تحریک طالبان پاکستان
نام جریان | تحریک طالبان پاکستان |
فعالیت | اکنون–2007 (شبه نظامی) |
رهبران | اولین رییس بیتالله محسود و حکیم الله محسود |
گستره جغرافیایی | پاکستان و افغانستان |
مبانی | الگو بودن زندگی سلفی
نظام خلافت ـ برتری قومی |
اهداف | احیای الگوی زندگی سلفی
تشکیل نظام خلافت ـ حفظ برتری سیاسی قومی |
فعالیتهای مهم | حملات انتحاری و بمب گذاری در کشورهای منطقه مثل افغانستان و پاکستان و همکاری ا داعش |
تحریک طالبان پاکستان جنبش طالبان پاکستان است که معمولاً طالبان پاکستان نامیده میشود، سازمانی فراگیر از گروههای شبهنظامی اسلامگرا است که در شمالغربی پاکستان، در مناطق قبیلهای فدرال در طول مرز افغانستان مستقر هستند [۱].
چگونگی تشکیل
در دهه ۱۹۹۰ حافظ محمد سعید به کمک عبدالله عزام، از معلمان اسامه بن لادن، لشکر طیبه را تأسیس کرد. پس از پیروزی مجاهدین افغان، این گروهها فرصت ایجاد پایگاههای آموزشی در داخل افغانستان را به دست آوردند.
لشکر طیبه همچنین زیر نظر ارتش و استخبارات پاکستان پایگاه خود را در منطقه مریدک نزدیک لاهور ایجاد کرده بود.
بسیاری از گروههای کوچکتر دیگر هم قبلا تشکیل شده بودند، مانند گروه جیش محمد که توسط مولانا مسعود ازهر که اوایل سال ۲۰۰۰ در کراچی تشکیل شد بود اما در سال ۲۰۰۲ به دلیل فشارهای بینالمللی دولت پاکستان این گروه را غیرقانونی اعلام کرد.
این گروههای جهادی متحد القاعده پیش از حمله آمریکا به افغانستان به طالبان در افغانستان نیز کمک میکردند.
در دسامبر سال ۲۰۰۷ سیزده گروه همفکر متحد شدند و "تحریک طالبان پاکستان" را اعلام کردند.
بیتالله محسود به عنوان اولین رهبر تحریک طالبان پاکستان انتخاب شد.
بیتالله محسود در سال ۲۰۰۹ در یک حمله هوایی ارتش پاکستان کشته شد.
حکیم الله محسود، که پس از بیتالله به قدرت رسید، نیز در جریان حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به وزیرستان شمالی در نوامبر ۲۰۱۳ کشته شد. طالبان پاکستانی در مناطق قبایلی سوات، وزیرستان و باجور پیشرفتهای چشمگیری داشتند و دولت این کشور را به چالش کشیدند.
ارتش پاکستان عملیاتهای شدیدی را در مناطق باجور، دره خیبر و وزیرستان انجام داد و برخی از روستاها از جمله میرانشاه، مرکز وزیرستان شمالی را به طور کامل تخریب کرد.
با این کار، طالبان پاکستانی به مناطق قبیلهای و کوهستانی در امتداد خط دیورند نقل مکان کردند و حملات آنها نه تنها در ایالت خیبر پشتونخوا محدود نماند و به شهرهای مرکزی ایالات پنجاب و سند هم رسید.
این گروه همچنین مسئولیت ترور بینظیر بوتو، نخست وزیر پاکستان را بر عهده گرفت بود.
مناسبات طالبان افغان با تحریک طالبان پاکستان
تحریک طالبان پاکستان زمانی شکل گرفت که طالبان افغان با آمریکا در جنگ بود.
طالبان افغان حمایت از هر گروه مسلح دیگر را قبول داشتند، اما به شرطی که مطابق با ساختار امارت اسلامی طالبان عمل کنند و فعالیت مستقل نداشته باشد.
