هشام بن حکم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۹۸۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:
هشام در اوایل قرن دوم هجرى در [[کوفه]] دیده به جهان گشود و در شهر واسط رشد کرد و به عرصه اجتماع گام نهاد. او بعدها براى تجارت به [[بغداد]] آمد و در محله کرخ به بزازى مشغول شد. دانشمندان [[علم رجال]] می‌نویسند: هشام دو فرزند دختر و پسر داشت. فرزند پسرش، حکم، [[متکلم]] بود و در [[بصره]] می‌زیست. دخترش، فاطمه، یکى از زنان با [[ایمان]] روزگار بود. هشام همچنین برادرى به نام محمدبن‏‌ حکم داشت که از راویان [[حدیث]] ‏بود و [[محمدبن‌‏ ابی‌عمیر]]، راوى معروف [[شیعه]]، از او روایت نقل میکند<ref>معجم رجال الحدیث، ج 10، ص‏273. </ref>.
هشام در اوایل قرن دوم هجرى در [[کوفه]] دیده به جهان گشود و در شهر واسط رشد کرد و به عرصه اجتماع گام نهاد. او بعدها براى تجارت به [[بغداد]] آمد و در محله کرخ به بزازى مشغول شد. دانشمندان [[علم رجال]] می‌نویسند: هشام دو فرزند دختر و پسر داشت. فرزند پسرش، حکم، [[متکلم]] بود و در [[بصره]] می‌زیست. دخترش، فاطمه، یکى از زنان با [[ایمان]] روزگار بود. هشام همچنین برادرى به نام محمدبن‏‌ حکم داشت که از راویان [[حدیث]] ‏بود و [[محمدبن‌‏ ابی‌عمیر]]، راوى معروف [[شیعه]]، از او روایت نقل میکند<ref>معجم رجال الحدیث، ج 10، ص‏273. </ref>.


هشام از همان آغاز جوانى سرى پرشور داشت و شیفته علم و معرفت ‏بود. او، براى رسیدن به این هدف، علوم عصر خویش را آموخت، کتب فلسفى دانشمندان [[یونان]] را فرا گرفت و کتابى در رد یکى از [[فلاسفه]] یونان نگاشت<ref>هشام بن‏حکم، صفایى، ص 14. </ref>.  
هشام از همان آغاز جوانى سرى پرشور داشت و شیفته علم و معرفت ‏بود. او، براى رسیدن به این هدف، علوم عصر خویش را آموخت، کتب فلسفى دانشمندان [[یونان]] را فرا گرفت و کتابى در رد یکى از [[فلاسفه]] یونان نگاشت<ref>هشام بن‏ حکم، صفایى، ص 14. </ref>.  
هشام، در مسیر تکامل اندیشه‌‏اش، به مکتب‌هاى گوناگون علمى عصر خویش پیوست; ولى هیچ مکتبى عطش حقیقت ‏جویی‌اش را فرو ننشاند. او سرانجام به وسیله عمویش، [[عمیر بن‏ یزید کوفى]]، با [[امام صادق(ع)]] آشنا شد و در شمار پیروان آن حضرت قرار گرفت<ref>رجال نجاشى، ص‏433. </ref>. سیر تکاملى اندیشه هشام نشان میدهد که آگاهانه و بر اساس برهان عقلى [[تشیع]] را پذیرفته است. او به منظور کسب علم، تامین معاش، مناظره، تبلیغ معارف [[اهل بیت(ع)]] و انجام [[مناسک حج]]، به شهرهاى بغداد، بصره، [[مدائن]]، [[حجاز]] و کوفه سفر کرد و با برهان‌‌هاى دقیق و منطقی‌اش در گسترش فرهنگ اهل بیت(ع) کوشید.  
هشام، در مسیر تکامل اندیشه‌‏اش، به مکتب‌هاى گوناگون علمى عصر خویش پیوست; ولى هیچ مکتبى عطش حقیقت ‏جویی‌اش را فرو ننشاند. او سرانجام به وسیله عمویش، [[عمیر بن‏ یزید کوفى]]، با [[امام صادق(ع)]] آشنا شد و در شمار پیروان آن حضرت قرار گرفت<ref>رجال نجاشى، ص‏433. </ref>. سیر تکاملى اندیشه هشام نشان میدهد که آگاهانه و بر اساس برهان عقلى [[تشیع]] را پذیرفته است. او به منظور کسب علم، تامین معاش، مناظره، تبلیغ معارف [[اهل بیت(ع)]] و انجام [[مناسک حج]]، به شهرهاى بغداد، بصره، [[مدائن]]، [[حجاز]] و کوفه سفر کرد و با برهان‌‌هاى دقیق و منطقی‌اش در گسترش فرهنگ اهل بیت(ع) کوشید.  
=سفر براى تحصیل دانش=
هشام، به عنوان یک پژوهشگر شیعى، سعى می‌کرد پرسشهاى خود را با امام صادق(ع) در میان نهد و از آن حضرت پاسخ دریافت کند. داستان زیر بر درستى این سخن گواهى می‌دهد:
روزى، [[ابن‏ ابی العوجاء]] یکى از دانشمندان مخالف [[اسلام]]، پرسشى در باره تعدد زوجات مطرح کرد و گفت: [[قرآن]] از سویى در آیه سوم [[سوره نساء]] میگوید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنى و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة; با زنان پاک [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنید، با دو یا سه یا چهار زن; و اگر می‌ترسید میان آنها به [[عدالت]] رفتار نکنید، پس به یک همسر بسنده کنید.»
از سوى دیگر در آیه‏129 همین سوره میفرماید: «و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم; هرگز نمی‌توانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر چند کوشش کنید.» با ضمیمه کردن آیه دوم به آیه اول درمی‌یابیم که تعدد زوجات در اسلام ممنوع است; زیرا تعدد زوجات مشروط به عدالت است و عدالت هم ممکن نیست. پس تعدد زوجات در اسلام [[حرام]] است.
هشام از پاسخ باز ماند. پس از ابن‏ ابی العوجاء فرصت ‏خواست و براى گرفتن پاسخ به [[مدینه]] شتافت. هشام سخن ابن‏ ابی العوجاء را براى حضرت باز گفت. امام فرمود: منظور از عدالت در آیه سوم سوره نساء، عدالت در [[نفقه]] و رعایت‏ حقوق همسرى و طرز رفتار و کردار است; و مراد از عدالت در آیه‏129 این سوره عدالت در تمایلات قلبى است. بنابراین تعدد زوجات در اسلام حرام نیست و با شرایطى جایز است.
هشام از سفر برگشت و پاسخ را در اختیار ابن ‏ابی العوجاء قرار داد. او [[سوگند]] یاد کرد که این پاسخ از (هشام) تو نیست<ref>منتهى‏ الآمال، ج 2، ص 251. </ref>.
هشام این گونه براى کسب علم و معارف اسلام تلاش می‌کرد. امام صادق(ع) نیز متقابلا هشام را از کوثر زلال ولایت ‏سیراب می‌ساخت. امام در برابر پرسش‌هاى هشام، با بردبارى پاسخ میداد و قانعش می‌ساخت. نمونه‏‌هایى از این پرسش و پاسخ‌ها در کتاب‌هاى توحید [[شیخ صدوق]] و علل الشرایع دیده می‌شود.


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱

ویرایش