یزیدیه (غلاة)
یزیدیه از فرق غلاة شیعه بودند و میگفتند: همه فرزندان امام حسین (علیهالسلام) هنگام اقامه نماز دارای مقام امامت هستند و تا یکى از آنها باقى است، چه فاجر باشد یا صالح، به دیگران نمیشود اقتدا کرد[۱][۲].
پراکندگی جغرافیایی و جمعیت
این فرقه در نقاط مختلف جهان حضور دارند. برخی از آنها که غالبا چادر نشین هستند، در کردستان ايران و عراق زندگى میکنند و برخی دیگر در ناحيه مغرب موصل در سنجار سکونت دارند و تعدادی هم در ديار بکر، حلب، ارمنستان و اطراف تفليس بسر میبرند و جمعیت آنها به حدود صد هزار نفر میرسد.
وجه تسمیه
در وجه تسميه ايشان آرای مختلفی بیان شده است. برخى آنان را منسوب به يزيد بن معاويه دانستند و برخى به يزيد بن ابى انيسه خارجى، ولى در واقع دين ايشان قديمی است به طوری که پيش از ظهور اسلام وجود داشته و تحت تأثير اديان زرتشتى و مانوى قرار گرفته است. بنابراین، یزیدیه ظاهرا میباید منسوب به «ايزد يا يزته زرتشتى» باشند.
تاریخچه
یزیدیه تحت تأثير عقايد مهرپرستى و مذهب يهود به خصوص نصارا و فرقهاى از آن به نام نسطورى واقع گشتند و پس از اسلام نيز تحت تاثیر افکار صوفیان بودند. ثنويت زردشتى نيز از عقايد بنيادى ايشان بود. يکى از مشايخ تصوفى آنان بعد از اسلام، شيخ عدىبن مسافر اموى بوده که عوام يزيديه او را شيخ عادى مینامیدند و به دست وی مسلمان شدند. آنها پس از پذيرفتن اسلام، عقايد موروثى را که از اجداد خود سينه به سينه نقل کرده بودند ظاهر کرده و به اصل مجوسى خود بازگشتند و کم کم معتقد به امامت يزيد و سپس به الوهيت او شده و خدايان ديگرى را با او شريک کردند، زيرا ايشان در اصل يزتى بودند و روى همین تشابه اسمی، يزيد بن معاويه را از قديسان خود شمردند. نخستين دانشمندى که توجه محققان را به اين طايفه معطوف داشت، احمد تيمور ياشا (1288- 1348 ه. ق) دانشمند مصرى بود و کتابى به نام «اليزيديه و منشأ نحلتهم» مربوط به تاریخ آن قوم نوشت. وى میگويد: اين طايفه به هيچ وجه نامی در تاريخ نداشتند و اولين بار که نامشان تاريخى شد، در قرن ششم هجرى قمری و هنگامی بود که شيخ عدىبن مسافر اموى به ميان ايشان رفت و آنان را به اسلام دعوت کرد و طريقهاى به نام «عدويه» در بين آنان به وجود آورد.
