۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اختلافها' به 'اختلافها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
از موارد افتراق بین اهل سنت و امامیه در مساله معیارهای رد و قبول حدیث، سنت اهل بیت ع است. از منظر امامیه سنت اهل بیت همانند سنت پیامبر ص حجت بوده و قول و فعل و سیرتشان از مصادر و منابع شرعی تلقی گردیده است. بنابراین روایاتی که مروی عنه ان ائمه اهل البیت ع باشند مطلقا حجت خواهد بود در حالی که از منظر اهل سنت گرچه اهل بیت جایگاه والائی دارند اما سنت | از موارد افتراق بین اهل سنت و امامیه در مساله معیارهای رد و قبول حدیث، سنت اهل بیت ع است. از منظر امامیه سنت اهل بیت همانند سنت پیامبر ص حجت بوده و قول و فعل و سیرتشان از مصادر و منابع شرعی تلقی گردیده است. بنابراین روایاتی که مروی عنه ان ائمه اهل البیت ع باشند مطلقا حجت خواهد بود در حالی که از منظر اهل سنت گرچه اهل بیت جایگاه والائی دارند اما سنت آنان – جز آنان که بعنوان صحابی محسوب میشوند - فاقد حجیت است. | ||
==دلائل امامیه بر حجیت سنت اهل بیت ع== | ==دلائل امامیه بر حجیت سنت اهل بیت ع== | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
آیه اول: آیه تطهیر: احزاب آیه 33 | |||
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس | انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا - | ||
گرچه به | گرچه به آیه مذکور بر عصمت اهل بیت ع استدلال شده است اما شکی نیست که لازمه عصمت اهل بیت ع، حجیت قول، فعل و سیره آنان نیز میباشد. | ||
تقریب استدلال به | تقریب استدلال به آیه تطهیر بر عصمت -وحجیت سنت- اهل بیت ع <ref>لازم به ذکر است در این مرحله از بحث اشکالات و پاسخ ها از کتاب ارزشمند الاصول العامه للفقه المقارن – با تغییرات مختصر-نقل شده است.</ref> | ||
مولف ارزشمند کتاب الاصول العامه للفقه المقارن | مولف ارزشمند کتاب الاصول العامه للفقه المقارن دراین رابطه مینویسد: | ||
در | در آیه شریفه اراده الهی بر عصمت اهل بیت تعلق گرفته و از انجا که اراده الهی علت تامه همه مخلوقات است و بین اراده الهی و مرادش تخلف نیست از اینرو عصمت اهل بیت امری حتمی وصدور گناه از آنان محال میباشد. <ref>الاصول العامه للفقه المقارن ص 149 | ||
</ref> | </ref> | ||
ایشان در ادامه | ایشان در ادامه برخی از شبهاتی را که در استدلال به آیه شریفه بر عصمت اهل بیت ع بیان شده را مطرح و بدانها پاسخ عالمانه داده است: | ||
شبهه اول : مراد از اراده در | شبهه اول: مراد از اراده در آیه شریفه اراده تکوینی نیست چون اراده تکوینی به افعال و امور واقعی خارجی تعلق نمیگیرد بنابراین مراد از اراده در آیه شریفه اراده تشریعی خواهد بود که متعلقش احکام اعتباری شرعی است و این هم اختصاص به اهل بیت نداشته بلکه عمومی است چون اراده تشریعی الهی بر همه بندگان تعلق گرفته است که نسبت به احکام الهی ملتزم باشند. بدیهی است چنین ارادهای قابل تخلف میباشد. <ref>الاصول العامه للفقه المقارن ص 149</ref> | ||
پاسخ: | پاسخ: | ||
مولف کتاب الاصول العامه در پاسخ این شبهه میفرماید: | مولف کتاب الاصول العامه در پاسخ این شبهه میفرماید: از کلمه حصر انما به اهل بیت ع در آیه شریفه استفاده میشود که اراده بکار رفته در آیه شریفه اراده تکوینی است. ایشان موید نکته مذکور را اهتمام پیامبر ص در تطبیق آیه بر اهل بیت میداند.: <ref>المصدر ص 150 -149</ref> | ||
شبهه دوم: | شبهه دوم: مراد از اراده در آیه شریفه اراده تشریعی است چون اراده تکوی<ref>نی مستلزم نفی اختیار از اهل بیت و لزوم جبر در افعال انها خواهد بود <nowiki><ref>المصدر ص 150-152</nowiki></ref> | ||
پاسخ: | پاسخ: | ||
مولف ارشمند | مولف ارشمند الاصول العامه در مقام پاسخ به شبهه دوم اظهار میدارند که اراده تکوینی بکار رفته در آیه شریفه بر اساس قاعده مستفاد از معارف قرآن و اهل بیت: لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین، مستلزم هیچ محذور عقلی و کلامی نخواهد بود: | ||
والجواب على هذه الشبهة یجرنا إلى الحدیث حول نظریة الجبر والاختیار عند الشیعة وملخص ما ذهبوا إلیه أن جمیع أفعال العبید وإن کانت مخلوقة لله عز وجل، ومرادة له بالإرادة التکوینیة لامتناع جعل الشریک له فی الخلق، | والجواب على هذه الشبهة یجرنا إلى الحدیث حول نظریة الجبر والاختیار عند الشیعة وملخص ما ذهبوا إلیه أن جمیع أفعال العبید وإن کانت مخلوقة لله عز وجل، ومرادة له بالإرادة التکوینیة لامتناع جعل الشریک له فی الخلق، | ||
إلا أن خلقه لأفعالهم إنما هو بتوسط إرادتهم الخاصة غالبا وفی طولها، وبذلک صححوا نسبة الأفعال للعبید ونسبتها لله فهی مخلوقة لله عز وجل حقیقة، وهی صادرة عن إرادة العبید حقیقة أیضا، وبذلک صححوا الثواب والعقاب، وذهبوا إلى الحل الوسط الذی أخذوه من أقوال أئمتهم ( | إلا أن خلقه لأفعالهم إنما هو بتوسط إرادتهم الخاصة غالبا وفی طولها، وبذلک صححوا نسبة الأفعال للعبید ونسبتها لله فهی مخلوقة لله عز وجل حقیقة، وهی صادرة عن إرادة العبید حقیقة أیضا، وبذلک صححوا الثواب والعقاب، وذهبوا إلى الحل الوسط الذی أخذوه من أقوال أئمتهم ( علیهمالسلام ) لا جبر ولا تفویض، وانما هو أمر بین أمرین وبهذا سلموا من مخالفة الوجدان فی نفی الإرادة وسلبها عنهم، کما هو مفاد مذهب القائلین بالجبر، کما سلموا من شبهة المفوضة فی عزل الله عن خلقه وتفویض الخلق لعبیده، کما هو مذهب المفوضة. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
ایشان | ایشان بر پایه پاسخ مذکور فلسفه اصطفاء و گزینش رسولان الهی را نیز اینچنین بیان میکند: | ||
وبهذا یتضح معنى الاصطفاء والاختیار من قبله لبعض عبیده فی أن یحملوا ثقل النهوض برسالته المقدسة کما هو الشأن فی الأنبیاء وأوصیائهم | وبهذا یتضح معنى الاصطفاء والاختیار من قبله لبعض عبیده فی أن یحملوا ثقل النهوض برسالته المقدسة کما هو الشأن فی الأنبیاء وأوصیائهم علیهمالسلام. | ||
ایشان علاوه بر | ایشان علاوه بر پاسخهای حلی مذکور،پاسخ تقضی نیز به شبهه مذکور داده و اظهار میدارد که عصمت انبیاء الهی که مورد اتفاق فریقین است جز بر مبنای ذکر شده –امر بین الامرین - قابل توجیه نیست: | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
شبهه سوم: مراد از اهل بیت | شبهه سوم: مراد از اهل بیت در آیه بدلیل وحدت سیاق زنان پیامبر ص هستند: | ||
علامه سید محمد تقی حکیم | علامه سید محمد تقی حکیم نخست درتبیین شبهه سوم مینویسد: | ||
وشبهة ثالثة، أثاروها حول المراد من أهل البیت، فالذی علیه عکرمة ومقاتل - وهما من أقدم من تبنى ابعادها عن أهل البیت فی عرف الشیعة - نزولها فی نساء النبی ( صلى الله علیه وآله ) خاصة. وکان من مظاهر إصرار عکرمة وتبینه لهذا الرأی: انه کان ینادی به فی السوق، وکان یقول: ( من شاء باهلته | وشبهة ثالثة، أثاروها حول المراد من أهل البیت، فالذی علیه عکرمة ومقاتل - وهما من أقدم من تبنى ابعادها عن أهل البیت فی عرف الشیعة - نزولها فی نساء النبی ( صلى الله علیه وآله ) خاصة. وکان من مظاهر إصرار عکرمة وتبینه لهذا الرأی: انه کان ینادی به فی السوق، وکان یقول: ( من شاء باهلته آنها نزلت فی أزواج النبی ( صلى الله علیه وآله ) | ||
