جمعیت علمای مسلمین الجزایر
جمعیت علمای مسلمان الجزایر | |
---|---|
بنیانگذار | عبدالحمید ابن بادیس |
دبیرکل فعلی | عبدالرزاق قسوم |
تأسیس | 1931 |
جمعیت علمای مسلمان الجزایر قدیمیترین و وسیعترین تشکل دینی نیمه رسمی در کشور الجزایر است که در سال 1931 میلادی (1309 شمسی) همزمان با صدمین سال اشغال این کشور به دست دولت فرانسه توسط جمعی از علمای الجزایر و به ریاست شیخ عبدالحمید بن بادیس (1940-1889) تأسیس شده و تا به حال و با عبور از فراز و نشیبهای مختلف 90 سال از فعالیت آن میگذرد.
تأسیس جمعیت علمای مسلمان
بعد از جنگ جهانی اول جمعی از علمای مسلمان الجزایری که در الجزایر، تونس، مغرب، مصر و حجاز تحصیل کرده و تحت تاثیر تحولات فکری جهان عرب بعد از جنگ جهانی قرار گرفته بودند و دستی هم در مجلهها و روزنامهنگاری داشتند، به فکر تأسیس تشکیلاتی دینی جهت سامان دادن به آموزش علوم دینی و تبلیغات مذهبی افتادند. این جمع پس از همفکری با یکدیگر، بیانیهای را در نشریه "الشهاب" منتشر کردند و از همه ائمه جماعات، روحانیون و طلاب علوم دینی دعوت کردند تا به این منظور در اجتماعی در باشگاه "ترقی" شرکت نمایند.
دعوت کنندگان به این جلسه که نام خود را در ذیل بیانیه ذکر نکرده بودند عبارت بودند از:شیخ عبدالحمید بن بادیس، شیخ محمد بشیر ابراهیمی، محمد الأمین العموری، الطیب العقبی، مبارک میل، ابراهیم بیوض.
افراد فوق در حقیقت هیأت مؤسس جمعیت علمای مسلمان الجزایر هستند.
در اجلاس تأسیسی 702 نفر از علما، روحانیون و طلاب از تمامی گرایشهای اسلامی موجود) صوفیه، سلفیها، دولتیها و ...(شرکت کردند. این اجلاس که به مدت 2 روز ادامه یافت اعضای شورای مرکزی جمعیت، رئیس جمعیت و اساسنامه آن که قبلا توسط اعضای هیأت مؤسس پیش نویس آن تهیه شده بود به تصویب رسید. شرکتکنندگان در اجلاس تأسیسی علاوه بر اعضای هیئت موسس افراد دیگری را نیز به جمع شورای مرکزی جمعیت افزودند که عبارت بودند از:مولای بن شریف، الطیب المهاجی، السعید الباجوری، حسن الطرابلسی، عبدالقادر القاسمی، محمد الفضیل الورتیلانی. در این اجلاس آقای شیخ عبدالحمید بن بادیس به طور غیابی به عنوان رئیس و آقایان محمد بشیر ابراهیمی (نایب رئیس) محمد الأمین العموری (دبیر) الطیب العقبی (معاون دبیر) مبارک المیلی (صندوقدار) و ابراهیم بیوض به عنوان معاون صندوقدار انتخاب شدند
رهبران جمعیت العلماء
رهبران جمعیت العلماء از آغاز تأسیس تا امروز عبارتند از:
1. شیخ عبدالحمید بن بادیس
2. شیخ محمد بشیر ابراهیمی
3. شیخ احمد حمانی
4. شیخ عبدالرحمن شیبان
5. شیخ علی مغربی
6. شیخ عبدالرزاق قسوم
شعار جمعیه العلماء
از ابتدای تأسیس این جمعیت اهداف و آرمانهای خود را در شعار اسلام دین ماست، عربی زبان ما و الجزایر وطن ما است خلاصه کرده است و آن را در آرم جمعیت آورده است.
از این گذشته این جمعیت مدعی اصلاحگری است. از نظر این جمعیت مهمترین جنبشهای اصلاحطلبانه اسلامی و دینی در جهان اسلام که جمعیت خود را وفادار به شیوه آنها میداند عبارتاند از:
1. جنبش محمد ابن عبدالوهاب
2. جنبش سید جمال الدین اسد آبادی
3. جنبش شیخ محمد عبده
4. جنبش عبدالحمید بن بادیس
اهداف جمعیت العلماء
بر اساس اصل 4 اساسنامه جمعیت العلماء، اهداف این مؤسسه به شرح زیر است:
1. نشر فهم صحیح از آموزههای اسلام بر اساس کتاب، سنت و فهم سلف صالح همراه با اعتدال و میانهروی.
2. مشارکت در تربیت نسل جوان و پاسداری از اندیشه، اخلاق و تمدن آنها.
3. تلاش برای آگاه سازی مسلمان جزایری به پایبندی به ارزشهای میهنی و تمدنی و همراهی با زمان.
4. پاسداری از مرجعیت فقهی مورد قبول در کشور.
5. مبارزه با آفتهای اجتماعی و اخلاقی در تمامی اشکال و بهرهگیری از بهترینها و ترویج فضیلتها و ارزشهای
پسندیده.
6. مبارزه با بدعتها و تمامی کارهایی که در شرع به صراحت حرام شمرده شده است، از راه آگاهسازی، اقناع،
حکمت و موعظه حسنه.
7. ارائه نصیحت، خیر خواهی و مشورت به افراد و گروهها در راه خدمت به مصالح کشور و مردم.
ابزار جمعیت برای رسیدن به اهداف خود
این جمعیت برای رسیدن به اهداف خود از ابزار و وسایل زیر بهره میبرد:
1. راهاندازی فعالیتهای دینی، تربیتی، فرهنگی و علمی در مساجد و سایر فضاهای تربیتی، فرهنگی و تبلیغاتی.
2. تنظیم گردهمآییها، کنفرانسها، سفرها و دورههای آموزشی و اردوها در داخل و خارج کشور.
3. تأسیس مؤسسات تربیتی و آموزشی در تمامی اشکال آن از ابتدایی تا مراکز عالی دانشگاهی بر اساس قوانین
دولتی.
4. تأسیس مدارس آموزش قرآن و علوم آن.
5 تلاش برای تأسیس نمازخانهها در مؤسسات وابسته به جمعیت.
6. تأسیس و حمایت از باشگاههای فرهنگی، علمی، ورزشی، حرفهای و پیشاهنگی و مراکز نگهداری از کودکان
دختر و پسر.
7. تأسیس رسانههای تبلیغاتی سمعی، بصری، مکتوب و الکترونیک.
8. فراهم سازی ابزار چاپ، نشر و توزیع جهت تحقق اهداف جمعیت.
9. تلاش برای ایجاد ارتباط و پیوند بین جمعیت و افراد و مؤسسات همسو در داخل و خارج کشور.
10. حمایت از قضایای عادلانه، دفاع از مؤسسات و کمک رسانی انسانی در داخل و خارج کشور.
جناح بندی درونی جمعیت العلماء
از ابتدای تاسیس جمعیت العلماء و در بین اعضای مرکزی و فعالان اصلی آن دو خط فکری حضور داشت:
1. سلفی مذهبان که خود را اصلاحطلب مینامیدند و در پی آن بودند که با تأسیس این جمعیت در فضای دینی این کشور و آداب، رسوم و اعتقادات مردم اصلاحاتی انجام دهند.
آنها معتقد بودند طرق صوفیه با همه سوابقی که در تاریخ الجزایر دارند و در حقیقت بدنه اصلی دینداران این سرزمین
را پیروان صوفیه تشکیل میدهند؛ دچار انحرافات و خرافاتی از اصول اولیه دین شدهاند و باید به اصلاح آن پرداخت.
2. اهل طریقت یا محافظه کاران که با همه مشکلاتی که در شیوه دینداری آنها وجود داشت، پاسدار هویت ملی،
زبان عربی و آداب مسلمانی در این کشور بوده و خواهان به رسمیت شناختن تصوف، به عنوان سلوکی دینی و مشروع،
همراه برخی اصلاحات در آداب و رسوم خرافی رایج در برخی فرقهها یا پیروان آنها بودند.
البته مصلحت هر دو گروه اصلاحطلب و محافظهکار و نیز مصلحت کشور الجزایر تحت سلطه استعمار نیز حکم میکرد که این دو دسته اتحاد خود را حفظ کرده و با یکدیگر همکاری نمایند.
اضافه بر این بسیاری از اصلاحطلبها خود دانشآموخته زوایای صوفیانه بوده و یا اینکه تمایلات صوفیانه در اندیشه
و عمل آنان وجود داشت، حتی خود بن بادیس، تمایلاتی صوفیانه داشت و روابط دوستانه شخصی بین او و شیوخ اهل
تصوف سابقه داشت.
