کاربر:Aabedini/صفحه تمرین

از ویکی‌وحدت

بیت العزه

این کلمه در قرآن به کار نرفته و در روایات شیعه هم نامی از آن به میان نیامده است. امّا در منابع روایی اهل سنّت کاربرد دارد. از جمله زرکشی در البرهان و سیوطی در الاتقان روایتی را از ابن ابن عباس نقل کرده اند که می گوید: « قرآن از ذکر جدا شد پس در بیت العزه آسمان دنیا نهاده شد، پس جبرئیل آن را (به تدریج) بر پیغمبر(ص) فرود می آورد»[۱]. از این رو بیت العزه در احادیث اهل سنّت همان بیت المعمور مصطلح در روایات شیعه است که قرآن به یکباره و بطور دفعی از لوح محفوظ به آن (بیت العزه) نازل شده است.

ام الکتاب

مراد از ام الکتاب: آیات محکم، لوح محفوظ و بر اساس برخی روایات، سوره حمد است.

معنای لغوی

ام در لغت به مادر، اصل، مرجع، جماعت و دین معنا شده و کتاب نیز در اصل مصدر به معنای نوشته های درون کتاب، صحیفه و مطالب نوشته شده در آن، و نیز در معانی اثبات، تقدیر، فرض، عزم، امر واجب، حکم، فرمان و آئین استوار آمده است.

کاربردهای قرآنی

این واژه در مجموع سه بار در آیات قرآن در معانی زیر به کار رفته است:

آیات محکم در آیه ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ... ﴾[۲]؛ اوست آن‏كه اين كتاب را بر تو فروفرستاد. بخشى از آن، آياتى است با معانى استوار و روشن كه بخش مرجع اين كتاب است و ساير آيات به آنها تفسير می شود...، در این آیه، «ام» با استناد به معنای لغوی آن یعنی اصل، مرجعی است که چیز و چیزها به آن رجوع می کند و «محکمات» نیز به این دلیل « ام الکتاب» خوانده شده که مرجع آیات متشابه است[۳].

لوح محفوظ در آیه﴿ ﴾

کاربردهای حدیثی

کتاب مکنون

فترت نزول قرآن

معنای لغوی

واژة «فترت» بر وزن «فَعْلَه» از مادة «فَتَرَ» هم وزن «شَجَرَ» در لغت به سكوني كه بعد از شدّت و ضعفي كه بعد از قوّت حاصل مي شود، گفته مي شود.

کاربردهای قرآنی

این واژه در مجموع در آیات قرآن سه بار در معاني زير به كار رفته است : 1- ضعف و سستي در آیه «يُسَبّتون اللّيلَ و النَّهارَ لايَفْترُونَ»[۴] 2- از مادة «تفتير» به معناي سست و سبك گردانيدن در آیه «لايُفَتَّرُ عنهم و هُمْ فيهِ مبلسون»[۵] 3- فاصله بين بعثت پيامبر اسلام (ص) و حضرت عيسي (ع) در آیه «يا أهْلَ الكتاب قدجاءَ كم رَسولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ علي فَتْرَهٍ من الرُّسُلِ ...»[۶] در كاربردهاي قرآني واژة «فترت»، دو مورد اوّل از نظر معنايي با معناي لغوي اين كلمه هم خواني دارد. معناي مورد سوم نيز به نوعي با معناي لغوي مرتبط است زيرا وقتي جامعه انساني از هدايت تشريعي ـ كه به وسيله انبياء صورت مي گيرد ـ محروم مي ماند، مبتلا به نوعي ضعف و سستي بعد از قوت و استحكام مي شود.

معنای اصطلاحی واژه فترت

فترت در اصطلاح علوم قرآني به معناي عدم نزول وحي بر پيامبر (ص) است و از ظاهر معناي اصطلاحي آن بر مي آيد كه با هيچ يك از معاني لغوي و كاربردهاي قرآني آن، ارتباطي ندارد.

مدت فترت نزول قران

مدت اين دوره را؛ سه سال؛ پنجاه روز، چهل روز، بيست و پنج روز، نوزده روز، پانزده روز، دوازده روز، سه روز و دو روز نقل كرده اند كه مقاتل مدت آن را؛ چهل روز، ابن عباس پانزده روز و ابن جريح دوازده روز ذکر کرده است.

موارد فترت نزول قرآن

از نظر قائلين به فترت، موارد فترت نزول قرآن را مي توان در چهار مورد زير بيان كرد :

بعد از نزول آيات اوليه سوره علق و پيش از نزول سوره مدّثر: پس از نزول آيات اوليه سورة علق به مدت سه سال و طبق برخي نقلها چهل روز و برخي ديگر پانزده روز، نزول وحي قطع شد و بعد از آن سورة مدّثر از ديدگاه گروهي آية «فاصدَع بِما تُؤْمرُ ...» (حجر، 95) نازل شد. هدف از اين انقطاع وحي را گروهي دعوت سرّي و پنهاني سه ساله پيامبر (ص) و گروهي رفع نگراني آن حضرت و افزون شدن شوق و انسش و آمادگي بهتر براي بيان وحي، و برخي نيز ترس پيامبر (ص) از نخستين وحي الهي دانسته اند. منشأ این دیدگاه، روایات بیانگر فترت نزول قرآن بعد از سوره علق و نیز روایاتی است مدت نزول قران را بیست سال ذکر کرده، در حالیکه  پيامبر (ص) بيست و سه سال ـ سيزده سال در مكه و ده سال در مدينه ـ به تبليغ رسالت خود پرداخته و بر اساس ین روایات سه سال نخست رسالت پیامبر(ص) به عنوان فترت نزول قرآن ذکر شده است.