پاسخ: | پاسخ: | ||
استاد محمد تقی حکیم در ابتدای پاسخ از شبهه، به نکته ظریفی اشاره کرده و میفرماید: از سخن عکرمه – | استاد محمد تقی حکیم در ابتدای پاسخ از شبهه، به نکته ظریفی اشاره کرده و میفرماید: از سخن عکرمه – مبنی بر امادگی او جهت مباهله در اینکه مراد از اهل بیت در آیه زنان پیامبر هستند – بدست میآید که درعصر عکرمه و مقاتل – که رایش همانند عکرمه بود - برداشت عرف جامعه اسلامی از اهل بیت در آیه تطهیر خلاف رای عکرمه و مقاتل بوده است: | ||
والذی یبدو ان الرأی السائد على عهده کان على خلاف رأیه کما یشعر فحوى رده على غیره | والذی یبدو ان الرأی السائد على عهده کان على خلاف رأیه کما یشعر فحوى رده على غیره لیس بالذی تذهبون إلیه إنما هو نساء النبی ( صلى الله علیه وآله ) وقد نسب هذا الرأی إلى ابن عباس، ویبدو أنه المصدرالوحید فی النسبة إلیه وان کان فی أسباب النزول للواحدی روایة عن ابن عباس یرویها سعید بن جبیر دون توسط عکرمة هذا، إلا أن روایة ابن مردویه لها عن سعید بن جبیر عنه - أی عن عکرمة - عن ابن عباس یقرب أن یکون فی روایة الواحدی تدلیس وهما روایة واحدة، | ||
ایشان در تبیین اشکال سوم | ایشان در تبیین اشکال سوم به گفتار عکرمه و امثال او در وحدت سیاق در آیه - که مراد از اهل بیت ازواج النبی میباشد - اشاره کرده و میفرماید: | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
ایشان | ایشان در تحلیلی عمیق ضمن بیان عواملی که سبب اتخاذ چنین موضعی از عکرمه و تبلیغ ان در سطح جامعه گردید میفرماید: | ||
والحدیث حول هذه الشبهة یدعونا إلى تقییم آراء کل من عکرمة ومقاتل، ومعرفة البواعث النفسیة التی بعثت بعکرمة على کل هذا الاصرار والموقف غیر المحاید، حتى اضطره الموقف إلى الدعوة إلى المباهلة والنداء فی الأسواق، وهو موقف غیر طبیعی منه، ولا الف فی غیر هذا الموقف المعین. والظاهر أن لذلک کله ارتباطا بعقیدته التی تبناها یوم اعتنق مذهب الخوارج وبخاصة رأی نجدة الحروری | والحدیث حول هذه الشبهة یدعونا إلى تقییم آراء کل من عکرمة ومقاتل، ومعرفة البواعث النفسیة التی بعثت بعکرمة على کل هذا الاصرار والموقف غیر المحاید، حتى اضطره الموقف إلى الدعوة إلى المباهلة والنداء فی الأسواق، وهو موقف غیر طبیعی منه، ولا الف فی غیر هذا الموقف المعین. والظاهر أن لذلک کله ارتباطا بعقیدته التی تبناها یوم اعتنق مذهب الخوارج وبخاصة رأی نجدة الحروری وللخوارج موقف مع الإمام علی معروف، | ||
ایشان معتقد است مواضع خصمانه عکرمه با اما م علی و همراهی او با خوارج | ایشان معتقد است مواضع خصمانه عکرمه با اما م علی و همراهی او با خوارج علت اصلی گرایش عکرمه بدین نظریه – اختصاص اهل بیت در آیه تطهیر به نساء النبی – بود: | ||
فلو التزم بنزول الآیة فی أهل البیت بما فیهم علی، لکان علیه القول بعصمته ولأهار على نفسه أسس عقیدته التی سوغت لهم الخروج علیه ومقاتلته، وبررت لهم – أعنی الخوارج - قتله. | فلو التزم بنزول الآیة فی أهل البیت بما فیهم علی، لکان علیه القول بعصمته ولأهار على نفسه أسس عقیدته التی سوغت لهم الخروج علیه ومقاتلته، وبررت لهم – أعنی الخوارج - قتله. | ||
ایشان اظهار علاقه ظاهری عکرمه به ابن عباس و | ایشان اظهار علاقه ظاهری عکرمه به ابن عباس و استناد روایت خویش - در اینکه مراد از اهل البیت در آیه نسا ء النبی میباشد - به ابن عباس را نوعی فریبکاری جهت تثبیت رای خویش دانسته و میفرماید: | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
فعن ابن المسیب أنه قال لمولى له اسمه برد: لا تکذب علی کما کذب عکرمة على ابن عباس، وعن ابن عمر أنه قال ذلک أیضا لمولاه نافع | فعن ابن المسیب أنه قال لمولى له اسمه برد: لا تکذب علی کما کذب عکرمة على ابن عباس، وعن ابن عمر أنه قال ذلک أیضا لمولاه نافع وقد حاول علی بن عبدالله بن عباس صده وردعه عن ذلک، ومن وسائله التی اتخذها معه أنه کان یوثقه على الکنیف لیرتدع عن الکذب على أبیه، یقول عبدالله بن أبی الحرث: | ||
( دخلت على ابن عبدالله بن عباس وعکرمة موثق على باب کنیف، فقلت: أتفعلون هذا بمولاکم ؟ فقال: ان هذا یکذب على أبی، | ( دخلت على ابن عبدالله بن عباس وعکرمة موثق على باب کنیف، فقلت: أتفعلون هذا بمولاکم ؟ فقال: ان هذا یکذب على أبی، | ||
آنگاه در تبیین بیشتر کینه عکرمه نسبت به امام علی و همه مسلمانان بجز خوارج میفرماید: | |||
وحقده فیما یبدو لم یختص بأهل البیت وانما تجاوزهم إلى جمیع المسلمین عدا الخوارج، فعن خالد بن عمران قال: | وحقده فیما یبدو لم یختص بأهل البیت وانما تجاوزهم إلى جمیع المسلمین عدا الخوارج، فعن خالد بن عمران قال: | ||
( کنا فی المغرب وعندنا عکرمة فی وقت الموسم، فقال: وددت أن بیدی حربة فأعترض بها من شهد الموسم یمینا وشمالا، وعن یعقوب الحضرمی عن جده، قال: وقف عکرمة على باب المسجد فقال: ما فیه إلا کافر | ( کنا فی المغرب وعندنا عکرمة فی وقت الموسم، فقال: وددت أن بیدی حربة فأعترض بها من شهد الموسم یمینا وشمالا، وعن یعقوب الحضرمی عن جده، قال: وقف عکرمة على باب المسجد فقال: ما فیه إلا کافر <ref>المصدرالسابق152- 154</ref> | ||
مولف ارجمند کتاب الاصول العامه در ادامه این بحث توضیحی نیز درزمینه مقاتل که همانند عکرمه از مخالفین اهل بیت | مولف ارجمند کتاب الاصول العامه در ادامه این بحث توضیحی نیز درزمینه مقاتل که همانند عکرمه از مخالفین اهل بیت بوده و رائی همانند عکرمه نسبت به موضوع مورد بحث داشت میفرماید: | ||
وأما مقاتل فحسابه من حیث العداء لأمیر المؤمنین حساب عکرمة، ونسبة الکذب إلیه لا تقل عن نسبتها إلى زمیله عکرمة، حتى عده النسائی فی جملة الکذابین المعروفین بوضع الحدیث. | وأما مقاتل فحسابه من حیث العداء لأمیر المؤمنین حساب عکرمة، ونسبة الکذب إلیه لا تقل عن نسبتها إلى زمیله عکرمة، حتى عده النسائی فی جملة الکذابین المعروفین بوضع الحدیث. | ||
وقال الجوزجانی، کما فی ترجمة مقاتل من میزان الذهبی: کان مقاتل کذابا جسورا | وقال الجوزجانی، کما فی ترجمة مقاتل من میزان الذهبی: کان مقاتل کذابا جسورا وکان یقول لابی جعفر المنصور: أنظر ما تحب أن أحدثه فیک حتى أحدثه، وقال للمهدی: إن شئت وضعت لک أحادیث فی العباس، قال: لا حاجة لی فیها،<ref>المصدرالسابق152- 154</ref> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
بنابراین | بنابراین شبهه سوم نیز با پاسخهای عالمانه علامه محمد تقی حکیم در کتاب ارزشمندش – الاصول العامه للفقه المقارن– منتفی گردید. | ||
===سئوال | ===سئوال مهم و اساسی: اهل بیت در آیه چه کسانی هستند ؟=== | ||
بعد از | بعد از آنکه عصمت اهل بیت ع از طریق آیه تطهیر به اثبات رسید سئوال اساسی این است که مصادیق اهل بیت در آیه چه کسانی هستند ؟ | ||
مفسرین | مفسرین امامیه مدعی هستند که مراد از اهل بیت در آیه مذکور، خمسه طیبه و ائمه دیگر شیعه هستند. مولف ارجمند کتاب الاصول العامه با ذکر قرائن داخلی و خارجی ادعای مذکور را اثبات و ادعای اینکه مراد از ان زنان پیامبر ص هستند را نفی میکند در این مرحله از بحث گفتار ایشان را در جهت اثبات ادعای مذکور بیان میکنیم: | ||
