ایده‌هایی درباره استراتژی تقريب (مقاله)

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۵ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (Hadifazl صفحهٔ ایده‌هایى درباره استراتژى تقريب (مقاله) را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به ایده‌هایی درباره استراتژی تقريب (مقاله) منتقل کرد)
فصلنامه اندیشه تقریب
فصلنامه اندیشه تقریب
اطلاعات نشر سال اول/ شماره دوم/بهار 1384
عنوان مقاله ایده‌هایی درباره استراتژی تقريب
نویسنده [[محمد علی تسخیری آیت‌الله محمد علی تسخیری]]
تعداد صفحات 18
بخش اندیشه
زبان فارسی

ایده‌هایی درباره استراتژی تقريب عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه مجله شماره 2 فصلنامه اندیشه تقریب می‌باشد که به قلم آیت‌الله تسخیری [۱]و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.

چکیده

نوشتار حاضر تجزیه و تحلیلی است از استراتژی پیشنهادی برای مجمع تقریب مذاهب اسلامی. نگارنده پس از تبیین و توضیح برخی مفاهیم و اصطلاحات به بهره‎گیری از تلاش و تجربه‎های قبلی در تدوین استراتژی تقریب بین مذاهب اسلامی پرداخته و در همین راستا به نخستین تجربه یعنی دار التقریب قاهره اشاره کرده است. پس از بیان تلاش‌هایی که در میثاق مؤسسان علامه محمدمهدی شمس الدین و مؤسسه خیریه آیت‌‌الله‌العظمی خویی در این زمینه نموده‎اند، به تلاش‌های مهم‌ترین سازمان اسلامی که به تقریب به مثابه هدفی استراتژیک می‌نگرد یعنی آیسسکو [سازمان علمی، آموزشی و تربیتی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی] پرداخته است. نگارنده با بهره از چنین اندوخته‌هایی به استراتژی مجمع تقریب که به منظور آشنایی پیروان مذاهب اسلامی از طریق همدلی و برادری دینی بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم است، اشاره می‌کند و مهم‌ترین پایه‌های تقریب را قرآن مجید و سنت شریف نبوی و مشروعیت اجتهاد می‌داند. وی در بیان عرصه‌های تقریب که شامل تمام جنبه‌های زندگی پیروان مذاهب اسلامی است، به موارد ذیل اشاره دارد: عقاید، فقه و قواعد آن، اخلاق و فرهنگ اسلامی، تاریخ، و مواضع سیاسی امت اسلامی. و در پایان بر حفظ ارزش‌های ذیل بین مسلمانان تأکید می‌کند: ضرورت همکاری، اتخاذ موضع متحد، اجتناب از تکفیر، برخورد احترام‌آمیز، آزادی عمل به احکام شخصی و گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز با کفار و اهل کتاب.

واژه‌های کلیدی: دارالتقریب، اهداف استراتژیک، اجتهاد، تجربه‌ها، امت اسلامی.

مقدمه

در این نوشته توضیح مختصری درباره اصطلاح‌ها و مفاهیم مرتبط با استراتژی تقریب و بیان فلسفه وجودی و علت تأسیس آن می‌پردازیم و با بهره‌گیری از تجربه‌های قبلی در تدوین استراتژی تقریب بین مذاهب اسلامی، نکاتی را در ارتباط با استراتژی پیشنهادی یادآور می‌شویم.

الف ـ مفاهیم و اصطلاحات

اهداف رسمی: بر مجموعه اهداف عالی و شعارهایی اطلاق می‌شود که ابعاد کلی و در عین حال نامعین رسالت آن نهاد را بیان می‌کند.

چشم‌اندازها: مراد از آن، تصویری است که نهاد مورد نظر از پایان راه مشخص شده خود طی مدت معینی (که معمولا بیست سال بلکه بیشتر هم طول می‌کشد) ترسیم می‌کند. این چشم‌اندازها باید از ویژگی‌های زیر برخوردار باشند:

  • تصویر هرچه روشن‌تری از اهداف رسمی ارایه کند و بیان‌گر آینده آن نهاد باشد؛
  • اهداف آن را اگر‌چه با اعطای ابعادی محسوس به آن یا انجام مقایسه با موارد تحقق یافته مشابه بشناساند و رسیدن به آن را تسهیل کند؛
  • دارای جاذبیت گسترده باشد، به گونه‌ای که دست‌اندرکاران آن نهاد را به لحاظ فکری و عاطفی به خود جلب کرده و منافع مرتبط با آن را تامین نمایند؛
  • دست یافتنی باشد؛
  • توانایی شکل‌دهی روشن به مسیر حرکت را داشته باشد؛
  • از انعطاف پذیری لازم برای کارایی در هر شرایطی بر خوردار باشد؛
  • توضیح، تشریح و به ذهن سپردن آنها برای دیگران ساده باشد.

چنین چشم‌انداز و تصوری از آینده دارای هدف‌هایی است، از جمله:

  • روشنی سمت‌گیری‌های کلی مؤسسه یا نهاد، که باعث رفع اختلاف دیدگاه‌های مسئولان، زمینه‌ساز برنامه‌ریزی و طراحی‌های لازم و مانع از بروز اختلاف در پاسخ به ابهام‌ها و اشکال‌هایی می‌شود که هر زمان ممکن است در خصوص نتایج مراحل مختلف مطرح گردد. این ایرادها کل روند حرکتی آن را در برابر یک پرسش قرار می‌دهد: آیا مراحل مورد نظر با این چشم‌اندازها هماهنگی دارند یا خیر؟؛
  • ایجاد انگیزه در میان دست‌اندرکاران و نظم‌دهی به حرکت آنان و قرار دادن این حرکت در چارچوب چشم‌اندازهای کلی، مشروط بر آن‌که این چشم‌اندازها مشوق ایشان باشد به گونه‌ای که دیگر نیازی به بازرسی و کنترل رفتار ایشان نباشد. ؛
  • ایجاد هماهنگی میان فعالیت‌های مختلف، زیرا وجود چنین چشم‌اندازهایی، توجه مسئولان را از دستاوردهای جزئی یا فرعی به موفقیت‌های جمعی سوق می‌دهد و باعث می‌گردد از هر نوع فعالیت حاشیه‌ای حتی اگر در راه تحقق منافع عمومی آن نهاد باشد، صرف نظر کنند؛

استراتژی (راهبرد): چه بسا استراتژی تنها بر هدف‌های رسمی اطلاق گردد، ولی سمت‌گیری اتخاذ شده به وسیله ما و آن چه استراتژی‌های رسمی و شناخته شده بر مبنای آن قرار گرفته است، شامل موارد زیر می‌شود:

  • مقدمه‌ای در تعریف مفاهیم و اصطلاح‌ها که به دلیل اهمیت آن فصل نخست را تشکیل می‌دهد؛
  • رسالت مؤسسه یا نهاد مورد نظر؛
  • اهداف رسمی آن؛
  • چشم اندازها؛
  • عرصه‌های فعالیت مؤسسه یا نهاد؛
  • ارزش‌ها و سیاست‌های حاکم در روند این حرکت؛
  • روش‌ها و ابزارهای کلی دست‌یابی به هدف‌ها.

