صبر
صبر، عبارت است از ثَبات نفس و اطمینان آن و مضطرب نگشتن و مقاومت کردن در بلایا و مصایب، به گونهای که سینه انسان تنگ نشود و خاطرش پریشان نگردد. در فرهنگ اخلاقی، صبر عبارت است از وادار نمودن نفس به انجام آنچه که عقل و شرع اقتضا میکنند و باز داشتن از آنچه عقل و شرع نهی میکنند [۱].
معنای لغوی
عامترین و مهمترین صفت انسانی بازدارنده صبر است. صبر در لغت عرب به معنای خویشتنداری، حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است.
و برخی نیز آن را بازداشتن نفس از اظهار بیتابی و بیقراری دانستهاند.[۲].
معنای اصطلاحی
در فرهنگ اخلاقی، صبر عبارت است از وادار نمودن نفس به انجام آنچه که عقل و شرع اقتضا میکنند و باز داشتن از آنچه عقل و شرع نهی میکنند [۳]
وهمچنین حفظ نفس از اضطراب، اعتراض و شکایت و همچنین به آرامش و طمأنینه گفته میشود.
در تعریف اصطلاحی مرحوم نراقی میگوید: ضد جزع و بیتابی، صبر و شکیبایی است و آن عبارت است از ثبات و آرامش نفس در سختیها، بلایا و مصایب و پایداری و استقامت در برابر آنها بهطوری که از گشادگی خاطر و شادی آرامشی که پیش از حوادث داشت، بیرون نرود و زبان خود را از شکایت و اعضای خود را از حرکات ناهنجار، نگاه دارد.
با توجه به تعاریف مذکور، صبر یک صفت نفسانی بازدارنده و عامی است که دارای دو جهت عمده است: از یک سو گرایشها و تمایلات غریزی و نفسانی انسان را حبس و در قلمرو عقل و شرع محدود میکند. از سوی دیگر نفس را از مسئولیتگریزی در برابر عقل و شرع باز داشته و آن را وادرا میکند که زحمت و دشواری پایبندی به وظایف الهی را بر خود هموار سازد. البته این حالت اگر به سهولت و آسانی در انسان تحقّق یابد، به آن صبر و هرگاه فرد خود را با زحمت و مشقّت بدان وادار سازد، تصبّر میگویند[۴]
تفاوت انظلام با صبر
علیرغم وضوح ظاهری این واژه، برخی آنرا تحریف کرده و آنرا به معنای انظلام (ظلمپذیری و سکوت در مقابل ظلم و ناملایمات) و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت گرفتهاند. این تفسیر که در واقع ظالمپروری و حقارتطلبی است ابداً در مورد صبر صحیح نیست، بلکه صبر به معنای مقاومت، پایمردی، برخورد صحیح با مشکلات و تحکیم و تثبیت حق است، هر چند مستلزم از دستدادن مال و جان و آبرو باشد. سکوت کردن در مقابل ظلم (انظلام) (سکوت در برابر ظلم، شامل خونسردی و بیتفاوتی در مورد چارهجویی مشکلات که ظاهرا با صبر مشتبه میشود، نیز میگردد.) نظیر صبر است اما در معنا ضد آن میباشد، سکوت در برابر ظلم، حالتی است برخاسته از خواری و ذلت نفس که دارنده این حالت به جای مبارزه با موانع راه کمال و پیمودن راه فطرت و وصول به قرب الهی، نشستن را بر رفتن، آسانی را بر سختی و در یک کلام، تسلیم را بر مبارزه بر میگزیند. سکوت در برابر ظلم، از اقسام صبر بر بلا نیست، بلکه گردن نهادن به ادامه بلاهاست. بنابراین سکوت در مقابل ظلم را نباید با صبر که نوعی مبارزه آرام و حساب شده در جای خود میباشد، اشتباه گرفت [۵].
