رابطه جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی (مقاله)
رژیم صهیونیستی و آذربایجان علیرغم تفاوتها در زمینه قومیت، دین، فرهنگ و سطح توسعه اقتصادی، در طول این سه دهه روابط مستحکمی با یکدیگر برقرار کردهاند. درحقیقت این روابط نیازمند علل و انگیزههای متعددی است که موجب شده رژیمصهیونیستی به طرف جمهوری آذربایجان کشیده شود. این انگیزه را میتوان در چهار بعد سیاسی-دیپلماتیک، امنیتی-نظامی، تجاری-اقتصادی و درنهایت بعد فرهنگی عنوان کرد.
مطلب را میتوان با این گفته الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، شروع کرد که روابط آذربایجان با رژیمصهیونیستی را به کوه یخی تشبیه کرده که تنها بخش اندکی از آن درمعرض دید قرار دارد و نُهدهم آن در عمق آب قرار گرفته و قابل رویت نیست. [۱]
البته واقعیت نیز، همین گفته رئیسجمهور آذربایجان را تصدیق میکند. ابعاد همکاریهای نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و دیپلماتیک طرفین، نشان از روابط بسیار مستحکم و روبهرشد باکو و تلآویو دارد؛ روابطی که میتوان آن را در سطح استراتژیک توصیف کرد و آذربایجان را نزدیکترین کشور مسلمان به تلآویو به شمار آورد.
آذربایجان بعد از به دست آوردن استقلال در سال ۱۹۹۱و بهدنبال آن شکست در جنگ قرهباغ و واگذار کردن یکپنجم از خاک خود، سعی کرد با یافتن متحدان استراتژیکِ قدرتمند اولاً از حلقه قدرتهای بزرگ منطقهای و بینالمللی (روسیه در شمال، ایران در جنوب) رهایی یابد و دوماً بتواند با کمک این کشورها تمامیت ارضی خود را حفظ کند و در مناقشه قرهباغ دست برتر را داشته باشد. باکو با عنایت به حمایت روسیه از ارمنستان و به بهانه ترس از ایران و انقلاب اسلامی، تلاش کرد که از همان روزهای اول با غرب از در دوستی درآید و حمایت آنها را برای پیروزی در جنگ قرهباغ و نقشآفرینی بیشتر در قفقاز جلب کند.
ازاینرو رژیمصهیونیستی و آذربایجان از همان سالهای اولیه روابط دیپلماتیک خود را آغاز کردند و در سال ۱۹۹۳سفارت رژیمصهیونیستی در باکو افتتاح شد و ملاقاتهای دیپلماتیک طرفین افزایش یافت؛ بهگونهای که نتانیاهو، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی در ۱۹۹۷ به باکو سفر کرد و شیمون پرز، رئیسجمهور وقت این رژیم در سال ۲۰۰۹ و ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت دولت یهود نیز در همان سال از باکو دیدن کردند.
علاوهبر این وزرای هر دو کشور نیز در برهههای مختلف، به پایتختهای یکدیگر سفر کردهاند که نشان از گستردگی روابط آذربایجان با رژیمصهیونیستی است. تلآویو بعد از فروپاشی شوروی با سایر کشورهای جداشده از شوروی سابق ارتباط برقرار کرد اما رابطهاش با هیچکدام از این کشورها همچون رابطه رژیمصهیونیستی با آذربایجان مستحکم و همهجانبه نبوده که این امر نشاندهنده اهمیت فراوان آذربایجان برای دولت یهود است.[۲]
دلایل و انگیزه های حمایت رژیم صهیونیستی از جمهوری آذربایجان
رژیمصهیونیستی و آذربایجان علیرغم تفاوتها در زمینه قومیت، دین، فرهنگ و سطح توسعه اقتصادی، در طول این سه دهه روابط مستحکمی با یکدیگر برقرار کردهاند. درحقیقت این روابط نیازمند علل و انگیزههای متعددی است که موجب شده رژیمصهیونیستی به طرف جمهوری آذربایجان کشیده شود. این انگیزه را میتوان در چهار بعد سیاسی-دیپلماتیک، امنیتی-نظامی، تجاری-اقتصادی و درنهایت بعد فرهنگی عنوان کرد.
سیاسی-دیپلماتیک
یکی از مهمترین علل نزدیکی تلآویو به باکو است. در این بُعد میتوان یکی از دلایل نزدیکی رژیم صهیونیستی به آذربایجان را در مسلمان بودن این کشور دانست. رژیمصهیونیستی از زمان تاسیسش (۱۹۴۸) همواره بهدنبال برقراری ارتباط با کشورهای مسلمان غیرعربی همچون ایران، ترکیه و آذربایجان بوده است. این رژیم در منطقهای متولد شد که کشورهای عربی مشروعیت او را به رسمیت نمیشناختند و بهدنبال نابودی این موجودیت بودند، از این رو با پیگیری دکترین پیرامونی (Periphery doctrine) در پی ارتباط با کشورهای مسلمان غیرعرب بود تا از این طریق هم بتواند دیوار عدم مشروعیت در بین کشورهای مسلمان را فرو بریزد و هم اینکه قادر باشد در بعد منطقهای و بینالمللی بهعنوان کشوری مستقل و مشروع شناخته شود.
بنابراین یافتن متحدان خاصی فراتر از جهان عرب و در میان کشورهای مسلمان ازجمله اهداف استراتژیک رژیمصهیونیستی برای مدت زمان طولانی به حساب میآمده که با نزدیکی به باکو تا حدودی این هدف تلآویو تامین شده است. از سوی دیگر این رژیم با فهم پیوندهای نزدیک تاریخی، قومی، زبانی و مذهبی آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران، سعی داشته با نزدیکی به باکو و تامین احتیاجاتش و القای تهدید ایران، آذربایجان را از دوستی با ایران منصرف کند و مانع از شکلگیری اتحاد استراتژیک بین باکو و تهران شود. لذا اتحاد باکو و تهران میتواند برای تلآویو و منافع غرب تهدید جدی دربرداشته باشد و موازنه قدرت را در سطح منطقه، به نفع ایران و به ضرر رژیمصهیونیستی تغییر دهد.
امنیتی و نظامی
در تلگراف منتسب به «راب گاوریک»، رایزن اقتصادی / سیاسی سفارت آمریکا در باکو در سال ۲۰۰۹ که ویکیلیکس آن را افشاء کرد، منافع اسرائیل در آذربایجان به اختصار آمده است: «رابطه اسرائیل با آذربایجان قویاً بر پایه مصلحتگرایی و درک دقیق اولویتها است. هدف اصلی اسرائیل این است که آذربایجان را به عنوان متحّدی علیه ایران به خدمت درآورد و[آن را] به سکّویی جهت رصد [جمهوری اسلامی] و بازاری برای جنگافزارهای نظامی خود تبدیل کند.»[۳]
از نظر امنیتی و نظامی نیز آذربایجان فاکتوری بسیار مهم برای تلآویو به شمار میآید. موقعیت ویژه جغرافیایی آذربایجان در شمال ایران را میتوان مهمترین دلیل اهمیت باکو برای تلآویو به حساب آورد. ریچل آوراهام، تحلیلگر مرکز دیپلماسی رژیمصهیونیستی در شهر صفاد، تیرماه امسال(99) در روزنامه «اسرائیلهیوم» نوشت که تلآویو در مناقشه قرهباغ باید کنار باکو بایستد، زیرا «آذربایجان چشم و گوش اسرائیل در برابر ایران است.» [۴]
بنابراین از نظر رژیمصهیونیستی، درصورت شکلگیری جنگ بین ایران و رژیمصهیونیستی، آذربایجان میتواند بهعنوان برگِ برندهِ تلآویو علیه جمهوری اسلامی ایران عمل کند.
در همین خصوص کارشناسان صهیونیست در جریان درگیریهای میان باکو و ایروان ابراز کردند که یکی از ملاکهای تعیینکننده در «لزوم حمایت اسرائیل از آذربایجان و کمک تسلیحاتی به ارتش این کشور»، «اهمیت راهبردی» مناسبات آذربایجان و رژیمصهیونیستی در ارتباط با ایران و بهویژه وجود مرز طولانی آذربایجان با ایران است. افزون بر موقعیت جغرافیایی آذربایجان، این کشور مکانی ایدهآل برای گردآوری اطلاعات استراتژیک علیه ایران، به شمار میآید. ازاینرو باکو در تهدیدات احتمالی تلآویو علیه تهران میتواند نقش برجستهای برای رژیمصهیونیستی داشته باشد.
سازماندهی گروه نفوذ یکی از اقدامات استراتژیک و دراز مدت یهود و صهیونیسم در آذربایجان است. در فرآیند این اقدام رژیم صهیونیستی اهداف بسیار با اهمیتی را دنبال می نماید که از جمله آنها میتوان به محورهای زیر اشاره داشت: ـ تلاش برای جایگزینی ایدئولوژی قومی ـ ملی(پان ترکسیم و پان آذریسم) بجای باورهای دینی(شیعی) از جانب رژیم صهونیستی. در این رابطه تلاش رژیم صهیونیستی برای بزرگنمایی خطر ایران به عنوان عامل تهدید مشترک به عنوان تابعی از متغیر فوق الذکر و اظهارات متعدد مقامات رژیم صهونیسیتی قابل تامل است.
ـ ممانعت از روند گسترش حوزه فکری و گستره جمعیتی اسلامی ـ شیعی در آذربایجان و منطقه قفقاز در این رابطه یهودیان صهیونیست عملیات حضور در ارکان تاثیرگذار مثل کمیته دولتی امور سازمانها و تشکل های دینی آذربایجان را نیز آغاز کردهاند. جهت تصمیمگیری و هدایت امور کمیته مذکور شورایی مرکب از دو یهودی یک مسیحی ارتدکس روس و دو مسلمان(رئیس دانشگاه اسلامی باکو و معاون سنی اداره مسلمانان قفقاز) تشکیل شده است. با عنایت به حضور دو یهودی یاد شده در این شورا میتوان حدس زد که سیاستگذاری های آنها در راستای افزایش نفوذ خود و جلوگیری از ترویج اسلام سیاسی خواهد بود.
اقتصادی-تجاری
درحالحاضر آذربایجان بزرگترین شریک تجاری این رژیم در میان کشورهای تازهاستقلالیافته از شوروی است و تلآویو نیز در سالهای اخیر در میان پنج شریک تجاری برتر آذربایجان بوده است. این روابط اقتصادی-تجاری بهحدی بوده که حجم تجارت پنج میلیارد دلاری طرفین تا سپتامبر ۲۰۱۵ حتی از حجم روابط تجاری رژیمصهیونیستی با فرانسه نیز پیشی گرفت.[۵]
روابط اقتصادی-تجاری آذربایجان و رژیمصهیونیستی را میتوان در دو بخش کلی مورد بررسی قرار داد؛ نخست وابستگی تلآویو به نفت آذربایجان و دوم صادرات تسلیحات نظامی رژیمصهیونیستی به آذربایجان. درخصوص بخش اول، از زمان تاسیس رژیمصهیونیستی، موضوع انرژی دغدغه اساسی رهبران تلآویو بوده است. رژیمصهیونیستی بهدلیل مناقشاتی که با اعراب داشته، نمیتوانسته از آنها نفت خریداری کند و ازاینرو با مشکلات عدیدهای مواجه میشد.
از سوی دیگر تلآویو همانند دیگر کشورهای صنعتی بهدنبال تامین امنیت انرژی و ایجاد تنوع در مسیرهای تهیه نفت و گاز است تا از این طریق بتواند منافع خود را به نحو احسن تامین کند. لذا در این بین کشور آذربایجان از نظر بعد مسافتی و امنیت انرژی بهترین گزینه برای دولت یهود محسوب میشود و به همین دلیل در طول چند سال اخیر باکو بزرگترین تامینکننده نفت رژیمصهیونیستی به حساب میآید و حدود ۴۰درصد از نفت مصرف سالانه رژیمصهیونیستی از جمهوری آذربایجان تامین میشود. این نفت از طریق خط لوله باکو– تفلیس– جیهان که نفت آذربایجان را به گرجستان و ترکیه و درنهایت به حاشیه دریای مدیترانه و فلسطین اشغالی منتقل میکند، تامین میشود.
علاوهبر این، رژیمصهیونیستی بهدلیل موقعیت جغرافیایی خود در مدیترانه شرقی، توانایی قرار گرفتن در مسیر انتقال نفت و گازِ آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان و تبدیل شدن به یک هاب انرژی همانند ترکیه را دارد. این موضوع میتواند هم از بُعد سیاسی و هم از نظر اقتصادی برای تلآویو اهمیت فراوانی داشته باشد. علاوهبر مساله نفت، از بعد صادرات تسلیحات نیز باکو برای رژیمصهیونیستی حائز اهمیت است، چراکه تلآویو ۶۰درصد از سلاحهای ارتش آذربایجان را تامین میکند و بهنوعی آذربایجان در حوزه تجهیزات نظامی وابسته به صادرات تسلیحاتی رژیمصهیونیستی است.
صادرات تسلیحات از بعد سودآوری برای رژیمصهیونیستی اهمیت بسیاری دارد؛ بهطوریکه رژیمصهیونیستی در بین ۱۰ کشور اول تامینکننده تسلیحات در جهان است۹ و ازاینرو تلآویو اصلیترین کنشگری است که به آذربایجان سلاح صادر کرده و سود سرشاری از این موضوع کسب میکند. بهگونهای که آذربایجان پس از هند، دومین خریدار اسلحه از رژیمصهیونیستی به حساب میآید۱۰ و در سال ۲۰۱۲ میزان خریدهای نظامی آذربایجان از تلآویو به 1.6 میلیارد دلار رسید و تا سال ۲۰۱۵ حجم این معاملات به بیش از چهار میلیارد دلار افزایش یافت.
فرهنگی
آذربایجان بیش از ۲۰۰۰ سال محل زندگی یهودیان اشکنازی و بخارایی بوده که در باکو و شهر قوبا در شمال آذربایجان مستقر هستند. امروزه تعداد این جامعه در آذربایجان حدود 20هزار نفر برآورد میشود. این نکته ازاینرو برای رژیمصهیونیستی اهمیت دارد که این رژیم، خود را میعادگاه یهودیان جهان و مدافعان یهودیان دنیا میداند و حضور یهودیان در جمهوری آذربایجان زمینههای گسترش روابط بین تلآویو و باکو را افزایش میدهد.[۷]
راهبردهای رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان
رژیم صهیونیستی برای تحقق اغراض موردنظرش با محوریت تبدیل جمهوری آذربایجان به پایگاه منطقه ای صهیونیسم۱۲ راهبرد را در نظر گرفته است. اگر هریک از این راهبردها مورد بررسی قرار گیرند، آشکار میشود که صهیونیست ها از سالها پیش برای برقراری چنین روابطی با جمهوری آذربایجان ،برنامهریزی کردهاند. هریک از این راهبردها نشان میدهد، برنامهریزی بسیار دقیق و سیستماتیکی در رژیم صهیونیستی صورت گرفته تا این رژیم بتواند، هدف خود را در تبدیل جمهوری آذربایجان به پایگاه منطقه ای برای صهیونیست ها محقق کنند.
راهبرد شیعه ستیزی
اولین راهبرد را باید در شیعه ستیزی ملاحظه کرد. جمهوری آذربایجان تنها کشوری در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی است که شیعیان اکثریت جمعیت آن را تشکیل میدهند. طی ۱۰ سال گذشته به ویژه از سال ۲۰۱۶ به این سو، دولت باکو سیاستهای ضد شیعی گستردهای را اتخاذ کرده و تلاش نموده، به انحاء و اشکال مختلف نمادهای شیعی را در این کشور از بین ببرد، از جمله اینکه فشارها بر فعالان شیعی را به شکل چشمگیری افزایش داده و بسیاری از آنها را بازداشت و حبس کرده است.
هم اکنون بیش از یکصد فعال شیعی و تعداد زیادی از روحانیون جمهوری آذربایجان، در زندان های این کشور به سر می برند. در ادامه تمام مراکز دینی و مذهبی مثل حوزه های علمیه به بهانه های مختلفی مانند طرح های بازسازی و نوسازی و تعریض معابر تخریب میشود. کاربردهای دینی و مذهبی مساجد مورد بازنگری قرار گرفته، تغییرات اساسی در آنها صورت نمیگیرد، درب های برخی مساجد بسته و برخی هم به بهانه های مختلف تخریب میشوند.
سیاستگذاری های مرتبط با این راهبرد در اتاق های فکر رژیم صهیونیستی انجام میشود. روند سیستماتیک بازداشت اسلامگرایان در اتاق های فکر صهیونیستی مشخص میشوند، حتی اخباری به رسانههای جمهوری آذربایجان درز یافته بود که عنوان میکرد، برخی از فعالان اسلامگرای رسانهای این کشور مانند «نجات علی اف»، روزنامه نگار دیندار، پس از بازداشت، مستقیما توسط ماموران «موساد» و در سفارت رژیم صهیونیستی در باکو بازجویی شدند.
صهیونیست ها میدانند با حاکمیت فضای شیعی بر جمهوری آذربایجان غیر ممکن است بتوانند به اهداف مورد نظرشان در این کشور دست یابند. بنابراین صهیونیست ها و عوامل آنها بر این باورند که باید هویت شیعی جمهوری آذربایجان را از بین ببرند و تبدیل به هویتی دیگر بکنند. به همین دلیل صدور مجوز برای چاپ و نشر کتابهای شیعی به سختی صورت نمیگیرد و محدودیت های بسیاری در زمینه چاپ و انتشار این کتابها اعمال میشود، مساجد شیعیان به بهانه های مختلف یا مسدود میشوند یا تغییرانی در هیأت امنای آنها صورت نمیگیرد، اعضای هیأت امنای مساجد جدیدی که تاسیس میشود، از میان وهابی ها انتخاب میشوند، به خصوص اینکه در پروژه نشر وهابیت در جمهوری آذربایجان هماهنگی و همکاری تنگاتنگی بین این کشور با رژیم های سعودی و صهیونیستی مشاهده میشود.
حقوق شیعیان در جمهوری آذربایجان بعنوان اکثریت، اکنون از حداقل حقوقی که حقوق بینالمللی برای اقلیتها در نظر گرفته و کنوانسیون های بینالمللی بر آن تاکید کرده، کمتر است. طلاب شیعی جمهوری آذربایجان در هیچ یک از موسسات و نهادهای رسمی و دولتی استخدام نمیشوند، اجازه کاندیداتوری در انتخابات یا نمایندگی در پارلمان را ندارند. در مقابل، اقلیت یهودیان جمهوری آذربایجان از حداکثر حقوقی که اکثریت در یک کشور از آن برخوردار هستند، بهره می برد و حتی هم بیشتر.
راهبرد فرهنگی
برگزاری انواع جشنواره های موسیقی، مد و لباس و انواع نمایشگاه های مبتذل در کشور جمهوری آذربایجان
برگزاری مسابقه «یورو ویژن» در جمهوری آذربایجان که به مسابقه «هم جنس گرایان» معروف است، طی سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ میلادی و پس از آن
مهمترین هدف از برگزاری این مسابقه با توجه به تشدید فضای شیعی حاکم بر جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۲ و آغاز نهضت حجاب، مبارزه فرهنگی و اشاعه فرهنگ مبتذل غرب در این کشور بود. دوبلاژ سریال ها و فیلم های مبتذل آمریکای جنوبی آنها را جهت پخش در رسانه ملی جمهوری آذربایجان به رایگان
ترجمه کتاب «آیات شیطانی»، نویسنده مرتد «سلمان رشدی» کرده و آن را به صورت پا ورقی در روزنامه ها
اشاعه نمادهای فراماسونی و صهیونیستی در جمهوری آذربایجان از جمله، در خیابان «استقلال» شهر باکو مجسمه شیطان پرستان موسوم به «اُبلیکس» نصب شده است. استفاده از نمادهای ماسونی و ستاره داوود تحت عنوان معماری مدرن از جمله در بناهای مهم و ماندگار نظیر ایستگاه های مترو، رواج داده شد که به نوعی با «یهودی سازی» جمهوری آذربایجان نیز ارتباط پیدا میکند.
راهبرد سیاسی
رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را به کار برده تا فضای سیاسی جمهوری آذربایجان را به سمتی سوق دهد که روابط باکو – تل آویو را برای افکار عمومی جمهوری آذربایجان سودمند بازنمایی نماید. در همین راستا رژیم صهیونیستی از مناقشه «قرهباغ» به میزان زیادی بهره برداری ابزاری میکند. در جنگ منطقه قراباغ رسانههای جمهوری آذربایجان هیاهوی تبلیغاتی و جنجال رسانهای بزرگی در انعکاس باصطلاح کمک های تسلیحانی رژیم صهیونیستی به باکو در این جنگ به راه انداختند. هدف مشترک این جنجال ها این بود که اینگونه القاء شود، تسلیحات و تجهیزات نظامی رژیم صهیونیستی بوده که موجب پیروزی جمهوری آذربایجان در شده است.
راهبرد اقتصادی
رژیم صهیونیستی راهبر با هدف نفوذ در بخشهای مختلف اقتصاد جمهوری آذربایجان از جمله بخشهای کشاورزی، حمل و نقل و صنعت اجرایی شده تا در پوشش فعالیتهای اقتصادی این رژیم بتواند، اهداف دیگر خود را محقق کند.
در این راستا، حجم مبادلات تجاری رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان سال به سال در حال افزایش است و در حالی که حجم مبادلات تجاری ایران و جمهوری آذربایجان سالیانه به ۵۰۰ میلیون دلار هم نمیرسد، حجم مبادلات تجاری رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان به سالیانه ۴ میلیارد دلار و حتی بیشتر هم بالغ شده است. هیچ حوزه ای اقتصادی از چشم صهیونیست ها دور نمانده، از بخش حمل و نقل گرفته تا ارتباطات، همه حوزه ها مورد توجه رژیم صهیونیستی بوده، به عنوان مثال اکنون شرکت صهیونیستی «باکسل» بخش مهمی از خطوط مخابرات جمهوری آذربایجان را پوشش میدهد.
همچنین فعالیتهای راه سازی و ساختمان سازی که نه تنها عمدتا در اختیار شرکت پیمانکار صهیونیستی است، بلکه به شکلی خاص در جنوب جمهوری آذربایجان و مناطق نزدیک به مرزهای ایران متمرکز است. رژیم صهیونیستی هم اکنون در تمام فعالیتهای کشاورزی، بیمه ای و کشتیرانی جمهوری آذربایجان با هدف ایجاد پیوندی مشترک و مستحکم بین باکو و تل آویو و مشروع و عادی جلوه دادن روابط دو طرف نفوذ دارد. رژیم صهیونیستی تنها طرف تجاری و بازرگانی جمهوری آذربایجان است که رئیسجمهوری این کشور دستور ویژه ای را برای تسهیل ارتباطات و کمک به گسترش بیش از پیش روابط اقتصادی و تجاری بین دو طرف صادر کرده است و این بیانگر وجود اراده ای جدی از جانب دو طرف جهت توسعه و گسترش مناسبات اقتصادی است.
راهبرد ایران ستیزی
هدف این راهبرد زدودن و از بین بردن تمام آثار و نشانههای تاریخی، تمدنی، ادبی و فرهنگی ایران در جمهوری آذربایجان است. در این راستا، رژیم صهیونیستی شبکه ای از رسانهها، ارگان ها ونهادهای تبلیغاتی را در جمهوری آذربایجان ایجاد کرده تا هر موضوع و مسئله مشترکی که بین جمهوری آذربایجان و ایران وجود دارد، مانند نظامی گنجوی مصادره به مطلوب شود یا این آثار مانند سنگ نوشتههای فارسی مقبره نظامی گنجوی یا معماری ایرانی از بین برده شوند. در راستای این راهبرد، همکاری های بسیار گستردهای بین باکو و تل آویو مشاهده میشود که هدف عمده آن ایجاد جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران است.
دیاسپورا سازی و قومیت گرایی
از سال ۲۰۰۲ میلادی کمیته امور آذری های مقیم خارج تاسیس شد و در سال ۲۰۰۸ میلادی نام خود را به «کمیته دیاسپورا» تغییر داد. این کمیته فعالیت خود را با هدف شناسایی و سازماندهی لابی های جمهوری آذربایجان در نقاط مختلف جهان گسترش داده است. نکته مهم در فعالیت این کمیته، این است که این کمیته دقیقا با الگوگیری از لابی سازی رژیم صهیونیستی تشکیل شده و «ناظم ابراهیم اف»، رئیس این کمیته از جمله شخصیتهای جمهوری آذربایجان است که بارها به سرزمین های اشغالی سفر کرده و برادر وی هم «تقی ابراهیم اف» هم تا مدتها رئیس شبکه تلویزیونی atv جمهوری آذربایجان بود که به علت پخش کلیپ های یهودی و تبلیغات آشکار اسراییل، وابستگی آن به رژیم صهیونیستی کاملا آشکار شده بود که البته در سالهای اخیر با تغییر مدیریت آن و برخی حرکت های تاکتیکی، تلاش شده است ماهیت صهیونیستی شبکه آ. ت. و. پنهان شود.
در مبحث قومیت سازی اگر نظریات شماری از صهیونیست های مطرح مانند «براندا شافر»، نویسنده کتاب «مرزها و برادری» را مطالعه کنیم، در می یابیم که در مقوله «پان آذریسم» صهیونیست ها ایفاگر نقش هایت کننده هستند.
«اوران لرمن»، نائب رئیس پیشین شورای عالی امنیّت [رژیم صهیونیستی] که اکنون عضو موسسه راهبرد و امنیت اورشلیم است، تمایل [اصلی] اسرائیل را بهصورت خلاصه بیان میکند: «ما با یک چالش بزرگ از سوی ایران مواجه هستیم و در این میان آذربایجان برای ما[اسرائیل] مهمّ است. اوّلین اهمیت آن، جایی است که آذربایجان قرار دارد و دیگر اینکه حدود ۲۵ درصد مردم ایران آذری هستند [!]» [۸]
راهبرد رسانهای
هدفراهبرد رسانهای رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان بهبود وجهه این رژیم، از بین بردن انگ اشغالگری و تجاوز صهیونیست ها در فلسطین اشغالی و مشروع جلوه دادن تاسیس این رژیم در سرزمین های اشغالی در افکار عمومی جمهوری آذربایجان است.
در سالهای اولیه برقراری روابط بین باکو و تل آویو برخی روزنامه های جمهوری آذربایجان مانند «آینه» و «زرکالو» رابط رسانهای بین این کشور با رژیم صهیونیستی بوده و نقش سخنگویی بین دو طرف را در جمهوری آذربایجان ایفا میکردند. اما درحال حاضر شبکه گستردهای از رسانههای نوشتاری، دیداری، اینترنتی و صوتی در جمهوری آذربایجان تشکیل شده که به شدت برای رژیم صهیونیستی تبلیغ و اخبار فلسطین اشغالی و تحولات جاری در سرزمین های اشغالی را سانسور یا بایکوت میکنند.
این رسانهها طی فعالیتهای خود تلاش بسیاری دارند، با تحریف واقعیت ها و حقایق تاریخی نوعی همذات پنداری بین رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان ایجاد کنند، به عنوان مثال این رسانهها تلاش گستردهای انجام میدهند تا رخداد تلخ کشتار «خوجالی» طی جنگ قره باغ را به افسانه تاریخی کشتار یهودیان به نام «هولوکاست» تشبیه کرده، این دو را به یکدیگر ارتباط دهند. به این ترتیب، این رسانهها تلاش میکنند به خوانندگان خود این حس را انتقال دهند که بین شهروندان جمهوری آذربایجان و صهیونیست ها و یهودیان ساکن سرزمین های اشغالی هیچ تفاوتی وجود ندارد.
این قضیه را القا کنند که در واقعه «کشتار قبا» در سال ۱۹۱۸ میلادی که منطقه ای در شمال جمهوری آذربایجان بوده، ارامنه فقط آذریها را قتل عام نکردند، بلکه در میان قربانیان، شمار زیادی یهودی هم وجود داشته، در حالی که از قضا مستندات تاریخی نشان میدهد، یهودیان در کشتار مسلمانان در این منطقه در سال ۱۹۱۸ نقش مهمیداشته اند و در واقع، با رادیکال های ارمنی رابطه داشتند.
راهبرد امنیتی
در بحث راهبرد امنیتی میتوان به همکاری و هماهنگی نزدیک سرویس های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری آذربایجان با سازمان صهیونیستی موساد اشاره کرد که مهمترین نمود آن همکاری جمهوری آذربایجان با موساد در ترور دانشمندان هسته ای جمهوری اسلامی ایران بود، همچنین قضیه پرواز پهپاد تجسسی جمهوری آذربایجان بر فراز تاسیسات نطنز است.
افزون بر آن با انحلال وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۵ میلادی، ابعاد جدیدی از همکاری های امنیتی و اطلاعاتی باکو و تل آویو برملا شد، از جمله آشکار شد، طرح مشترکی بین جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی جهت گسترش فرقههای ضاله وهابیت و بهائیت در این کشور در حال پیاده سازی بوده و وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان همچون پیمانکاری راه را نفوذ وهابی های تکفیری در پوشش فعالیتهای اقتصادی، بازرگانی و سرمایهگذاری در این کشور هموار میکرد.
در این راستا اخباری مبنی بر خرید تجهیزات مورد نیاز سرویس های امنیتی باکو به قیمت ۶۰۰ میلیون دلار از رژیم صهیونیستی و به طور مشخص سازمان موساد توسط رسانهها افشاء شد. البته مسئولان ارشد دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی صراحتا و بی پروا بارها به این نکته اشاره کردهاند که روابط و همکاری های امنیتی و اطلاعاتی گستردهای بین باکو و تل آویو وجود دارد. ناگفته پیداست که یکی از اهداف اصلی این روابط و همکاری ها اقدام علیه ایران و ایجاد تنش و اغتشاش داخلی در جمهوری اسلامی ایران است.
راهبرد انرژی
در این راهبرد انرژی، رژیم صهیونیستی تلاش میکند، مانع شکلگیری و ایجاد همکاری های مشترک منطقه ای در حوزه انرژی شود. این رژیم به خوبی می داند پتانسیل خوبی جهت همکاری بین ایران و جمهوری آذربایجان و روسیه در حوزه انرژی وجود دارد، به همین دلیل به هر طریق ممکن تلاش میکند، مانع شکلگیری چنین همکاری هایی شود. نتیجه این راهبرد این است که امروز جمهوری آذربایجان ۶۰ درصد نفت مورد نیاز رژیم صهیونیستی را از طریق خط لوله باکو – تفلیس - جیهان تامین میکند.
رژیم صهیونیستی در این راهبرد تمام تلاش خود را به کار برده تا در بخش انرژی از وابستگی خود به مصر و دیگر کشورها بکاهد و امنیت انرژی خود را در راستای توسعه مناسبات خود با جمهوری آذربایجان توسط باکو تامین کند. به همین دلیل است که شاهد هستیم جمهوری آذربایجان در حوزه انرژی با وجود داشتن پتانسیل لازم برای توسعه و گسترش مسیرهای انتقال انرژی در جهت های مختلف، تنها این توسعه در جهت شرقی – غربی، یعنی از باکو به سمت تل آویو حاصل شده است. در حالی که صدور نفت جمهوری آذربایجان به بازار رژیم صهیونیستی وابسته شده است، رژیم صهیونیستی نیز قصد دارد از حوزه های گازی تحت اشغال خود در دریای مدیترانه برداشت و از طریق خط لوله گازی موسوم به تاناپ و تاپ که به هزینه جمهوری آذربایجان در حال احداث است، به اروپا منتقل کند.
راهبرد نظامی
طی سفری که «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به باکو در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۶ انجام داد و در کنفرانس مطبوعاتی مشترکی که با رئیسجمهوری آذربایجان شرکت کرد، الهام علی اف صراحتا اعلام میکند که ارزش خریدارهای تسلیحاتی باکو از رژیم صهیونیستی بالغ بر ۴ میلیارد و ۸۵۰ میلیون دلار، یعنی حدود ۵ میلیارد دلار بوده است. با توجه به اینکه بودجه عمومی دولت جمهوری آذربایجان در آن مقطع زمانی ۳۰ میلیارد دلار اعلام شده بود، رقم ۵ میلیارد دلار به معنای اختصاص بودجه کلانی به خریدهای تسلیحاتی آن هم صرفا از رژیم صهیونیستی بوده و البته طبیعی است که تل آویو اصلا تمایل نداشت، چنین افشاگری هایی از سوی رئیسجمهوری آذربایجان صورت بگیرد. نکته مهم این است که بسیاری از این تسلیحات خریداری شده مانند موشک های ضدکشتی گابریل و باراک ۸ و برخی از پهپادها و تانک های بهغ اصطلاح مدرن شده توسط صنایع تسلیحاتی رژیم صهیونیستی در مناطق کوهستانی قره باغ کاربرد ندارد.
چون براساس یک منطق ساده آشکار است که موشک های ضدکشتی علیه ارمنستان که کشوری فاقد دریاست یا تانک هایی که در مناطق کوهستانی قره باغ قادر به حرکت نیستند یا موشک های دوربرد و میان برد برای ارمنستان که کشوری کوچک در میان بخش اصلی خاک جمهوری آذربایجان و نخجوان است، استفاده نخواهد شد. به این ترتیب میتوان گفت که رژیم صهیونیستی در بلند مدت در حال ایجاد زرادخانه ای برای خود در قفقاز و در کنار گوش ایران است.
در سال ۲۰۰۸ میلادی و در جنگ «اوستیا» روسیه در حمله ای یک هفته ای معادلات نظامی و امنیتی در گرجستان را برهم زد. پس از آن، رژیم صهیونیستی پایگاه نظامی خود در این منطقه را از گرجستان به جمهوری آذربایجان انتقال داد. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، تبلیغات گسترده رسانههای جمهوری آذربایجان درباره کارآمدی پهپادهای صهیونیستی در جنگ اخیر قراباغ بود که در حقیقت دروغی بیش نیست، هدف این هجمه گسترده تبلیغاتی سرپوش نهادن بر این حجم خریدها و جلوگیری از تمرکز افکار جامعه بینالمللی بر عمق این همکاری های نظامی غیر مرتبط با موضوع قره باغ است که بین باکو و تل آویو وجود دارد.
راهبردهای آموزشی و جعل تاریخ و باستان شناسی
در حوزه آموزش، رژیم صهیونیستی تلاشهای گسترده و سرمایهگذاری قابل توجهی را در زمینه محتوای کتابهای درسی جمهوری آذربایجان انجام داده تا نشانه ای از اسلام اصیل در آنها وجود نداشته باشد و در عین حال تاریخ جمهوری آذربایجان، تاریخ تحریف شده ای باشد، به گونهای که هیچ نقطه اشتراکی با تاریخ ایران که در واقع مام وطن میباشد، در آن مشاهده نشود.
بموازات ممنوعیت انتشار کتابهایی که در آنها ماهیت و ابعاد تحریف تاریخ در جمهوری آذربایجان فاش میشوند، تولید محتوای مجعول تاریخی و مصادره سلسله های ایرانی مانند صفویه در سالهای اخیر در جمهوری آذربایجان افزایش چشمگیری داشته است. این اقدامات تماما همسو با ادعاهای رژیم صهیونیستی مبنی بر وجود باصطلاح امپراتوری باستانی یهودی به نام «امپراتوری خزر» در سرزمینی است که امروزه جمهوری آذربایجان نامیده میشود.
رژیم صهیونیستی درکنارتحریف تاریخ جمهوری آذربایجان، ادعاهای مضحکانه ای را نیز درخصوص وجود باصطلاح امپراتوری یهودی درطول تاریخ در این کشور مطرح میکند. این دو اقدام را میتوان در راستای هدف بسیار خطرناک «یهودی سازی جمهوری آذربایجان» ارزیابی کرد که همچنان از سوی رژیم صهیونیستی دنبال میشود.
به موازات تحریف تاریخ به بهانه فعالیتهای آموزشی، باستان شناسان صهیونیستی فعالیتهای گستردهای را در مناطق مختلف جمهوری آذربایجان از جمله شمال این کشور در سالهای اخیر انجام دادهاند و همسو با آن برخی از رسانههای صهیونیست گرای جمهوری آذربایجان بشدت فرضیه های تاریخی را به مخاطبین خود القا میکنند که ادعا میکند جمهوری آذربایجان در گذشته سرزمینی یهودی بوده، این درحالی است که حقایق تاریخی اگرچه وجود اقلیت قومی یهودی غیر حاکم به نام خزر را در ساحل خزر را انکار نمیکند، اما باید توجه داشت که این اقلیت یکی از ۴۴۰ قوم ساکن در قفقاز و ساحل خزر محسوب میشوند که در طول تاریخ در این منطقه زندگی میکردند و وجود یک قوم در یک منطقه نمیتواند، به معنای وجود امپراتوری منتسب به آنها در این منطقه باشد، بنابراین امپراتوری یهودی به معنای آنچه مورد نظر رسانههای وابسته جمهوری آذربایجان است، در این منطقه موجودیت نداشته، بلکه تجسم عینی تحریف تاریخ جمهوری آذربایجان است، اما چون این هدف گذاری با بازه زمانی ۵۰ ساله در حال انجام است، لذا به این طریق تلاش میکنند، پایه های تحریف بنیان نهاده شود.
اسکان یهودیان و یهودی سازی جمهوری آذربایجان
تمامی یازده راهبرد مورد اشاره و تحرکات صهیونیست ها در جمهوری آذربایجان با هدف اجرایی کردن راهبرد دوازدهم یعنی اسکان یهودیان در جمهوری آذربایجان و یهودی سازی این کشور است. این راهبرد به دو روش درحال پیاده سازی در جمهوری آذربایجان است. آمارسازی از تعداد یهودیان جمهوری آذربایجان و خرید املاک.
مورینسون پژوهشگر مرکز مطالعات صهیونیستی بگین – سادات در سال ۲۰۱۶ م ادعایی را مطرح کرده، مبنی بر اینکه طی دوران حاکمیت اتحاد شوروی از جمهوری آذربایجان۸۰۰ هزار یهودی به سرزمین های اشغالی مهاجرت کردند؟! و بعد از استقلال جمهوری آذربایجان به دلیل یهودی دوستی روسای جمهوری این کشور در حال بازگشت به کشور خود هستند! این بدین معناست که رژیم صهیونیستی در حال مقدمه سازی جهت اسکان ۸۰۰ هزار یهودی در جمهوری آذربایجان است، چون یکی از راهبردهای این رژیم جهت مقابله با یهودیان ناراضی سرزمین های اشغالی انتقال و اسکان آنها در جمهوری آذربایجان است، به ویژه بعد از شکست طرح اسکان آنها در آرژانتین،
هم اکنون گزینه جمهوری آذربایجان به قوت در مورد این یهودیان مطرح است و به نظر میرسد، زمینه اجرایی شدن آن از دید جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی مطرح است. از جمله اینکه طی سالهای اخیر تحت تاثیر سیاست خاصی که در حوزه ساختمان سازی گسترده با حضور شرکت های صهونیستی در باکو اجرا شده، هم اکنون حدود یک میلیون واحد آپارتمانی خالی از سکنه موجود است که نه به کسی فروخته شده و نه کسی در آنها اسکان داده میشود.
این گمان وجود دارد که این واحدهای مسکونی با سرمایههای صهیونیستی و برای صهیونیست ها ساخته شده است. وقتی این سرمایهگذاری در کنار آن ادعاهای جمعیتی مورد توجه قرار گیرند، این فرضیه بیش از پیش تقویت میشود که رژیم صهیونیستی در پیاده سازی این سناریو در جمهوری آذربایجان کاملا جدی است و زمینه های این طرح در چارچوب راهبرد اسکان یهودیان در جمهوری آذربایجان و یهودی سازی این کشور و تبدیل آن به پایگاه منطقه ای صهیونیسم در حال پیگیری است.
در واقع صهیونیست ها معتقدند، اگر غرب در همان مرحله اول سناریو مسیحی سازی جمهوری آذربایجان طی ۵ دوره ۵ ساله با شکست مواجه شد و در همان مرحله اول که قرار بود تا سال ۲۰۰۵ میلادی ۲۰ درصد از جمعیت جمهوری آذربایجان را به آیین مسیحیت درآورد، ناتوان و ناکام نشان داد، در عوض رژیم صهیونیستی با توسل به راهبرد ۱۲ گانه خود در جمهوری آذربایجان که شیعه ستیزی و ایران ستیزی مهمترین این راهبردها محسوب میشود، میتواند سناریو ایجاد پایگاه منطقه ای در جمهوری آذربایجان را اجرایی کند. به همین دلیل است که صهیونیست ها در سال ۲۰۰۸ میلادی درصدد برگزاری کنگره جهانی یهود در جمهوری آذربایجان بودند. صرف نام بردن از جمهوری آذربایجان و پیشنهاد آن جهت میزبانی کنگره جهانی یهود بیانگر این امر است که برای آینده این کشور چه نقشه هایی ریخته شده و برنامهریزی هایی در حال انجام است.
بنابراین با استناد به این راهبردها که خیلی کوتاه و مختصر به آنها اشاره شد، هیچ گاه نمیتوان، روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی را روابطی ساده و عادی ارزیابی کرد و این مسئولیتی بسیار مهم و سنگین بر دوش رسانهها و مسئولین امر میگذارد تا چهره ای واقعی و حقیقی از مناسبات جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی ترسیم نمایند.
مهمترین انگیزه های رژیم صهیونیستی از نزدیک شدن به جمهوری آذربایجان
داشتن مرز مشترک طولانی جمهوری آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران
شیعی بودن آذربایجان
داشتن اشتراکات فرهنگی، تاریخی و نژادی ایران و جمهوری آذربایجان
اگرچه در جمهوری آذربایجان اقلیت هایی مانند کُردها و ترکمن ها و روس ها و غیره ساکن هستند، اما اکثریت مردمان این کشور را آذری و تالش ها تشکیل میدهند که دارای مشترکات با ایران هستند. رژیم صهیونیستی بر این باور است، با نفوذ در مردم جمهوری آذربایجان و تغییر فرهنگ و سبک زندگی آنها میتواند روی آذری ها در ایران نیز نیز تاثیر بگذارد و این امکان را می یابد تا در عمق استراتژیک ایران نفوذ کند.[۹]
استراتژی رژیم صهیونیستی برای نفوذ درساختار اجتماعی آذربایجان
تاکتیک و استراتژی رژیم صهیونیستی در نفوذ به ساختار اجتماعی آذربایجان به نسبت دیگر کشورها کمی متفاوت تعریف شده است. رژیم اسراییل برای تئوریزه شدن و عملیاتی کردن اهداف خود در جمهوری آذربایجان با سه مخاطب یا طبقه مواجه است که برای هریک نقش، جایگاه و زمانبندی خاصی در نظر گرفته است ،که عبارتانداز:
ساختار دولتی سکولار
حکومت سکولار آذربایجان در جهت رسیدن به اهدافی نظیر نزدیکی به غرب و آمریکا، دستیابی به قدرت لابی یهود مقابل ارامنه، توسعه اقتصادی و کاهش نفوذ سیاسی ایران تلاش میکند و این بستر مناسبی را برای صهیونیستها فراهم نمود که بتوانند تقریبا تمام بدنه سیستم دولتی آذربایجان را بدست بگیرند.
یهودیان کوهستان
جامعه یهودیان کوهستان یا همان یهودیان بومی دومین ابزار و جای پای صهیونیستها در کشور آذربایجان هستند که برنامههای به اصطلاح فرهنگی و اجتماعی توسط این قشر اجرا و تداوم دارد، جمعیت اقلیت یهودی در این کشور با استناد به کنگره جهانی یهود ۸۶۰۰الی ۱۶۰۰۰ نفر گزارش شده است، اما جالب توجه اینکه نهادهای دولتی آذربایجان آمارهای ۲۵۰۰۰ الی ۴۵۰۰۰ نفری را نقل و منتشر میکنند! رژیم صهیونیستی در تجربیات خود از تحولات نیم قرن اخیر منطقه غرب آسیا به این نتیجه رسیده است که عدم کسب مشروعیت و مقبولیت در بین طیف های وسیع مردمی در جوامع مختلف میتواند شکستهای جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد
با اینکه تل آویو بارها باکو را سرزمین امن و مادری و جزء خطوط قرمز خود تعریف کرده است اما در حقیقت عدم حمایت حداکثری جامعه آذری یعنی شیعیان آذربایجان از صهیونیستها و تنها اتکا به ساختار دولتی سکولار و اقلیت یهودی میتواند یک مشروعیت لانه عنکبوتی تعریف شود که با کوچکترین تهدیدی امنیت آن به خطر می افتد. (همانطور که در موارد بالا اشاره شد حفظ همین مشروعیت لانه عنکبوتی نیز برای دکترین امنیتی و پیرامونی اسرائیل اهمیت بسزایی دارد)
شیعیان پسا کمونیسم
شیعیان پسا کمونیسم، شیعیانی هستند که در مقابل اضمحلال هویتی کمونیسم مقاومت نموده ولی الگوهای رفتاری آنها تحت تاثیر کنش های اجتماعی آن دوران قرارگرفته است اما در گذر زمان و تغییر نسل ها پای بندی به فرائض و آرمانهای دینی بیشتر مشاهده میشود و این جهش را میتوان مفهوم شیعیان پسا کمونیسم دانست. مهمترین مخاطب و بیشترین دغدغه رژیم صهیونیستی شیعیان پسا کمونیسم و همان اکثریت جامعه آذربایجان است.
برای مشروعیت طلبی و ایجاد روابط دوستانه هیچگونه وجه اشتراک: مذهبی، قومیتی، فرهنگی و…و قرابت معنایی بین اهالی سرزمینهای اشغالی و شیعیان پسا کمونیست جمهوری آذربایجان وجود ندارد. در نتیجه برنامهها و اهداف رژیم صهیونیستی در این طبقه برنامههای فرسایشی و استثماری خواهد بود وتنها میتوان با انحراف جامعه آذری از معیارهای اخلاقی و اجتماعی وجه اشتراک ایجاد نمود و به تعبیری تنها ابزارهای شیطان میتواند مشترکات دو جامعه تعریف شود.
