کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین
دانشگاه الازهر - غزه یک دانشگاه فلسطینی است که در سال 1991 پس از میلاد تأسیس شد تا یک موسسه آموزش عالی فلسطینی باشد که جاه طلبی های مردم فلسطین را برآورده می کند و نمادی از بخشش و بخشش است. دانشگاه الازهر یک مؤسسه آموزشی مستقل و غیرانتفاعی است که هدف آن پاسخگویی به نیازهای جامعه فلسطین و عرب به منابع انسانی واجد شرایط در رشته های مختلف شناختی، تحقیقات علمی کاربردی و توسعه پایدار با تمرکز بر استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات است. حفظ اصالت میراث عربی - اسلامی و پایبندی به اصول حقوق بشر که ... شامل عدالت، برابری، پایبندی به قانون، شفافیت، مدارا، احترام، عدم تبعیض، تنوع و مشارکت ذینفعان است.
تأسیس
دانشگاه الازهر - غزه در سال 1991 به عنوان یک موسسه آموزش عالی که خواسته های مردم فلسطین را برآورده می کند و نمادی از توانایی این مردم در بخشش و بخشش است تأسیس شد.تصمیم یاسر عرفات، رئیس جمهور کشور فلسطین، تأسیس این دانشگاه با هدف کاشت جوانان فلسطینی در کشورش و تقویت ریشه های آنها در آن انجام شد و این دانشگاه رشد کرد، رشد سریعی که جای تحسین و قدردانی دارد. دانشگاه الازهر - غزه در شرایط سختی راه اندازی شد و پیوسته به سمت تأسیس ساختمان های مستقل، آزمایشگاه های علمی مدرن و کتابخانه جدید خود حرکت کرده است که دانشگاه در تلاش است تا مجموعه ای از کتاب ها، منابع و نشریات علمی و ادبی را تأمین کند. تا زمینه مساعدی برای محققین باشد که بتوانند از آن علم و دانش استخراج کنند.
دانشکدهها
دانشکده شریعت و حقوق (اکنون دانشکده حقوق) و دانشکده معارف.در سال 1992 چهار دانشکده دیگر تأسیس شد: داروسازی، کشاورزی، علوم و علوم انسانی. سپس در در سال 1372 هفتمین دانشکده اضافه شد که دانشکده علوم اقتصادی و اداری است.
- دانشکده کشاورزی و محیط زیست: (تاسیس در سال 1371) و شامل سه گرایش می باشد و در کلیه گرایش هایی که تدریس می کند مدرک کارشناسی ارشد اعطا می کند و تعداد دانشجویان آن 169 دانشجو می باشد.
- دانشکده علوم پزشکی کاربردی: (تاسیس در سال 1376) و شامل سه رشته تخصصی و تعداد دانشجویان 993 دانشجو می باشد.
- دانشکده هنر و علوم انسانی: (تاسیس در سال 1992) و شامل ده رشته و 2265 دانشجو می باشد.
- دانشکده دندانپزشکی: دانشکده دندانپزشکی دکتر حیدر عبدالشافی، یکی از دانشکده های دانشگاه الازهر غزه، در سال 2007 تاسیس شد و با تصمیم ریاست جمهوری محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، نام دکتر حیدر عبدالشافی را به خود اختصاص داد. ، به افتخار دکتر حیدر عبدالشفیع.
- دانشکده اقتصاد و علوم اداری: این دانشکده در سال 1993 تاسیس شد و شامل 5 گرایش مختلف می باشد و دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته حسابداری و دارای 2389 دانشجو می باشد.
- دانشکده مهندسی و فناوری اطلاعات: (تاسیس در سال 1380) و شامل دو گرایش فناوری و سه گرایش مهندسی می باشد و جمعیت دانشجویی آن 773 دانشجو می باشد.گرایش ها عبارتند از: مهندسی نرم افزار، مهندسی مکاترونیک، مهندسی رباتیک، گرایش های علوم کامپیوتر و اطلاعات بازرگانی. بسیاری از تخصص های مهندسی جدید افتتاح شده است.
- دانشکده حقوق: دانشکده شریعت و حقوق نام داشت (تاسیس در سال 1991 و شامل 1448 دانشجو است.
- دانشکده داروسازی: (تاسیس در سال 1992) و اولین دانشکده داروسازی در دانشگاه های نوار غزه محسوب می شود و تعداد دانشجویان آن 1055 دانشجو می باشد.
- دانشکده علوم: (تاسیس در سال 1993) و شامل 19 رشته تخصصی می باشد و در برخی از گرایش ها مدرک کارشناسی ارشد و دیپلم عالی اعطا می کند و تعداد دانشجویان آن 777 دانشجو می باشد.
- دانشکده تعلیم و تربیت: (تاسیس در سال 1991 میلادی) و شامل 19 رشته تخصصی و کارشناسی ارشد در رشته های (روانشناسی)، (اصول تعلیم و تربیت) و (برنامه درسی و روش تدریس) می باشد و تعداد دانشجویان 3013 دانشجو می باشد.
- کالج مطالعات متوسطه: (تاسیس در سال 2001) و مدرک متوسطه را اعطا می کند و 2000 دانشجو دارد.
علوم پزشکی
در سال 1997، کالج علوم پزشکی کاربردی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه فلسطینی که قادر به تحقیق در زمینه فوق تخصص ها هستند، تأسیس شد. در سال 1999، مجوز تأسیس دانشکده پزشکی فلسطین، شعبه دانشگاه الازهر، که در آن دانشجویان پزشکی تحصیلات آکادمیک خود را آغاز کردند، صادر شد. در سال 2001، در نتیجه پیشرفت فوق العاده در علوم رایانه و فناوری اطلاعات، دانشگاه الازهر تصمیم عاقلانه ای گرفت تا دهمین دانشکده را در این دانشگاه که همان دانشکده مهندسی کامپیوتر و فناوری اطلاعات است، تأسیس کند. همگام با پیشرفت علمی و توسعه سریع در زمینه تخصص های علمی مدرن.
دانشکده پزشکی
(تاسیس در سال 1999م) و شعبه ای از دانشکده پزشکی فلسطین در دانشگاه الازهر است و دارای دو شعبه دیگر یکی در دانشگاه النجاح - نابلس و دیگری در دانشگاه القدس - بیت المقدس است. تعداد دانشجویان آن تا کنون به 500 نفر رسیده است که 8 فارغ التحصیل از آن در سطح علمی عالی فارغ التحصیل شده اند و بسیاری از طرفین این امر را تأیید می کنند. فقط کالج پزشکی فلسطین برای کسب اعتبار داخلی و بین المللی است و دانشجویان آن می توانند تخصص های عالی خود را در رشته های مختلف پزشکی در هر کشوری از جمله آمریکا، انگلیس و فرانسه تکمیل کنند. بر خلاف دانشکده پزشکی که توسط دانشگاه اسلامی افتتاح شد و که هنوز در مرحله جستجو برای به رسمیت شناختن بین المللی است، شایان ذکر است که دانشکده پزشکی دانشگاه الازهر تنها نمرات بالایی را می پذیرد که ممکن است از 98 درصد فراتر رود.
رشته های تحصیلی
در رشته های تحصیلات تکمیلی، دانشگاه برنامه های کارشناسی ارشد را در گرایش های زبان عربی، آموزش، حقوق، شیمی و کشاورزی ایجاد کرده است و به دلیل تمایل دانشگاه به کمک به ساختن دولت، به حوزه توانبخشی پرداخته است. مطالعات برای شهروند فلسطینی و مطالعات توسعه ای برای کارکنان مؤسسات مختلف، از این رو اداره آموزش مداوم را برای این منظور تأسیس کرد. در این زمینه، برنامه دیپلم متوسط به دانشکده مطالعات متوسط توسعه داده شد، که مدرک دیپلم متوسط در رشته های مختلف تحصیلی را اعطا می کند که نیاز ملت را برای یافتن مردم فلسطینی که قادر به کمک به ایجاد و توسعه جامعه خود بر اساس پایه های علمی سیستماتیک هستند را برآورده می کند. دانشگاه همچنین چندین آزمایشگاه برای بهره مندی از آنها تأسیس کرد، مانند:
- آزمایشگاه آب و خاک، که تمام آنالیزهای آب را برای اهداف تحقیقاتی، موسسات و ساکنان انجام می دهد.
- آزمایشگاه آنالیز مواد غذایی که مواد غذایی را تجزیه و تحلیل می کند و مناسب بودن آن را برای استفاده انسانی برای حفظ انسان فلسطینی تعیین می کند.
- آزمایشگاه تحقیقات و تحلیل دارویی که با تجزیه و تحلیل داروها و اعطای گواهی کیفیت به بخش دولتی و خصوصی خدمات خود را ارائه می دهد.
روابط بین الملل عرب و تبادل فرهنگی
دانشگاه الازهر - غزه از شهرت بزرگ عربی و بین المللی برخوردار است و روابط متنوع زیادی با بسیاری از اتحادیه ها، سازمان ها و شبکه های مختلف عربی و بین المللی دارد که به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی، فارغ التحصیلان و سیستم های دانشگاهی آن حمایت و تقویت می کنند.
دانشگاه الازهر غزه به دلیل عضویت در موارد زیر متمایز است:
- اتحادیه دانشگاه های عرب
- اتحادیه دانشگاههای اسلامی
- اتحادیه بین المللی روسای دانشگاه ها
- شبکه عرب-اروپایی برای تحقیقات علمی.
- اتحادیه بین المللی دانشگاه های مدیترانه ای
- سازمان عربی برای کسانی که مسئول پذیرش و ثبت نام در دانشگاه های عربی هستند.
- انجمن بین المللی دانشگاه ها (IAU).
بمباران ساختمان دانشگاه
در بیست و نهمین روز از حوادث 7 اکتبر در عملیات سیل الاقصی، در 4 نوامبر 2023، هواپیماهای رژیم اشغالگر اسرائیل حملات هوایی را انجام دادند که شامل ساختمان دانشگاه الازهر در المغرقه در شرق شهر غزه بود. این بمباران خسارت شدیدی به ساختمان وارد کرد. تقریباً به طور کامل ویران شد.
منابع
- برگرفته از سایت web.archive.org
- برگرفته از سایت www.alazhar.edu.ps
- برگرفته از سایت www.alazhar.edu.ps
- برگرفته از سایت web.archive.org
- برگرفته از سایت www.elbalad.news
استان سیستان و بلوچستان
استان سیستان و بلوچستان در شرق جنوب شرقی ایران واقع است. این استان با حدود ۱۸۰٬۷۲۶ کیلومتر مربع وسعت، بیش از ۱۱ درصد وسعت این کشور را دربرمیگیرد. سیستان شامل زابل و شهرهای اطرافش است و بلوچستان دربرگیرنده بقیه شهرها از زاهدان تا چابهار میباشد.
سیستان و بلوچستان ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان دارد و به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است به ویژه بندر چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران و آسانترین و بهترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد است.
مردم استان سیستان و بلوچستان از قومیتهای بلوچ و سیستانی میباشد که بلوچ ها به زبان بلوچی با لهجه های متفاوت و اغلب با مذهب تسنن و سیستانی ها به گویش پارسی سیستانی صحبت می کنند و عموماً پیرو مذهب تشیع اند. این استان بیشتر آب و هوای گرم و خشک دارد اما در عین حال از تنوع آب و هوایی و اقلیمی ویژهای برخوردار است و مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی نیز در این استان پهناور به چشم میخورد.
زاهدان مرکز این استان است که از طریق راهآهن با میرجاوه پاکستان ارتباط دارد و از سوی کرمان هم به راهآهن سراسری ایران متصل است. به زودی قرار است خط راهآهنی از سوی چابهار به مشهد و از آنجا به کشورهای آسیای میانه کشیده شود که این خط آهن نقش مهمی را در توسعهٔ این استان و خاور ایران ایفا خواهد کرد.
استان سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و دارا بودن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوههای استوایی و گرمسیری) و همچنین جاذبههای فراوان تاریخی و طبیعی و نیز صنعت در حال رشد از توانایی و ظرفیت فوقالعادهای برای توسعه و آبادانی برخوردار است
دلیل نامگذاری
سیستان که صورت تغییر یافته سجستان یا سکستان است به معنای سرزمین قوم سکا است و بلوچستان نیز محل سکونت قوم بلوچ است.
پیش از اسلام
سرزمین اساطیری سیستان و بلوچستان از دو ناحیه شمال و جنوب تشکیل شدهاست. سیستان امروزی که قسمت شمالی استان را در برمی گیرد، در کتاب اوستا، یازدهمین سرزمینی است که «اهورامزدا» آفریده. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی میباشد. تاریخ نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت دادهاند. نام سیستان از نام اقوام آریایی «سکا» اخذ شدهاست. «سکاها» در حدود سال ۱۲۸ قبل از میلاد، سیستان را به تصرف خود در آورده و در پهنه آن استقرار یافتهاند.
«نیمروز» نام دیگر سیستان است. همچنین بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطورهای ایران چون زال، سام و رستم نسبت دادهاند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولت ساسانی به شمار میآمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند.
اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، «یعقوب لیث» صفاری بود. همچنین یعقوب لیث صفاری پس از شکست اعراب زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور اعلام کرد بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هر یک، مدتی در این سرزمین فرمان راندهاند.
سر زمین سیستان دارای مکانهای باستانی ودیدنی فراوانیست مانند کوه خواجه که نام دیگر آن به زبان پهلوی (اوشیدا) است و به معنای کوه ابدی است. این کوه تنها بلندی دشت سیستان است و مورد تقدس زرتشتیان هم قرار دارد زیرا آنان بر این باورند که پیامبر دین زرتشت از آنجا ظهور میکند. کوه خواجه از سه سلسله زمانی در خود آثاری بجا دارد از سه سلسله اشکانیان ساسانیان و حکومتهای اسلامی بعد از آن.
سرزمینی که اکنون بلوچستان نام دارد، به اسم مکا «مکه» مشهور بوده که یونانیها آن را «گدروزیا» نامیده اند. در زمان قدیم در سرزمین بلوچستان باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» یا «ایرینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این کلمه با کلمه «مکا» کلمهای پدید آمد که به مرور زمان به مکران تبدیل شد. کلمه بلوچستان نیز از زمانی به این سرزمین اطلاق شد که بلوچها در آن سکونت کردند.
در فرهنگ معین درباره قوم بلوچ آمده است:«قومی ایرانی، صحرانشین و دلیر ساکن بلوچستان، طوایف خارجی کمتر در آن ناحیه نفوذ کرده و ایشان در برابر بیگانگان مقاومت نمودهاند. آنان لهجه خاصی دارند که به بلوچی معروف است در تپههای بلوچستان آثاری به دست آمده است که تاریخ این سرزمین را به سه هزار سال پیش از میلاد میرساند.
آنچه مسلم است، کورش هنگام لشکرکشی به هند، مکران را نیز تصرف کرد. فردوسی در شاهنامه، ازگردان بلوچ سخن گفته است یکی از وقایع مهم بلوچستان، عبور اسکندر مقدونی از این سرزمین در هنگام بازگشت از هندوستان است که در جریان آن در اثر وجود ریگهای روان، بیابانهای خشک و بیآب و سرسختی مردمان این سرزمین، اکثر قوای خویش را از دست داد .
در زمان خلافت خلیفه دوم، این سرزمین به وسیله عربها فتح و یکی از سرداران عرب به عنوان حاکم آن منصوب شد، ولی در اثر مخالفتها و جنگهای مردم بلوچستان با وی، سرانجام این سرزمین را ترک کرد در سال سیصد و چهار هجری قمری، سرزمین بلوچستان به وسیله دیلمیان فتح گردید.
در زمان حکومت سلجوقیان در کرمان، منطقه بلوچستان نیز توسط آنها اشغال و تابع کرمان شد بعد از حکومت نادر، بلوچستان اسماً جزو ایران بود، اما حکومت مرکزی تسلط کاملی بر آن نداشت.
پس از اسلام
از زمان ساسانیان به بعد این سرزمین همواره جزیی از ایران محسوب میشد تا اینکه با دخالت بریتانیا در قرن نوزدهم میلادی عملاً به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد. از این به بعد بلوچستان مانند سایر ایالتها و ولایتهای کشور حکومت خانی داشت تا در سال ۱۳۰۷ ه. ش. پس از شکست دوستمحمدخان بارکزایی قدرت حکومت مرکزی در این بخش کشور تثبیت شد.
جغرافیای استان
استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود ۱۸۷٬۵۰۲ کیلومتر مربع، پهناورترین استان ایران میباشد،که با قرار گرفتن در بین ۲۵ درجه و ۳ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی از خطاستوا و ۵۸ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ، از نظر جمعیتی از کم تراکمترین استانهای کشور است.
استان سیستان و بلوچستان از دو منطقه سیستان و بلوچستان تشکیل میشود و از شمال به استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب بهدریای عمان و از مغرب به استانهای کرمان و هرمزگان محدود میشود.
شمال استان، برآمده از آبرفتهای رودخانه هیرمند، که بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان را در خویش جای دادهاست. کوه خواجه تنها پشتهٔ بلندی میباشد که در منطقه مسطح سیستان خود نمایی نموده و نزد اهالی از قداستی خاص برخوردار است. دشت سیستان که در گروه اقلیم بیابانی میانه قرار دارد، بارشی کمتر از ۶۵ میلی متر را در سال دریافت میکند و میزان تبخیر در آن به بیش از ۵۰۰۰ میلی متر میرسد. این شرایط در مجموع باعث خشکی فیزیکی شدید محیط بوده و در سالهایی که میزان ورودی آب رودخانه هیرمند کاهش مییابد، خشکسالیهای مخرب توسعه پیدا میکند. شریان حیاتی منطقه یعنی هیرمند نوسانات سالیانه قابل ملاحظهای را نشان میدهد. وزش بادهای ۱۲۰ روزه که از اواخر بهار تا پایان تابستان میوزد در تشدید نیاز و خشکی محیط موثر است.
جنوب استان که وسعت متنوع اش را با دریای عمان گره زدهاست. این وادی دارای طبیعتی کوهستانی میباشد. مناطق جنوبی استان با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهرهگیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارند. بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصههای اساسی اقلیم منطقهاست. با توجه به پایین بودن بارش و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانهای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از استان منابع محدود آبهای زیر زمینی تنها امکانات تأمین آب بشمار میآیند. وجود مخروط آتشفشانی تفتان با ۳۹۴۱ متر ارتفاع در شمال بلوچستان مرکزی، شرایط اقلیمی متنوع و جالبی را فراهم آوردهاست. با توجه به دوره آماری ۱۳۷۵- ۱۳۵۹ میانگین بارش سالیانه استان ۸/۱۳۹ میلی متر و میانگین دمای سالیانه ۶/۲۲ درجه سانتی گراد، میباشد.
شهرهای استان
آثار باستانی معروف
اقوام در سیستان و بلوچستان
لباس محلی
لباس محلی در بلوچستان بر میگردد به اقلیم و آب و هوای بلوچستان که حالت گرم و خشک دارد لباسشان هم را از قدیمالایام بیشتر برهمین اساس انتخاب کردهاند. پوشاک و لباس بلوچی نیز میتواند برای بررسی قدمت تاریخی این قوم و مطالعات فرهنگی و تبار شناسی مورد توجه قرار گیرد. لباس بلوچی، لباسی است که در یک منطقه بزرگ جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بوده است. مناطقی چون ناحیه سیستان و بلوچستان ایران، بخشهایی از خراسان (به خصوص جنوب آن)، بخشهایی از استان کرمان و هرمزگان، کشورهایی چون پاکستان، هندوستان، افغانستان و... از جمله نواحی هستند که مردمان ملبس به این لباس را در آنها مشاهده میکنیم. شباهت لباس برخی دیگر از اقوام ایرانی با لباس بلوچ به دلیل ریشههای مشترک مردمی، قومی، تبارشناسی، فرهنگی و تاریخی مردم ایران است.
گویش سیستانی
گویش سیستانی یکی از گویش های مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم می کنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری می باشد.
این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجه های مرده ماوراءالنهری وتاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژه های مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگی های جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفه ای، امری طبیعی می باشد.
سابقه تاریخی
فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کردهاند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آورده است. بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده است. اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقیمانده است.
یک سرود دینی به گویش سیستانی باقیمانده است که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده می شود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده است که به هنگام روشن کردن آتشگاه ها، به آواز بلند خوانده می شده است.
خاستگاه
گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبانهای ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند.
دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویش های سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کرده است.
نوشتار
گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده است، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگی های بارزی در رسم الخط سیستانی به چشم می خورد. تلاش های اخیری که برای یکپارچه سازی رسم الخط سیستانی انجام شده است تاکنون با بی اقبالی مواجه شده است.
گونه های زبانی
چهار گونه فرعی می توان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونه های زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی می شود.
زرگری
در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم می شود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر می شود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ می شود.
ادبی
گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل می باشد. این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت می باشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعل هایی که تک واژ «می» دارند.
سیدی
در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده می شود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل می شود.
عربی
گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده می شود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده می شود و حالت خصوصی دارد. این گونه از لغات عربی بیشتری بهره می جوید.
زبان بلوچی
اولین محققی که لهجههای بلوچی را بیشتر بطور سیستماتیک مورد مطالعه قرارداد ویلهلم گیگر Wilhelm Geiger بود. او بلوچی را به دو لهجه اصلی تقسیم کرده و بلوچی شمالی (سرحدی) و بلوچی جنوبی (مکرانی) نامید. وی همچنین بلوچی جنوبی را به گروههای شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروههای شمالی و جنوبی که بترتیب توسط طوایف لغاری Leghلri و مری Mari نمایندگی میشدند تقسیم کرد. گیگر برای نشان دادن تفاوت لغوی لهجهها به این واقعیت اشاره میکند که بلوچی جنوبی به میزان بالایی از زبانهای هندی همسایه لغت اقتباس میکند در حالیکه بلوچی شمالی بیشتر دارای لغات اقتباس شده با ریشه فارسی میباشد.(ترجمه و نقل از جهانی (۸۹)) یکی دیگر از محققین لهجههای بلوچی “سر جرج گریرسون” Sir George Grierson میباشد. او لهجههای بلوچی را به شرقی و غربی تقسیم کرد. وی معتقد بود که بلوچی غربی در محدوده حکومتی بریتانیا دارای سه لهجه میباشد و آنهارا بر اساس منطقه عمدهای که در آن صحبت میشوند، لهجه کراچی karلči، کیچی kیči و پنجگوری panjguri نامید.
محقق برجسته دیگری که بصورت سیستماتیک لهجههای بلوچی را مطالعه کرده است پروفسور جوزف الفنبین Josef Elfenbein میباشد، او در کتاب “زبان بلوچی، لهجه شناسی بامتن” برای نشان دادن تفاوت بین لهجههای مختلف، لیستی شامل آواشناسی، دستور (صرف و نحو) و لغت تهیه کرده و آنرا بعنوان معیار مقایسه شباهتها و تمایز لهجهها بکار برده است.
مدارس دینی
این استان، یکی از استانهایی است که بیشترین مدارس علوم دینی اهلسنت را در خود جای داده است استان سیستان و بلوچستان است. در دوران پیش از انقلاب تعداد مدارس علمیه در استان سیستان و بلوچستان محدود بوده و حداکثر از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیکرد و علاقمندان به تحصیل علوم دینی برای فراگیری این علوم اغلب به کشورهای هندوستان و پاکستان مهاجرت میکردند. کیفیت مدارس دینی نیز به دلیل محدودیتهای مختلف و کمبود علمای برجسته در حد پایینی بود. پیش از انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان 3 مدرسه دینی وجود داشت و اکنون 130 مدرسه دینی مخصوص برادران و 450 مدرسه دینی خواهران در استان در حال فعالیت هستند. با پیروزی انقلاب اسلامی و رشد روزافزون مدارس دینی در استان باعث شد طالبان علوم دینی از مهاجرت به کشورهای خارجی برای فراگیری علوم دینی بینیاز گشته و مدارس متعددی در شهرهای مختلف استان راهاندازی گردید. هم اکنون تعداد مدارس دینی (مکاتب) و حوزههای علمیه در استان به بیش از 100واحد میرسد. رشد کیفی حوزههای علمیه باعث شده بسیاری از هموطنان اهلسنت از نقاط مختلف کشور و حتی کشور افغانستان و ایالت بلوچستان پاکستان برای تحصیل علوم دینی به مراکزدینی بلوچستان مراجعه کنند. تعداد محصلین علوم دینی در این استان 7000 نفر تخمین زده میشود، این در حالی است که رقم محصلین علوم دینی قبل از انقلاب در این استان از 300 نفر تجاوز نمیکرده است. هم اکنون عالیترین سطوح دینی در حوزههای علمیه اهلسنت سیستان و بلوچستان تدریس میشود. در کنار مدارس علوم دینی اهلسنت در استان سیستان و بلوچستان موسسات و کانونهای فرهنگی نیز فعال هستند. کتابخانههای مجهز سالنهای مطالعه خذمات بینظیری را به اهلسنت ارائه میدهد.