به نام خدا
صفات و ویژگی های فلسطین از منظر قرآن وروایات
چکیده : قدس، بیت المقدس و سرزمین مبارک ،نام های سرزمینی است که از سوی خداوند، تبرک و قداست یافته است
درآیه 11 و 12 سوره طه می فرماید: « پس زمانی که موسی به سرزمین مقدس در آمد از سوی خداوند، موسی خوانده شد که من خود پروردگار توام ، پس کفش هایت را برکن زیرا تو در سرزمین و وادی مقدس طوی هستی»
در آیه 30 سوره قصص همین سرزمین به مبارک ستوده شده است
در سخنان موسی ع « همه سرزمینی که مردم بنی اسرائیل مامور شدند تا پس از رهائی از دست فرعونیان ،درآن سکونت گزینند و زیست کنند ، سرزمین مقدس دانسته شد»
در آیه 137 سوره اعراف و نیز آیه 93 یونس و 104 سوره اسرا و 21 مائده ، سرزمین فلسطین و شر ق و غرب آن به عنوان سرزمین مبارک یاد شده است
در این مقاله با استناد به آیات قرآن به ده ویژگی قدس اشاره شده است :
قبله گاه مسلمین و سرزمین معراج و سومین شهر معظم و سرزمین پیامبران و سرزمین رباط و جهاد و سرزمین مقدس و سرزمین صدق و راستی و سرزمین بلند و والامقام و سرزمین جایگاهی نزدیک و پیوستگی سبا به شام و فلسطین ،
وهم چنین به اماکن مقدسه در اطراف آن اشاره شده است.
کلمات کلیدی : قدس بیت المقدس فلسطین اورشلیم قداست مبارک قبله اسراء معراج پیامبران یهود جهاد
مقدمه :
در اعتقاد اسلامی ، قدس از جایگاه دینی والا و رفیعی برخوردار است. مسلمانان، با تمام گروه ها و مذاهب و گرایش ها بر این موضوع اتفاق نظر دارند، پس تمام امت از شرق تا غرب و شمال تا جنوب، در این مورد متفقند و عجیب نیست که تمام مسلمانان به لزوم دفاع از قدس و تحریک احساسات و عواطف به خاطر آن و حمایت از حریم و مقدساتشان و فدا کردن جان و مال در راه حمایت و طرد متجاوزان از آن، پایبند باشند.
قدس، بیت المقدس و سرزمین مبارک نام های سرزمینی است که از سوی خداوند تبرک و قداست یافته است. هرچند که همه مناطق زمین به جهت آیه و نشانه ای الهی بودن و انتساب به آفریدگارشان از جایگاهی بلند و رفیع برخوردار بوده و از قداست و برکت بهره مند می باشند. (عنکبوت آیه ۵۶ :«یا عبادی الذین آمنوا ان ارضی واسعة فایای فاعبدون» و فصلت آیه ۱۰ :« وجعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها ...» و نیز انبیاء آیه ۸۱ :« ولسلیمان الریح عصفة تجری بامره الی الارض التی بارکنا فیها ...» به شرط آن که مختص سرزمین خاورمیانه ندانیم؛ چنان که از آیه ۱۸ سوره سبا :« وجعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قریً ظاهرةً وقدرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و ایاما آمنین» نیز بر می آید یمن نیز در این آیه به عنوان سرزمین مبارک خوانده شده است) ولی سرزمین فلسطین تنها سرزمینی است که در قرآن به عنوان سرزمین مقدس توصیف شده است. به این معنا که گاه سرزمین های دیگری نیز از سوی خداوند به صفت و ویژگی برکت متصف شده است؛ چنان که در آیه ۹۶ سوره آل عمران درباره سرزمین مکه که خانه خدا در آن قرار دارد می فرماید: « ان اول بیت وضع للناس للذی ببکه مبارکا و هدی للعالمین؛» نخستین خانه ای که برای مردمان قرار داده شده آنی است که در بکه (مکه) مبارک و مرکز هدایت جهانیان است.
دلیل نامگذاری
قدیمیترین نامی که بر این شهر اطلاق شده، «أوروشالم»، نزد کنعانیها به معنای خدای آرامش و صلح، بوده است. در کتیبههای مصری تل العمارنه (کنار نهر نیل در شمال شهر اسیوط)متعلق به قرن نوزدهم و هجدهم پیش از میلاد، از این شهر به نام «روشالیموم» یاد شده است. در تورات واژه اورشلیم که به عبری «یروشالایم» تلفظ میشود، بارها آمده است و از حیث ریشه شناسی، گفته اند که به طور مستقیم از نام کنعانی آن یعنی «اوروشالم» گرفته شده است. در تورات با نامها و مضامین زیر از این شهر یاد شده است: سالیم، شالیم (کتاب مزامیر، مزمور ۷۶:۲)، یبوسی یبُوس شهر یهودا، شهر خدا، قریة پادشاه عظیم و شهر مقدس در آثار راجع به تاریخ نخستین سده های اسلامی، نام این شهر به صورت «ایلیاء مدینة بیت المقدس» آمده است. ایلیاء، اشاره به نام هادریانوس اول، امپراتور روم، است که بر شهر ویران شده اورشلیم، شهری رومی بنا کرد و نام آیلیا کاپیتولینا را بر آن نهادالقدس همان کلمه آرامی قدشه است که در اصطلاح قرته د ـ قدشه، معنای «شهر قدس”،» و نه «شهر مقدس”،» از آن مستفاد میشده است
