۱٬۷۳۸
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
1ـ مثبتین (سلف) با تأکید بر اثبات صفات خبری موجود در این آیات برای خداوند؛ <br> | 1ـ مثبتین (سلف) با تأکید بر اثبات صفات خبری موجود در این آیات برای خداوند؛ <br> | ||
2ـ مؤوّلین (خلف) با تکیه بر تنزیه خداوند از این صفات.<br> | 2ـ مؤوّلین (خلف) با تکیه بر تنزیه خداوند از این صفات.<br> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۳: | ||
آیات صفات قرآن به لحاظ وجود صفات خبری در آنها که تفسیر و معنای آنها به اختلاف در نوع نگرش به متشابهات قرآن برمیگردد، که خود موضوعی بسیار اختلافی و پردامنه است، از داغترین مسایل در تاریخ مناظرات فرقههای اسلامی بوده و زمینهساز پیدایش گروههایی متفاوت در میان مسلمانان شده است، زیرا در این آیات، صفاتی برای خداوند ثابت شده است که مفاد ظاهری آنها مؤید تجسیم و تشبیه پروردگار است. به طور کلی میتوان دیدگاه مسلمانان را در برخورد با این آیات به دو گروه کلی مثبتین و مؤولین تقسیم نمود. در دیدگاه اول، ظاهر صفات موجود در این آیات برای خداوند ثابت میشود و معنای دیگری برای آن جستوجو نمیشود، اما در دیدگاه دوم، ظاهر آیات ملاک قرار نمیگیرد بلکه ظاهر این آیات به معنای دیگری برده میشود و به اصطلاح تأویل میگردد، گرچه برخی علما در اینباره گفتهاند: «هر یک از این دو تفسیر را که انتخاب کنیم خالی از تأویل نیست گرچه این تأویل در تفسیر اول اجمالی است و در تفسیر دوم بهطور تفصیلی میباشد، زیرا معنای لغوی هر یک از واژههای وجه و عین و ید و... که در این آیات به کار رفته همان اعضای معروف صورت و چشم و دست و دیگر اندامهای بدن میباشد، در حالی که هر یک از این اعضا در دو شیوه تفسیری از خداوند نفی شده است». <ref>بوطی، 1383ش، ص 153.</ref> <br> | آیات صفات قرآن به لحاظ وجود صفات خبری در آنها که تفسیر و معنای آنها به اختلاف در نوع نگرش به متشابهات قرآن برمیگردد، که خود موضوعی بسیار اختلافی و پردامنه است، از داغترین مسایل در تاریخ مناظرات فرقههای اسلامی بوده و زمینهساز پیدایش گروههایی متفاوت در میان مسلمانان شده است، زیرا در این آیات، صفاتی برای خداوند ثابت شده است که مفاد ظاهری آنها مؤید تجسیم و تشبیه پروردگار است. به طور کلی میتوان دیدگاه مسلمانان را در برخورد با این آیات به دو گروه کلی مثبتین و مؤولین تقسیم نمود. در دیدگاه اول، ظاهر صفات موجود در این آیات برای خداوند ثابت میشود و معنای دیگری برای آن جستوجو نمیشود، اما در دیدگاه دوم، ظاهر آیات ملاک قرار نمیگیرد بلکه ظاهر این آیات به معنای دیگری برده میشود و به اصطلاح تأویل میگردد، گرچه برخی علما در اینباره گفتهاند: «هر یک از این دو تفسیر را که انتخاب کنیم خالی از تأویل نیست گرچه این تأویل در تفسیر اول اجمالی است و در تفسیر دوم بهطور تفصیلی میباشد، زیرا معنای لغوی هر یک از واژههای وجه و عین و ید و... که در این آیات به کار رفته همان اعضای معروف صورت و چشم و دست و دیگر اندامهای بدن میباشد، در حالی که هر یک از این اعضا در دو شیوه تفسیری از خداوند نفی شده است». <ref>بوطی، 1383ش، ص 153.</ref> <br> | ||
