صدرالدین محمد بن عمادالدین محمود بن حمویه جوینی

از ویکی‌وحدت
ابو المجامع
شجره خاندان جوینی
نام صدرالدین ابوالحسن محمد بن عمر جوینی
نام‎های دیگر ابو المجامع
درگذشت 617ق

صدرالدین ابوالحسن محمد بن عمر جوینی وی در جوین به دنیا آمد و نخست نزد ابوطالب محمود بن علی بن ابوطالب اصفهانی و دیگران به آموختن فقه شافعی پرداخت. آن‌گاه در همدان از پدر خود و دیگر علمای آن دیار، همچون ابوزرعه طاهر بن محمد مقدسی حدیث شنید و پس از آن در دمشق نزد قطب‌الدین مسعود نیشابوری فقه آموخت و نزد ابوالفرج یحیى ثقفی به استماع حدیث پرداخت. ابوالحسن همچنین از استادان بزرگی چون ابوعلی موسى‌آبادی، ابوالقاسم عُکبری، ابوالفتوح طایی، ابوالوقت سجزی و دیگران اجازۀ روایت گرفت و خود به تدریس و تحدیث و افتاء پرداخت[۱].

وی پس از مرگ پدر در ۵۷۷ ق/ ۱۱۸۱ م در شام، مورد عنایت سلطان صلاح‌الدین ایوبی قرار گرفت و منصب شیخ‌الشیوخی مصر و شام، که پیش از آن پدرش عهده‌دار آن بود، از سوی صلاح‌الدین به او واگذار شد. ظاهراً در همین ایام، وی تدریس در زاویۀ غربی جامع دمشق و مدرسۀ جاروخ را نیز به نیابت از شیخ خود قطب‌الدین مسعود نیشابوری برعهده داشت [۲].

صدرالدین همچنین در شام نخست با دختر شیخ خود ازدواج کرد و از او صاحب پسری به نام شمس‌الدین محمود شد، اما همسرش چندی بعد درگذشت و صدرالدین پس از آن، دخترِ قاضی شهاب‌الدین بن شرف‌الدین بن ابوعصرون را به همسری گرفت و از او صاحب ۴ پسر به نامهای فخرالدین یوسف، عمادالدین عمر، کمال‌الدین احمد و معین‌الدین حسن شد که به «اولاد شیخ‌الشیوخ» شهرت یافتند و بعدها نزد سلاطین ایوبی به جایگاههای رفیعی رسیدند و از امیران و دولتمردان دربار آنان به شمار می‌آمدند [۳]. صدرالدین پس از آن همراه با فرزندان و برخی دیگر از اعضای خاندانش به قاهره رفت و پس از درگذشت نجم‌الدین خبوشانی در ۵۸۸ ق/ ۱۱۹۲ م، به درخواست ملک عادل ایوبی در مدرسۀ ناصریۀ مصر در جوار مزار امام شافعی، و در مشهد حسین به تدریس پرداخت و مشیخت خانقاه صلاحیه در سعیدالسعداء و نظارت بر اوقاف صوفیه را عهده‌دار گشت [۴].

وی در ایام حکومت ملک عادل ابوبکر اول ایوبی و فرزندش ملک کامل مرتبۀ بلندی نزد ایشان داشت، تا آنجا که وقتی صلیبیان بر دمیاط مستولی شدند، سلطان کامل او را نزد خلیفۀ عباسی الناصر لدین الله، به بغداد فرستاد تا از او برای مقابله با صلیبیان کمک بخواهد، اما صدرالدین در موصل به سختی بیمار شد و در همان‌جا درگذشت. پیکر او را در کنار مقبرۀ قضیب‌البان، شاعر و فقیه حنفی به خاک سپردند [۵]. صدرالدین را به فضل و نیکی و زهد و بردباری بسیار ستوده‌اند [۶].

پانویس

  1. منذری، ۳/ ۱۶؛ سبکی، ۸/ ۹۷؛ ابن‌نقطه، تکملة ... ، ۲/ ۲۰؛ التقیید، ۱/ ۸۱؛ ذهبی، سیر ... ، ۲۳/ ۷۹
  2. ابوشامه، ۱۲۵؛ مقریزی، المقفى ... ، ۶/ ۴۲۰
  3. ابن‌واصل، ۳/ ۲۵۷؛ ابوشامه، همانجا؛ مقریزی، همان، ۶/ ۴۲۰-۴۲۱
  4. همانجا، نیز الخطط، ۲/ ۳۴؛ ابن‌فرات، ۴(۲)/ ۹۷؛ سبط ابن‌جوزی، ۸(۱)/ ۴۱۵، ۸(۲)/ ۴۷۰؛ ابوشامه، همانجا)
  5. ابن‌نقطه، تکملة، نیز ابوشامه، همانجاها؛ سبط ابن‌جوزی، ۸(۲)/ ۵۹۳؛ سبکی، همانجا؛ سیوطی، ۱/ ۴۰۹-۴۱۰
  6. ابن‌اثیر، ۱۲/ ۴۰۰؛ ذهبی، تاریخ ... ، ۳۴۱). در برخی منابع اثری نیز با عنوان سلوة الطالبین در تصوف به او نسبت داده شده است (حاجی خلیفه، ۲/ ۹۹۹؛ بغدادی، ۲/ ۱۱۰