۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'جلال الدین' به 'جلالالدین') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همه جانبه [[عقاید]] خود وا داشت. <ref>بدوی، عبدالرحمن، پیام یونسکو، شماره 198، سیر معنوی غزالی، ص 5، آذر 1365 ش</ref> او در سال 488 هـ.ق به [[زهد]] و [[عرفان]] روی آورد و آنچه در [[بغداد]] داشت را رها کرده و به [[حج]] رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی [[شام]] <ref>ر.ک:مقاله شام</ref> گردید و از آنجا نیز به [[مصر]] رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد. <ref>وفیات الاعیان، ج 4، ص 217</ref> | این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همه جانبه [[عقاید]] خود وا داشت. <ref>بدوی، عبدالرحمن، پیام یونسکو، شماره 198، سیر معنوی غزالی، ص 5، آذر 1365 ش</ref> او در سال 488 هـ.ق به [[زهد]] و [[عرفان]] روی آورد و آنچه در [[بغداد]] داشت را رها کرده و به [[حج]] رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی [[شام]] <ref>ر.ک:مقاله شام</ref> گردید و از آنجا نیز به [[مصر]] رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد. <ref>وفیات الاعیان، ج 4، ص 217</ref> | ||
غزالی زمانی که در [[دمشق]] بود کتاب مهم و اثرگذار خود | غزالی زمانی که در [[دمشق]] بود کتاب مهم و اثرگذار خود [[احیاء علوم الدین]] را به رشته تحریر در آورد. <ref>سیر أعلام النبلاء، ج 19، ص 323</ref> وی سپس با اصرار و الزام یکی از وزرای دربار به نیشابور رفته و به تدریس مشغول شد. اما یک سال بیشتر دوام نیاورد و به وطن خود توس برگشت <ref>وفیات الاعیان، ج 4، ص 218</ref> و در همانجا روزگار خود را گذراند و سال 505 هـ.ق در همانجا از دنیا رفت. <ref> سیر معنوی غزالی، ص 5</ref> | ||
شخصیت و اعتقادات غزالی همیشه مورد اختلاف آراء بوده و نظریات مختلف و متفاوتی پیرامون او وجود دارد، گاهی به اغراق در مورد او صحبت شده و گاه چنان هجومی به او شده که حقیقت را نیز پایمال کرده است. فارغ از بحث در مورد شخصیت او میتوان گفت که او شخصیتی اثرگذار و بسیار اندیشمند بوده و نظریاتش چه درست و چه نادرست، تحوّل بسیاری بر مسلمانان عادی و دانشمندان داشت، این اثرگذاری به حدی بوده که امروزه نیز گفتارهای بسیاری پیرامون او و کتابهایش میشود. | شخصیت و اعتقادات غزالی همیشه مورد اختلاف آراء بوده و نظریات مختلف و متفاوتی پیرامون او وجود دارد، گاهی به اغراق در مورد او صحبت شده و گاه چنان هجومی به او شده که حقیقت را نیز پایمال کرده است. فارغ از بحث در مورد شخصیت او میتوان گفت که او شخصیتی اثرگذار و بسیار اندیشمند بوده و نظریاتش چه درست و چه نادرست، تحوّل بسیاری بر مسلمانان عادی و دانشمندان داشت، این اثرگذاری به حدی بوده که امروزه نیز گفتارهای بسیاری پیرامون او و کتابهایش میشود. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
او در سال ۴۸۸ هـ.ق به زهد و عرفان روی آورد و آنچه در [[بغداد]] داشت رها کرده و به حج رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی شام گردید و از آنجا نیز به مصر رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد. <ref> ابن خلکان برمکی اربلی، ابوالعباس شمسالدین، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۴، ص۲۱۷، محقق:احسان عباس، دار صادر، بیروت، ۱۹۰۰م</ref> | او در سال ۴۸۸ هـ.ق به زهد و عرفان روی آورد و آنچه در [[بغداد]] داشت رها کرده و به حج رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی شام گردید و از آنجا نیز به مصر رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد. <ref> ابن خلکان برمکی اربلی، ابوالعباس شمسالدین، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۴، ص۲۱۷، محقق:احسان عباس، دار صادر، بیروت، ۱۹۰۰م</ref> | ||
