۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مقاله ای' به 'مقالهای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
«علی بن احمد بن سعید بن حزم اندلسی» در روز آخر [[رمضان]] سال 384 در شهر «قرطبه» به دنیا آمد و در 28 [[شعبان]] 456 درگذشت. <ref>.شرح حال ابن حزم در منابع کهن را بنگرید در: جذوة المقتبس، ش708؛ مطمح الانفس از فتح بن خاقان، ص 55؛ الذخیرة، ج1، ص140؛ المُغْرب، ش253؛ تذکرة الحفاظ، ج3، ص341؛ لسان المیزان، ج4، ص 724-732. | «علی بن احمد بن سعید بن حزم اندلسی» در روز آخر [[رمضان]] سال 384 در شهر «قرطبه» به دنیا آمد و در 28 [[شعبان]] 456 درگذشت. <ref>.شرح حال ابن حزم در منابع کهن را بنگرید در: جذوة المقتبس، ش708؛ مطمح الانفس از فتح بن خاقان، ص 55؛ الذخیرة، ج1، ص140؛ المُغْرب، ش253؛ تذکرة الحفاظ، ج3، ص341؛ لسان المیزان، ج4، ص 724-732. | ||
2.ابن حزم | 2.ابن حزم دراینباره چنین سرود: (سیر اعلام، 18/205): فإن تَحْرِقوا القِرطاس لا تَحْرقوا الذی کذاک النصاری یحرقون اذا علَتْ تضمّنه القرطاس بَل هو فی صدری اکُفهم القرآن فی مُدُنِ الثغر.</ref> بیشتر وی را ایرانی الاصل دانستهاند که جدش از اسرای ایرانی، اسیر [[یزید بن ابی سفیان]] بوده است. <ref>سیر اعلام النبلاء، ج18، ص186</ref> عدهای هم وی را اسپانیایی تبار دانستهاند. وی در اواخر قدرت دولت [[امویان]] اندلس، در ناز و نعمت، فراوانی کتاب، شکوه اشرافیگری و ذهنباز و سیال همراه با ذکاوت و هوش قابل توجه رشد کرد. به گفته ذهبی: نشأ فی تنّعم و رفاهیة، و رُزق ذکاء مفرطاً، و ذهنا سیّالاً و کتباً نفیسة کثیرة. <ref>سیر: 186/18</ref> | ||
اما با آغاز اختلافات و اوجگیری آشوبهای سیاسی در اندلس، زندگی پر تلاطمی پیدا کرد. وی به اقتفای پدرش که مدتی منصب وزارت داشت، این منصب را در سه نوبت و هر بار برای مدتی کوتاه در اختیار داشت. پس از نوبت اول مدت زمانی زندانی شد اما باز وزارت یافت. | اما با آغاز اختلافات و اوجگیری آشوبهای سیاسی در اندلس، زندگی پر تلاطمی پیدا کرد. وی به اقتفای پدرش که مدتی منصب وزارت داشت، این منصب را در سه نوبت و هر بار برای مدتی کوتاه در اختیار داشت. پس از نوبت اول مدت زمانی زندانی شد اما باز وزارت یافت. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
درباره ابن حزم و اندیشههای وی، کتابها و مقالات فراوانی نوشته شده است. توجه به وی در این حد از گستردگی، به ویژه در چند دهه گذشته، به عنوان یکی از برجستهترین متفکران [[مسلمان]] [[شمال آفریقا]] و اندلس نشانگر آن است که وی در عرصههای مختلف علوم دینی صاحب نظر بوده و تأثیر قابل توجهی در متفکران و عالمان پس از خویش داشته است. <ref>.برخی از آثاری که درباره ابن حزم نوشته شده است، عبارتند از: ابن حزم، حیاته و عصره، آراء و فقهه، ابوزهره، قاهره: دارالفکر العربی، 1977؛ الفکر المنطقی الاسلامی، دراسة فی جهود ابن حزم الاندلسی، محمد جلّوب فرحان، جامعة موصل، 1988؛ دراسات عن ابن حزم و کتابه طوق الحمامة، الطاهر احمد مکی، قاهره: دارالمعارف، 1981؛ ابن حزم رائد الفکر العلمی، عبداللطیف شرارة، بیروت: المکتب التجاری، (بیتا)؛ ابن حزم و الفکر الفلسفی بالمغرب و الاندلس، سالم یفوت، دارالبیضاء، 1986؛ الامام ابن حزم الظاهری امام اهل الاندلس، محمد عبدالله ابوصعیلیک، دمشق: دارالقلم، 1995؛ ابن حزم الکبیر، عمر فروخ، بیروت: دار لبنان للطباعة و النشر، 1980؛ ابن حزم الاندلسی و رسالته فی المفاضلة بین الصحابة، سعید الافغانی؛ ابن حزم خلال الف عام، جمع و تحقیق: ابوعبدالرحمن بن عقیل الظاهری، بیروت: دارالغرب، 1982؛ ابن حزم الاندلسی حیاته و ادبه، عبدالکریم خلیفة، بیروت: المکتب الاسلامی، عمان: مکتبة الاقصی؛ ابن حزم الاندلسی، زکریا ابراهیم، قاهره: الدار المصریة، «ضمن سلسلة اعلام العرب». ابن حزم صورة اندلیسیة، محمد طه الحاجری، بیروت: دارالنهضة العربیة للطباعة و النشر، 1982؛ ابن حزم و موقفه من الالهیات، احمد بن ناصرالحمد، مکه المکرمة، جامعة ام القری، 1980.</ref> این توجه، تا حدودی هم به دلیل مواضع دینی متفاوت وی با سایر مکاتب رسمی موجود در [[مذهب تسنن]] است. | درباره ابن حزم و اندیشههای وی، کتابها و مقالات فراوانی نوشته شده است. توجه به وی در این حد از گستردگی، به ویژه در چند دهه گذشته، به عنوان یکی از برجستهترین متفکران [[مسلمان]] [[شمال آفریقا]] و اندلس نشانگر آن است که وی در عرصههای مختلف علوم دینی صاحب نظر بوده و تأثیر قابل توجهی در متفکران و عالمان پس از خویش داشته است. <ref>.برخی از آثاری که درباره ابن حزم نوشته شده است، عبارتند از: ابن حزم، حیاته و عصره، آراء و فقهه، ابوزهره، قاهره: دارالفکر العربی، 1977؛ الفکر المنطقی الاسلامی، دراسة فی جهود ابن حزم الاندلسی، محمد جلّوب فرحان، جامعة موصل، 1988؛ دراسات عن ابن حزم و کتابه طوق الحمامة، الطاهر احمد مکی، قاهره: دارالمعارف، 1981؛ ابن حزم رائد الفکر العلمی، عبداللطیف شرارة، بیروت: المکتب التجاری، (بیتا)؛ ابن حزم و الفکر الفلسفی بالمغرب و الاندلس، سالم یفوت، دارالبیضاء، 1986؛ الامام ابن حزم الظاهری امام اهل الاندلس، محمد عبدالله ابوصعیلیک، دمشق: دارالقلم، 1995؛ ابن حزم الکبیر، عمر فروخ، بیروت: دار لبنان للطباعة و النشر، 1980؛ ابن حزم الاندلسی و رسالته فی المفاضلة بین الصحابة، سعید الافغانی؛ ابن حزم خلال الف عام، جمع و تحقیق: ابوعبدالرحمن بن عقیل الظاهری، بیروت: دارالغرب، 1982؛ ابن حزم الاندلسی حیاته و ادبه، عبدالکریم خلیفة، بیروت: المکتب الاسلامی، عمان: مکتبة الاقصی؛ ابن حزم الاندلسی، زکریا ابراهیم، قاهره: الدار المصریة، «ضمن سلسلة اعلام العرب». ابن حزم صورة اندلیسیة، محمد طه الحاجری، بیروت: دارالنهضة العربیة للطباعة و النشر، 1982؛ ابن حزم و موقفه من الالهیات، احمد بن ناصرالحمد، مکه المکرمة، جامعة ام القری، 1980.</ref> این توجه، تا حدودی هم به دلیل مواضع دینی متفاوت وی با سایر مکاتب رسمی موجود در [[مذهب تسنن]] است. | ||
طبعاً از همان روزگار کهن، تمجید از وی همراه با مذمت بوده است. شاگردانش از وی ستایش میکردند، اما بسیاری از معاصرانش و همچنین عالمان بعدی- به ویژه مالکی مذهبان- او را سخت نکوهش میکنند. <ref>.برای نمونه رک: سیر اعلام النبلاء، ج18، ص187-188؛ مطالبی که ابوبکر بن العربی در القواصم و العواصم بر ضد وی نوشته، بسیار تند است.</ref> چرا که وی به همان اندازه که حافظهاش نیرومند و استنتاجاتش تازه و مبتکرانه بود، زبانش تند و تعصب مذهبیاش بر ضد مخالفانش از حنفیان و مالکیان و [[شیعیان]] <ref>. | طبعاً از همان روزگار کهن، تمجید از وی همراه با مذمت بوده است. شاگردانش از وی ستایش میکردند، اما بسیاری از معاصرانش و همچنین عالمان بعدی- به ویژه مالکی مذهبان- او را سخت نکوهش میکنند. <ref>.برای نمونه رک: سیر اعلام النبلاء، ج18، ص187-188؛ مطالبی که ابوبکر بن العربی در القواصم و العواصم بر ضد وی نوشته، بسیار تند است.</ref> چرا که وی به همان اندازه که حافظهاش نیرومند و استنتاجاتش تازه و مبتکرانه بود، زبانش تند و تعصب مذهبیاش بر ضد مخالفانش از حنفیان و مالکیان و [[شیعیان]] <ref>.دراینباره رک: گفتار مفصل و بلند علامه امینی در الغدیر ج1 تحت عنوان «الرأی العام فی ابن حزم الاندلسی» ص585-608</ref> به شدت افراطی و همراه با ناسزا و توهین و تکفیرهای پیاپی و بی دلیل و هیاهویی بود. | ||
معروفترین آثار برجای مانده از وی، در فقه المُحلّی، در فِرق و مذاهب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل میباشد. اثر اخیر با همه گستردگی، ابتکار و نوآوریهای فراوانی دارد، مولف در تدوین آن کوشیده است تا از منابع مختلف در همه عرصهها بهره بگیرد، [منابعی که بسیاری از آنها امروزه در دسترس نیست] اما با ادبیاتی فوق العاده افراطی و متعصبانه نگاشته شده است <ref>.یکی از نشانههای آشکار این تعصب، ناسزاها و تکفیرهای او در حجمی گسترده است که پس از بیان عقاید فرق اسلامی با تعبیر «هذا کفر صریح»، «هذا مجرد کفر» و... آنها را بدرقه میکند. رک: الفصل، ج4، ص197-198، 205، 207 «هذا والله أعظم من قول النصاری و أدخل فی الکفر و الشرک».</ref> که مقدار زیادی از ارزش علمی کتاب را کاسته است. از آثار فراوان او، شماری به چاپ رسیده، برخی مخطوط مانده و تعدادی از میان رفته است. <ref>برای فهرست آثار او بنگرید: سیر: 193/18- 197 | معروفترین آثار برجای مانده از وی، در فقه المُحلّی، در فِرق و مذاهب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل میباشد. اثر اخیر با همه گستردگی، ابتکار و نوآوریهای فراوانی دارد، مولف در تدوین آن کوشیده است تا از منابع مختلف در همه عرصهها بهره بگیرد، [منابعی که بسیاری از آنها امروزه در دسترس نیست] اما با ادبیاتی فوق العاده افراطی و متعصبانه نگاشته شده است <ref>.یکی از نشانههای آشکار این تعصب، ناسزاها و تکفیرهای او در حجمی گسترده است که پس از بیان عقاید فرق اسلامی با تعبیر «هذا کفر صریح»، «هذا مجرد کفر» و... آنها را بدرقه میکند. رک: الفصل، ج4، ص197-198، 205، 207 «هذا والله أعظم من قول النصاری و أدخل فی الکفر و الشرک».</ref> که مقدار زیادی از ارزش علمی کتاب را کاسته است. از آثار فراوان او، شماری به چاپ رسیده، برخی مخطوط مانده و تعدادی از میان رفته است. <ref>برای فهرست آثار او بنگرید: سیر: 193/18- 197 | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
علاوه بر این، دقت انس در این نقل از شرح جزئیات هم به دست میآید؛ چون تصریح میکند که نماز ظهر را چهار رکعتی در مدینه خواندیم و نماز عصر را در ذوالحلیفه دو رکعتی. ولی چنین دقتی در جزئیات نقل ابن عباس نیست و صرفاً آمده است که نماز ظهر را در ذوالحلیفه خواندیم. نکته دیگر در بیان نسبت میان راوی و خبر آن است که وی با چه لحنی خبر را نقل کرده است. اگر دو روایت باشد، لحن یکی از آن دو «لحن تردید» و دیگری «لحن یقین» باشد، باید روایت کسی که با یقین بیشتری سخن میگوید پذیرفت. چرا که سخن راوی شکاک، بر غیر شاک حجت نیست، در حالی که عکس آن درست است: | علاوه بر این، دقت انس در این نقل از شرح جزئیات هم به دست میآید؛ چون تصریح میکند که نماز ظهر را چهار رکعتی در مدینه خواندیم و نماز عصر را در ذوالحلیفه دو رکعتی. ولی چنین دقتی در جزئیات نقل ابن عباس نیست و صرفاً آمده است که نماز ظهر را در ذوالحلیفه خواندیم. نکته دیگر در بیان نسبت میان راوی و خبر آن است که وی با چه لحنی خبر را نقل کرده است. اگر دو روایت باشد، لحن یکی از آن دو «لحن تردید» و دیگری «لحن یقین» باشد، باید روایت کسی که با یقین بیشتری سخن میگوید پذیرفت. چرا که سخن راوی شکاک، بر غیر شاک حجت نیست، در حالی که عکس آن درست است: | ||