اسراییل تمام توان و تلاش خود را بکارگرفته است که بتواند با برنامههای خود شیعیان جمهوری آذربایجان را از حرکت بسمت اصالت خویش دور سازد و بخاطر همین است که نسبت به تحرکات اسلامگرایان در جمهوری آذربایجان هیچگونه اغماضی در نظرگرفته نمیشود، حتی بخشی از سفارت اسرائیل در باکو مسئول رصد فعالیتهای اسلامگرایان و شکلگیری هسته های مقاومت در این کشور میباشد.
استکبار جهانی بویژه صهیونیستها در برنامهریزیهای خود به میزان تعصبات و حساسیتهای دینی توجه خاصی دارند و بعنوان یک معیار و شاخص به آن می نگرند و برای بدست آوردن دادههای آن از روشهای مختلفی استفاده میکنند که یکی از این مدلها رفراندوم هدفگیری میباشد که در آن از صندوق و کاغذ آراءاستفاده نمیشود بلکه با ایجاد شرایطی میزان واکنشها به آن موضوع محک زده میشود. رفراندوم هدفگیری دو نوع تاست: 1)رفراندوم بازتابندگی ۲) رفراندوم خاموش
رفراندوم بازتابندگی: پرسمانی که در آن از موضوعاتی که برای افراد جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است استفاده میشود، ممنوعیت حجاب در جمهوری آذربایجان نمونه آن است که شیعیان پساکمونیسم در آن سرافراز ظاهر شدند و امروزه میتوان گفت جمهوری آذربایجان اینگونه رفراندوم را پشت سر گذاشته است.
رفراندوم خاموش: همه پرسی که خرد جمعی باید به یک سطح از ادراکات رسیده باشد تا بتواند در این نظرسنجی هم پیروز شود و این مدل دارای یک ساختار پیچیده و مرموز است. جامعه آذربایجان به تازگی وارد این مرحله از رفراندوم هدفگیری دشمن گشته است که نیازمند بصیرت افزایی در موارد گوناگون است.
سازمانهای مردم نهاد وابسته به اسراییل در جمهوری آذربایجان با ماهیت یهودی فعالیت می نمایند با اینکه از اهداف اصلی اینگونه سازمانها گسترش نفوذ صهیونیستها در جامعه آذربایجان است اما به ظاهر در جهت حفظ منافع یهودیان کوهستان تاسیس شدهاند و یک وجهه قانونی و رسمی در روابط دیپلماتیک دولت آذربایجان با رژیم صهیونیستی دارند و نمیتوان در چارچوب دولتی آذربایجان به آن ایراد وارد نمود زیرا یک طرح در جهت ارتقاء وضعیت یهودیان بشمار میآید.
اما سازمانهایی در اسراییل تاسیس شدهاند که اهداف ظاهری و باطنی آنها جامعه غیر یهودی جمهوری آذربایجان را نشانه گرفته است اما اینگونه نهادها با اینکه شاید بیش از یک دهه است که از شکلگیری آنها میگذرد اما هنوز بصورت رسمی در آذربایجان اعلام موجودیت نکردهاند. سازمان «شاه داغ» نمونه بارز یک سازمان اسراییلی با اهداف غیر یهودی بشمار میآید. این مجموعه در سال۲۰۰۷ تشکیل شده است در هیچ یک از منابع اینترنتی آذری نمیتوان حتی یک نام و نشانی از آن پیدا کرد در حالی که در منابع رسمی و کانالهای تلویزیونی رژیم صهیونیستی به ماهیت و ماموریتهای این سازمان مفصل پرداخته شده است.
گسترش روابط دوستانه و مستقیم اسراییل با جامعه آذری و ترکی زبان مسلمان و همچنین توسعه منافع اسراییل در جوامع قفقاز بصورت رسمی در اهداف این سازمان تعریف شده است. رئیس و موسس سازمان «شاه داغ» فردی بنام الخانان رازیل (אלחנן רזיאל) متولد ۱۹۶۱ شهر اوگوز جمهوری آذربایجان و یک روزنامه نگار که عضو کمیته مرکزی حزب لیکود اسرائیل نیز میباشد. در آغاز سال ۲۰۱۹ میلادی دفتر این سازمان در آذربایجان افتتاح و اکنون فعالیت می نماید.
فعالیت رسمی یک سازمان صهیونیستی و برقراری روابط با ملت شیعی در گفتمان انقلاب و مقاومت یک امری حساس و قابل چشمپوشی نیست به طرزی که دشمن اهمیت آنرا درک میکند و باید منتظر رفراندوم خاموش بود.[۱۰]
نهادهای فرهنگی یهودی در جمهوری آذربایجان
جمعیت یهودیان در آذربایجان بنا به موقعیت اقتصادی آن ها و سیاستهای اعمال شده در آذربایجان در طول تاریخ متفاوت بوده است. بعد از فروپاشی شوروی، مهاجرت یهودیان به اسرائیل سرعت یافت در حال حاضر یافتن آمار و تعداد دقیق یهودیان آذربایجان به طور رسمی مشکل است. زیرا به علت مشکلات تاریخی بسیاری از یهودیان از افشای مذهب خود خودداری کردهاند. برطبق گزارش کمیته مذهبی دولت در سال 2005 حدود 16 هزار یهودی در آذربایجان زندگی میکنند که 11 هزار نفرآن ها یهودیان کوهستانی هستند و 3600 نفر آن ها در قوبا و نیز 1300 نفر آن ها در مناطق آذربایجان زندگی میکنند. یهودیان اشکنازی، 4300 نفرند که 3300 نفر آن ها در باکو زندگی میکنند، و یهودیان گرجستانی که جمعیتشان حدود 700 نفر است.
در سال 1992 در آذربایجان شاخه «مجمع جهانی آیین و فرهنگ و یهودیت» تأسیس شد. این مجمع با همکاری دانشکده علوم باکو، سمیناری با حضور دانشمندانی از شهرهای مسکو، لنینگراد، مخاچ قلعه و بیتالمقدس برگزار کرد تا درباره پیشه تاریخی و وضعیت حاضر سخنرانی کنند و همین سمینار بهانه ای شد برای تأسیس مرکز فرهنگی یهود. این مرکز قبل از استقرار سفارت خانه اسرائیل ایجاد شد. بعداً سفارت اسرائیل در این ساختمان مستقر شد و مرکز فرهنگی اسرائیل و آذربایجان تأسیس شد، که هدف آن ارتباط بین یهودیان جهان و یهودیان آذربایجان و تقویت روابط اسرائیل و آذربایجان بود. فعالیت جدی جامعه یهودی آذربایجان از سال 1996 آغاز شد. معرفی مهمترین نهادهای فرهنگی یهودیان آذربایجان می پردازیم.
سازمان هسد ـ گرشون
سازمان هسد گرشون در ژوئن 1999 تأسیس شد. ریاست این سازمان را شخصی به نام سوکرمن لیرزلوویچ برعهده دارد. تعداد 1550 نفر در این سازمان عضو هستند. از این تعداد 1113 نفر اهل باکو هستند. این سازمان سرپرستی مستمری بگیران نیازمند را برعهده گرفته است. همچنین مردان بالای 60 سال و زنان بالای 55 سال تحت حمایت این سازمان قرار گرفته اند. به موازات آن این سازمان معلولان جسمی زن و مرد را تحت پوشش خود قرار داده است. چهار شعبه این سازمان در شهرهای سومقائیت، گنجه، اوگوز و روستای پریوولنودر حال فعالیت هستند. این مراکز دارای سالن های غذاخوری و کتابخانه ویژه ای بوده و نیز کلوپ های متنوعی راهاندازی کرده است. از جمله کلوپ پیشکسوتان جنگ کارگری، کلوب زنان، آموزش زبان عربی و انگلیسی و کلوب مذهبی.