=مهمترین آثار | =مهمترین آثار غزالی= | ||
==تهافت (تهافة) الفلاسفه== | ==تهافت (تهافة) الفلاسفه== | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
=غزالی و راهزنان= | =غزالی و راهزنان= | ||
در حدود قرن پنجم هجری، نیشابور مرکز و سواد اعظم آن ناحیه بود و دارالعلم محسوب | در حدود قرن پنجم هجری، نیشابور مرکز و سواد اعظم آن ناحیه بود و دارالعلم محسوب میشد. طلاب علم در آن نواحی برای تحصیل و درس خواندن به نیشابور میآمدند. غزالی نیز طبق معمول به نیشابور و گرگان آمد و سالها از محضر اساتید و فضلا با حرص و ولع زیاد کسب فضل نمود. و برای آنکه معلوماتش فراموش نشود و خوشههایی که چیده از دستش نرود، آنها را مرتب مینوشت و جزوه میکرد. آن جزوهها را که محصول سالها زحمتش بود مثل جان شیرین دوست میداشت. | ||
بعد از سالها عازم بازگشت به وطن شد. | بعد از سالها عازم بازگشت به وطن شد. جزوهها را مرتب کرده در توبره ای پیچید و با قافله به طرف وطن روانه شد. | ||
از قضا قافله با یک عده دزد و راهزن برخورد. دزدان جلو قافله را گرفتند و آنچه مال و خواسته یافت | از قضا قافله با یک عده دزد و راهزن برخورد. دزدان جلو قافله را گرفتند و آنچه مال و خواسته یافت میشد یکی یکی جمع کردند. | ||
نوبت به غزالی و اثاث غزالی رسید. همینکه دست دزدان به طرف آن توبره رفت، غزالی شروع به التماس و زاری کرد و گفت: «غیر از این، هرچه دارم ببرید و این یکی را به من واگذارید.» <ref>مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 234</ref> | نوبت به غزالی و اثاث غزالی رسید. همینکه دست دزدان به طرف آن توبره رفت، غزالی شروع به التماس و زاری کرد و گفت: «غیر از این، هرچه دارم ببرید و این یکی را به من واگذارید.» <ref>مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 234</ref> | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
دزدها خیال کردند که حتما در داخل این بسته متاع گران قیمتی است. بسته را باز کردند، جز مشتی کاغذ سیاه شده چیزی ندیدند. | دزدها خیال کردند که حتما در داخل این بسته متاع گران قیمتی است. بسته را باز کردند، جز مشتی کاغذ سیاه شده چیزی ندیدند. | ||
گفتند: «اینها چیست و به چه درد | گفتند: «اینها چیست و به چه درد میخورد؟ » | ||
غزالی گفت: «هرچه هست به درد شما نمی خورد، ولی به درد من | غزالی گفت: «هرچه هست به درد شما نمی خورد، ولی به درد من میخورد. » | ||
به چه درد تو | به چه درد تو میخورد؟ . | ||
اینها ثمره | اینها ثمره چند سال تحصیل من است. اگر اینها را از من بگیرید، معلوماتم تباه میشود و سالها زحمتم در راه تحصیل علم به هدر میرود. | ||
راستی معلومات تو همین است که در اینجاست؟ . | راستی معلومات تو همین است که در اینجاست؟ . | ||
بلی. | بلی. | ||
خط ۲۰۰: | خط ۲۰۰: | ||
'''علمی که جایش توی بقچه و قابل دزدیدن باشد، آن علم نیست'''، برو فکری به حال خود بکن. | '''علمی که جایش توی بقچه و قابل دزدیدن باشد، آن علم نیست'''، برو فکری به حال خود بکن. | ||
این گفته | این گفته ساده عامیانه، تکانی به روحیه مستعد و هوشیار غزالی داد. او که تا آن روز فقط فکر میکرد که طوطی وار از استاد بشنود و در دفاتر ضبط کند، بعد از آن در فکر افتاد که کوشش کند تا مغز و دماغ خود را با تفکر پرورش دهد و بیشتر فکر کند و تحقیق نماید و مطالب مفید را در دفتر ذهن خود بسپارد. | ||
غزالی | غزالی میگوید: «من بهترین پندها را، که راهنمای زندگی فکری من شد، از زبان یک دزد راهزن شنیدم. » <ref> غزالی نامه ، صفحه ی 116</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |