لطفی الهمص: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۵۷۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
<br>
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
<br>
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛


<noinclude>
<noinclude>
خط ۳۳: خط ۲۵:
= زندگی‌نامه =
= زندگی‌نامه =
حاج '''لطفی محمد محمود الهمص''' در سال 1929 میلادی در شهر یبنا به دنیا آمد و یک سال قبل از اشغال [[فلسطین]] در سال 1948 میلادی ازدواج کرد و صاحب هفت پسر و پنج دختر شد. سه تن از پسرانش در زمان حیاتش از دنیا رفتند، چنانکه پسر اولش «زهیر» در هجرت در شهر مجدل درگذشت و پس از سال‌ها «رضوان» بر اثر بیماری درگذشت. فرزند دوم که «زهیر» نام داشت؛ در انتفاضه اول پس از درگیری با ارتش اشغالگر در اردوگاه یبنا به [[شهادت]] رسید.
حاج '''لطفی محمد محمود الهمص''' در سال 1929 میلادی در شهر یبنا به دنیا آمد و یک سال قبل از اشغال [[فلسطین]] در سال 1948 میلادی ازدواج کرد و صاحب هفت پسر و پنج دختر شد. سه تن از پسرانش در زمان حیاتش از دنیا رفتند، چنانکه پسر اولش «زهیر» در هجرت در شهر مجدل درگذشت و پس از سال‌ها «رضوان» بر اثر بیماری درگذشت. فرزند دوم که «زهیر» نام داشت؛ در انتفاضه اول پس از درگیری با ارتش اشغالگر در اردوگاه یبنا به [[شهادت]] رسید.
او قبل از هجرت در یبنا تعلیم کتاب «تعلیم قرآن» را توسط  شیخ ''محمد رزق'' و سپس شیخ ''عبدالکریم ابوهاشم'' و شیخ ''محمد تفش'' فرا گرفت و در طی آن یاد گرفت [[قرآن]] را بخواند و بنویسد به دلیل دانش خواندن و نوشتن مستقیماً به کلاس دوم راه یافت و تحصیلات ابتدایی را با امتیاز بالا به پایان رساند. وی پس از هجرت به اداره برق و صنعت راه یافت و در سال 1337 شمسی فارغ‌التحصیل شد و به دلیل کسب رتبه اول در صنعت مفتخر شد.[[نوار غزه]] در آن زمان رشته برق نداشت، ایشان دنبال حرفه تعمیر ساعت رفت تا آن را بیاموزد و در عرض 15 روز به آن مسلط شد و مغازه‌ای برای تعمیر آن باز کرد و بعد در آن مشغول به کار شد.<br>
او قبل از هجرت در یبنا تعلیم کتاب «تعلیم قرآن» را توسط  شیخ ''محمد رزق'' و سپس شیخ ''عبدالکریم ابوهاشم'' و شیخ ''محمد تفش'' فرا گرفت و در طی آن یاد گرفت [[قرآن]] را بخواند و بنویسد به دلیل دانش خواندن و نوشتن مستقیماً به کلاس دوم راه یافت و تحصیلات ابتدایی را با امتیاز بالا به پایان رساند. وی پس از هجرت به اداره برق و صنعت راه یافت و در سال 1337 شمسی فارغ‌التحصیل شد و به دلیل کسب رتبه اول در صنعت مفتخر شد. [[نوار غزه|نوارغزه]] در آن زمان رشته برق نداشت، ایشان دنبال حرفه تعمیر ساعت رفت تا آن را بیاموزد و در عرض 15 روز به آن مسلط شد و مغازه‌ای برای تعمیر آن باز کرد و بعد در آن مشغول به کار شد.<br>