ضرورت صبر در نظام اخلاقی اسلام
در تمام کتابهای آسمانی و گفتار همه پیامبران و اولیاء خدا و امامان (علیهالسّلام) با تاکیدهای فراوان به صبر و استقامت سفارش شده است بهطوری که آن را اکسیر اعظم و کیمیای کلیدی مشکلات دانستهاند و ضد آن را موجب انحرافات و بدبختیهای ویرانگر میدانند. به قول مولانا: صد هزاران کیمیا حق آفرید •••• کیمیایی همچو صبر آدم ندید[۶]
در سایه داشتن ویژگی صبر و پایداری است که انسان میتواند در عرصههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی (صبر علاوه بر زندگی مادی، در زندگی معنوی وجود دارد اگر انسان در برابر نفس سرکش و هوا و هوسها و زرق و برق دنیا و جاذبههای گناه ایستادگی نکند و در راه شناخت خدا و اطاعت از فرمان او با مشکلات نجنگد، هرگز به جایی نمیرسد.) ، رشد و تکامل نموده و به اهداف خویش دسترسی پیدا نماید. (البته باید توجه داشت که این قانون استثنائاتی دارد، و در مواردی باید به عنوان دفاع از حق قفل صبر و سکوت را شکست.) امام علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «الصبر الظفر؛صبر مساوی با پیروزی است.»
اهمیت صبر در فرهنگ اسلامی
کلمه صبر از مفاهیم بسیار مهمی است که در سرلوحه دستورهای سرنوشتساز قرآن قرار گرفته است. این واژه در ۴۵ سوره از سور قرآن کریم، بیش از صد مرتبه و در بیشتر کتب اخلاقی مطرح شده و بیانگر اهمیت این موضوع است. در اهمیت و ارزش صبر همین بس که امیرمومنان علی (علیهالسّلام) این فضیلت را یکی از اوصاف متقین و موقعیت صبر را در برابر ایمان، همانند موقعیت سر نسبت به بدن میدانند. ایشان در این مورد میفرمایند: «صبر پیشه کنید! زیرا صبر برای ایمان همچون سر برای بدن است و هیچ خیری در بدن، بدون سر نیست و هیچ خیری در ایمانی که صبر با آن نیست نمیباشد؛ امام علی (علیهالسّلام)، [۷].
این حدیث نشان میدهد که بدون صبر، ایمان کامل که التزام عملی به دین خداست امکانپذیر نیست و صبر، نقش کلیدی برای تمام ابعاد زندگی دارد. به همین دلیل در حدیث نبوی آمده است: «لا ایمان لمن لا صبر له؛ [۸]
کسی که صبر و استقامت ندارد، ایمان او پایدار نخواهد ماند.» در روایتی از امام باقر (علیهالسّلام) نقل شده است که «بهشت در ناراحتیها و صبر پیچیده شده است. پس هر کس بر سختیهای دنیا صبر کند داخل بهشت میشود و جهنم در لذات و شهوات پیچیده شده است. پس هر کس نفس خود را از لذات و شهوات بهرهمند کند، وارد آتش میشود»[۹]
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «الصبر کنز من کنوز الجنه؛صبر گنجی از گنجهای بهشت است.»
همچنین در باب ارزشگذاری صبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «صبر بهترین مرکب سواری است؛
خداوند هیچ بندهای را بهتر و گستردهتر از صبر روزی نداده است.» تعبیر به (بهترین مرکب) در این حدیث شریف اشاره به این دارد که صبر، وسیله رسیدن به همه سعادتها و خوشبختیهاست و انسان بدون آن به هیچ مقامی در دنیا و آخرت نمیرسد.
انواع صبر از جهات مختلف
بر مبنای مفهوم عام و گستردهای که برای صبر بیان شد، عالمان اخلاق از جهات مختلف انواع متعددی برای صبر بیان داشتهاند که مهمترین آنها به اختصار بیان میگردد.