=جمع بندی و نتیجه گیری=

التفسیر الکاشف

التفسیر الکاشف، تفسیری است به زبان عربی که توسط علامه محمّد جواد مغنیه در هفت جلد تألیف شده است. این اثر تفسیری را موسی دانش در هشت جلد به زبان فارسی ترجمه کرده و آن توسط بوستان كتاب قم( انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) در سال1378 هجری شمسی چاپ شده است.

شرح حال مؤلف

محمّد جواد مغنیه در سال 1904 میلادی در روستای طبریا از توابع شهر صور متولّد شد. خاندان پدری وی، از جمله پدر و پدر بزرگ ایشان، از روحانیان مشهور و با نفوذ منطقه جبل العامل، و خاندان پدری وی نیز از سادات معروف به آل شرف الدین بودند. مغنیه در کودکی مادر خود را از دست داد و همراه پدرش به مدّت چهار سال در نجف اشرف ساکن شد و در طول این چهار سال، خواندن و نوشتن و صرف و نحو را فرا گرفت. ایشان در نه سالگی با پدرش شیخ محمود به لبنان بازگشت و در ده سالگی پدرش از دنیا رفت. بعد از فوت پدرش، سرپرستی وی و برادر دیگرش احمد را، برادر بزرگشان شیخ عبدالکریم به مدّت دو سال بر عهده گرفت و در این زمان وی زندگی نسبتا راحتی داشته و امّا با مهاجرت برادر بزرگشان به نجف اشرف، وی برای تامین مخارج زندگی مجبور به سفر به بیروت شد و بعد از مدّتی به نجف مهاجرت کرد و در آنجا به فراگیری علوم حوزوی همون صرف و نحو، منطق، معانی و بیان، فقه و اصول پرداخت و از محضر اساتیدی همچون شیخ محمد سعید فضل الله، شیخ محمّد حسین کربلایی و آیت الله خویی تلمّذ نمود. ایشان در سال 1396 به لبنان بازگشته و در روستای محرومی به نام ‌«معرکه» به مدّت دو سال به تبلیغ مباحث دینی پرداخت و سپس به روستای دیگری به نام «طیرحرفا» که از روستاهای خوش آب و هوای نزدیک مرز فلسطین با لبنان مهاجرت کرد. مغنیه در سال 1948 برای احراز دادگاه عالی جعفری به بیروت عازم شد و از سال1948 تا 1967 به عنوان مستشار این دادگاه خدمت نمود و بعدها به رتبه قاضی و حتّی ریاست بر دادگاه عالی جعفری نیز منصوب شد و در زمان تصدّی این مسوولیت بخشی از قوانین را به نفع شیعیان تغییر داد و در استخدام مستشاران و قضات سختگیری نمود و برای این کار آزمون ورودی تعیین کرد و در طول مدّت قضاوت و ریاست خود بر دستگاه قضا به دلیل ممانعت از ورود افراد نالایق، که گاها هم از خانواده حکومتی بوده، و عدم جانبداری از دستور وزیران و سایر افراد صاحب منصب و همچنین حکم دادن بر علیه برخی از وزیران و کارگزارن حکومتی، بارها از مقام خود تنزّل یافت.

روش تفسیری

مغنیه در تفسیر سوره¬های قرآن، در ابتدای بعضی سوره¬ها به مکی و مدنی بودن سوره اشاره، و اگر درباره مکان نزول سوره¬ای و یا آیاتی از یک سوره اختلاف باشد، آن را ذکر می¬کند. برای مثال در تفسیر سوره حمد، به اختلاف نظر مفسّران در مکی و مدنی بودن این سوره، که برخی آن را مکّی، گروهی مدنی و عدّه¬ای دارای دو نزول مکّی و مدنی دانسته¬اند، اشاره کرده و بحث در خصوص این اختلاف اقوال را به دلیل عدم تأثیر آن در معنای آیات، بی¬فایده می¬داند

گرایش تفسیری

منابع تفسیر
  1. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج1، ص290؛ سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج1، ص 154.
  2. آل عمران: 7
  3. طباطبایی، محمد حسین، المیزان،ج3، ص30، و نیز رجوع شود به: قطب، سید، فی ظلال القرآن، ج1، ص69؛ آلوسی، محمود،روح المعانی، ج2، ص78؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان،ج2، ص698.
  4. انبياء: 20
  5. زخرف: 75
  6. مائده: 19