شیوخ اهل تصوف و اصحاب زوایا هم، در تاریخ انقلابی الجزایر و مبارزه با استعمار فرانسه از سوابق درخشانی
برخوردار بودند. از جمله اینکه امیر عبدالقادر الجزایری پیشتاز مبارزات ضد استعماری این کشور خود از شیوخ طریقت قادریه بود.
از این روی در اجتماع تأسیسی جمعیت علمای مسلمان، شیوخ اهل تصوف هم حضور داشته و در تأسیس جمعیت با
اصلاحطلبان سلفی مذهب همکاری کردند اما این همکاری دیری نپایید تا اینکه بعد از یک سال کشمکش و رقابت، در سال 1932 طرق صوفیه به طور کلی از جمعیت علمای الجزایر اخراج شدند و دعواهای تبلیغاتی بین آنها در مطبوعات و محافل و مجالس مذهبی بالا گرفته،
روز به روز بر شدت آن افزوده شد.
عوامل اختلاف
مهمترین عامل اختلاف بین دو گروه تفاوت برداشت آنان از اسلام و اصلاحات بود. سلفی مذهبان که بسیاری از آنان به
شدت تحت تأثیر افکار محمد بن عبدالوهاب، مجدد اندیشه سلفی و افکار ابن تیمیه بودند؛ اصولا تصوف را یک تفکر
دخیل در اسلام دانسته که ریشه در عرفان هندی، فلسفه یونانی و آداب و رسوم شرک آلودی چون زیارت قبور، توسل،
تبرک و......داشته، هرگونه اصلاحی را در آن ناممکن میشمردند. آنها به کلی خواهان ریشه کن کردن تصوف از
سرزمین الجزایر بودند. محمد بشیر ابراهیمی در این مورد میگوید:
به مرور زمان تصوف به دژی تبدیل شد که هر فرد فاسق، زندیق، بیپروا، دریده، شهوتران، جادوگر، دزد،
دروغگو و نابکاری به آن پناه آورد، هر رقاصی صوفی شد، هر هرزهگو و بیحیایی صوفی شد، هر بیعقلی صوفی شد،
هر دنیاپرست نان دین خوری صوفی شد، هر منکر آیات خدایی صوفی شد و ...
آیا درست است که سربازان اصلاحگر اجازه دهند که به این قلعه گمراهی امان داده و حمایت شود؟ یا واجب است که
به شدت به آن حمله کرده و شعار "لا صوفیه فی الاسلام" را برافراشته و تصوف را با خاک یکسان کنند.
ما به مشایخ صوفیه و فرزندان و نوادگانشان از روی کینه و دشمنی حمله نمیکنیم از آنها پولهایی را که به ناحق
جمع کردهاند طلب نمیکنیم و به مقام و منزلتشان طمع نمیورزیم، ارث و میراث از آنها نمیخواهیم ... فقط به خاطر
خدا و دین خدا و مقدسات او بر آنها غضب کرده بر پدران و فرزندانشان بیپروا و سخت حملهور میشویم.[۱]
و شیخ عبدالحمید بن بادیس که خود در ابتدا روابط حسنهای با اهل تصوف داشت، اما تحت تأثیر اکثریت وهابی مذهب
اعضا، بالصراحه فتوا به کفر و شرک طریقتهای صوفی مسلک از جمله فرقه تیجانیه داد.
در این فضا فعالیتهای جمعیت در مسیری افتاد که گویی آنان هیچ رسالتی جز ریشه کن کردن ظریقتهای صوفی از
سرزمین الجزایر ندارند.
در مقابل، اشغال الجزایر توسط استعمار فرانسه، برای رهبران جمعیت علمای مسلمان در درجه دوم اهمیت قرار
گرفت. آنها هر چند اظهاراتی بر علیه ظلم و ستم فرانسویان بر زبان و قلم خود جاری ساخته از آنها انتقاد میکردند؛ اما به
طور اساسی قایل به مبارزه اصولی و قهرآمیز تا سر حد اخراج اشغالگران از کشور نبودند. بلکه حاضر بودند کشور اشغالگر
با اعطای آزادیهای بیشتر برای فعالیتهای دینی و کاهش ظلم و ستم خود بر مردم الجزایر، بر آنان حکومت کند.