← مفهوم
بر طبق تعاریف پیشگفته، گاهی مراد از صبر، ایجاد هر نوع محدودیت در جاذبهها و دافعههای نفسانی است که مفهومی عام است و گاهی مراد از آن صرفاً بازداشتن نفس از اظهار بیتابی و عدم رضایت نسبت به امور ناخوشایند و سختیها است. بنابراین صبر دارای دو مفهوم است که گاهی در مفهوم خاص به کار میرود.
← موضوع
صبر در مفهوم عام خود، از حیث موضوع دارای انواع متعددی است: گاهی صبر بر سختیها و مصیبتها و عدم اضطراب و پریشانی و حفظ سعه صدر در مقابل آنها است، که به آن صبر بر مکروهات میگویند و در مقابل آن جزع و بیقراری وجود دارد. نوع شایع و رایج آن همین قسم است. صبر بر دشواریهای جنگ شجاعت نام دارد و در مقابل آن جُبن و ترس قرار دارد. گاهی در مقابل سرکشی و طغیان غضب و خشم است، که حِلم و کظم غیظ نام دارد. گاهی صبر، در انجام عبادت است که در مقابل آن فسق قرار داد و به مفهوم عدم پایبندی به عبادات شرعی است. گاهی صبر در برابر شهوات شکم و غریزه جنسی است که عفت نام دارد و در مقابل غریزه دنیاطلبی و زیادهخواهی است که زُهد نام دارد و در مقابل آن حرص قرار میگیرد. گاهی نیز صبر بر کتمان اسرار است که رازداری نام دارد. و صبر در اجتناب از خوردن و آشامیدن را صوم (روزه) گویند.
صبر در یک تقسیمبندی کلی به دو قسم تقسیم میشود:
← بدنی
صبر بدنی در مقابل مشقتهایی است که بر بدن و جسم انسان وارد میشود. این صبر یا با عمل تحقق مییابد، مثل قیام به عبادات مشکل، یا با تحمل و استقامت، مثل صبر بر کتکهای شدید، امراض بزرگ و جراحات هولناک، که قرآن کریم درباره صبر ایوب نبی در برابر امراض و مصیبتهایش اینگونه از او یاد میکند: «وَاذْکُرْ عَبْدَنا أَیُّوبَ إِذْ نادی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ... إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا؛
و به خاطر بیاور بنده ما حضرت ایّوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است... ما ایوب را شکیبا یافتیم.»
حضرت ایوب (علیهالسلام) یکی از انبیاء بزرگ الهی است که دارای مال و فرزندان فراوان و بسیار اهل بخشش بود.
او مورد امتحانهای سخت الهی قرار گرفت، اموال او از بین رفت، فرزندان او هلاک شدند، بدن او دچار امراض سخت شد، اما او در برابر کوه مصائب و مرضهای شدیدی که بر او وارد شد، صبر نمود و هیچ شکایتی نکرد، لذا به عنوان اسوه و الگوی صبر شناخته شد.[۱۰]
← نفسی
یکی از اقسام صبر، صبر در مقابل شهوات نفسانی است که قرآن اینگونه بیان کرده است: «فَأَمَّا مَنْ طَغی وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا... وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی...؛
امّا آن کسی که طغیان کرده، و زندگی دنیا را مقدّم داشته... و آنکس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد...» این آیه به دو گروه از انسانها اشاره دارد که یک گروه از آنها در مقابل هوای نفس خود سر فرود آورده و در مقابل زرق و برق آن، صبر خود را از کف داده، اما گروه دیگر به خاطر ترس از مقام پروردگار خویش، نفس خویش را حبس نموده و صبر را پیشه خود میسازد.
انگیزه صبر
از نظر قرآن، صبر در صورتی ارزشمند است که به قصد تقرب و برای کسب رضای الهی باشد که خداوند صاحبان عقل را چنین ستوده است: «إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْباب... وَالَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ... أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّار؛
تنها صاحبان اندیشه متذکر میشوند... و آنها که بخاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایی میکنند و نماز را برپا میدارند... پایان نیک سرای دیگر، از آن آنهاست.» این آیه به صفات اولوالالباب اشاره نموده که یکی از این صفات صبر بر مصائب در راه کسب رضای الهی است.
