confirmed
۳٬۹۰۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «<div class="wikiInfo"> جایگزین=|بندانگشتی|قلمرو ادریسیان {| c...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
=وضعیت و نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی= | =وضعیت و نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی= | ||
ادریس بن عبدالله دولت ادریسیان را برپا کرد. وی برادر محمد بن عبدالله (نفس زکیه) و از شرکتکنندگان در قیام [[حسین بن علی]] صاحب فخ (169ق) و از شاگردان [[امام صادق]]بود.او ابتدا به مصر و از آنجا به سوی مغرب فرار کرد.عدهای معتقدند او بدون هدف و فقط برای دور شدن از محل حادثه فخ، رو به مصر نهاد و شاید فقط به آن علت که غلام او بربری بوده است به آن سو روان شد.ولی برخی معتقدند ادریس با برنامهریزی قبلی به مغرب رفت. آنها ادعا دارند با توجه به حضور سلیمان بن عبدالله برادر محمد نفس زکیه در تلِمْسان، ورود او به آنجا اتفاقی نیست. نحوه ارتباط وی و موفقیت او در مغرب اقصی، موضوع این پژوهش نیست، به هر حال وی در سال 171 قمری، موفق شد اولین دولت از خاندان پیامبر را بعد از دولت معصوم برپا کند. مرکز حکومت او ولیله یا تدغه بوده است. این دولت دو دوره طلایی و انحطاط را پشتسر گذاشت که هر چند طول دوره اول از منظر تاریخی زیاد نیست، یاد آن ماندگار است. این دوره از سال 172 تا 223 قمری را شامل میگردد.مسأله این پژوهش، وضعیتسنجی و تعیین نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی است. مقصود ما از تمدن اسلامی، فضایى است که انسان در آن فضا از لحاظ معنوى و مادى میتواند رشد کند و به غایات مطلوبى برسد که خداى متعال او را براى آن غایات خلق کرده است. زندگى خوب و عزّتمندى داشته باشد؛ انسان عزیز، انسان داراى قدرت، داراى اراده، داراى ابتکار، داراى سازندگى جهان طبیعت<ref>مقام معظم رهبری، 22/03/1383</ref>. در تمدن، چهار رکن و عنصر اصلی میتوان تشخیص داد که عبارتند از: پیشبینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی، و کوشش در راه معرفت و بسط هنر. | ادریس بن عبدالله دولت ادریسیان را برپا کرد. وی برادر محمد بن عبدالله (نفس زکیه) و از شرکتکنندگان در قیام [[حسین بن علی]] صاحب فخ (169ق) و از شاگردان [[امام صادق]]بود.او ابتدا به مصر و از آنجا به سوی مغرب فرار کرد.عدهای معتقدند او بدون هدف و فقط برای دور شدن از محل حادثه فخ، رو به مصر نهاد و شاید فقط به آن علت که غلام او بربری بوده است به آن سو روان شد.ولی برخی معتقدند ادریس با برنامهریزی قبلی به مغرب رفت. آنها ادعا دارند با توجه به حضور سلیمان بن عبدالله برادر محمد نفس زکیه در تلِمْسان، ورود او به آنجا اتفاقی نیست. نحوه ارتباط وی و موفقیت او در مغرب اقصی، موضوع این پژوهش نیست، به هر حال وی در سال 171 قمری، موفق شد اولین دولت از خاندان پیامبر را بعد از دولت معصوم برپا کند. مرکز حکومت او ولیله یا تدغه بوده است. این دولت دو دوره طلایی و انحطاط را پشتسر گذاشت که هر چند طول دوره اول از منظر تاریخی زیاد نیست، یاد آن ماندگار است. این دوره از سال 172 تا 223 قمری را شامل میگردد.