عبدالحمید بن بادیس اولین رئیس جمعیت دراینباره میگوید:
1. ما مستعمرهای از مستعمرات فرانسه هستیم تلاش میکنیم تا رشتههای مودت بین ما و مردم فرانسه برقرار باشد
و بین دو ملت منافع مشترک و دو جانبهای هست که دلایل و ثمرات آن در جاهای مختلف و در جنگ و صلح آشکار شده است. [۲]
2. مردم الجزار مردم ضعیف و عقب افتادهای هستند و ضروری میبینند که در نیازهای حیاتی خود تحت حمایت
ملتی قدرتمند، دادگر و متمدن قرار بگیرند تا در آرامش، مدنیت و پیشرفت زندگی کنند. این آرزو را در فرانسه میبینند که روابط دوستی و مصلحت بین آنها برقرار است. ما برای تفاهم دو ملت خدمت میکنیم و برای حکومت خواستههای مردم الجزایر را بیان میکنیم و با صداقت و صراحت حقوق خود را مطالبه میکنیم. دست خود را به سوی هیچکس جز فرانسه دراز نمیکنیم و از هیچکس جز مردم با انصاف فرانسه کمک نمیخواهیم و جدیت و اخلاص ما و شرافت و آزادگی مردم فرانسه هر دوری را نزدیک میکند. [۳]
3. حکومت تمام درها را به روی جمعیت العلما باز کرد و از این جهت دارای فضل عظیمی است. رجال جمعیت
العلماء توانستند در مساجد، مجامع و هر جا که بودند با مردم مرتبط شوند. این هم فضیلتی برای حکومت است و هم
سود برای امت. مردان حکومت که ما با آنها دیدار کردیم در تمامی شهرها با ما با احترام دیدار میکنند و با عبارات
تأیید و تشویق با ما روبرو میشوند و بسیاری از آنها به ما میگویند: ما آمادهایم تا شما را در تمامی خواستههایتان یاری
کنیم. بدون شک این مردان از سوی حکومت خود سخن میگویند و منویات و اهداف حکومت فرانسه را بیان میکنند. و چه هدفی شریفتر از این و چه نیتی سودمندتر از همکاری حکومت با علما برای تهذیب و آموزش امت.[۴]
4. ارتباط الجزایر با فرانسه امروز از نظر همه طبقات از ضروریات است و مردم امروز جز در دایره فرانسه نمیاندیشند
و آمال و آرزوهای خود را همچون سایر مردم تابع فرانسه، فقط در دست این دولت میبینند. تنها خواسته همه آنها همه
این است که در حقوق و وظایف، همچون سایر اتباع پرچم سه رنگ فرانسه باشند. آنها همه اینها را احساس میکنند و از آنچه از دولتشان فرانسه به آنها میرسد سپاسگزارند و از برخی هم انتقاد میکنند. ما بر این تعلق خاطر همیشه تأکید ورزیدهایم و فوائد آن را بیان کردهایم و در مناسبتهای گوناگون گفتهایم که فرانسه بزرگ باید یک روز که البته دور نیست تمامی حقوق این مردم را بدهد و جز پذیرش این درخواست و آرزوهای پاک چیزی دیگری نمیبینیم.[۵]
از این رو آنان هیچگاه با انقلابیون الجزایری همراهی کامل و تمام عیار نکردند و همیشه با عقب ماندن از قافله انقلاب و
با تأخیر در مورد حوادث کشور اعلام موضع کرده و قدم به قدم دنبال حوادث کشیده شدند.
البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که اشغالگر فرانسوی با در پیش گرفتن سیاست تفرقهبینداز و حکومت
کن نه با اصلاحطلبان خویشاوندی و دوستی داشت و نه با محافظهکاران. او دشمن هر دو بود و عوامل جاسوسی خود را بین هر دو دسته نفوذ داده آتش بیار معرکه شده، روز به روز به تعصبات فرقهای و اختلافات گروهی آنان دامن میزد
و آنها را به جان هم میانداخت تا با بیان و قلم خود در مجالس، محافل، نشریات و کتب خود، یکدیگر را تخریب کرده بر
دامنه اختلافات بیفزایند.
