۲۱٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
#«یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس»<ref>سورهٔ مائده:۶۷.</ref>؛ ای پیامبر، آنچه را از ناحیه پروردگارت به تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، اصلاً پیغام پروردگار را نرساندی و خدا تو را از (شر) مردم، نگه میدارد.» این آیه به آیه تبلیغ مشهور است. | #«یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس»<ref>سورهٔ مائده:۶۷.</ref>؛ ای پیامبر، آنچه را از ناحیه پروردگارت به تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، اصلاً پیغام پروردگار را نرساندی و خدا تو را از (شر) مردم، نگه میدارد.» این آیه به آیه تبلیغ مشهور است. | ||
# | # | ||
#«سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع»<ref>سورهٔ معارج:۱-۲.</ref> پس از آنکه پیامبر مسأله ولایت [[علی(ع)]] را به مردم اعلان کرد نعمان بن حارث فهری با حالت اعتراض به پیامبر گفت: ما را به [[توحید]] و قبول رسالتت و انجام [[جهاد]] و [[حج]] و [[روزه]] و [[نماز]] و [[زکات]] امر کردی، ما هم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بوده، یا از سوی خدا؟ وقتی پیامبر به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را درجا کشت و این آیه نازل شد | #«سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع»<ref>سورهٔ معارج:۱-۲.</ref> پس از آنکه پیامبر مسأله ولایت [[علی(ع)]] را به مردم اعلان کرد نعمان بن حارث فهری با حالت اعتراض به پیامبر گفت: ما را به [[توحید]] و قبول رسالتت و انجام [[جهاد]] و [[حج]] و [[روزه]] و [[نماز]] و [[زکات]] امر کردی، ما هم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بوده، یا از سوی خدا؟ وقتی پیامبر به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را درجا کشت و این آیه نازل شد<ref>طبرسی، مجمع البیان، موسسه اعلمی للمطبوعات، ج۱۰، ص۵۳۰؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ق، ج۱۹، ص۲۷۸؛ ثعلبی، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ۱۴۲۲ق، ج۱۰، ص۳۵.</ref>. | ||
==دیدگاه شیعه== | ==دیدگاه شیعه== | ||
[[پرونده:غدیر خم 1.jpg||250pxبندانگشتی|چپ|واقعه غدیر خم]] | [[پرونده:غدیر خم 1.jpg||250pxبندانگشتی|چپ|واقعه غدیر خم]] | ||
در ۱۸ ذیحجه سال دهم هجری در زمان بازگشت از حجالوداع، پیامبر در محلی به نام غدیرخم توقف کرد تا همراهانش گرد او آیند. به دلیل گرمای هوا، منبر سایهبانداری برای او ساختند. سپس بالای آن رفته و خطبه ای نسبتا طولانی گفتند در بخشی از آن علی(ع) را فراخواند و دست او را گرفت. بعد از حجاج پرسید که آیا کسی از میان خودشان بیش از او به آنها نزدیک است و حاجیان پاسخ گفتند که کسی نزدیکتر نیست | در ۱۸ ذیحجه سال دهم هجری در زمان بازگشت از حجالوداع، پیامبر در محلی به نام غدیرخم توقف کرد تا همراهانش گرد او آیند. به دلیل گرمای هوا، منبر سایهبانداری برای او ساختند. سپس بالای آن رفته و خطبه ای نسبتا طولانی گفتند در بخشی از آن علی(ع) را فراخواند و دست او را گرفت. بعد از حجاج پرسید که آیا کسی از میان خودشان بیش از او به آنها نزدیک است و حاجیان پاسخ گفتند که کسی نزدیکتر نیست<ref>مفید، الارشاد؛ ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۷۱.</ref> سپس محمد جمله معروف «هرکس که من مولای او هستم، از این پس علی مولای اوست» را بر زبان راند. در برخی روایات بلندتر، عبارت «خدایا، دوستِ دوستان علی و دشمن دشمنان او باش» هم روایت شدهاست<ref>نسائی، سنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۵.</ref>. | ||