شرح حال شیخ عدی
مورّخان اتفاق نظر دارند که شيخ عدى مردى صالح و باتقوا بود و برخى َنسَب او را به مروان بن حکم میرسانند و در اموی بودنش اتفاق نظر دارند. عنوان رسمی و مذهبى او چنين است: شرفالدين ابوالفضائل عدى بن مسافر بن اسماعيل بن موسى بن مروان بن حسن بن مروان. اين مرد در قريه بيتقار از بلوک بعلبک در سوريه به دنيا آمد و بعدها در کوهستان حکاريه واقع در کردستان موصل ساکن و مشهور به شيخ عدى حکارى شد و بين سالهاى 555 تا 558 هجرى قمری در حالىکه نزدیک به نود سال داشت، در گذشت و در زاويه خود در حکاريه مدفون گرديد. مقبره او در نزدیکى اربيل که سابقا دير نسطوريان نصرانى بوده، واقع شده است. بر روى سنگ قبر او این جمله مشاهده میشود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ خالق السماء و الارض، اخفض، هذه المنزل محل الشيخ العدى الحکارى، شيخ اليزيديه. يعنى به نام خداوند بخشاينده مهربان، آفريدگار زمين و آسمان، سر فرود آر که اينجا آرامگاه شيخ عدى حکارى، شيخ يزيديه است. از قول عبدالقاهر گيلانى نقل شده است که اگر نبوت با رياضت و مجاهدت ممکن بود به کسى برسد، به شيخ عدى بن مسافر میرسيد. ابو سعيد محمد بن عبدالکريم سمعانى (در گذشته در 562 هجری قمری) در کتاب «الانساب» نوشته است: جماعت بسيارى را در عراق و در کوهستان حلوان و نواحى آن ديدم که يزيدى بودند و در ديههاى آنجا به سبک زاهدانهای زندگی میکردند و گلى به نام (حال) میخوردند. مردم گل را براى تبرک از مرقد شيخ عدى بر میداشتند و آن را با نان خمير میکردند و به صورت قرص درآورده و در برخی از اوقات میخورند. اسم آن نان برات بود. این رفتار شبیه به رفتار شیعیان است که از تربت حسین بن علی (سید الشهدا) تبرک میجويند و آن را میخورند. ابوفراس کتابى به نام «الرد على الرافضه و اليزيديه» در سال 725 هجرى تأليف کرد و آنان را «عدويه» خوانده است. یوسف بن جریر لخمی در «بهجة الاسرار» مینويسد: نخستين کسى که جانشين عدى و به ریاست طايفه «عدويه» برگزیده شد، برادرزاده او ابو البرکات صخربن مسافر بود.
عقايد يزيديه
نزول خدایان در هر سال
«يزيديه» در کتاب «مصحف رش» که دومين کتاب دينى آنان است، چنين عقيده دارند که از طوفان(نوح) تا امروز هفت هزار سال گذشته و در این مدت هر سال يک خدا نازل شده است که هر کدام قوانين و شريعتهايى نيز آوردهاند و سپس به آسمان بازگشتهاند. اين خدايان بدان جهت بر ما نازل میگشتند که جايگاههاى مقدسی در محل اقامت وجود داشته و در اين زمان خداوند بيش از گذشته بر ما نازل میشد و با زبان کردى سخن میگفت و به سوى محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) پيامبر اسلاميان کُرنش میکرد.
معاویه خادم حضرت محمد(ص)
محمد (ص) خادمی داشت به نام معاويه، خدا به او نگاه کرد ديد وى به راه مستقيم نمیرود و میخواهد سر از اسرار او درآورد. محمد (ص) به معاويه گفت: سر من را بتراش زيرا تنها وى میتوانست سرتراشى کند. معاويه به آرامی آمد، ولى با شدت سر محمد (ص) را تراشید به طوری که خون از سر ایشان جاری شد، چون معاويه خون را ديد، آن را با زبان خود لیسید تا مبادا خون حضرت (ص) روى زمين بچکد. محمد (ص) به معاويه گفت: اين چه کاری بود که کردى؟ معاويه گفت: ترسيدم خون تو بر زمين بريزد. محمد (ص) به او گفت: خطا کردى و تو امتى را به دنبال خود میکشانی و امت من لقب تو را میگیرند. معاويه گفت: پس من وارد عالم نمیشوم و ازدواج نمیکنم. پس از مدتى خداوند کژدمهايى را بر او مسلط کرد تا او را بگزند و مسموم کنند. پزشکان براى دفع سم، زن گرفتن را بر معاويه تجويز کردند. معاويه ناچار شد زن بگيرد و زنى که برايش آوردند پيرزنى هشتادساله بود تا آبستن نشود، ولى معاويه با او نزدیکى کرد و بامداد روز بعد آن پيرزن بيست و پنجساله شد و اين امر به قدرت خداوند روى داد و يزيد را که خداى ما است به دنيا آورد. ظاهرا نسبت اخير ایشان به يزيد براى آن است که شيخ عدى از خاندان اموى بود.