به طور کلی، رهبران طالبان افغان با تحریک طالبان پاکستان همسو نبودهاند اما برخی فرماندهان محلی طالبان از عملیات علیه پاکستان نیز حمایت میکردند. در سال ۲۰۰۹ پس از تسلط طالبان بر مناطقی از ولایت نورستان در شرق افغانستان شیخ دوست محمد والی نامنهاد طالبان افراد خود را برای پشتیبانی از طالبان پاکستان به گذرگاه مرزی چترال فرستاد.
در آن زمان ۹ پاسگاه امنیتی پاکستان از بین رفت.
حکیمالله محسود رهبر جنبش طالبان پاکستان در یک پیام ویدیویی از شیخ دوست محمد نورستانی به عنوان "رهبر و معلم" خود تشکر کرد.
حکیم الله محسود همچنین با سراج الدین حقانی، فرمانده شبکه حقانی و یکی از رهبران طالبان افغان روابط خوبی داشت.
اما در برخی مناطق افراد تحریک طالبان پاکستان هم برای طالبان افغان دردسرساز بودهاند و هم حملاتی را علیه نیروهای امنیتی افغانستان به راه انداختهاند.
بیشتر رهبران طالبان پاکستان در حملات هوایی آمریکا هدف قرار گرفتهاند؛ گفته میشود ارتش پاکستان در مورد آنها به آمریکاییها اطلاع میداده.
موقف سیاست رسمی طالبان افغان این بوده که آنها هرگز با طالبان پاکستان متحد نمیشوند اما قطع روابط دوستی و شخصی قبلی میان گروههای جهادی در دو طرف مرز دو کشور دشوار بوده است.
در حال حاضر اگر طالبان در افغانستان به قدرت برسند و بیشتر قدرتمند شوند، به نظر میرسد که در برخی موضوعات روابط با طالبان پاکستان دست نخورده باقی خواهد ماند.
با این حال، فعالیتهای طالبان افغان علیه برخی از گروههای ضد دولت پاکستان ادامه خواهد داشت و در بعضی از مناطق حتی آنها را سرکوب خواهد کرد مانند قطعه سرخ جنگی طالبان که علیه افراد شاخه خراسان دولت اسلامی (داعش) جنگیدند.
حمایت از طالبان پاکستان اکنون به اندازه طالبان افغان نیز البته قوی شده است.
شبه نظامیان آسیای میانه و اویغور برای تقویت تحریک طالبان پاکستان و برخی دیگر از اعضای القاعده سابق متحد شدهاند[۲].
آیندۀ تحریک طالبان پاکستان
پس از دو دهه اشغالگری، خروج شتابزدۀ نیروهای آمریکایی از خاک افغانستان که با جابهجایی سریع قدرت بهسود طالبان برجستهتر نیر شد، نه با شادمانی مردمان افغان که با استقبال گروههای ستیزهجو مواجه شد. دراینباره، سیل پیامهای تبریک گروههای ستیزهجو از جایجای منطقه و دنیا روانۀ امارت جدید طالبان شد. گروههای هممسلکی همچون تحریرالشام سوریه، القاعده یمن، القاعده عربستان، ترکستان اسلامی، ارتش الملاحم و تحریک طالبان پاکستان گویا خواب پریشان مردم افغانستان را به نیکبختی و حصول به آرمانهای دیرینۀ خود تعبیر کردهاند؛ اما بلندتر از صدای همۀ این شادباشها، صدای شادباش تحریک طالبان پاکستان در نواحی مختلف این کشور بود که به گوش میرسید. تحریک طالبان پاکستان با راهپیماییهای بزرگ موتوری و بهراهانداختن کاروان در شرق افغانستان، آزادی اعضای خود را جشن گرفت و ویدئوهای منتشرشده نیز نشان میداد این گروه از آزادی عملیاتی در افغانستان برخوردار است. مضاف بر اینکه صدها زندانی از اعضای این گروه، از جمله رهبران ارشد تحریک طالبان پاکستان از زندانهای کابل آزاد شدند.
متعاقب آن، رهبر تحریک طالبان پاکستان، طالبان افغانستان را بهعنوان الگویی مناسب برای جنگجویان این گروه معرفی و استدلال کرد استقامت در جنگ علیه دولت پاکستان، پیروزیهایی مشابه آنچه را طالبان در افغانستان به دست آورده است، تضمین خواهد کرد. بنابراین روایت، تحریک طالبان پاکستان نیز میتواند با جهاد علیه دولت پاکستان به استقرار «دولت اسلامی» در این کشور امیدوار باشد. در این راستا، این گروه با افزودن بر حجم عملیاتهای خود، مسئولیت تعداد زیادی از حملات را در ماههای پس از فروپاشی دولت افغانستان بر عهده گرفت.