= نبرد با صهیونیست =  
= نبرد با صهیونیست =  
خط ۴۱: خط ۳۳:
ایشان در سال 1950 میلادی همکاری خود را با [[اخوان‌المسلمین]] آغاز کرد تا جایی که او تحت تأثیر سخنرانی یکی از شیوخ [[اخوان المسلمین|اخوان]] قرار گرفت که باعث احترام او به آنها شد. پسر عمویش شیخ سلامه نیز به جمع آنها پیوست. حاج لطفی در اخوان ادامه داد و نزد شیوخ خود از جمله شیخ ''اسماعیل محمد حسین مصری''، شیخ ''محمد غزالی''، شیخ ''عباسیری'' و شیخ ''علی جعفر'' با همراهی برادرانش از شیوخ رفح، تحصیل کرد. برخی از آنان درگذشتند و برخی دیده می‌شوند، مانند شیخ ''محمد برهوم''، ''احمد حمد''، ''موسی برهوم'' و ''عبدالله لافی'' ''محمود محسن''، ''محمد النجار''، ''فوزی العطار'' و دیگران.
ایشان در سال 1950 میلادی همکاری خود را با [[اخوان‌المسلمین]] آغاز کرد تا جایی که او تحت تأثیر سخنرانی یکی از شیوخ [[اخوان المسلمین|اخوان]] قرار گرفت که باعث احترام او به آنها شد. پسر عمویش شیخ سلامه نیز به جمع آنها پیوست. حاج لطفی در اخوان ادامه داد و نزد شیوخ خود از جمله شیخ ''اسماعیل محمد حسین مصری''، شیخ ''محمد غزالی''، شیخ ''عباسیری'' و شیخ ''علی جعفر'' با همراهی برادرانش از شیوخ رفح، تحصیل کرد. برخی از آنان درگذشتند و برخی دیده می‌شوند، مانند شیخ ''محمد برهوم''، ''احمد حمد''، ''موسی برهوم'' و ''عبدالله لافی'' ''محمود محسن''، ''محمد النجار''، ''فوزی العطار'' و دیگران.
آنها همچنان به شعبه [[اخوان المسلمین|اخوان]] در سینا می‌رفتند تا اینکه در دوران [[جمال عبدالناصر]] حمله دیوانه وار به [[اخوان‌المسلمین]] انجام شد و مورد آزار و اذیت قرار گرفتند که منجر به توقف آنها از رفتن به اخوان شد.<br>
آنها همچنان به شعبه [[اخوان المسلمین|اخوان]] در سینا می‌رفتند تا اینکه در دوران [[جمال عبدالناصر]] حمله دیوانه وار به [[اخوان‌المسلمین]] انجام شد و مورد آزار و اذیت قرار گرفتند که منجر به توقف آنها از رفتن به اخوان شد.<br>
این موانع مانع از راه ایشان نشد؛ بنابراین او به گردان فلسطینی که توسط ''عبدالمنعم عبدالرئوف'' - یکی از اخوان المسلمین - تشکیل شده بود، پیوست که در آغاز شامل 250 جوان از [[نوار غزه]] بود.  
این موانع مانع از راه ایشان نشد؛ بنابراین او به گردان فلسطینی که توسط ''عبدالمنعم عبدالرئوف'' - یکی از [[اخوان المسلمین|اخوان‌المسلمین]] - تشکیل شده بود، پیوست که در آغاز شامل 250 جوان از [[نوار غزه|نوارغزه]] بود.  
پس از اینکه عبدالمنعم فرمانده گردان توسط [[جمال عبدالناصر]] به زندان افتاد، حاج لطفی پس از 21 ماه پیوستن به اخوان المسلمین به دلیل عضویت در اخوان المسلمین اخراج شد.
پس از اینکه عبدالمنعم فرمانده گردان توسط [[جمال عبدالناصر]] به زندان افتاد، حاج لطفی پس از 21 ماه پیوستن به اخوان المسلمین به دلیل عضویت در اخوان‌المسلمین اخراج شد. او یکی از آوارگان ارشدی است که به دلیل جنایات صهیونیست‌ها لحظاتی از فاجعه و آوارگی اجباری را تجربه کرد.
 
