سب و لعن از دیدگاه مذاهب اسلامی
از موارد قطعی منافی تقریب بین مذاهب اسلامی، سبّ و لعن نسبت به برخی صحابه رسول اکرم(ص) است. بیگمان بررسی فقهی ـ تفسیری این دو معنا، موجب شفافیت این بحث و به تبع آن، کم شدن تنش میان فرق اسلامی خواهد بود.
مفهوم سب و لعن در قرآن و روایات
===«سبّ» به معناى «دشنام دردآور» است [۱] که در آن بیزارى و تنفّر وجود دارد [۲]. از آنجا که ریشه سبّ، قطع است و شتم و دشنام از او گرفته شده، از اینرو هیچ چیز قطع کنندهتر از دشنام نیست [۳].
لغویون، لعن را به معناى «راندن و دور کردن همراه با ناخشنودى و ناراحتى» دانستهاند، چنانکه شیطان را از آن جهت که از بهشت رانده شد، «لعين» مینامند [۴]. بسیاری از لغویون، لعن را مشتمل برسبّ و ناسزا می¬دانند و می¬گویند: لعن از جانب خدا به معناى قطع و دوری از رحمت و توفیق دنیوى و همچنین عذاب و عقوبت اخروى است و لعن توسط انسان نیز نوعى دعاى بد، نفرین، شتم، سبّ، دشنام، ناسزا و بدخواهى براى دیگرى مىباشد [۵]
سبّ و لعن دو لفظ مترادف نیستند، چنانکه قرآن کریم عدهای را صریحاً لعن میفرماید، اما از سبّ نهی میکند. قائلین به جواز سبّ و لعن معتقدند: نفس اینکه در قرآن، هم لعن وارد شده و هم سبّ به این معناست که این دو در شرایط خودشان جائز هستند. در پاسخ گفته شده است: اگرچه لعن در قرآن و کلمات معصومین7 وارد شده، اما به صورت کلی است و نه به صورت مشخص. چنانکه نسبت به سبّ مقدسات دیگر مذاهب، نهی صریح دارد و نسبت به غیر مقدسات هرگز سبّ نفرموده، بلکه به ادب و نزاکت دعوت میکند و مواردی که شائبه سبّ و شتم کلی یا خصوصی وجود دارد، از سنخ بیان واقعیت و یا نفرین است و نه دشنام، بددهنی، فحش و ناسزا.
سب و لعن از دیدگاه عقل
===شکی نيست كه سبّ و فحش از مصاديق اذّيت، آزار و ضرر مىباشد كه عقلاً و شرعاً مذموم و ناپسند است [۶]. همچنین نه تنها فائده¬ای بر آن مترتب نیست؛ بلکه موجب برافروخته شدن آتش دشمن و لجاجت میشود چرا که سبّ و دشنام، روشن کننده حق و باطل نیست. بنابراین کسی که آن را به کار میبرد، نمی¬تواند با آن مطلبی را ثابت یا از حقی دفاع نماید؛ پس، بستر پذیرش سخن حق را از مخاطب گرفته و از سویی، گوینده را به بددهنی و کلمات ناپسند سوق می¬دهد. نکته قابل تأمل دیگر اینکه: انسان از روی فطرت و غریزه از حریم محترمات و مقدسات خود دفاع می¬کند. بنابراین، هرگاه احساسات او پیرامون مقدساتش برانگیخته شود و یا با توهینی در این باره مواجه شود، روحیه مقابله به مثل در او ایجاد شده و به هتک حرمت مقدسات طرف دیگر می¬پردازد، چنانکه برخی از برادران اهل تسنن به صراحت این مسأله را مطرح نموده و می¬گویند: زمانی که پیروان «ابوبکر» و «عمر»، لعن از زبان شیعه لعن آنها را می¬شنوند، مقابله به مثل نموده و علی7 را لعن می-نمایند [۷] و این عکس العمل که ناشی از عمل نابخردانه است، از نگاه عقل مردود به شمار می¬آید. انسان عاقل از رفتار خود، هدف و یا نتیجه مطلوبی را رصد می¬نماید، در حالی که نه تنها نتیجه مورد انتظار گوینده سبّ و لعن ـ که همان هدایت مخاطب است ـ حاصل نمیشود، که در این صورت کار بیثمری را انجام داده است؛ بلکه ثمر و نتیجه¬ای دور از انتظار گوینده، که همان کینه، عناد، قتل و خونریزی است را به بار می¬آورد؛ چنانکه در روز قیامت دست خود را آلوده به خون می¬بیند و زمانی که ادعای پاکی می¬کند، به او گفته می¬شود که این سهم تو از خون فلانی است به خاطر کلام ناسنجیده¬ای که گفتی [۸]. به نظر می¬رسد عقل سلیم با تحلیل این قبیل داده¬ها، می¬تواند به راحتی به قبح چنین عملی حکم نماید. اساساً نرم خویی و مهربانی در کلام و رفتار، زمینه¬ساز هدایت و توجه قلوب است، بنابراین، اگر هدف را هدایت مخاطب بدانیم، نیل به این هدف، بدون حرکت در مسیر آن و التزام به لوازم آن میسور نیست، پس به حکم عقل، خالی بودن کلام از هر کنایه و یا سخن زشت، زمینه ساز جذب قلوب است؛ چنان چه برخی به آن اذعان می¬نمایند. لذا مطابق قاعده اولیه، لعن و سبّ به لحاظ عقلی امری مذموم و قبیح، به لحاظ شرعی امری حرام است.
- ↑ (راغب اصفهاني، 1412ق، ص225)
- ↑ (راغب اصفهاني، 1412ق، ص45)
- ↑ (ابن فارس، 1404ق، ج3، ص63)
- ↑ (مصطفوی، 1402ق، ج10، ص202)
- ↑ (طريحى، 1416ق، ج۶، ص۳۰۹؛ راغب اصفهاني، 1412ق، ص471؛ ابن اثیر، 1367، ج4، ص255)
- ↑ (نراقی، 1376، ج2، ص282)
- ↑ (شوشتری، 1367، ص239؛ آلوسی، 1415ق، ج4، ص236)
- ↑ (کلینی، 1407ق، ص370؛ حرعاملی، بی¬تا، ج16، ص251)