دروغ: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
</div>
</div>


دروغ به معنای سخن نادرست،[1] خلاف حقیقت و واقعیت،[2] قول ناحق و بمعنای نقل گفتاری از کسی که آن را نگفته است.[3] اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده،‌وعده باشد یا غیر آن.[4] ضد صدق[5] و [6] خبر از خلاف واقع چه بصورت عمد یا سهو،،[7] آمده است.
'''دروغ''' به معنای سخن نادرست،[1] خلاف حقیقت و واقعیت،[2] قول ناحق و بمعنای نقل گفتاری از کسی که آن را نگفته است.[3] اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده،‌وعده باشد یا غیر آن.[4] ضد صدق[5] و [6] خبر از خلاف واقع چه بصورت عمد یا سهو،،[7] آمده است.


دروغ در اصطلاح همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگترین و بدترین صفات انسان دروغ گفتن است.[8]
دروغ در اصطلاح همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگترین و بدترین صفات انسان دروغ گفتن است.[8]
خط ۱۶: خط ۱۶:
دروغ از جمله گناهان کبیره بلکه قبیح‌ترین گناهان و زشت‌ترین آنها می‌باشد که آدمی با این صفت در دیده‌ها خوار و در نظرها بی ارزش و بی اعتبار می‌شود.
دروغ از جمله گناهان کبیره بلکه قبیح‌ترین گناهان و زشت‌ترین آنها می‌باشد که آدمی با این صفت در دیده‌ها خوار و در نظرها بی ارزش و بی اعتبار می‌شود.


دروغ از منظر قرآن کریم:
=دروغ از منظر قرآن کریم=
در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره می‌شود:
در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره می‌شود:


خط ۳۳: خط ۳۳:
و یا در آیات دیگر می فرماید: دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است.[12]
و یا در آیات دیگر می فرماید: دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است.[12]


دروغ در روایات:
=دروغ در روایات=
اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب بر آن زیاد می‌باشد که در این قسمت به برخی از روایات اشاره می‌شود.
اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب بر آن زیاد می‌باشد که در این قسمت به برخی از روایات اشاره می‌شود.


خط ۵۱: خط ۵۱:
در روایتی دیگر حضرت امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: ‌بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است.[19]
در روایتی دیگر حضرت امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: ‌بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است.[19]


علل دروغگویی:
=علل دروغگویی=
علل متعددی را می توان برای دروغگویی مطرح کرد:
علل متعددی را می توان برای دروغگویی مطرح کرد:


1- حسد: برادران یوسف به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم.[20]
==1- حسد:==
برادران یوسف به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم.[20]


2- شیطان: از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، شیاطین هستند. ‌آنجا که خداوند می‌فرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل می‌شوند.»[21]
==2- شیطان:==
از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، شیاطین هستند. ‌آنجا که خداوند می‌فرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل می‌شوند.»[21]


3- گناه: از دیگر عواملی که سبب دروغگویی می‌شود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت می‌کنیم اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند،‌به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان می‌آورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار.»[22]
==3- گناه:==
از دیگر عواملی که سبب دروغگویی می‌شود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت می‌کنیم اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند،‌به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان می‌آورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار.»[22]


4- مکر زنانه: از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در سورة یوسف از زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در، دویدند و پیراهن او(یوسف) را از پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگام شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست می‌گوید و او از دروغگویان است.»[23]
==4- مکر زنانه:==
از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در سورة یوسف از زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در، دویدند و پیراهن او(یوسف) را از پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگام شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست می‌گوید و او از دروغگویان است.»[23]


5- حفظ موقعیت اجتماعی: گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجراء و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی می‌کند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت توفیق حاصل نمی‌شود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار می‌گیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزشهای خود متوسل به دروغ می‌شود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع می‌داند.
==5- حفظ موقعیت اجتماعی:==
گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجراء و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی می‌کند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت توفیق حاصل نمی‌شود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار می‌گیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزشهای خود متوسل به دروغ می‌شود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع می‌داند.