گفتنی است تحریک طالبان پاکستان سازمانی فراگیر از گروههای شبهنظامی اسلامگراست که با ظرفیت حدود 4 تا 5 هزار جنگجو در شمال غربی پاکستان، در مناطق قبیلهای فدرال در امتداد و در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان، با هدف استقرار یک دولت اسلامی مشابه امارت طالبان در پاکستان، با دولت مرکزی پاکستان میجنگد. این گروه مسئول حملات خونین زیادی در مناطق مرزی و نیز مسئول حملات به ساختمانهای حکومتی و خشونتهای سنگین به شمول قوانین سختگیرانۀ شریعت اسلامی است. اگرچه اقدامات نظامی ارتش پاکستان، حملۀ هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده و درگیریهای داخلی باعث افول تحریک طالبان پاکستان بین سالهای 2014 تا 2018 شده بود، این گروه از زمانی که طالبان افغان توانستند بر افغانستان تسلط یابند، شدیداً تلاش نموده است خود را احیا نماید. در ژوئیه 2020، ده گروه مخالف دولت پاکستان از جمله سه شاخۀ پاکستانی وابسته به القاعده و چهار جناح اصلی که در سال 2014 از تحریک طالبان پاکستان جدا شده بودند، با تحریک طالبان پاکستان ادغام شدند. در پی این ادغامها، خشونت تحریک طالبان پاکستان نیز شتاب بیشتری گرفته است.
با این همه، این حجم از خوشبینی شاید چندان هم با واقعیت منطبق نباشد؛ چراکه مسئله با تناقضاتی بزرگ روبهروست. از یک سو، آنچه در جریان مذاکرات واگذاری قدرت بین طرف آمریکایی و طالبان افغان در «دوحه» رخ داده است، حاکی از تمرکز مذاکرات برای دریافت ضمانت از طالبانِ افغان، مبنی بر عدم اجازۀ فعالیت به شبهنظامیان خارجی در منطقۀ تحت امرشان است. از سوی دیگر، دولت پاکستان بهعنوان دوست و حامی اصلی امارت طالبان، ادامۀ همکاری گروه تحریک طالبان پاکستان با طالبان افغان را دشمنی و تهدید برای موجودیت خود تلقی خواهد نمود. با این اوصاف از یک سو، تعهد طالبان و از سوی دیگر، جلب نظر پاکستان بهعنوان مهمترین حامی طالبان، چشمانداز نقش طالبان پاکستان در آیندۀ افغانستان با تردید مواجه است؛ بهطوری که وقتی از سخنگوی طالبان افغانستان در مورد آیندۀ تحریک طالبان پاکستان در افغانستان سؤال میشود، وی از پاسخ طفره رفته و استدلال میکند که تحریک طالبان پاکستان موضوعی پاکستانی است و طالبان افغانستان هیچ ربطی با آن گروه ندارد. پیش از این نیز ذبیحالله مجاهد، سخنگو و سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان گفته بود دولت پاکستان باید خود، مشکل تحریک طالبان پاکستان را حل کند. در عین حال، سخنگوی طالبان تأکید کرده بود طالبان افغانستان مصمم است از خاک کشورشان برای فعالیتهای تروریستی علیه دیگر کشورها استفاده نشود. همزمان، برخی از نیروهای وابسته به تحریک طالبان پاکستان ادعا کردهاند که در امتداد خط دیورند، میان پاکستان و افغانستان، افراد طالبان افغان برای افراد آنها محدودیتهایی ایجاد کردهاند.