مرکز خیریه هاوا
مرکز خیریه هاوا به ریاست یوسف سولماز در سال 1996در باکو و دو شعبه دیگر در گنجه و آوغوز تأسیس شد. این مرکز در کنار برنامههای پشتیبانی و حمایتی خود و در مورد آداب و رسوم یهودیان و نیز فرهنگ یهودیان تحقیق و مطالعه میکند. کمک های مالی این مرکز توسط کمیسیون تلیغات مشترک یهودیان آمریکا و اسرائیل و نیز برخی از افراد به شکل خصوصی انجام نمیگیرد.
مرکز فرهنگی جامعه یهودیان
این مرکز در سال 2000 به ریاست کتزویتالی میخائیلویچ تأسیس شد. هدف اصلی این مرکز فرهنگی جمع آوری و تدریس فرهنگ و سنتهای یهودی است. سالن موسیقی، تئاتر، ویدئو کلوپ، کلوب روشنفکران، کلوپ نخبگان و یک دانشکده تحت سرپرستی این مرکز قرار دارد. این مرکز جمع آوری اسناد درباره تاریخ، فرهنگ، قوم شناسی یهودیان آذربایجان و مطالعه اسناد جمع آوری شده انجام نمیگیرد. نتایج تحقیقات به صورت کتاب چاپ میشود. تاکنون این مرکز 6000 عنوان کتاب به عنوان منابع اطلاعاتی پیرامون موضوعات تاریخی، فرهنگ جمع آوری شده و بیش از 200 عنوان کتاب چاپ نموده است.
مرکز فرهنگی هیلل
ریاست این مرکز برعهده کمیل اسماعیل اف و انار کازوف میباشد و دانشآموزان یهودی را تحت پوشش خود قرار میدهد. این مرکز در کنار برنامههای معمولی برنامههای مذهبی و علمی برای جوانان درنظر گرفته است. این برنامهها تحت عنوان «سرهاوس»، «وکیل شما» و «باهم قویتریم» صورت گرفته است. این مرکز اطلاعاتی در مورد نسل کشی یهودیان در زمان شوروی در کشورهای مشترک المنافع جمع آوری و ماهنامه ای به نام تاور منتشر میکند. بیشترین فعالیت آن در باکو و قوبا میباشد. مراکز ورزشی و برپایی اردوهای تفریحی در خارج از آذربایجان از دیگر برنامههای آن است.
جمعیت زنان یهودی
این مرکز در سال 1993 تأسیس شده است. این جمعیت عضو کنسرسیوم سازمان غیردولتی زنان آمریکا و اسرائیل است. بخشی از برنامههای این جمعیت شامل امور خیریه و کمک های مالی است. این کمک ها به وسیله کمیسیون تبلیغات مشترک یهودیان آمریکا تأمین میشود. این مرکز مهدکودک و جاهایی برای پرورش کودکان عقب مانده و محروم از شیر مادر درنظر گرفته است. این جمعیت دفترچه هایی با نام «مراقبت در خانه» را چاپ کرده است تا آگاهی زنان یهودی را بالا ببرد. همچنین خدمات درمانی را ارائه میدهد.
به طور کلی یهودیان در آذربایجان فعالیتهای گستردهای دارند و فلسفه مذهبی یهود به وسیله مبلغان یهودی آمریکایی از مناطق جمعیتی یهودیان تدریس میشود و حدود 15 کنسیه فعال یهودی در آذربایجان وجود دارد. منطقه ای در قوبا به نام کراسنایا هست که حدود 4 هزار یهودی درآذربایجان ساکن هستند و یهودیان آذربایجان هرساله در آن جا میشودند و مراسم مذهبی خود را انجام میدهند. در دانشگاههای باکو نیز تدریس زبان عبری انجام نمیگیرد.
درحال حاضر در دانشگاه دولتی باکو زبان و ادبیات عبری در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تدریس میشود. کرسی زبان عبری به دستور حیدرعلی اف آغاز به کار کرد. اساتیدی از اسرائیل در این دانشگاه مشغول تدریس زبان عبری هستند و دانشجویان ممتاز نیز جهت ادامه تحصیل به اسرائیل اعزام میشوند. ماهنامه های یهودیان که در شهر باکو چاپ میشوند به شرح زیـر است: ماهنامه موج که مربوط به باشگاه جوانان هیلل است، ماهنامه اورشیلنو که از طرف مرکز فرهنگ یهود چاپمیشود و نیز ماهنامه امشیاوا که از طرف آژانس یهودی سخونت منتشر میشود. [۱۱]
باشگاه سلام- شالوم
باشگاه سلام- شالوم مجری طرح ماشاو در جمهوری آذربایجان است. طرح ماشاو که یکی از ابزارهای نفوذ رژیم صهیونیستی در کشورهای مختلف محسوب میگردد، از سال 1993 در ججمهوری آذربایجان توسط این رژیم اجرا میگردد. گفته میشود برنامه ماشاو از سال 1958 در 140 کشور جهان با هدف آموزش هزاران نفر در سال توسط رژیم صهیونیستی اجرا میشود.
مقامات این رژیم مدعی هستند که هدف از اجرای این طرح آشنا کردن کشورها با توسعه فناوری رژیم صهیونیستی و توانایی علمی و اقتصادی این رژیم و تبادل تجربیات در زمینه های علمی آموزشی و تحصیل و امور فرهنگی و کشاورزی است. اما از دید کارشناسان یرنامه ماشاو اهداف دیگری دنبال میکند. درواقع رژیم صهیونیستی از اینگونه برنامهها و به بهانه تبادل اطلاعات علمی و فعالیتهای اقتصادی به عنوان پوششی برای رسیدن به اهداف توسعه طلبانه خود در کشورهای مختلف میکند.
با توجه به حساسیتهایی که در کشورهای اسلامی نسبت به این رژیم هست، همواره این رژیم سعی دارد حضور خود در این کشورها را به بهانه اقتصادی و یا به بهانه اشاعه دموکراسی توجیه کند. فلذا ماشاو یک سازمان و تشکیلات صهیونیستی با ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. این سازمان با حمایتهای آشکار و نهان رژیم صهیونیستی اداره میشود و وظیفه مهم آن استخدام نخبگان و مقامات کشورهای اسلامی برای خدمت به اسرائیل است.
طی سالهای اخیر باشگاه سلام- شالوم مجری برنامه مشاو در جمهوری آذربایجان با شیوه های مختلفی از جمله کمک و وعده و وعیدهای مالی متعدد به خانواده های فقیر، با برگزاری مراسمات مختلف به تبلیغ یهودیت در آذربایجان پرداخته است. [۱۲]
پانویس
- ↑ رادگودرزی، معصومه (1395) روابط استراتژیک اسرائیل و آذربایجان: بنیادها و الزامات، فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست جهانی، دوره پنجم، شماره سوم، پاییز 1395 صفحه 188-187
- ↑ http://farhikhtegandaily.com/news/46904
- ↑ https://snn.ir/fa/news/865815/
- ↑ رام، فرنوش (1399) چرا اسرائیل نگران جنگ میان آذربایجان وارمنستان است؟ رادیوفردا
- ↑ رادگودرزی، معصومه (1395) روابط استراتژیک اسراییل و آذربایجان: بنیادها و الزامات، فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست جهانی، دوره پنجم، شماره سوم، پاییز 1395 صفحه 187
- ↑ رادگودرزی، معصومه (1395) روابط استراتژیک اسرائیل و آذربایجان: بنیادها و الزامات، فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست جهانی، دوره پنجم، شماره سوم، پاییز 1395 صفحه 211
- ↑ https://qafqaz.ir/fa/
- ↑ https://snn.ir/fa/news/865815/
- ↑ https://www.mashreghnews.ir/news/802200/
- ↑ https://fa.shafaqna.com/news/779849
- ↑ یوسف محمودی، ماهنامه ایراس 1385 شماره 10
- ↑ احمد کاظمی، امنیت در قفقاز جنوبی، نشر مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، 1386