بنی هاشم

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۸ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'نسل ها' به 'نسل‌ها')
نام بنی‌هاشم
وجه نام‌گذاری منسوب به هاشم بن عبدمناف جد دوم پیامبر (ص)
بنیان‌گذار هاشم بن عبدمناف
خاستگاه مکه
عصر پیش از اسلام
انشعاب از قُرَیش
ویژگی عهده‌دار مناصب مهم مکه• سادات از نسل‌هاشم •اولین دعوت شوندگان به اسلام در دعوت علنی •حمایت از پیامبر در تبلیغ اسلام •دارای صفات پسندیده •وجود روایاتی در مدح بنی‌هاشم
حوادث حلف‌ المطیبین• حلف‌ الاحلاف• یوم الإنذار

بنی‌هاشم تیره‌ای شریف از قریش منسوب به‌ هاشم بن عبدمناف بود. سرسلسله بنی‌هاشم عمرو نام داشته که به هاشم ملقب بوده است و جایگاهی والا میان خویشاوندانش داشته و فردی اثرگذار بوده است. بنی‌هاشم جایگاهی بالا و اثرگذار هم پیش از اسلام و هم بعد از اسلام داشتند. فرزندان هاشم بن عبدمناف، جدّ اعلای رسول خدا. به اهل بیت[۱] پیامبر اکرم، به همین جهت «بنی‌هاشم» گفته می‏شود. هاشم و اجدادش در میان عرب، مشهور به نجابت و مورد احترام بودند و رسول الله از این دودمان بود.

«بنی‌هاشم» بر اثر سکونت در مجاورت کعبه از قریش بِطاح محسوب می‌‌شدند. بنی‌‌عبدشمس بن عبدمناف، بنی مطلب بن عبدمناف و بنی‌‌نوفل بن عبدمناف از تیره‌‌های هم‌‌عرض بنی‌‌هاشم‌‌اند. آنها قبل از اسلام مناصبی از جمله سقایت و رفادت را عهده‌دار بودند و همچنین در پیمان حلف المطیبین و پیمان حلف الفضول نقش‌آفرین بودند.

احادیثی در باب فضیلت بنی‌هاشم، و این که آنها سادات اهل بهشت هستند، روایت شده‌اند. به خاطر وجود همین فضائل، اشعار شاعران سروده شده و کتاب‌هایی در باب فضائل بنی‌هاشم نوشته شده است.

تعریف بنی‌هاشم

هاشمی یا بنی‌هاشم بنابر مشهور به افرادی گفته می‌شود که از طریق پدر به هاشم بن عبدمناف منتسب هستند. [۲]

هاشم بن عبدمناف

بنی‌هاشم فرزندان هاشم بن عبدمناف جدّ اعلای رسول خدا بودند. به اهل بیت پیامبر ص به همین جهت «بنی‌هاشم» گفته می‌شود. هاشم و اجدادش در میان عرب، مشهور به نجابت و مورد احترام بودند و رسول الله از این دودمان بود. [۳] «بنی‌هاشم» بر اثر سکونت در مجاورت کعبه از قریش بِطاح [۴] محسوب می‌‌شدند. [۵] بنی‌‌عبدشمس بن عبدمناف، بنی مطلب بن عبدمناف و بنی‌‌نوفل بن عبدمناف از تیره‌‌های هم‌‌عرض بنی‌‌هاشم‌‌اند. [۶]

اقدامات و جایگاه هاشم در میان قریش

در پی درگذشت عبدمناف هاشم به همراه برادران خود نسبت به انحصاری بودن مناصب کعبه در دست بنی‌‌عبدالدار (عموزادگان خود) معترض شدند، از این رو با جمع‌‌آوری متحدانی و بستن پیمان «حلف المطیّبین» در برابر پیمان «لعقة الدم» که میان بنی عبدالدار و متحدان آنان از جمله بنی‌‌مخزوم بسته شده بود مناصب سقایت (آب دادن به حاجیان) و رفادت (طعام دادن به حاجیان) و قیادت (فرماندهی و رهبری جنگها) را برای خود بدست آورند [۷] (‌‌‌‌بنی‌‌عبدمناف) که در آن میان سقایت و رفادت به هاشم سپرده شد. [۸] و قیادت نیز در دست برادرش عبدشمس ماند. [۹]

هاشم هر ساله در اجرای مسئولیت رفادت خود به هنگام موسم حج قریش، برای پذیرایی از زائران کعبه از مشارکت و کمک‌های مالی خانواده‌‌های قریش بهره‌‌مند می‌‌شد. [۱۰] او همچنین با حفر چاه «سَجْله» [۱۱] که با گسترده شدن فضای مسجدالحرام جزو محدوده مسجد[۱۲] قرار گرفت و همچنین چاه «بَذَّر» [۱۳] در راستای منصب سقایت تلاش کرد تا در امر آبرسانی به حج‌‌گزاران را تسهیل کند.

