داند از دموکراسى غربى انتقاد مى‌کند و معتقد است دموکراسى غربى شیوه‌اش به نحوى است که حیات
استاد مغنیه در جاى دیگر ضمن این که حکومت اسلامى را برترین نوع حکومت مى‌داند از دموکراسى غربى انتقاد مى‌کند و معتقد است دموکراسى غربى شیوه‌اش به نحوى است که حیات
۱٬۷۴۱

ویرایش