فرماندهان تحریک طالبان پاکستان میگویند طالبان افغان از آنها خواستهاند برای زندگی در مناطق تحت کنترلشان باید شبهنظامیان خود را نزد آنها ثبتنام کنند. طرف پاکستانی نیز مدعی است حکومت طالبان به آنان اطمینان داده است به هیچ گروهی اجازۀ استفاده از خاک افغانستان علیه پاکستان را نخواهد داد. قریشی، وزیر خارجه، در این خصوص گفته است رهبر افغانستان به پاکستانیها اطمینان داده است به هیچکس اجازه نخواهد داد از خاک این کشور علیه پاکستان استفاده نمایند. بهگفتۀ او، طالبان به ارتش آزادیبخش بلوچستان و تحریک طالبان پاکستان اجازۀ فعالیت علیه پاکستان از خاک افغانستان را نخواهد داد. منصور احمدخان، سفیر پاکستان در کابل نیز به یکی از رسانههای پاکستانی گفته است در صورت شکست مذاکرات صلح میان دولت این کشور و تحریک طالبان پاکستان، طالبان افغانستانی علیه آنان اقدام نظامی خواهند کرد. در مجموع از نظر مقامات پاکستانی، مقابلۀ طالبان افغان با تحریک طالبان پاکستان، آزمونی است که طالبان افغانستان اعتبار خود را برای جامعۀ جهانی برای مقابله با گروههای شبهنظامی اثبات نماید؛ چراکه اگر طالبان افغانستان نتواند پاسخگوی نگرانیهای پاکستان دربارۀ تروریسم باشد، چگونه میتواند پاسخگوی نگرانی جامعۀ جهانی در مورد تروریسم باشد.
با این حال، دولت پاکستان به دلایلی نمیتواند طالبان افغانستان را برای مبارزه با تحریک طالبان پاکستان تحت فشار قرار دهد. نخست اینکه مناطق تحت کنترل تحریک طالبان پاکستان در پاکستان، نقش عمق استراتژیک و ایدئولوژیک طالبان افغانستان را ایفا کرده و چه در شکلگیری و چه در احیای مجدد طالبان، پس از یازده سپتامبر، نقشآفرین بوده است. از یاد نباید برد که ریشۀ تفکرات طالبان، نشئتگرفته از مدارس افراطی مستقر در پاکستان در زمان اشغال شوروی است. پس از سقوط امارت اسلامی طالبان در افغانستان نیز تعداد زیادی از جنگجویان این گروه با عقبنشستن به این عمق استراتژیک، فرصت پناه و احیای دوباره یافتند. بر این اساس، رهبر تحریک طالبان پاکستان با فرماندهان و گروههای مختلف طالبان افغانستان پیوندهای محکمی دارند که عمیقاً فداکاریهای تحریک طالبان پاکستان در جنگ علیه نیروهای ایالات متحده و متحدانشان را از یاد نخواهند برد.
این لابیِ طرفدار تحریک طالبان پاکستان تأثیر بسزایی در داخل طالبان دارد و در برابر شکافهای قبیلهای و منطقهای بین طالبان افغان و پاکستان مقاومت خواهد کرد. دومین دلیل این است که طالبان افغانستان در مقابله با رقیب خود، یعنی امارت اسلامی خراسان (داعش) که فرماندهان بانفوذ سابق تحریک طالبان پاکستان و صدها جنگجوی این گروه را شامل میشود، با چالشی بزرگ مواجه خواهد شد. در این چهارچوب به نظر میرسد سران تحریک طالبان پاکستان و طالبان افغان کمکم به این باور برسند که یا این گروه را در چهارچوب طالبان افغانستان ادغام کنند یا به حلوفصل سیاسی مسئله تن دهند؛ چراکه از مشکلات طالبان افغانستان با جامعۀ جهانی آگاه بوده و میدانند که وجود گروههای خارجی در افغانستان به مشکلات طالبان با جامعۀ جهانی دامن خواهد زد. لذا هرچند احتمال توافق صلح استراتژیک سریع بین دولت پاکستان و تحریک طالبان پاکستان بسیار کم است، از آنجایی که دیپلماسی و حلوفصل سیاسی میتواند جوابگوی منافع تاکتیکی کوتاهمدت تحریک طالبان پاکستان و امارت طالبان باشد، این امیدواری وجود دارد که تحریک طالبان پاکستان به مصالحۀ سیاسی با دولت پاکستان تن دهد[۳].