نفاق

از ویکی‌وحدت

نفاق به معنى دورويى و مخالف بودن ظاهر با باطن است. قرآن جایگاه منافقین را قعر جهنم دانسته و آنها را به عنوان دشمنان اسلام معرفی نموده به شدت نکوهش کرده است. روایات نیز به توصیف صفات ناشایست آنها پرداخته است.

تعریف لغوی

واژه‌‌ي نفاق از ریشه‌ی «نفق» است. نفق‏ الرجُلُ یعنی آن مرد داخل تونل شد و النَّافِقَاء يکى از سوراخهاى لانه موش صحرائی است که آنرا براى روز فرار پنهان مى‏‌کند.[۱] به جهت همین شباهت کار منافق را نفاق نامیدند، چرا که منافق در لغت به کسی می گویند که «کفرش را مخفی می کند و اظهار ایمان می کند و در کل خلاف آنچه در دل دارد، اظهار می کند».[۲]

نفاق از نگاه قرآن

در قرآن‌کریم مردم از نظر ایمان به سه دسته تقسیم شده‌اند:‌ مؤمنان، کافران و منافقان. در این میان، تعبیرهایی که درباره‌ی اهل نفاق به‌کار برده شده است، شدّت بیشتری دارد.

قرآن اهتمام زیادی به امر منافقین داشته است و سخن از منافین به کرات در سوره‌‏هاى قرآن آمده است. سوره بقره، آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنکبوت، احزاب، فتح، حديد، حشر، منافقين و تحريم از جمله این سوره هاست. خدا منافقان را به شديدترين وجه تهديد نموده‌ است . در دنيا تهدید نموده به مهر زدن بر دلهايشان، و پرده افکندن بر گوش‌هاو چشمهایشان، و گرفتن نورشان و رها نمودن آنها در تاریکی‌ها، به طورى که ديگر راه سعادت خود را نبينند، و در آخرت به اینکه در قعر جهنم (درک اسفل) جايشان ‏دهد. خداى تعالى به پيامبرش خطاب مى‌‏کند که منافقان دشمن هستند از آنها بر حذر باش: «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ»[۳][۴]

برخی از اقدامات منافقین که قرآن به آن اشاره دارد

کناره‌‏گيری از لشکر اسلام در جنگ احد

پيمان بستن با يهود، و تشويق آنان به‏ لشکرکشى عليه مسلمين

ساختن مسجد ضرار

منتشر کردن داستان افک (تهمت به عايشه)،

فتنه به پا کردنشان در داستان سقايت و داستان عقبه[۵]

توصیف حال منافقین

توصيف حال منافقین در آیات ابتدائی سوره منافقون چنین آمده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَکَاذِبُونَ (1) اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا يَعْمَلُونَ (2) ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ (3) وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ کُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ يُؤْفَکُونَ (4) وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ (5) سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (6) هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ يَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ (7) يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ(8)»؛[۶]

هنگامی که منافقان نزد تو می آيند می گويند ما شهادت می دهيم که حتما تو رسول خدائی. خداوند می داند که تو قطعا رسول او هستی ولی خداوند شهادت می دهد که منافقان دروغگو هستند. آنها سوگندهايشان را سپر ساخته اند تا مردم را از راه خدا بازدارند، آنها کارهای بسيار بدی انجام می دهند. اين به خاطر آن است که آنها نخست ايمان آوردند سپس کافر شدند، لذا بر دلهای آنها مهر نهاده شده، و حقيقت را درک نمی کنند. هنگامی که آنها را می بينی جسم و قيافه آنان تو را در شگفتی فرو می برد و اگر سخن بگويند به سخنانشان گوش فرامی دهی، اما گوئی چوب های خشکی هستند که بر ديوار تکيه داده شده، هر فريادی از هر جا بلند شود بر ضد خود می پندارند، آنها دشمنان واقعی تو هستند از آنان برحذر باش، خداوند آنها را بکشد چگونه از حق منحرف می شوند؟ هنگامی که به آنها گفته شود بيائيد تا رسول خدا برای شما استغفار کند سرهای خود را از روی استهزا و کبر و غرور تکان می دهند و آنها را می بينی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر می ورزند. برای آنها تفاوت نمی کند خواه استغفار برايشان کنی يا نکنی، هرگز خداوند آنها را نمی بخشد، زيرا خداوند قوم فاسق را هدايت نمی کند. آنها کسانی هستند که می گويند: به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنيد تا پراکنده شوند غافل از اين که خزائن آسمانها و زمين از آن خدا است ولی منافقان نمی فهمند. آنها می گويند: اگر به مدينه بازگرديم عزيزان ذليلان را بيرون می کنند، در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است ولی منافقان نمی‌دانند.

نشانه های منافقین

از مجموع آيات فوق، نشانه های متعددی برای منافقان استفاده می شود که در يک جمع بندی می‌توان، آن را در ده نشانه، خلاصه کرد:

دروغگوئی صريح و آشکار: «وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَکَاذِبُونَ».

استفاده از سوگندهای دروغين برای گمراه ساختن مردم: «اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً».

عدم درک واقعيات، بر اثر رهاکردن آئين حق، بعد از شناخت آن: «لايَفْقَهُون».

داشتن ظاهری آراسته و زبانی چرب، علی رغم تهی بودن درون و باطن: «وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ...».

بيهودگی در جامعه و عدم انعطاف در مقابل حق، همچون يک قطعه چوب خشک: «کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ».

بدگمانی و ترس و وحشت از هر حادثه و هر چيز به خاطر خائن بودن: «يَحْسَبُونَ کُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِم...».

حق را به باد سخريه و استهزاء گرفتن: « لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ».

فسق و گناه: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ».

خود را مالک همه چيز دانستن و ديگران را محتاج به خود پنداشتن: «هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ يَنْفَضُّوا».

خود را عزيز و ديگران را ذليل، تصور کردن: «لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ».

اقسام نفاق

نویسنده تفسیر اطیب البیان در مورد اقسام نفاق می گوید:

نفاق بمعنى دو رويى و مخالف بودن ظاهر با باطن است و براى آن اقسامى است:

  • قسم اول: نفاق در عقيده: به اين گونه که در باطن کافر و مشرک و مادی‌گرا و منحرف باشد ولى در ظاهر اظهار اسلام و ايمان کند. اين نوع از نفاق اعظم و اشدّ و اقبح اقسام کفر است زيرا علاوه بر کفر باطنى، شامل مکر و حيله و خدعه نسبت به مسلمانان نيز مي باشد.
  • قسم دوم: نفاق در اخلاق: يعنى باطنا متخلّق به اخلاق حميده نباشد ولى در ظاهر چنين نمايش دهد که داراى اخلاق حميده است مثل اين که در باطن زهد و خوف از خدا و محبت خدا و سخاوت و توکل و خشوع و امثال اين صفات را ندارد ولى در ظاهر خود را زاهد و خائف و محبّ خدا و سخى و متوکل و خاشع و نظائر اينها نشان مي دهد.
  • قسم سوم: نفاق در اعمال: يعنى خلوت او با ملأ او و پنهان او با آشکاراى او متفاوت باشد. در ظاهر خود را عابدترین و باتقوا ترین معرّفى کند ولى در حقيقت چنين نباشد.

و دليل بر اين که نفاق شامل جميع اين اقسام است اخبارى است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام در تعريف نفاق و منافق وارد شده از امام چهارم زين العابدين عليه السّلام روايت شده که فرمود: «بدرستى که منافق نهى ميکند و نهى نمى‌پذيرد و امر مي کند به آنچه خود انجام نمي دهد و وقتى به نماز مى‌ايستد التفات و توجهش به غير خداست و هنگامى که به رکوع ميرود چون چهارپايان فرود ميشود يعنى از رکوع چيزى درک نمي کند، شام مي کند و همّش خوراک است با اين که روزه نبوده و صبح مي کند و همّش خواب است با اين که شب بيدار نبوده اگر با تو سخن گويد، دروغ ميگويد و اگر به او امانت بسپارى، خيانت کند و اگر از او غايب شوى، غيبت تو را مينمايد و اگر با او وعده کنى، خلف وعده مي کند».

و از حضرت امام صادق عليه السّلام روايت شده که فرمود: «رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: فزونى خشوع اعضاء و جوارح برخلاف آنچه در قلب است، نزد ما نفاق مي باشد».

و نيز از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده که فرمود: «رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: سه خصلت است که در هر کس باشد، منافق است و اگرچه روزه بدارد و نماز بگزارد و گمان کند مسلمان است، کسى که هر گاه امانت به او سپرده شود، خيانت کند و هرگاه تکلم کند، دروغ گويد و هرگاه وعده کند، وفا ننمايد».[۷]

روايات درباره نفاق

منشا نفاق

قالَ رَسوُلُ اللّهِ صلی الله عليه وآله: حُبُّ المالِ والشَّرَفِ يَنْبُتانِ النِّفاقَ فِی القَلْبِ کَما يَنْبُتُ الماءُ البَقْلَ؛ نبی اکرم صلی اللّه عليه و آله و سلم می فرمايد: حبّ مال و حب برتری، نفاق می رويانند همچنان که آب گياه را می روياند.

نشانه های نفاق

  • رسول خدا صلی اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِيهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ و َإِنْ صَامَ وَصَلَّی مَنْ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ و َإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا ائْتُمِنَ خَان؛

سه خصلت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگيرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: در امانت خيانت کند. در سخن دروغ بگويد. در وعده تخلّف کند.

  • عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام أَنَّهُ رُوِيَ أَنَّ لِلْمُنَافِقِ أَرْبَعاً مِنْ عَلَامَاتِ النِّفَاقِ قَسَاوَةَ الْقَلْبِ وَ جُمُودَ الْعَيْنِ وَ الْإِصْرَارَ عَلَی الذَّنْبِ و َالْحِرْصَ عَلَی الدُّنْيَا؛

امام صادق عليه السلام فرمودند: چهار چيز از نشانه های نفاق است:

سنگدل بودن، نَگريستن از ترس خدا، گناه پی درپی بدون توبه واقعی، طمع بر دنيا.[۸]

  • قَالَ عليه السلام: الْخِيَانَةُ رَأْسُ النِّفَاقِ؛
  • امام عليه السلام فرمودند: خيانت، اوج بی ايمانی و نفاق است.[۹]

زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ لَا تَقُمْ إِلَی الصَّلَاةِ مُتَکَاسِلًا وَ لَا مُتَنَاعِساً وَ لَا مُتَثَاقِلًا فَآن ها مِنْ خَلَلِ النِّفَاقِ فَإِنَّ اللَّهَ نَهَی الْمُؤْمِنِينَ أَنْ يَقُومُوا إِلَی الصَّلَاةِ و َهُمْ سُکَارَی يَعْنِي مِنَ النَّوْمِ؛

امام باقر عليه السلام فرمودند: با کسالت و خواب آلودگی و سنگينی و بی حالی نماز نخوانيد که اين طور نماز خواندن از نفاق است و خداوند مؤمنين را از نماز خواندن در حال خواب آلودگی نهی کرده.[۱۰]

  • مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ کَتَبْتُ إِلَی أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام أَسْأَلُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَکَتَبَ إِلَي: «إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا کُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا*مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَٰلِکَ لَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ وَلَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا»[۱۱] لَيْسُوا مِنَ الْکَافِرِينَ وَلَيْسُوا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ و َلَيْسُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ يُظْهِرُونَ الْإِيمَانَ وَ يَصِيرُونَ إِلَی الْکُفْرِ وَالتَّکْذِيبِ لَعَنَهُمُ اللَّهُ؛

امام رضا عليه السلام، در جواب نامه محمد بن فضيل که از حضرت، مسئله ای پرسيده بود، ضمن توصيف منافقين به وسيله آيات 142 و 143 سوره نساء که می فرمايد: (منافقين به خداوند خدعه می کنند و خدا هم به آنان خدعه می کند و با کسالت نماز می گزارند و ريا می کنند و به ياد خدا نيستند مگر اندکی نه با مؤمنين اند نه با کفار و کسی که از خدا و هدايت الهی جدا شد راهی برای نجات نمی يابد)، فرمودند: منافقين نه از کافرين اند و نه از مؤمنين و نه از مسلمين، اظهار ايمان می کنند ولی روش زندگیشان کفر و تکذيب خدا است، از رحمت خدا دور باشند.[۱۲]

بعضی از صفات منافقين

  • أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام قَالَ قَالَ: إِنَّ الْمُنَافِقَ يَنْهَی و َلَا يَنْتَهِي وَ يَأْمُرُ بِمَا لَا يَأْتِي و َإِذَا قَامَ إِلَی الصَّلَاةِ اعْتَرَضَ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ و َمَا الِاعْتِرَاضُ قَالَ الِالْتِفَاتُ وَ إِذَا رَکَعَ رَبَضَ يُمْسِي وَ هَمُّهُ الْعَشَاءُ و َهُوَ مُفْطِرٌ وَ يُصْبِحُ و َهَمُّهُ النَّوْمُ و َلَمْ يَسْهَرْ إِنْ حَدَّثَکَ کَذَبَکَ و َإِنِ ائْتَمَنْتَهُ خَانَکَ و َإِنْ غِبْتَ اغْتَابَکَ وَ إِنْ وَعَدَکَ أَخْلَفَکَ؛

امام سجاد عليه السلام فرمودند: منافق عمل می کند به آن چه که ديگران را از آن نهی می کند و امر می کند به آنچه که خودش عمل نمی کند، نماز می خواند بدون توجه به خدا، رکوع می کند ولی چيزی از توجه به خدا و کرنش، در او نيست. روز را به شب و شب را به روز می رساند در حالی که همه تلاشش خوردن و خوابيدن است، اگر حرف بزند دروغ می گويد و اگر به او اعتماد کنی خيانت می کند، پشت سرت غيبت می کند و اگر وعده دهد خلف وعده می کند.[۱۳]

  • قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه وآله مَثَلُ الْمُنَافِقِ مَثَلُ جِذْعِ النَّخْلِ أَرَادَ صَاحِبُهُ أَنْ يَنْتَفِعَ بِهِ فِي بَعْضِ بِنَائِهِ فَلَمْ يَسْتَقِمْ لَهُ فِي الْمَوْضِعِ الَّذِي أَرَادَ فَحَوَّلَهُ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ فَلَمْ يَسْتَقِمْ لَهُ فَکَانَ آخِرُ ذَلِکَ أَنْ أَحْرَقَهُ بِالنَّار؛

رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم فرمودند: مثل منافق، مثل شاخه نخلی است که وقتی صاحبش بخواهد در ساخت بنائش از او بهره بگيرد، به خاطر مستقيم نبودنش بکار نمی آيد و در نتيجه فقط به درد سوزاندن می خورد.[۱۴]

  • عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه وآله مَا زَادَ خُشُوعُ الْجَسَدِ عَلَی مَا فِي الْقَلْبِ فَهُوَ عِنْدَنَا نِفَاقٌ؛

رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم فرمودند: اگر خشوع و کرنش و فروتنی که کسی در ظاهر نسبت به خدا نشان می دهد، بيش از مقداری باشد که در قلب و باطنش است، اين نفاق است.[۱۵]

  • عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ الْإِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ النِّفَاقِ؛

امام باقر عليه السلام فرمودند: ما با ديدن هر کس، می فهميم که مؤمن است يا منافق.[۱۶]

  • قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام: إِيَّاکُمْ و َالْمِرَاءَ و َالْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا يُمْرِضَانِ الْقُلُوبَ عَلَی الْإِخْوَانِ و َيَنْبُتُ عَلَيْهِمَا النِّفَاقُ؛

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: باهم جدال و دشمنی نکنيد که باعث بيماری دل و نفاق می شود.[۱۷]

موسيقی حرام، آشيانه نفاق

امام صادق عليه السلام فرمودند:الْغِنَاءُ عُشُّ النِّفَاق؛ موسيقی حرام، آشيانه نفاق (نابود کننده ايمان) است.[۱۸]

نواختن آلات موسيقی حرام، موجب مرض نفاق:

امام صادق عليه السلام فرمودند: ضَرْبُ الْعِيدَانِ يُنْبِتُ النِّفَاقَ فِي الْقَلْبِ کَمَا يُنْبِتُ الْمَاءُ الْخُضْرَةَ؛ نواختن آلات موسيقی حرام، سبب مرض نفاق در قلب می شود، همان طور که آب باعث رويش سبزه می شود.[۱۹]

حقوقی که منافق ادا نمی کند

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ ثَلَاثَةٌ لَا يَجْهَلُ حَقَّهُمْ إِلَّا مُنَافِقٌ مَعْرُوفُ النِّفَاقِ ذُو الشَّيْبَةِ فِي الْإِسْلَامِ وَحَامِلُ الْقُرْآنِ وَالْإِمَامُ الْعَادِلُ؛ امام صادق عليه السلام فرمودند: حق سه نفر را زير پا نميگذارد مگر منافق معروف النفاق: پير شده در اسلام، حاملان قرآن و امام عادل.[۲۰]

جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ عليه السلام أَنَّهُ نَهَی أَنْ يُخْفِيَ الْمَرْءُ زَکَاتَهُ عَنْ إِمَامِهِ وَقَالَ إِخْفَاءُ ذَلِکَ مِنَ النِّفَاق؛ اميرالمؤمنين عليه السلام نهی کردند مردم را از مخفی کردن و نپرداختن زکات به امام عادل و فرمودند: مخفی کردن آن از نفاق است.[۲۱]

ذکر خدا باعث دوری از نفاق

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِيراً کُتِبَتْ لَهُ بَرَاءَتَانِ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ و َبَرَاءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم فرمودند: کسی که زياد ذاکر و به ياد خداوند عزوجل باشد، خداوند او را دوست می دارد و از نفاق و آتش جهنم دور می شود.[۲۲]

لبيک احرام، باعث برائت از نفاق

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّه صلی الله عليه و آله مَنْ لَبَّی فِي إِحْرَامِهِ سَبْعِينَ مَرَّةً إِيمَاناً وَاحْتِسَاباً أَشْهَدَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ مَلَکٍ بِبَرَاءَةٍ مِنَ النَّارِ وَبَرَاءَةٍ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم فرمودند: کسی که در حال احرام، از روی ايمان هفتاد بار لبيک گويد خداوند، هزاران هزار ملک را شاهد می گيرد که او را از نفاق و آتش دوزخ دور کند.[۲۳]

دعاء برای دوری از نفاق

قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عليه السلام إِذَا دَخَلْتَ الْحَمَّامَ فَقُلْ فِي الْوَقْتِ الَّذِي تَنْزِعُ فِيهِ ثِيَابَکَ اللَّهُمَّ انْزِعْ عَنِّي رِبْقَةَ النِّفَاقِ و َثَبِّتْنِي عَلَی الْإِيمَان؛ امام صادق عليه السلام فرمودند: وقتی در حمام لباست را از تن بيرون می آوری بگو: خدايا مرا از نفاق دور کن و بر ايمان، ثابت دار[۲۴]

سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله عليه و آله أَنَّهُ مَنْ صَلَّی فِي لَيْلَةِ الْأُولَی مِنْ رَجَبٍ ثَلَاثِينَ رَکْعَةً بِالْحَمْدِ و َالْجَحْدِ ثَلَاثاً و َالتَّوْحِيدِ ثَلَاثاً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَبَرَأَ مِنَ النِّفَاق؛ رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم فرمودند: کسي که شب اول رجب سی رکعت نماز بخواند در هر رکعت يک حمد و سه بار سوره کافرون و سه بار سوره توحيد بخواند، خداوند گناهانش را می آمرزد و از نفاق دور مي شود.[۲۵]

به مسلمان ظالم، نبايد نسبت شرک و نفاق داد:

أَنَّ عَلِيّاً عليه السلام لَمْ يَکُنْ يَنْسُبُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ حَرْبِهِ إِلَی الشِّرْکِ وَلَا إِلَی النِّفَاقِ وَلَکِنَّهُ کَانَ يَقُولُ هُمْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَيْنَا؛ حضرت علی عليه السلام به مسلمانانی که با او می جنگيدند، نسبت شرک و نفاق نميداد (که اين نشانگر بزرگی نفاق است) بلکه می فرمود: اينها برادران ما هستند که بر ما ظلم می کنند و با ما می جنگند.[۲۶]

نفاق، مانع استجابت دعاء

امام زين العابدين عليه السلام فرمودند: از گناهانی که باعث مستجاب نشدن دعا می شود، نيت بد و باطن بد و خبيث داشتن و نفاق و دو رو بودن با برادران دينی است.[۲۷]

انس و ارتباط مستمر با قرآن، بهترين و مؤثرترين راه علاج و دوری از بيماری نفاق:

نَهْجُ الْبَلَاغَةِ، قَالَ عليه السلام اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لَا يَغُشُّ وَ الْهَادِي الَّذِي لَا يُضِلُّ وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِي لَا يَکْذِبُ و َمَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِيَادَةٍ فِي هُدًی وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًی و َاعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَی أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَلَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ و َاسْتَعِينُوا بِهِ عَلَی لَأْوَائِکُمْ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ و َهُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْعَمَی و َالضَّلَال...؛ اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: بدانيد، اين قرآن نصيحت کننده ای است که فريب نمی دهد، هدايت کننده ای است که گمراه نمی کند، گوينده ای است که دروغ نمی گويد و کسی با آن همنشين نمی شود مگر اين که به هدايتش ‍ افزوده و از نادانيش کم می شود و بدانيد، کسی که به قرآن عالم باشد، هيچ کس نمی تواند به علم او بيفزايد و هيچ عالمی از قرآن بی نياز نيست، پس از قرآن شفا بگيريد و از آن کمک بگيريد که شفای بزرگترين دردها که کفر و نفاق و نادانی و گمراهی است، در آن است.[۲۸]

نماز جماعت، سبب دوری از نفاق

الشَّهِيدُ فِي الذِّکْرَی، عَنِ النَّبِي صلی الله عليه و آله مَنْ صَلَّی أَرْبَعِينَ يَوْماً فِي الْجَمَاعَةِ يُدْرِکُ التَّکْبِيرَةَ الْأُولَی کُتِبَ لَهُ بَرَاءَتَانِ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ و َبَرَاءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم فرمودند: کسی که چهل روز در نماز جماعت، از اول نماز شرکت کند از آتش دوزخ و از نفاق دور می شود.[۲۹]

منبع

برگرفته از سایت دانشنامه اسلامی

پانویس

  1. فرهنگ ابجدى، ترجمه المنجد الابجدى، ص68
  2. ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، دارالدعوه استانبول، 1989 ق،1410 هـ . ق، ص 942.
  3. سوره منافقون، آیه4
  4. الميزان في تفسير القرآن، ج‏19، ص288
  5. الميزان في تفسير القرآن، ج‏19، ص288
  6. سوره منافقون، آيات 1 تا 8
  7. أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‌1، ص303 تا 305 (نقل با تلخیص)
  8. مستدرك الوسائل، ج11، ص367
  9. مستدرك الوسائل، ج14، ص14
  10. مستدرك الوسائل، ج4، ص90
  11. سوره نساء، 143 و 142
  12. الكافي، ج2، ص396
  13. كافی، ج2، ص397
  14. كافی، ج2، ص397
  15. كافي، ج2، ص397
  16. كافی، ج1، ص438
  17. كافی، ج2، ص300
  18. كافی، ج6، ص431
  19. كافی، ج6، ص434
  20. وسايل الشيعه، ج12، ص98
  21. مستدرك الوسائل، ج7، ص123
  22. كافی، ج2، ص499
  23. كافی، ج4، ص337
  24. من لايحضره الفقيه، ج:1، ص:112
  25. وسائل الشيعه، ج7، ص91
  26. وسائل الشيعه، ج15، ص82
  27. وسائل الشيعه، ج16، ص281
  28. مستدرك الوسائل، ج4، ص239
  29. مستدرك الوسائل، ج6، ص446