ایشان در ابتدا با ذکر قرائن | ایشان در ابتدا با ذکر قرائن و ادله روشن بیان میکنند که واژه اهل درزبان عرب بر همسران - زوجات - جز بگونه مجاز اطلاق نمیگردد: | ||
والذی لاحظته من قسم من الروایات: أن لفظة الأهل لم تکن تطلق فی ألسنة العرب على الأزواج إلا بضرب من التجوز، ففی صحیح مسلم: ان زید بن أرقم سئل عن المراد بأهل البیت هل هم النساء ؟ | والذی لاحظته من قسم من الروایات: أن لفظة الأهل لم تکن تطلق فی ألسنة العرب على الأزواج إلا بضرب من التجوز، ففی صحیح مسلم: ان زید بن أرقم سئل عن المراد بأهل البیت هل هم النساء ؟ | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
وفی روایة أم سلمة، قالت: نزلت هذه الآیة فی بیتی : إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا، وفی البیت سبعة: | وفی روایة أم سلمة، قالت: نزلت هذه الآیة فی بیتی: إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا، وفی البیت سبعة: | ||
جبریل ومیکائیل وعلی وفاطمة والحسن والحسین ( رضی الله عنهم )، وانا على باب البیت، قلت: ألست من أهل البیت ؟ قال: إنک إلى خیر إنک من أزواج النبی ( صلى الله علیه وآله ) فدفعها عن صدق هذا العنوان علیها، وإثبات الزوجیة لها، یدل على أن مفهوم الأهل لا یشمل الزوجة، | جبریل ومیکائیل وعلی وفاطمة والحسن والحسین ( رضی الله عنهم )، وانا على باب البیت، قلت: ألست من أهل البیت ؟ قال: إنک إلى خیر إنک من أزواج النبی ( صلى الله علیه وآله ) فدفعها عن صدق هذا العنوان علیها، وإثبات الزوجیة لها، یدل على أن مفهوم الأهل لا یشمل الزوجة، | ||
کما أن تعلیل زید بن أرقم یدل على المفروغیة عن ذلک ولا یبعد دعوى التبادر من کلمة أهل خصوص من کانت له بالشخص وشائج قربى ثابتة غیر قابلة للزوال، والزوجة وان کانت قریبة من الزوج إلا أن وشائجها القربیة قابلة للزوال بالطلاق وشبهه، کما ذکر زید. – انتهی <ref>المصدرالسابق ص 154-155</ref> | کما أن تعلیل زید بن أرقم یدل على المفروغیة عن ذلک ولا یبعد دعوى التبادر من کلمة أهل خصوص من کانت له بالشخص وشائج قربى ثابتة غیر قابلة للزوال، والزوجة وان کانت قریبة من الزوج إلا أن وشائجها القربیة قابلة للزوال بالطلاق وشبهه، کما ذکر زید. – انتهی <ref>المصدرالسابق ص 154-155</ref> | ||
مضافا به اینکه هیچکس از زنان پیامبر ص مدعی این نبوده است که مصداق اهل بیت پیامبر ص در | مضافا به اینکه هیچکس از زنان پیامبر ص مدعی این نبوده است که مصداق اهل بیت پیامبر ص در آیه تطهیر میباشد: | ||
ومع الغض عن هذه الناحیة، فدعوى نزولها فی نساء النبی شرف لم تدعه لنفسها واحدة من النساء، بل صرحت غیر واحدة منهن بنزولها فی النبی ( صلى الله علیه وآله ) وعلی وفاطمة والحسن والحسین | ومع الغض عن هذه الناحیة، فدعوى نزولها فی نساء النبی شرف لم تدعه لنفسها واحدة من النساء، بل صرحت غیر واحدة منهن بنزولها فی النبی ( صلى الله علیه وآله ) وعلی وفاطمة والحسن والحسین | ||
آنگاه به روایاتی در این باب استشهاد میکنند:. | |||
أخرج الترمذی، وصححه، وابن جریر وابن المنذر والحاکم، وصححه وابن مردویه والبیهقی فی سننه من طرق عن أم سلمة ( رضی الله عنها | أخرج الترمذی، وصححه، وابن جریر وابن المنذر والحاکم، وصححه وابن مردویه والبیهقی فی سننه من طرق عن أم سلمة ( رضی الله عنها قالت: فی بیتی نزلت: ( إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت )، وفی البیت فاطمة وعلی والحسن والحسین، فجللهم رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) بکساء کان علیه، ثم قال: هؤلاء أهل بیتی، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا | ||
وفی روایة أم سلمة الأخرى، وهی صحیحة على شرط البخاری | وفی روایة أم سلمة الأخرى، وهی صحیحة على شرط البخاری فی بیتی نزلت: إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت )، فأرسل رسول الله إلى علی وفاطمة والحسن والحسین، فقال: هؤلاء أهل بیتی | ||
ایشان درادامه | ایشان درادامه به حدیث معروف به حدیث کساء اینچنین استشهاد میکند: | ||
وحدیث الکساء، الذی کاد أن یتواتر مضمونه لتعدد رواته لدى الشیعة والسنة فی جمیع الطبقات، حافل بتطبیقها علیهم بالخصوص، تقول عائشة: ( خرج النبی صلى الله علیه وسلم غداة وعلیه مرط مرحل من شعر أسود، فجاء الحسن بن علی، فأدخله، ثم جاء الحسین فدخل معه، ثم جاءت فاطمة فأدخلها، ثم جاء علی فأدخله، | وحدیث الکساء، الذی کاد أن یتواتر مضمونه لتعدد رواته لدى الشیعة والسنة فی جمیع الطبقات، حافل بتطبیقها علیهم بالخصوص، تقول عائشة: ( خرج النبی صلى الله علیه وسلم غداة وعلیه مرط مرحل من شعر أسود، فجاء الحسن بن علی، فأدخله، ثم جاء الحسین فدخل معه، ثم جاءت فاطمة فأدخلها، ثم جاء علی فأدخله، | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
والذی یبدو ان الغرض من حصرهم تحت الکساء، وتطبیق الآیة علیهم، ومنع حتى أم سلمة من الدخول معهم، کما ورد فی روایات کثیرة، هو التأکید على اختصاصهم بالآیة، وقطع الطریق على کل ادعاء بشمولها لغیرهم.- انتهی - | والذی یبدو ان الغرض من حصرهم تحت الکساء، وتطبیق الآیة علیهم، ومنع حتى أم سلمة من الدخول معهم، کما ورد فی روایات کثیرة، هو التأکید على اختصاصهم بالآیة، وقطع الطریق على کل ادعاء بشمولها لغیرهم.- انتهی - | ||
مولف ارجمند | مولف ارجمند کتاب الاصول العامه در ادامه به سیره مستمره حضرت رسول اکرم ص در معرفی بیشتر اهل بیت خویش و نیز جهت رفع هر نوع ابهامی در این زمینه میفرماید: | ||
وکأن النبی ( صلى الله علیه وآله ) وقد خشی ان یستغل بعضهم قربه منه فیزعم شمول الآیة له، فحاول قطع السبیل علیهم بالتأکید على تطبیقها على هؤلاء بالخصوص، | وکأن النبی ( صلى الله علیه وآله ) وقد خشی ان یستغل بعضهم قربه منه فیزعم شمول الآیة له، فحاول قطع السبیل علیهم بالتأکید على تطبیقها على هؤلاء بالخصوص، | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
مولف کتاب مذکور در رد شبهه برخی از اهل سنت - که مدعی هستند: | مولف کتاب مذکور در رد شبهه برخی از اهل سنت - که مدعی هستند: وحدت سیاق در آیه تطهیر دلالت میکند که مراد از اهل البیت در آیه، زنان پیامبر ص هستند - میفرماید: | ||
أما ما یتصل بدعوى وحدة السیاق، فهی لو تمت لما کانت أکثر من کونها اجتهادا فی مقابلة النص، والنصوص السابقة کافیة لرفع الید عن کل اجتهاد جاء على خلافها، على أنها فی نفسها غیر تامة، لان من شرائط التمسک بوحدة السیاق ان یعلم وحدة الکلام لیکون بعضه قرینة على المراد من البعض الآخر، ومع احتمال التعدد فی الکلام لا مجال للتمسک بها بحال. | أما ما یتصل بدعوى وحدة السیاق، فهی لو تمت لما کانت أکثر من کونها اجتهادا فی مقابلة النص، والنصوص السابقة کافیة لرفع الید عن کل اجتهاد جاء على خلافها، على أنها فی نفسها غیر تامة، لان من شرائط التمسک بوحدة السیاق ان یعلم وحدة الکلام لیکون بعضه قرینة على المراد من البعض الآخر، ومع احتمال التعدد فی الکلام لا مجال للتمسک بها بحال. | ||