مسأله این پژوهش، وضعیتسنجی و تعیین نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی است. مقصود ما از تمدن اسلامی، فضایى است که انسان در آن فضا از لحاظ معنوى و مادى میتواند رشد کند و به غایات مطلوبى برسد که خداى متعال او را براى آن غایات خلق کرده است. زندگى خوب و عزّتمندى داشته باشد؛ انسان عزیز، انسان داراى قدرت، داراى اراده، داراى ابتکار، داراى سازندگى جهان طبیعت<ref>مقام معظم رهبری، 22/03/1383</ref>. در تمدن، چهار رکن و عنصر اصلی میتوان تشخیص داد که عبارتند از: پیشبینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی، و کوشش در راه معرفت و بسط هنر.<ref>ویل دورانت، 1385، ج1، ص3</ref> از اینرو، علاوه بر مظاهر تمدنی مانند تشکیلات سیاسی، قضایی و.. شهر و شهرسازی، از علم و علمآموزی و عدالت نیز سخن گفته خواهد شد. | ||
باید با تأسف اعتراف کرد، محقق درباره این دولت با کاستی اطلاعات، خصوصاً از منابع معاصر با دوره طلایی آنان روبهروست. تحقیقاتی که تاکنون به انجام رسیدهاند گامهایی کوتاه در روشنتر شدن وضعیت این دولت برداشتهاند. کتابهای جغرافیایی تاریخی، به حسب موضوع آنگاه که از مغرب سخن گفتهاند، به ویژگیهای این دولت هم اشاره داشتهاند. از کتب جغرافیایی معاصر با اواخر این دولت، میتوان به البلدان یعقوبی متوفای 284ق؛ المسالک و الممالک ابن خرداذبه متوفای 300ق؛ صورة الأرض، ابن حوقل، زنده به 331ق؛ المسالک و الممالک اصطخرى متوفای346ق؛ البلدان، ابن فقیه متوفای 365ق؛ احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم مقدسى متوفای 375ق اشاره کرد. دیگر کتب غیرمعاصر مانند تاریخ افریقیة و المغرب ابن رقیق متوفای 417ق منابعی کهن برای تحقیق درباره ادریسیان به شمار میروند که بر اساس مشاهدات خود به وضعیت تمدنی آن دولت پرداختهاند. از منابع قرون میانی، کتابهایی مانند المسالک و الممالک البکرى متوفای 475ق، الانیس المطرب بروض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینه فاس از ابن ابی زرع و البیان المغرب فی اخبار الاندلس والمغرب از ابن عذاری مراکشی و جذوه الاقتباس فی ذکر من حل من الاعلام مدینه فاس از القاضی المکناسی میتوان نام برد که به تناسب موضوع به ادریسیان پرداختهاند. از منابع پژوهشی معاصر، دو کتاب الادارسه فی المغرب الاقصی و الادارسه از محمود اسماعیل عبدالرزاق؛ ادریس منشی دوله و باعث دعوه از عبدالطیف سعدانی، دوله الادارسه فی العصر الذهبی از نصرالله سعدون؛ و فاس عاصمه الادارسه و رسائل اخری از محمد المنتصر بالله بن محمد الزمزمی الکتانی، به وضعیت سیاسی و روابط بینالملل و بعضاً فرهنگی و تمدنی این دولت پرداختهاند. برخی کتب نیز در خلال بحثهای خود به دولت ادریسیان اشاره کردهاند؛ مانند مقدمهای بر تاریخ مغرب اسلامی از عبدالله ناصری طاهری و تاریخ تحلیلی مغرب از دکتر شهیدی پاک؛ اما مقالهای در مورد وضعیت تمدن دولت ادریسی یافت نشد و ظاهراً دو مقاله درباره مذهب ادریسیان (که در همین نوشتار به آنها استناد شده است) و یک مقاله دیگر با موضع غیرتمدنی با عنوان ادریسیان از دی استاچی به چاپ رسیده است. تفاوت این پژوهش با کتب یادشده، علاوه بر محدودیت موضوع یعنی تمرکز بر نقش و وضعیت تمدنی و پیکرهبندی بر اساس موضوعهای مورد توجه در تمدن، بازمرور منابع و تصحیح برخی از برداشتها است. برای مثال، اگر یک جغرافیدان در قرن پنجم از آثار تمدنی در فاس سخن گفته، در