=مدرسه اثبات (اکثریت سلف)= | =مدرسه اثبات (اکثریت سلف)= | ||
همانطور که گفته شد، گروهی از مسلمانان در برخورد با این دسته از آیات، ظاهر آن را برای خدا ثابت میکنند، که به عنوان مثبتین آیات صفات از آنها یاد میشود، اما خود مثبتین در چگونگی اخذ به ظواهر آیات و روایات به دو دسته تقسیم میشوند: 1ـ اثبات | همانطور که گفته شد، گروهی از مسلمانان در برخورد با این دسته از آیات، ظاهر آن را برای خدا ثابت میکنند، که به عنوان مثبتین آیات صفات از آنها یاد میشود، اما خود مثبتین در چگونگی اخذ به ظواهر آیات و روایات به دو دسته تقسیم میشوند: <br> | ||
1ـ اثبات مقبول؛<br> | |||
2ـ اثبات مردود؛ <br> | |||
هر دو گروه مدرسۀ اثبات در نادرست دانستن روش تأویل و اعمال رأی و نظر در به کارگیری معنایی غیر از معنای ظاهری آیات اتفاق نظر دارند. [[ابنخلدون]] میگوید: «در قرآن کریم دربارۀ صفات خداوند دو دسته آیات وجود دارد: <br> | |||
الف) آیاتی که بر تنزیه خداوند از صفات اجسام دلالت دارند؛ <br> | الف) آیاتی که بر تنزیه خداوند از صفات اجسام دلالت دارند؛ <br> | ||
ب) آیاتی که ظاهر آنها موهم تشبیه است. اکثر صحابه و تابعین دستۀ اول را گرفته و دربارۀ دستۀ دوم سکوت کرده و متعرض معنای آنها نشدند، ولی عدهای به ظاهر آیات متشابه تمسک کرده و گرفتار تشبیه شدند».<ref>ابنخلدون، 1956م، ص463ـ464.</ref><br>نکتهای که ذکر آن بسیار مهم است این است که اکثریت و جمهور مسلمانان روش مجسمه و مشبهه را نادرست میدانند، زیرا تفسیر این دسته از آیات خداوند بر اساس ظاهرشان به دلیل وجود بسیاری از آیات دیگر مثل «لَیسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ؛ چیزی مانند او نیست».<ref>شوری(42):11</ref> که خداوند را از تشبیه به مخلوقات تنزیه میگرداند غیرممکن است، اما به دلیل اثبات ظاهر این صفات برای خداوند از سوی این گروه و نپذیرفتن شیوۀ تأویل، در مجموعۀ مثبتین قرار میگیرند و به دلیل رد نظریۀ آنها از سوی جمهور مسلمانان و از جمله اکثریت مثبتین دیگر، از شیوۀ آنها با عنوان اثبات مردود و از شیوۀ گروهی که تنزیه خداوند را رعایت نمودهاند با عنوان اثبات مقبول یاد میشود. <br> | ب) آیاتی که ظاهر آنها موهم تشبیه است. اکثر صحابه و تابعین دستۀ اول را گرفته و دربارۀ دستۀ دوم سکوت کرده و متعرض معنای آنها نشدند، ولی عدهای به ظاهر آیات متشابه تمسک کرده و گرفتار تشبیه شدند».<ref>ابنخلدون، 1956م، ص463ـ464.</ref><br>نکتهای که ذکر آن بسیار مهم است این است که اکثریت و جمهور مسلمانان روش مجسمه و مشبهه را نادرست میدانند، زیرا تفسیر این دسته از آیات خداوند بر اساس ظاهرشان به دلیل وجود بسیاری از آیات دیگر مثل «لَیسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ؛ چیزی مانند او نیست».<ref>شوری(42):11</ref> که خداوند را از تشبیه به مخلوقات تنزیه میگرداند غیرممکن است، اما به دلیل اثبات ظاهر این صفات برای خداوند از سوی این گروه و نپذیرفتن شیوۀ تأویل، در مجموعۀ مثبتین قرار میگیرند و به دلیل رد نظریۀ آنها از سوی جمهور مسلمانان و از جمله اکثریت مثبتین دیگر، از شیوۀ آنها با عنوان اثبات مردود و از شیوۀ گروهی که تنزیه خداوند را رعایت نمودهاند با عنوان اثبات مقبول یاد میشود. <br> | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۵: | ||