مراتب
در بسیاری از گفتار و نوشتار علمای اخلاق و بزرگان اسلام، صبر به سه شاخه تقسیم شده است: بزرگان اخلاق، این تقسیم سهگانه را از روایات اسلامی نیز گرفتهاند، همانند روایتی که از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است: «صبر بر سه گونه است: صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت، کسی که صبر بر مصیبت کند و آنرا با شکیبایی و صبر جمیل تحمل نماید، خداوند سیصد درجه برایش مینویسد که فاصله میان هر درجه همانند فاصله آسمان و زمین است و هر کس صبر بر طاعت کند، خداوند ششصد درجه برایش مینویسد که فاصله هر یک با دیگری همانند فاصله انتهای زمین تا عرش خداست و هر کس صبر بر معصیت کند، خداوند نهصد درجه برایش مینویسد که فاصله هر یک با دیگری، همانند فاصله منتهای زمین تا منتهای عرش خداست.»
در باب مراتب صبر از تعبیرات این حدیث، چنین استفاده میشود که ثواب و فضیلت صبر بر معصیت، به مراتب افزونتر از ثواب و فضیلت صبر بر طاعت است و ثواب و فضیلت صبر بر طاعت به مراتب بالاتر از ثواب و فضیلت صبر بر مصیبت میباشد.
← صبر بر مصیبت
صبر بر مکروهات و مصایب: شکیبایی انسان در برابر حوادث تلخ و ناگوار مثل خسارات مالی، مرگ عزیزان، بیماری و... از جمله مراتب صبر است که قرآن کریم از آن اینگونه یاد کرده است: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون؛
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم و بشارت ده به استقامتکنندگان! آنها که هرگاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: ما از آنِ خدائیم و به سوی او باز میگردیم!» در این آیه خداوند، به کسانی که در برابر مصایب و مکروهات، صبر پیشه کردهاند، بشارت میدهد، چراکه آنان مالکیت حقیقی را از آن خدا میدانند و او را صاحب حق هرگونه تصرفات در عالم به حساب میآورند، پس بهطور قطع چنین کسی از وارد شدن مصایب و مشکلات متأثر نمیگردد.
← صبر بر طاعت
صبر بر طاعت یعنی شکیبایی در برابر مشکلاتی که در راه اطاعت خدا وجود دارد. (اعم از امور واجب (مثل نماز و روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و...) و امور مستحب.) تکالیفی که خدای متعال بر عهده بندگان قرار داده، با دشواریهایی همراه است، لذا ممکن است انسان به خاطر دشواری در انجام آن کوتاهی کرده و آن را ترک کند، از اینرو قرآن کریم انسانها را به صبر بر امتثال وظایف دینی توصیه کرده است.
«رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبادَتِه؛
همان پروردگار آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد! او را پرستش کن و در راه عبادتش شکیبا باش!»
← صبر در معصیت
صبر در معصیت: بالاترین مرحله از صبر، صبر بر معصیت است و آن ایستادگی در برابر شعلههای سرکش شهوات و هیجانهای برخاسته از هوی و هوس و یا مقامات دنیوی است، چراکه بیشتر انسانها در برابر فقر و گرفتاری طغیان نمیکنند، ولی وقتی خدا مقام، پول و صحّت بدن بدهد، آن وقت خیلی سخت است که خودش را سالم نگه دارد و صبر پیشه کند و این نعمت موجب غفلت و معصیت او نگردد. از این قسم به صبر بر نعمت نیز تعبیر میکنند.
قرآن کریم در اینباره میفرماید: «وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات؛
و اگر بعد از شدّت و رنجی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، میگوید: مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت! و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی میشود... مگر آنها که (در سایه ایمان راستین،) صبر و استقامت ورزیدند و کارهای شایسته انجام دادند.» صبر در برابر معصیتها و هوای نفس آنقدر عظیم است که حتی یوسف نبی (علیهالسلام) نیز خود را از شرّ آن ایمن ندانسته و به خدا پناهنده میشود: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی؛ من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند، مگر آنچه را پروردگارم رحم کند!» یوسف (علیهالسلام) فرزند یعقوب نبی (علیهالسلام) که در کودکی مورد حسد برادران خود قرار گرفت و با بیرحمی او را در چاه انداختند، سپس به بهایی اندک فروختند، و در مصر نیز به دلیل ردّ درخواست نامشروع همسر عزیز مصر و دیگر زنان مصری، سالها به زندان افتاد، اما در برابر همه این مصائب صبر پیشه کرد و بر خدا توکل نمود.
← صبر توبهکنندگان
و آن عبارت است از ترک شِکْوه، بیتابی و بیقراری و رفتار غیر طبیعی و پریشان نداشتن.
← صبر زاهدان
یعنی علاوه بر مرتبه اول، بر آنچه نسبت به انسان مقدّر شده از سختیها و درد و رنجها، رضایت قلبی داشتن.
← صبر صدّیقان
یعنی علاوه بر دو مرتبه قبل، نسبت به آنچه خداوند در حق انسان مقرر داشته، عشق ورزیدن و آن را دوست داشتن.
ارزش صبر
واژه صبر در شکلهای مختلف بیش از صدبار در قرآن به کار رفته است که خود به خود بیانگر اهمیّت این موضوع است.
← فضیلت صبر در قرآن
در باب ارزش والای صبر همین بس که قرآن در آیات متعددی با عبارت «الله مع الصابرین»، «إنّ الله یحبّ الصابرین» و عبارات دیگر به آنان مژده میدهد که خداوند با صابران همراه است و آنان را بسیار دوست دارد. و در بیان علت رسیدن بعضی از بنیاسرائیل به مقام امامت و هدایت مردم میفرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ؛ و از آنان امامان (و پیشوایانی) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند چون شکیبایی نمودند، و به آیات ما یقین داشتند».
در این آیه صبر را از مقدمات رسیدن به مقام پیشوایی شمرده و انسان را در مقام قرب الهی تا جایی بالا میبرد که شایستگی امامت بر مردم را پیدا میکند که خود دلیلی آشکار بر ارزش والای صبر در راه خداست.
← چگونگی پاداش صابران
و در باب چگونگی پاداش صابران در آخرت، در جایی به آنها وعده پاداشی بهتر از آنچه عمل کردهاند، میدهد: «وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛و قطعاً کسانی را که شکیبایی کردند به بهتر از آنچه عمل کردند، پاداش خواهیم داد.» در آیات دیگر در تعیین مقدار پاداش صابران میفرماید: «اُولئِکَ یُؤْتَوْنَ اَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ؛ آناناند که به (پاس) آنکه صبر کردند و (برای آنکه) بدی را با نیکی دفع مینمایند و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق میکنند، دو بار پاداش خواهند یافت».
در جای دیگر اعلام میدارد که اجر و پاداش صابران از حدّ و شمارش خارج است و آنها بدون حساب، پاداش دریافت میدارند: «اِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ اَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ؛ بیتردید، شکیبایان پاداش خود را بیحساب (و) به تمام خواهند یافت».
← وعده همراهی صابران
همچنین خداوند به صابران وعده همراهی داده است:«وَ اصْبِرُوا اِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛ و صبر کنید که خداوند با شکیبایان است.»
«بَلی اِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَاْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ؛
نصرت و پیروزی را تنها در سایه صبر و شکیبایی میسّر میداند.» «اُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ اُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ؛ هدایت، درود و رحمت پروردگار را به صابران ارزانی میدارد.» «و الله یحِب الصبرِینَ؛ صابران را در زمره دوستان و محبوبان خود یاد میکند» «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ اُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ؛ بارها و بارها به فرستادگان خود و همه انسانها سفارش به صبر مینماید».
← درخواست صبر از خداوند
از بندگان خاص خود نقل میکند که همواره از خداوند درخواست توفیق صبر و شکیبایی میکردهاند.
و دهها مورد دیگر که همگی بیانگر ارزش والای صبر در نظام اخلاقی اسلام است. امام صادق (علیهالسّلام) نیز میفرماید: «صبر برای ایمان به منزله سر برای بدن است، همچنان که اگر سر برود بدن هم از بین میرود، اگر صبر از کف رود، ایمان نیز از کف میرود.»
از امام باقر (علیهالسّلام) در باب اهمیت صبر نقل شده است: «بهشت در پوششی از ناملایمات (و بردباری) است، پس هر که در دنیا بر ناملایمات صبر کند به بهشت رود. و دوزخ در پوشش لذتها و خواهشهای نفس است، پس هر که لذت و خواهش نفس را برآورد، به دوزخ میرود.»
آثار صبر
برای صبر آثار فراوان دنیوی و اخروی میتوان بر شمرد، از جمله امام علی(علیهالسّلام) در بخشی از تحلیل خود نسبت به عزّت و ذلّت برخی اُمم گذشته میفرماید: چون خدا دید چگونه در راه دوستی او بر آزار شکیباییاند، و چسان از بیم او ناخوشایندی را تحمّل مینمایند، از تنگناهای بلا، گشایشی برایشان پدید آورد، و از پسِ خواری ارجمندشان فرمود و آرامش را جایگزین بیم کرد. پس پادشاهانِ حکمران شدند و پیشوایان با فرّ و شان و کرامتِ خدا در حق آنان تا بدانجا رسید که دیده آرزو نهایت آن را ندید.»
بعضی از عالمان اخلاق صبر را دروازه ورود به مقام رضایت به مقدّرات الهی و مقام رضا را باب رسیدن به وادی محبت پروردگار دانستهاند.
بنابراین از آثار مهم صبر در همین دنیا میتوان از دستیابی به مقام رضا و محبت نام برد. محورهای متعدد دیگری درباره صبر قابل طرح است، از قبیل مناسبات صبر و شکر، راههای دستیابی به شکیبایی و مانند آن که به دلیل اختصار از طرح آنها خودداری میشود.
← موفقیت و پیشرفت در امور زندگی
همانگونه که میدانید در نظام زندگی بر سر راه هر کار مهمی، موانعی قرار دارد که عبور از آنها فقط با نیروی صبر و شکیبایی ممکن است. امیرمومنان (علیهالسّلام) فرمودند: «الصبر عون علی کل امر؛
صبر و شکیبایی به پیشرفت هر کار (مهمی) کمک میکند.»
← نشانگر واقعیت ایمان
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در کلامی زیبا، آینده امت اسلامی را دستخوش شرایطی میدانند که انسان ناچار از صبر در برابر آنهاست و در این دشواریها، صدیق واقعی کسی است که صبر پیشه سازد: زمانی بر مردم پیش آید که سلطنت و مقام جز به وسیله کشتن و ستمگری به دست نمیآید، ثروت جز با غضب و بخل کسب نشود، دوستی جز به وسیله بیرون شدن از دین و پیروی هوس به دست نیاید. پس کسی که به آن زمان برسد و بر فقر صبر کند، با آنکه بر ثروت (از راه معصیت) توانایی داشته باشد و بر دشمنی مردم صبر کند در حالی که بر جلب دوستی آنان از طریق گناه توانا باشد و بر ذلت صبر کند با آنکه بر عزت (از راه معصیت) قادر باشد، خدا ثواب پنجاه صدیق از تصدیقکنندگان مرا به او عطا فرماید.
← فوز و رستگاری
امیرالمومنین (علیهالسّلام) در اینباره میفرمایند: انسان شکیبا پیروزی را از دست نخواهد داد هر چند طول بکشد.
این حکم در تمام ابعاد معنوی و مادی زندگی انسانها است. در آیات الهی نیز، نصرت و پیروزی از پیامدهای صبر عنوان شده است.
← یاری در برزخ
صبر یاور انسان در برزخ و تامینکننده بهشت در عالم قیامت است، امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: مومن چون داخل قبر شود نماز، طرف راست و زکات، طرف چپ اوست. احسان بر سرش سایه میافکند و صبر در طرفی دور از آنها میایستد. چون دو فرشته که متصدی سوال از او هستند بر او وارد میشوند صبر به نماز، زکات و احسان میگوید: مواظب رفیق خود باشید، اگر درمانده شدید من حاضرم.
← اجر آخرت
در قرآن کریم آمده است: «اولئک یجزون الغرفه بما صبروا؛
به پاداش صبر و بردباری غرفههای جنت و قصر بهشتی مییابند.» همچنین امام باقر (علیهالسّلام) در مورد اجر اخروی صبر میفرمایند: «بهشت در میان ناگواریها و شکیباییها است، پس هر که در دنیا بر ناگواریها صبر کند به بهشت خواهد رفت؛
راههای تحصیل
صبر هر چند بسیار مشکل است، اما با معجونی از علم و عمل دست یافتنی است، در مرحله علم، انگیزه دین تقویت میشود و در مرحله عمل علاوه بر تقویت انگیزه دین، انگیزه هوی نیز تضعیف میشود و بدینترتیب انسان به مقام صبر دست مییابد.
← تقویت انگیزه دین
تقویت پایههای ایمان: هر قدر ایمان انسان به حکمت و رحمت پروردگار بیشتر باشد، صبر او نیز بیشتر خواهد شد. تفکر در آیات و روایات صبر: انسان با اندیشه در این باب در مییابد که پاداش صبر، بیشتر از چیزی است که از دست داده است. مطالعه سیره اولیاء الهی: مطالعه احوال انبیاء و اولیاء و بزرگان به انسان الهام میدهد که نباید در برابر حجم مشکلات بیتابی نمود.
← تضعیف هویپرستی
- خودسازی و ریاضتدادن به نفس. - توجه به ریشهها و عوامل کمصبری و مبارزه با آن. (ریشه بیصبری گاهی خشم و غضب است و گاهی عجله و شتابزدگی است و گاهی هم ناامیدی و یاس است که باید با آنها به مبارزه پرداخت.) - تلقین و اعتماد به نفس در تحمل سختیها. - مجالست با صابرین. - راضی بودن به مقدرات الهی
وسیله امتحان بندگان
انسان و محل زندگی او به نحوی آفریده شده که با آفات، کمبودها، موانع و مصیبتهای فراوانی همراه است و همیشه آفات و مصائبی در اموال، عزیزان، دوستان و... در کمین نعمتهاست که موجب از دست دادن آنها میشود، از سویی دیگر انسان در معرض حملات شدید تمایلات نفسانی است که همه این موارد ابزار آزمایش انسان توسط خدای متعال به شمار میآیند.
«وَ نَبْلُوَکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُون؛
و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم و سرانجام بسوی ما بازگردانده میشوید!» در این میان تنها کسانی از میان موانع و مشکلات، سلامت به مقصد میرسند که با صبر، به قضای الهی راضی شده و تمایلات نفسانی را حبس نموده، و تسلیم امر خداوند گشتند. مصائب گوناگون آنان را از شکر، اطاعت و عبادت خداوند باز نداشته و با وجود تمام مشکلات، خود را به انجام وظایف الهی وادار سازند.
جایگاه صابرین
خداوند در قرآن کریم در موارد مختلف به شکلهای گوناگون به این موضوع پرداخته و انسانها را با جایگاه و ارزش صبر آشنا ساخته است، همچنین به صابرین همراهی و یاری خود را در مراحل سخت زندگی، وعده داده و نعمتهای ویژهای عنایت کرده است.