روایت فوق در میان [[شیعه]] و [[سنی]] پذیرفته شدهاست؛ اما در منابع شیعه جزئیات بیشتری دربارهٔ این رویداد موجود است. در این روایات، پیامبر عنوان میکند که پیش از این هم از طریق وحی الهی آگاه شده است که علی(ع) پس از او رهبر امت اسلام خواهد بود؛ ولی این را آشکار نکرده بود تا زمانی که اطمینان داشته باشد مخالفتی از سوی مسلمانان نسبت به انتخاب علی(ع) به عنوان جانشین وجود نخواهد داشت. در غدیر خم، آیه ۶۷ سوره مائده حاوی «ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده [به مردم] برسان. اگر این کار را نکنی، رسالت الهی را به انجام نرساندهای و خداوند از مردم نگاهت خواهد داشت» بر محمد نازل شد. | روایت فوق در میان [[شیعه]] و [[سنی]] پذیرفته شدهاست؛ اما در منابع شیعه جزئیات بیشتری دربارهٔ این رویداد موجود است. در این روایات، پیامبر عنوان میکند که پیش از این هم از طریق وحی الهی آگاه شده است که علی(ع) پس از او رهبر امت اسلام خواهد بود؛ ولی این را آشکار نکرده بود تا زمانی که اطمینان داشته باشد مخالفتی از سوی مسلمانان نسبت به انتخاب علی(ع) به عنوان جانشین وجود نخواهد داشت. در غدیر خم، آیه ۶۷ سوره مائده حاوی «ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده [به مردم] برسان. اگر این کار را نکنی، رسالت الهی را به انجام نرساندهای و خداوند از مردم نگاهت خواهد داشت» بر محمد نازل شد. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==دیدگاه اهل سنت== | ==دیدگاه اهل سنت== | ||
غدیر نخستین موضعی نبود که [[رسول اکرم(ص)]] علی(ع) را بهعنوان جانشین خود به مردم معرفی کرد. حضرت بارها در مناسبتهای مختلف و با شیوههای گوناگون، این امر خطیر را به امت خود گوشزد کرده بود. احادیث ثقلین، منزلت، رایت، طیر، سفینه، رد الشمس، سد ابواب، و دیگر احادیث روایتشده از زبان [[پیامبر|پیامبراعظم(ص)]]، به جایگاه ممتاز [[مولای متقیان|مولای متقیان(ع)]] اشاره دارند و دال بر حقیقت یاد شدهاند. متن کامل خطبه غدیر در آثار معتبر و اصیل اسلامی ذکر شده است | غدیر نخستین موضعی نبود که [[رسول اکرم(ص)]] علی(ع) را بهعنوان جانشین خود به مردم معرفی کرد. حضرت بارها در مناسبتهای مختلف و با شیوههای گوناگون، این امر خطیر را به امت خود گوشزد کرده بود. احادیث ثقلین، منزلت، رایت، طیر، سفینه، رد الشمس، سد ابواب، و دیگر احادیث روایتشده از زبان [[پیامبر|پیامبراعظم(ص)]]، به جایگاه ممتاز [[مولای متقیان|مولای متقیان(ع)]] اشاره دارند و دال بر حقیقت یاد شدهاند. متن کامل خطبه غدیر در آثار معتبر و اصیل اسلامی ذکر شده است<ref>ر. ک: الغدیر عبدالحسین امینی (ج1، ص10و11)؛ نوادر الاصول فی معرفة احادیث الرسولحکیم تِرمذی (ج1، ص163)؛ معجم کبیر طَبَرانی (ج5، ص166، حدیث4971)؛ نُزُل الابرار بما صح مِن مناقب اهلالبیت الاطهار بَدَخشی (ص51)، اثبات الهُداه بالنصوص والمُعجزات شیخ حُر عامِلی (ج2، ص114 و ج3، ص558)؛ بِحارالانوار علامه مجلسی (ج37، ص201-217)؛ و کَشْف الْمُهم فی طریق خبر غدیر خم سید بَحْرانی(ص190).</ref>. | ||
