۲۲٬۱۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== سفر او به کویت == | == سفر او به کویت == | ||
سپس در اواخر دهۀ شصت راهی [[کویت]] شد و مردم [[کویت]] به بهترین شکل از او استقبال و پذیرایی کردند. و جمعیتی از [[مسلمانان]] به مساجد هجوم آوردند، مخصوصاً جوانانی که او را دوست میداشتند و به او دلبسته بودند و از موعظۀ او متأثر میشدند و [[خداوند]] آنها را به دست او هدایت میکرد. وی عمر خود را به تبلیغ و ارشاد و اصلاح در [[سودان]] و | سپس در اواخر دهۀ شصت راهی [[کویت]] شد و مردم [[کویت]] به بهترین شکل از او استقبال و پذیرایی کردند. و جمعیتی از [[مسلمانان]] به مساجد هجوم آوردند، مخصوصاً جوانانی که او را دوست میداشتند و به او دلبسته بودند و از موعظۀ او متأثر میشدند و [[خداوند]] آنها را به دست او هدایت میکرد. وی عمر خود را به تبلیغ و ارشاد و اصلاح در [[سودان]] و حدود سی سال در [[کویت]] گذراند و تا زمان مرگ در آنجا اقامت گزید.<br> | ||
==همکاران و شاگردانش== | ==همکاران و شاگردانش== | ||
همکاران | همکاران او، در دعوتهایشان که از رویکرد ''حسن طنون'' و شیوه پیروی میکردند، شیوخ بودند: محمد غزالی، حسن ایوب، محمد متولی الشعراوی، عبدالحمید کشک و از شاگردانش که او را گرامی می داشت: شیخ احمد ال. قطان و شیخ طیس الجمیلی، و میگوید: من در شیخ طیس اخلاص و جسارت او را دوست میدارم و برای رضای خدا از سرزنش ملامتکننده نمیترسد. | ||
و من در شیخ احمد القطان «صداقت او و دعوت خالصانه او به سوی خدا را دوست دارم و از سرزنش برای رضای خدا نمیترسد هر چند شمشیر بر گردن او باشد».<br> | و من در شیخ احمد القطان «صداقت او و دعوت خالصانه او به سوی خدا را دوست دارم و از سرزنش برای رضای خدا نمیترسد هر چند شمشیر بر گردن او باشد».<br> |