«وَ بَشِّرِ الصَّابِرین... أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُون؛ بشارت ده به استقامتکنندگان!... اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدایتیافتگان!» واژه صبر و مشتقات آن ۱۰۳ بار در قرآن به کار رفته که نشان از اهمیت ویژه این حرکت اخلاقی از دیدگاه دین مبین اسلام و قرآن کریم دارد.
پاداش و منزلت صابران
خداوند در موارد مختلف به پاداش صابران پرداخته هست. «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَریراً...؛ و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهای حریر بهشتی را به آنها پاداش میدهد!...»
این آیه و آیات بعد که در وصف صبر بر گرسنگی و ایثار طعام امام علی (علیهالسلام) و خانواده ایشان نازل شده است، به پاداش آن اشاره نموده و نعمتهای بهشتی را که به خاطر صبر به آن بزرگوارن داده شده، بیان میکند، و این خود بیانگر نشانهای بر پاداش عظیم و منزلت صابران در درگاه خداوند است.
نشانههای صابران
در این مورد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: "صابر و بردبار سه نشانه دارد: - سست و کسل نمیگردد. - ناراحت نمیشود (بیقراری نمیکند). - از پروردگارش شکایت نمیکند. زیرا اگر سست و کسل شود حق را ضایع کرده است (مسلما در سستی و بیحالی حق اداء نمیشود و به حدود الهی عمل نمیگردد) و اگر بیتابی کند، ادای شکر نکرده است و اگر از خدا شکایت کند، نافرمانی و گناه کرده است (اگر علاوه بر ناراحتی شروع به شکایت و گله کند، نه تنها شاکر نبوده، بلکه بر قضای خداوند هم طاغی و عاصی شده است).
جزع و آثار سوء آن
جزع و بیتابی نقطه مقابل صبر است و آن، حالت بیقراری و ناشکیبایی در برابر حوادث و مشکلات است، به گونهای که انسان در برابر حادثه زانو زند، مایوس شود، بیتابی کند و یا از تلاش و کوشش برای رسیدن به مقصد چشم بپوشد. افرادی که جزع میکنند، شتابزده و عجول هستند. قدرت مهار و کنترل خود را ندارند، زود دستپاچه شده و حوصله لازم را برای رسیدن به مقصد ندارند. نتیجه جزع و بیتابی، افزایش خطا و در نتیجه ندامت و پشیمانی است. کسی که بیصبری میکند نمیتواند نتیجه کار را تغییر دهد، فقط اجر خود را از بین برده و نیروها را هدر میدهد. امیرمومنان علی (علیهالسّلام) در مذمت جزع میفرمایند: «از جزع و ناشکیبایی بپرهیز. زیرا امید انسان را قطع و کوشش و تلاش را ضعیف ساخته و غم و اندوه به بار میآورد.» [۱۱].
پانویس
- ↑ زیبدی، مرتضی، تاج العروس، ج۷، ص۷۱.
- ↑ جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح اللغة، ح ۲، ص۷۰۶.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص۴۷۴.
- ↑ نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۳، ص۲۸۱، بیروت، اعلمی، ۱۴۲۲ه ق.
- ↑ حبیبیان، احمد، مرز فضایل و رذایل اخلاقی، ص۹۹، قم، مطبوعات دینی، بهار۸۲، دوم.
- ↑ مولوی، محمد بن محمد، مثنوی معنوی، ص۴۸۳، تهران، پژوهش، ۸۳، هفتم.
- ↑ نهجالبلاغه، ص۴۸۲، کلمات قصار، حکمت ۸۲.
- ↑ نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ص۲۸۸.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ص۱۴۵، ح ۷، محمدباقر کمرئی، تهران، المکتبه الاسلامیه، ۱۳۹۲ه ق، چهارم، جسوم.
- ↑ طباطبائی، سیّدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۰۹-۲۰۸، قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه قم، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج۲، ص۴۵۷.