اصحاب الاعراف
اصحاب الاعراف گروهی هستند که نامشان در قرآن و در ضمن آیات 46 تا 49 سوره اعراف آمده است.
معنای اصحاب الاعراف
اصحاب جمع صاحب و در لغت به معنای رفیق و ملازم است. [۱] و اعراف جمع عُرف و در لغت به معنای کشتزاری است که بالاتر از سطح چشمهها و برفراز بلندیها قرار میگیرد[۲]و برخی گفتهاند که اعراف شامل هر جای بلندی میشود.[۳] با این حال، عرف که جمع آن اعراف است، معانی گوناگون دارد؛ از جمله به بخش زبَرین کوه و توده شن، و نیز رستنگاهِ موی در پشت گردن جانوران و گاه انسان نیز عرف میگویند [۴]که در هر دو کاربرد به فارسی آن را «یال» میخوانند. اعرافِ بادها و ابرها که به بخش زبرین یا پیشین آنها اطلاق میشده است، نیز نزدیک به همین معنا میباشد.[۵]
اعراف در اصطلاح قرآنی
اعراف در اصطلاح قرآنی به معنای دیواری میان بهشت و جهنم است. [۶] برخی از مفسران در تفسیر آیات مربوط به اصحابالااعراف، مفهوم لغویِ عُرف را «هر چیز بلندپایه و مرتفع» دانستهاند [۷] [۸] [۹] و بر همین پایه، اعرافِ مورد نظر در آیات قرآن را همان حجاب میان بهشت و دوزخ [۱۰] شمرده، و غالباً در تفسیر این حجاب، آن را سوری (دیواری) میان آندو دانستهاند. [۱۱] [۱۲] [۱۳] برخی دیگر از مفسران، با در نظر داشتن کاربردهای شناخته شده عُرف، اعراف را بخش زبرین از سورِ حائل میان بهشت و دوزخ دانستهاند.[۱۴] [۱۵] [۱۶] [۱۷]
مقصود از اعراف در قرآن
مفسران مسلمان از این که اعراف در قرآن به چه معنایی آمده است، عقاید مختلفی بیان کردند.[۱۸] که بیشتر آنها به این معنا برمیگردد که مقصود از آن؛ حائلی(دیوار) میان بهشتیان و جهنمیان است. [۱۹]
بررسی آیات مربوط به اصحاب الاعراف در قرآن و روایات
در قرآن و در ضمن آیات 46 تا 49 مباحث مربوط به اصحابالاعراف و مطالب مربوط به آن بیان شده است که در ادامه به آن اشاره میشود. میفرماید:
1.وَبَینَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَی الْأَعْرَافِ رِجَالٌ یعْرِفُونَ کلًّا بِسِیمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَیکمْ لَمْ یدْخُلُوهَا وَهُمْ یطْمَعُونَ. [۲۰]
و میان آن دو [گروه] حایلی است و بر اعراف مردانی هستند که هر یک [از آن دو دسته] را از سیمایشان می شناسند و بهشتیان را که هنوز وارد آن نشده ولی [بدان] امید دارند آواز میدهند که سلام بر شما
2.وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ. [۲۱] و چون چشمانشان به سوی دوزخیان گردانیده شود می گویند پروردگارا ما را در زمره گروه ستمکاران قرار مده
3.وَنَادَی أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا یعْرِفُونَهُمْ بِسِیمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَی عَنْکمْ جَمْعُکمْ وَمَا کنْتُمْ تَسْتَکبِرُونَ. [۲۲]
و اهل اعراف مردانی را که آنان را از سیمایشان میشناسند ندا میدهند [و] می گویند جمعیت شما و آن [همه] گردنکشی که میکردید به حال شما سودی نداشت.