هدف‌های مرحله‌ای و بلند مدت: این مفهوم شامل هدف‌هایی است که معمولا برای یک دوره پنج ساله در نظر گرفته می‌شود و از روشنی بیشتر، و ارزیابی دقیق‌تری بهره‌مند است، زیرا به اطلاعات و آمار کمی، واقعی و محسوس نزدیک‌تر است. این اهداف هم‌چنین فعال و قابل تقسیم به دوره‌های کوتاه‌مدت وحتی سالیانه است.
اهداف کوتاه‌مدت: این اهداف از هدف‌های پیش گفته (بلند مدت) و تقسیم‌بندی آنها که معمولا سالیانه هستند، نتیجه‌گیری می‌شود.
برنامه سالیانه: در این جا تمام جزئیات برنامه، بودجه آن و کادر لازم یک به یک و در پی ارزیابی‌هایی اجمالی در مراحل پیش معین می‌گردد و دو نکته زیر در آن کاملا مشهود است:

  • ـ این که هرچه از کل به سمت جزء حرکت کنیم، روشنی و وضوح مفاهیم بیشتر می‌گردد و به موارد عینی و محسوس نزدیک می‌شود.
  • ـ انسان برنامه‌ریز چه بسا تمام این مراحل را ناآگاهانه و به سرعت طی کند، ولی جزئیات هر یک از آنها غالباً، هم‌چنان که در کتاب‌های علم منطق از قدیم نیز مطرح شده است، ما را با نقاط ضعف و موارد اشکال آشنا می‌سازد.

ب ـ الگویی اسلامی

چنان چه خواسته باشیم از میان متون و احکام اسلامی الگویی برای سرمشق گرفتن استخراج کنیم، می‌توانیم به عنوان مثال به جنبه‌های اقتصادی جامعه اسلامی اشاره کنیم. رسالتی که این متون بر دوش پیامبران و رهبران و سردمداران قرار می‌دهد، برقراری جامعه‌ای عدالت‌محور یا گسترش عدالت اجتماعی است:
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ [۲]

ما پیامبرانمان را با برهان‌های روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به دادگری برخیزند... .
بنابراین برقراری عدالت اجتماعی یکی از هدف‌های پیامبران است. از همین بیان می‌توان نتیجه گرفت که هدف‌های رسمی از فرستادن پیامبران در دو مورد اساسی نمود پیدا می‌کند که عبارت‌اند از: تحقق هم‌یاری و تضمین نوعی تعادل میان سطح زندگی افراد. در پرتو چنین هدف‌هایی، می‌توان چشم‌انداز مورد نظر را چنین ترسیم کرد: «رسیدن به جامعه‌ای که با تمام توان خود در راه رشد تولید تلاش کند.»

در عرصه توزیع نیز برآوردن نیازهای ضروری و طبیعی افراد، و ایجاد نوعی تعادل در سطح زندگی آنان دورنمای این گستره است.
چنین چشم‌اندازی شامل تمام ویژگی‌های لازم است: هم منعکس کننده هدف‌های رسمی است و هم تشخیص و تعیین آن آسان است، زیرا ابعادی محسوس و ملموس دارد و در عین حال هدف جذاب و قابل تحققی به شمار می‌آید که از خاصیت انعطاف‌پذیری و نیز سادگی توضیح برای دیگران برخوردار است.
برای تحقق چنین اهدافی نیز سیاست‌های معینی از جمله موارد زیر باید به مورد اجرا گذارده شود:

  • فعالیت جدی برای سوق دادن تمام امکانات به سوی کار و فراهم آوردن عرصه‌ها، ابزارها و پیش‌زمینه‌های آن و رشد توان علمی لازم برای این کار؛
  • کوشش در راه از بین بردن هر نوع اسراف و تبذیر و ممانعت از هدر رفتن ثروت‌های انسانی، حیوانی و طبیعی دیگر و از جمله برخورداری از سطح زندگی فوق‌العاده مرفه؛
  • حمایت از خانواده‌ها یا افراد آسیب پذیر و زیر خط فقر برای رساندن آنان به سطح بالاتر از راه بالا بردن سطح تامین اجتماعی همگانی؛
  • اسلام امکانات طبیعی، قانونی و شرعی لازم را نیز فراهم آورده است که بر اساس آن می‌توان هدف‌های مرحله‌ای بلندمدت و کوتاه‌مدت را در نظر گرفت و برنامه‌های پنج ساله و سپس برنامه‌های سالانه واقع‌گرایانه‌ای را تدوین نمود.

ج ـ تجربه‌های قبلی در تدوین استراتژی تقریب بین مذاهب اسلامی

1ـ تجربه دارالتقریب قاهره

به رغم ابهام خطوط اصلی این استراتژی، این تجربه پیشتاز متضمن نکات بسیار ارزنده‌ای است.
در نخستین بیانیه‌ای که در اولین شماره مجله «رسالة الاسلام» با امضای علامه شیخ عبدالمجید سلیم، رئیس کمیته فتوا در الازهر شریف صادر شد، سخن از پایه‌هایی به میان آمده بود که تقریب بر آنها استوار می‌گردد و خاطرنشان شده بود که در احکام ثابت جای هیچ اختلاف نظری نیست و اجتهاد تنها در احکام غیرثابت راه دارد. این نظریه البته به لحاظ شرعی کاملا قابل قبول است.
هم‌چنین در این بیانیه از تبدیل اختلاف‌های طبیعی به تعصب‌های کور یا خشکی صحبت شده بود که به خون‌ریزی و پراکندگی امت انجامید؛ امری که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه وآله) همواره نگرانش بود. علامه شیخ عبدالمجید سلیم خدای را سپاس می‌گوید که شاهد دوران همبستگی و همدلی میان پیروان مذاهب چهارگانه است و از بارگاه احدیت می‌خواهد که شاهد دوران همدلی تمام طوایف مسلمین نیز باشد.
همه این‌ها مواردی است که علامه کاشف‌الغطاء نیز در اظهار نظری در مورد بیانیه پیش گفته، البته با اندکی تفصیل در خصوص مهم‌ترین مسئله اختلافی، یعنی امامت، با او اتفاق نظر دارد.
علامه مازندرانی، از علمای ایران نیز همین مسئله را مطرح می‌سازد و آن را موجب تفرقه و پراکندگی به شمار نمی‌آورد. گویی او نیز از این قانون طلایی پیروی می‌کند: «در موارد اتفاقی همکاری می‌کنیم و نسبت به آن چه اختلاف نظر داریم، یک‌دیگر را معذور می‌داریم.»
چنین است که می‌بینیم اولین بیانیه «جماعة التقریب» نیز تأکید می‌کند که قرآن و سنت، شالوده‌های اساسی اسلام از نظر همه مسلمانان است و باب اجتهاد و بحث نیز قاعدتاً باید گشوده شود و در نتیجه فقه شکوفا گردد، ولی متأسفانه طوفان‌های تعصب، امت را پراکنده و وارد مرحله رکود و خمودی کرد.
چه بسا بتوان در ماده دوم از اساسنامه جماعة‌التقریب برخی اهداف رسمی آن را یافت. در این ماده به موارد زیر اشاره شده است:

  • لزوم تلاش در راه وحدت کلمه پیشوایان مذاهب اسلامی.
  • گسترش اصول و مبانی اسلام به زبان‌های گوناگون.
  • کوشش در حل نزاع‌ها و درگیری‌های میان ملت‌ها و طوایف مختلف اسلامی.

در سخنان این گروه (جماعة التقریب) ضمن تکرار «رسالت تقریب» به توضیح و تشریح نشانه‌های تقریب و فاصله آن با «ادغام مذاهب» «تبشیر» و غیر آن پرداخته شده است. البته روشن است که در برهه آغازین حرکت تقریب نمی‌توان انتظار طرح استراتژی جامعی داشت.

2ـ میثاق مؤسسان علامه محمدمهدی شمس الدین

در مقدمه این میثاق پس از اشاره‌ای به نخستین تجربه در قاهره و نیز سابقه روابطی که مرحوم استاد حسن البنا با علمای شیعه پی‌ریزی کرده بود، از گفتمان وحدت در عقاید و شریعت سخن به میان آمده و پس از آن تاکید شده است که فراخواندن به حذف دیگری، فراخوانی غیر طبیعی است و هرگز نمی‌تواند به روند وحدت خدمت کند. علاوه بر آن، این مقدمه اصرار دارد که هدف باید تحقق تقریب میان تمام مذاهب اسلامی باشد، درست همان‌گونه که میان مذاهب مختلف اشعری تحقق یافت. این خود یکی از هدف‌های بزرگ و در واقع چشم‌اندازی قابل رؤیت و محسوس به شمار می‌رود.
از جمله سیاست‌های بیان‌شده در این میثاق، منع تبشیر (تبلیغ یک مذهب معین) در داخل اسلام، ممنوعیت واداشتن پیروان یک مذهب به ترک مذهب خود به شیوه‌های تبشیری و عدم ممانعت از عملیات غنی‌سازی، گسترش و تکامل (محتوای مذهب) است.
هم‌چنین این میثاق به انفتاح فقهی در بحث، اجتهاد از راه تشکیل هیأت یا نهادی ویژه مسائل وحدت و تقریب و انتشار مجله‌ای جهانی به زبان‌های زنده دنیا دعوت می‌کند و در عین حال بر ضرورت کوشش برای پذیرش دیگری از طریق روند گفت‌وگوی ادیان و تمدن‌ها انگشت گذارده و خواهان حل اختلاف‌های سیاسی با ریشه‌های فرقه‌ای و فتاوای تعصب‌آمیز می‌شود و نیز به علم کلام جدید مبتنی بر اعتباردهی به حقایق زیر فرامی‌خواند:

  • وحدت از جمله حقایق عقیده اسلامی است.
  • باید بر پیامدهای عملی و محسوس اصول دین تأکید کرد.
  • فراخواندن به وحدت به معنای نابودی مذاهب یا ادغام و تلفیق آنها در یک‌دیگر نیست، بلکه بیشتر به مفهوم تأکید بر اشتراکات عقیدتی و فقهی در آنهاست.
  • اختلاف‌های سنی و شیعه مانند اختلافات مذاهب مختلف اهل تسنن است.
  • تکیه بر مطالعه‌ها و پژوهش‌های مقایسه‌ای در عرصه‌های مختلف قرآن و حدیث لازم است.
  • اختلاف‌های سیاسی حاکمان به اختلاف‌های مذهبی، جنبه سیاسی بخشیده است و باید گرایش‌ها و جنبه‌های سیاسی از ساختار معرفتی اسلام زدوده شود.

این میثاق تأکید دارد که وحدت به معنای نفی نهادهای مشخص نیست و هیچ مانعی دربرابر پلورالیسم سیاسی و تشکیلاتی وجود ندارد و این از ویژگی‌های شیوه اهل بیت(علیهم‌السلام) به شمارمی‌رود.
در همین راستا تفسیر و تبیین دیگری از «تقیه» نیز ارائه شده و از جمله تلاش‌های عملی به منظور حفظ و حراست از وحدت تلقی گشته است. سپس نویسنده پایه‌های زیر را به مثابه پایه‌های این میثاق در نظر می‌گیرد:

  • اول: اصول اصلی و مسلّم اسلام، وحدت‌بخش مسلمانان و بیان‌گر هویت امت اسلامی است.
  • دوم: مذهب گرایی، پدیده‌ای طبیعی است و نباید آن را حرکتی تفرقه‌آمیز تلقی کرد و همه مذاهب، صرف نظر از این که در اکثریت باشند یا اقلیت، از مشروعیت کامل برخوردارند و باید عقاید و باورهای آنها را مورد احترام قرار داد و درک کرد.
  • سوم: ملاک اظهار نظر در مورد هر مذهبی، علما و کتاب‌های اساسی آن مذهب است، نه دیدگاه‌های غیر عادی یا نقل قول‌های دیگران از آن مذهب.
  • چهارم: تبلیغ فرقه‌ای (تبشیر) در میان مسلمانان مجاز نیست، ولی انتقال برخاسته از ایمان قلبی از یک مذهب به مذهب دیگر اشکالی ندارد و باید به آن احترام گذاشت.
  • در این‌جا مرحوم شمس‌الدین به تحکیم و تقویت حرکت گشایش باب اجتهاد فرا می‌خواند و در این راستا به دو نوع اجتهاد اشاره می‌کند: یکی برای برآوردن نیاز پیروان هر مذهب و دیگری برطرف کردن نیاز امت اسلام که مجامع علمی و فکری بدان می‌پردازند. وی هم‌چنین به فراخوان آیت‌الله‌العظمی بروجردی(رحمة الله) به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم‌السلام) و کنار گذاران بحث در جنبه‌های سیاسی ـ تاریخی، اشاره‌ای می‌کند.
  • پنجم: اکثریت و اقلیت ملاک نیست. او در این جا اشاره‌ای به سمت‌گیری وحدت‌گرایانه مذهب جعفری دارد. [۳]این مسئله با روشنی بیشتر، هماهنگی گسترده تر و شجاعت و جرئت فزون‌تر همراه با تعریف مفاهیم و مطرح شده‌است.

3ـ تجربه مؤسسه خیریه آیت‌الله‌العظمی خویی

مرحوم حجت‌الاسلام سید عبدالمجید خویی رئیس این مؤسسه برگزاری کنفرانسی را در دمشق به تاریخ 23 ذی الحجه 1420، یعنی روزهای پایانی قرن بیستم پیشنهاد کرد و بر استراتژی تقریب میان مذاهب اسلامی انگشت گذارد. در این کنفرانس شماری از علمای مذاهب مختلف و اندیشمندان آنها همراه نمایندگانی از برخی مراکز و حوزه‌های علمیه جهان اسلام و خارج از آن شرکت داشتند که جدا از سخن‌رانی‌های افتتاحیه و خوشامدگویی‌ها که جملگی بر نزدیکی و تقریب و وحدت اشاره داشتند، سخنران‌های اصلی بر موارد زیر تأکید نمودند:

  1. ـ سیاست گفت‌وگو؛
  2. ـ کنترل بحران‌های مذهبی؛
  3. ـ فرهنگ تقریب؛
  4. ـ مطالعه‌های مقایسه‌ای؛
  5. ـ اهمیت اجتهاد؛
  6. ـ نقش نهادها در روند تقریب؛
  7. ـ ملاک‌ها و معیارهای نقد علمی؛
  8. ـ استراتژی تقریب؛
  9. ـ زمینه‌های اختلاف میان مسلمانان؛
  10. ـ تفرفه میان مسلمانان؛
  11. ـ برنامه‌های عملی برای پر کردن فاصله‌ها؛
  12. ـ ایده اسلام بدون مذاهب؛
  13. ـ ضرورت تقریب.

در بیانیه پایانی نیز فراخوانی برای موارد زیر مطرح شد:

  1. ـ فراخوان سازمان‌ها و نهادهای مختلف برای کوشش به منظور تحقق تقریب مذاهب؛
  2. ـ تعمیم فرهنگ تقریب؛
  3. ـ انتشار کتاب‌ها و نشریه‌های دوره‌ای؛
  4. ـ بهره‌گیری از رسانه‌های گروهی؛
  5. ـ دعوت از وزارتخانه‌های آموزش و پرورش برای گسترش فرهنگ تقریب؛
  6. ـ درخواست از سازمان‌های فرهنگی برای برگزاری و سازماندهی گردهمایی‌های تقریبی؛
  7. ـ تأکید بر تقریب در خطبه‌های نماز جمعه و درس‌های دینی؛
  8. ـ دعوت از مؤلفین به عدم گسترش اختلاف‌ها؛
  9. ـ تسهیل جابه‌جایی کتاب در میان کشورهای اسلامی.

به رغم مطرح شدن مقاله‌ها و بحث‌های ارزشمند در این کنفرانس و اشاره به برخی ابعاد استراتژی تقریب، متأسفانه در این زمینه، جز در حد بسیار اندک، شاهد پیشرفتی نبودیم که البته چیزی از ارزش‌های این تلاش مقدس نمی‌کاهد.

4ـ تجربه علمی «ایسسکو»

آیسسکو (سازمان علمی، آموزشی و تربیتی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی) مهم‌ترین سازمان اسلامی است که به تقریب به مثابه هدفی استراتژیک نگریست و برای آن اهمیت ویژه‌ای قائل شد، زیرا این سازمان نهاد تخصصی تقریب به شمار می‌رود و مدیریت و به ویژه دبیر کل آن، استاد دکتر تویجری که افق‌های گسترده‌ای را برای این نهاد گشوده است، توجه خاصی به این مسئله دارد. ایسسکو در این زمینه استراتژی‌های چندی را تدوین کرده است که از آن جمله است:

  1. ـ استراتژی توسعه و پیشرفت پرورش دینی در کشورهای اسلامی در سال 1988 م؛
  2. ـ استراتژی (راهبرد) فرهنگی جهان اسلام در سال 1991م؛
  3. ـ استراتژی توسعه علوم و فناوری در کشورهای اسلامی در سال 1997 م؛
  4. ـ استراتژی فعالیت‌های فرهنگی در غرب در سال 2000 م؛
  5. ـ استراتژی بهره‌گیری از نخبگان مهاجر کشورهای اسلامی در غرب در سال 2002 م.

هم‌چنین این نهاد به موضوع تقریب مذاهب اسلامی اهمیت ویژه‌ای داد و در این زمینه دو سمینار برگزار کرد: یکی در سال 1991م و دیگری در سال 1996م. این سازمان به گروهی از علما و متخصصان مأموریت داد تا طرح «استراتژی تقریب مذاهب اسلامی» را تدوین کنند. این طرح پس از تدوین به کنفرانس وزرای خارجه کشورهای اسلامی در تهران (دوره سی‌ام، سال 2003) ارائه و در دهمین کنفرانس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در بوتراجایا (مالزی) تصویب شد.
در مقدمه طرح استراتژی یاد شده بر موارد زیر انگشت گذارده شده است:

  1. ـ تضمین شرایط درستی و سلامتی استراتژی تقریب شامل: حسن نیت؛ گفت‌وگوی مبتنی بر پایه‌های منطقی و یاری گرفتن از کارشناسان و پذیرش دولت‌ها و علما در این فراخوان و مشارکت نهادها در عملیات اجرایی آن.
  2. ـ پایه‌های فکری تقریب شامل این موارد است: پالایش شریعت از اختلاف‌های فکری؛ تکثیر احکام شرعی گردآورنده و وحدت‌بخش مذاهب؛ غنای فقهی برخاسته از تعدد اجتهادهایی که منجر به تدوین حدیث شده است. گردآوری ادله وگسترش قواعد اجتهاد خود به استحکام و دقت هر چه بیشتر این راه می‌انجامد.
  3. ـ اهمیت تقریب مذاهب برخاسته از این مبانی است: اهداف وحدت بخش اسلام، شرایط و مقتضیات مسلمانان.
  4. ـ مسؤولیت تقریب بر دوش دستگاه‌ها، نهادها و مؤسسه‌های دولتی و غیر دولتی است؛ یعنی مسؤولیتی گروهی به شمار می‌رود.
  5. ـ حفظ اختلاف در فروع و اصول.

تمام مذاهب فقهی بدون استثنا اجتهادهای خود را منحصر به فروع کرده‌اند. این مسئله خود نویدبخش رحمت، گشایش و پاسخ گویی به تنوع امت و مصالح آنان است. هم‌چنین بزرگان مذاهب با گشاده‌رویی، شاگردی نزدیک دیگر را پذیرفته و نسبت به هم همدلی نشان داده و هرگز تن به قطع رابطه نداده‌اند. و نیز این که آیین دقیق و مشخصی برای تقریب باید در نظر گرفت. اختلاف‌های فقهی میان فقه جعفری و فقه مذاهب اهل سنت، چندان تفاوتی با اختلاف مذاهب چهارگانه اهل سنت ندارد. از آن جا که عرصه این اختلاف‌ها تنها فروع دین است لطمه‌ای به کیان امت واحد اسلامی نمی‌زنند. استناد دایرة المعارف‌های فقهی ـ علمی به مذاهب اجتهادی هشت‌گانه و فتوای الازهرشریف مبنی بر جواز پای‌بندی به مذهب جعفری و اقدام به تدریس آن در این جامعه، خود نمونه‌هایی درست و الگوهایی خوب برای تنوع و گوناگونی است. ما در چارچوب وحدت اصولی، نیازمند گسترش اجتهاد منضبط در فقه هستیم.
مسلمانان نیز در اصول عقیده، شریعت و «امت» که ره‌آوردی چون وحدت در «تمدن» و «دارالاسلام» دارد، متفق‌اند و در این چارچوب، پلورالیسم، طبیعی و فاقد هر گونه اشکالی است و تکفیر، تفسیق و تبدیع (اتهام به بدعت‌گذاری) را در پی ندارد.
تقریب با هدف پرهیز از اختلاف‌های عقیدتی، نفی عناصر تکفیر و انتقال اختلاف‌ها از جبهه‌بندی کفر و ایمان به درست و نادرست، مطلوب نیز می‌باشد.
در فصل اول این استراتژی، از فقه اختلاف و تلاش‌های تقریب سخن به میان آمده است و ابتدا به نقشه‌های دشمنان امت در تشدید اختلاف میان طوایف مختلف مسلمانان اشاره شده است؛ تفرقه‌هایی که گاه اختلاف‌های کوری به شمار رفته باعث آشفتگی اوضاع می‌شده‌اند و به همین دلایل قرآن کریم نیز ما را از آنها بر حذر داشته است. سپس این فصل به احادیث شریفی می‌پردازد که اهمیت وحدت و هم‌دلی و هم‌گرایی را مطرح کرده، بر احترام گذاشتن به نظریه‌های دیگران و پاسداری از اخوت اسلامی تأکید نموده، موارد زیر را مورد توجه قرار می‌دهد:

  1. ـ تقریب نه به معنای ذوب یا ادغام مذاهب در همدیگر، بلکه گامی به سوی هم دلی است.
  2. ـ باید اختلاف‌های فکری طبیعی از حوادث خونین تاریخی جدا گردد.
  3. ـ تبلیغ منفی از مذاهب به پراکندگی امت منجر می‌گردد.

آن گاه در این فصل از تلاش‌های انجام شده در راه تقریب مذاهب سخن به میان آمده است. به لحاظ تاریخی، اولین نشانه‌های اختلاف و تمایز در قرن دوم هجری مطرح شد و اختلاف‌های سیاسی گوناگون مذهبی و تعصب‌ها را دامن زد، البته از طرف دیگر از همان زمان شاهد تصاویر بسیار پرشکوهی از تسامح و هم‌دلی نیز بودیم. در ادامه این فصل می‌خوانیم: حضرت علی(علیه‌السلام) به رغم اختلاف با برخی صحابه و مسائل مربوط به دوره زمامداری‌اش، هرگز در سینه خود جایی برای کینه باقی نگذاشت و به کسی‌نیز اجازه نداد از خلفای پیش از خود بدگویی کند.
علاوه بر این، بزرگان و ائمه مذاهب مختلف اسلامی به فراگیری دانش از یک‌دیگر پرداخته هم‌دیگر را یاری کرده‌اند. در این راستا «مالک بن انس» نظر منصور، خلیفه عباسی را در اجباری کردن آموزش «الموطأ» نپذیرفت. شریف رضی هم در تفسیر خود از علمای اهل سنت نقل حدیث کرده، صاحب سیوطی نیز یادآور شده که صحیح مسلم سرشار از احادیث شیعه است. هم‌چنین در قرن چهارم هجری، مناظره‌های علمی میان باقلانی و شیخ مفید، شهرت یافت. شیخ طوسی، از بزرگان شیعه در قرن پنجم، در اعتدال و توازن آن‌چنان مشهور شده بود که خلیفه عباسی مهم‌ترین کرسی علمی آن زمان را به وی واگذار کرد. فخر رازی نزد شیخ سدیدالدین حلی شاگردی کرد و شهید اول نیز نزد چهل تن از علمای اهل سنت تلمذ نمود. در قرن نوزدهم میلادی، سیدجمال‌الدین اسدآبادی و رشید رضا ظهور کردند. سپس دارالتقریب قاهره در نیمه قرن بیستم شکل گرفت. موسسه اردنی «آل البیت» نیز در امر تقریب مذاهب، نقش قابل توجه‌ای ایفا کرد و بالأخره مجمع جهانی تقریب در سال 1991 م تاسیس شد.
در فصل دوم، روی مفاهیم تقریب و منابع آن انگشت گذارده شده است و پس از ارائه تعریف‌های فشرده‌ای از «استراتژی»، «تقریب»، «مذاهب»، «اختلاف» و «مسائل» ، از منابع و دلایل سخن به میان آمده است که دارای تقسیم‌بندی زیر هستند: دلایل نقلی شامل کتاب، سنت و اجماع، و دلایل عقلی هم‌چون قیاس، مصالح مرسله، استحسان، عرف، سدالذرائع، استصحاب و عقل که برخی از این دلایل را همگان قبول دارند. برخی از آنها نیز نقلی و مورد اختلاف است که فهم دقیق آنها منجر به تقریب می‌شود. در فصل سوم، سخن از پیدایش و رشد و تکامل مذاهب به میان آمده و اولین محور بحث آن پیدایش مذاهب است که در سه بعد، مورد بررسی قرار گرفته است:

  • ـ بعد سیاسی: فتنه زمان خلیفه سوم منجر به تقسیم مسلمانان در دوره زمام‌داری حضرت علی(علیه‌السلام) به خوارج، شیعه، مرجئه و اهل سنت (جماعت) گردید.
  • ـ بعد عقیدتی: مسلمانان در خصوص امامت، ایمان و کفر و قضا و قدر و نیز صفات الهی دچار اختلاف نظر شدند.
  • ـ بعد فقهی: در این قسمت به تاریخچه گذرایی از فقه اشاره می‌گردد و در خصوصمذاهب حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، جعفری، زیدی و اباضی به تفصیل سخن رانده می‌شود. بدین ترتیب از مذاهب مختلف، شیوه‌ها و روش‌های هر یک و برخی قواعد فقهی آنها سخن به میان می‌آید.

در محور دوم این فصل، اصول فقه و نقش آن در تقریب مذاهب اسلامی و در محور سوم ضوابط و معیارهای اختلاف بیان شده است. فصل چهارم، عنوان «عرصه‌های تقریب» را بر خود دارد، ولی در آن از ابزارهایی چون: گفت‌وگوی فکری بحث و مطالعه و بررسی، تبلیغ و تألیف سخن به میان می‌آید و گفتاری در مورد اقلیت‌های مسلمان نیز بدان افزوده می‌شود.
فصل پنجم، اختصاص به هدف‌های تقریب دارد که عبارت‌اند از:

  • ـ کوشش در راه کاستن از اختلاف میان مکتب‌های اجتهادی؛
  • ـ اثبات اجتهادی بودن اختلاف‌ها نه جوهری بودن آنها؛
  • ـ تعریف حقیقت تقریب؛
  • ـ اشاره به وجود عرصه‌های اختلاف در تمام مذاهب؛
  • ـ ایجاد هم دلی میان پیروان مذاهب مختلف؛
  • ـ تأکید بر کثرت عرصه‌های مشترک نسبت به عرصه‌های اختلاف؛
  • ـ آگاهی علمی از ریشه‌های اختلاف برای پی بردن به موارد پنهان آن و تسهیل در خاموش کردن آتش اختلاف‌ها.

در پایان این فصل به اهداف استراتژی تقریب پرداخته شده است.
در فصل ششم درباره شیوه‌های اجرای این استراتژی و اقدام‌های عملی در سطوح مختلف ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی سخن به میان آمده است. در پایان بیان فشرده‌ای از این استراتژی، اشاره به چند نکته در همین راستا ضروری است:
نکته اول: این کار فی نفسه عملی بسیار جالب، مبتکرانه و سزاوار قدردانی است.
نکته دوم: شماری ملاحظات تاریخی و علمی وجود دارد که امید است برای تصحیح آنها اقدام شود، از جمله:

  1. ـ تکرار چند باره برخی مطالب.
  2. ـ امام صادق(علیه‌السلام) شاگردی هیچ یک از رهبران مذاهب را نکرد، ولی بسیاری از آنان افتخار شاگردی ایشان را داشتند.
  3. ـ برخی از آنچه به عنوان دلایل عقلی ذکر شده است، از جمله «استصحاب»، حتی دلیل اجتهادی هم به شمار نمی‌رود، بلکه بیشتر به عنوان یک اصل عملی استصحاب تلقی می‌گردد.
  4. ـ در سخن از پیدایش و شکل‌گیری مذاهب نیز خطاهایی وجود دارد.

نکته سوم: مطالبی وجود دارد که حتی با پذیرش تعریف ارائه شده از استراتژی، باید از متن طرح حذف شود، از جمله فصل سوم. هم‌چنین در مواردی، آمیختگی‌هایی در فصل‌های طرح دیده می‌شود. به هر حال، جای تشکر و قدردانی از این طرح وجود دارد و مسلّماً در تدوین و شکل‌دهی به استراتژی پیشنهادی به کار خواهد آمد.

د ـ نکاتی درباره استراتژی پیشنهادی

ـ این طرح به صورت فشرده و مختصر ارائه شده‌است و از برنامه‌های عملی برای آینده سخن می‌گوید. در نتیجه تمام توضیح‌ها و زمینه‌سازی‌ها به بخش اول واگذار شده‌است که کمیته ویژه‌ای آن را انجام خواهد داد.
ـ فصل‌ها یا بخش‌های استراتژی پیشنهادی از یک ترتیت منطقی پیروی می‌کنند، چنان‌که فصل اول به مفاهیم عمده و تعریف‌های مشخصی از هر یک از آنها اختصاص یافته‌است؛ فصل دوم به پایه‌های اصلی که تقریب بر آنها استوارشود، می‌پردازد؛ فصل سوم بر رسالت مجمع]جهانی تقریب مذاهب اسلامی[و چشم‌اندازهای آن انگشت گذارده‌است؛ و فصل چهارم درباره عرصه‌های فعالیت‌های «تقریبی»، سخن می‌گوید؛ فصل پنجم ارزش‌ها و چارچوب‌های حاکم بر این روند را مطرح کرده‌است؛ فصل ششم از هدف‌های رسمی و سازمانی، برنامه‌های عملی ده ساله و بلندمدت برای رسیدن به اهداف مذکور، تنظیم هدف‌های سالانه و کوتاه مدت و بسیج امکانات مادی و انسانی لازم برای تحقق آنها سخن به میان می‌آورد.

  • به اعتقاد ما، چشم‌اندازهای قید شده در فصل سوم حامل ویژگی‌هایی است که در مقدمه یادآور شدیم.
  • این طرح، متعرض ابزارهای مورد نیاز برای تحقق هدف‌های آن، نمی‌شود، هم به این دلیل که معمولا مسئله بسیار روشن است و هم به این سبب که به طور اجمال در اساسنامه مجمع جهانی]تقریب مذاهب اسلامی[آمده است. البته راه برای پیشنهاد شمار بیشتری از این گونه ابزارها به هنگام بحث عمومی طرح هم‌چنان باز است.

هـ ـ استراتژی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

این مجمع در چارچوب تحقق اهداف و انتظارهای خود، اقدام به تهیه و تدوین «طرح جامع برنامه راهبردی» خود نمود و طی نشست شورای عالی بین‌المللی‌اش در تهران به تاریخ 3 و 4 دی ماه 1381 (برابر با 23 و 24 دسامبر 2002 و 18 و 19 شوال 1423) آن را به این شورا ارائه داد که پس از انجام بحث و بررسی و مناقشه و تعدیل‌هایی تصویب شد.

1ـ مقدمات استراتژی

این بخش شامل موضوع‌های گوناگونی از جمله موارد زیر می‌گردد:

  • ـ تعریف‌های ضروری؛
  • ـ خلاصه‌ای از تاریخچه شکل‌گیری مذاهب؛
  • ـ فشرده‌ای از دلایل اختلاف فقها و دیگران؛
  • ـ نگاهی گذرا و تاریخی به برخورد رهبران مذاهب با یک‌دیگر؛
  • ـ نگاهی گذرا و تاریخی به نقش حاکمان و منافع شخصی آنها در شعلهور ساختن آتش اختلاف بین مسلمانان و تبدیل مذهب گرایی به طایفه‌گری ویران‌گر؛
  • ـ نقش برخی از حکام و علما در تحقق تقریب و نزدیکی بین مسلمانان؛
  • ـ تقریب در عصر کنونی و نقش «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه»ی قاهره در این زمینه؛
  • ـ چگونگی تأسیس «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی»؛
  • ـ نقاط ضعف و قوت حرکت مجمع و تقریب؛
  • ـ چشم‌اندازها و انتظارهای آینده از حرکت تقریب.