6- جلب منافع و دفع مضرات: گاهی انسان مشاهده می‌کند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت انگیزه‌ای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار می‌رود.[24]
==6- جلب منافع و دفع مضرات:==
گاهی انسان مشاهده می‌کند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت انگیزه‌ای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار می‌رود.[24]


آثار دروغ:
=آثار دروغ=
دروغگویی مانند سایر بیماری‌های روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز می‌شود. چنانچه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل می‌شود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم می‌سازد. از نظر روانی، دروغگویی، برقرار کردن نوعی رابطه بیمارگونه با دیگران است که علاوه بر شخص،‌ دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل می‌کند. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، بطوریکه شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:
دروغگویی مانند سایر بیماری‌های روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز می‌شود. چنانچه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل می‌شود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم می‌سازد. از نظر روانی، دروغگویی، برقرار کردن نوعی رابطه بیمارگونه با دیگران است که علاوه بر شخص،‌ دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل می‌کند. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، بطوریکه شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:


1- بی اعتباری دروغگو: زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه می‌زند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید می‌آورد. همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث می‌شود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت علی(ع) می‌فرماید:‌سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آنقدر دروغ می‌گوید که راستش را هم باور نمی‌کنند.[25]
==1- بی اعتباری دروغگو:==
زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه می‌زند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید می‌آورد. همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث می‌شود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت علی(ع) می‌فرماید:‌سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آنقدر دروغ می‌گوید که راستش را هم باور نمی‌کنند.[25]


2- از بین رفتن ایمان درغگو: کسانیکه به گفته‌های یک دروغگو اعتماد می‌کنند و آن را می‌پذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد می‌گردد. همچنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار می‌داند و این همان شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام محمد باقر(ع) می‌فرماید: »دروغ خانه ایمان را ویران می‌سازد.»[26]
==2- از بین رفتن ایمان درغگو:==
کسانیکه به گفته‌های یک دروغگو اعتماد می‌کنند و آن را می‌پذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد می‌گردد. همچنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار می‌داند و این همان شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام محمد باقر(ع) می‌فرماید: »دروغ خانه ایمان را ویران می‌سازد.»[26]


3- بی آبرویی: از دیگر زیان‌های اجتماعی دروغ، بی آبرویی است. دروغ‌های زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش می‌شود. رسوایی دروغگو،‌ کشف دروغ اوست و بی آبرویی دروغگو، بی‌حیثیت و بی‌ارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو می‌روند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف می‌کند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار می‌اندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره برداری می‌کند. محبوب‌ترین چیزها نزد عقلاء حیثیت و آبرومندی می‌باشد و آخرین هدف آن‌ها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن می‌کنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین می‌برد.[27]
==3- بی آبرویی:==
از دیگر زیان‌های اجتماعی دروغ، بی آبرویی است. دروغ‌های زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش می‌شود. رسوایی دروغگو،‌ کشف دروغ اوست و بی آبرویی دروغگو، بی‌حیثیت و بی‌ارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو می‌روند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف می‌کند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار می‌اندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره برداری می‌کند. محبوب‌ترین چیزها نزد عقلاء حیثیت و آبرومندی می‌باشد و آخرین هدف آن‌ها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن می‌کنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین می‌برد.[27]


رسول خدا(ص) فرمود: کم آبروترین مردم کسی است که دروغ می‌گوید.[28]
رسول خدا(ص) فرمود: کم آبروترین مردم کسی است که دروغ می‌گوید.[28]


4- بدبینی مردم: دروغگو مورد سوء ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر می‌رود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت.[29]
==4- بدبینی مردم:==
دروغگو مورد سوء ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر می‌رود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت.[29]


5- فقر: راستی و درستی، ثروت را می‌افزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار می‌کند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه می‌دارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار می‌کند، بلکه اعتبار موجود را نیز می‌برد و کسی به وعده با او معامله نمی‌کند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمی‌شود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. امیرالمومنین علی(ع) می‌فرماید: عادت به دروغ، فقر می‌آورد.[30]
==5- فقر:==
راستی و درستی، ثروت را می‌افزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار می‌کند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه می‌دارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار می‌کند، بلکه اعتبار موجود را نیز می‌برد و کسی به وعده با او معامله نمی‌کند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمی‌شود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. امیرالمومنین علی(ع) می‌فرماید: عادت به دروغ، فقر می‌آورد.[30]


6- فراموشی: یکی از بیماری‌های روانی که دروغگو بدان گرفتار می‌شود، فراموشی است. امام صادق(ع) می‌فرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.[31]
==6- فراموشی:==
یکی از بیماری‌های روانی که دروغگو بدان گرفتار می‌شود، فراموشی است. امام صادق(ع) می‌فرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.[31]