هاشم همچنین در کار بازرگانی توانست اولین کسی باشد که برای قریش ایلاف و پیمان نامه گرفت. او توانست در پی انعقاد پیمانهای بازرگانی با شام و نیز بستن پیمانهایی با قبایل حاضر در مسیر کاروان های تجاری سفرهای تجاری قریش را به دو سفر تابستانی به سوی شام[۱۴] و زمستانی به سوی یمن و حبشه ارتقا دهد. [۱۵] و بدین شکل زمینه توسعه تجارت و فزونی ثروت در مکه و نیز گسترش ارتباطات با کشورهای همجوار را فراهم کند. به دنبال هاشم دیگر برادران او نیز معاهداتی را با شاهان سایر مناطق منعقد کردند. [۱۶]

خداوند در سوره قریش به این پیمانها با عنوان «ایلاف» [۱۷] اشاره‌‌ کرده است: «لاِیلفِ قُرَیش‌‌ ایلفِهِم رِحلَةَ الشِّتاءِ والصَّیف». [۱۸]

شاید بر اثر همین ارتباط ها بود که هاشم توانست در سال قحطی مکه که قریش دچار گرسنگی شده بودند با تهیه آرد و نان از شام [۱۹] یا فلسطین [۲۰] و درآمیختن آن با گوشت شتر با تهیه ترید و اطعام آن به مکیان لقب «هاشم» (تهیه کننده ترید) را برای خود به جا گذارد. [۲۱]

صفات و ویژگی‌های بنی‌هاشم

دوری هاشم و عبدالمطلب از بت‌‌ پرستی و دیگر ناپاکی های آن روزگار مورد تأکید برخی از منابع است [۲۲] تا جایی که برخی به استناد درخواست حضرت ابراهیم(ع)[۲۳] از خداوند برای دوری فرزندانش از عبادت بت ها که در آیه «و‌‌اِذ قالَ اِبرهیمُ رَبِّ اجعَل هذا البَلَدَ ءامِنـًا واجنُبنی وبَنِیَّ اَن نَعبُدَ الاَصنام» [۲۴] بدان تصریح شده، هاشم را از پرستش بت‌‌ بری می‌‌دانند و عدم وجود هرگونه گزارشی از بت‌‌ پرستی هاشم را مؤیّدی بر ادّعای خود قلمداد می‌‌کنند. [۲۵]

همچنین وجود صفات پسندیده‌‌ای چون جود و بخشش، دوری از رذایل و زشتی‌ها و جوانمردی برای فرزندان هاشم و عبدالمطلب (بنی‌‌هاشم و بنی عبدالمطلب) نیز در گزارش‌ها دیده می‌‌شود. [۲۶] پیمان حلف الفضول (که در آن بنی‌‌هاشم به همراه بنو زهره، بنو تمیم و بنو مطّلب متعهد شدند که از مظلوم تا ستاندن حقش دفاع کنند، اگرچه آن مظلوم در مکه غریب یا بنده باشد) نمونه‌‌ای گویا از فتوت و جوانمردی بنی‌‌هاشم و بنی‌‌عبدالمطلب است. [۲۷]

ابن‌‌عباس 7 صفت را برای بنی عبدالمطلب نام برده است که عبارت‌‌اند از: جمال، سخنوری، بخشش و جوانمردی، شجاعت، علم، صبر و بردباری و گرامی داشتن زنان. [۲۸] ابن‌‌حبیب بغدادی به نقل از کلبی آورده که از امام علی(ع)[۲۹] نیز در خصوص بنی‌هاشم و بنی‌‌امیه[۳۰] پرسیدند؛ حضرت فرمود که بنی‌‌هاشم زیبا، سخنور و جوانمرد هستند. [۳۱]

پیامبر و بنی‌‌هاشم

به رغم حمایت‌های بنی‌‌هاشم و بنی عبدالمطلب از پیامبر (ص) چه در دوره حضور در مکه و چه پس از هجرت به مدینه، پیامبر (ص) هیچ گاه امتیازی خاص برای بنی‌‌هاشم از آن جهت که از قبیله و نزدیکان او هستند قائل نشد. این در حالی است که بسیاری از منابع اهل سنّت بر احادیثی منسوب به پیامبر تأکید کرده‌‌اند که در آنها تلاش شده بنی‌‌هاشم و بنی‌‌عبدالمطلب به عنوان بهترین عرب و حتی بهترین انسان‌ها معرفی شوند. [۳۲]

اما با توجه به آن که این احادیث عموماً در دوره حکومت بنی‌‌ عباس نقل شده ممکن است در حمایت از عباسیان حاکم نقل شده باشد، از این رو باید عکس‌‌العمل های پیامبر (ص) در برابر برخی از افراد بنی‌‌هاشم را از منظر احترام آن حضرت به مؤمنان هاشمی و یاوران خود دانست.

حرام شدن زکات[۳۳] بر بنی‌‌هاشم [۳۴] و اختصاص یافتن فیء و خمس[۳۵] به آنان از احکام ویژه این تیره است [۳۶] که اعتبار آنان را در نزد خداوند نیز آشکار می‌‌کند.

پانویس

  1. ر. ک:مقاله اهل بیت
  2. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة، ج۹، ص۵۷۳
  3. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، 1376، ص79
  4. از طوایف ۲۵ گانه قریش، برخی در سرزمین بطحاء (مناطق هموار مکه) ساکن بودند که به «قریش بطاح» یا «قریش بطحاء» شهرت داشتند، و طایفه‌هایی نیز در کوه‌ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.
  5. المحبر، ص 167؛ مروج الذهب، ج 2، ص 63؛ معجم‌‌البلدان، ج 1، ص 444
  6. مروج الذهب، ج 2، ص 291 ـ 292؛ المنمق، ص 21
  7. السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج 1، ص 132؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63
  8. الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 252
  9. اخبار مکه، ج 1، ص 111
  10. الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63 ـ 64
  11. معجم البلدان، ج 3، ص 193؛ فتوح البلدان، ص 61؛ اخبار مکه، ج 1، ص 113
  12. ر. ک:مقاله مسجد
  13. فتوح البلدان، ص 61؛ معجم البلدان، ج 1، ص 361؛ اخبار مکه، ج 1، ص 113
  14. ر. ک:مقاله شام
  15. تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 242؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62؛ المنمق، ص 42
  16. تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 244؛ المحبر، ص 163؛ المنمق، ص 44
  17. تفسیر قرطبی، ج 20، ص 139؛ مبهمات القرآن، ج 2، ص 745؛ مجمع البیان، ج 10، ص 829
  18. سوره قریش/106، 1 ـ 2
  19. الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62
  20. تاریخ طبری، ج 2، ص 252؛ سبل الهدی، ج 1، ص 268
  21. البدء والتاریخ، ج 4، ص 111؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62؛ التاریخ الکبیر، ج 1، ص 4
  22. المنمق، ص 53؛ القول الجازم، ص 156
  23. ر. ک:مقاله حضرت ابراهیم(ع)
  24. سوره ابراهیم/14،35
  25. القول الجازم، ص 156
  26. کنزالدرر، ج 4، ص 53؛ القول الجازم، ص 157؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 75
  27. الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 103؛ الاغانی، ج 17، ص 290؛ المحبر، ص 167
  28. ذخائر العقبی، ص 15؛ القول الجازم، ص 157
  29. ر. ک:مقاله امام علی (ع)
  30. ر. ک:مقاله بنی امیه
  31. المنمق، ص 41
  32. شرح نهج‌البلاغه، ج 19، ص 210؛ الدرالمنثور، ج 4، ص 328 ـ 330؛ القول الجازم، ص 153
  33. ر. ک:مقاله زکات
  34. الخصال، ج 1، ص 62؛ قرب الاسناد، ص 23؛ تفسیر قرطبی، ج 8، ص 121
  35. ر. ک:مقاله خمس
  36. جامع‌‌البیان، مج 6، ج 10، ص 8؛ المغنی، ج 2، ص 714؛ المحلی، ج 7، ص 327