نشریات جمعیه العلماء
جمعیت العلماء در طول تاریخ فعالیت خود نشریات متعددی بهره برده که برخی به طور رسمی به آن وابسته بودهاند
و برخی دیگر، قبل و بعد از تأسیس جمعیت اندیشههای رهبران آن را منتشر میکردهاند. این نشریات عبارتند از:
1. المنتقذ
2. الشهاب
3. الجزایر
4. صدی الصحراء
5. الاصلاح
6. البرق
7. السنه المحمدیه
8. الشریعه المحمدیه
9. الصراط السوی
10. الجحیم
11. التبیائن
روابط جمعیت علمای مسلمان با دولتهای الجزایر پس از پیروزی انقلاب 1962
روابط این جمعیت از آغاز پیروزی انقلاب الجزایر تا به حال با دولتهای حاکم، فراز و نشیبهایی داشته است رؤسای
جمهور الجزایر برخوردهای متفاوتی با آن داشتهاند. در ابتدای پیروزی انقلاب، آقای بن بلا رئیسجمهور سوسیالیست
الجزایر به علت مخالفت جمعیت با نظام سوسیالیستی آن را تعطیل کرد و محمد بشیر ابراهیمی رئیس وقت جمعیت را تا
آخر عمر خانه نشین نمود.
هواری بومدین، پس از بن بلا رابطه نسبتا خوبی با اعضای جمعیت العلماء بر قرار نمود، شاذلی بن جدید در دوران
کوتاه ریاست خود بر الجزایر مواضع مختلفی با جمعیت داشت و بوتفلیقه که مدت زمانی طولانی بر الجزایر ریاست کرد نسبت به جمعیت نه دشمنی ورزید و نه طرفداری کرد.
منابع مالی جمعیت علمای مسلمان
جمعیت العلماء تشکیلاتی مستقل از دولت است و در برنامه و بودجه سالانه دولتی ردیفی ندارد ولی دولتها به فراخور حال خود و متناسب با روابط فیما بین، به آن کمک میکنند. علاوه بر این جمعیت العلماء دارای اوقاف و داراییهایی هست که از طرف خیرین به آن اهداء شده است. بسیاری از این داراییها در زمان بن بلا مصادره شد ولی در زمانهای بعد برخی از آن به جمعیت عودت داده شد. اعضای جمعیت هم سالانه به آن حق عضویت میپردازند. این جمعیت از وجوهات شرعی زکات نیز برای اداره خود استفاده میکند.
گستردگی تشکیلاتی جمعیت العلماء
جمعیت العلماء دارای تشکیلاتی گسترده در سراسر خاک الجزایر و در تمامی استانها است.
بر اساس اساسنامه این تشکل، جمعیت العلماء در کشور دارای ارکان زیر است:
1. مجمع عمومی
2. شورای میهنی
3. دفتر میهنی
و در سطح استانها و شهرستانها هم دارای شعبی به شرح زیر است:
1. شورای استانی
2. شورای شهرستان
3. شورای شهر
4. شورای محله
این جمعیت همچنین میتواند در هر مؤسسه فرهنگی، آموزشی و تربیتی دارای دفتر باشد.
علاوه بر شورایهای فوق جمعیت، دارای کمیتههایی به شرح زیر است:
1. کمیته تعلیم و تربیت
2. کمیته علمی و میراث فرهنگی
3. کمیته دعوت و ارشاد
4. کمیته فرهنگ، تبلیغات و ارتباطات
5. کمیته روابط خارجی و مهاجران
6. کمیته تشکیلات
7. کمیته نظارت
8. کمیته زنان، خانواده و کودکان
9. کمیته جوانان و دانشجویان
10. کمیته حقوقی و سرمایههای جمعیت
11. کمیته کمک رسانی و امداد
اعضای فعلی شورای مرکزی جمعیت
1. شیخ محمد طاهر آیت علجت (رئیس افتخاری)
2. شیخ سلیمان بشنون (رئیس افتخاری)
3. شیخ بلحاج شریفی (رئیس افتخاری)
4. شیخ عبدالرزاق قسوم (رئیس جمعیت)
5. شیخ عمار طالبی (نائب رئیس)
6. شیخ بن یونس آیت سالم (نائب رئیس)
7. شیخ أحمد ظریف (نائب رئیس)
8. شیخ کمال أبو سنة (دبیر کل)
9. أستاد خانم سمیة بولغب (جانشین دبیر کل)
10. شیخ حسین بوطاوی (ناظر منطقه مرکزی کشور)
11. أستاد حسن خلیفة (ناظر منطقه شرق کشور)