ایشان در تبیین | ایشان در تبیین اینکه وحدت سیاق، مبتنی بر وحدت کلام بوده و در آیات قرآن خاصه در آیه مذکور احراز وحدت کلام دشوار است میفرماید: | ||
ووقوع هذه الآیة أو هذا القسم منها ضمن ما نزل فی زوجات النبی، لا یدل على وحدة الکلام لما نعرف من أن نظم القرآن لم یجر على أساس | ووقوع هذه الآیة أو هذا القسم منها ضمن ما نزل فی زوجات النبی، لا یدل على وحدة الکلام لما نعرف من أن نظم القرآن لم یجر على أساس من التسلسل ألزمنی، فرب آیة مکیة وضعت بین آیات مدنیة وبالعکس فضلا عن اثبات ان الآیات المتسلسلة کان نزولها دفعة واحدة. | ||
ومع تولد هذا الاحتمال لا یبقى مجال للتمسک بوحدة السیاق، وأی سیاق یصلح للقرینیة مع احتمال التعدد فی أطرافه وتباعد ما بینها فی النزول | ومع تولد هذا الاحتمال لا یبقى مجال للتمسک بوحدة السیاق، وأی سیاق یصلح للقرینیة مع احتمال التعدد فی أطرافه وتباعد ما بینها فی النزول | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
آنگاه در اثبات اینکه فقره انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس با صدر و ذیلش تفاوت داشته و بصورت منفرد و جدا نازل شده است میفرماید: | |||
والظاهر من روایات أم سلمة، وهی التی نزلت فی بیتها هذه الآیة أنها نزلت منفردة کما توحی به مختلف الأجواء التی رسمتها روایاتها لما أحاط بها من جمع أهل البیت وادخالهم فی الکساء ومنعها من مشارکتهم فی الدخول إلى ما هنالک.<ref>المصدرالسابق ص 158-159</ref> | والظاهر من روایات أم سلمة، وهی التی نزلت فی بیتها هذه الآیة أنها نزلت منفردة کما توحی به مختلف الأجواء التی رسمتها روایاتها لما أحاط بها من جمع أهل البیت وادخالهم فی الکساء ومنعها من مشارکتهم فی الدخول إلى ما هنالک.<ref>المصدرالسابق ص 158-159</ref> | ||
===نتیجه مباحث مطرح شده ذیل | ===نتیجه مباحث مطرح شده ذیل آیه تطهیر=== | ||
مولف ارزشمند کتاب الاصول العامه در بخش پایانی بحث - در | مولف ارزشمند کتاب الاصول العامه در بخش پایانی بحث - در آیه تطهیر- دلالت آیه مذکور را تام دانسته و همه شبهات پیرامون انرا قابل دفع میدانند: | ||
والحق الذی یتراءى لنا من مجموع ما رویناه من نزول الآیة وحرص النبی ( صلى الله علیه وآله ) على عدم مشارکة الغیر لهم فیها واتخاذه الاحتیاطات بادخالهم تحت الکساء، لیقطع بها الطریق على کل مدع ومتقول، ثم تأکیده هذا المعنى خلال تسعة أشهر فی کل یوم خمس مرات یقف فیها على باب علی وفاطمة، کل ذلک مما یوجب القطع بأن للآیة شأنا یتجاوز المناحی العاطفیة، وهو مما یتنزه عنه مقام النبوة لامر یتصل بصمیم التشریع من اثبات العصمة لهم، وما یلازم ذلک من لزوم الرجوع إلیهم والتأثر والتأسی بهم فی أخذ الاحکام، على أن الآیة لا یتضح لها معنى غیر ذلک کما أوضحناه فی بدایة الحدیث.انتهی – | والحق الذی یتراءى لنا من مجموع ما رویناه من نزول الآیة وحرص النبی ( صلى الله علیه وآله ) على عدم مشارکة الغیر لهم فیها واتخاذه الاحتیاطات بادخالهم تحت الکساء، لیقطع بها الطریق على کل مدع ومتقول، ثم تأکیده هذا المعنى خلال تسعة أشهر فی کل یوم خمس مرات یقف فیها على باب علی وفاطمة، کل ذلک مما یوجب القطع بأن للآیة شأنا یتجاوز المناحی العاطفیة، وهو مما یتنزه عنه مقام النبوة لامر یتصل بصمیم التشریع من اثبات العصمة لهم، وما یلازم ذلک من لزوم الرجوع إلیهم والتأثر والتأسی بهم فی أخذ الاحکام، على أن الآیة لا یتضح لها معنى غیر ذلک کما أوضحناه فی بدایة الحدیث.انتهی – <ref>المصدرالسابق ص 158-159</ref> | ||
لازم به ذکر است همانطور که در ابتدای بحث مطرح کردیم اثبات عصمت اهل بیت | لازم به ذکر است همانطور که در ابتدای بحث مطرح کردیم اثبات عصمت اهل بیت علیهمالسلام – که آیه مذکور دلالت بر ان دارد - مستلزم حجیت گفتار و سیره آنان نیز خواهد بود. | ||
== | ==آیه دوم: آیه اطاعت== | ||
یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعواالرسول وأولی الامر منکم فان تنازعتم فی شئ فردوه إلى الله والرسولان کنتم تؤمنون بالله والیوم الآخر ذلک خیر وأحسن تأویلا- <ref>النساء 59</ref> . | یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعواالرسول وأولی الامر منکم فان تنازعتم فی شئ فردوه إلى الله والرسولان کنتم تؤمنون بالله والیوم الآخر ذلک خیر وأحسن تأویلا- <ref>النساء 59</ref>. | ||
تقریب استدلال | تقریب استدلال | ||
مولف ارجمند کتا ب الاصول العامه للفقه المقارن در ابتدا | مولف ارجمند کتا ب الاصول العامه للفقه المقارن در ابتدا دیدگاه فخر رازی را در اثبات عصمت اولیالامر نقل کرده و در ادامه به نقد گفتار ایشان در تطبیق اولیالامر معصوم بر اهل حل و عقد یا اجماع مسلمین - غیر ائمه معصومین - میپردازد: | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
فهذا یفضی إلى اجتماع الأمر والنهی فی الفعل الواحد بالاعتبار الواحد، وانه محال، فثبت ان الله تعالى أمر بطاعة أولی الامر على سبیل الجزم، وثبت ان کل من أمر الله بطاعته على سبیل الجزم وجب أن یکون معصوما عن الخطأ، فثبت قطعا أن أولی الامر المذکور فی هذه الآیة لا بد وأن یکون معصوما- انتهی - | فهذا یفضی إلى اجتماع الأمر والنهی فی الفعل الواحد بالاعتبار الواحد، وانه محال، فثبت ان الله تعالى أمر بطاعة أولی الامر على سبیل الجزم، وثبت ان کل من أمر الله بطاعته على سبیل الجزم وجب أن یکون معصوما عن الخطأ، فثبت قطعا أن أولی الامر المذکور فی هذه الآیة لا بد وأن یکون معصوما- انتهی - <ref>المصدرالسابق ص 159-160 و رک به: تفسیر الرازی ج 10ص 144</ref> | ||
ایشان در ادامه به بیان | ایشان در ادامه به بیان گفتار فخر رازی نسبت به مصادیق اولیالامر میفرماید: | ||
ولکن الفخرالرازی خالف الشیعة فی دعواهم فی إرادة خصوص أئمتهم من هذه الآیة وقرب أن یکون المراد منها أهل الاجماع بالخصوص، واستدل على ذلک بقوله: | ولکن الفخرالرازی خالف الشیعة فی دعواهم فی إرادة خصوص أئمتهم من هذه الآیة وقرب أن یکون المراد منها أهل الاجماع بالخصوص، واستدل على ذلک بقوله: | ||
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۷: | ||
مفاد گفتار ایشان ان است که مصداق | مفاد گفتار ایشان ان است که مصداق اولیالامر که اطاعت مطلقه از آنان بر مسلمانان واجب شده است قطعا بعضی از امت نیست – چنانکه شیعیان مدعی ان هستند - چون اطاعت از اولیالامر مشروط به شناخت آنان ونیز امکان دسترسی داشتن بدانان می باشد در حالی که این امر برای مسلمانان مقدور نیست و آیه نیز از اینجهت مطلق است بنابراین مراد از اولیالامر اهل حل و عقد بوده و در نتیجه مستلزم حجیت اجماع امت خواهد بود. | ||
آنگاه مناقشات فخررازی را نسبت به دیدگاه شیعه در زمینه مرا د از اولیالامر ومصادیق ان اینچنین بیان میکند: | |||
خط ۲۴۹: | خط ۲۴۹: | ||
مفاد کلام | مفاد کلام فخر ان است که سخن شیعیان در اینکه مراد از اولیالامر ائمه معصومین هستند تمام نیست. | ||
چون | چون اولا اطاعت از ائمه خاص مشروط به معرفت و شناخت آنان بوده در حالی که آیه از این جهت مطلق است. | ||