این بخش در آینده آماده خواهد شد.

2ـ استراتژی تقریب

فصل نخست: مفاهیم تخصصی

ـ تقریب: تقریب طبق دیدگاه‌های مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به معنای نزدیک سازی پیروان مذاهب اسلامی به منظور آشنایی با یک‌دیگر از طریق تحقق هم‌دلی و برادری‌دینی بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم اسلامی است.
ـ وحدت اسلامی: وحدت اسلامی عبارت است از: «همکاری میان پیروان مذاهب اسلامی بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم اسلامی و اتخاذ مواضع یکسان به منظور تحقق اهداف و مصالح عالیه امت اسلامی و گرفتن موضع متحد در برابر دشمنان امت با تضمین احترام به تعهدات عقیدتی و عملی هر فرد مسلمان در برابر مذهب خویش».
ـ مذاهب اسلامی: منظور از مذاهب اسلامی، آن دسته از مکتب‌های فقهی اسلامی معروفی است که از نظام اجتهادی منسجم و مستند به قرآن و سنت برخوردارند. مکتب‌های فقهی به رسمیت شناخته شده از نظر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی عبارت‌اند از: حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی از اهل سنت؛ اثنی عشری، زیدی و بهره از شیعه؛ و مذهب اباضی.
البته مکتب‌های دیگری نیز وجود دارد که یا فاقد پیرو هستند یا در شمار یکی از مذاهب پیش‌گفته تلقی می‌شوند یا این که بیشتر بیان‌گر نظریه‌های فردی هستند و [پیروانشان] در عمل خود، به مذهب مشخصی مقید نیستند.

فصل دوم: پایه‌های تقریب

حرکت تقریب مذاهب اسلامی بر پایه اصول کلی استوار است که مهم‌ترینشان به این شرح است: الف: قرآن مجید و سنت شریف نبوی، دو منبع اصلی و اساسی شریعت به شمار می‌روند و وجه مشترک تمام مذاهب اسلامی نیز همین دو منبع است. حجیت منابع دیگر نیز منوط به آن است که از این دو، الهام گرفته شده باشند.
ـ ایمان به اصول و ارکان ذیل، مهم‌ترین معیاری ویژگی اسلام است:

  • ایمان به وحدانیت خداوند متعال (توحید)؛
  • ایمان به نبوت و خاتمیت پیامبر اکرم حضرت محمد بن عبدالله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و این که سنت آن حضرت، بیان‌گر یکی از دو منبع اصلی دین است؛
  • ایمان به قرآن کریم و مفاهیم و احکام آن به مثابه مهم‌ترین منبع احکام دین اسلام؛
  • ایمان به معاد (رستاخیز).
  • عدم انکار ضرورت‌های دین و اذعان به ارکان اسلام از جمله نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و... .

ب: مشروعیت اجتهاد و آزادی مذاکره. اسلام با مشروعیت بخشیدن به اجتهاد در چارچوب منابع اصلی اسلام، اختلاف‌های فکری را به رسمیت شناخته است. به همین دلیل نیز مسلمانان باید اختلاف در اجتهادها را امری طبیعی تلقی کنند و به نظریه‌های یکدیگر به دیده احترام بنگرند.
وحدت اسلامی از ویژگی‌های قرآنی امت اسلامی و در شمار اصولی است که از اهمیت به‌سزایی برخوردارند و در صورت تزاحم، نسبت به احکام دیگری که از اهمیت کمتری برخوردارند، اولویت دارد.
اصل برادری اسلامی پایه عمومی روش برخورد مسلمانان با یک‌دیگر است.

فصل سوم: رسالت مجمع و اهداف آن

خلاصه رسالت مجمع جهانی تقریب، از این قرار است: اعتلای سطح آشنایی و آگاهی؛ تعمیق تفاهم میان پیروان مذاهب اسلامی؛ تقویت احترام متقابل؛ تحکیم پیوندهای برادری اسلامی میان مسلمانان و اجتناب از تبعیض بر اساس وابستگی‌های مذهبی، قومی و ملی به منظور تحقق امت واحد اسلامی. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی که ده‌ها تن از علمای مذاهب اسلامی از کشورهای مختلف جهان را در درون خود جای داده، یکی از مراکز مهمی است که به فراخوان‌های «تقریبی» و «وحدتی» در جهان اسلام شناخته شده و راه برخوردهای سازنده میان پیروان مذاهب مختلف اسلامی را هموار ساخته است. در این راستا، مجمع در پی تحقق هدف‌های زیر طی ده سال آینده است:

  • ـ کوشش در نزدیک ساختن هر چه بیشتر اوضاع زندگی جامعه اسلامی به شرایط و اوضاع زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) از نظر توجه به برادری دینی و از میان برداشتن جو دشمنی و تعصب فرقه‌ای میان پیروان مذاهب اسلامی.
  • ـ گسترش همبستگی عملا موجود میان برخی مذاهب اسلامی به گونه‌ای که شامل تمام مذاهب مختلف مسلمانان گردد.
  • ـ پذیرفتن اختلاف میان مذاهب به وسیله عموم مسلمانان؛ اختلافی که خود برخاسته از اجتهادهای منضبط است.
  • ـ الگو قرار دادن رفتار ائمه و بزرگان مذهبی با یکدیگر به وسیله پیروان مذاهب مختلف اسلامی. عمل به این شیوه باید تمام پیروان مذاهب موجود در این زمان را شامل شود.
فصل چهارم: عرصه‌های تقریب

