قیامت یا رستاخیز، میعادگاه موجودات هستی خاصه انسان ها برای حساب رسی و روز حشر انسان ها است. قاضی در دادگاه قیامت عادل و میزان عمل مردم است.قیامت در اصطلاح دینی به موقفی هولناک گفته می شود که انسان ها پس از به سر رسیدن عمر دنیا در نزد خداوند برای حساب و کتاب اعمال شان حاضر می شوند.قبل از بر پایی قیامت حوادث هولناکی در آسمان و زمین رخ می دهد که به آن اشراط الساعه می گویند و در قرآن به طور مفصل مورد بحث قرار گرفته است.اما این که چه روزی قیامت خواهد شد، کسی جز خدا از آن خبر ندارد.

==اهمیت قیامت==

در اهمیت موضوع قیامت همین بس که در حدود هزار و هفتصد آیه از قرآن یعنی نزدیک به یک سوم قرآن در باره قیامت و مسایل مربوط به ثواب و عقاب و نیز بازگشت اعمال می باشد. [۱]




روز قیامت یا روز رستاخیز در اصطلاح علوم اسلامی به زمانی اطلاق می شود که حیات دنیایی بشر به پایان رسیده و بعد از وقوع حوادث هول انگیز همه انسانها از اولین و آخرین در پیشگاه خداوند برای حسابرسی اعمال حاضر می شوند. محتویات

   ۱ اهمیت موضوع قیامت
   ۲ نامها و اوصاف قیامت در قرآن
   ۳ حوادث قیامت
   ۴ پانویس
   ۵ منابع

اهمیت موضوع قیامت

اعتقاد به معاد و قیامت یکى از ارکان اسلام و بنا بر تحقیق بعضى از محققین در حدود هزار و هفتصد آیه از قرآن مجید راجع به قیامت و ثواب و عقاب و بازگشت اعمال است، بدین طریق نزدیک به یک سوم قرآن در بیان قیامت می باشد.[۱] نامها و اوصاف قیامت در قرآن

مهمترین نامها و اوصاف قیامت در قرآن عبارتند از:

یوم الساعة، یوم القیامة، الیوم الاخر، یوم الحساب، یوم الدین، یوم الجمع، یوم الفصل، یوم الخروج، یوم الموعود، یوم الخلود، یوم عظیم، یوم الحسرة، یوم التغابن، یوم التناد، یوم التلاق، یوم ثقیل، یوم الازفة، یوم عسیر، یوم الیم، یوم الوعید، یوم الحق، یوم مشهود، یوم الوقت المعلوم، یوما عبوسا قمطریرا، یوم البعث (یوم یبعثون).[۲] حوادث قیامت

با آغاز قیامت حوادثی پی در پی اتفاق می افتاد. قرآن کریم این حوادث را اینگونه ترسیم می کند:

زمین و کوهها و دریاها:

در زمین، زلزله عظیمی پدید می آید[۳] و آنچه در اندرون آن است بیرون می ریزد[۴] و اجزای آن، متلاشی می گردد،[۵] و دریاها شکافته می شوند،[۶] و کوه ها به حرکت درمی آیند[۷] و در هم کوبیده می شوند[۸] و مانند تلّ شنی می گردند[۹] و سپس به صورت پشم حلاّجی شده درمی آیند[۱۰] و آنگاه در فضا پراکنده می شوند.[۱۱]

آسمان و ستارگان:

ماه[۱۲] و خورشید[۱۳] و ستارگان عظیمی که بعضی از آن ها میلیون ها بار از خورشید ما بزرگ تر و پر فروغ تر است به تیرگی و خاموشی می گرایند،[۱۴] و نظم حرکت آن ها به هم می خورد،[۱۵] و از جمله ماه و خورشید به هم می پیوندند[۱۶] و آسمانی که همچون سقف محفوظ و محکمی بر این جهان، احاطه کرده است سست و متزلزل می شود[۱۷] و می شکافد و از هم می درد[۱۸] و طومار آن در هم می پیچد[۱۹] و اجرام آسمانی به صورت فلزّ مذابی درمی آیند[۲۰] و فضای جهان پر از دود و ابر می شود.[۲۱]

نفخ صور اول یا شیپور مرگ:

در چنین اوضاع و احوالی است که شیپور مرگ، نواخته می شود و همه موجودات زنده زمین می میرند[۲۲] و در جهان طبیعت، اثری از حیات نمی ماند، و وحشت و اضطراب، بر جانها سایه می افکند[۲۳] مگر کسانی که از حقایق و اسرار هستی دلهای آنان غرق معرفت و محبّت الهی است.

نفخ صور دوم یا شیپور حیات:

سپس جهان دیگری که قابلیّت بقاء و ابدّیت داشته باشد، بر پا می شود،[۲۴] و صحنه گیتی با نور الهی روشن می گردد،[۲۵] و شیپور حیات به صدا درمی آید[۲۶] و همه انسان ها (بلکه حیوانات نیز)[۲۷] در یک لحظه، زنده می شوند[۲۸] و سراسیمه و هراسان همانند ملخ ها و به صورت پروانگانی که در هوا منتشر می شوند[۲۹] و با سرعت،[۳۰] محضر الهی روانه می گردند[۳۱] و همگی در صحنه عظیمی فراهم می آیند[۳۲] و غالباً می پندارند که توقّفشان در عالم برزخ به اندازه یک ساعت یا یک روز و یا چند روز بوده است.[۳۳]

ظهور حکومت الهی و انقطاع سببها و نسبها:

در آن عالم حقایق آشکار می شود[۳۴] و حکومت و سلطنت الهی، ظهور تامّ می یابد[۳۵] و چنان هیبتی بر خلایق، سایه می افکند که هیچ کس را یارای بلند سخن گفتن نیست،[۳۶] و هر کسی به فکر سرنوشت خویش است و حتّی فرزندان از پدر و مادر، و خویشان و نزدیکان از یکدیگر، فرار می کنند،[۳۷] و اساساً رشته نسب ها و سبب ها می گسلد و دوستی هایی که بر پایه منافع و معیارهای دنیوی و شیطانی بوده تبدیل به دشمنی می گردد،[۳۸] و حسرت و پشیمانی از تقصیرهای گذشته، دلها را فرا می گیرد.[۳۹]

محکمه عدل الهی:

آنگاه دادگاه عدل الهی، تشکیل می شود و اعمال همه بندگان حاضر می گردد[۴۰] و نامه های اعمال، توزیع می شود[۴۱] و انتساب هر کاری به فاعل آن، چنان آشکار است که دیگر نیازی نیست که از کسی بپرسند چه کرده ای؟[۴۲] در این دادگاه، فرشتگان و پیامبران و برگزیدگان خدا به عنوان شهود حضور دارند[۴۳] و حتّی دست و پاها و پوست بدن ها گواهی می دهد[۴۴] و حساب همه مردم به دقّت، رسیدگی و با میزان الهی، سنجیده می شود[۴۵] و براساس عدل و قسط درباره ایشان داوری می گردد،[۴۶] و هر کس نتیجه سعی و کوشش خود را می یابد،[۴۷] و به نیکوکاران، ده برابر پاداش داده می شود،[۴۸] و هیچ کس بار دیگری را نمی کشد،[۴۹] امّا کسانی که دیگران گمراه کرده اند علاوه بر گناهان خودشان، معادل گناهان گمراه شدگان را نیز بردوش می کشند.[۵۰] (بدون این که از گناهان آنان کاسته شود) همچنین عوض و بدلی از کسی پذیرفته نمی شود،[۵۱] شفاعت کسی مقبول نمی گردد[۵۲] مگر شفاعت کسانی که از طرف خدای متعال، مأذون باشند و براساس معیارهای مرضیّ خدا شفاعت کنند.[۵۳]

به سوی اقامتگاه ابدی:

سپس حکم الهی اعلام شده[۵۴] نیکوکاران و تبهکاران از یکدیگر جدا می شوند[۵۵] و مؤمنان، روسفید و شاد و خندان به سوی بهشت،[۵۶] و کافران و منافقان، رو سیاه و اندوهگین و با ذلّت و خواری به سوی دوزخ، روانه می گردند[۵۷] و همگی از دوزخ، عبور می کنند[۵۸] در حالی که از چهره مؤمنان نور می تابد و راهشان را روشن می سازد[۵۹] و کافران و منافقان در تاریکی به سر می برند. منافقانی که در دنیا با مؤمنان، اختلاط داشتند آن ها را صدا می زنند که رو به سو ما کنید تا از نور شما استفاده کنیم، و پاسخ می شنوند که باید برای اکتساب نور، به عقب (به دنیا) برگردید! باز می گویند: مگر ما در دنیا با شما نبودیم؟ و پاسخ می شنوند: چرا، در ظاهر با ما بودید ولی خودتان را گرفتار کردید و دل هایتان دچار شکّ و تردید و قساوت شد و امروز، کارتان یکسره شده و از شما و از کافران، عوضی پذیرفته نمی شود و سرانجام، کافران و منافقان در کام دوزخ فرو می روند.[۶۰]

هنگامی که مؤمنان به بهشت نزدیک می شوند درهای آن گشوده می شود و فرشتگان رحمت به استقبال آنان می آیند و با سلام و احترام، مژده سعادت ابدی به ایشان می دهند.[۶۱] و از دیگر سو، هنگامی که کافران و منافقان به دوزخ می رسند درهای آن باز می شود و فرشتگان عذاب، با خشونت آنان را مورد سرزنش قرار داده به ایشان وعده عذاب ابدی می دهند.[۶۲] پانویس

قاموس قرآن ج۶ ص۵۴ پرسمان قرآنی معاد, سید علی هاشمی زلزال:۱/ حجّ: ۱/ واقعه:۴/ زلزال:۲/ انشقاق:۴. الحاقّه:۱۴ / فجر:۲۱. تکویر:۶/ انفطار:۳ کهف: ۴۷/ نحل:۸۸/ طور:۱۰/ تکویر: ۲. الحاقّه:۴ . واقعه:۵. مزّمل: ۱۴. معارج:۹ / قارعه: ۵. طه: ۱۰۷.۱۰۵ / مرسلات:۱۰. القیامه:۸ تکویر:۱. تکویر: ۲. انفطار:۲ القیامه:۹. طور:۱ / الحاقّه: ۱۶. الرحمن:۳۷ / مزّمل:۱۸ / مرسلات:۹ / نبأ:۱۹/ انفطار:۱/ انشقاق:۱. انبیاء:۱۰۴/ تکویر: ۱۱. معارج: ۸. فرقان:۲۵ / دخان:۱۰. زمر: ۶۸/ الحاقّه: ۱۳/ یس: ۴۹. نمل: ۸۹.۸۷. ابراهیم:۴۸/ زمر: ۶۷/ مریم: ۳۸/ ق: ۲۲. زمر: ۶۹. زمر:۶۸ / کهف:۹۹/ ق: ۲۰ و ۴۲ / نبأ: ۱۸ / نازعات:۱۳/ مدّثر:۸ / صافّات:۱۹. انعام:۳۸/ تکویر:۵. کهف:۴۷/ نحل: ۷۷/ قمر:۵۰/ نبأ: ۱۸. قارعه:۴ / قم:۷. ق:۴۴ / معارج: ۴۳. یس:۵۱ / مطفّفین:۳۰/ القیامه: ۱۲ و ۳۰. کهف:۹۹ / تغابن:۹ / نساء:۸۷/ انعام:۱۲ / آل عمران:۹ / هود:۱۰۳. روم:۵۵/ نازعات: ۴۶ / یونس:۴۵/ اسراء: ۵۲ / طه: ۱۰۴.۱۰۳/ مؤمنون:۱۱۳. ابراهیم:۲۱ / العادیات:۱۰/ الطارق:۹/ ق:۲۲/ الحاقّه: ۱۸. حجّ:۶۵/ فرقان:۲۶/ غافر:۱۶/ انفطار:۱۹. هود:۱۰۵/ طه: ۱۰۸ و ۱۱۱/ نبأ:۳۸. عبس: ۳۷.۳۴/ شعراء:۸۸/ معارج:۱۴.۱۰/ لقمان:۳۳. زخرف:۶۷. انعام:۳۱ مریم:۳۹/ یونس:۵۴. آل عمران:۳۰/ تکویر:۱۴ / اسراء:۴۹. اسراء: ۱۴.۱۳ و ۷۱/ الحاقّه: ۱۹و۲۵ / انشقاق: ۷و۱۰. الرحمن: ۳۹. زمر:۶۹/ بقره:۱۴۳/ آل عمران:۱۴۰/ نساء:۴۱ / هود:۱۸/ حجّ:۷۸/ ق:۲۱. نور:۲۴/ یس:۶۵/ فصّلت: ۲۱.۲۰. اعراف:۹.۸ / انبیاء:۴۷/ مؤمنون: ۱۰۳.۱۰۲/ قارعه: ۸.۶ . یونس: ۵۴ و ۹۳/ جاثیه:۱۷/ نحل:۷۸/ زمر: ۶۹.۷۵. النجم:۴۱.۴۰ / بقره:۲۸۱و۲۸۶/ آل عمران: ۲۶و۱۶/ انعام:۷۰/ هود:۱۱۱/ ابراهیم:۵۱/ طه:۱۵ /غافر:۱۷/ جاثیه:۲۲/ طور:۲۱/ مدّثر:۳۸/ یس: ۵۴. انعام:۱۶۰. النجم:۳۹/ انعام:۱۴۶/ فاطر:۱۸ /زمر:۷. النحل:۲۵/ عنکبوت:۱۴. ضمناً از اینجا می توان حدس زد که کسانی هم که موجب هدایت دیگران شده اند ثواب مضاعف خواهند داشت چنان که صریحاً در روایات آمده است. بقره:۴۸ و ۱۲۳/ آل عمران:۹۱/ لقمان:۳۳/ مائده:۳۶/ حدید:۱۵. بقره: ۴۸و۱۲۳ و ۲۵۴/ مدّثر:۴۸. انبیاء:۲۸/ بقره:۲۵۵/ یونس:۳/ مریم:۸۷/ طه:۱۰۹/ سبأ:۲۳/ زخرف:۸۶. اعراف:۴۴. انفال:۳۷/ روم: ۴۴.۴۳.۱۶.۱۴/ شوری:۷/ هود: ۱۰۸.۱۰۵/ یس:۵۹. زمر:۷۳/ آل عمران:۱۰۷/ مریم:۸۵/ القیامه:۴۲.۲۴/ مطفّفین:۲۴/ غاشیه:۸. زمر:۷۱.۶۰/ آل عمران:۱۰۶/ انعام:۱۲۴/ یونس:۲۷/ مریم:۸۶/ طه: ۱۰۱، ۱۲۶.۱۲۴/ ابراهیم:۴۳/ قمر:۸/ معارج:۴۴/ غاشیه:۲/ اسراء:۷۲/ عبس:۴۰. مریم: ۷۲.۷۱. حدید:۱۲. حدید: ۱۵.۱۳/ نساء: ۱۴۰. زمر:۷۳/ رعد:۲۲و ۲۴.

   نک: آیت الله مصباح یزدی، آموزش عقاید ۲: ۸۰.۷۵.

منابع

   شیعه در اسلام، علامه سید محمدحسین طباطبایى، صفحه ۱۶۴.
   پرسمان قرآنی معاد، سید علی هاشمی.
   قیامت یا روز حسرت عظیم،علیرضا زکی زاده رنانی.
  1. قاموس قرآن ج۶ ص۵۴