ثانیا | ثانیا اولیالامر در آیه جمع بوده در حالی که از منظر امامیه در هر زمان امام واحدی وجود دارد که واجب الاطاعه است. | ||
ثالثا اگر مراد از | ثالثا اگر مراد از اولیالامر امام معصوم بود لازم بود در ذیل آیه به هنگام منازعه امر به رجوع بدو میشد و آیه بدین صورت نازل میشد: فإن تنازعتم فی شئ فردوه إلى الامام | ||
=== | ===پاسخهای مولف کتاب الاصول العامه به اشکالات سه گانه فخر رازی در زمینه آیه اطاعت:=== | ||
مولف کتاب الاصول العامه بعد از بیان گفتار فخر رازی در نفی دیدگاه شیعه - نسبت به مراد از | مولف کتاب الاصول العامه بعد از بیان گفتار فخر رازی در نفی دیدگاه شیعه - نسبت به مراد از اولیالامر در آیه اطاعت - به نقد آن میپردازد. | ||
پاسخ علامه محمد تقی حکیم به اشکال اول فخر رازی در | پاسخ علامه محمد تقی حکیم به اشکال اول فخر رازی در آیه اطاعت: | ||
لازمه گفتار شما- مبنی بر اینکه اطاعت | لازمه گفتار شما- مبنی بر اینکه اطاعت اولیالامر بمعنای خاص مشروط به شناختن آنان ودر دسترس بودنشان میباشد در حالی که آیه از اینجهت مطلق است- این است که همه قضایای مطلقه مبدل به قضایای مشروطه شود و این امری خلاف قاعده در قضایای مطلقه است | ||
:وهذا النوع من الاستفادة غریب فی بابه، إذ لازمه ان تتحول جمیع القضایا المطلقة إلى قضایا | :وهذا النوع من الاستفادة غریب فی بابه، إذ لازمه ان تتحول جمیع القضایا المطلقة إلى قضایا مشروطة لأنه ما من قضیة الا ویتوقف امتثالها على معرفة متعلقها، فلو اعتبرت معرفة المتعلق شرطا فیها لزمت ان تکون مشروطة | ||
سپس ایشان منشا اشتباه فخر رازی را دراین زمینه، خلط بین | سپس ایشان منشا اشتباه فخر رازی را دراین زمینه، خلط بین مقدمه واجب و مقدمه وجوب دانسته و معتقد است که معرفت به اولیالامر شرط مقدمه واجب است که به مقام امتثال مربوط است نه مقدمه وجوب که به اصل تکلیف ارتباط دارد ؛ بعلاوه آنکه اخذ شرطی که متاخر از اصل تکلیف است در تکلیف، اخذ شرط متاخر در متقدم است که امری محال است: | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۸۱: | ||
وعلى هذا فوجوب معرفة المتعلق للتکالیف، لا یمکن أخذه شرطا فیها بما هو متعلق لها لتأخره رتبة عنها، ویستحیل أخذ المتأخر فی المتقدم للزوم الخلف أو الدور. | وعلى هذا فوجوب معرفة المتعلق للتکالیف، لا یمکن أخذه شرطا فیها بما هو متعلق لها لتأخره رتبة عنها، ویستحیل أخذ المتأخر فی المتقدم للزوم الخلف أو الدور. | ||
آنگاه علامه محمد تقی حکیم – بعد از اشکال حلی - ایراد نقضی را به فخر رازی مطرح نموده و میفرماید: بر اساس گفتار شما اطاعت از اجماع اهل حل و عقد نیز متوقف بر معرفت آنان است که این بمراتب امرش سخت تر از معرفت اولیالامر است: | |||
على أن هذا الاشکال وارد علیه نقضا لان اجماع أهل الحل والعقد هو نفسه مما یحتاج إلى معرفة، وربما کانت معرفته أشق من معرفة فرد أو أفراد لاحتیاجها إلى استیعاب جمیع المجتهدین ولیس من | على أن هذا الاشکال وارد علیه نقضا لان اجماع أهل الحل والعقد هو نفسه مما یحتاج إلى معرفة، وربما کانت معرفته أشق من معرفة فرد أو أفراد لاحتیاجها إلى استیعاب جمیع المجتهدین ولیس من السهل استقراؤهم جمیعا والاطلاع على آرائهم، وعلى مبناه یلزم تقیید وجوب الإطاعة بمعرفتهم، ویعسر تحصیل هذا الشرط والاشکال نفس الاشکال. | ||
خط ۲۹۰: | خط ۲۹۰: | ||
پاسخ علامه محمد تقی حکیم | پاسخ علامه محمد تقی حکیم به اشکال دوم فخر رازی در آیه اطاعت | ||
ایشان در جواب اشکال دوم فخر رازی - مبنی بر اینکه | ایشان در جواب اشکال دوم فخر رازی - مبنی بر اینکه مراد از اولیالامر اجماع اهل حل و عقد است – اظهار میدارد که ادعای مذکور مبتنی بر آن است که از کلمه اولیالامر در آیه شریفه عام مجموعی اراده گردد نه عام استغراقی درحالی که ظاهر این نوع عمومات استغراقی است نه مجموعی: | ||
خط ۳۰۶: | خط ۳۰۶: | ||
پاسخ علامه محمد تفی حکیم به اشکال | پاسخ علامه محمد تفی حکیم به اشکال سوم فخر رازی در آیه اطاعت | ||
مفاد | مفاد گفتار ایشان در پاسخ اشکال سوم فخر رازی - مبنی بر اینکه اگر مراد از اولیالامر ائمه خاصی بودند لازم بود درمقام تنازع امر به مراجعه به آنها هم میشد،- این است که به سبب وجود قرینه در صدر آیه رجوع به ائمه د ر مقام تنازع حذف گردیده است: | ||
یبقى الاشکال الثالث وهو عدم ذکره لأولی الامر فی وجوب الرد إلیهم عند التنازع بل اقتصر فی الذکر على خصوص الله والرسول، وهذا الاشکال أمره سهل لجواز الحذف اعتمادا على قرینة ذکره سابقا، وقد سبق فی صدرالآیة ان ساوى بینهم وبین الله والرسول فی لزوم الطاعة، ویؤید هذا المعنى ما ورد فی الآیة الثانیة ( ولو ردوه إلى الرسول والى أولی الامر منهم لعلمه الذین یستبطونه منهم – انتهی –<ref>المصدرالسابق ص 161-164</ref> | یبقى الاشکال الثالث وهو عدم ذکره لأولی الامر فی وجوب الرد إلیهم عند التنازع بل اقتصر فی الذکر على خصوص الله والرسول، وهذا الاشکال أمره سهل لجواز الحذف اعتمادا على قرینة ذکره سابقا، وقد سبق فی صدرالآیة ان ساوى بینهم وبین الله والرسول فی لزوم الطاعة، ویؤید هذا المعنى ما ورد فی الآیة الثانیة ( ولو ردوه إلى الرسول والى أولی الامر منهم لعلمه الذین یستبطونه منهم – انتهی –<ref>المصدرالسابق ص 161-164</ref> | ||
===سئوال: اهل بیت – در | ===سئوال: اهل بیت – در آیه تطهیر - چه کسانی هستند ؟=== | ||
مهمترین | مهمترین مساله بعد از اثبات عصمت اهل بیت ع از طریق آیات ذکر شده آن است که بدانیم اهل بیت چه کسانی هستند ؟ چون شکی نیست که آیات تطهیر و اطاعت نسبت به این موضوع ساکت بوده و از طرفی حکم نیز مبین موضوع خودش نیست بنابر این لازم است مراد از اهل بیت روشن گردد. این موضوع در ادامه این مباحث بصورت تفصیلی مطرح میگردد. | ||
==دلیل دوم: روایات – حدیث ثقلین -== | ==دلیل دوم: روایات – حدیث ثقلین -== | ||
بعد از اثبات عصمت اهل بیت ع بوسیله | بعد از اثبات عصمت اهل بیت ع بوسیله آیات تطهیر و اطاعت اینک به ذکر روایاتی میپردازیم که بیانگر عصمت اهل بیت ع است: | ||
خط ۳۲۸: | خط ۳۲۸: | ||
علامه سید محمد تقی حکیم | علامه سید محمد تقی حکیم در زمینه متواتر بودن این حدیث بین الفریقین میفرماید: | ||
خط ۳۳۴: | خط ۳۳۴: | ||
آنگاه به ذکر نکاتی که از این حدیث استفاده میشود پرداخته و نسبت به دلالت این حدیث بر عصمت اهل بیت ع میفرماید: | |||
از انجا که در این حدیث نوعی ملازمه و عدم افتراق بین قرآن و عترت بیان گردیده است | از انجا که در این حدیث نوعی ملازمه و عدم افتراق بین قرآن و عترت بیان گردیده است بنابر این همانطور که قرآن کریم واجد عصمت از هر نوع خطا بوده عترت نیز که عدل او قرار گرفته است معصوم از هر نوع خطا خواهد بود بعلاوه آنکه فرض خطا و عدم عصمت نسبت به اهل بیت هر چند غیر عمدی سبب افتراق بین قرآن و عترت خواهد بود. –<ref>المصدرالسابق ص 166-167</ref> | ||
===دلالت حدیث ثقلین بر لزوم تمسک به قرآن و عترت=== | ===دلالت حدیث ثقلین بر لزوم تمسک به قرآن و عترت=== | ||
ایشان درادامه نسبت به دلالت حدیث بر لزوم تمسک به مجموع | ایشان درادامه نسبت به دلالت حدیث بر لزوم تمسک به مجموع قرآن و عترت میفرماید: تمسک به قرآن و عترت بمعنای اخذ تعالیم و تبعیت از اندو میباشد بعلاوه آنکه تمسک به قرآن و عترت - جمعا نه منفردا - سبب نجات انسان از ضلالت خواهد بود. <ref>المصدر ص 166-167</ref> | ||
===دلالت حدیث ثقلین بر بقاء و استمرار عترت بهمراه قرآن تا قیامت=== | ===دلالت حدیث ثقلین بر بقاء و استمرار عترت بهمراه قرآن تا قیامت=== | ||
علامه محمد تقی حکیم در دلالت حدیث ثقلین بر استمرار موجودیت قرآن و عترت تا قیامت | علامه محمد تقی حکیم در دلالت حدیث ثقلین بر استمرار موجودیت قرآن و عترت تا قیامت میفرماید: | ||
خط ۳۵۲: | خط ۳۵۲: | ||
( وفی أحادیث الحث على التمسک بأهل البیت إشارة على عدم انقطاع متأهل منهم للتمسک به إلى یوم القیمة، کما أن الکتاب العزیز کذلک، ولهذا کانوا أمانا لأهل الأرض کما یأتی، ویشهد لذلک الخبر السابق: فی کل خلف من أمتی عدول من أهل بیتی | ( وفی أحادیث الحث على التمسک بأهل البیت إشارة على عدم انقطاع متأهل منهم للتمسک به إلى یوم القیمة، کما أن الکتاب العزیز کذلک، ولهذا کانوا أمانا لأهل الأرض کما یأتی، ویشهد لذلک الخبر السابق: فی کل خلف من أمتی عدول من أهل بیتی - انتهی - | ||
دلالت حدیث بر علم اهل بیت ع به همه علوم - علوم شرعی و غیر ان -: | دلالت حدیث بر علم اهل بیت ع به همه علوم - علوم شرعی و غیر ان -: | ||
علامه حکیم نسبت به نکته چهارمی که از حدیث ثقلین برداشت میشود | علامه حکیم نسبت به نکته چهارمی که از حدیث ثقلین برداشت میشود میفرماید: | ||
4 - دلالته على تمیزهم بالعلم بکل ما یتصل بالشریعة وغیره، کما یدل على ذلک اقترانهم بالکتاب الذی لا یغادر صغیرة ولا کبیرة، ولقوله ( صلى الله علیه وآله ): ولا تعلموهم فإنهم أعلم منکم. | 4 - دلالته على تمیزهم بالعلم بکل ما یتصل بالشریعة وغیره، کما یدل على ذلک اقترانهم بالکتاب الذی لا یغادر صغیرة ولا کبیرة، ولقوله ( صلى الله علیه وآله ): ولا تعلموهم فإنهم أعلم منکم. | ||
مفاد گفتار فوق | مفاد گفتار فوق آن است که از انجا که کتاب الهی از جامعیت برخوردار است اهل بیت نیز که عدل قرآن قرارگرفتهاند از جامعیت و اعلمیت نسبت به دیگران بر خوردار خواهند بود. | ||
ایشان در تبیین | ایشان در تبیین اعلمیت اهل بیت ع میفرماید: | ||
ثم إن الذین وقع الحث علیهم منهم إنما هم العارفون بکتاب الله وسنة رسوله، إذ هم الذین لا یفارقون الکتاب إلى الحوض، ویؤیده الخبر السابق: ولا تعلموهم فإنهم أعلم منکم، وتمیزوا بذلک عن بقیة العلماء لان الله أذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا، وشرفهم بالکرامات الباهرة، والمزایا المتکاثرة – انتهی – <ref>المصدر ص 168-169.</ref> | ثم إن الذین وقع الحث علیهم منهم إنما هم العارفون بکتاب الله وسنة رسوله، إذ هم الذین لا یفارقون الکتاب إلى الحوض، ویؤیده الخبر السابق: ولا تعلموهم فإنهم أعلم منکم، وتمیزوا بذلک عن بقیة العلماء لان الله أذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا، وشرفهم بالکرامات الباهرة، والمزایا المتکاثرة – انتهی – <ref>المصدر ص 168-169.</ref> | ||
===گفتار ابن زهره در نفی دلالت حدیث ثقلین بر عصمت ائمه ع و پاسخ علامه محمد تقی حکیم به | ===گفتار ابن زهره در نفی دلالت حدیث ثقلین بر عصمت ائمه ع و پاسخ علامه محمد تقی حکیم به آن=== | ||
خط ۳۷۲: | خط ۳۷۲: | ||
ایشان در کتاب الامام الصادق ع اظهار میدارد: اولا در | ایشان در کتاب الامام الصادق ع اظهار میدارد: اولا در نسخههائی که از اعتبار بیشتری برخوردار هستند، در روایت ثقلین بدل "عترتی" کلمه "سنتی" ذکر شده است. | ||
خط ۳۸۱: | خط ۳۸۱: | ||
بخشی از گفتار محمد ابوزهره در زمینه حدیث ثقلین به شرح ذیل میباشد : | بخشی از گفتار محمد ابوزهره در زمینه حدیث ثقلین به شرح ذیل میباشد: | ||
خط ۳۸۷: | خط ۳۸۷: | ||
ایشان | ایشان در یک جمعبندی از گفتار ابوزهره اشکالات او را نسبت به استدلال امامیه به حدیث ثقلین در سه امر خلاصه میکند: | ||
خط ۳۹۹: | خط ۳۹۹: | ||
آنگاه در مقام پاسخ از اشکال نخست ابوزهره – بعد از اثبات صحت و قوت نسخه ای از حدیث ثقلین که مشتمل بر: کتاب الله وعترتی است و بیان آنکه در مهمترین کتب معتبر اهل سنت حدیث ثقلین بدین گونه ذکر شده و اثبات ضعف نسخههای دیگر – به بررسی محتوائی روایت پرداخته و میفرماید: | |||
أما من حیث المضمون، فأنا - شخصیا - لا أکاد أفهم کیف یمکن أن تکون السنة مرجعا یطلب إلى المسلمین فی جمیع عصورهم أن یتمسکوا بها إلى جنب الکتاب، وهی غیر مجموعة على عهده ( صلى الله علیه وآله ) وفیها الناسخ والمنسوخ، والعام والخاص، والمطلق والمقید. ولقد کان رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) بالمدینة وأصحابه | أما من حیث المضمون، فأنا - شخصیا - لا أکاد أفهم کیف یمکن أن تکون السنة مرجعا یطلب إلى المسلمین فی جمیع عصورهم أن یتمسکوا بها إلى جنب الکتاب، وهی غیر مجموعة على عهده ( صلى الله علیه وآله ) وفیها الناسخ والمنسوخ، والعام والخاص، والمطلق والمقید. ولقد کان رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) بالمدینة وأصحابه | ||
ایشان | ایشان در تبیین عدم تدوین سنت در عهد پیامبر ص به سخنان ابن حزم اشاره کرده و میفرماید: | ||
کما یقول ابن حزم: | کما یقول ابن حزم: مشاغیل فی المعاش، وتعذر القوت علیهم لجهد العیش بالحجاز، وانه کان یفتی بالفتیا ویحکم بالحکم بحضرة من حضره من أصحابه فقط، وأنه إنما قامت الحجة على سائر من لم یحضره ( صلى الله علیه وآله ) بنقل من حضره، وهم واحد أو اثنان وإذا صح هذا وهو صحیح جدا لان التاریخ لم یحدثنا عنه ( صلى الله علیه وآله ) أنه کان یجمع الصحابة جمیعا، ویبلغهم بکل ما یجد من أحکام، ولو تصورناه فی أقواله فلا نتصوره فی أفعاله وتقریراته وهما من السنة، فماذا یصنع من یرید التمسک بسنته من بعده ولنفترضه من غیر الصحابة ؟ | ||
ایشان در رد سخن | ایشان در رد سخن ابوزهره و نیز عوارض عدم تدوین سنت در عهد پامبر ص میفرماید: | ||
أیظل یبحث عن جمیع الصحابة وفیهم الولاة والحکام، وفیهم القواد والجنود فی الثغور لیسألهم عن طبیعة ما یرید التعرف علیه من أحکام، أم یکتفی بالرجوع إلى الموجودین وهو لا یجزیه لاحتمال صدور الناسخ أو المقید أو المخصص أمام واحد أو اثنین ممن لم یکونوا بالمدینة ؟ والحجیة - کما یقول ابن حزم -: لا تتقوم إلا بهم | أیظل یبحث عن جمیع الصحابة وفیهم الولاة والحکام، وفیهم القواد والجنود فی الثغور لیسألهم عن طبیعة ما یرید التعرف علیه من أحکام، أم یکتفی بالرجوع إلى الموجودین وهو لا یجزیه لاحتمال صدور الناسخ أو المقید أو المخصص أمام واحد أو اثنین ممن لم یکونوا بالمدینة ؟ والحجیة - کما یقول ابن حزم -: لا تتقوم إلا بهم والعمل بالعام أو المطلق لا یجوز قبل الفحص عن مخصصه أو مقیده ما دمنا نعلم أن من طریقة النبی فی التبلیغ هو الاعتماد على القرائن المنفصلة، فالارجاع إلى شئ مشتت وغیر مدون تعجیز للأمة وتضییع للکثیر من أحکامها الواقعیة. | ||
آنگاه در مقام نتیجه گیری از نقد بر سخنان نخست ابوزهره در اوثق بودن نسخه کتاب الله و سنتی میفرماید: | |||
خط ۴۲۳: | خط ۴۲۳: | ||
ایشان صحت ادعای | ایشان صحت ادعای عدم تدوین سنت در زمان پیامبرص را امر قطعی دانسته و در نتیجه نسخه روائی" کتاب الله و عترتی" را به نسخه " کتاب الله وسنتی" درحدیث ثقلین اینچنین ترجیح میدهد: | ||
خط ۴۲۹: | خط ۴۲۹: | ||
آنگاه علت تاکید پیامر ص را نسبت به اهمیت اهلبیت و جایگاهشان اینچنین مطرح میکند: | |||
وبهذا تتضح أهمیة حدیث الثقلین وقیمة إرجاع الأمة إلى أهل البیت فیه لاخذ الاحکام عنهم، کما تتضح أسرار تأکیده على الاقتداء بهم، وجعلهم سفن النجاة تارة، وأمانا للأمة أخرى، وباب حطة ثالثة وهکذا... وبخاصة إذا أدرکنا مقام النبوة وما یقتضیه من تنزیه عن جمیع المجالات العاطفیة غیر المنطقیة، وإلا فما الذی یفرق أهل بیته عن غیرهم من الأمة لیضفی علیهم کل هذا التقدیس، ویلزمها بهذه الأوامر المؤکدة بالرجوع إلیهم، والاقتداء بهم، والتمسک بحبلهم ؟ - انتهی – | وبهذا تتضح أهمیة حدیث الثقلین وقیمة إرجاع الأمة إلى أهل البیت فیه لاخذ الاحکام عنهم، کما تتضح أسرار تأکیده على الاقتداء بهم، وجعلهم سفن النجاة تارة، وأمانا للأمة أخرى، وباب حطة ثالثة وهکذا... وبخاصة إذا أدرکنا مقام النبوة وما یقتضیه من تنزیه عن جمیع المجالات العاطفیة غیر المنطقیة، وإلا فما الذی یفرق أهل بیته عن غیرهم من الأمة لیضفی علیهم کل هذا التقدیس، ویلزمها بهذه الأوامر المؤکدة بالرجوع إلیهم، والاقتداء بهم، والتمسک بحبلهم ؟ - انتهی – <ref>ص172-173 </ref> | ||
پاسخ | پاسخ علامه حکیم به اشکال دوم محمد ابوزهره: عدم معرفی اهل البیت ع در حدیث ثقلین | ||
علامه محمد تقی حکیم | علامه محمد تقی حکیم در تبیین اشکال دوم ابوزهره – عدم تعیین ائمه بعد از پیامبر ص و عدم استیضاح مردم در این مساله از آن حضرت - میفرماید: | ||
وأول ما یلفت النظر سکوت الأمة عن استیضاح أمرهم من النبی | وأول ما یلفت النظر سکوت الأمة عن استیضاح أمرهم من النبی صلى الله علیه وآله وبخاصة وقد سمعوه منه فی نوب متفرقة وأماکن مختلفة، أما کان فیهم من یقول له: إنک عصمتنا من الضلالة بالرجوع إلى اهل بیتک، وجعلتهم قرناء القرآن، فمن هم اهل هذا البیت لنعتصم بهم ؟ | ||
أترى ان عصمتهم من الضلالة من الأمور العادیة التی لا تهم معرفتها والاستفسار عنها، أم ترى أنهم کانوا معروفین لدیهم فما احتاجوا إلى استفسار وحدیث ؟ | أترى ان عصمتهم من الضلالة من الأمور العادیة التی لا تهم معرفتها والاستفسار عنها، أم ترى أنهم کانوا معروفین لدیهم فما احتاجوا إلى استفسار وحدیث ؟ | ||
ایشان در پاسخ | ایشان در پاسخ اشکال مذکور، معرفی مستمر و عملی اهل بیت ع توسط پیامبر به جامعه اسلامی جهت زدودن هر نوع غبار و ابهام در اذهان را دلیل سکوت و عدم سئوال مردم از آن حضرت نسبت به معرفی تفصیلی اهل بیت میداند: | ||
خط ۴۵۵: | خط ۴۵۵: | ||
ایشان در ادامه با وجود حدیث کساء اطاله بحث در بیان مراد از اهل بیت در | ایشان در ادامه با وجود حدیث کساء اطاله بحث در بیان مراد از اهل بیت در آیه را امری غیر ضروری میداند: | ||
وأحادیث الکساء التی سبقت الإشارة إلیها فیما سبق، بما فی بعضها من إقصاء حتى لزوجته أم سلمة، ما یغنی عن إطالة الحدیث معه فی التعرف على المراد من أهل البیت على عهده، وأحادیثه على اختلافها یفسر بعضها بعضا، ویعین بعضها المراد من البعض | وأحادیث الکساء التی سبقت الإشارة إلیها فیما سبق، بما فی بعضها من إقصاء حتى لزوجته أم سلمة، ما یغنی عن إطالة الحدیث معه فی التعرف على المراد من أهل البیت على عهده، وأحادیثه على اختلافها یفسر بعضها بعضا، ویعین بعضها المراد من البعض | ||
ایشان در ادامه | ایشان در ادامه نسبت به عدم لزوم معرفی تفصیلی ائمه بعد از معرفی نفرات نخست آنها میفرماید: | ||
خط ۴۶۶: | خط ۴۶۶: | ||
ایشان نسبت به | ایشان نسبت به لزوم معرفی اهل بیت بعنوان امامان معصوم برای امت میفرماید: | ||
ومن هنا احتجنا إلى النص على من یقوم بوظیفة الإمامة، لان استیعاب السنة والأحکام الشرعیة وطبیعة الصیانة لحفظها التی تستدعی العصمة لصاحبها والعاصمیة للآخرین، لیست من الصفات البارزة التی یدرکها جمیع الناس لیترکها مسرحا لاختیارهم وتمییزهم، ولو أمکن ترکها لهم فی مجال التشخیص فلیس من الضروری أن یتفق الناس على اختیار صاحبها بالذات مع تباین عواطفهم ومیولهم. وطبیعة الصیانة والحفظ ومراعاة استمرارها منهجا وتطبیقا فی الحیاة، تستدعی اتخاذ مختلف الاحتیاطات اللازمة لذلک | ومن هنا احتجنا إلى النص على من یقوم بوظیفة الإمامة، لان استیعاب السنة والأحکام الشرعیة وطبیعة الصیانة لحفظها التی تستدعی العصمة لصاحبها والعاصمیة للآخرین، لیست من الصفات البارزة التی یدرکها جمیع الناس لیترکها مسرحا لاختیارهم وتمییزهم، ولو أمکن ترکها لهم فی مجال التشخیص فلیس من الضروری أن یتفق الناس على اختیار صاحبها بالذات مع تباین عواطفهم ومیولهم. وطبیعة الصیانة والحفظ ومراعاة استمرارها منهجا وتطبیقا فی الحیاة، تستدعی اتخاذ مختلف الاحتیاطات اللازمة لذلک ولقد أغنانا ( صلى الله علیه وآله ) حین عین علیا فی نفس حدیث الثقلین وسماه من بین أهل بیته لینهض بوظائفه من بعده، | ||
ومما جاء فی خطابه التاریخی فی یوم غدیر خم، وهو ینعى نفسه لعشرات الألوف من المسلمین الذین کانوا معه: ( کأنی قد دعیت فأجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین، أحدهما أکبر من الآخر: کتاب الله وعترتی، فانظروا کیف تخلفوننی فیهما، فإنهما لن یفترقا حتى یردا علی الحوض، ثم قال: ( إن الله عز وجل مولای، وأنا مولى کل مؤمن، ثم أخذ بید علی، فقال: من کنت مولاه فهذا ولیه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه . ثم قال فی مرض موته بعد ذلک مؤکدا: | ومما جاء فی خطابه التاریخی فی یوم غدیر خم، وهو ینعى نفسه لعشرات الألوف من المسلمین الذین کانوا معه: ( کأنی قد دعیت فأجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین، أحدهما أکبر من الآخر: کتاب الله وعترتی، فانظروا کیف تخلفوننی فیهما، فإنهما لن یفترقا حتى یردا علی الحوض، ثم قال: ( إن الله عز وجل مولای، وأنا مولى کل مؤمن، ثم أخذ بید علی، فقال: من کنت مولاه فهذا ولیه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه. ثم قال فی مرض موته بعد ذلک مؤکدا: | ||
خط ۴۷۸: | خط ۴۷۸: | ||
ایشان در اثبات معرفی تفصیلی اهل بیت | ایشان در اثبات معرفی تفصیلی اهل بیت توسط پیامبر ص و اینکه امامان بعد از ان حضرت دوازده نفر میباشند به روایاتی از مهمترین منابع اهل سنت استشهاد میکند که محتوایشان تنها فقط با مبنای مذهب امامیه منطبق میگردد: | ||
خط ۴۸۶: | خط ۴۸۶: | ||
ثم قال: نعم، ولقد سألنا رسول الله، اثنی عشر کعدة نقباء بنی إسرائیل.وفی نظیر هذه الأحادیث مع اختلاف فی بعض المضامین، حدث کل من أبی داود، والبزار والطبرانی، وغیرهم، وطرقها فی هذه الکتب کثیرة وبخاصة فی صحیح مسلم ومسند أحمد.- انتهی | ثم قال: نعم، ولقد سألنا رسول الله، اثنی عشر کعدة نقباء بنی إسرائیل.وفی نظیر هذه الأحادیث مع اختلاف فی بعض المضامین، حدث کل من أبی داود، والبزار والطبرانی، وغیرهم، وطرقها فی هذه الکتب کثیرة وبخاصة فی صحیح مسلم ومسند أحمد.- انتهی <ref>المصدر175-177</ref> | ||