7- پرده دری و بی شرمی: اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او همچنان به دروغگویی ادامه دهد، کشف‌های پی در پی، شرم را از او می‌برد و وی را دروغگوی حرفه‌ای می‌سازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود می‌گوید: مردم همه مرا شناخته‌اند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام معصوم(ع) فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پرده‌دری آتش دوزخ است.[32]
==7- پرده دری و بی شرمی:==
اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او همچنان به دروغگویی ادامه دهد، کشف‌های پی در پی، شرم را از او می‌برد و وی را دروغگوی حرفه‌ای می‌سازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود می‌گوید: مردم همه مرا شناخته‌اند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام معصوم(ع) فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پرده‌دری آتش دوزخ است.[32]


مجوزات دروغ:
=مجوزات دروغ=
1- حفظ جان و مال و عرض مسلمانان: پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: به خدا سوگند دروغ یاد کن و برادرت را از کشته شدن نجات بده.[33]
==1- حفظ جان و مال و عرض مسلمانان:==
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: به خدا سوگند دروغ یاد کن و برادرت را از کشته شدن نجات بده.[33]


همچنین راوی می‌گوید: از امام هشتم امام رضا(ع) سؤال کردم درباره مردی که از سلطان بر مال خویش می‌ترسد که مالش را به زور و ناحق از او بگیرد، ‌سپس به دروغ سوگند می‌خورد تا اینکه از ظلم سلطان نجات یابد. حضرت فرمود: باکی بر او نیست و نیز می‌گوید: از امام سؤال کردم که آیا همانگونه که انسان برای حفظ مال خویش جایز است سوگند بخورد، برای حفظ مال برادر دینی خود نیز می‌تواند سوگند دروغ متوسل شود؟ حضرت فرمود: آری.[34]
همچنین راوی می‌گوید: از امام هشتم امام رضا(ع) سؤال کردم درباره مردی که از سلطان بر مال خویش می‌ترسد که مالش را به زور و ناحق از او بگیرد، ‌سپس به دروغ سوگند می‌خورد تا اینکه از ظلم سلطان نجات یابد. حضرت فرمود: باکی بر او نیست و نیز می‌گوید: از امام سؤال کردم که آیا همانگونه که انسان برای حفظ مال خویش جایز است سوگند بخورد، برای حفظ مال برادر دینی خود نیز می‌تواند سوگند دروغ متوسل شود؟ حضرت فرمود: آری.[34]
خط ۹۲: خط ۱۰۶:
و نیز امام صادق(ع) فرمود: سوگند اقسامی دارد که یک قسم آن این است که انسان در راه خلاص و نجات مال یا جان مسلمانی از دست سارق یا هر متجاوز دیگری سوگند به دروغ بخورد، چنین سوگندی نه تنها کفاره ندارد بلکه اجر هم دارد.[35]
و نیز امام صادق(ع) فرمود: سوگند اقسامی دارد که یک قسم آن این است که انسان در راه خلاص و نجات مال یا جان مسلمانی از دست سارق یا هر متجاوز دیگری سوگند به دروغ بخورد، چنین سوگندی نه تنها کفاره ندارد بلکه اجر هم دارد.[35]


2- اصلاح ذات البین: هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و کینه‌ای داشته باشند و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها دروغ گفتن جایز است یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورت‌ها و دشمنیها و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد، و همانگونه که برای رفع و درمان خصومتها و اصلاح روابط میان مسلمانان دروغ گفتن جایز است برای رفع و پیشگیری از خصومتها و دشمنیها نیز گفتن دروغ جایز است. بنابراین هرگاه راستگویی باعث وقوع فتنه و ایجاد دشمنی میان دو مسلمان و دروغگویی مانع فتنه و موجب دوستی و صمیمیت و ارتباط و الفت شود، آن راست، مذموم و این دروغ، ممدوح خواهد بود..[36]
==2- اصلاح ذات البین:==
هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و کینه‌ای داشته باشند و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها دروغ گفتن جایز است یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورت‌ها و دشمنیها و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد، و همانگونه که برای رفع و درمان خصومتها و اصلاح روابط میان مسلمانان دروغ گفتن جایز است برای رفع و پیشگیری از خصومتها و دشمنیها نیز گفتن دروغ جایز است. بنابراین هرگاه راستگویی باعث وقوع فتنه و ایجاد دشمنی میان دو مسلمان و دروغگویی مانع فتنه و موجب دوستی و صمیمیت و ارتباط و الفت شود، آن راست، مذموم و این دروغ، ممدوح خواهد بود..[36]