=مبانی تفسیر آیات صفات در المنار= | =مبانی تفسیر آیات صفات در المنار= | ||
==1ـ بازگشت متشابهات به محکمات== | ==1ـ بازگشت متشابهات به محکمات== | ||
در المنار پس از متشابه شمردن آیات صفات، راه رفع تشابه از این آیات ارجاع آنها به محکمات دانسته شده است.<ref>رشیدرضا، پیشین، ص146.</ref> | در المنار پس از متشابه شمردن آیات صفات، راه رفع تشابه از این آیات ارجاع آنها به محکمات دانسته شده است.<ref>رشیدرضا، پیشین، ص146.</ref> <br> | ||
مثالی که در این کتاب در این مورد ذکر شده است آیۀ «كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ؛ و کلمۀ اوست که آن را به سوی مریم افکنده و روحی از جانب اوست». <ref>نساء(4):71.</ref> میباشد که پس از متشابه شمردن آن، گفته شده: «میتوان با ارجاع این آیه به آیۀ محکم «لَیسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ؛ چیزی مانند او نیست» <ref>شوری(42):11.</ref> که از محکمات است از اعتقاد به الوهیتی که مسیحیها دربارۀ حضرت عیسی پیدا نمودهاند دور شد و خداوند را از داشتن شریک، منزه گرداند». <ref>پیشین، ص143.</ref> <br> | مثالی که در این کتاب در این مورد ذکر شده است آیۀ «كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ؛ و کلمۀ اوست که آن را به سوی مریم افکنده و روحی از جانب اوست». <ref>نساء(4):71.</ref> میباشد که پس از متشابه شمردن آن، گفته شده: «میتوان با ارجاع این آیه به آیۀ محکم «لَیسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ؛ چیزی مانند او نیست» <ref>شوری(42):11.</ref> که از محکمات است از اعتقاد به الوهیتی که مسیحیها دربارۀ حضرت عیسی پیدا نمودهاند دور شد و خداوند را از داشتن شریک، منزه گرداند». <ref>پیشین، ص143.</ref> <br> | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۸: | ||
در المنار، بسیار زیاد به تفاوت دو مذهب تفسیری سلف و خلف در تفسیر آیات صفات، اشاره شده و بیان گردیده است: «مذهب سلف ایمان به ظاهر آیات همراه با تنزیه خداوند از آنچه که ظاهر این آیات ایجاب میکند و تفویض حقیقت معنای این آیات به خداوند، میباشد. و مذهب خلف تأویل نمودن این آیات، به صورت مجاز و کنایه، به خاطر جمع بین عقل و نقل، میباشد».<ref>پیشین، ج3، ص173.</ref> <br> | در المنار، بسیار زیاد به تفاوت دو مذهب تفسیری سلف و خلف در تفسیر آیات صفات، اشاره شده و بیان گردیده است: «مذهب سلف ایمان به ظاهر آیات همراه با تنزیه خداوند از آنچه که ظاهر این آیات ایجاب میکند و تفویض حقیقت معنای این آیات به خداوند، میباشد. و مذهب خلف تأویل نمودن این آیات، به صورت مجاز و کنایه، به خاطر جمع بین عقل و نقل، میباشد».<ref>پیشین، ج3، ص173.</ref> <br> | ||