4.أَهَؤُلَاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لَا ینَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَیکمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ. [۲۳]
یا اینان همان کسان نبودند که سوگند یاد میکردید که خدا آنان را به رحمتی نخواهد رسانید [اینک] به بهشت درآیید نه بیمی بر شماست و نه اندوهگین میشوید
بررسی آیات فوق نشان میدهد که دو گونه صفات مختلف و متضاد برای این اشخاص ذکر شده است: در آیه اول و دوم، افرادی که بر اعراف قرار دارند چنین معرفی شدهاند که آرزو دارند وارد بهشت شوند، ولی موانعی از این امر جلوگیری کرده است به هنگامی که نگاه به بهشتیان میکنند بر آنها درود میفرستند، و میخواهند با آنها باشند، اما هنوز نمیتوانند، و به هنگامی که نظر به دوزخیان میافکنند، از سرنوشت آنها وحشت کرده و به خدا پناه میبرند، ولی از آیه سوم و چهارم استفاده میشود که آنها افرادی با نفوذ و صاحب قدرت هستند که دوزخیان را مؤاخذه و سرزنش میکنند و به واماندگان در اعراف کمک مینمایند که از آن بگذرند و به سر منزل سعادت برسند. و اما روایاتی که در زمینه اعراف و اصحاب اعراف نقل شده است نیز ترسیم کننده این دو گروه متضاد است. در بسیاری از روایات که از امامان اهل بیت (علیهم الاسلام) نقل شده است میخوانیم: نحن الاعراف: (مائیم اعراف) یا (آل محمد هم الاعراف):(خاندان پیامبر (ص)اعراف اند) و مانند این تعابیر. و در بعضی دیگر از روایات می خوانیم: هم اکرم الخلق علی الله تبارک و تعالی: (آنها گرامیترین مردم در پیشگاه خدایند) و یا هم الشهداء علی الناس و النبیون شهدائهم: (آنها گواهان بر مردماند و پیامبران گواهان آنها هستند) و روایات دیگر که حکایت دارد آنها پیامبران و امامان و صلحاء و بزرگاناند. با این حال دسته سومی از روایات نیز وجود دارد که میگوید: اصحابالاعراف واماندگانی هستند که بدیها و نیکیهایشان مساوی بوده است، یا گناهکارانی هستند که اعمال نیکی نیز داشتهاند. دراینباره حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: هم قوم استوت حسناتهم و سیئاتهم فان ادخلهم النار فبذنوبهم و ان ادخلهم الجنة فبرحمته: (آنها گروهی هستند که حسنات و سیئاتشان مساوی است. اگر خداوند آنها رابه دوزخ بفرستد بهدلیل گناهانشان است و اگر به بهشت بفرستد، به برکت رحمت اوست.) [۲۴] علاوه، احادیث متعدد دیگری در منابع تفسیری اهل سنت از حذیفة بن یمان و عبدالله بن عباس و سعید بن جبیر با همین مضمون نقل شده است. در منابع مذکور نیز شواهدی مبنی بر اینکه اصحاب اعراف، صالحان، فرشتگان و یا علما هستند به چشم میخورد.[۲۵] [۲۶].
مصادیق اصحاب الاعراف در قرآن
اکثر مفسران و عالمان مسلمان در بیان مصادیق اصحاب الاعراف اقوال مختلفی بیان کردند که تعداد آن به چهارده قول میرسد. [۲۷] [۲۸] [۲۹] اما حاصل همه آن اقوال میتواند در ضمن سه قول خلاصه شود. 1.اصحاب الاعراف عدهای از مقربین درگاه مثل پیامبران و اهل بیت الهی هستند که بر اعمال بندگان گواهی میدهند. 2. اصحاب الاعراف اشخاصی هستند که نیک و بد اعمال شان با هم یکی است. 3. اصحاب الاعراف دسته ای از فرشتگان هستند که بر بلندی اعراف شاهد و ناظر اشخاص اند و هر کسی را از صورت و قیافه اش شناسایی میکنند. [۳۰]
دیدگاه امامیه درباره اصحاب اعراف
بیشتر مفسران و عالمان امامیه با تاسی از احادیث وارد شده در این زمینه، اصحاب اعراف را پیامبران الهی و ائمه میدانند. [۳۱] [۳۲][۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶]
قول حق در اصحاب الاعراف از نگاه امامیه
از منظر امامیه قول حق قول اول است زیرا که روایات وارد شده از اهل بیت علیهمالسلام نشان میدهد که ،ائمه علیهمالسلام از مصادیق اصحاب اعراف اند. این قول با توجه به جایگاه رفیعی که آنان نزد خداوند دارند نسبت به دیگر اقوال، قوی تر به نظر میرسد. [۳۷]
دیدگاه اهل سنت درباره اصحاب اعراف
از منظر اهل سنت، اصحاب الاعراف اشخاصی هستند که اعمال خوب و بدشان مساوی است. [۳۸] [۳۹] [۴۰]؛ [۴۱] مثلا ابن عربی میگوید اصحاب اعراف کسانی هستند که خوبیها و بدیهای شان مساوی است به این معنا که یک چشم آنها به سوی بهشت و چشم دیگرشان به سوی جهنم است و منتظر فرمان الهی برای سجده هستند و وقتی سجده کردند وارد بهشت میشوند. [۴۲]
وجه جامع دیدگاه امامیه و اهل سنت درباره اصحاب الاعراف
دیدگاهی که به وجه جامع میان دو دیدگاه قبلی نظر دارد میتواند به طور مستقل و با عنوان وجه جامع و یا به عنوان دیدگاه سوم مطرح شود دیدگاهی که از اجتماع عقاید دسته اول و دوم به دست میآید. البته باید بیان کرد روایاتی که میتواند به عنوان وجه الجمع دو دیدگاه مورد استفاده قرار گیرد در منابع امامیه نیز به چشم میخورد. [۴۳] و اما تفسیر وجه الجمع دیدگاه سوم چنین است که این دو دسته روایات بیانگر حال دو گروهی است که در اعراف حضور دارند؛ به این معنا که در اعراف هم افرادی حضور دارند که اعمال خوب و بد شان به گونهای است که نه مستحق ثواب و ورود به بهشت هستند و نه مستحق عذاب و ورود به جهنم و هم افراد مقرب حضور دارند که شامل اولیای الهی از انبیاء گرفته تا اهل بیت علیهمالسلام میشود که برای کمک به آنها در اعراف حضور دارند.
