الگو:جعبه اطلاعات زندگی‌نامه پیامبران

ام سلمه یکی از همسران رسول خدا (صلی الله علیه) است که بعد از شهادت همسر اولش در حالی که بیست و پنج سال داشت به همسری پیامبر درآمد، مُرّة بن کعب جد مشترک پیامبر (صلی الله علیه) و ام سلمه می‌باشد.

وی در دوران حضور خود در کنار حضرت همواره حامی وی بود و در رویدادهای مختلف و رخدادها در کنار حضرت بود. خانه ام سلمه به سبب پختگی، تیزهوشی و درایت وی محل تصمیم‌گیری برخی امور بود و به سبب همین برخی از همسران رسول خدا (صلی الله علیه) نسبت به وی حسادت می‌کردند.

وی نقش‌هایی در شان نزول برخی از آیات داشته و راوی روایت‌های فراوان به‌ویژه درباره رویدادهای تاریخی و نیز فضیلت‌های اهل‌بیت (علیه‌السلام) بوده است. وی از کسانی است که در تشیع جنازه حضرت زهرا (سلام الله علیها) شرکت کرده است.

نام و نسب ام سلمه

ام سلمه، کنیه یکی از امهات المؤمنین از همسران گرامی پیامبر اسلام(صلی الله علیه) است که نامش قبل از اسلام، هند، یا رمله بود. [۱] پدرش سهیل [۲] و یا حذیفه با کنیه ابی‌مغیره، ملقب به زاد الرکب، [۳] از تیره بنی‌مخزوم از قبیله قریش بود و مادرش نیز عاتکه نام داشت[۴].

ازدواج اول ام سلمه

شوهر اوّل ام سلمه، أبی سلمة بن عبدالأسد، برادر رضاعی پیامبر بود [۵] که در جنگ احد مجروح شد و بعد از مدتی در اثر همین جراحت به شهادت رسید[۶].

ام سلمه از زنان بزرگ صدر اسلام به شمار می‌‏رفت که به اتفاق همسرش جزو مهاجران به حبشه بودند؛ [۷] و با انتشار خبر خودداری مشرکان از اذیت و آزار مسلمانان، به مکه بازگشته؛ اما بعد از اطلاع از دروغ بودن این خبر، مجدداً به حبشه مهاجرت نمودند. سرانجام آنها به مکه برگشته و بعد از مدتی نیز به مدینه هجرت نمودند[۸]. بر طبق برخی گزارش‌ها ام سلمه اولین زنی بود که به مدینه مهاجرت نمود. [۹]

ام سلمه از همسر اولش چهار فرزند به نام‌های عمر، سلمه، زینب و دره داشت[۱۰].

ازدواج ام سلمه با پیامبر

ام سلمه قصد داشت بعد از ابوسلمه دیگر با کسی ازدواج ننماید؛ اما خود ابوسلمه وی را از این کار بازداشت و به وی سفارش کرد تا بعد از او همسری برگزیند. [۱۱] ام سلمه که جواب خواستگارانی؛ مانند ابوبکر و عمر را رد کرده بود. در جواب خواستگاری پیامبر(صلی الله علیه) گفت که من زن غیرت‌مندی هستم (نمی‌‏توانم دیگر همسران شوهرم را تحمل کنم، نمی‌توانم غیر از شوهر اول کسی را به عنوان شوهر برگزینم و یا... ‏) و کودکان خردسالی هم دارم و هیچ‌یک از اولیای من نیز در این‌جا حضور ندارند!

پیامبر(صلی الله علیه) در پاسخ به او پیام فرستاد که خداوند کودکانت را کفایت می‌کند و من از پروردگار می‏‌خواهم که غیرت تو را از میان ببرد و خویشاوندان تو نیز به این کار راضی خواهند شد[۱۲].

سرانجام ام سلمه بعد از شهادت شوهرش در شوال سال چهارم هجری[۱۳] با پیامبر(صلی الله علیه) ازدواج کرد.