او یکی از آوارگان ارشدی است که به دلیل جنایات صهیونیست ها لحظاتی از فاجعه و آوارگی اجباری را تجربه کرد.
و در یکی از جلسات در مورد ماجرای آوارگی و پناهندگی در سالگرد نکبت صحبت کرد و گفت: با شروع جنگ 1948 روستاهای کوچک اطراف لیبنا شروع به مهاجرت به آن کردند و با پیشروی. از گروهک های صهیونیستی، چندین بار با آنها مقابله کردیم و با تمام شدن مهمات، همه مردم به سمت بشیت عقب نشینی کردند و نبرد بزرگی با گروهک های صهیونیستی که 15 روز طول کشید، با سلاح های سبکی که در اختیار ما بود، در گرفت. ما از جنوب نوار غزه و مصر علیا از بقایای جنگ جهانی اول خریدیم.
 
الحاج الحمص در ادامه به بیان جزئیات نکبت که با گذشت شصت و دومین سالگرد آن هرگز فراموش نمی کند، گفت: در آغاز هجرت در تل زروب فرود آمدیم. در جنوب رفح و ما پناهگاهی نداشتیم، در آن زمان جمع بسیاری از خانواده هایی بود که به طور دسته جمعی از شهرهای خود آواره شده بودند و امیدوار بودند که برگردند و تنها چند روز است و مهاجرت ادامه نخواهد داشت.


وی در رابطه با تشکیل کمپ های آوارگان افزود: پس از دو سال رنج بدون خانه در تل زروب، آنروا خانه های خشتی برای مردم در مرکز کشور ساخت و خانواده های هر شهر در یک منطقه خاص گرد آمدند. با گذشت زمان، هر محله ای نامیده می شد که در سال 1948 میلادی اصالتاً ساکنان آن از کشور ما غالب شدند.
= درگذشت =
= درگذشت =
امروز پنجشنبه 25/8/2010 میلادی مصادف با 15 رمضان 1431 هجری قمری به الاول عروج کرد. خداوند شیخ بزرگ را بیامرزد و او را در باغ های وسیعش در جمع انبیا و صدیقین و شهدا و صالحان قرار دهد و آن ها اصحاب نیکو هستند.
ایشان در روز پنجشنبه 25/8/2010 میلادی مصادف با 15 رمضان 1431 هجری قمری درگذشت. صالح الهمص یکی از نزدیکان آن به شبکه الرساله توضیح داد که حاج لطفی الهمص بر اثر بیماری لاعلاج که به آن مبتلا شده بود درگذشت.<br>
 
دکتر صالح الحمص یکی از نزدیکان آن مرحوم به شبکه الرساله توضیح داد که حاج لطفی الحمص در اولین ساعات بامداد امروز بر اثر بیماری لاعلاج که به آن مبتلا شده بود درگذشت. چند روز پیش که باعث شد او در روزهای گذشته از این بیماری رنج ببرد که باعث شد خون از دهانش خارج شود و به طور مداوم منجر به مرگش شود.
 
صالح در گزیده‌ای به نقل از سوابق زندگی آن مرحوم افزود: وی یکی از بنیانگذاران لشکر [[اخوان‌المسلمین]] در نوار غزه و یکی از داوطلبان ارتش شغیری از زمان اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی بوده است. در سال 1948 م. واقعیت [[فلسطین]]، و آنها نقش برجسته ای در افشای آن در رسانه ها داشتند.
 
[[حماس|جنبش مقاومت اسلامی حماس]] - در استان رفح در جنوب نوار غزه، یکی از بنیانگذاران [[اخوان‌المسلمین]] را که درگذشت و او را یکی از اولین نسل‌های [[اخوان‌المسلمین]] در استان رفح و یکی از برجسته ترین نسل‌ها می داند، عزاداری کرد. چهره های استانداری . .
 
وی همچنین توسط پروفسور برجسته دکتر محمد بدیع، راهنمای عمومی [[اخوان المسلمین]] عزادار شد و آن حضرت را به رحمت و مغفرت دعوت کرد و خداوند در باغ های وسیع او ساکن است. به خانواده و بستگانش صبر و آرامش القا کند.
=منبع=
=منبع=