3- جنگ و اموری سری: انسان می‌تواند در جنگ برای تقویت روحیه نیروهای خودی و تضعیف روحیه نیروهای دشمن در جهت عدم آگاهی دشمن از میزان عده و تاکتیکهای جنگی و گمراه ساختن اذهان دشمن از تصمیمات و برنامه‌ها و غافلگیری، اطلاعات و آمار کذبی را انتشار دهد و حتی جایز است که در میان صفوف دشمن مطالب دروغی را شایع نموده و با ایجاد جنگ روانی همه جانبه، زمینه شکست دشمن و پیروزی مسلمین را فراهم کند.
==3- جنگ و اموری سری:==
انسان می‌تواند در جنگ برای تقویت روحیه نیروهای خودی و تضعیف روحیه نیروهای دشمن در جهت عدم آگاهی دشمن از میزان عده و تاکتیکهای جنگی و گمراه ساختن اذهان دشمن از تصمیمات و برنامه‌ها و غافلگیری، اطلاعات و آمار کذبی را انتشار دهد و حتی جایز است که در میان صفوف دشمن مطالب دروغی را شایع نموده و با ایجاد جنگ روانی همه جانبه، زمینه شکست دشمن و پیروزی مسلمین را فراهم کند.


چنانکه وقتی پیامبر گرامی(ص) در جنگ احزاب اطلاع یافت که بنی قریظه با مشرکان و ابی سفیان متحد شده‌اند و پیمان بسته‌اند که هرگاه با سپاهیان توحید بجنگند آنها را یاری خواهند کرد، پیامبر خطبه‌ای برای سپاه اسلام ایراد فرمود: بنی قریظه به ما پیام داده‌اند که هرگاه ما با ابوسفیان بجنگیم ما را یاری خواهند کرد، چون این خبر به ابوسفیان رسید، گفت: یهود(بنی قریظه) خیانت کردند. پس مشرکین از منطقه جنگی فرار کردند.[37]بدین ترتیب بین صفوف و قوای دشمن تفرقه و تزلزل ایجاد شد و بالاخره باعث شکست دشمن و پیروزی مسلمین گردید.
چنانکه وقتی پیامبر گرامی(ص) در جنگ احزاب اطلاع یافت که بنی قریظه با مشرکان و ابی سفیان متحد شده‌اند و پیمان بسته‌اند که هرگاه با سپاهیان توحید بجنگند آنها را یاری خواهند کرد، پیامبر خطبه‌ای برای سپاه اسلام ایراد فرمود: بنی قریظه به ما پیام داده‌اند که هرگاه ما با ابوسفیان بجنگیم ما را یاری خواهند کرد، چون این خبر به ابوسفیان رسید، گفت: یهود(بنی قریظه) خیانت کردند. پس مشرکین از منطقه جنگی فرار کردند.[37]بدین ترتیب بین صفوف و قوای دشمن تفرقه و تزلزل ایجاد شد و بالاخره باعث شکست دشمن و پیروزی مسلمین گردید.
خط ۱۰۰: خط ۱۱۶:
و در حدیثی پیامبر فرمود: هر دروغی در پرونده انسان دروغ نوشته می‌شود مگر دروغی که در جنگ گفته شود؛ زیرا جنگ خدعه و فریب است.[38]
و در حدیثی پیامبر فرمود: هر دروغی در پرونده انسان دروغ نوشته می‌شود مگر دروغی که در جنگ گفته شود؛ زیرا جنگ خدعه و فریب است.[38]