البته گزارش‌هایی وجود دارد که تاریخ این ازدواج سال دوم هجرت و قبل از جنگ بدر، [۱۴] و یا بعد از آن بود[۱۵].

شایان گفتن است که گزارش‌های اخیر با شهادت ابوسلمه در جنگ احد سازگار نیست.

ام سلمه دست کم به مدت هفت سال با رسول خدا (صلی الله علیه) زندگی مشترک داشت[۱۶]؛ اما از ایشان صاحب فرزند نشد[۱۷].

جایگاه ام سلمه نزد پیامبر

پیامبر(صلی الله علیه) به این بانو علاقه‌ای خاص داشت. این همسر پیامبر علاوه بر آن‌که زنی زیباروی بود که موجب حسادت عایشه قرار می‌گرفت، بانویی عاقل و تیزبین بود که گاه پیامبر(صلی الله علیه) با او مشورت می‌‌کرد[۱۸].

امام صادق (علیه‌السلام) در مورد شخصیت او فرمود: ام ‌سلمه پس از خدیجه برترین همسر رسول خدا بود[۱۹] در جریان حدیث کساء، آیه تطهیر در خانه ام سلمه نازل شد و آن‌جا بود که از پیامبر (صلی الله علیه) پرسید، آیا من در شمار اهل‌بیت نیستم؟ پیامبر(صلی الله علیه) فرمود: تو بر خیر و نیکی هستی (اما از اهل‌بیت نیستی). [۲۰]

ام سلمه در غزواتی؛ مانند «مُرَیسیع»، «خیبر»، «حدیبیه»، «خندق»، «فتح مکه» و «حنین»، رسول خدا(صلی الله علیه) را همراهی کرد. [۲۱]

همچنین گزارش شده است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه) در جریان اجرای عقد اخوت میان مسلمانان، بین ام سلمه و صفیه نیز عقد اخوت برقرار نمود. [۲۲]

ام سلمه در قرآن

نام و یاد بسیاری از افراد در قرآن ذکر شده که برخی از آنان افتخار را برای خود جاودانه کرده‌اند و برخی دیگر نامشان در ردیف بدکاران و ستمگران، ماندگار شده است. در این میان، ام سلمه بانویی است که آیاتی چند در مورد او نازل شده است و مفسران در شأن نزول برخی از آیات، به او اشاره نموده‌اند:

  1. برخی از مفسران قرآن بر این عقیده اند که آیه شریفه:   «هَلْ جَزاءُ الْاِحْسانِ اِلاَّ الْاِحْسان»[۲۳] [؟–؟]   «آیا پاداش نیکویی، جز نیکی است؟» در مورد ام سلمه، نازل شده است.
  2. روزی ام سلمه از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه) پرسید: ای پیامبر خدا! چرا نام مردان در جریان هجرت، ذکر شده است، اما به زنان اشاره‌ای نشده است؟ خداوند در پاسخ او، این آیه را بر پیامبرش فرو فرستاد:   «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُم اِنّی لا اُضیعُ عَمَل عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ اَوْ انثی»[۲۴] [؟–؟]   «خداوند دعای آنان را اجابت کرد که من هرگز عمل عمل کننده ای را ـ خواه مرد باشد یا زن ـ ضایع نمی‌کنم.»
  3. ام سلمه بیشتر لباس سفیدی می پوشید که دو بند در پشت آن قرار داشت و آویزان می‌شد. عایشه با تمسخر به حفصه همسر دیگر پیامبر(صلی الله علیه)، می‌گفت: نگاه کن، آنچه در پشت ام سلمه آویزان است، همانند زبان سگ می‌باشد و گفته‏‌اند آن دو نفر، ام سلمه را به سبب کوتاهی قدش مسخره می‌کردند. از این رو آیه نازل شد که:   «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی اَنْ یَکوُنوُا خَیْرا مِنْهُم، وَ لا نِساء مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنَّ خَیْرا مِنْهُنَّ.»[۲۵] [؟–؟]   «ای کسانی که ایمان آوردید، گروهی از شما، گروه دیگر را مسخره نکند؛ چه بسا از آنها بهتر باشند و هیچ یک از زنان، زنان دیگر را مسخره نکند، چرا که شاید، آن زنان، از مسخره کنندگان بهتر باشند.»