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، ۱۴۱۲ ق چاپ اول، ص۴۷۵.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۹، ص۲۴۲.
- ↑ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، نشر مرتضوی، ۱۳۷۵ ش، چاپ سوم، ج ۵ ص۹۳
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ذیل ماده عرف.
- ↑ ازهری محمد، معجم تهذیب اللغه، ج۲، ص۳۴۷، به کوشش عبدالله محمدهارون و دیگران، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، ۱۴۱۲ ق چاپ اول، ص۵۶۲.
- ↑ طبری، تفسیر طبری، ج۸، ص۱۳۶.
- ↑ عبدالله بن قتیبه، تفسیر غریب القرآن، به کوشش احمد صقر، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م، ج۱، ص۱۶۸،
- ↑ ازهری محمد، معجم تهذیباللغه، ج۲، ص۳۴۶، به کوشش عبدالله محمدهارون و دیگران، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
- ↑ سوره اعراف، سوره۷، آیه۴۶.
- ↑ طبری، تفسیر طبری، ج۸، ص۱۳۶-۱۳۷.
- ↑ یحیی فراء، معانی القرآن، ج۱، ص۳۷۹، به کوشش احمد یوسف نجاتی و محمدعلی نجار، قاهره، ۱۹۷۲م.
- ↑ عبدالله بن قتیبه، تفسیر غریب القرآن، ج۱، ص۱۶۸، به کوشش احمد صقر، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
- ↑ ازهری محمد، معجم تهذیب اللغه، ج۲، ص۳۴۶، به کوشش عبدالله محمدهارون و دیگران، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
- ↑ فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی ج۱۴، ص۸۷.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ذیل عرف، به نقل از زجّاج.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، به نقل از سعید بن جبیر، قاهره، ۱۳۱۴ق،ج۳، ص۸۶،
- ↑ طباطبائی سیدمحمد حسین، المیزان، ج۸، ص۱۲۶.
- ↑ شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات، ص۲۲۳؛ راغب اصفهانی، مفردات، ص۳۳۲.
- ↑ سوره اعراف، آیه 46
- ↑ سوره اعراف، آیه 47
- ↑ سوره اعراف، آیه 48
- ↑ سوره اعراف، آیه 49
- ↑ شیخ کلینی الکافی تهران نشر دارالکتب الاسلامیه، سال 1407 قمری، چاپ چهارم، ج 2 ص 382
- ↑ سبحانی جعفر، منشور جاوید، ج۹، ص۵۲۹؛
- ↑ مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۸۹
- ↑ طباطبائی سید محمد حسین، المیزان، ج۸، ص۱۲۶
- ↑ فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۱۴، ص۹۰؛
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۸، ص۲۰۴.
- ↑ طباطبائی سید محمد حسین، المیزان، ج۸، ص۱۲۹.
- ↑ شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۷۰؛
- ↑ ملاصدرا، اسفار الاربعة، ج۹، ص۳۱۸.
- ↑ صفار قمی، بصائر الدرجات، صفار، ج۱، ص۴۵۲
- ↑ شیخ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۸۴.
- ↑ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ج۱، ص۵۹۰.
- ↑ شیخ مفید، مسارالشیعة، ص۳۱.
- ↑ https://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%81
- ↑ سیوطی، البدور السافرة، ص۳۹۹؛
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ج۸، ص۱۲۸؛
- ↑ قرطبی، جامع الاحکام القرآن، ج۷، ص۲۱۲
- ↑ بیهقی، البعث والنشور، ص۱۰۹.
- ↑ ابن عربی، فتوحات مکیه، ج۴، ص۴۷۵.
- ↑ شیخ کلینی محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۸۴.