صورتی میتوان آن آثار را به دولت ادریسی نسبت داد که جغرافیدان مذکور خود به این مطلب تصریح و یا قراینی در کلام وی بر آن دلالت کند اما در برخی از تحقیقات معاصر، به این اصل توجه نشده است؛ برای نمونه، دکتر رمضان التلیسی در کتاب خود به استناد البکری، به مساجد و رباطهای مختلفی اشاره کرده که البکری تصریحی ندارد که مساجد مذکور در دوره ادریسی ساخته شده است. | باید با تأسف اعتراف کرد، محقق درباره این دولت با کاستی اطلاعات، خصوصاً از منابع معاصر با دوره طلایی آنان روبهروست. تحقیقاتی که تاکنون به انجام رسیدهاند گامهایی کوتاه در روشنتر شدن وضعیت این دولت برداشتهاند. کتابهای جغرافیایی تاریخی، به حسب موضوع آنگاه که از مغرب سخن گفتهاند، به ویژگیهای این دولت هم اشاره داشتهاند. از کتب جغرافیایی معاصر با اواخر این دولت، میتوان به البلدان یعقوبی متوفای 284ق؛ المسالک و الممالک ابن خرداذبه متوفای 300ق؛ صورة الأرض، ابن حوقل، زنده به 331ق؛ المسالک و الممالک اصطخرى متوفای346ق؛ البلدان، ابن فقیه متوفای 365ق؛ احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم مقدسى متوفای 375ق اشاره کرد. دیگر کتب غیرمعاصر مانند تاریخ افریقیة و المغرب ابن رقیق متوفای 417ق منابعی کهن برای تحقیق درباره ادریسیان به شمار میروند که بر اساس مشاهدات خود به وضعیت تمدنی آن دولت پرداختهاند. از منابع قرون میانی، کتابهایی مانند المسالک و الممالک البکرى متوفای 475ق، الانیس المطرب بروض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینه فاس از ابن ابی زرع و البیان المغرب فی اخبار الاندلس والمغرب از ابن عذاری مراکشی و جذوه الاقتباس فی ذکر من حل من الاعلام مدینه فاس از القاضی المکناسی میتوان نام برد که به تناسب موضوع به ادریسیان پرداختهاند. از منابع پژوهشی معاصر، دو کتاب الادارسه فی المغرب الاقصی و الادارسه از محمود اسماعیل عبدالرزاق؛ ادریس منشی دوله و باعث دعوه از عبدالطیف سعدانی، دوله الادارسه فی العصر الذهبی از نصرالله سعدون؛ و فاس عاصمه الادارسه و رسائل اخری از محمد المنتصر بالله بن محمد الزمزمی الکتانی، به وضعیت سیاسی و روابط بینالملل و بعضاً فرهنگی و تمدنی این دولت پرداختهاند. برخی کتب نیز در خلال بحثهای خود به دولت ادریسیان اشاره کردهاند؛ مانند مقدمهای بر تاریخ مغرب اسلامی از عبدالله ناصری طاهری و تاریخ تحلیلی مغرب از دکتر شهیدی پاک؛ اما مقالهای در مورد وضعیت تمدن دولت ادریسی یافت نشد و ظاهراً دو مقاله درباره مذهب ادریسیان (که در همین نوشتار به آنها استناد شده است) و یک مقاله دیگر با موضع غیرتمدنی با عنوان ادریسیان از دی استاچی به چاپ رسیده است. تفاوت این پژوهش با کتب یادشده، علاوه بر محدودیت موضوع یعنی تمرکز بر نقش و وضعیت تمدنی و پیکرهبندی بر اساس موضوعهای مورد توجه در تمدن، بازمرور منابع و تصحیح برخی از برداشتها است. برای مثال، اگر یک جغرافیدان در قرن پنجم از آثار تمدنی در فاس سخن گفته، در صورتی میتوان آن آثار را به دولت ادریسی نسبت داد که جغرافیدان مذکور خود به این مطلب تصریح و یا قراینی در کلام وی بر آن دلالت کند اما در برخی از تحقیقات معاصر، به این اصل توجه نشده است؛ برای نمونه، دکتر رمضان التلیسی در کتاب خود به استناد البکری، به مساجد و رباطهای مختلفی اشاره کرده که البکری تصریحی ندارد که مساجد مذکور در دوره ادریسی ساخته شده است. | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