ایشان در پایان این بخش – پاسخ | ایشان در پایان این بخش – پاسخ به اشکال دوم ابوزهره - نکاتی را که از روایات فوق استفاده میگردد را اینچنین بیان میکند: | ||
1 - | 1 - آن عدد الأمراء أو الخلفاء لا یتجاوز الاثنی عشر، وکلهم من قریش. | ||
2 - وان هؤلاء الأمراء معینون بالنص، کما هو مقتضى تشبیههم بنقباء بنی إسرائیل لقوله تعالى: ( ولقد أخذنا میثاق بنی إسرائیل وبعثنا منهم اثنی عشر نقیبا | 2 - وان هؤلاء الأمراء معینون بالنص، کما هو مقتضى تشبیههم بنقباء بنی إسرائیل لقوله تعالى: ( ولقد أخذنا میثاق بنی إسرائیل وبعثنا منهم اثنی عشر نقیبا | ||
3 - ان هذه الروایات افترضت لهم البقاء ما بقی الدین الاسلامی، أو حتى تقوم الساعة، کما هو مقتضى روایة مسلم السابقة، وأصرح من ذلک روایته الأخرى فی نفس الباب: ( لا یزال هذا الامر فی قریش ما بقی من الناس اثنان . | 3 - ان هذه الروایات افترضت لهم البقاء ما بقی الدین الاسلامی، أو حتى تقوم الساعة، کما هو مقتضى روایة مسلم السابقة، وأصرح من ذلک روایته الأخرى فی نفس الباب: ( لا یزال هذا الامر فی قریش ما بقی من الناس اثنان. | ||
و نتیجه نمیگیرد که | و نتیجه نمیگیرد که: | ||
وإذا صحت هذه الاستفادة فهی لا تلتئم إلا مع مبنى الامامیة فی عدد الأئمة وبقائهم وکونهم من المنصوص علیهم من قبله ( صلى الله علیه وآله )، وهی منسجمة جدا مع حدیث الثقلین وبقائهما حتى یردا علیه الحوض. | وإذا صحت هذه الاستفادة فهی لا تلتئم إلا مع مبنى الامامیة فی عدد الأئمة وبقائهم وکونهم من المنصوص علیهم من قبله ( صلى الله علیه وآله )، وهی منسجمة جدا مع حدیث الثقلین وبقائهما حتى یردا علیه الحوض. | ||
خط ۵۱۲: | خط ۵۱۲: | ||
ولعل حیرة کثیر من العلماء فی توجیه هذه الأحادیث وملاءمتها للواقع التأریخی، کان منشؤها عدم تمکنهم من تکذیبها، ومن هنا تضاربت الأقوال فی توجیهها وبیان المراد منها. | ولعل حیرة کثیر من العلماء فی توجیه هذه الأحادیث وملاءمتها للواقع التأریخی، کان منشؤها عدم تمکنهم من تکذیبها، ومن هنا تضاربت الأقوال فی توجیهها وبیان المراد منها. انتهی – <ref>المصدرص 175-177</ref> | ||
پاسخی | پاسخی رساتر - به مناقشه دوم ابوزهره- توسط علامه محمد تقی حکیم – نسبت به جوابهایی که تاکنون داده شده است: | ||
خط ۵۲۱: | خط ۵۲۱: | ||
اساسا نیازی به روایات ذکر شده در اثبات ائمه اثنی عشر | اساسا نیازی به روایات ذکر شده در اثبات ائمه اثنی عشر علیهمالسلام و عصمت آنان نیست بلکه نفس حدیث ثقلین معیار عصمت را – که عدم افتراق بین قرآن و عترت در حدیث مذکورمیباشد- مشخص نموده است به کمک این معیار بخوبی میتوان امامان معصوم را از غیر آنان تشخیص داد بدین معنا ذکر شده در حدیث ثقلین تنها با امامان اثنی عشر ع سازگاری داشته و با غیر آنان منطبق نمیباشد: | ||
على أنا فی غنى عن هذه الروایات وغیرها بحدیث الثقلین نفسه، فهو الذی ترک بأیدینا مقیاسا لتشخیص العصمة فی أصحابها، وقدیما قیل: اعرف الحق تعرف أهله | على أنا فی غنى عن هذه الروایات وغیرها بحدیث الثقلین نفسه، فهو الذی ترک بأیدینا مقیاسا لتشخیص العصمة فی أصحابها، وقدیما قیل: اعرف الحق تعرف أهله والمقیاس فی العصمة هو عدم الافتراق عن القرآن، فلنمسک بأیدینا هذا المقیاس، ونسبر به الواقع السلوکی لجمیع من تسموا بالأئمة لدى فرق الشیعة، ونختار أجدرهم بالانطباق علیه لنتمسک بإمامته. | ||
خط ۵۳۰: | خط ۵۳۰: | ||
آنگاه به تبیین شخصیت اهل بیت پرداخته و در اثبات افضلیت آنان نسبت به دیگران میفرماید: | |||
خط ۵۴۵: | خط ۵۴۵: | ||
وقوله علیهالسلام: ( أین الذین زعموا أنهم الراسخون فی العلم دوننا کذبا وبغیا علینا، ان رفعنا الله ووضعهم، وأعطانا وحرمهم، وأدخلنا وأخرجهم، بنا یستعطى الهدى ویستجلى العمى، ان الأئمة من قریش غرسوا فی هذا البطن | وقوله علیهالسلام: ( أین الذین زعموا أنهم الراسخون فی العلم دوننا کذبا وبغیا علینا، ان رفعنا الله ووضعهم، وأعطانا وحرمهم، وأدخلنا وأخرجهم، بنا یستعطى الهدى ویستجلى العمى، ان الأئمة من قریش غرسوا فی هذا البطن منهاشم، لا تصلح على سواهم ولا تصلح الولاة من غیرهم | ||
خط ۵۵۴: | خط ۵۵۴: | ||
ایشان درتبیین | ایشان درتبیین ممتاز بودن ائمه اثنی عشر نسبت به دیگران میفرماید: | ||
خط ۵۷۱: | خط ۵۷۱: | ||
فان من غیر الطبیعی أن لا تحدث أکثر من مرة تبعا لتکرر الحاجة إلیها وبخاصة وان المعارضة کانت على أشدها فی العصور العباسیة. وطریقة اعلان فضیحتهم باحراج أئمتهم فیما یدعونه من علم أو استقامة سلوک، وإبراز سخفهم لاحتضانهم أئمة بهذا السن وهذا المستوى لو أمکن ذلک أیسر بکثیر من تعریض الأمة إلى حروب قد یکون الخلیفة نفسه من ضحایاها، أو تعریض هؤلاء الأئمة إلى السجون والمراقبة أو المجاملة أحیانا..... وأظن ان فی هذه الاعتبارات التی ذکرناها مجتمعة ما یغنی عن استیعاب کل ما ذکر فی تشخیص المراد من أهل البیت. انتهی | فان من غیر الطبیعی أن لا تحدث أکثر من مرة تبعا لتکرر الحاجة إلیها وبخاصة وان المعارضة کانت على أشدها فی العصور العباسیة. وطریقة اعلان فضیحتهم باحراج أئمتهم فیما یدعونه من علم أو استقامة سلوک، وإبراز سخفهم لاحتضانهم أئمة بهذا السن وهذا المستوى لو أمکن ذلک أیسر بکثیر من تعریض الأمة إلى حروب قد یکون الخلیفة نفسه من ضحایاها، أو تعریض هؤلاء الأئمة إلى السجون والمراقبة أو المجاملة أحیانا..... وأظن ان فی هذه الاعتبارات التی ذکرناها مجتمعة ما یغنی عن استیعاب کل ما ذکر فی تشخیص المراد من أهل البیت. انتهی <ref>المصدر ص 180-184</ref> | ||
ایشان در پاسخ اشکال سوم | ایشان در پاسخ اشکال سوم ابوزهره مبنی بر امامت فقهی و علمی اهل بیت منهای مرجعیت سیاسی آنها میفرماید: | ||
نمیتوان بین ایندو تفکیک نمود چون این امر برخلاف | نمیتوان بین ایندو تفکیک نمود چون این امر برخلاف آموزههای دینی است چون امامت امتداد و استمرار حرکت انبیاء – بجز اخذ وحی الهی – است و انبیاء مکلف به امامت دینی و سیاسی جامعه بودند: | ||
خط ۵۸۳: | خط ۵۸۳: | ||
لان الفکرة - أیة فکرة - لا یکفی فی تحقیق نفسها ان تشرع وتعیش على صعید من الورق، بل | لان الفکرة - أیة فکرة - لا یکفی فی تحقیق نفسها ان تشرع وتعیش على صعید من الورق، بل لابد ان تضمن لها تطبیقا تتلاءم فیه الوسائل والأهداف، وإلا لما صح نسبة النجاح لتجربتها بحال من الأحوال، | ||
علامه حکیم در بخش پایانی گفتارشان در یک | علامه حکیم در بخش پایانی گفتارشان در یک جمعبندی از مجموعه ادلهای که در عصمت اهل بیت علیهمالسلام بدان استناد کردهاند میفرماید: | ||
خط ۵۹۲: | خط ۵۹۲: | ||
آنگاه به سخن زیبای خلیل بن احمد الفراهیدی استشهاد میکند که: | |||
خط ۶۰۰: | خط ۶۰۰: | ||
نتیجه | نتیجه آنکه با اثبات عصمت اهل البیت ع - که بوسیله آیات و روایات مذکور بیان گردید - حجیت اقوال و سیرت و سنت آنها نیز ثابت میگردد. | ||
== پانویس == | |||
[[رده: مقالات]] | [[رده: مقالات]] | ||
[[رده: علوم حدیثی]] | [[رده: علوم حدیثی]] | ||