اخلاق جنگ در سیره نبوی (مقاله)

از ویکی‌وحدت
عنوان اخلاق جنگ در سیره نبوی
رده مقاله مقاله های کوتاه
تولید پژوهشگاه مطالعات تقریبی
نویسنده رحیم ابوالحسینی

اخلاق جنگ در سیره نبوی

برخی از مسلمانان که به گروه‌های تکفیری شهرت دارند مدعی انطباق روش جنگی خود با سیرۀ پیامبر اکرم(ص) هستند و خود را منتسب به سنت آن حضرت می‌دانند. از این رو در اینجا ویژگی های اخلاق جنگ در سیرۀ پیامبر اکرم(ص)، بررسی خواهد شد.

ویژگی های اخلاق جنگ در سیره نبوی

مطالعۀ دقیق سیرۀ پیامبر در جنگ، الگویی عالی و انسانی برای پیشبرد اهداف سیاسی و مذهبی است. برخی از این الگوها به قرار ذیل است:

اخلاص و پاکی نیت

مسلمان باید همۀ کارهایش را برای خداوند خالص گرداند و هرگاه اخلاص نباشد و هدف غیر خدا باشد، نتیجه آن تباهی و زیان است؛ ازاین‌رو وقتی رسول خدا(ص) سپاهش را برای جنگ روانه می‌کرد، سفارش می‌کرد: «اخرجوا بسم‌ الله تقاتلون فی سبیل الله: با نام خدا خارج شوید و در راه خدا مقاتله کنید» (ابن‌حنبل، 1421ق، ج1، ص300 ) و این سفارش رسول خدا همواره مورد توجه رزمندگان بود. امام علی(ع) در گزارشی سخنان آغازین نبردهای پیامبر را بیان می‌کند. در این گزارش هشت بار نام «الله» آمده است و این بیان‌گر شیوۀ الهی پیامبر است. برپایۀ این گزارش، نبرد باید برای خدا و نام او و براساس قوانین وی اجرا شود [۱]. زیدبن ارقم نقل می‌کند که رسول خدا(ص) خطاب به فرماندهان مؤته چنین فرمود: «به شما وصیت می‌کنم که نسبت به خدا پرهیزگار و نسبت به مسلمانانی که همراه شمایند، خیراندیش باشید و هم فرمود: به نام خدا و در راه او جنگ کنید» [۲].

امهال و فرصت‌دهی

یکی از راه‌های مهم مدارا با دشمن قبل از شروع جنگ، فرصت‌دهی است. در کتب روایی شیعه و اهل سنت، مانند وسائل الشیعه و سنن ترمذی، بابی وجود دارد که دعوت قبل از قتال را واجب می‌داند [۳]. دعوت به اسلام به‌صورت نصیحت و ارشاد، اتمام‌حجت و اقامۀ برهان و دلیل و در مواردی دادن فرصت مجدد به دشمن، طبق دستور خداوند متعال و سیرۀ رسول اکرم، از ضوابط مهم اخلاقی قبل از شروع جنگ است [۴]. پیامبراکرم در توصیه به لشکر اسلام می‌فرمودند: «اگر با دشمن مسلمانان روبه‌رو شدید، از کشتن آن‌ها دست نگه‌ دارید و آنان را در ابتدای امر به اسلام دعوت کنید. اگر اسلام آوردند، آنان را پذیرفته و از کشتن آن‌ها خودداری کنید» [۵].

از ابن‌عباس روایت ‌شده است که رسول خدا هرگز با گروهی نمی‌جنگیدند، مگر آنکه ابتدا آن‌ها را به اسلام دعوت می‌کردند [۶]. در روایتی دیگر آمده است که ایشان حضرت علی را برای جنگ با گروهی فرستاد و به ایشان امر کرد که با آن‌ها نجنگد، مگر آنکه قبل از جنگ آن‌ها را دعوت کند [۷]. در نقل دیگری آمده است که آن حضرت پیش از جنگ با بنی‌قریظه، آنان را به پذیرش اسلام دعوت کرد [۸]؛ نیز موقعی که کفار امان می‌خواستند، امانشان می‌داد تا خود پس از تحقیق، اسلام را آزادانه بپذیرند [۹].

صلح و مدارا

یکی از رفتارهای مهم اخلاقی پیامبر اکرم(ص) پیش از جنگ، صلح و مدارا با دشمنان بود. در این بخش، منظور ما از «صلح» دفع منازعه و جنگ و جدال است و منظور از «مدارا» نوعی برخورد همراه با سعۀ ‌صدر و گذشت و تحمل است؛ معادل آنچه امروز از آن به تساهل تعبیر می‌شود. بعضی به‌اشتباه، مدارا را با واژۀ «تولرانس» (Tolerance) غربی یکی می‌دانند؛ زیرا تولرانس نوعی برخورد همراه با تساهل وکوتاه ‌آمدن از حق خود است که موردقبول اسلام نیست [۱۰]. قرآن کریم تأکید می‌کند که اگر در جنگ، طرف مقابل پیشنهاد صلح و سازش داد، باید آن را پذیرفت و از آن استقبال کرد[۱۱]. رسول خدا خطاب به طفیلبنعمرو دوسی که از وی برای راهنمایی قومش کمک طلبید، فرمودند: «آنان را به اسلام دعوت کن و با آنان رفق و مدارا داشته باش»[۱۲]. در روایت دیگری از پیامبر آمده است: «خدایم مرا به مدارا و ملایمت با مردم فرمان داد؛ چنان‌که به انجام دادن واجبات مرا امر کرد» [۱۳]. حتی پیامبر اکرم(ص) از یهود که دشمن پیامبر بودند، عیادت می‌کردند[۱۴] و ورود بی‌اجازه به خانه‌های آنان [۱۵] و ستم بر ایشان را حرام کرده بودند. برتراند راسل دربارۀ تساهل در میان مسلمانان می‌گوید: «بعضی از صفات برگزیده که امروز برحسب عادت، آن‌ها را جزو عادات حسنۀ به‌خصوص عیسویان می‌شماریم، پیش ‌از این، در مشرق‌زمین بیشتر مستحسن شمرده می‌شدند و به آن‌ها عمل می‌کردند تا در مغرب‌زمین. تساهل و تسامح در اوایل ظهور اسلام، به‌ویژه حکومت اسلامی در مدینه و برخورد مسلمانان با مسیحیان که کافر و مرتد تلقی می‌شدند، بسیار جوانمردانه‌تر از رفتار امپراتوران بیزانس نسبت به عیسویان بود؛ زیرا پیامبر اسلام نه تشکیلات انگیزاسیون (تفتیش عقاید) اروپا را به وجود آوردند و نه سیاه‌چاله‌های آن را که در قرون ‌وسطا رایج بودند» [۱۶].

منع سلاح های کشتار جمعی

پیامبر خدا استفاده از سلاح‌های کشتارجمعی را ممنوع می‌دانست. دربارۀ حکم «المحاربة بالقاءالسم» آمده است که علی(ع) می‌فرماید: «پیامبر از ریختن سم در سرزمین مشرکان نهی فرمودند». زیرا خداوند متعال شب را وسیلۀ آرامش و استراحت موجودات قرار داده است. سپس فرمودند: «هرگز آب مشرکان را زهرآلود نکنید» [۱۷].

پایبندی به عهد و پیمان

یکی از مسائل مهم اخلاق جنگ، وفا به عهد و پیمان استو درمقابل کسانی که عهد را نگه‌ داشته‌اند، باید عهدشان را نگه داشت [۱۸]. رسول خدا همواره به عهد و پیمان‌هایی که با دشمن می‌بستند، وفادار بودند [۱۹]. پیامبر اسلام در فتح مکه قریش را آزاد گذاشت و هیچ فردی را به قبول اسلام وادار نکرد تا خود ایشان دین صحیح را بشناسند و با مسلمانان عهد بست که در مکه کسی را جز چند نفر که کارشان اذیت و اخلال بود، نکشند[۲۰].

پرهیز از توهین به اجساد

یکی از آموزه‌های مهم اسلام دربارۀ جنگ، نهی از تعرض به اجساد است و در هیچ صورتی اسلام اجازه نمی‌دهد که اجساد دشمن قطعه‌قطعه یا به‌اصطلاح مثله شوند و همۀ علمای اسلام از این کار منع کرده‌اند. مثله‌نکردن یکی از توصیه‌های مهم پیامبر به فرماندهان و سربازان بود و امیرمؤمنان در جنگ‌ها توصیه می‌فرمودند: «عورتی را اظهار و کشته‌ای را مثله نکنید» [۲۱]. واقدی می‌نویسد: «ابوجعفر از قول پدرش و جدش برایم نقل کرد: «پیامبر(ص) هرگاه گروهی را به سریه‌ای می‌فرستاد، آن‌ها را از مثله‌کردن منع می‌کرد». و همچنین می‌نویسد: «ابن‌بلال هم از قول جعفربن‌محمد از پدر و جدش برایم نقل کرد: "پیامبر اکرم هیچ‌گاه زبان کسی را نبریدند و هیچ‌گاه دستور نفرمودند که چشمی را میل بکشند و هرگز بر قطع دست‌وپا امر نفرمودند"» [۲۲]. امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه رسول خدا(ص) فرماندهی را با لشکری گسیل می‌داشت، می‌فرمود کشتگان را مثله نکنید (گوش و بینی و انگشتان آنان را نبرید)» [۲۳].

مراقبت از اسیران

طبق آموزهای اسلامی، رفتارهای انسانی با اسیر عبارت‌اند از برخورد با نرمی، فراهم‌کردن مکان مناسب و دادن آب و غذای کافی به او. در این موارد فرقی بین کافر و مسلمان نیست. برخی از علما به‌طور مطلق کشتن اسیر را بدون اذن امام نهی کرده‌اند [۲۴]. پیامبر اکرم بعد از جنگ، رفتاری کاملاً اخلاقی و انسانی با اسرا داشتند. کشتن بعضی از اسیران هم به‌دلیل پایبندنبودن آن‌ها به پیمان‌هایی است که با رسول خدا داشته‌اند [۲۵]. پیامبر اکرم مردم را به خوش‌رفتاری با اسیران سفارش می‌کرد [۲۶].واقدی از ابوبکربن‌ابی‌سبره روایت می‌کند که پیامبر دستور داد با اسیران با نرمی رفتار کنند [۲۷]. دربارۀ رفتار پیامبر(ص) با اسیران از زهری نقل ‌شده است که رسول خدا(ص) فرمود: «شما را به رفتار نیکو با اسیران سفارش می‌کنم» [۲۸].

ابوعزیز، پرچم‌دار کفار قریش در جنگ بدر می‌گوید: «از روزی که پیامبر سفارش اسیران را کرد، ما در میان آن‌ها خیلی محترم بودیم. آنان تا ما را سیر نمی‌کردند، خود دست به غذا نمی‌زدند» [۲۹].

مقدادبن‌عمر می‌گوید: «در سریۀ نخله، حکم‌بن‌کیسان را اسیر کردم و نزد پیامبر آوردم. پیامبر او را به اسلام دعوت کرد و با او صحبت طولانی کرد. عمر گفت: «او ایمان نمی‌آورد، اجازه بدهید وی را بکشیم» [۳۰]. حضرت نپذیرفت تا اینکه مسلمان شد و از کسانی بود که در جنگ بئرمعونه به شهادت رسید»[۳۱]. از یحیی‌بن‌ابی‌کثیر برایم روایت کردند که پیامبر(ص) می‌فرمود: «هیچ‌کس به اسیری که برادر مسلمانش گرفته است، دست‌درازی نکند و او را نکشد».(همان).

مواظبت از محیط‌زیست

یکی از مهم‌ترین راهکارهای اخلاقی اسلام بعد از جنگ، تخریب‌نکردن محیط‌زیست و زیرساخته‌های انسانی است. پیامبر اکرم دربارۀ محیط‌زیست همواره به مجاهدان می‌فرمودند: «جز در موارد اضطرار، درختی را قطع نکنید» [۳۲] و همچنین سفارش می‌کردند: «درخت خرمایی را آتش نزنید و آن را در آب غرق نکنید. درخت ثمردهی را قطع نکنید و زمین کشت‌شده‌ای را آتش نزنید» [۳۳]. درجایی دیگر این سفارش پیامبر این‌گونه نقل‌شده است: «درختان را از بیخ نزنید، جز آنکه مظطر باشید و نخلستان را مسوزانید و به آب غرق مکنید و درختان میوه‌دار را برنیاورید و حرث و زرع را مسوزانید؛ باشد که هم بدان محتاج شوید. و جانوران حلال‌گوشت را نابود نکنید، جز اینکه از بهر قوت لازم افتد و هرگز آب مشرکان را با زهر آلوده مسازید و حیلت میارید» [۳۴].

اخلاق جنگ تکفیری‌ها

گروه‌های تکفیری ادعای اسلام و مسلمانی و پیروی از سیرۀ نبی اکرم(ص) دارند. اقتضای این ادعا سازگاری رفتارهای آن‌ها با قواعد اسلام و سیرۀ نبوی است؛ اما رفتارهای عملی این گروه‌ها بدون توجه به مبانی اسلام و سیرۀ پیامبر(ص) است. در این فصل برای روشن‌شدن ماهیت واقعی این گروه‌ها، رفتارهای اخلاقی آن‌ها را درجریان جنگ بررسی می‌کنیم.

عدم امهال‌ و فرصت‌دهی

امهال و فرصت‌دهی قبل از جنگ به طرق گوناگونی صورت می‌گیرد. یکی از مهم‌ترین آن‌ها، اقامۀ دلیل و حجت برای مخالفان و فرصت‌دادن به آن‌ها و شنیدن حرف آن‌هاست. گروه‌های تکفیری بدون شنیدن حرف مخالفان و فرصت‌دهی به آن‌ها، بر ادعای خود پافشاری می‌کنند و به آنان هجوم می‌آورند. در ماجرای حملۀ وهابیان به شهر کربلا، مسئلۀ مهمی که در پیروزی وهابیان نقش داشت این بود که مردم کربلا و بزرگانشان نتوانسته بودند حملۀ وهابیان را پیش‌بینی کنند و این امر باعث غافل‌گیری و نداشتن تدبیر دراین‌باره شد؛ اما نکتۀ اصلی اینجاست که در منابع تاریخی هم اصلاً گزارشی دال بر اینکه مردم درمقابل مهاجمان مقاومتی جانانه کرده باشند، نیامده است؛ مثلاً لوئیس دوکورانسی دراین‌باره می‌نویسد: «وهابیان بی‌ آنکه مقاومتی جدی دربرابرشان صورت گیرد، به‌سهولت وارد شهر کربلا شدند» [۳۵]. در اتمام‌حجت‌نکردن با تکفیری‌ها همچنین می‌توان به رفتار ناگهانی اخوانی‌ها با مردم کویت اشاره کرد [۳۶].

قساوت و بی‌رحمی

گروه‌های تکفیری به نام گروه‌هایی خشن و قسی‌القلب شناخته می‌شوند. حافظ وهبه دراین‌باره می‌نویسد: «هرگاه نام گروه تکفیری اخوان بر ساکنان مرزهای عراق، شرق اردن و کویت برده می‌شد، رعب دل‌هایشان را فرامی‌گرفت» [۳۷]. غالب اخوانی‌ها در مواجهه با دشمن هیچ رحمی نداشتند. آنان هنگام جنگ کسی را زنده نمی‌گذاشتند. درواقع آنان پیک مرگ بودند[۳۸]. باآنکه امیر عبدالعزیز و علما همواره اخوان را به مدارا با مخالفان و پرهیز از قتل اسیران و پناهندگان سفارش می‌کردند، آنان به این توصیه‌ها توجهی نداشتند و به رفتار خود ادامه می‌دادند [۳۹]. اخوانی‌ها حتی به زنان و کودکان[۴۰] و اسرا و پناهندگان رحم نمی‌کردند[۴۱]؛ همچنین حامد الگار دربارۀ خشونت اخوان‌التوحید گفته است: «اخوان در شهرهایی مانند طائف، بریده و هدی مردم را علناً قتل‌عام کردند» [۴۲]. دربارۀقساوت گروه‌های تکفیری، همچنین می‌توان به رفتار گروه تکفیری طالبان اشاره کرد. نیروهای طالبان با تهاجم به شهرستان «سان‌چارک» از توابع استان سرپل و با ورود به روستاها و قصبات، منازل مسکونی و لوازم زندگی مردم این دیار را نابود کردند و به آتش کشیدند و بیش از یکصد تن از مسلمانان شیعه و اهل سنت و شماری از عالمان منطقه را قتل‌عام کردند و به‌طرز وحشیانه‌ای به شهادت رساندند [۴۳]. در اقدامی دیگر، گروه تکفیری طالبان با تصرف استان فاریاب و با ایجاد فضای وحشت و گرفتن زهر چشم از اهالی ازبک‌نشین منطقه، بیش از چهارصد زن و کودک بی‌دفاع را در نزدیکی فیض‌آباد قتل‌عام کرده و با ورود به هر خانه، همسر و بچه‌ها را درمقابل دیدگان پدر خانواده تیرباران کردند. سربازان طالب با پیشروی به‌طرف شهرستان اندخوی و استان جوزجان، مرکز شهر و مناطق اطراف را تصرف کردند و در اندخوی شش نفر را زنده‌زنده آتش زدند و در منطقۀ خواجه و دوکوه و شهر شبرغان، دست به قتل‌عام وحشیانه زدند و هزاران تن را کشتند[۴۴].هیچ قانون جنگی کشتن مجروح را جایز نمی‌داند؛ اما گروه‌های تکفیری با قوانین ساختگی خود، اقدام به کشتن مجروحان می‌کنند[۴۵].

رعایت ‌نکردن حقوق اسیران

در نظام‌های اخلاقی اسیر دارای حقوقی است که همگان ملزم به رعایت آن هستند؛ اما گروه‌های تکفیری خود را ملزم به اجرای هیچ‌یک از این قوانین نمی‌دانند[۴۶]. منابع عراقی اعلام کردند داعش ده‌ها نفر از اسیرانیرا که ربوده‌، تیرباران کرده است. بیشتر این اسیران را افراد ارتش و پلیس عراق تشکیل می‌دهند. این منابع بیان کردند، این اقدامات داعش برای ترساندن افرادی است که در موصل هستند و نیز برای رهاشدن از اسیران است. منابع وابسته به سازمان ملل نیز ضمن تأیید این موضوع، تأکید کردند: «گزارش‌هایی مبنی بر اعدام ده‌ها نفر ازسوی داعش در اطراف موصل طی هفتۀ اخیر وجود دارد» [۴۷]

توهین به کشتگان

گروه‌های تکفیری بعداز کشتن افراد بی‌گناهبهاجساد آن‌ها توهین وجسارت می‌کنند.احمد زرکوشی مدیر ناحیۀ السعدیه در استان دیاله تصریح کرد داعش قبل از دفن قربانیان در گورستان‌های دسته‌جمعی،اجساد آنان را مثله می‌کند [۴۸] نیروهای طالبان پس از ورود به شهر غم‌زدۀ قزل‌آباد در 25کیلومتری شرق مزارشریف، حدود هفتاد زن و کودک و مرد سال‌خورده را به قتل رسانیدند. به گفتۀ شاهدان عینی، تعداد زیادی از اجساد فاقد دست‌وپا بوده‌اند[۴۹].

رعایت ‌نکردن عهد و پیمان

یکی دیگر از عملکردهای غیراخلاقی گروه‌های تکفیری، بی‌توجهی به پیمان‌های بین‌المللی بعد از جنگ و حتی نقض آن است. گروه تکفیری طالبان در دوران کنترلشان بر افغانستان، نشان دادند که یا معاهدات بین‌المللی را نمی‌دانند یا دست‌کم به آن پایبند نیستند؛ چون رفتار آن‌ها اعم از قتل دیپلمات‌های خارجی، کشتن اسیران، ربودن هواپیما و... اثبات‌کنندۀ این مدعاست. طالبان با همان اندیشۀ تکفیری دربارۀ شیعیان، به غرب کابل حمله کردند و برخی را اسیر کردند و سپس به قتل رساندند؛ درحالی‌که قتل اسیر، علاوه بر نقض معاهدات بین‌المللی، نقض اخلاق اسلامی نیز هست [۵۰]. گروه‌های تکفیری برای مدارا و تسامح جایگاهی قائل نیستند و بابی‌شرمی تمام بر مخالفان خود می‌تازند و به آن‌ها بی‌احترامی می‌کنند. براساس گزارش‌های مراکز خبری (پایگاه حضور روس‌ها در سوریه) از ابتدای برقراری آتش‌بس در سوریه، گروه‌های تکفیری ۱۹۹ بار آن را نقض کرده‌اند. [۵۱]

استفاده از سلاح نامناسب

گروه‌های تکفیری برای رسیدن به پیروزی به‌تمامی روش‌ها متوسل می‌شوند. برای پیشبرد اهداف خود، استفاده از سلاح‌های کشتار‌ جمعی را در رأس برنامه‌های خود قرار می‌دهند. گروه تکفیری طالبان هنگام شکست دربرابر نیروهای جهادی احمد‌‌شاه مسعود از درۀ شمالی، با ریختن سَم در چاه‌های آب و تخریب سدها و جوی‌های آب، مانع بازگشت زودهنگام اهالی تاجیک‌نشین منطقه شدند[۵۲]. کارگروه سازمان ملل در امور سوریه تأیید کرد که گروه‌های مسلح در حملات خمپاره‌ای به منطقۀ الشیخ مقصودشهر حلب از گاز کلر استفاده کردند. براساس گزارش منابع مختلف خبری از سوریه، گفته می‌شود که گروه‌های مخالف این کشور ضمن استفاده از موشک‌های حاوی عوامل جنگی شیمیایی، از این سلاح‌ها علیه مردم غیرنظامی «خان‌العسل» واقع در بخش شمالی استان حلب سوریه استفاده کرده‌اند که این امر ده‌ها قربانی بر جای گذاشته است. [۵۳]این در حالی است که قوانین و اخلاق اسلامی به پیروان خود اجازه نمی‌دهد در حین جنگ برای رسیدن به پیروزی به هر خشونتی دست بزنند و مرتکب اعمال ضدّانسانی شوند، چه رسد به اینکه از سلاح‌های کشتار جمعی یا شیمیایی استفاده کنند. پیامبر می‌فرمودند: «هرگز آب مشرکان را زهرآلود نکنید» [۵۴] تا بدین‌وسیله افراد زیادی از دشمن کشته شوند و از این طریق دشمن دچار ضعف شود.

مواظبت ‌نکردن از محیط‌زیست

یکی از مهم‌ترین اقدامات گروه‌های تکفیری بعد از جنگ، تخریب محیط‌زیست و زیرساخت‌های انسانی با ریختن سَم در چاه‌های آب و تخریب سدها و جوی‌های آب و ازبین‌بردن مزارع است [۵۵]. بدین‌ترتیب، ابزار معیشتی و لوازم زندگی مردم را نابود و سرزمین‌های حاصلخیز آنان را به بیابان‌های متروکه تبدیل می‌کنند[۵۶].تکفیری‌ها در شهرتکریت عراق میزان زیادی از نفت را دررود دجله خالی کردند و سپس آنجا را به آتش کشیدند تا آب را مسموم کنند و بتوانند با این کار خبیث، میلیون‌ها نفر از مردم عراق را مسموم کنند و درادامۀ کار، هزاران متر از زمین‌های زراعی و حیوانات را از بین بردند. [۵۷]


عنوان قرآن و تمدن سازی نوین اسلامی
رده مقاله مقاله های کوتاه
تولید پژوهشگاه مطالعات تقریبی
نویسنده رحیم ابوالحسینی

شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی، یک هدف بسیار بزرگ است که رسیدن به آن نیازمند جهادی بی‌وقفه است. چشم انداز مطلوب جامعه مهدوی، هنگامی به واقعیت خواهد پیوست که شاخصه‌های تمدن نوین اسلامی به نحو کامل، در آن تجلی پیدا کند. دین اسلام پس از آغاز بعثت پیامبر اعظم(ص)، تمدنی بسیار پیشرفته را پایه‌گذاری کرد که تمدن‌های دیگر را تحت الشعاع قرار داد. در این راستا نزول آیات وحی و احکام ناب آن، گواه جاوید پیامبر شد تا اجتماع جاهلِ آن روزگار را به سوی تمدنی اصیل سوق دهد. اندیشه ناب محمد(ص) که بر پایه تفکر و عقلانیت استوار بود، موجب بیداری فطرت‌ها گردید و چنان نفوذی در عصر رسالت پیدا کرد که همه رسومات جاهلانه را باطل یا اصلاح نمود و مردم را با معنویت و ایمان به خدای واقعی نزدیک ساخت.

اما به رغم همه‌ی پیشرفت‌هایی که در صدر اسلام حاصل گشت، بدخواهان و دنیاپرستانی بودند که مردم را از ورود به این تمدن بزرگ باز داشتند و راه مقابله با آن را در پیش گرفتند. از این‌رو دروازه این تمدن بزرگ هرچند تماماً بسته نشد اما موجب کند شدن تحقق برنامه‌های آن گردید. از یک‌سو دولت‌های به ظاهر مسلمان روی کار آمدند و حیات طیبه جامعه نبوی را به حالت نیمه‌جان درآوردند. و از سوی دیگر دولت‌های کفر، در صدد رویارویی با این تمدن بزرگ برآمدند و اندک اندک با گسترش سیطره استعماری غرب، همواره سرمایه‌های فرهنگی و معنوی اسلام را به تاراج بردند. بی‌تردید اساسی‌ترین عامل انحطاط و انحراف کشورهای اسلامی در سبک زندگی، فاصله گرفتن و دور نگه داشتن جوامع اسلامی از جهان‌بینی توحیدی و تعالیم اسلام بود.

در سده‌های اخیر با کوشش‌های عالمان و مصلحان دینی، به تدریج موجی از بیداری اسلامی و گرایش به قرآن و آموزه‌های اسلام شکل گرفت و منشأ حرکت‌های فکری، اجتماعی و سیاسی گردید. در این میان انقلاب اسلامی ایران نقطه اوج این حرکت‌ها بود و توانست ساختار سلطه جهانی را به لرزه در آورد و نویدبخش تجدید حیات دوباره اسلام و مسلمانان گردد.


مفهوم تمدن (Civilization) و تمدن نوین اسلامی

مدنیت و تربیت پذیری یک جامعه را تمدن مینامند. [۵۸] این واژه در فرهنگنامههای فارسی به معنای شهرنشینی و همکاریهای لازم در جامعه شهری تعریف شده است. [۵۹] نظم اجتماعی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و شکوفایی معرفت، از تعاریف دیگر تمدن، معرفی شده است. (ویل دورانت، 1331ش، ج1ص19) واژه تمدن در عربی معادل «الحضارة» است و ابن خلدون در تعریف آن گفته است: «إن الحضارة هی أحوال عادیة زائدة علی الضروري من أحوال العمران. إن الحضارة غایة العمران و نهایة عمره و أنها مؤذنة بفساده» . [۶۰] اما منظور از «تمدن نوین اسلامی» علاوه بر شاخصههایی که در «تمدن کهن اسلامی» همچون: ایمان، معرفت، جهاد، عدالت و اخلاق وجود دارد، شاخصههایی مانند: عقلانیت، اقتصاد، رسانه و روابط بینالملل نیز دخیل هستند، و هنگامی که این شاخصهها به طور صحیح در جامعه عینیت پیدا کنند، تمدن نوین اسلامی که همان جامعه مهدوی است تحقق پیدا خواهد کرد. اینجاست که در بیانیه گام دوم انقلاب، خطاب به جوانان میخوانیم: «دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید». [۶۱]


شاخصه‌های تمدن نوین اسلامی

1. ایمان به خدا و توحید

اما نخستین شاخصه تمدن نوین اسلامی «ایمان به خدا و توحید» است. قرآن در این باره میفرماید: «شهد الله أنه لا إله إلا هو والملائكة وأولوا العلم قائماً بالقسط لا إله إلا هو العزيز الحكيم» [۶۲] مهمترین شعار پیامبران الهی، وحدانیت و توحید بوده است. [۶۳] ، و خداوند بیشترین هزینه را برای معرفی خود انجام داده است. در این باره آیات پرشماری در قرآن آمده است که ذکر آنها خارج از ظرفیت این مقاله است. اما تحلیل همهی آنها این است که باور افراد جامعه در ایمان به خدا، آنان را در یک نقطه گرد هم میآورد و در چنین فرصتی ساختن جامعه متمدن یا تمدنسازی یک جامعه، به سهولت اتفاق خواهد افتاد، زیرا تمام ظرفیتهای ذهنی و مادی افراد جامعه به یک سو سوق داده خواهد شد.

2. معرفت

دومین شاخصه تمدن نوین اسلامی «معرفت» است. منظور از معرفت که پس از ایمان به خدا قرار دارد، آن است که باور انسان به خداوند نباید کورکورانه باشد، بلکه باید ناشی از حسی قریب و سرشار از نشانهها و ادله قانعکننده باشد، هرچند ممکن است شناخت مذکور دارای شدت و ضعف باشد. در جامعه متمدن اسلامی، انسانهای با معرفت و همراه با شناخت کافی زندگی میکنند، و معارف غیر اسلامی چون قانع کننده نیستند محکوم به بطلان هستند. قرآن در جاهای متعدد ارزش معرفت را یادآوری میکند: «هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون». [۶۴] «وما يعلم تأويله إلا الله والراسخون في العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا وما يذكر إلا أولوا الالباب». [۶۵] «والله أخرجكم من بطون أمهاتكم لا تعلمون شيئاً وجعل لكم السمع والابصار والافئدة لعلكم تشكرون». [۶۶] «قل هل يستوي الاعمى والبصير أفلا تتفكرون». [۶۷] «مثل الفريقين كالأعمى والأصم والبصير والسميع هل يستويان مثلاً أفلا تذكرون». [۶۸] تأکید قرآن در نابرابری عالم و جاهل، حاکی از جایگاه بلند معرفت در تمدنسازی نوین اسلامی است. بدیهی است در این آیات منظور از تقابل میان علم و عدم علم، أعمی و بصیر، أصم و سمیع، تقابل میان انسانهای با معرفت و بی معرفت است. از همینرو خداوند به پیامبرش امر میکند که از درگاه الهی، افزایش علم و معرفت را طلب کند. [۶۹] ، و علمی که پیامبر از خداوند طلب میکند همان معرفت و شناخت الهی است، که موجب خشوع و تواضع در برابر خداوند میگردد. [۷۰]

جهاد در راه خدا

سومین شاخصه تمدن نوین اسلامی «جهاد در راه خدا» است. بسیاری از آیات قرآن، جهاد در راه خدا را به عنوان فریضه الهی [۷۱] ، و مجاهدان در راه خدا را انسانهای برگزیده [۷۲] ، و برخوردار از اجر عظیم [۷۳] ، و دارای عمل کافی [۷۴] معرفی کرده است. و در مقابل، فرار از جهاد را اطاعت از کافران [۷۵] ، انسانهای شبیه مرده [۷۶] ، فاسق [۷۷] ، و نابرابر با مجاهدان [۷۸] به شمار آورده است. «وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم». [۷۹]

  1. (غلامی، 1388ش، ص71)
  2. (واقدی، 1409ق، ص578)
  3. (حرّ عاملی، بی‌تا، ج15، حدیث 19951 - 19954)
  4. (احمدی میانجی، 1419ق، ج2، ص119)
  5. (صالحی شامی، 1414ق، ج6، ص7)
  6. (سیواسی، بی تا، ج5، ص445)
  7. (کلینی، 1365ش، ج5، ص28؛ ابن‌اشعث کوفی، بی‌تا، ص77)
  8. (جعفریان، 1378ش، ص449)
  9. (ابن‌اثیر، 1385ش، ج2، ص248 ــ 249)
  10. (عبدالمحمدی، 1381ش، ص15؛ نوری، 1382ش، ص216)
  11. (انفال (8): 61)
  12. (هیثمی، 1412ق، ج8، ص244)
  13. (کلینی، 1365ش، ج2، ص1116)
  14. (ابن‌اشعث کوفی، بی‌تا، ص82)
  15. (سیوطی، 1981م، ج1، ص468)
  16. (وشنوی، 1412ق، ص321)
  17. (حلبی، 1417ق،ج1، ص46-47)
  18. (توبه(9):4)
  19. (حلبی، 1400ق، ج2، ص476)
  20. (طبرسی، بی‌تا، ص110)
  21. (کلینی،1365ش، ج5، ص48)
  22. (واقدی، 1409ق، ص432)
  23. (طباطبایی، 1360ش، ص41)
  24. (احمدی میانجی، 1419ق،ص243)
  25. (همان، ص501)
  26. (طبری، 1418ق، ج2، ص460)
  27. (واقدی، 1409ق، ص305)
  28. (همان، ص119)
  29. (سبحانی، 1370ش، ص501)
  30. (واقدی، 1409ق، ص79)
  31. (همان، ص15)
  32. (کلینی، 1365ش، ج5، ص27)
  33. (همان، ص59)
  34. (همان)
  35. (دوکورانسی، 2003م، ص77)
  36. (نصیف، 2014م، ص176؛ عارف مرضی الفتح،بی‌تا، ج2، ص481)
  37. (ایلکسی، 1995م، ص285)
  38. (همان، ص287)
  39. (همان، ص287)
  40. (وردی، 1371ش، ملحقات جلد6، ص226)
  41. (وهبة، 2010 م، ص377)
  42. (الگار، 2010م، ص41)
  43. (میرحسینی، بی‌تا، ج2، ص260)
  44. (فرزان، 1389ش،ص273؛ عصمت‌اللهی، 1378ش،ص173)
  45. (فرزان،1389ش، ص275)
  46. (فرزان، بی‌تا، ص274)
  47. http://www.mehrnews.com/news/3808057
  48. http://www.presstv.ir/DetailFa/2015/04/14/406244/playing-football-severed-head-ISIL.
  49. (همان)
  50. (مارزدن،1379، ص57)
  51. http://www.mehrnews.com
  52. (احمد رشید، 1379ش، ص126)
  53. http://www.shafaf. ir/fa/news/175014
  54. (حلبی،1400ق، ج1، ص46-47)
  55. (احمد رشید، 1379ش، ص126)
  56. (جمعی از نویسندگان، 1390ش، ج6، ص85)
  57. http://www.farhangnews.ir/content/72151
  58. (حییم، 1995م، ص117)
  59. (دهخدا، 1377ش، ذیل واژه تمدن؛ عمید، 1389ش، ج1ص530)
  60. (ابن خلدون، 1960م، ج1ص656)
  61. (متن بیانیه گام دوم، 22بهمن 1397ش)
  62. (آل عمران(3): 18)
  63. (نحل (16): 36)
  64. (زمر(39): 9)
  65. (آل عمران(3): 7)
  66. (نحل(16): 78)
  67. (انعام(6): 50)
  68. (هود(11): 24)
  69. (طه(20): 114)
  70. (اسراء (17): 107)
  71. (بقره(2): 216)
  72. (حج (22): 78)
  73. (نساء (4): 95)
  74. (احزاب (33): 25)
  75. (فرقان (25): 52)
  76. (محمد (47): 20)
  77. (توبه (9): 24)
  78. (نساء (4): 95)
  79. (انفال (8): 60)