[[رشید رضا|رشیدرضا]] در جاهای مختلفی از تفسیر المنار، به صراحت خود را تابع سلف و اصول آنان معرفی میکند و هدایت، رشد و آرامش خود را مرهون آگاهیاش بر این مکتب میداند و میگوید: «من (رشیدرضا) خداوند را شکر میگویم که بر طریق هدایت و رشد سلف میباشم، و بر این طریق انشاءالله میمیرم و زنده میشوم».<ref>پیشین، ج1، ص224.</ref> وی در جای دیگری در المنار در باب حق بودن مکتب سلف میگوید: «در اوایل گمان میکردم که مذهب سلف ضعیف است، زیرا علمای آنها به خصوص علمای حنبلیمذهب یا برخی از آنها به دلیل اینکه علم و فهمشان به پای خلف نمیرسد، از تأویل آیات متشابه، به مانند خلف ناتوانند، اما پس از تعمق در علم کلام و تفحص و پژوهش در انتهای مکتب اشاعره و دیگر مکاتب تأویلی و تسلط بر کتابهایی که مکتب سلف را به روشنی توضیح داده بود به خصوص کتابهای ابنتیمیه، یقین پیدا کردم که مذهب سلف همان حقیقتی است که ورای آن حقیقتی نیست، و تمام مکاتب مخالف آن گمانها و اوهامی بیش نبوده و حقی را در بر ندارند».<ref>پیشین، ج3، ص 13.</ref> | [[رشید رضا|رشیدرضا]] در جاهای مختلفی از تفسیر المنار، به صراحت خود را تابع سلف و اصول آنان معرفی میکند و هدایت، رشد و آرامش خود را مرهون آگاهیاش بر این مکتب میداند و میگوید: «من (رشیدرضا) خداوند را شکر میگویم که بر طریق هدایت و رشد سلف میباشم، و بر این طریق انشاءالله میمیرم و زنده میشوم».<ref>پیشین، ج1، ص224.</ref> وی در جای دیگری در المنار در باب حق بودن مکتب سلف میگوید: «در اوایل گمان میکردم که مذهب سلف ضعیف است، زیرا علمای آنها به خصوص علمای حنبلیمذهب یا برخی از آنها به دلیل اینکه علم و فهمشان به پای خلف نمیرسد، از تأویل آیات متشابه، به مانند خلف ناتوانند، اما پس از تعمق در علم کلام و تفحص و پژوهش در انتهای مکتب اشاعره و دیگر مکاتب تأویلی و تسلط بر کتابهایی که مکتب سلف را به روشنی توضیح داده بود به خصوص کتابهای ابنتیمیه، یقین پیدا کردم که مذهب سلف همان حقیقتی است که ورای آن حقیقتی نیست، و تمام مکاتب مخالف آن گمانها و اوهامی بیش نبوده و حقی را در بر ندارند».<ref>پیشین، ج3، ص 13.</ref> | ||
دلیل اصلی تبعیت رشیدرضا از سلف را میتوان در این نکته دانست که وی معتقد بود نحوۀ برداشت و فهم صحابه از این آیات بهترین فهمهاست، زیرا وی بر این باور بود که آنها این دسته از آیات قرآن را میفهمیدند، (پس دلیل تفویض معنای این آیات به خداوند عدم فهمشان نبود)، زیرا آنها مخاطبین قرآن و آگاهترین عرب به زبان قرآن بودند و قرآن را تنها از قرآن فرامیگرفتند. <ref>پیشین، ج9، ص 115.</ref> <br> | دلیل اصلی تبعیت رشیدرضا از سلف را میتوان در این نکته دانست که وی معتقد بود نحوۀ برداشت و فهم صحابه از این آیات بهترین فهمهاست، زیرا وی بر این باور بود که آنها این دسته از آیات قرآن را میفهمیدند، (پس دلیل تفویض معنای این آیات به خداوند عدم فهمشان نبود)، زیرا آنها مخاطبین قرآن و آگاهترین عرب به زبان قرآن بودند و قرآن را تنها از قرآن فرامیگرفتند. <ref>پیشین، ج9، ص 115.</ref> <br> گرچه مفسرین و بهویژه رشیدرضا به طور مکرر به تبعیت از مکتب سلف و شیوۀ تفویض در تفسیر آیات صفات اقرار میکنند، اما خودشان در عمل، در بسیاری از موارد به طریقۀ خلف تفسیر میکنند و نمیتوانند بدون ذکر کنایه یا مجازی، آیات صفات را رها سازند. <br> | ||