بعد از فتح اندلس، قبایل عرب برای رفتن به آن سرزمین، لزوماً از مغرب عبور میکردند که خود باعث ترویج این زبان میشد اما این عبور و مرور، به عربی شدن مغرب نینجامید. با روی کار آمدن دولت ادریسی و به تبع حاکمان عربزبان، اعم از امام و وزیر و کاتب و ... ، زمینه بیشتری برای عربی شدن مغرب فراهم گردید. ساخت مساجد و مذاکره علم در آنجا و نشست و برخاست حاکمان با بربر، به این موج دامن زد و حتی مغرب را محل تجمع دانشمندان علوم مختلف اسلامی قرار داد. اسماعیل بن الاحمر در کتاب بیوتات فاس الکبری اسامی دانشمندان زیادی را آورده که در ادوار مختلف در شهر فاس ساکن بودند | بعد از فتح اندلس، قبایل عرب برای رفتن به آن سرزمین، لزوماً از مغرب عبور میکردند که خود باعث ترویج این زبان میشد اما این عبور و مرور، به عربی شدن مغرب نینجامید. با روی کار آمدن دولت ادریسی و به تبع حاکمان عربزبان، اعم از امام و وزیر و کاتب و ... ، زمینه بیشتری برای عربی شدن مغرب فراهم گردید. ساخت مساجد و مذاکره علم در آنجا و نشست و برخاست حاکمان با بربر، به این موج دامن زد و حتی مغرب را محل تجمع دانشمندان علوم مختلف اسلامی قرار داد. اسماعیل بن الاحمر در کتاب بیوتات فاس الکبری اسامی دانشمندان زیادی را آورده که در ادوار مختلف در شهر فاس ساکن بودند<ref>سعدون، 1408، ص132</ref>. آنان نشر لغت عربی را با قرائت قرآن و تفسیر همراه نمودند که به ارتقای فرهنگ اسلامی انجامید<ref>همان، ص171</ref> | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
==امام یا حاکم== | ==امام یا حاکم== | ||
گفته شده است که حاکمان ادریسی خلیفه خوانده نمیشدند، بلکه امام خطاب میشدند که دارای بار دینی بود. عبارت نوشتهشده بر روی منبر مسجد تلمسان مؤید این نکته است | گفته شده است که حاکمان ادریسی خلیفه خوانده نمیشدند، بلکه امام خطاب میشدند که دارای بار دینی بود. عبارت نوشتهشده بر روی منبر مسجد تلمسان مؤید این نکته است<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص21</ref> آنان نقشی دینی برای حاکمیت خود قائل بودند که از سخنرانی ادریس بن ادریس در روز بیعت خود معلوم میشود، آنجا که اظهار میدارد: «ما امری را عهدهدار شدهایم که برای محسن آن پاداش و برای خطاکار وزر به همراه دارد و ما الحمدلله دارای انگیزهای صحیح هستیم» این عبارت، ادبیات کسی است که به حکومت به عنوان یک امر دینی نگاه میکند. آنان خود را از خاندان پیامبر و از اهلبیتی میدانستند که خداوند پلیدی را از دامن آنها زدوده است. حاکمیت را حق خاندان خود میدانستند و ادعا داشتند از اسلام قرائتی را در اختیار دارند که نزد دیگران نیست. آنان حکومت را حق خاندان نبوت میدانستند، اما نگاه موروثی به آن نداشتند؛ از اینرو، انتقال حکومت از یک شاخه به شاخه دیگر ـ برعکس انتقال از پدر به پسر ـ مکرر در آن دولت مشاهده میشود. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
==برخورداری از شورای تصمیمگیر و تصمیمساز== | ==برخورداری از شورای تصمیمگیر و تصمیمساز== | ||