4- وعده شوهر به همسر: هرگاه زن از شوهر چیزی بخواهد که تهیه آن بر شوهر واجب نیست، جایز است به همسرش قول مساعد و جواب مثبت و وعده انجام خواسته او را بدهد گر چه قصد عمل به وعده خویش را نداشته باشد و بعد هم به وعده‌اش وفا نکند و علت جواز دروغ در این مورد، این است که از وقوع اختلاف و یا تشدید آن و سوء تفاهم بین زن و شوهر پیشگیری شود و البته احتیاط اکتفا به حد رفع ضرورت است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: دروغ در سه مورد نیکو است: 1- مکر و فریب در جنگ. 2- وعده دادن شوهر به همسر. 3- اصلاح بین مردم.[39]
==4- وعده شوهر به همسر:==
هرگاه زن از شوهر چیزی بخواهد که تهیه آن بر شوهر واجب نیست، جایز است به همسرش قول مساعد و جواب مثبت و وعده انجام خواسته او را بدهد گر چه قصد عمل به وعده خویش را نداشته باشد و بعد هم به وعده‌اش وفا نکند و علت جواز دروغ در این مورد، این است که از وقوع اختلاف و یا تشدید آن و سوء تفاهم بین زن و شوهر پیشگیری شود و البته احتیاط اکتفا به حد رفع ضرورت است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: دروغ در سه مورد نیکو است: 1- مکر و فریب در جنگ. 2- وعده دادن شوهر به همسر. 3- اصلاح بین مردم.[39]


5- بعث و زجر در تربیت اولاد: هرگاه والدین با مربی بخواهد در مقام تربیت، ‌فرزند یا کودکی را به انجام کارهای نیک وادار کند، و از ارتکاب کارهای زشت بازدارد. جایز است به عنوان بعث و تشویق و ایجاد انگیزه‌ برای انجام کار نیک و یا بعنوان زجر و تهدید و عاملی بازدارنده از کار زشت، به فرزند خویش وعده وعید دهد، گر چه تصمیم نداشته باشد به آنچه می‌گوید عمل کند. مثلاً اگر می‌خواهد فرزند کار نیکی را انجام دهد به او وعده پاداش دهد و اگر می‌خواهد فرزندش را از انجام کار بد و زشتی بازدارد به او وعید کیفر دهد.
==5- بعث و زجر در تربیت اولاد:==
هرگاه والدین با مربی بخواهد در مقام تربیت، ‌فرزند یا کودکی را به انجام کارهای نیک وادار کند، و از ارتکاب کارهای زشت بازدارد. جایز است به عنوان بعث و تشویق و ایجاد انگیزه‌ برای انجام کار نیک و یا بعنوان زجر و تهدید و عاملی بازدارنده از کار زشت، به فرزند خویش وعده وعید دهد، گر چه تصمیم نداشته باشد به آنچه می‌گوید عمل کند. مثلاً اگر می‌خواهد فرزند کار نیکی را انجام دهد به او وعده پاداش دهد و اگر می‌خواهد فرزندش را از انجام کار بد و زشتی بازدارد به او وعید کیفر دهد.


البته لازم به تذکر است که آنچه جنبه تشویق و ترغیب در انجام کارهای نیک دارد باید انسان در صورت امکان به آن عمل کند و از خلف وعده اجتناب ورزد ولی در جائیکه عملی ساختن وعده میسر نبوده و موجب عسر و حرج باشد، گفتن آنچه می‌داند که نمی‌تواند به آن عمل نماید بلا اشکال است.
البته لازم به تذکر است که آنچه جنبه تشویق و ترغیب در انجام کارهای نیک دارد باید انسان در صورت امکان به آن عمل کند و از خلف وعده اجتناب ورزد ولی در جائیکه عملی ساختن وعده میسر نبوده و موجب عسر و حرج باشد، گفتن آنچه می‌داند که نمی‌تواند به آن عمل نماید بلا اشکال است.


درمان دروغ:
=درمان دروغ=
بهترین راهی که انسان را از دروغ گفتن باز می‌دارد این است که توجه پیدا کند که دروغ گفتن مذموم‌ترین صفات است و بواسطه دروغ مورد قهر و غضب الهی واقع، و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد و در دنیا دیر یا زود دروغ او فاش و حقیقت امر آشکار می‌گردد و او بین مردم رسوا و مطرود و منزوی خواهد شد و دیگر کسی برای سخن او ارزش و اعتباری قائل نیست و در واقع مرده‌ای در میان زندگان است.
بهترین راهی که انسان را از دروغ گفتن باز می‌دارد این است که توجه پیدا کند که دروغ گفتن مذموم‌ترین صفات است و بواسطه دروغ مورد قهر و غضب الهی واقع، و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد و در دنیا دیر یا زود دروغ او فاش و حقیقت امر آشکار می‌گردد و او بین مردم رسوا و مطرود و منزوی خواهد شد و دیگر کسی برای سخن او ارزش و اعتباری قائل نیست و در واقع مرده‌ای در میان زندگان است.