12. الشیخ قدور قرناش (ناظر منطقه غرب کشور)
13. شیخ نور الدین رزیق (خزانهدار جمعیت)
14. أستاد عبداللطیف حجیج (معاون خزانهدار)
15. أستاد باحمد موسی (مسئول تشکیلات)
16. شیخ سعید بن بریکة (جانشین مسئول تشکیلات)
17. شیخ بن عودة حیرش (مسئول تبلیغ و ارشاد)
18. دکتر فاروق الصایم (مسئول امور تربیتی)
19. أستاد خانم سامیة بن شایب (جانشین مسئول امور تربیتی)
20. أستاد محرز بن عیسی (مسئول امور جوانان و دانشجویان)
21. شیخ یحی صاری (گزارشگر کمک رسانی و امداد)
22. دکتر مولود عویمر (مسئول تبلیغات)
23. دکتر عبدالحفیظ بوردیم (مسئول امور علمی)
24. دکتر نور الدین عدوان (مسئول روابط عمومی)
25. أستاد طارق بن شین (مسئول امور حقوقی)
26. أستاد خانم رشیدة زبیری (جانشین مسئول امور حقوقی)
27. أستاد خانم اعتدال دبابش (مسئول امور خانواده و کودک)
28. أستاد خانم جمیلة بن عبدالسلام (جانشین مسئول امور خانواده و کودک)
افراد فوق در تاریخ اول فوریه 2020 به عنوان اعضای دفتر مرکزی جمعیت العلماء تحت ریاست آقای دکتر عبدالرزاق قسوم و قائم مقامی آقای دکتر عمار طالبی انتخاب شدند.
اعضای فعلی شورای علمی جمعیت
1. شیخ محمد مکرکب أبران.
2. شیخ بن حنفیة العابدین.
3. شیخ محمد بورکاب.
4. شیخ عبدالعزیز بن السایب.
5. دکتر عبدالحفیظ بوردیم.
6. دکتر سلیم قلالة.
7. دکتر عبدالمجید بیرم.
8. دکتر عبدالحلیم قابة.
9. دکتر سعید بویزری.
10. دکتر سعید معوّل.
11. دکتر عمّار جیدل.
12. دکتر موسی عبداللاوی.
13. دکتر رشید زرواطی.
14. دکتر بلقاسم (نور الدین عدوان).
15. دکتر محمد دراجی.
16. دکتر عبدالقادر فضیل.
17. دکتر مسعود فلوسی.
18. دکتر محمد هندو.
19. دکتر عربی شایشی.
20. دکتر لخضر أخضاری.
21. أستاد بلمخ علاوی.
22. أستاد عبدالله عثامنیة.
23. شیخ محمد هادی الحسنی.
24. شیخ نجیب النوی.
بسیاری از اعضای این جمعیت شخصیتهای آکادمیک هستند که در دانشگاهها و دانشکدههای الجزایر و سایر کشورها تحصیل کردهاند و از زمره فقها و علمای سنتی علوم دینی شمرده نمیشوند. به عنوان مثال دکتر عبدالرزاق قسوم، رییس جمعیت دانش آموخته فلسفه در سوربن و دکتر عمار طالبی نایب رئیس جمعیت، دانش آموخته فلسفه از کشور آمریکاست و در الجزایر ریاست بر 4 دانشگاه جزو سوابق علمی و اجرایی اوست.
روابط جمعیت با جمهوری اسلامی ایران
روابط جمعیت علمای مسلمان الجزایر با جمهوری اسلامی نسبتا خوب است و اعضای آن تا به حال چندین بار در کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی شرکت کردهاند. در جشنهای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران هم که از سوی سفارت کشورمان در الجزایر برگزار میشود شرکت میکنند.[۶]
منابع
- ↑ آثار الامام محمد بشیر الابراهیمی / ج 1، ص 175
- ↑ آثار ابن بادیس، ج 3 ص 278 و جمعیه العلماء المسلمین و الطرق الصوفیه/ 246
- ↑ آثار ابن بادیس/ج 3/ص 279 و جمعیه العلماء المسلمین و الطرق الصوفیه/ 247
- ↑ آثار ابن .) بادیس/ج 4/ص 322، جمعیه العلماء المسلمین و الطرق الصوفیه/ 175
- ↑ آثار ابن بادیس/ج 4/ص 321، جمعیه العلماء المسلمین و الطرق الصوفیه/ 50
- ↑ این مقاله برگفته از گزارش رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کشور الجزائر است.