گرچه مفسرین و بهویژه رشیدرضا به طور مکرر به تبعیت از مکتب سلف و شیوۀ تفویض در تفسیر آیات صفات اقرار میکنند، اما خودشان در عمل، در بسیاری از موارد به طریقۀ خلف تفسیر میکنند و نمیتوانند بدون ذکر کنایه یا مجازی، آیات صفات را رها سازند. <br> | |||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
==2ـ بازگشت متشابهات به محکمات== | ==2ـ بازگشت متشابهات به محکمات== | ||
علامه، آیات صفات را جزء متشابهات میداند و بر این نظر است که راه رسیدن به فهم این آیات، ارجاع این آیات به آیات محکمی است که بارزترین ویژگی آنها عدم ابهام و تشابه برای همگان میباشد. وی میگوید: «هرچه از ظاهر آیات قرآن برخلاف این آیات محکمه دیده شود مثلاً صفات و افعالی را به خدا نسبت دهد، که متضمن حدوث است، باید به وسیله آیات محکم قرآن معنا شود، و معنایی از آنها گرفت که با صفات علیا و حسنای خدای تعالی منافات نداشته باشد». <ref>پیشین، ج2، ص 154.</ref><br><br> | علامه، آیات صفات را جزء متشابهات میداند و بر این نظر است که راه رسیدن به فهم این آیات، ارجاع این آیات به آیات محکمی است که بارزترین ویژگی آنها عدم ابهام و تشابه برای همگان میباشد. وی میگوید: «هرچه از ظاهر آیات قرآن برخلاف این آیات محکمه دیده شود مثلاً صفات و افعالی را به خدا نسبت دهد، که متضمن حدوث است، باید به وسیله آیات محکم قرآن معنا شود، و معنایی از آنها گرفت که با صفات علیا و حسنای خدای تعالی منافات نداشته باشد». <ref>پیشین، ج2، ص 154.</ref><br><br> | ||
وی برای نمونه میگوید: «وقتی شنونده آیۀ «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ؛ به سوی پروردگار خود مینگرند. <ref>قیامت(75):23.</ref> را میشنود، بلافاصله به ذهنش خطور میکند که خدا هم مانند اجسام دیدنی است و وقتی به آیه «لا تُدْرِكُهُ الأَْبْصارُ وَ هُوَ یدْرِكُ الأَْبْصارَ؛ چشمها او را درنمییابند و اوست که دیدگان را درمییابد.<ref>أنعام(6):103.</ref> مراجعه میکند آن وقت میفهمد که منظور از نظر کردن، تماشا کردن با چشم مادی نیست».<ref>پیشین، ج3، ص 31.</ref> <br> | وی برای نمونه میگوید: «وقتی شنونده آیۀ «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ؛ به سوی پروردگار خود مینگرند. <ref>قیامت(75):23.</ref> را میشنود، بلافاصله به ذهنش خطور میکند که خدا هم مانند اجسام دیدنی است و وقتی به آیه «لا تُدْرِكُهُ الأَْبْصارُ وَ هُوَ یدْرِكُ الأَْبْصارَ؛ چشمها او را درنمییابند و اوست که دیدگان را درمییابد.<ref>أنعام(6):103.</ref> مراجعه میکند آن وقت میفهمد که منظور از نظر کردن، تماشا کردن با چشم مادی نیست».<ref>پیشین، ج3، ص 31.</ref> <br> | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۰: | ||
