تقریب مذاهب با عبور از مرزهای مذهب (مقاله)
تقریب مذاهب، با عبور از مرزهای مذهب
تقریب مذاهب، با عبور از مرزهای مذهب نام مدخلی است که بیان و بررسی یکی از رویکردهای مهم کلامی تقریب می پردازد و مبانی و طرفداران این رویکرد را معرفی می کند.
مقدمه
آیا تقریب مذاهب با حفظ مرزهای هر یک از مذاهب ممکن است؟ آیا برای تحقق تقریب بین مذاهب باید از برخی از مرزهای مذهب عبور کرد و به حد اقل ها و نقاط مشترک بین مذاهب اکتفاء نمود یا این که با وجود حفظ مرزهای مذهب می توان تقریب بین مذاهب را محقق کرد؟
پاسخ به این پرسش اساسی تکلیف بسیاری از موافقان و مخالفان تقریب را مشخص می کند. برخی معتقدند که تقریب با حفظ مرزهای مذهب اساساً غیر ممکن است از این رو جزء مخالفان دعوت تقریب شمرده می شوند. در مقابل، گروه دیگری هستند که معتقد به تحقق تقریب با حفظ مرزهای مذهب اند که عمده منادیان و پیشگامان تقریب از این دسته اند. گروه دیگری نیز وجود دارند که معتقد به تقریب هستند و نمی توان آنان را جزء مخالفان تقریب بر شمرد ولی برای تحقق تقریب، رویکرد گذار از مرزهای مذهب را پیشنهاد می کنند. که در این مقاله به بیان و بررسی این رویکرد و مبانی و طرفداران آن پرداخته می شود.
تبیین رویکرد عبور از مرزهای مذهب
مرور دوباره و بازخوانی آموزه های کلامی مذهب با نگاه تقریبی گاه منجر به رفع سوء تفاهمات و پیداکردن نقاط مشترک بین مذاهب شده و راهی مناسب برای تقریب بین پیروان مذاهب به شمار می رود. در این دیدگاه که عمده تلاشش بازخوانی مذهب به منظور یافتن نقاط اشتراک بیشتر بین مذاهب است به بررسی و تحلیلی برخی از مسائل اصلی کلامی مذهب پرداخته و علاج تقریب بین مذاهب را در حذف این مسائل یا توجیه آن به نحوی که با مذاهب دیگر همخوانی داشته باشد می داند.
این رویکرد مدّعی بازنگری در مسائل اعتقادی و کلامی شیعه امامیه است به نحوی که با اعتقادات اهل سنّت هم افق یا حتی در مواردی یکی گردد. مسائلی همچون مسأله امامت منصوص، عصمت، علم غیب امامان معصوم شیعه، از مسائلی است که به منزله مرزهای اعتقادی شیعه امامیه محسوب شده و نقطه افتراق بین مذهب امامیه با سایر مذاهب است.
از نظر صاحبان این نگاه مسائلی همچون امامت با تفسیری که اکنون بین شیعه امامیه رایج است در امّت اسلام باعث خسارات، اختلافات و نزاع و دشمنی و ضعف فراوان گردیده است. بازخوانی مسأله امامت و جایگاه رفیع آن در کلام شیعه به منظور توجیه این اصل به نحوی که موافق یا لااقل هم افق با آموزه های سایر مذاهب باشد از نگاه صاحبان این دیدگاه تقریب آفرین است و ریشه های اختلاف بین مسلمین را می خشکاند.
اگر امامت شیعه صرفاً به معنای رهبری اهل بیت «علیهم السلام» در علم و تقوا تفسیر گردد و امامان شیعه صرفاً به عنوان افرادی که از نظر زهد و تقوا و آشنا بودن به احکام الهی از سایر مردم زمانه شان برتربوده اند ـ و نه معصوم با تفسیر خاصی که بین شیعیان مشهور است ـ معرفی گردند و اگر نصوص امامت به معنای جانشینی و خلافت ائمه اهل بیت«علیهم السلام» و مسائل دیگری همچون عصمت و علم غیب و توسل به امامان معصوم همه توجیه شوند به نحوی که با عقاید مذاهب اهل سنّت منافاتی نداشته باشد قطعاً تنش ها و بحث های جدّی بین شیعه و سنّی از بین رفته و مسلمین در شاهراه اتحاد قرار می گیرند.
طرفداران
نکته اساسی ای که درباره طرفداران این نگاه باید گفت این است که کسانی که به این رویکرد تمایل دارند لزوماً دغدغه تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی را نداشته و هدف از تمایل آنان به این نگاه لزوماً تقریب بین مذاهب اسلامی نیست. چه این که ممکن است در پس این بازخوانی دوباره مذهب که به بهای حذف اصول و کمرنگ شدن یا از بین رفتن مرزهای اصلی مذهب تمام می شود انگیزه های دیگری غیر از تقریب بین مذاهب اسلامی پنهان باشد.
آن چه مهم است این است که نتیجه عملی این نگاه، ولو این که داعیان آن هدف تقریبی نداشته باشند و در مبانی نظری خود به خطا رفته باشند، تقریب بین مذاهب است.
طرفداران این رویکرد تحت عناوین و جریان های مختلفی همچون قرآنیون (قرآن بسندگان) یا جریان شبه سلفی یا سلفی گری شیعی شناخته شده اند.
از معروف ترین کسانی که ترویج دهنده و مبیّن نگاه بازخوانی مذهب با روی کرد قرائت جدید از مذهب شیعه اثنی عشریه و تشکیک در برخی از ارکان اعتقادی شیعه همچون امامت منصوب و منصوص، عصمت و علم غیب امامان شیعه «علیهم السلام» در عصرحاضر هستند می توان از حیدرعلی قلمداران، ابوالفضل برقعی، مصطفی حسینی طباطبایی، سید حسین مدرّسی طباطبایی و محسن کدیور نام برد.
حیدرعلی قلمداران از مروّجان این نگاه، می نویسد:
«مسألهی امامت بدین صورت که در میان ما شایع است در امت اسلام باعث خسارات و اختلافات و نزاع و دشمنی و ضعف و سرافکندگی بسیار گردیده که اگر عقل و تعالیم شرع را صادقانه رهبر و رهنمای خود بگیریم، خواهیم دید که غیر از آن است که اکنون در میان ما معروف و رایج است، در حالی که اگر این مسأله را آنسان که شارع مقدس پایهریزی کرده و اساس آن را چیده بفهمیم خود موجب فوز و فلاح و نجات و نجاح امت اسلام خواهد بود.»
هم او در جای دیگری از همان کتاب می نویسد:
«فراموش نکنیم که خداوند متعال نیز تفرق و شیعه شیعه شدن و عدم اتحاد را از انواع عذاب شمرده و فرموده که پیامبر اکرم هیچ نسبتی با چنین کسانی ندارد. اما امامت و فقاهت ائمه در بیان احکام و معارف دین است که باید عموم مسلمین به احادیث واقعی آنان که قطعاً موافق با قرآن است، رجوع کرده و از این ذخائر گرانبها بهره گیرند.»