المثبت- و لو کان واحدا اولی بالقبول من الشاک، الموقن أثبت و اولی من الشاک. <ref>حجةالوداع، ص260-261</ref> | المثبت- و لو کان واحدا اولی بالقبول من الشاک، الموقن أثبت و اولی من الشاک. <ref>حجةالوداع، ص260-261</ref> | ||
ابن حزم نکته اخیر را به معنای دیگری هم به کار برده است که روایت کسی که نکته یا مطلبی را برای کسی ثابت میداند، در مقایسه با کسی که آن را نفی میکند، بیشتر قابل پذیرش است. مثلاً یک مسأله در حجة الوداع این است که آیا طلحه همراه خود هَدْی داشت یا نه. روایت کسی که میگوید داشت، اولی به پذیرش نقل کسی است که میگوید هَدْی نداشت. <ref>حجةالوداع: 265</ref> | ابن حزم نکته اخیر را به معنای دیگری هم به کار برده است که روایت کسی که نکته یا مطلبی را برای کسی ثابت میداند، در مقایسه با کسی که آن را نفی میکند، بیشتر قابل پذیرش است. مثلاً یک مسأله در حجة الوداع این است که آیا طلحه همراه خود هَدْی داشت یا نه. روایت کسی که میگوید داشت، اولی به پذیرش نقل کسی است که میگوید هَدْی نداشت. <ref>حجةالوداع: 265</ref> دراینباره باید تأمل بیشتری کرد. | ||
نمونه دیگر درباره نسبت میان راوی و خبر در این مثال قابل توجه است: وقتی ابن حزم عقیده حسن بن صالح بن حیّ همْدانی را در باب امامت شرح میدهد، مینویسد: «گفته شده است که مذهب او چنین بوده است که امامت میتواند برای تمامی فرزندان فهر بن مالک مشروع باشد»، یعنی لزومی به انحصار آن در قریش که تیرهای از فهر بن مالک است، نیست. در اینجا وی نسبت این اعتقاد را به حسن بن صالح نمیپذیرد و به عکس، آن چه را که هشام بن حکم در کتاب المیزان خود درباره او آورده، قبول میکند، چرا که هشام در شهر کوفه، همسایه او بوده، او را درک کرده و عالمترین افراد نسبت به او است. <ref>الفصل، ج4، ص93: لان هشاما کان جاره بالکوفه و أعرف الناس به و أدرکه و شاهده. به جز عبارتی که نقل شده، مجموعاً آن چه ابن حزم در این چند سطر آورده قدری نامفهوم مینماید. (در چاپ دیگر الفصل 157/4- بیروت: دارالجیل- نیز عبارت به همان صورت است). مطالب ابن حزم در نقد شیعه در صفحات بعد، میباید نقد همین کتاب میزان باشد که جملاتی هم از آن نقل کرده است.</ref> | نمونه دیگر درباره نسبت میان راوی و خبر در این مثال قابل توجه است: وقتی ابن حزم عقیده حسن بن صالح بن حیّ همْدانی را در باب امامت شرح میدهد، مینویسد: «گفته شده است که مذهب او چنین بوده است که امامت میتواند برای تمامی فرزندان فهر بن مالک مشروع باشد»، یعنی لزومی به انحصار آن در قریش که تیرهای از فهر بن مالک است، نیست. در اینجا وی نسبت این اعتقاد را به حسن بن صالح نمیپذیرد و به عکس، آن چه را که هشام بن حکم در کتاب المیزان خود درباره او آورده، قبول میکند، چرا که هشام در شهر کوفه، همسایه او بوده، او را درک کرده و عالمترین افراد نسبت به او است. <ref>الفصل، ج4، ص93: لان هشاما کان جاره بالکوفه و أعرف الناس به و أدرکه و شاهده. به جز عبارتی که نقل شده، مجموعاً آن چه ابن حزم در این چند سطر آورده قدری نامفهوم مینماید. (در چاپ دیگر الفصل 157/4- بیروت: دارالجیل- نیز عبارت به همان صورت است). مطالب ابن حزم در نقد شیعه در صفحات بعد، میباید نقد همین کتاب میزان باشد که جملاتی هم از آن نقل کرده است.</ref> |