confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
3. روایت حذيفة بن يمان است كه با اسنادِ متصل در کتب ذیل در اختیار ما است: | 3. روایت حذيفة بن يمان است كه با اسنادِ متصل در کتب ذیل در اختیار ما است: | ||
* كتاب «الاقبال» تأليف سيد ابن طاووس <ref>[الإقبال: ص 454 و 456. بحارالانوار: ج 37 ص 127 و 131.]</ref> به نقل از كتاب «النشر و الطىّ» نقل شده است. | *كتاب «الاقبال» تأليف سيد ابن طاووس <ref>[الإقبال: ص 454 و 456. بحارالانوار: ج 37 ص 127 و 131.]</ref> به نقل از كتاب «النشر و الطىّ» نقل شده است. | ||
* كتاب «اثبات الهداة» شيخ حر عاملى <ref>[اثبات الهداة: ج 2 ص 114، ج 3 ص 558.]</ref> | *كتاب «اثبات الهداة» شيخ حر عاملى <ref>[اثبات الهداة: ج 2 ص 114، ج 3 ص 558.]</ref> | ||
* «بحارالأنوار» علامه ى مجلسى <ref>[بحارالانوار: ج 37 ص 201 تا 217.]</ref> | *«بحارالأنوار» علامه ى مجلسى <ref>[بحارالانوار: ج 37 ص 201 تا 217.]</ref> | ||
* كتاب «كشف المهم» سيد بحرانى <ref>[ كشف المهم: ص 190.]</ref><br> | *كتاب «كشف المهم» سيد بحرانى <ref>[ كشف المهم: ص 190.]</ref><br> | ||
ساير علماى متأخر، خطبه مفصل غدير را از مدارك مذكور نقل کردهاند. بدين ترتيب، متن كامل خطبه غدير به دست اين بزرگان شيعه حفظ شده تا به دست ما رسيده است. | ساير علماى متأخر، خطبه مفصل غدير را از مدارك مذكور نقل کردهاند. بدين ترتيب، متن كامل خطبه غدير به دست اين بزرگان شيعه حفظ شده تا به دست ما رسيده است. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
اَلْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَرَبُّ الْعالَمینَ. الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَیَحْمَدَهُ (عَلی کُلِّ حالٍ) | اَلْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَرَبُّ الْعالَمینَ. الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَیَحْمَدَهُ (عَلی کُلِّ حالٍ) | ||
نه او را ناسازی باشد و نه برایش انباز و مانندی. یکتا و بینیاز، نه زاده و نه زاییده شده، او را همتایی نبوده، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده کند و حکم نماید. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند و بینیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد. بازدارد و عطا کند. او راست پادشاهی و ستایش. به دست توانی اوست تمام نیکی و همو است بر هر چیز توانا. | نه او را ناسازی باشد و نه برایش انباز و مانندی. یکتا و بینیاز، نه زاده و نه زاییده شده، او را همتایی نبوده، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده کند و حکم نماید. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند و بینیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد. بازدارد و عطا کند. او راست پادشاهی و ستایش. به دست توانی اوست تمام نیکی و همو است بر هر چیز توانا. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۸: | ||
نیکوکاران را نگاهدار، رستگاران را یار، مؤمنان را صاحباختیار و جهانیان را پروردگار است؛ آن که در همه احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است. | نیکوکاران را نگاهدار، رستگاران را یار، مؤمنان را صاحباختیار و جهانیان را پروردگار است؛ آن که در همه احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است. | ||
أَحْمَدُهُ کَثیراً وَأَشْکُرُهُ دائماً عَلَی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائکَتِهِ وکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَاُطیعُ وَأُبادِرُ إِلی کُلِّ مایَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ الله الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَلایُخافُ جَورُهُ. | أَحْمَدُهُ کَثیراً وَأَشْکُرُهُ دائماً عَلَی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائکَتِهِ وکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَاُطیعُ وَأُبادِرُ إِلی کُلِّ مایَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ الله الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَلایُخافُ جَورُهُ. | ||
او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه میگویم بر شادی و رنج و بر آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نوشتهها و فرستادههایش ایمان داشته، فرمان او را گردن میگذارم و اطاعت میکنم؛ و بهسوی خشنودی او میشتابم و بهحکم او تسلیمم؛ چرا که به فرمانبری او شائق و از کیفر او ترسانم. زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از بیعدالتیاش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست). | او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه میگویم بر شادی و رنج و بر آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نوشتهها و فرستادههایش ایمان داشته، فرمان او را گردن میگذارم و اطاعت میکنم؛ و بهسوی خشنودی او میشتابم و بهحکم او تسلیمم؛ چرا که به فرمانبری او شائق و از کیفر او ترسانم. زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از بیعدالتیاش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست). | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۴: | ||
فَأَوْحی إِلَی: (بِسْمِ الله | فَأَوْحی إِلَی: (بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ - فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ - وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ). | ||
مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی، وَ أَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ. | مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی، وَ أَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ. |