عرصه‌های تقریب مذاهب مختلف اسلامی، شامل تمام جنبه‌های زندگی پیروان این مذاهب می‌شود و در این میان می‌توان مشخصاً به موارد زیر اشاره کرد: ـ عقاید: تمام مذاهب اسلامی دارای دیدگاه‌های یکسانی در خصوص اصول اعتقادی و ارکان اسلام هستند و اختلاف در فروع نیز لطمه‌ای به اصل اسلام و برادری اسلامی نمی‌زند. ـ فقه و قواعد آن: طبق دیدگاه محققانِ از فقهای محقق مذاهب اسلامی، ابواب فقهی در مذاهب مختلف متضمن نقاط مشترک زیادی است و اختلاف در برخی مسائل فقهی، امری طبیعی بوده و علت آن نیز درک و برداشت‌های متفاوت فقها و اجتهادهای آنان است.
ـ اخلاق و فرهنگ اسلامی: مذاهب اسلامی در مورد اصول اخلاقی و فرهنگ اسلامی در سطح فرد یا جامعه هیچ‌گونه‌اختلافی با یک‌دیگر ندارند. پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خود الگوی اخلاقی تمام مسلمانان است. ـ تاریخ: تردیدی نیست که مسلمانان بر روند تاریخی مشترک در مقاطع اصلی آن اتفاق نظر دارند و اختلاف‌های فرعی یا جزئی را نیز می‌توان در فضای آرام مطرح کرد و به توافق در موارد بسیاری دست یافت. به هر حال نباید اجازه دهیم اختلاف‌ها، پیامدهای زیان‌بار خود را بر روند حرکت کنونی امت اسلامی برجای گذارد.
ـ مواضع سیاسی امت اسلام: بی‌شک مسلمانان همگی دارای دشمن مشترکی هستند که شایسته است در صفی واحد، هم‌چون دژی استوار، در برابرش بایستند. هم از این رو که ویژگی‌ها و خصوصیت‌های امت اسلامی، چنین ایستادگی‌ای را حتمی می‌سازد و هم از این نظر که هیچ یک از مذاهب اسلامی، متضمن مطلبی در نفی یا رد چنین موضعی نیست. لذا شایسته است که رهبران و علما و اندیشمندان اسلامی، سیاست متحد و واحدی را در برابر این دشمنان در پیش گیرند.

فصل پنجم: اصول و ارزش‌ها

با عنایت به آن چه گذشت، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در سیاست‌های اصلاحی و اجرای برنامه‌های خود پایبند اصول و ارزش‌های زیر است:

  • ـ ضرورت همکاری کامل در مواردی که مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند.
  • ـ ضرورت اتخاذ موضع منسجم و متحد در رویارویی با دشمنان اسلام.
  • ـ اجتناب از تکفیر و تفسیق مسلمانان دیگر و ایراد تهمت بدعت به آنان. ما مسلمانان وظیفه داریم مشروعیت اجتهاد در چارچوب منابع اصلی اسلامی را به رسمیت بشناسیم و لوازم و پیامدهای این اصل را حتی اگر نظر اجتهادی ناشی از آن در نظر ما نادرست بود، بپذیریم. شایسته آن است که اختلاف‌ها را نه با عنوان کفر و ایمان، بلکه با نام درست و نادرست بنگریم. هم‌چنین صحیح نیست کسی، دیگری را به دلیل لوازم سخن یا رأیی که به نظر ما او را به انکار اصول دین سوق می‌دهد، تکفیر کنیم، زیرا چه بسا او هیچ توجه و اعتقادی به لوازم مزبور ندارد.
  • ـ برخورد احترام‌آمیز به هنگام اختلاف. وقتی اسلام در برخورد با پیروان سایر ادیان توصیه به تحمل دینی و سعه صدر می‌کند و از مسلمانان می‌خواهد که به مقدسات فکری و عقیدتی باطل دیگران، اهانت روا ندارند، به طریق اولی در چارچوب روابط مسلمانان با یک‌دیگر بر اصل اجتناب از توهین به مقدسات پیروان مذاهب اسلامی و معذور داشتن همدیگر در موارد اختلافی تأکید دارد.
  • ـ آزادی انتخاب مذهب. اصل آزادی گزینش مذهب یک اصل کلی در روابط فردی است، هر کس آزاد است مذهب اسلامی خود را برگزیند و شایسته نیست که نهادها و حکومت‌ها مذهب خاصی را بر کسی تحمیل کنند. آنها باید همه مذاهب اسلامی را به رسمیت بشناسند.
  • ـ آزادی عمل به احکام شخصی. در خصوص آن چه به مسائل شخصی مربوط می‌شود، پیروان مذاهب اسلامی از احکام مربوط به مذهب خویش پیروی می‌کنند، ولی در مورد آن چه به نظام عمومی مربوط است، ملاک نهایی، قوانین مصوبِ حکومت‌های شرعی و قانونی است.
  • قرآن کریم مسلمانان را فراخوانده است تا اصل گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز با کفار و اهل کتاب رابه دور از ارعاب، تهدید و جار و جنجال و تنها به منظور نیل به حقیقت، آویزه گوش خود قرار دهند:

فَبَشِّرْ عِبادِ … الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ [۴]؛ پس به بندگان من مژده بده: کسانی که گفتار را می‌شنوند، آن‌گاه از بهترین آن پیروی می‌کنند.
بنابراین و به طریق اولی بر مسلمانان واجب شده است که اختلاف‌های خود را از راه گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز و رعایت آداب آن میان خود، حل و فصل کنند.

  • لزوم توجه تمام مسلمانان به جنبه‌های عملی تقریب و تجسم بخشیدن به این ارزش‌ها در زندگی خویش و کوشش همه‌جانبه در راه اجرای شریعت اسلامی در تمام عرصه‌های زندگی.
فصل ششم: هدف‌های رسمی و سازمانی
  • ـ یاری رساندن به احیا و گسترش فرهنگ و آموزش اسلامی و دفاع از ساحت قرآن و سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله).
  • ـ کوشش در راه تحقق آشنایی و تفاهیم بیشتر میان علما، اندیشمندان و رهبران دینی جهان اسلام در عرصه‌های عقیدتی، فقهی، اجتماعی و سیاسی.
  • ـ گستراندن ایده تقریب میان اندیشمندان و نخبگان جهان اسلام و انتقال آن به توده‌های مسلمان و آگاهانیدن آنان از توطئه‌های تفرقه‌افکن دشمنان امت.
  • ـ کوشش در تحکیم و گسترش اصل اجتهاد و استنباط در مذاهب اسلامی.
  • ـ کوشش در ایجاد هماهنگی و تشکیل جبهه متحد در برابر توطئه‌های رسانه‌ای و یورش‌های فرهنگی دشمنان اسلام بر اساس اصول مسلّم اسلامی.
  • ـ نفی بدگمانی‌ها و شبهه‌های موجود میان پیروان مذاهب اسلامی.

در پرتو این استراتژی، برنامه‎ ده ساله‎ای با موافقت شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تدوین شده و اینک دو سال متوالی است که مجمع آن را به مورد اجرا گذارده‎است. تردیدی نیست که هر گونه تعدیل و بازنگری که مجمع عمومی در این استراتژی به عمل آورد، تاثیر کامل خود را در برنامه‎های مفصل بلندمدت و کوتاه‎مدت به جای خواهد گذارد.

پانویس

  1. دبيركل مجمع تقريب مذاهب اسلامی
  2. حديد (57): 25
  3. مجله رسالة التقريب، شماره 33، ص 177
  4. زمر(39): 17ـ18