وفاداری ام سلمه نسبت به اهل‌بیت

وی از میان همسران پیامبر، ارادت ویژه‌ای به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و فرزندانش داشت، به گونه‌ای که زمان وضع حمل حضرت فاطمه(سلام الله علیها) حاضر بود و به فرمان پیامبر(صلی الله علیه) در گوش فرزندش امام حسن (علیه‌السلام) اذان و اقامه گفت. [۲۶]

این بانوی گرامی، بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه) همواره در کنار اهل‌بیت(علیه‌السلام) بود و در حمایت از آنها می‌‌کوشید، تا آن‌جا که در جریان مصادره فدک از حضرت زهرا(سلام الله علیها) دفاع کرد و در آن سال از عطا محروم ماند[۲۷].

او همچنین با نقل سخنان رسول خدا(صلی الله علیه)، ولایت امام علی (علیه‌السلام) و منزلت ایشان نزد پیامبر را به مسلمانان یادآور می‌شد[۲۸].

هنگام بیعت گرفتن اجباری از امام علی(علیه‌السلام)، وی به همراه ام ایمن نوبیه همسر دیگر پیامبر (صلی الله علیه)، اجبارکنندگان را به حسادت متهم ساختند. [۲۹]

گزارش‌های دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که تطبیق آن با دیگر حوادث دشوار است. به عنوان نمونه گزارش شده است:

الف) پیامبر اسلام(صلی الله علیه) بعد از ازدواج با ام سلمه، مسئولیت نگهداری حضرت زهرا (سلام الله علیها)را به ایشان سپرد. [۳۰]

ب) در جریان عروسی حضرت زهرا(سلام الله علیها) در میان همسران پیامبر (صلی الله علیه) گفت‌وگو شد که مراسم در خانه کدام یک از آنها باشد که در نهایت، منزل ام سلمه انتخاب شد. [۳۱]

امین و مورد اعتماد اهل‌بیت

اعتماد اهل‌بیت(علیه‌السلام) به این بانو آن‌چنان بود که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) وصیت کرد تا ‌ام سلمه در مراسم خاک‌سپاری‌اش حضور داشته باشد؛ لذا وی از محل دفن آن‌حضرت آگاه بود[۳۲]. و ده‌ها سال بعد امام حسین (علیه‌السلام) هنگام خارج‌شدن از مدینه، وصیت‌‌نامه و دیگر امانت‌‌ها را به‌ وی سپرد و از او خواست هرگاه فرزندش نزد وی آمد، آنها را به او تحویل دهد. پس از شهادت امام حسین(علیه‌السلام) زمانی که امام سجاد به دیدن ام سلمه آمد، آن امانت‌ها را به ‌حضرتشان بازگرداند[۳۳].

ام سلمه راوی احادیث و روایات

از ام سلمه احادیث و روایات زیادی از شیعه و اهل‌سنت در زمینه‌های مختلف تاریخی، اخلاقی، فضیلت اهل‌بیت(علیه‌السلام) و... نقل شده است[۳۴].

وی احادیث مهمی؛ مانند حدیث کساء، [۳۵] حدیث «عَلِی‏ مَعَ‏ الْقُرْآنِ‏ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ»؛ [۳۶] حدیث «مَنْ‏ کنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِی مَوْلَاهُ»، [۳۷] خبر شهادت امام حسین(علیه‌السلام) در کربلا [۳۸] و... را روایت نمود.