خلق پرندهای به نام انقز
یزیدیه معتقد بودند که خداوند در ابتدای خلقت، درّ سفيدى را از سر خود به وجود آورد و پرندهاى را خلق کرد که نامش انقز بود و آن درّ سفيد گرانبها را بر پشت آن پرنده گذاشت تا چهل هزار سال در آنجا بماند.
آفریدن هفت فرشته
خداوند پس از گذشت چهل هزار سال هفت فرشته را آفرید. روز يکشنبه عزرائيل را خلق کرد و او همان طاووس ملک رئيس همه ملائکه است. روز دوشنبه دردائيل را خلق کرد که شيخ حسن است. روز سه شنبه اسرافيل را خلق نمود و او شيخ شمس الدين میباشد. روز چهار شنبه ميکائيل را بيافريد و او شيخ ابوبکر است. روز پنجشنبه جبرائيل را خلق کرد و او سجادين است. روز جمعه شنائيل را بيافريد و او ناصر الدين میباشد. روز شنبه فرشته هفتم نورائيل را خلق فرمود و او فخر الدين است.
خلق آسمانهای هفت گانه
خداوند بعد از خلق اين شيوخ، آسمانهاى هفتگانه را آفريد و انديشه را خلق کرد و با همان انديشه صورت پرندگان و وحوش را خلق فرمود.
آفرینش آدم و حوا
خداوند اراده کرد که جهان را بيافريند و به فرشتگان اعلام نمود و گفت: من آدم و حوّا را خلق میکنم و بشر را از آنان میآفرینم. ذريّه آدم بر روى زمين خواهد ماند و طاووس ملک يا ملت «يزيديه» را بعد از آن نگاه میدارم.
خلق آدم از عناصر اربعه
خداوند در زمين مقدس بر کوه ليلش تجلى نمود و به جبرائيل امر کرد تا ذرّاتى را از اطراف و چهار گوشه زمين جمع کند و از آن ذرّات عناصر اربعه آب و خاک و آتش را خلق کرد و در آن روح دميد و آدم را از آن خلق کرد.
فریب آدم و اخراج از بهشت
خداوند به جبرئيل امر کرد تا آدم را پس از آفرینش، داخل فردوس کنند و به او اجازه داد که از هر چه بخواهد از ميوههاى فردوس تناول کند جز از شجره گندم که او را از خوردن آن منع کرد. پس از يکصد سال طاووس ملک از خدا پرسيد که چگونه نسل آدم زياد میگردد. خدا به او گفت: کار بشر و نسل او را به تو واگذار میکنم. طاووس ملک آمد و از آدم پرسيد آيا از گندم خوردهاى؟ آدم گفت: خدا مرا منع کرده است. طاووس ملک گفت: بخور که چيز خوبى است و براى تو خير دارد. آدم از آن خورد و پس از آن يکصد سال توبه و استغفار نمود و خداوند به جبرئيل امر کرد که به زمين برود و حوّا را از دو پهلوى آدم خلق کند.
وجود دو طوفان
يزيديان به دو نوع طوفان قايل بودند. يکى در محل عين سفنى که قريه و محل اقامت مشايخ ايشان در شهرستان شيخان در نزدیکى موصل بود. در آنجا بود که کشتى نوح حرکت کرد و تا بالاى کوه سنجار رسيد و روی کوه جودى متوقف شد. طوفان دوم بعدا به وجود آمد تا کسانى را که بر امت يزيدى تعدى کرده بودند، غرق کند. بنابراين، حضرت نوح پدر يزیديه در طوفان اوّل است.
خشم خدا بر طاووس ملک
یزیدیان معتقدند که پروردگار عالم روزى بر طاووس ملک خشمگين شد و او را از بهشت بيرون کرد، ولى طاووس در روز قيامت با پروردگار آشتى خواهد کرد.
وجود دو نیروی خیر و شر
«يزيديه» معتقدند که عالم از دو نيروى خير و شرّ به وجود آمده است. خير همان خداوند است که بر شرّ غلبه کرده و شرّ همان شيطان است که نامش اهريمن است. طاووس ملک ظاهرا تمثل اهريمن است که او را به شکل طاووس تصوير میکنند.
اعتقاد به قرآن
يزيديان متشرع از خانواده شيخ حسن همواره قرآن را نزد خود نگه میدارند و آن را مقدس شمرده مورد احترام قرار میدهند و معتقدند که هيچ امر باطلى در مقابل آن، نمیتواند عرض اندام بکند.
عقیده به تناسخ
«يزيديه» به تناسخ، نسخ، مسخ، رسخ و فسخ قايلاند.
کتابهای یزیدیان
یزیدیه دارای دو کتاب مقدس هستند که یکی از آن «جلوه» و دومی «مصحف رش» يعنى کتاب سياه نام دارد که پس از شيخ عدى نوشته شده است. (رش) کلمه کردى و به معناى سياه است.
ویژگیهای کتابهای «جلوه» و «رش
در کتاب «جلوه» مطالب درهم و برهمی درباره قديم بودن خدا مثل قدرت و علم و وعد و وعيد و تناسخ ارواح وجود دارد. در کتاب «رش» در باب خدايان و مراتب آنها بحث میشود. در اين کتاب آمده است: رئيس خدايان در طى هفت هزار سال شريعتهايى را به وجود آورده است.
وجود دو پیشوا
طايفه يزيديه دو پيشوا دارند: يکى پيشواى زمانى است که نسبت او به يزيد بن معاويه میرسد و او را مير شيخان مینامند. رئيس دوم آنها روحانى و از سلاله شيخ فخرالدين و نماينده سلطه روحى است و او را «بابا شيخ» مینامند.
آداب و رسوم
از امورى که بر يزيديان واجب است، کتمانعقايد و اسرار مربوط به خودشان است که میباید آن را از بيگانگان پنهان و مخفى نگاه دارند.
دو نوع روزه
يزيديه به دو نوع روزه اعتقاد دارند: روزه عمومی و روزه خصوصى. در روزهاى سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه اوّل هر ماه کانون يعنى در کوتاهترين روزهاى سال، سه روز متوالى از خوردن، آشاميدن و مصرف دخانيات خوددارى میکنند. امّا روزه مخصوص عبارت از روزه هشتاد روزه است و مردم ديندار نيمی را در بيستم کانون اوّل و نيم ديگر را در بيستم تموز میگیرند و در اين مدت رؤساى روحانى به مقبره شيخ عدى میروند و در آنجا سه روز روزه میگیرند.
تفسیر نوع روزه
عوام يزيديان معتقدند که: حکم روزه که در قرآن آمده حکمی است که مسلمانان معناى آن را نفهميدند و قرآن به زبان کردى گفته سه روز، ولی مسلمانان سى روز فهميدهاند
نحوه نماز
در امر نماز هر يزيدى متدين هنگام طلوع و غروب به طرف مشرق و مغرب توجه نموده و زمين را مانند زرتشتيان میبوسند و با زبان خود که آميختهاى از عربى، کردى و فارسى است، دعا میخوانند.
کعبه مخصوص
«يزيديان» براى خود کعبهاى دارند که به زيارتش میروند و در مواقع مخصوص سال در آن جشن میگیرند و کعبه ايشان مرقد شيخ عدى است.
محرمات
یزیدیان برخی از چیزها را برای خود حرام کردند که از اين قرار میباشد: کاهو، کلم، لوبيا، و سبزيهايى که با کود انسانى تغذيه شده باشد خصوصا از کاهو نفرت بسيار دارند. گوشت خوک و ماهى و آهو را نيز حرام میدانند. براى شيوخ ايشان خوردن گوشت خروس هم حرام است، زيرا طاووس ملک را گاهى به شکل خروس تجسم میکنند.
مبدأ سال
مبدأ سال يزيديه اوّل ماه نيسان شرقى و چهارده نيسان غربى که روز چهارشنبه اوّل ماه ايار است که عيد میباشد و اگر اتفاقا اوّل نيسان روز پنجشنبه باشد، عيد آنان روز چهارشنبه هفتم ماه خواهد بود.
ایام عید
يزيديه عيدى به نام چارچار در تابستان دارند که بعضى آنها را عيد شيخ عدى و بعضى عيد کبير مینامند و مدت آن پنج روز است خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد.