ام کلثوم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۳۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۹: خط ۷۹:
همچنین ام کلثوم در پی شهادت [[امیرالمؤمنین(ع)]] مجلسی، در حالی که می‌گریست به [[ابن ملجم]] خطاب کرد: وای بر تو! [[خداوند]] تو را در دنیا و آخرت ذلیل ساخت و جایگاهت آتش ابدی [[جهنم]] خواهد بود<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۲۸۹.</ref>.
همچنین ام کلثوم در پی شهادت [[امیرالمؤمنین(ع)]] مجلسی، در حالی که می‌گریست به [[ابن ملجم]] خطاب کرد: وای بر تو! [[خداوند]] تو را در دنیا و آخرت ذلیل ساخت و جایگاهت آتش ابدی [[جهنم]] خواهد بود<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۲۸۹.</ref>.
عبدالکریم بن احمد بن طاووس حلی، حدیثی را از [[شیخ صدوق]] نقل می‌کند که‌ در آن، ام کلثوم از [[وصیت]] امیرالمؤمنین به فرزندان، مراسم تشییع و تدفین آن امام(ع) سخن می‌گوید. در بخشی از این روایت آمده است: … ام کلثوم گفت: هنگام دفن، قبر شکافته شد. نمی‌دانم سرورم (پدرم) در زمین دفن گردید یا به آسمان عروج کرد. ناگهان صدای تسلیت‌دهنده‌ای را شنیدم که گفت: خداوند شما را در عزای سید و حجت خدا بر خلقش تعزیت دهد<ref> ابن طاووس حلی، فرحة الغری فی تعیین قبر امیر المؤمنین علی علیه‌السلام، مرکز الغدیر، ص۶۳، ۶۴.</ref>.
عبدالکریم بن احمد بن طاووس حلی، حدیثی را از [[شیخ صدوق]] نقل می‌کند که‌ در آن، ام کلثوم از [[وصیت]] امیرالمؤمنین به فرزندان، مراسم تشییع و تدفین آن امام(ع) سخن می‌گوید. در بخشی از این روایت آمده است: … ام کلثوم گفت: هنگام دفن، قبر شکافته شد. نمی‌دانم سرورم (پدرم) در زمین دفن گردید یا به آسمان عروج کرد. ناگهان صدای تسلیت‌دهنده‌ای را شنیدم که گفت: خداوند شما را در عزای سید و حجت خدا بر خلقش تعزیت دهد<ref> ابن طاووس حلی، فرحة الغری فی تعیین قبر امیر المؤمنین علی علیه‌السلام، مرکز الغدیر، ص۶۳، ۶۴.</ref>.
=واقعه عاشورا و حوادث پس از آن=
[[ابن طاووس]] می‌گوید: چون امام حسین(ع) وداع کرد، ام کلثوم ندا سرداد و گفت: یا ابا عبدالله! وای بر ما بعد از مصیبت از دست دادن شما. امام(ع) هم ام کلثوم، زینب(س) و رباب را تسلی داد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۴.</ref>.
در جریان اسارت، هنگامی که کوفیان برای اطفال غذا آوردند ام کلثوم فریاد زد و گفت:‌ ای اهل کوفه [[صدقه]] بر ما (اهلبیت پیامبر) [[حرام]] است<ref>ابن طاووس، لهوف، ص۱۷۴.</ref>.
روایتی که به هنگام ورود کاروان اسرا به [[شام]]، ام کلثوم از [[شمر]] خواست که سرهای شهدا را از میان اسیران به سمتی ببرد که همه نگاه‌ها به آن طرف برود و نظاره به سوی آنان کمتر شود<ref>مرتضی زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۸۱۳.</ref>.


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۷٬۴۴۵

ویرایش