فاطمیان از شیعیان اسماعیلی، خاندانی که در سال‌های ۲۹۷ تا ۵۶۷ قمری بر مناطق وسیعی از سرزمین‌های غرب جهان اسلام فرمان می‌راندند و با عنوان عبیدیان نیز شناخته می‌شدند. فاطمیان در رقابت با خلفای عباسی، خود را خلفای بر حق می‌دانستند. حکومت فاطمیان ابتدا در مراکش کنونی تاسیس شد و پس از مدتی بر سراسر شمال آفریقا، مصر، شام[۱] و یمن غلبه یافت و نفوذ خود را تا حجاز نیز گستراند و بر بخش‌هایی از دریای مدیترانه حاکم شد و سیسیل را تصرف کرد.

فاطمیان
فاطمیان
نام دولت فاطمیان
نام‌های دیگر عبیدیان
وجه نام‌گذاری خلفای فاطمی از نسل فاطمه زهرا(س)
نسب از نسل امام صادق (ع)
منشعب از اسماعیلیان
صدر خاندان اسماعیل فرزند امام صادق(ع)
بنیانگذار عبیدالله مهدی
خاستگاه شمال افریقا
انشعابات نزاریان، مستعلویه، طیبیان، دروزیه
مذهب شیعه
شروع حکومت ۲۹۷ق
پایان حکومت ۵۶۷ق
قلمرو شمال آفریقا، مصر، شام، یمن، حجاز

دوران طولانی حکومت فاطمیان به ترویج و تقویت مذهب تشیع در شمال آفریقا به خصوص در کشور مصر انجامید. در این دوران مراکز بزرگی مانند جامعة الازهر برای آموزش علوم اسلامی با گرایش اسماعیلی تاسیس شد و آثار مهم این مذهب نگاشته شد. فاطمیان در دوره حکومت خود با استفاده از نهاد دعوت و ارسال داعیان (مبلغان مذهب اسماعیلی) به سرزمین‌های مختلف، موفق به رواج تشیع اسماعیلی در نقاط مختلفی از جهان اسلام مانند یمن، هند و مناطق شرقی ایران شدند.


فاطمیان

فاطمیان از اسماعیلیان مبارکه هستند، که معتقد بودند محمد بن اسماعیل؛ نوه امام صادق (ع)، از دار دنیا رفته و امامت در فرزندان وی ادامه یافته است. حکومت فاطميان را فردى به نام ابو محمد عبيداللّه‏ المهدى (متوفّاى ٣٢٢ ق) تأسيس نمود. این حکومت در سال ٢٩٢ هجرى در مغرب آغاز، و در سال 362، با تصرف مصر و شام، بخش بزرگی از جهان اسلام را متصرف شد و تا سال 567، حکومت مقتدری داشت و سرانجام در سال 567، توسط ايوبيان (صلاح الدین ایوبی)، برچيده شد.[۲]

وجه نام‌گذاری به فاطمیان

اصطلاح فاطمیان بيانگر آن است که آنان منسوب به فاطمه‏ زهرا (ع) هستند، ولی در وجه این نام‌گذاری ديدگاه‏هاى مختلفى ابراز شده است:

برخى با قاطعيت نسبت آنان را به فاطمه‏ زهرا (ع) انکار کرده‏اند، از آن جمله، دُخويه است. وى در کتاب خود به نام «يادى از قرامطه‏ بحرين و فاطميان»، دلايل بسيارى بر اين نظريه آورده است؛ يکى از آن دلايل اين است که خلفاى عباسى بغداد و اموى قرطبه در دو نوبت، يک بار در سال ٤٠٢ و بار ديگر در سال ٤٤٤، نسب اين سلسله را به فاطميان انکار کردند، و از طرف ديگر در کتاب‏هاى مقدس دروز، صريح آمده که «عبداللّه‏ بن ميمون»، جدّ خلفاى فاطمى بوده است.[۳]

برخى ديگر انتساب آنان را به حضرت فاطمه (ع) درست دانسته‏اند، چنان‏که جرجى زيدان گفته است:

«فرمان‏روايان فاطمى ابتدا در افريقيه حکومت داشتند و مرکز حکومت آنان مهديه بود. اين فرمان‏روايان شيعى خود را از فرزندان حسين (ع) فرزند فاطمه (ع) مى‏دانستند، اما تاريخ نويسان که طرفدار بنى عباس بودند، صحّت نسب آنان را تکذيب مى‏کردند، ولى ما احتمال قوى مى‏دهيم که نسب آنان صحيح باشد و ترديد و تکذيب عدّه‏اى از تاريخ نويسان، در نتيجه‏ هواخواهى عباسيان بوده است».[۴]

عدّه‏اى بر آنند که اظهار نظر قطعى در اين باره ممکن نيست، چنان‏که س.م. استرن مى‏گويد:

معروف است که طبق يک سند رسمى فاطمى، خط خلفاى فاطمى از طريق يک سلسله ائمه‏ مستوره به محمد بن اسماعيل بر مى‏گردد، ليکن وجود چندين گزارش متناقض در اين زمينه‏، مسئله را آشفته ساخته است. مخالفان خلفاى فاطمى، ذرّيه‏ آنها را از محمد بن اسماعيل ندانسته‏اند، بلکه تأسيس آيين اسماعيلى را به عبداللّه‏ بن ميمون قدّاح نسبت داده‏اند، و ائمه‏ مستوره و نيز فاطميان را اعقاب دروغين على (ع) دانسته‏اند. اين نظريه را مى‏توان جعل کينه‏توزانه‏اى به حساب آورد. البته با اين تصور که در کنار فرقه‏هاى مختلف نهضت اسماعيلى، نبايستى آيين اجداد قدّاحى‏ها را نيز فراموش کرد؛ از اين رو با سنجش و ارزيابى اين شواهد گوناگون، نمى‏توان به واقعيت واحدى رسيد، چون اسناد و مدارک قانع کننده‏اى در دسترس نيست.[۵]

گروهى ديگر با تفکيک ميان امام مستودع و امام مستقر، مشکل را حل کرده و گفته‏اند: گر چه مؤسس سلسله‏ فاطميان؛ يعنى عبيداللّه‏ المهدى، داراى نسب فاطمى نيست، ولى نسب خلفاى فاطمى پس از او حقيقتاً فاطمى است و عبيداللّه‏ همان سعيد بن حسين بن عبداللّه‏ بن القداح است و ميمون قداح و فرزندان او امامان مستودع بودند و عبيدالله مهدى هم امام مستودع بود و وديعه‏ امامت را به پسرخوانده‏اش القائم (دومين خليفه‏ فاطمى) رساند، و اين بدان جهت بود که امامان حقيقى اسماعيليان در سلميه‏ شام محصور بودند و از بيم «معتضد عباسى» (٢٧٩ ـ ٢٨٩) پنهان شده بودند؛ از اين جهت حسين که امام مستودع بود، وديعه‏ امامت را به فرزند و حجت خود سعيد سپرد، تا او اين امانت را به صاحب واقعى‏اش که القائم بامراللّه‏ فاطمى بود، برساند.[۶]

ضعف خلافت و سقوط

در نیمه دوم خلافت فاطمیان،‌ قدرت و نفوذ وزرا به تضعیف خلافت فاطمی انجامید. در این دوران وزرا امور خلافت را بر عهده گرفتند و افزون بر امر و نهی بر خلیفه، گاه با نصب خلیفه ناتوان، به قدرت خود می‌افزودند. در این شرایط هنگامی که وزارت را فردی قوی بر عهده داشت، اوضاع به شکل موقت سر و سامان می‌یافت و با از میان رفتن او درگیری برای تصاحب منصب وزارت، دربار فاطمیان را دچار کشمکش‌های طولانی بر سر قدرت می‌کرد. بدر الجمالی از مشهورترین وزرای دوران فاطمیان است که در زمان مستنصر به وزارت رسید و بعد از یک دوره آشفتگی که طی آن در مدت ۹ سال، ۴۰ وزیر به قدرت رسیدند و عزل شدند، برای مدت طولانی مقتدرانه وزارت کرد و اوضاع مصر را سر و سامان داد.

بعد از او، پسرش افضل، ۲۷ سال منصب وزارت را در دست داشت تا این که به فرمان آمر کشته شد. بعد از مرگ افضل، بار دیگر تغییر مکرر وزرا و توطئه‌های درباریان و نظامیان برای به دست آوردن منصب وزارت از سر گرفته شد.

از زمان خلافت «حافظ»، فاطمیان دچار ضعف و درگیری‌های شدید داخلی شدند. در این زمان وزرا و حکام مناطق مختلف قیام می‌کردند و در نصب و برکناری خلفا نقش داشتند. در سال ۵۴۸، نور‌الدین زنگی؛ حاکم محلی شام، شیرکوه و صلاح الدین ایوبی را به مصر فرستاد. با ورود شیرکوه به قاهره، «عاضد»؛ خلیفه وقت فاطمی او را وزیر خود کرد و بعد از مرگ شیرکوه، صلاح الدین ایوبی وزیر شد. صلاح الدین ایوبی، نهادهای خلافت فاطمی را تضعیف و تشیع را محدود کرد و علمای سنی را به قدرت رساند و سرانجام در محرم سال ۵۶۷ قمری در حالی که هنوز چند روزی به مرگ آخرین خلیفه فاطمی (عاضد) باقی مانده بود، صلاح‌الدین دستور داد در قاهره به نام خلیفه عباسی خطبه بخوانند.[۷]

فاطمیان و نخستین جنگهای صلیبی

صلیبیون پس از آن که از خاک بیزانس عبور کردند، مدتی را در مرزهای دولت سلجوقیان به سرگردانی گذراندند.در این مدت، آنان متحمل تلفات بسیار شدند، تا آن که توانستند در امتداد سواحل شرقی مدیترانه یعنی از حاشیه ساحلی کشورهای ترکیه، سوریه و لبنان فعلی عبور کنند .

صلیبیون با تصرف نواحی ساحلی به سمت جنوب و به سوی فلسطین پیشروی کردند.در این زمان دو دولت بزرگ جهان اسلام یعنی سلجوقیان و فاطمیان ضعیف شده بودند.این دو دولت از مدتها قبل برای تصرف شام و فلسطین با هم می جنگیدند.سلجوقیان در سال 463 ه. بیت المقدس را تصرف کردند.این امر پس از سالها کشمکش صورت گرفت.پس از آن نیز تلاش فاطمیان موجب ادامه کشمکش شد و سرانجام در سال 490 ه.[۸]

موفق به باز پس گیری این شهر شدند.جدال در بیت المقدس و نواحی مجاور آن، توان اقتصادی و نظامی مسلمانان را سخت ضعیف کرده بود.سه سال ازتصرف مجدد بیت المقدس به دست فاطمیان نگذشته بود که صلیبیون از راه رسیدند و آن شهر را به محاصره گرفتند.دولت فاطمیان نتوانست نیروی کمکی ارسال نماید و مدافعین شهر، پس از مدتی مقاومت از پای در آمدند.صلیبیون با ورود به بیت المقدس کشتار، غارت و تخریب را آغاز کردند.عده زیادی از ساکنان به مسجد بزرگ شهر پناهنده شدند اما آنجا نیز تبدیل به کشتارگاهی شد که حتی نویسندگان اروپایی از وقوع آن ابراز انزجار کرده اند.صلیبیون با تصرف بیت المقدس، مسلمانان را سرکوب نمودند و بر خلاف مسلمانان که در دوران حاکمیت خود، به همه ادیان الهی آزادی فعالیت داده بودند، با تعصب تمام با مسلمانان رفتار نمودند.یهودیان نیز از تعصب و تجاوزگری صلیبیون بی نصیب نماندند.

جنگ اول صلیبی با تصرف بیت المقدس پایان یافت.صلیبیونی که طی این جنگ به پیروزی رسیده بودند، در هر یک از شهرهای تصرف شده در سواحل سوریه و لبنان و نیز در فلسطین دولتهایی مجزا و مستقل برای خود تشکیل دادند.این دولتها عبارت بودند از دولت بیت المقدس، دولت ادسا، دولت طرابلس و غیره.اینان خیلی زود بر سر منافع سیاسی، ارضی و اقتصادی به جدال و کشمکش با هم مشغول شدند.حتی در شهر بیت المقدس، صلیبیون چند دسته شدند و به رقابت و دشمنی با هم پرداختند.

جنگ اول صلیبی سر آغاز یک رشته طولانی از جنگهای دیگر شد، زیرا از یک طرف خبر پیروزی صلیبیون، در اروپا با شور و شعف مواجه شد و دسته های جدیدی از صلیبیون عازم شام و فلسطین شدند، و از طرف دیگر تصرف سرزمینهای مسلمین و بخصوص بیت المقدس، موجب ناراحتی و نگرانی بسیار مسلمانان شد، از این رو دولتهای مسلمان در صدد جبران بر آمدند.از جمله دولت فاطمیان که هنوز قسمتهایی از مصر و شام را در اختیار داشت، به جنگ در برابر صلیبیون ادامه می داد .در منطقه شام، سرداران مسلمانی که طرفدار فاطمیان بودند، دولتی به نام آل زنگی تشکیل دادند و یکی از رهبران آنان به نام ایلغازی حملات سختی به صلیبیون نمود.پس از چندی آل زنگی توانستند دولت صلیبی «ادسا» را شکست دهند و آن شهر را تصرف کنند.اگر چه داوطلبان جدیدی از اروپا به کمک صلیبیون شتافتند، اما به خاطر اختلافات داخلی آنها و نیز به دلیل بیداری و هوشیاری مسلمانان، کاری از پیش نبردند.صلیبیون که در اصل به فکر اموال و املاک متصرفی خود بودند، حتی از ورود داوطلبان اروپایی چندان رضایتی نداشتند زیرا حضور شریک و رقیب را بدتر از دشمن رویاروی می دانستند.[۹]

سیاست مذهبی فاطمیان

سیاست مذهبی فاطمیان، هر چند در دوره‌های مختلف حکومت طولانی آنان و متناسب با اندیشه‌های هر یک از خلفا، تغییرات زیادی داشت اما به طور کلی همراه با مدارا و تسامح بود. طبیعی است که فاطمیان اسماعیلی مذهب به گسترش تشیع در قلمرو حکومت خود می‌پرداختند و برای این مقصود از ایجاد نهادهای دینی و تبلیغی، رواج آیین‌های شیعی و حمایت از علمای شیعه بهره می‌بردند و گاه نیز به ایجاد محدودیت‌هایی برای اهل سنت دست می‌زدند؛ اما در بیشتر دوره حکومت فاطمیان،اهل سنت آزادانه به زندگی و فعالیت‌ دینی و اجتماعی خود مشغول بودند. هر یک از مذاهب قاضی خود را داشتند و قاضی القضات بسیاری از شهرها و مناطق سنی مذهب بودند[۱۰] و در اجرای احکام بر اساس مذهب خود عمل می‌کردند. مجالس درس اهل سنت نیز به فعالیت خود ادامه می‌دادند.[۱۱] افزون بر این‌ها برخی از سنی مذهبان به مقامات بالای حکومتی رسیدند چنان که رضوان بن ولخشی در زمان خلافت الحافظ به وزارت رسید.

دوره مغرب

فاطمیان با تشکیل حکومت سعی کردند به ترویج مذهب تشیع اسماعیلی در مناطق زیر سلطه خود بپردازند. در شهرهایی که آنان تصرف می‌کردند، خطبه‌خوانی به نام امامان شیعه آغاز می‌شد و عبارت حی علی خیر العمل به اذان اضافه و گاه جلساتی برای مناظره بین دو مذهب ایجاد می‌شد.

سیاست مذهبی خلفای نخستین فاطمی در ترویج مذهب اسماعیلی با یکدیگر تفاوت‌هایی داشت. در دوران دو خلیفه نخست، عبیدالله المهدی و جانشین وی القائم، سیاست تغییر سریع مذهب با سخت‌گیری بر سنی مذهبان و ایجاد محدودیت برای آنان پی گرفته شد که به مخالفت شدید اهل سنت انجامید. در این دوران علاوه بر جلساتی که برای تبلیغ مذهب اسماعیلی تشکیل می‌شد، محدودیت‌هایی برای فعالیت علمای مالکی که مذهب غالب در شمال آفریقا بود، وضع شد و از جمله تدریس و تالیف و صدور فتوا بر اساس این مذهب ممنوع شد و بدگویی به خلفا و صحابه رواج یافت و اجرای مناسک خاص اهل سنت مانند نماز تراویح ممنوع شد.[۱۲] بنابر روایت برخی منابع در این دوران تعدادی از علمای مالکی به قتل رسیدند. چنین برخوردهایی منجر به اعتراض مخالفان و همکاری آنان با خوارج در شورش‌های ضد فاطمی از جمله شورش ابویزید شد.

از زمان خلافت المنصور، سومین خلیفه فاطمی، سیاست مذهبی فاطمیان تغییر کرد و سیاست جلب اعتماد اهل سنت و ترویج مسالمت‌آمیز مذهب اسماعیلی در منطقه در پیش گرفته شد. این سیاست در دوره معز خلیفه مقتدر فاطمی نیز ادامه یافت. در این دوران در مناطقی که اهل سنت اکثریت بودند قاضیان مالکی مذهب بر کار گماشته شدند. هنگامی که مصر در سال ۳۵۸ فتح شد، قاضی ابوطاهر که سنی مذهب بود بر سمت خود ابقا شد.

دوره مصر

با ورود به مصر، سیاست‌ مذهبی فاطمیان بر اساس آزاد گذاشتن غیر اسماعیلیان در اجرای شعائر خود و نیز ترویج تدریجی مناسک اسماعیلی ادامه یافت.[۱۳] با این حال مظاهر اندیشه و عمل اسماعیلی در مناطقی که فتح می‌شد به اجرا در می‌آمد. مانند خطبه خواندن به نام ائمه و تغییر در اذان یا اجرای مناسکی مانند مراسم خاک سپاری مطابق با عقیده شیعه.

برگزاری آیین‌های شیعی

در این دوران فاطمیان از مناسبت‌های شیعی نیز برای تبلیغ مذهب تشیع اسماعیلی استفاده می‌کردند[۱۴] که برگزاری مراسم روز عاشورا، عید غدیر و عید ولادت امامان و حضرت فاطمه(س) از جمله این موارد بود. نخستین بار مراسم عزاداری روز عاشورا در سال ۳۶۳ در زمان خلافت معز لدین الله برگزار شد و در زمان دیگر خلفا نیز ادامه یافت. در روز عاشورا بازارها تعطیل می‌شد و مردم همراه با صاحب منصبان مانند وزیر، داعی، اشراف و قاضی بعد از عزاداری در جامعة الازهر به سوی مشهد راس الحسین می‌رفتند و در آنجا به عزاداری و خواندن شعر و نوحه می‌پرداختند.[۱۵] در این روز همچنین مردم به مزار امامزادگان مانند کلثوم و سیده نفیسه رفته و عزاداری می‌کردند.مراسم عزاداری همچنین در قصر خلفا و با حضور خلیفه نیز برگزار می‌شد.[۱۶]

تدوین و تعلیم فقه اسماعیلی

در کنار برگزاری آیین‌های شیعی، اقدامات فرهنگی بیشتری برای تثبیت آیین اسماعیلی صورت گرفت. تالیف کتب فقهی و تقویت جنبه فقهی مذهب اسماعیلی و تشکیل جلسات آموزشی با نام مجالس الحکمه برای نوآیینان اسماعیلی از جمله این اقدامات بود.

در همین دوران قاضی نعمان که خود سنی اسماعیلی شده بود، با حمایت معز به تدوین نظام فقهی اسماعیلی دست زد و کتاب‌های مهمی در این زمینه تالیف کرد. وی در جلسات عمومی و نمازهای جماعت به تعلیم فقه اسماعیلی به عموم مردم پرداخت. با این رویکرد فاطمیان به اتهاماتی که گرایش‌های باطنی اسماعیلیه را شریعت گریز جلوه می‌داد، پاسخ گفتند و بر رعایت جنبه ظاهری دین تاکید کردند.[۱۷]در راستای دستیابی به همین هدف بود که فاطمیان به تاسیس و گسترش مراکز تعلیم مذهب اسماعیلیه از جمله جامعة الازهر پرداختند. دسترسی به تعلیمات دینی در الازهر برای همگان آزاد بود و در آن علوم باطنی کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت.[۱۸]

خلافت الحاکم بالله و پیدایش دروزیان

دوران خلافت الحاکم بالله به دلیل سیاست‌های تعصب‌آلود وی در ترویج مذهب اسماعیلی در تاریخ فاطمیان متمایز است. حاکم قوانین سختگیرانه‌ای برای محدود کردن اهل ذمه، یهودیان و مسیحیان وضع کرد. او سیاست‌های سخت‌گیرانه را درباره اهل سنت نیز برقرار کرد. سب و لعن صحابه و خلفا را رواج داد و مخالفان مذهبی را آزار و شکنجه کرد.[۱۹]این سختگیری‌ها به گسترش مخالفت‌ها دامن زد و به شورش اهل سنت به رهبری ابو رکوه ولید در سال ۳۶۹ انجامید. حاکم که در تاریخ فاطمیان به خلیفه‌ای بی‌ثبات با رفتارهای متناقض مشهور است، مدتی بعد سیاست‌های سختگیرانه خود را محدود کرد و بار دیگری آزادی بیشتری به آنان داد. سیاست‌های مذهبی سختگیرانه حاکم بالله از سوی جانشینانش ادامه نیافت.

الحاکم بالله در سال ۴۱۱ ناپدید شد و سرنوشتش نامعلوم ماند. هنوز الحاکم ناپدید نشده بود که نظریه تازه‌ای بین گروهی از طرفدارانش ایجاد شد که به زبان حسن بن حیدرةالاخرم یکی از داعیان اسماعیلی بیان شد و آن حلول روح الهی در الحاکم بود. الاخرم به سرعت از سوی مخالفان کشته شد و بعد از او حمزه بن علی بن احمد و بعد محمد بن اسماعیل درزی این اندیشه را پی گرفتند و از الوهیت الحاکم سخن راندند. درزی مورد تعقیب قرار گرفت و به شام گریخت و فرقه‌ای از اسماعیلیه را پی افکند که به دروزیه مشهور شدند.[۲۰]

دستگاه دعوت

«و قصر سلطان میان شهر قاهره است و همه حوالی آن گشاده، که هیچ عمارت بدان نپیوسته است. و مهندسان آن را مساحت کرده‌اند برابر شهرستان میافارقین است. و گرد بر گرد آن گشوده است و هر شب هزار مرد پاسبان این قصر باشند: پانصد سوار و پانصد پیاده که از نماز شام بوق و دهل و کاسه می‌زنند و گرد می‌گردند تا روز. و چون از بیرون شهر بنگرند قصر سلطان چون کوهی نماید، از بسیاری عمارات و ارتفاع آن، اما از شهر هیچ نتوان دید، که با روی آن عالی است. و گفتند که در این قصر دوازده هزار خادم اجری خواره است، و زنان و کنیزکان خود که داند، الّا آنکه گفتند سی هزار آدمی در آن قصر است و آن دوازده کوشک است. و این حرم را ده دروازه است بر روی زمین... و در زیر زمین دری است که سلطان سواره از آنجا بیرون رود. و از شهر بیرون قصری ساخته است که مخرج آن رهگذر در آن قصر است و آن رهگذر را همه سقف محکم زده‌اند، از حرم تا به کوشک. و دیوار کوشک از سنگ تراشیده ساخته‌اند، که گویی از یک پاره سنگ تراشیده‌اند، و منظرها و ایوان‌های عالی برآورده و از اندرون دهلیز دکان‌ها بسته.»

دستگاه دعوت که وظیفه آموزش مذهب اسماعیلیه و تبلیغ آن در مناطق مختلف را بر عهده داشت، در دوره خلافت فاطمیان ساختار منظمی یافت و فعالیت‌های موثری داشت؛ به طوری که مبلغان مذهب اسماعیلی در این دوران،‌ توانستند در سرزمین‌های دوردست نیز گروه‌هایی از نوکیشان اسماعیلی پدید آوردند. رئیس سازمان دعوت معمولا بالاترین مرجع دینی فاطمیان و همان قاضی القضات بود که با عنوان باب یا باب الابواب و نیز داعی الدعات شناخته می‌شد. این فرد را امام انتخاب می‌کرد و او وظیفه انتخاب سایر داعیان را داشت.[۲۱] فاطمیان، جهان غیر اسماعیلی را به دوازده بخش با نام جزیره تقسیم کرده بودند و برای هر جزیره یک داعی بزرگ انتخاب می‌کردند که با عنوان حجت شناخته می‌شد. جزایر الارض عبارت بودند از سرزمین‌های عرب، روم، صقالبه، نوب، خزر، هند، سند، زنج، حبش، چین، دیلم(ایران) و بربر. بعد از حجت در هر جزیره داعیانی قرار داشتند که بر اساس اهمیت و حدود اختیارات و وظایف به داعی بلاغ، داعی مطلق و داعی محدود تقسیم می‌شدند. داعیان نیز دستیارانی داشتند که به داعی مطلق و داعی محدود یا محصور تقسیم می‌شدند. این سازمان که با عنوان مراتب الدعوه شناخته می‌شد؛ یک الگوی آرمانی بود که به طور کامل اجرا نمی‌شد و برخی از سلسله مراتب آن همیشه خالی بود.[۲۲] داعیان اسماعیلی به کمک دستیارانشان در مناطق مختلف و بین اقشار مختلف جامعه به دنبال افراد مستعد و کنجکاو می‌گشتند و آنان را با مذهب اسماعیلیه آشنا کرده و اگر فرد را راغب می‌یافتند طی مراحلی او را به کیش اسماعیلی در می‌آوردند. نوکیشان که با عنوان مستجیب خوانده می‌شدند،‌ باید عهد پیمانی می‌بستند که اسرار دعوت را فاش نکنند.[۲۳]

مهم‏ترين اقدامات فاطميان

در عصر فاطمى، تشيع به خوبى در مصر متجلى شد. جلوه‏هاى ظهور تشيع عبارت بود از:

الف ـ سر دادن نداى «حىّ على خير العمل» در اذان

ب ـ آشكار شدن احاديث و رواياتى كه بر افضليت امام على و اهل‏بيت عليهم‏السلامدلالت داشت

ج ـ اضافه شدن مناسبت‏هايى، مثل عاشورا، جشن‏هاى نيمه شعبان، غدير، ميلاد امام على و ساير ائمه عليهم‏السلام به مراسم و مناسبت‏هاى مصرى‏ها

د ـ تشكيل مجالس براى يادگيرى‏علوم اهل‏بيت عليهم‏السلام.

مصريان در دوره خليفه العزيز، پنجمين خليفه فاطمى، نخستين بار سوگوارى براى امام حسين عليه‏السلام را در روز عاشورا تجربه كردند. مقريزى در مورد سوگوارى مصريان براى امام حسين عليه‏السلام چنين گزارش مى‏دهد: اداره‏هاى دولتى و مغازه‏ها و محل‏هاى تجارت، سه روز مانده به عاشورا تعطيل مى‏شد و فقط نانوايى‏ها به فعاليت مى‏پرداختند.

به هر حال، با حضور فاطميان در مصر، مردم اين ديار به مذهب آن‏ها گرويدند و مذهب تشيع در اين كشور به صورت رسمى طرفداران و پيروان فراوانى پيدا كرد.[۲۴]

علم و دانش در دوره فاطمیان

رونق علم و دانش از رهگذر گسترش نهادهای علمی، از دیگر ویژگی های تمدنی دوران فاطمیان است. افزون بر جامع الازهر، در دوره فاطمیان مراکز علمی دیگری نیز ساخته شد. از جمله حاکم بامر الله در سال ۳۹۵ مرکزی را به نام دارالحکمه بنا کرد که دانشنمدان علوم مختلف در آن به آموزش پرداختند. قصر خلفا که با کتابخانه های بزرگ تجهیز شده بود نیز محل دانشمندان و برگزاری مجالس علمی و ادبی بود.

در عصر فاطمیان، کتابخانه ها نیز رونق بسیار یافت. کتابخانه قصر خلافت در قاهره به نام خزانه الکتب از مهم ترین این کتابخانه ها بود. منابع گوناگون، تعداد کتاب های این کتابخانه را از صد هزار تا یک میلیون جلد برشمرده اند و گفته اند که در این کتابخانه تنها ۱۲۲۰ نسخه از کتاب تاریخ طبری موجود بود. [۲۵] دیگر کتابخانه بزرگ مصر کتابخانه متعلق به دارلحکمه بود که کتابخانه دارالعلم نام داشت.[۲۶] در دوران فاطمیان همچنین رصد خانه هایی ساخته شد از جمله رصدخانه الحکامی که در زمان حاکم به امر الله تاسیس شد.

هر چند مراکز علمی فاطمیان در اصل به تعلیم آیین اسماعیلی می پرداختند، به دلیل تسامح مذهبی شهرت بسیاری در جهان اسلام یافتند و دانشمندان اهل سنت نیز در آن به تعلیم پرداختند.[۲۷]

پانویس

  1. ر.ک:مقاله شام
  2. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، درس دوازدهم؛ برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 97
  3. فرق و مذاهب کلامی، درس دوازدهم، به نقل از تاريخ شيعه، ص ٢١٣
  4. جرجى زيدان، تاريخ تمدن اسلامى، ص ٨٤٦
  5. نهضت قرامطه، ص ٢٨ و ٢٩، مقاله‏ «قرامطه و اسماعيليان» از استرن
  6. ابراهیم حسن، حسن و طه احمد شرف، عبیدالله المهدی امام الشیعة الاسماعیلیة و مؤسس الدولة الفاطمیة فی بلاد مغرب، ص ٧٧ ـ ١٦٩
  7. دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه: بدره‌ای، فریدون، ص ۳۱۲
  8. از جمله پتروس راهب جزو اولین دسته از مهاجمین صلیبی بود.او در بیابانهای آسیای صغیر جان خود را از دست داد
  9. تأسیس دولت فاطمیان https://hawzah.net › Article › View
  10. دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۳۸۶ش، ص۳۱۲
  11. پژوهشی در یکی از امپراتوری‌های اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۵۶
  12. «مقایسه و تحلیل سیاست‌های مذهبی فاطمیان در مغرب و مصر تا پایان الظاهر»، ص۲۱؛ فضلی، «بازخوانی سیاست‌ مذهبی فاطمیان در مغرب»، ص۳۵-۳۶
  13. مقایسه و تحلیل سیاست‌های مذهبی فاطمیان در مغرب و مصر تا پایان الظاهر، ص۲۵
  14. بادکوبه هزاوه، «سیاست‌های مذهبی فاطمیان در مصر در دوره اقتدار»، ص۲۹-۳۲
  15. لمواعظ و الاعتبار بذکر خطط و الآثار، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۲۹
  16. المواعظ و الاعتبار بذکر خطط و الآثار، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۳۰
  17. ژوهشی در یکی از امپراتوری‌های اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۴۱-۴۲
  18. مقایسه و تحلیل سیاست‌های مذهبی فاطمیان در مغرب و مصر، ص۲۶
  19. النجوم الزاهره، ج۴، ص۱۷۶-۱۷۸
  20. النجوم الزاهره، ج۴، ص۱۷۹
  21. فاطمیان و سنت‌های تعلیمی و علمی آنان، ص۷۳؛
  22. فاطمیان و سنت‌های تعلیمی و علمی آنان، ص۷۵؛ بجنوردی،‌ دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۸، ص۶۹۲-۶۹۳
  23. فاطمیان و سنتهای تعلیمی وعلمی آنان، ص۸۵؛ جان احمدی،ساخت، کارکرد و تحول نهاد دعوت فاطمیان مصر، ص۸۵
  24. وضعيت شيعيان مصر در عصر صلاح‏الدين ايوبي / داوود كاظم‏پور ... http://tarikh.nashriyat.ir › node
  25. النجوم الزاهره، ج۴، ص۱۰۱؛ ایوب، تاریخ الفاطمی الاجتماعی، ص۱۶۹؛ الامین، دایره المعارف الاسلامیه الشیعیه، ج۱۶، ص۳۳۴
  26. ایوب، التاریخ الفاطمی الاجتماعی، ص۱۷۰-۱۷۲
  27. ناصری طاهری، فاطمیان در مصر، ۱۳۹۰ش، ص۱۲۶-۱۲۷