۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|- | |- | ||
|انواع | |انواع | ||
| data-type="authorbirthDate"|آمریکایی • لیبرالیسم اقتدارگریز | | data-type="authorbirthDate" |آمریکایی • لیبرالیسم اقتدارگریز | ||
کلاسیک • کنونخواه | کلاسیک • کنونخواه | ||
دموکراتیک • سبز | دموکراتیک • سبز | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
رادیکالیسم • اجتماعی | رادیکالیسم • اجتماعی | ||
|- | |- | ||
|گستره جغرافیایی | |گستره جغرافیایی | ||
| data-type="authorbirthDate" |جهانی | | data-type="authorbirthDate" |جهانی | ||
اروپا • ایالات متحده | اروپا • ایالات متحده | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
=لیبرالیسم= | =لیبرالیسم= | ||
واژه لیبرال در [[قرون وسطا]] و عصر [[رنسانس]] به معنای صناعتهای آزاد به کار رفته، اما بعدها به معنای آدم هرزه، ولنگار و عیاش نیز استعمال گشته است. و در قرن بیستم در برخی کشورها به طرفداران سرمایهداری، ضد حکومت، غرب زده، آمریکایی و غیر این موارد لیبرالیسم گفته میشود.<ref>ر.ک: لیبرالیسم، معنا و تاریخ آن، جان سالوین شاپیرو، ترجمه محمد سعید حنایی، نشر مرکز، تهران، 1380، ص9 و 10، از یادداشت مترجم، و فرهنگ انگلیسی به فارسی حییم، ذیل واژه " | واژه لیبرال در [[قرون وسطا]] و عصر [[رنسانس]] به معنای صناعتهای آزاد به کار رفته، اما بعدها به معنای آدم هرزه، ولنگار و عیاش نیز استعمال گشته است. و در قرن بیستم در برخی کشورها به طرفداران سرمایهداری، ضد حکومت، غرب زده، آمریکایی و غیر این موارد لیبرالیسم گفته میشود.<ref>ر. ک: لیبرالیسم، معنا و تاریخ آن، جان سالوین شاپیرو، ترجمه محمد سعید حنایی، نشر مرکز، تهران، 1380، ص9 و 10، از یادداشت مترجم، و فرهنگ انگلیسی به فارسی حییم، ذیل واژه " Liberalism "</ref> | ||
= تعریف لیبرالیسم: = | =تعریف لیبرالیسم:= | ||
ارائه تعریف دقیق و جامع از لیبرالیسم به عنوان یک مکتب سیاسی و اجتماعی کاری بس دشوار، بلکه ناممکن است؛ اما با این حال، تعریفهای متعددی از سوی نظریهپردازان غربی بر این موضوع ارائه شده است،<ref> | ارائه تعریف دقیق و جامع از لیبرالیسم به عنوان یک مکتب سیاسی و اجتماعی کاری بس دشوار، بلکه ناممکن است؛ اما با این حال، تعریفهای متعددی از سوی نظریهپردازان غربی بر این موضوع ارائه شده است،<ref>ر، ک: ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، آنتونی آربلاستر، ترجمه عباس مخبر، نشر مرکز، تهران، 1377، ص17 ـ 14.</ref> | ||
از جمله: شاپیرو میگوید: «لیبرالیسم را | از جمله: شاپیرو میگوید: «لیبرالیسم را میتوان به طور دقیق نگرشی به زندگی و مسائل آن وصف کرد که تأکیدش بر ارزشهایی همچون آزادی برای افراد، اقلیتها و ملتهاست.<ref>لیبرالیسم، معنا و تاریخ آن، ص3.</ref> | ||
== گونههای لیبرالیسم == | |||
== | === لیبرالیسم فرهنگی === | ||
یعنی جانبداری از آزادیهای فردی و اجتماعی ـ مثل آزادی اندیشه و بیان ـ و گسترش فرصتهای آزادی و انعطاف پذیری اخلاقی و غیره. | |||
=== لیبرالیسم دینی === | |||
=== لیبرالیسم دینی=== | |||
به این معنا که اصولا دین امری شخصی است و باورهای دینی احساس درونی و غایب از حواس انسان نیست، بلکه تجربه دینی مانند تجربههای حسی از احساس زنده و غیر غایب حکایت دارد. و حقایق دینی با هیچ مقطع تاریخی و فرهنگی خاصی گره نخورده است. | به این معنا که اصولا دین امری شخصی است و باورهای دینی احساس درونی و غایب از حواس انسان نیست، بلکه تجربه دینی مانند تجربههای حسی از احساس زنده و غیر غایب حکایت دارد. و حقایق دینی با هیچ مقطع تاریخی و فرهنگی خاصی گره نخورده است. | ||
===لیبرالیسم اخلاقی=== | === لیبرالیسم اخلاقی === | ||
از آنجا که در لیبرالیسم هیچ قانون کلی اخلاقی وجود ندارد، لذا معیار تشخیص دهنده خوب و بد، خود انسان است. بنابراین، امیال ظاهری افراد همان امیال اقعی آنها است و باید مورد احترام قرار گیرد؛ یعنی لیبرالیسم اخلاقی، اعتقاد به یک آیین تساهل گرا، انعطاف پذیر و اباحی مسلک در آموزههای اخلاقی است. | از آنجا که در لیبرالیسم هیچ قانون کلی اخلاقی وجود ندارد، لذا معیار تشخیص دهنده خوب و بد، خود انسان است. بنابراین، امیال ظاهری افراد همان امیال اقعی آنها است و باید مورد احترام قرار گیرد؛ یعنی لیبرالیسم اخلاقی، اعتقاد به یک آیین تساهل گرا، انعطاف پذیر و اباحی مسلک در آموزههای اخلاقی است. | ||
===لیبرالیسم اقتصادی=== | === لیبرالیسم اقتصادی === | ||
یعنی حفظ آزادی اقتصادی و دفاع از حریم مالکیت خصوصی و سرمایهداری، و دخالت حداقلی دولت بر فعالیتهای اقتصادی افراد، یا عدم دخالت دولت و هر عامل خارجی در اقتصاد افراد. | یعنی حفظ آزادی اقتصادی و دفاع از حریم مالکیت خصوصی و سرمایهداری، و دخالت حداقلی دولت بر فعالیتهای اقتصادی افراد، یا عدم دخالت دولت و هر عامل خارجی در اقتصاد افراد. | ||
===لیبرالیسم سیاسی=== | === لیبرالیسم سیاسی === | ||
بر اساس لیبرالیسم سیاسی، باورها و اعتقادات هر کس در حوزه فردی و شخصی محترم است. دولت باید زمینه را فراهم کند که هر شخص بتواند برای انجام مراسم مذهبی خود آزادی عمل داشته باشد. | بر اساس لیبرالیسم سیاسی، باورها و اعتقادات هر کس در حوزه فردی و شخصی محترم است. دولت باید زمینه را فراهم کند که هر شخص بتواند برای انجام مراسم مذهبی خود آزادی عمل داشته باشد. | ||
== | == گونههای دیگری از لیبرالیسم == | ||
البته گونههای دیگری از لیبرالیسم نیز مطرح است که در ذیل به طور اختصار به | البته گونههای دیگری از لیبرالیسم نیز مطرح است که در ذیل به طور اختصار به آنها اشاره میکنیم: | ||
===لیبرالیسم کلاسیک=== | === لیبرالیسم کلاسیک === | ||
این معنا به دنبال تثبیت و پیروزی لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی، به عنوان کامل کننده آن تدوین و تکوین یافت. لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی، آزادی فرد را در حوزه حیات سیاسی و اقتصادی به ارمغان آورد، مجموعه این دو، لیبرالیسم نسل اولیه است که به آن «لیبرالیسم کلاسیک» میگویند. | این معنا به دنبال تثبیت و پیروزی لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی، به عنوان کامل کننده آن تدوین و تکوین یافت. لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی، آزادی فرد را در حوزه حیات سیاسی و اقتصادی به ارمغان آورد، مجموعه این دو، لیبرالیسم نسل اولیه است که به آن «لیبرالیسم کلاسیک» میگویند. | ||
===لیبرالیسم دموکراسی=== | === لیبرالیسم دموکراسی === | ||
عدهای از اندیشمندان لیبرالیستی برای تعدیل و بازنگری در لیبرالیسم افراطی اولیه، معتقد به افزایش فعالیت و دخالت دولت برای رفع نارساییها شدند. به عقیده این گروه، آزادیهای بی مرز و حد اقتصادی، امید و آرمانهای اولیه را برنیاورد؛ لذا به این نتیجه رسیدند که دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی لازم است. بدین ترتیب، کاستن از آزادیهای اقتصادی لیبرالی را ضروری دانستند. | عدهای از اندیشمندان لیبرالیستی برای تعدیل و بازنگری در لیبرالیسم افراطی اولیه، معتقد به افزایش فعالیت و دخالت دولت برای رفع نارساییها شدند. به عقیده این گروه، آزادیهای بی مرز و حد اقتصادی، امید و آرمانهای اولیه را برنیاورد؛ لذا به این نتیجه رسیدند که دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی لازم است. بدین ترتیب، کاستن از آزادیهای اقتصادی لیبرالی را ضروری دانستند. | ||
=== نئولیبرالیسم=== | === نئولیبرالیسم === | ||
در اواخر قرن بیستم، با افول دولتهای رفاهی و گرایش به سیاستهای لیبرالیسم اقتصادی، ناسازگاریهای لیبرالیسم با دموکراسی بارزتر شد. امروزه موج تازه ای از اندیشههای لیبرالیستی تحت عنوان نئولیبرالیسم به وجود آمده است. این گرایش ـ دوباره مانند گذشته ـ بر این باور است که اصول لیبرالیسم از | در اواخر قرن بیستم، با افول دولتهای رفاهی و گرایش به سیاستهای لیبرالیسم اقتصادی، ناسازگاریهای لیبرالیسم با دموکراسی بارزتر شد. امروزه موج تازه ای از اندیشههای لیبرالیستی تحت عنوان نئولیبرالیسم به وجود آمده است. این گرایش ـ دوباره مانند گذشته ـ بر این باور است که اصول لیبرالیسم از سرمایهداری انفکاک پذیر نیست، و اقتصاد بازار آزاد، لازمه آزادی است. در این نگاه، دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی مغایر با اصول لیبرالیسم و کاری بی حاصل تلقی شده است. بدین ترتیب، بازگشت به اصول اولیه لیبرالیسم ضروری قلمداد شده است.<ref>جهت مطالعه بیشتر دراینباره به کتابهای: ظهور و سقوط لیبرالیسم در غرب، درآمدی بر مکاتب و اندیشههای معاصر، کتاب نقد شماره 11 و لیبرالیسم و منتقدان آن (مایکل ساندل، ترجمه احمد تدین، تهران، شرکت انتشارات علمی فرهنگی، 1374) مراجعه شود.</ref> | ||
= اصول و مبانی لیبرالیسم = | =اصول و مبانی لیبرالیسم= | ||
مهمترین آنها به عبارت زیر میباشند: | مهمترین آنها به عبارت زیر میباشند: | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۷: | ||
1. فردگرایی (اصالت فرد): فردگرایی جوهره و رکن بسیار مهم لیبرالیسم است. فردگرایی، یعنی فرد و حقوق او بر همه چیز مقدم است. اگر دولت هم تشکیل شده است، باید در خدمت خواستههای افراد جامعه باشد. دین، اخلاق، متفکران و... حق ندارند به افراد دستور دهند و مهم فرد و خواستههای اوست. | 1. فردگرایی (اصالت فرد): فردگرایی جوهره و رکن بسیار مهم لیبرالیسم است. فردگرایی، یعنی فرد و حقوق او بر همه چیز مقدم است. اگر دولت هم تشکیل شده است، باید در خدمت خواستههای افراد جامعه باشد. دین، اخلاق، متفکران و... حق ندارند به افراد دستور دهند و مهم فرد و خواستههای اوست. | ||
2. اصالت آزادی: یعنی آزادی فوق همه ارزشهاست. بر اساس این اصل، انسان هر خواستهای که دارد، اعم از بیبند و باری جنسی و خلاف دین و اخلاق و غیره، باید | 2. اصالت آزادی: یعنی آزادی فوق همه ارزشهاست. بر اساس این اصل، انسان هر خواستهای که دارد، اعم از بیبند و باری جنسی و خلاف دین و اخلاق و غیره، باید آنها را محترم شمرد و به او آزادی داد، و ایجاد هرگونه مانع در این راه جایز نیست! به بیان دیگر، هیچ چیز در برابر خواستههای من مهم نیست. مهم آناست که من میخواهم. | ||
تنها حد آزادی در نظر لیبرالها آزادی افراد دیگر است. بنابراین، اگر خواست طرف شما موافق با میل و خواست شما باشد، هر رفتاری مجاز است! | تنها حد آزادی در نظر لیبرالها آزادی افراد دیگر است. بنابراین، اگر خواست طرف شما موافق با میل و خواست شما باشد، هر رفتاری مجاز است! | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۵: | ||
4. سکولاریسم: یعنی تفکیک دین از امور زندگی. بر اساس این دیدگاه، دین باید به حاشیه رانده شود. دین حق ندارد در مسائل مهم زندگی دخالت کند. | 4. سکولاریسم: یعنی تفکیک دین از امور زندگی. بر اساس این دیدگاه، دین باید به حاشیه رانده شود. دین حق ندارد در مسائل مهم زندگی دخالت کند. | ||
5. | 5. سرمایهداری (کاپیتالیسم): لیبرالیسم به گونهای با سرمایهداری و اقتصاد بازار آمیخته شده که بسیاری از متفکران به ویژه چپگرایان معتقدند که لیبرالیسم ایدئولوژی سرمایهداری است. | ||
6. | 6. عقلگرایی: یعنی باور به کفایت و بسندگی خرد انسانی. در این تفکر، همه انسانها از نیروی خرد بهرهمند هستند. خردمندی و آزادی دو جزء جدایی ناپذیر محسوب میشوند. نفی خرد ورزی آدمی مترادف با نفی آزادی اوست. | ||
و نیز تجربه گرایی، علم گرایی، سنت ستیزی، تجددگرایی، پلورالیسم معرفتی، پیشرفت باوری و تسامح و تساهل، از جمله اصول لیبرالیسم محسوب میشوند. | و نیز تجربه گرایی، علم گرایی، سنت ستیزی، تجددگرایی، پلورالیسم معرفتی، پیشرفت باوری و تسامح و تساهل، از جمله اصول لیبرالیسم محسوب میشوند. | ||
= اسلام و لیبرالیسم = | =اسلام و لیبرالیسم= | ||
با توجه به مبانی لیبرالیسم، هیچ گونه سازشی میان اسلام و تفکر لیبرالیستی وجود ندارد. | با توجه به مبانی لیبرالیسم، هیچ گونه سازشی میان اسلام و تفکر لیبرالیستی وجود ندارد. | ||
اسلام مخالف آزادی و | اسلام مخالف آزادی و سرمایهداری بر مبنای لیبرالیستی است. آزادی از نظر اسلام در محدوده قانون الهی مطرح است. اسلام با ترویج عقاید گمراه کننده و توهینآمیز به مؤمنین و هر انسان دیگر، توهین به مقدسات و باورهای دینی، توطئه علیه اسلام و حاکمیت دینی، توهین به شخصیتهای الهی و معنوی، مانند: پیامبران و امامان <sup><small>علیهمالسلام</small></sup>، خرید و فروش کالاهای حرام و غصبی، خرید و فروش کتابهای گمراه کننده و غیر اینها کاملا مخالف است. | ||
آزادی تعریف شده در اسلام با توجه و رعایت بعد مادی و معنوی انسان مطرح است؛ اما در لیبرالیسم فقط مصالح مادی و بعد غیرالهی و غیرمعنوی (حیوانی) مورد توجه است. | آزادی تعریف شده در اسلام با توجه و رعایت بعد مادی و معنوی انسان مطرح است؛ اما در لیبرالیسم فقط مصالح مادی و بعد غیرالهی و غیرمعنوی (حیوانی) مورد توجه است. | ||
و همچنین اسلام بر خلاف نظر لیبرالها (که بر انسان مداری تأکید دارند) بر خدامداری تأکید کرده، حق | و همچنین اسلام بر خلاف نظر لیبرالها (که بر انسان مداری تأکید دارند) بر خدامداری تأکید کرده، حق قانونگذاری و حاکمیت را مختص به خداوند میداند و سیاست و حاکمیت را جدای از دین نمیشمارد. بنابراین، هیچ سنخیتی بین اصول و مبانی اسلام با اصول و مبانی لیبرالیسم وجود ندارد. | ||
اسلام آزادی انسان از هر گونه بردگی جسمی و فکری را میپذیرد و تنها راه دستیابی به آزادی و حریّت واقعی را پرستش خداوند میداند. | اسلام آزادی انسان از هر گونه بردگی جسمی و فکری را میپذیرد و تنها راه دستیابی به آزادی و حریّت واقعی را پرستش خداوند میداند. | ||
---- | ---- | ||
=منابع= | =منابع= | ||
# لیبرالیسم، معنا و تاریخ آن، ص10 ـ 3؛ | |||
# تاریخ فلسفه، بهاءالدین پازرگاد، تهران، کتابفروشی زوار، 1359، ص610 ـ 550؛ | |||
# ظهور و سقوط لیبرالیسم، آنتونی آربلاستر، ترجمه عباس مخبر، ص98 ـ 55؛ | |||
# درآمدی بر مکاتب و اندیشههای معاصر، ص461 ـ 458. | |||
# پرسشها و پاسخها، محمدتقی مصباح یزدی، ج4، ص43 ـ 41؛ | |||
# درباره آزادی، جان استوارت میل، ترجمه محمدرضایی، تهران، 1345، ص181 به بعد. | |||
[[رده: | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] |