برخی معتقدند، نظام حکومتی ادریسیان بر امامت شورایی مبتنی بود | برخی معتقدند، نظام حکومتی ادریسیان بر امامت شورایی مبتنی بود<ref>مونس، 1384، ص263</ref به عبارتی، در مسائل مهم اهل حل و عقد از میان قبایل بربر با مشورت به اداره حکومت کمک میکردند. موارد متعددی از تأیید این امر وجود دارد؛ از جمله: | ||
الف) بعد از مرگ مشکوک راشد (که احتمالاً توسط ابراهیم بن اغلب مسموم شده بود)، یکی از شیوخ بربر به نام ابوخالد یزید بن عباس عبدی مسئولیت او را عهدهدار شد و مجدداً برای ادریس دوم بیعت گرفت | الف) بعد از مرگ مشکوک راشد (که احتمالاً توسط ابراهیم بن اغلب مسموم شده بود)، یکی از شیوخ بربر به نام ابوخالد یزید بن عباس عبدی مسئولیت او را عهدهدار شد و مجدداً برای ادریس دوم بیعت گرفت<ref>همان، ص357</ref> | ||
ب) بیرون کردن یحیای دوم از «عدوة القدویین» به «عدوة الاندلیسین» و انتخاب پسرعموی او علی بن عمر بن ادریس معروف به علی ثانی از سوی اهل حل و عقد فاس به زعامت عبدالرحمان بن ابی سهل خزاعی در سال 252 | ب) بیرون کردن یحیای دوم از «عدوة القدویین» به «عدوة الاندلیسین» و انتخاب پسرعموی او علی بن عمر بن ادریس معروف به علی ثانی از سوی اهل حل و عقد فاس به زعامت عبدالرحمان بن ابی سهل خزاعی در سال 252 <ref>همان، ص346-381</ref> و اداره کشور توسط دولتمردان به علت صغر سن علی، از قدرتی فراحاکم در دستگاه حکومتی حکایت دارد<ref>همان، ص377</ref>. | ||
ج) انتخاب یحیی بن ادریس بن عمر بن ادریس به حکومت توسط دولتمردان در سال 292 که موارد مذکور حاکی از قدرت شورا در دولت ادریسی است. | ج) انتخاب یحیی بن ادریس بن عمر بن ادریس به حکومت توسط دولتمردان در سال 292 که موارد مذکور حاکی از قدرت شورا در دولت ادریسی است. | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
==برخورداری از وزیر و کاتب== | ==برخورداری از وزیر و کاتب== | ||
ادریس بن عبدالله کسی را به وزرات منصوب نکرد و راشد غلامش به او مشاوره میداد و در کنار او از ابوخالد العبدی البربری نام برده شده است. اما در کنار ادریس دوم، دو وزیر دیده میشود: عمیر بن مصعب الزدی و بهلول بن عبدالواحد المطغری البربری که هر دو لقب وزیر داشتند. گفته شده که وزارت در دوران آنها وزرات تنفیذ بوده است | ادریس بن عبدالله کسی را به وزرات منصوب نکرد و راشد غلامش به او مشاوره میداد و در کنار او از ابوخالد العبدی البربری نام برده شده است. اما در کنار ادریس دوم، دو وزیر دیده میشود: عمیر بن مصعب الزدی و بهلول بن عبدالواحد المطغری البربری که هر دو لقب وزیر داشتند. گفته شده که وزارت در دوران آنها وزرات تنفیذ بوده است<ref>سعدون، 1408، ص121</ref>. مقام بعدی کاتب بود که وظایف خطیری بر عهده داشت. ابوالحسن عبدالله بن مالک انصاری الخزرجی در دولت ادریس دوم، این منصب را عهدهدار بود<ref>سعدون، 1408، ص123</ref>. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
=سیاستهای کلان دولت ادریسی= | =سیاستهای کلان دولت ادریسی= | ||
ادریسیان سعی داشتند همراه مردم باشند، خصوصاً با بربر یعنی صاحبان قبل از اعراب مغرب میجوشیدند. از همینروست که ابن خلدون پس از انقراض ادریسیان میگوید: مردم هنوز از ادریسیان به نیکی یاد میکنند | ادریسیان سعی داشتند همراه مردم باشند، خصوصاً با بربر یعنی صاحبان قبل از اعراب مغرب میجوشیدند. از همینروست که ابن خلدون پس از انقراض ادریسیان میگوید: مردم هنوز از ادریسیان به نیکی یاد میکنند<ref>موسوی بجنوردی، بیتا، ص565</ref> آنان برای نیل به این هدف، سیاستهای مختلفی را در پیش گرفتند؛ از جمله: | ||
==ایجاد پیوند خانوادگی با مردم== | ==ایجاد پیوند خانوادگی با مردم== | ||
آنان از طریق ازدواج با دختران قبایل، به این امر کمک کردند. شمار ایشان افزایش یافت تا آنجا که از خاندانهای ملی محسوب میشدند. همه اینها شریف بودند، ولی شرفای مغربی (مونس، 1384، ص377 | آنان از طریق ازدواج با دختران قبایل، به این امر کمک کردند. شمار ایشان افزایش یافت تا آنجا که از خاندانهای ملی محسوب میشدند. همه اینها شریف بودند، ولی شرفای مغربی(<ref>مونس، 1384، ص377</ref> از خاندانهایی که تا به امروز باقی هستند عبارتند از: سادات علمی از اهالی جبل العلم، مشیشیان و زانیان، کنونی، کنانی، ملجوم، عبود و... <ref>همان، ص379</ref> | ||
==دوری از فریبکاری و نیرنگ== | ==دوری از فریبکاری و نیرنگ== | ||
خط ۱۹۳: | خط ۱۹۳: | ||
علاوه بر سیاستهای ذکرشده سیاستهای دیگر این دولت به رشد تمدنی آن کمک بسزا نمود؛ از جمله: | علاوه بر سیاستهای ذکرشده سیاستهای دیگر این دولت به رشد تمدنی آن کمک بسزا نمود؛ از جمله: | ||
1. مهاجرپذیری: با توجه به گزارشهای رسیده، دولت ادریسی مهاجران مختلفی را پذیرا شدند و احتمالاً یکی از عوامل رونق آن دیار همین سیاست بوده است. از اینرو، پایتخت ادریسیان دیگر نتوانست مهاجران را در خود جای دهد و ادریس بهدنبال ساخت شهر دیگری برآمد | 1. مهاجرپذیری: با توجه به گزارشهای رسیده، دولت ادریسی مهاجران مختلفی را پذیرا شدند و احتمالاً یکی از عوامل رونق آن دیار همین سیاست بوده است. از اینرو، پایتخت ادریسیان دیگر نتوانست مهاجران را در خود جای دهد و ادریس بهدنبال ساخت شهر دیگری برآمد<ref>ابن ابیزرع الفارسی، 1972، ص29</ref> گزارشهای دیگری نیز درباره مهاجرت اعراب به چشم میخورد<ref>همان، ص39</ref> ساخت محله اندلسیها در فاس، نتیجه همین سیاستهاست. بدیهی است اجرای این سیاست، نیازمند نوعی از تساهل در رفتار با مهاجران از یک سو و آمادهسازی بومیان برای همزیستی مسالمتآمیز با آنان از سوی دیگر است. گزارشهای متنوعی از مهاجرتها در همین مقاله آورده شده است. | ||
2. تقسیم قدرت: در برههای از زمان، حاکم ادریسی محمد بن ادریس بن ادریس به سفارش مادربزرگش، تصمیم گرفت از طریق تقسیم سرزمین بین برادرانش قدرت را نیز تقسیم، نماید. از گزارشهای برجای مانده میتوان حدس زد طی این تقسیم هر بخشی از قدرت نظامی برخوردار بود؛ لذا برخی بعد از مدتی، علیه حوزه مرکزی شوریدند. گرچه گفته شده آنها به سان استاندار بودند و از قدرت مرکزی تبعیت میکردند | 2. تقسیم قدرت: در برههای از زمان، حاکم ادریسی محمد بن ادریس بن ادریس به سفارش مادربزرگش، تصمیم گرفت از طریق تقسیم سرزمین بین برادرانش قدرت را نیز تقسیم، نماید. از گزارشهای برجای مانده میتوان حدس زد طی این تقسیم هر بخشی از قدرت نظامی برخوردار بود؛ لذا برخی بعد از مدتی، علیه حوزه مرکزی شوریدند. گرچه گفته شده آنها به سان استاندار بودند و از قدرت مرکزی تبعیت میکردند<ref>همان، ص51</ref> در ادامه ثابت شد این سیاست نادرست است و باعث تقویت دولت ادریسی نیست. ولی همین که زمامداری بتواند از قدرت خود بگذرد، نشانهای از عدم چشمداشت به قدرت دنیوی است که از حاکمان فرهیخته آن دیار دور نبوده است. | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۱: | ||
