افراطگرایی مذهبی (مقاله)
جهان اسلام و معضل افراطگرایی مذهبی
امروزه تأثیر رسانه در دنیای رقابتی کنونی غیرقابل انکار است. کشورهای غربی نیز با به کارگیری همین ابزار رسانهای به اهداف خود دستیافته و دیگران را نیز با راهبردهای خود، همراه میکنند. سالهاست که در رسانههای گروهی غرب، کشورهای اسلامی را به عنوان خاستگاه اصلی رادیکالیسم اسلامی و فرقهگرایی مذهبی عنوان نموده و از این طریق اسلام را به عنوان مهمترین عامل خشونت در سطح جهان معرفی میکنند. از سوی دیگر، اقلیتی از گروههای افراطی کشورهای اسلامی با اقدامات تروریستی و خشونتبار خود به تحقق این طرح و نقشه مهندسی شده دشمن کمک مؤثری میکنند. اما واقعیت این است که ادیان الهی معروف که در سه مذهب بزرگ اسلام، مسیحیت و یهود تجلی یافته است، به خودی خود منشأ و ریشه خشونت نیست بلکه فرقهگرایی مذهبی و تفکر رادیکالیسم مذهبی موجب خشونت و ریشه تروریسم است. این فرقههای مذهبی از متون مقدس برداشتی خشک و متحجرانه ارایه میدهند و به ادیان الهی به عنوان یک مجموعه نگاه نمیکنند تا از میان این مجموعه مقررات گرانسنگ، یک دین مبتنی بر صلح و همزیستی مسالمتآمیز استخراج کنند. فرقهگرایی مذهبی که بیشتر به صورت رادیکالیسم مذهبی ظاهر میشود، به دلیل افراط و کجفهمی در استنباطهای مذهبی، در عمل نیز از خود رفتارهای افراطی بروز میدهد که عملیات انتحاری بیهدف و کور یکی از آنهاست؛ عملی که از اساس با آموزههای اسلامی و آموزههای سایر ادیان الهی در تضاد است. گروههای رادیکال مذهبی همچون القاعده و منافقین با انجام عملیات انتحاری کور و بیهدف آن هم با استفاده ابزاری از زنان و کودکان، از جمله این گروهها به شمار میروند. البته رادیکالیسم مذهبی به هیچ وجه به پیروان دین اسلام اختصاص ندارد بلکه در سایر ادیان از جمله در میان پیروان مسیحیت و یهود نیز گروههای افراطگرای مذهبی که به عملیات تروریستی متوسل شدهاند، وجود دارد، اما با وجود این، رسانههای غربی رفتارهای قبیح افراطگرایان مسلمان همچون القاعده را بیشتر برجسته کردهاند تا از جاذبه دین اسلام نزد آزاداندیشان غربی، که رو به گسترش است، بکاهند. نئومحافظهکاران آمریکایی نیز خود از همین افکار رادیکالیسم مسیحی پیروی میکنند و در مقابل، اسلام را متهم به رادیکالیسم و خطر اصلی برای موجودیت غرب معرفی میکنند. «اریک لوران» نویسنده فرانسوی از قول «تام تانکردو» نماینده «کلرادو» در مجلس آمریکا مینویسد: «من معتقدم ما فقط با یک گروه معدودی که مذهب را به گروکان گرفته و از آن سوءاستفاده میکند، روبهرو نیستیم بلکه با تمدنی روبهرو هستیم که عزمش را جزم کرده است که ما را از بین ببرد و آن تمدن، اسلام رادیکال است. اسلام رادیکال قرنهاست که با مسیحیت دشمنی میکند.». (لوران، 2008، فصل 14). یکی از معروفترین جملاتی که در حال حاضر در میان رسانههای غربی رواج دارد این است که:»همه مسلمانان تروریست نیستند، ولی همه تروریستها مسلماناند. «در حالی که این سخن حتی به اعتراف دانشمندان منصف غربی نیز بیاساس است، زیرا بسیاری از گروههای تروریستی ریشه ایدئولوژیک و مذهبی ندارند و از طرفی، بسیاری از گروههای تروریستی که ریشه مذهبی و ایدئولوژیک دارند، مسلمان نیستند بلکه از پیروان سایر ادیان و فرقههای مذهبی به شمار میروند. بهترین شاهد بر این ادعا این است که از میان حدود 48 سازمان تروریستی که در لیست سیاه اتحادیه اروپا قرار دارند، حدود 36 سازمان تروریستی از این لیست، هیچ ارتباطی با اسلام ندارند. (تودن هوفر، تابستان 1378، ص35). این در حالی است که بروز و ظهور رادیکالیسم مذهبی، در سیاستهای جنگطلبانه غرب ریشه داشته و حتی نتیجه برخی از خشونتها و اعمال تروریستی این گروهها نیز مستقیم و یا غیرمستقیم از همین سیاستها ناشی میشود و این حقیقت تا آنجا پیش رفته است که به اعتراف بسیاری از دانشمندان غربی، طراحان یکی از بزرگترین عملیات تروریستی جهان، یعنی حادثه یازده سپتامبر، خود سازمان جاسوسی آمریکا و سازمان جاسوسی اسرائیل بودهاند و حتی در کشورهای اروپایی کتابها و آثار متعددی برای اثبات این ادعا منتشر شده است؛ برای مثال، در کتابی که یکی از نویسندگان آلمانی به نام «ولفگنگ اگرت»(Wolfgang Eggert) حدود یک سال پس از این واقعه تروریستی نگاشته است، به افشای نقش سازمان جاسوسی آمریکا (سی آی ای) و سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) در حادثه تروریستی یازده سپتامبر و انفجار برجهای دوقلو، پرداخته شده است. شجاعت و صراحت این نویسنده به حدی است که حتی نام این کتاب را که به زبان آلمانی نگاشته شده است بر روی جلد چنین عنوان کرده است: «حمله شاهین: نقش پنهان موساد و سی آی ای در ضربه یازده سپتامبر». نامگذاری کتاب بدون مراجعه به محتوای آن میتواند بازتاب دقیقی از دیدگاه نویسنده در مورد این حادثه باشد. انتخاب این قبیل عناوین بر روی جلد کتابها و مقالات علمی و دیگر رسانههای گروهی کشورهای غربی بدان جهت است که افکار عمومی اروپا و آمریکا نیز چنین باوری را پذیراست. بنابراین، آموزههای اسلام و سایر ادیان الهی خالی از خشونت و ترور است و آنچه که موجب خشونت میشود برداشتهای فرقهگرایانه مذهبی است که در تمام ادیان یافت شده و به اسلام اختصاص ندارد و نمیتوان نام این دسته و فرقه خاص از یک دین را جنگ یک تمدن یا یک مذهب بر ضد مذهب دیگر تلقی کرد؛ کاری که دولتمردان آمریکایی برای مشروعیت بخشیدن به حضور نظامی خود در خاورمیانه در صدد القای آن به افکار عمومی جهان هستند.
منابع و مآخذ
1. تودن هوفر، یورگن، تئوریهای دهگانه، ترجمه دکتر هادی رضازاده، فصلنامه اندیشه تقریب، سال چهارم، ش15، تابستان 1378. 2. لوران، اریک، بوش، ایران و بمب، ترجمه انجمن نجات، انتشارات plon، تهران، 2008م.