بحث، تحقیق و تألیف درباره غدیر خم، اهمیت و جایگاه آن، از قرن دوم (آغاز حرکت تألیف) تا عصر حاضر، از سوی نویسندگان امامی، اسماعیلی، زیدی، سنی و مسیحی، با تألیف کتاب¬های گران¬سنگی به زبان عربی، فارسی، اردو و ترکی، به نحو احسن صورت گرفته است. عناوین این تألیفات، طبق گزارش کتاب تحقیقی الغدیر فی التراث الاسلامی، تألیف علامه سید عبدالعزیز طباطبایی، بالغ بر 162 عنوان کتاب است که هرکدام از آنها از یک جلد تا 29 مجلد است. هرچند متأسفانه از این تعداد، 35 عنوان ازمیان رفته و 24 عنوان به¬صورت نسخه¬های خطی باقیمانده و بر روی آنها غبار غفلت نشسته است، اما 104 عنوان دیگر به زینت چاپ آراسته شده و در اختیار همگان قرار گرفته است. | بحث، تحقیق و تألیف درباره غدیر خم، اهمیت و جایگاه آن، از قرن دوم (آغاز حرکت تألیف) تا عصر حاضر، از سوی نویسندگان امامی، اسماعیلی، زیدی، سنی و مسیحی، با تألیف کتاب¬های گران¬سنگی به زبان عربی، فارسی، اردو و ترکی، به نحو احسن صورت گرفته است. عناوین این تألیفات، طبق گزارش کتاب تحقیقی الغدیر فی التراث الاسلامی، تألیف علامه سید عبدالعزیز طباطبایی، بالغ بر 162 عنوان کتاب است که هرکدام از آنها از یک جلد تا 29 مجلد است. هرچند متأسفانه از این تعداد، 35 عنوان ازمیان رفته و 24 عنوان به¬صورت نسخه¬های خطی باقیمانده و بر روی آنها غبار غفلت نشسته است، اما 104 عنوان دیگر به زینت چاپ آراسته شده و در اختیار همگان قرار گرفته است. | ||
برخی از این آثار جامع و بیبدیل که به قلم علمای شیعه نگاشته شدهاند، عبارتاند از: الغدیر فی الکتاب والسنة و الادب، تألیف عبدالحسین امینی در بیست جلد؛ عبقات الانوار فی مناقب الائمة الاطهار، تألیف علامه سیدمیرحامد حسین موسوی هندی نیشابوری، در سی جلد، که نسبت به کتاب الغدیر، دارای تفصیل بیشتری در زمینه بحثهای رجالی و تاریخی مربوط به سند حدیث غدیر است (جلد1، حدیث الغدیر؛ جلد3، حدیث الولآیه)؛ و کتاب نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار تألیف علامه سیدعلی حسینى میلانى در شانزده جلد (جلد6، 7، 8 و 9، حدیث الغدیر؛ جلد15 و 16، حدیث الولآیه) و... .<br> | برخی از این آثار جامع و بیبدیل که به قلم علمای شیعه نگاشته شدهاند، عبارتاند از: الغدیر فی الکتاب والسنة و الادب، تألیف عبدالحسین امینی در بیست جلد؛ عبقات الانوار فی مناقب الائمة الاطهار، تألیف علامه سیدمیرحامد حسین موسوی هندی نیشابوری، در سی جلد، که نسبت به کتاب الغدیر، دارای تفصیل بیشتری در زمینه بحثهای رجالی و تاریخی مربوط به سند حدیث غدیر است (جلد1، حدیث الغدیر؛ جلد3، حدیث الولآیه)؛ و کتاب نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار تألیف علامه سیدعلی حسینى میلانى در شانزده جلد (جلد6، 7، 8 و 9، حدیث الغدیر؛ جلد15 و 16، حدیث الولآیه) و... .<br> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
* الدرایة فی حدیث الولایة، در هفده جلد، از ابوسعید مسعودبن ناصر سجستانى (ف477ق)، که 120 سند از روایت غدیر را جمعآوری کرده است؛ | * الدرایة فی حدیث الولایة، در هفده جلد، از ابوسعید مسعودبن ناصر سجستانى (ف477ق)، که 120 سند از روایت غدیر را جمعآوری کرده است؛ | ||
* رسالة طُرُق حدیث مَن کُنتُ مَولاه فهذا عَلی مَولاه از شمسالدین محمد ذهبی (ف747ق)؛ | * رسالة طُرُق حدیث مَن کُنتُ مَولاه فهذا عَلی مَولاه از شمسالدین محمد ذهبی (ف747ق)؛ | ||
* کتابی در حدیث غدیر،از زینالعابدین عبدالرحیم شافعی(قرن نهم) و... <ref>(برای آگاهی بیشتر، ر.ک: الغدیر عبدالحسین امینی، ج1، ص152-157)</ref>. | * کتابی در حدیث غدیر،از زینالعابدین عبدالرحیم شافعی(قرن نهم) و...<ref>(برای آگاهی بیشتر، ر.ک: الغدیر عبدالحسین امینی، ج1، ص152-157)</ref>. | ||
علامه امینى، به 24 مورخ، 27 محدث، 14 مفسر،7 متکلم و تعدادى از علماى لغت عربی - که در آثار خود، واقعه غدیر خم را ثبت کردهاند - اشاره کرده و آن را دلیل اهمیت این واقعه در تاریخ، حدیث، تفسیر، کلام و لغت عرب دانسته است. <ref>(امینی، 1977م، ج1، ص6-8)</ref>. وی در جلد نخست کتاب شریف خود، به اسامی 110 نفر از صحابه (<ref>همان، ج1، ص14-61)</ref> و 84 نفر از تابعین <ref>(همان، ج1، ص62-72)</ref> و 360 تن از دانشمندان و بزرگان اهلسنت از آغاز قرن دوم تا پایان قرن چهاردهم <ref>(همان، ص73-151)</ref> که حدیث غدیر را نقل کردهاند، اشاره میکند. بنابر یادداشتهاى علامه، در مستدرکات الغدیر و در چاپ نهایى آن، بر تعداد علما و بزرگان اهلسنت افزوده شده و به حدود هفتصد نفر رسیده است، که این عدد راویان غدیر، آن ¬هم تنها در میان عالمان اهلسنت، قابل اعتنا و چشمگیر، و حاکى از وقوع حتمی غدیر خم و عظمت بی¬کران آن حادثه تاریخى است. | علامه امینى، به 24 مورخ، 27 محدث، 14 مفسر،7 متکلم و تعدادى از علماى لغت عربی - که در آثار خود، واقعه غدیر خم را ثبت کردهاند - اشاره کرده و آن را دلیل اهمیت این واقعه در تاریخ، حدیث، تفسیر، کلام و لغت عرب دانسته است. <ref>(امینی، 1977م، ج1، ص6-8)</ref>. وی در جلد نخست کتاب شریف خود، به اسامی 110 نفر از صحابه (<ref>همان، ج1، ص14-61)</ref> و 84 نفر از تابعین <ref>(همان، ج1، ص62-72)</ref> و 360 تن از دانشمندان و بزرگان اهلسنت از آغاز قرن دوم تا پایان قرن چهاردهم <ref>(همان، ص73-151)</ref> که حدیث غدیر را نقل کردهاند، اشاره میکند. بنابر یادداشتهاى علامه، در مستدرکات الغدیر و در چاپ نهایى آن، بر تعداد علما و بزرگان اهلسنت افزوده شده و به حدود هفتصد نفر رسیده است، که این عدد راویان غدیر، آن ¬هم تنها در میان عالمان اهلسنت، قابل اعتنا و چشمگیر، و حاکى از وقوع حتمی غدیر خم و عظمت بی¬کران آن حادثه تاریخى است. | ||
بنابراین، ملاحظه میشود که حادثه تاریخ¬ساز غدیر، فقط از جانب اندیشمندان شیعه مطرح نشده، بلکه هر یک از عالمان اهلسنت، با هر تخصصی، به آن عنایت داشته¬اند. در واقع، باید گفت: «این موضوع [غدیر خم] در نظر علماى عامه نیز ثابت و محقق، و از متواترات و مسلمات است». <ref>(همان، ص14)</ref>. | بنابراین، ملاحظه میشود که حادثه تاریخ¬ساز غدیر، فقط از جانب اندیشمندان شیعه مطرح نشده، بلکه هر یک از عالمان اهلسنت، با هر تخصصی، به آن عنایت داشته¬اند. در واقع، باید گفت: «این موضوع [غدیر خم] در نظر علماى عامه نیز ثابت و محقق، و از متواترات و مسلمات است». <ref>(همان، ص14).</ref>. | ||
برخی از نویسندگان [[اهلسنت]]، جریان غدیر را یا بصورت خبر واحد آورده و سند آن را از حالت تواتر خارج نمودهاند و با این کار، از اعتبار خطبه غدیر کاسته و دلالت آن را مخدوش ساختهاند، یا با حذف قراین خطبه که دربردارنده آیه النبِی اوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ انْفُسِهِمْ (احزاب،6) و کلام نبوی الَسْتُ اوْلَى بِالمُؤمِنِینَ مِنْا نْفُسِهِم؟ و حدیث ثقلین و دیگر قرینهها بودهاند، و با اکتفا به ذکر حدیث مَن کُنتُ مَولاهُ فهَذا عَلی مَولاهُ، تا حدود زیادی موجب ابهام این سند قطعیِ دال بر ولایت علی(ع) شدهاند. در نهایت هم علمای اهلسنت، از واژه «مولا» فقط معنای «دوست و محب» یا «یاور و ناصر» را برداشت کردهاند. | برخی از نویسندگان [[اهلسنت]]، جریان غدیر را یا بصورت خبر واحد آورده و سند آن را از حالت تواتر خارج نمودهاند و با این کار، از اعتبار خطبه غدیر کاسته و دلالت آن را مخدوش ساختهاند، یا با حذف قراین خطبه که دربردارنده آیه النبِی اوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ انْفُسِهِمْ (احزاب،6) و کلام نبوی الَسْتُ اوْلَى بِالمُؤمِنِینَ مِنْا نْفُسِهِم؟ و حدیث ثقلین و دیگر قرینهها بودهاند، و با اکتفا به ذکر حدیث مَن کُنتُ مَولاهُ فهَذا عَلی مَولاهُ، تا حدود زیادی موجب ابهام این سند قطعیِ دال بر ولایت علی(ع) شدهاند. در نهایت هم علمای اهلسنت، از واژه «مولا» فقط معنای «دوست و محب» یا «یاور و ناصر» را برداشت کردهاند. | ||
== دیدگاههای متفاوت مشاهیر اهلسنت در را نسبت به واقعه غدیر خم == | == دیدگاههای متفاوت مشاهیر اهلسنت در را نسبت به واقعه غدیر خم == | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
3. محمدبن-طلحه شافعی (ف652هـ) در کتاب مطالب السؤول (ص44-45)، | 3. محمدبن-طلحه شافعی (ف652هـ) در کتاب مطالب السؤول (ص44-45)، | ||
4. سبط¬ابن¬الجوزی (ف654هـ) در کتاب تذکرة خواص الامة فی معرفة الائمة (ص30-34)، | 4. سبط¬ابن¬الجوزی (ف654هـ) در کتاب تذکرة خواص الامة فی معرفة الائمة (ص30-34)، | ||
5. محمد بن یوسف کنجی شافعی (ف658هـ) در کتاب کفایةالطالب فیمناقب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ( | 5. محمد بن یوسف کنجی شافعی (ف658هـ) در کتاب کفایةالطالب فیمناقب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ص166 و167) | ||
و... . | و... . | ||
برخی نیز علی رغم نقل حدیث غدیر دیدگاه متفاوتی با نگاه شیعه دارند، تفاوت این است که از دیدگاه آنان، واقعه غدیر خم و علت بیان حدیث غدیر از زبان وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) و مواردی از این دست، بر خلافت و امامت بلافصل مولا علی(ع) دلالت نمیکند. این گروه از مورخان اهلسنت، به حدیث غدیر به¬عنوان موضوعی برای تثبیت محبت و نصرت صحابه نسبت¬به امیرمؤمنان علی(ع) نگریستهاند، مثل: | برخی نیز علی رغم نقل حدیث غدیر دیدگاه متفاوتی با نگاه شیعه دارند، تفاوت این است که از دیدگاه آنان، واقعه غدیر خم و علت بیان حدیث غدیر از زبان وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) و مواردی از این دست، بر خلافت و امامت بلافصل مولا علی(ع) دلالت نمیکند. این گروه از مورخان اهلسنت، به حدیث غدیر به¬عنوان موضوعی برای تثبیت محبت و نصرت صحابه نسبت¬به امیرمؤمنان علی(ع) نگریستهاند، مثل: | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
3. با فرض اینکه حسن مثنی چنین جملهای گفته باشد، اما چون معصوم نیست، قول او برای شیعه حجیت ندارد؛ | 3. با فرض اینکه حسن مثنی چنین جملهای گفته باشد، اما چون معصوم نیست، قول او برای شیعه حجیت ندارد؛ | ||
4. این سخن با سخنان معصومین علیهم السلام منافات دارد که از حدیث غدیر برای اثبات امامت حضرت علی(ع) استفاده کردهاند؛ | 4. این سخن با سخنان معصومین علیهم السلام منافات دارد که از حدیث غدیر برای اثبات امامت حضرت علی(ع) استفاده کردهاند؛ | ||
5. این حدیث، با حدیث مناشده | 5. این حدیث، با حدیث مناشده علی(ع) درباره حدیث غدیر که در منابع اهلسنت آمده است، تضاد کامل دارد؛ | ||
6. حسن مثنی میگوید: چرا رسول خدا (ص) صراحتا به ولایت امیرالمؤمنین (ع) اشاره نکرده است؟ حال آنکه درباره بیان صریح رسول خدا (ص) بر خلافت و امامت علی(ع) روایات متعددی از شیعه و برخی اهلسنت وارد شده است. | 6. حسن مثنی میگوید: چرا رسول خدا (ص) صراحتا به ولایت امیرالمؤمنین (ع) اشاره نکرده است؟ حال آنکه درباره بیان صریح رسول خدا (ص) بر خلافت و امامت علی(ع) روایات متعددی از شیعه و برخی اهلسنت وارد شده است. | ||
* - عزالدین ابن اثیر (ف630ق) در اسْد الغابة فی معرفة الصحابة، با ذکر سلسلهای از راویان متعدد، به واقعه غدیر خم و حدیث ولایت اشاره میکند. <ref>(ابن¬اثیر، 1994م، ج1، ص572، 669، 671 و ج2، ص362 و ج3، ص136، 137، 412، 465، 487 و ج6، ص132و427)</ref> همچنین روایاتی درباره احتجاج حضرت به حدیث غدیر در روز رَحْبه، و شهادت دادن صحابه نقل کرده است. <ref>(همان، ج4، ص102 و ج5، ص281 و ج6، ص126 و 246)</ref> | * - عزالدین ابن اثیر (ف630ق) در اسْد الغابة فی معرفة الصحابة، با ذکر سلسلهای از راویان متعدد، به واقعه غدیر خم و حدیث ولایت اشاره میکند. <ref>(ابن¬اثیر، 1994م، ج1، ص572، 669، 671 و ج2، ص362 و ج3، ص136، 137، 412، 465، 487 و ج6، ص132و427)</ref> همچنین روایاتی درباره احتجاج حضرت به حدیث غدیر در روز رَحْبه، و شهادت دادن صحابه نقل کرده است. <ref>(همان، ج4، ص102 و ج5، ص281 و ج6، ص126 و 246)</ref> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
* - ابن عِماد حنبلی (ف1089ق) در شَذَرات الذهَب فی اخبار مَن ذَهَب، همانند ابن¬خلکان، در بخش اعلام و اشخاصی که به سال 487 هجری فوت نمودهاند، ضمن ذکر تاریخ وفات المستنصر بالله - که در هجدهم ذی¬حجه بوده - از عید بودن غدیر و چگونگی وقوع آن رخداد خطیر یاد میکند و میگوید: «و این شب، عید غدیر نامیده میشود، مقصود من، غدیر خم است؛ نام مکانی میان مکه و مدینه، که در آن برکه آبی است. گفته شده در آنجا درختان انبوهی است که پیامبر(ص) به¬هنگام بازگشت از حجةالوداع و رسیدن به این مکان، علی¬بن¬ابی¬طالب (ع) را به برادری خود برگزید و فرمود: علی منی کهارون مِن موسى، اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه وانصُر مَن نصَرَه واخْذُل مَن خذَلَه که شیعه به آن تعلق زیادی دارد. و این مکان به دشواری و وخامت و شدت حرارت، وصف میشود». <ref>(ابن¬عماد، 1986م، ج5، ص377)</ref> | * - ابن عِماد حنبلی (ف1089ق) در شَذَرات الذهَب فی اخبار مَن ذَهَب، همانند ابن¬خلکان، در بخش اعلام و اشخاصی که به سال 487 هجری فوت نمودهاند، ضمن ذکر تاریخ وفات المستنصر بالله - که در هجدهم ذی¬حجه بوده - از عید بودن غدیر و چگونگی وقوع آن رخداد خطیر یاد میکند و میگوید: «و این شب، عید غدیر نامیده میشود، مقصود من، غدیر خم است؛ نام مکانی میان مکه و مدینه، که در آن برکه آبی است. گفته شده در آنجا درختان انبوهی است که پیامبر(ص) به¬هنگام بازگشت از حجةالوداع و رسیدن به این مکان، علی¬بن¬ابی¬طالب (ع) را به برادری خود برگزید و فرمود: علی منی کهارون مِن موسى، اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه وانصُر مَن نصَرَه واخْذُل مَن خذَلَه که شیعه به آن تعلق زیادی دارد. و این مکان به دشواری و وخامت و شدت حرارت، وصف میشود». <ref>(ابن¬عماد، 1986م، ج5، ص377)</ref> | ||
=== ب) بسنده کردن به ذکر جزئیات مرتبط با غدیر === | === ب) بسنده کردن به ذکر جزئیات مرتبط با غدیر === | ||
گروه دوم از مورخان اهلسنت به گوشههایی از آنچه با غدیر خم مرتبط است، اشاره کردهاند. این تاریخ¬نگاران، به ذکر حدیث «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، یا احتجاج و مناشده | گروه دوم از مورخان اهلسنت به گوشههایی از آنچه با غدیر خم مرتبط است، اشاره کردهاند. این تاریخ¬نگاران، به ذکر حدیث «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، یا احتجاج و مناشده علی(ع) با برخی صحابه در خصوص واقع شدن غدیر خم و مواردی از این دست، بسنده کردهاند، که عبارت¬اند از: | ||
* - ابن¬قُتَیبه (ف276ق) در کتاب المعارف، در فصل ذکر کسانی که به بیماری بَرَص (پیسی) مبتلا شدهاند، به احتجاج و مناشده علی(ع) با انَس¬بن¬مالک اشاره میکند و میگوید: «در چهره انس¬بن مالک، بیماری برص(پیسی) نمایان بود. گروهی گفتند: علی(ع) درباره این کلام رسول خدا (ص) : (اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه)از او سؤال کرد. او [که شاهد بر این سخن در غدیر بود] گفت: من پیر شدم و این سخن را به¬خاطر نمی¬آورم. علی(ع) فرمود: اگر دروغ گفته باشی، خداوند تو را به بیماری برص مبتلا کند که دستار (عِمامه) آن را پنهان نکند». <ref>(ابن¬قتیبه، 1992م، ص580).</ref> متأسفانه باید گفت: در چاپ¬های مصری کتاب، کلماتی که از ابومحمد ابن¬قتیبه نیست و در متن کتاب او وجود نداشته، بر آن افزوده شده است و پس از ذکر عبارت بالا، این جمله را گنجاندهاند: «ابومحمد [ابن¬قتیبه] گوید: برای این حکایت، اصلی نیست و آن حقیقت ندارد». (همان) البته عبدالحسین امینی در الغدیر، با استدلالات صائب خود، از ساختگی بودن عبارت اخیرِ کتاب، پرده برداشته و آن را رد کرده است. <ref>(ر.ک: امینی، 1977م، ج1، ص192-195)</ref>لازم به ذکر است، هرچند محققانی در صحت انتساب کتاب الامامة و السیاسة به ابن¬قتیبه تردید دارند، (ر.ک: على بهرامیان، «الامامة و السیاسة»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد10، شماره: 3918) اما عبدالحسین امینی با استناد به این کتاب ابن¬قتیبه، به ذکر موضوع غدیر و بیعت نکردن برخی طوایف با ابوبکر، به¬دلیل پایبندی¬شان به بیعت با امام علی(ع) در روز غدیر، اشاره کرده است. <ref>(امینی، 1977م، ج1، ص 6 و 201)</ref> | * - ابن¬قُتَیبه (ف276ق) در کتاب المعارف، در فصل ذکر کسانی که به بیماری بَرَص (پیسی) مبتلا شدهاند، به احتجاج و مناشده علی(ع) با انَس¬بن¬مالک اشاره میکند و میگوید: «در چهره انس¬بن مالک، بیماری برص(پیسی) نمایان بود. گروهی گفتند: علی(ع) درباره این کلام رسول خدا (ص) : (اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه)از او سؤال کرد. او [که شاهد بر این سخن در غدیر بود] گفت: من پیر شدم و این سخن را به¬خاطر نمی¬آورم. علی(ع) فرمود: اگر دروغ گفته باشی، خداوند تو را به بیماری برص مبتلا کند که دستار (عِمامه) آن را پنهان نکند». <ref>(ابن¬قتیبه، 1992م، ص580).</ref> متأسفانه باید گفت: در چاپ¬های مصری کتاب، کلماتی که از ابومحمد ابن¬قتیبه نیست و در متن کتاب او وجود نداشته، بر آن افزوده شده است و پس از ذکر عبارت بالا، این جمله را گنجاندهاند: «ابومحمد [ابن¬قتیبه] گوید: برای این حکایت، اصلی نیست و آن حقیقت ندارد». (همان) البته عبدالحسین امینی در الغدیر، با استدلالات صائب خود، از ساختگی بودن عبارت اخیرِ کتاب، پرده برداشته و آن را رد کرده است. <ref>(ر.ک: امینی، 1977م، ج1، ص192-195)</ref>لازم به ذکر است، هرچند محققانی در صحت انتساب کتاب الامامة و السیاسة به ابن¬قتیبه تردید دارند، (ر.ک: على بهرامیان، «الامامة و السیاسة»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد10، شماره: 3918) اما عبدالحسین امینی با استناد به این کتاب ابن¬قتیبه، به ذکر موضوع غدیر و بیعت نکردن برخی طوایف با ابوبکر، به¬دلیل پایبندی¬شان به بیعت با امام علی(ع) در روز غدیر، اشاره کرده است. <ref>(امینی، 1977م، ج1، ص 6 و 201)</ref> | ||
* - ابن عَبدالبَر قُرطُبی(ف465ق) در الاستیعاب فی معرفة الاصحاب از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراءبن عازِب و زیدبن¬ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم(ص) در روز غدیر خم فرمود: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ. وی در ادامه میگوید: برخی از این صحابه بر جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» چیزی نیفزودهاند. <ref>(ر.ک: ابن عبدالبر، 1992، ج3، ص1099)</ref> همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات (برادری) و رایت (پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها مىگوید: «تمام این روایات، اثارى ثابت شدهاند» <ref>(همان، ج3، ص1100)</ref> | * - ابن عَبدالبَر قُرطُبی(ف465ق) در الاستیعاب فی معرفة الاصحاب از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراءبن عازِب و زیدبن¬ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم(ص) در روز غدیر خم فرمود: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ. وی در ادامه میگوید: برخی از این صحابه بر جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» چیزی نیفزودهاند. <ref>(ر.ک: ابن عبدالبر، 1992، ج3، ص1099)</ref> همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات (برادری) و رایت (پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها مىگوید: «تمام این روایات، اثارى ثابت شدهاند» <ref>(همان، ج3، ص1100)</ref> |