ابوبکر دقی
نام | ابوبکر محمد بن داوود الدینوری |
---|---|
نامهای دیگر | أَبُو بکر دقی |
وفات | 360 ه.ق |
مذهب | صوفی اهل تسنن |
ابوبکر دقی و او را ابوبکر محمد بن داوود الدینوری ، از علمای اهل سنت و عرفای برجسته در قرن چهارم هجری می دانند. ابو عبد الرحمن سلمی در مورد او می گوید: او یکی از صوفیان بزرگ ،و بهترین ایشان در حالات عرفانی که دارای سابقه طولانی در هم نشینی با بزرگان طریقت داشت. سمعانی نیز در مورد او میگوید:او یکی از بزرگان طریقت صوفیه بود و جایگاهی ویژه داشت و یکی از حفاظ قرآن کریم به شمار می آمد.الذهبی می گوید:او شیخ صوفیه ، زاهدان و شیخ طریقت شامیان بود. او اصالتاً اهل دینور بود و مدتی در بغداد زندگی کرد. سپس به دمشق نقل مکان کرد و در آنجا سکنی گزید تا آن که در 7 جمادی الاول سال 360 هجری قمری در آنجا درگذشت او در زمان وفات بیش از صد سال از عمرش می گذشت.
اساتید
قرآن کریم را در خدمت علی بن ابی بکر فراگرفت.او روایات را از افراد زیر شنیده است.
أبي بكر الخرائطي،أبي بكر محمد بن الحسن الزقاق ،أبي محمد الجريري ،أبي عبد الله ابن الجلاء ،أبي جعفر المغربي ،أبي علي بن أبي موسى ،أبي جعفر الأصبهاني ،أبي بكر الفرغاني ،أبي بكر المقرئ ،أبي بكر بن معمر ،أبي الحسين بن حزيق ،الحسن بن حبيب ،أبي يعقوب الخراساني ،أبي أحمد الهروي ،أبي عمير عدي بن عبد الباقي الأدي ،سعيد بن عبد العزيز الحلبي وأبي العباس أحمد بن عطاء.
شاگردان
افراد زیر از او نقل روایت کرده اند.
عبد الوهّاب الميداني ،أبو القاسم بكير بن محمد المنذري ،عبدان بن عمر المنبجي ،أبو الحسن بن جهضم ،أبو الفضل الدنيوري المقرئ ،الحسين بن أحمد بن جعفر.
نویسندگانی که در مورد او نوشته اند
وافراد زیر در مورد او نوشته و شرح حالی داشته اند عبد العزيز بن محمد بن عبدوية الشيرازي در دمشق ،أبو بكر محمد بن إبراهيم بن أحمد بن يعقوب السوسي ،أبو بكر محمد بن يعقوب التستري ،أبو عمرو محمد بن أحمد النجار ،عمر بن يحيى الأردبيلي وصدقة بن المظفر الأنصاري وأبو محمد عبد الله بن محمد بن إسماعيل بن النسائي المؤدب وعبد الواحد بن بكر الورثاني ،أبو بكر الرازي شيخ السلمي ،أبو الفضل أحمد بن أبي عمران الهروي ،أبو العباس أحمد ابن منصور الشيرازي ومنصور بن عبد الله الأصبهاني.
گفتار
علامت قرب ، قطع از همه چیز به جز خداوند متعال است.
کسی که پروردگارش را می شناسد امید خود را از دست نمی دهد و کسی که خود را شناخت پی به علم الهی می برد و کسی که خدا را شناخت به او متوسل و امیدواراست و کسی که خدا را فراموش می کند به مخلوقات متوسل می شود و مومن به محض فراموشی خدا محزون شده و طلب بخشش می کند [۱].