=وضعیت قضایی= | =وضعیت قضایی= | ||
از گزارشهای رسیده نمیتوان از وجود تشکیلات قضایی و عناصر آن در دولت ادریسی به درستی خبر یافت. گزارشی از شبکه قضات در شهرهای مختلف، مراحل دادرسی، ضابطان قضایی و... در دست نیست؛ فقط همین مقدار روشن است که ادریس بن عبدالله خود به قضا مینشست، اما در سال 189 قمری، گروهی از اندلس و افریقیه به حضور ادریس دوم رسیدند و وی از میان ایشان، عامر بن محمد بن سعید القیس را برای قضاوت برگزید. وی از شاگردان مالک بن انس و سفیان ثوری بود و از آنها زیاد روایت میکرد. وی بر اساس مذهب مالکی حکم مینمود | از گزارشهای رسیده نمیتوان از وجود تشکیلات قضایی و عناصر آن در دولت ادریسی به درستی خبر یافت. گزارشی از شبکه قضات در شهرهای مختلف، مراحل دادرسی، ضابطان قضایی و... در دست نیست؛ فقط همین مقدار روشن است که ادریس بن عبدالله خود به قضا مینشست، اما در سال 189 قمری، گروهی از اندلس و افریقیه به حضور ادریس دوم رسیدند و وی از میان ایشان، عامر بن محمد بن سعید القیس را برای قضاوت برگزید. وی از شاگردان مالک بن انس و سفیان ثوری بود و از آنها زیاد روایت میکرد. وی بر اساس مذهب مالکی حکم مینمود<ref>سعدون، 1408، ص125</ref> ولی روشن نیست این قانون در همه قلمرو ادریسی اجرا میشد یا خیر. از ابهامات موجود در این دولت، همین نکته است که چگونه ادریسیان شیعی تن به قضات مالکی دادهاند. در این باره نظریات مختلفی وجود دارد<ref>همان، ص126</ref> شاید با توجه به شواهد اندکی که باقی مانده است بتوان گفت: آنان هر چند مردم را به قرائت صحیح از اسلام که نزدشان بود فرامیخواندند، ولی بنا نداشتند عقیده خود را با زور تحمیل نمایند و به همین مقدار که مردم مسلمان باشند و به اهلبیت ارادت بورزند، اکتفا کرده بودند؛ به عبارتی، ترویج نوعی تشیع محبتی را در نظر داشتند تا اعتقادی. | ||
=تشکیلات نظامی و امنیت و سازندگی= | =تشکیلات نظامی و امنیت و سازندگی= | ||
ادریسیان موفق شدند امنیت زیادی را در دولت خود برقرار سازند. آنان با بهوجود آوردن سپاه عظیمی از قبایل زناته، اوربه، صنهاجه و هواره | ادریسیان موفق شدند امنیت زیادی را در دولت خود برقرار سازند. آنان با بهوجود آوردن سپاه عظیمی از قبایل زناته، اوربه، صنهاجه و هواره<ref>اسماعیل عبدالرزاق، 1411، ص65</ref> منطقه را از آشوب دور نگه داشتند و از راهزنان و مهاجمان پاک کردند. امنیت از عوامل زایش تمدن است، از اینرو، بازرگانان و صنعتگران به سوی آنان کوچ کردند<ref>مونس، 1384، ج1، ص359</ref>. | ||
در دوران ادریس دوم، سپاه مرکب بود از سواران عرب مهاجر از اندلس و افریقیه که سواران عراقی به آنان پیوستند. لشکر در این زمان، از سه بخش پیادگان، سواران و دارندگان سلاحهای سنگین تشکیل میشد. گروه سوم، وظیفه شکستن حصار شهرها را با منجنیق و ارابه جنگی بر عهده داشتند. | در دوران ادریس دوم، سپاه مرکب بود از سواران عرب مهاجر از اندلس و افریقیه که سواران عراقی به آنان پیوستند. لشکر در این زمان، از سه بخش پیادگان، سواران و دارندگان سلاحهای سنگین تشکیل میشد. گروه سوم، وظیفه شکستن حصار شهرها را با منجنیق و ارابه جنگی بر عهده داشتند. | ||
کار ویژه سپاه ادریسیان، کمک به نوسازی کشور بود. ادریس دوم از سپاه خود برای ساخت شهر فاس استفاده کرد، خصوصاً برای حصارکشی دور شهر، ساخت مساجد و... همچنین برای ساخت قلعهها و کانالهای آب از ایشان بهره جست | کار ویژه سپاه ادریسیان، کمک به نوسازی کشور بود. ادریس دوم از سپاه خود برای ساخت شهر فاس استفاده کرد، خصوصاً برای حصارکشی دور شهر، ساخت مساجد و... همچنین برای ساخت قلعهها و کانالهای آب از ایشان بهره جست<ref>سعدون، 1408، ص128-129 / ناصری اسلاوی، 2001، ج1، ص166و169</ref> از دیگر ویژگیهای سپاه ادریسی، بهکار نگرفتن آنان در سرکوب مردم برای حفظ حکومت بود<ref>مونس، 1384، ج1، ص376</ref> | ||
چالش سپاه ادریسی استخدام نبودن آنها بود، لذا بعد از هر درگیری به قبایل خود بازمیگشتند؛ از این رو، آرام آرام روحیه راحتطلبی بر آنان حاکم شد. از آنجا که اغلب آنان مزدبگیر دولت نبودند، مزد خود را از محل غنایم دریافت میکردند. ضعف مذکور در دوران اقتدار حاکمان ظاهر نشد، ولی با گذشت زمان، در دوره انحطاط رخ نشان داد | چالش سپاه ادریسی استخدام نبودن آنها بود، لذا بعد از هر درگیری به قبایل خود بازمیگشتند؛ از این رو، آرام آرام روحیه راحتطلبی بر آنان حاکم شد. از آنجا که اغلب آنان مزدبگیر دولت نبودند، مزد خود را از محل غنایم دریافت میکردند. ضعف مذکور در دوران اقتدار حاکمان ظاهر نشد، ولی با گذشت زمان، در دوره انحطاط رخ نشان داد<ref>سعدون، 1408، ص130</ref> | ||
=شکوفایی اقتصادی= | =شکوفایی اقتصادی= | ||
دولت ادریسی در پناه امنیت و وضعیت مناسب طبیعی و سیاستهای درست اقتصادی، شکوفایی اقتصادی خود را از سال 208 تا 247 تجربه کرد، بهگونهای که در طی این سالها، کاهش قیمتها | دولت ادریسی در پناه امنیت و وضعیت مناسب طبیعی و سیاستهای درست اقتصادی، شکوفایی اقتصادی خود را از سال 208 تا 247 تجربه کرد، بهگونهای که در طی این سالها، کاهش قیمتها<ref>همان، ص79</ref صورت گرفت؛ میانگین قیمت یک بار گندم دو درهم، یک بار جو سه درهم، گوسفند یک درهم و نیم و یک گاو به چهار درهم رسید و این وضعیت تا پنجاه سال ادامه یافت<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص50</ref> حتی در قحطی سال 232 اندلس، مغرب تأمینکننده مواد غذایی اندلس شد و بعد از 253 بود که مغرب در معرض قحطی و بالا رفتن قیمتها قرار گرفت که این وضعیت در سالهای مختلف ادامه یافت<ref>ابن ابیزرع الفارسی،1972، ص96</ref>امروز به درستی نمیدانیم این دولت با کدام سیاستها توانست اقتصاد خود را در زمینههای مختلف کشاورزی، دامداری یا تجارت رونق بخشد، اما گزارشهای جهانگردان آن روز، این رونق را شرح داده است. بیشک سیاستهایی مانند این دستور ادریس ثانی «من اصلح ارضا و غرسها فهی له» و گرفتن مالیاتهای اسلامی و سنگین نکردن مالیاتها و تقسیم زکات، فئی و غنایم طبق مقررات شرعی <ref>سعدون، 1408، ص148</ref>، از عوامل تأثیرگزار بر این رونق بوده است. گفته شد که ادریس در نامهاش به بربر، آنها را به اجرای عدالت در جامعه و تقسیم بیتالمال به طور مساوی دعوت کرد.<ref>الهیزاده، بیتا، ص137</ref>این همان سیاست نبیاعظم است که بعدها امام علی هم دنبال کردند و به عنوان نمادی از عدالت درآمد. | ||