وفات ام سلمه

تاریخ تولد ام سلمه مشخص نیست، اما در برخی کتب، وفات وی را در رمضان و یا شوال سال 59، [۳۹] سال 60 و یا در اوائل خلافت یزید گزارش کرده‌اند. [۴۰]

اما گزارش صحیح‌تر آن است که ایشان در سال 61 هجری و مدتی بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) رحلت کردند. گزارش اخیر در یکی از کتب معتبر اهل‌سنت که به زندگی صحابه می‌پردازد، نقل شده و سن ایشان هنگام رحلت 84 سال اعلام شده است[۴۱] وی آخرین همسر پیامبر(صلی الله علیه) بود که از دنیا رفت. [۴۲].

ابوهریره، [۴۳] یا برادرزاده وی عبدالله بن عبدالله بن ابی امیه [۴۴] و یا سعید بن زید بر ایشان نماز خوانده و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. [۴۵]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 4، ص 1920، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق
  2. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، تحقیق، عطا، محمد عبدالقادر، ج 8، ص 69، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق
  3. الاستیعاب، ج 4، ص 1920؛ این لقب به جهت شهرتش در بخشش و کرم به وی داده شد
  4. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج 6، ص 340، بیروت، دار الفکر، 1409ق
  5. الطبقات الکبری، ج ‏1، ص 87
  6. الاستیعاب، ج ‏4، ص 1682
  7. الاستیعاب، ج ‏4، ص 1920
  8. ابن حجر عسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عادل احمد، عبدالموجود، علی محمد، معوض، ج 8، ص 404، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق، 1995م
  9. الاستیعاب، ج 4، ص 1939
  10. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ج 1، 430، ریاض، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق
  11. الإصابة، ج ‏8، ص 343
  12. الطبقات الکبری، ج ‏8، ص 71
  13. الاستیعاب، ج 1، ص 45
  14. طبری، أبوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الطبری‏(تاریخ الأمم و الملوک)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبوالفضل، ج 11، ص 604، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق، 1967م
  15. الاستیعاب، ج ‏4، ص 1921
  16. مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابی‌بکر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقیق، نوایی، عبدالحسین، ص 160، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، 1364ش
  17. محمد بن اسحاق بن یسار، سیرة ابن اسحاق(کتاب السیر و المغازی)، ص 260، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی‏، چاپ اول‏، 1410ق
  18. صالحی دمشقی‏، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 5، ص 79، بیروت، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1414ق
  19. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 419، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش
  20. عسکری، امام ابومحمد حسن بن علی، التفسیر المنسوب الی الامام العسکری ع، ص 376، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، 1409ق
  21. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق، مارسدن جونس، ج 2، ص 467، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ سوم، 1409ق
  22. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب ع، ج 2، ص 185، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق
  23. الرحمن/60
  24. آل عمران/195
  25. حجرات/11
  26. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏43، ص 255، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق
  27. طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 124، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق
  28. بحار الأنوار، ج ‏22، ص 222
  29. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق، مصحح، انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 867، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق
  30. دلائل الامامة، ص 82
  31. بحار الانوار، ج ‏43، ص 95
  32. دلائل الإمامة، ص 133
  33. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏1، ص 304، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق
  34. الإصابة فی تمییز الصحابة، ج ‏8، ص 344
  35. کافی، ج ‏1، ص 287
  36. ابن بابویه الرازی، منتجب الدین علی بن عبیدالله، الأربعون حدیثا عن أربعین شیخا من أربعین صحابیا فی فضائل الإمام أمیر المؤمنین ع، ص 73، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، چاپ اول، 1408ق
  37. شیخ مفید، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 79، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق
  38. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 130، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق
  39. الاستیعاب، ج ‏4، ص 1921
  40. الاستیعاب، ج ‏4، ص 1921
  41. الإصابة، ج 8، ص 344
  42. تاریخ‏ الطبری، ج ‏11، ص 604
  43. الإصابة، ج 8، ص 344
  44. تاریخ‏ الطبری، ج ‏11، ص 604
  45. الاستیعاب، ج ‏4، ص 1921