علامه در تأیید مذهب اثبات بدون تشبیه، میگوید: «مراد از آن، این است که از هر صفتی اصل آن دربارۀ خدای تعالی اثبات و خصوصیاتی که آن صفت در ممکنات و مخلوقات به خود گرفته از حق تعالی نفی شود و به عبارت دیگر اصل صفت اثبات و محدودیت آن به حدود امکانی نفی گردد» <ref>پیشین، ص55.</ref> وی در جای دیگری تمام آیات صفات خداوند را بدون ذکر تأویل و با شرط تنزیه خداوند از نقص انتساب آنها به وی، آنطور که لایق اوست، قابل اثبات میداند و میگوید: «آنچه خدای تعالی از ضلالت، مکر، و کمک در طغیان، به ظاهر اینگونه مطالب که به خود نسبت داده، تمامی آنها آنطور منسوب به خداست که لایق ساحت قدس او باشد و به نزاهت او از لوث نقص و قبیح و منکر برنخورد» <ref>پیشین، ج1، ص149.</ref> <br> | علامه در تأیید مذهب اثبات بدون تشبیه، میگوید: «مراد از آن، این است که از هر صفتی اصل آن دربارۀ خدای تعالی اثبات و خصوصیاتی که آن صفت در ممکنات و مخلوقات به خود گرفته از حق تعالی نفی شود و به عبارت دیگر اصل صفت اثبات و محدودیت آن به حدود امکانی نفی گردد» <ref>پیشین، ص55.</ref> وی در جای دیگری تمام آیات صفات خداوند را بدون ذکر تأویل و با شرط تنزیه خداوند از نقص انتساب آنها به وی، آنطور که لایق اوست، قابل اثبات میداند و میگوید: «آنچه خدای تعالی از ضلالت، مکر، و کمک در طغیان، به ظاهر اینگونه مطالب که به خود نسبت داده، تمامی آنها آنطور منسوب به خداست که لایق ساحت قدس او باشد و به نزاهت او از لوث نقص و قبیح و منکر برنخورد» <ref>پیشین، ج1، ص149.</ref> <br> | ||
==5ـ پیروی از شیوۀ اهلبیت(علیهمالسلام)= | ==5ـ پیروی از شیوۀ اهلبیت(علیهمالسلام)== | ||
در مورد تفسیر آیات صفات میتوان گفت که علامه اصل نوع بینش خود را نسبت به آیات صفات و روش تفسیر آنها از ائمه اخذ نموده است. در تفسیر آیات صفات توسط علامه، مبانیای همچون تنزیه خداوند از تشبیه به مخلوقات و اثبات این آیات، متبلور است که علامه این مبانی را در حدیثی که از امام رضا(علیهالسلام) است، مستند میسازد و به نقل از تفسیر برهان میگوید: «حضرت رضا(علیهالسلام) فرمود: مردم را در توحید سه مذهب است: <br> | در مورد تفسیر آیات صفات میتوان گفت که علامه اصل نوع بینش خود را نسبت به آیات صفات و روش تفسیر آنها از ائمه اخذ نموده است. در تفسیر آیات صفات توسط علامه، مبانیای همچون تنزیه خداوند از تشبیه به مخلوقات و اثبات این آیات، متبلور است که علامه این مبانی را در حدیثی که از امام رضا(علیهالسلام) است، مستند میسازد و به نقل از تفسیر برهان میگوید: «حضرت رضا(علیهالسلام) فرمود: مردم را در توحید سه مذهب است: <br> | ||
1ـ نفی؛ 2ـ تشبیه؛ 3ـ اثبات به غیر تشبیه. <br> | 1ـ نفی؛ 2ـ تشبیه؛ 3ـ اثبات به غیر تشبیه. <br> | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۰: | ||
=منابع و مآخذ= | =منابع و مآخذ= | ||
#قرآن کریم، ترجمۀ: محمد مهدی فولادوند. | #قرآن کریم، ترجمۀ: محمد مهدی فولادوند. | ||
#ابنخلدون، عبدالرحمنبنمحمد، المقدمه، مکتب مصطفی محمد، قاهره، 1956م. | #ابنخلدون، عبدالرحمنبنمحمد، المقدمه، مکتب مصطفی محمد، قاهره، 1956م. |
ویرایش