استفاده از کلمه بیتالمقدس برای این شهر، در زبان فارسی دری، از قدیم رایج بوده و در بسیاری از متون کهن نظم و نثر فارسی به کار رفته است
ویژگیهای جغرافیایی و جمعیت شناختی
بیت المقدس در نزدیکی مرکز فلسطین در حدود ۲۴ کیلومتری غرب بحرالمیت و ۵۶ کیلومتری شرق دریای مدیترانه، در آب پخشان بین جلگه مدیترانه و دره رود اردن قرار دارد و شهری کوهستانی است که ۲۵۰۰ پا از دریای مدیترانه و ۳۸۰۰ پا از بحرالمیت بالاتر است. آب و هوای شهر، گرمسیری، نیمه خشک، همراه با تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و بارانی است
بنابر آمار سال ۲۰۰۹، جمعیت بیت المقدس ۷۸۰,۲۰۰ تن است که ۳۹ درصد آن، عرب و بقیه مهاجران یهودی با ملیتهای مختلف و نیز اقلیتی مسیحی هستند. زبان غالب مردم، عربی و عبری است. اکثریت مسلمانان بیت المقدس، اهل سنت و غالبا یهودیان ساکن این شهر، ارتدوکس و در اجرای شریعت تورات مشهور به بنیادگرایی و تندروی هستند. گزارشهایی از نارضایتی دیگر یهودیان از فشارهای این گروه در دست است
ارزش و جایگاه قدس ومحدوده آن
سرزمین فلسطین و قدس به جهاتی در نزد همه شرایع ابراهیمی از ارزش و جایگاه بالا و مقام عالی برخوردار می باشد. همه پیروان هر یک از سه شریعت ابراهیمی (اسلام و یهود و مسیحیت) تقدس آن را معتبر دانسته و از قداست آن یاد و دفاع می کنند. (الموسوعه الفلسطینیه ج۳؛ ص ۵۱۰ ذیل مدخل قدس)
آثار و بناهای دینی فراوانی در این سرزمین برای هر یک از پیروان این سه شریعت توحید آسمانی وجود دارد که می توان به دیوار ندبه برای یهودیان، کلیسای قیامت برای مسیحیان و مسجدالاقصی برای مسلمانان یاد کرد. (دایره المعارف تشیع، ج۳، ص ۵۵۸)
چنان که گفته شد قداست سرزمین اختصاص به شهر قدس نداشته بلکه همه سرزمین فلسطین از چنین قداستی برخوردار می باشد. این مطلب را روایات نیز تایید می کند؛ زیرا در بیان قداست فلسطین روایاتی وارد شده که اختصاص به شهر قدس و جایی که مسجدالاقصی قرار گرفته ندارد. از جمله علل می توان به قداست شهرالخلیل به عنوان مکان کوچ و هجرت حضرت ابراهیم(ع) و نیز محل دفن آن حضرت (التحریر و الننویر ج ۱۲ ص۱۶۲) اشاره کرد.
آن سرزمین به جهاتی چند مقدس و مبارک گفته شده است که از آن جمله به جهت فراوانی آب و سرزمین حاصل خیز (تفسیر قرطبی ج ۶ ص ۸۳)، گهواره شرایع آسمانی و توحیدی (مجمع البیان ج ۳ ص ۲۷۶) و مسکن صالحان و پیامبران (بحارالانوار ج ۱۳ ص ۱۷۷) از مهم ترین دلایل این ستایش بیان شده است.
بنابراین این قداست و مبارک بودن به دو جهت مادی و معنوی مورد تایید و گزارش قرار گرفته است. البته می بایست علت معنوی را بر علل دیگری ترجیح داد؛ زیرا رسالت پیامبران و دعوت مردمان به توحیدکه از این سرزمین آغاز شده اصل اساسی در تبرک سرزمین می بایست برشمرد؛ چون همین مساله رسالت پیامبران است که زمینه ساز برکت و خیر فراوان بر مردمان شده است. هر چند که دیگر وجوه نیز می تواند خود از برکات همین نعمت عظیم باشد؛ چه این که قرآن هدایت بشری و عمل به آموزه های وحیانی را از علل نزول برکات زمینی و آسمانی برشمرده است. با توجه به آیه ۸ سوره نمل «فلما جاءها نودی ان بورک من فی النار و من حولها و سبحان الله رب العالمین» و نیز سیاق آیه ۳ سوره قصص «نتلوا علیک من نبا موسی و فرعون بالحق لقوم یومنون» می توان گفت که علت اصلی تبرک سرزمینی همین مساله توحید و پرستش خدای یگانه و عمل به دستورهای وی بوده باشد؛ زیرا در یک نظام اعتقادی توحیدی، تقدس و تبرک سرزمینی و یا مکان و یا زمانی در بیشتر موارد به سبب رخدادهای مهم دینی است که در آن ها روی داد و یا مناسکی است که می بایست در آن زمان و یا مکان به جا آورده شود که از آن جمله می توان به مسئله تبرک سحر و ماه رمضان و ذی الحجه و سرزمین مکه و عرفات و منی یاد کرد. (المیزان ج۱۴ ص۱۳۷)
مبارک خواندن خانه خدا (آل عمران آیه۹۶) و(انعام آیات ۹و ۱۵۵) و یا اطراف مسجدالاقصی (اسراء آیه۱) و یا شب قدر (دخان آیه۳) از سوی خدا نیز بر همین اساس و موازین می باشد.
به هر حال در تمام منابع اسلامی و یهودی قداست اختصاصی به آبادی قدس و اورشلیم نداشته بلکه شامل همه فلسطین است. البته اختلاف نظرهایی در تعیین حدود سرزمین مقدس وجود دارد. محدوده این سرزمین مقدس بر پایه باورهایی یهودی متغیر است و این تغییر به دوره های گوناگونی برمی گردد که یهودیان بر مناطقی چیره بوده و یا آن را از دست می دادند. از این رو معیار در قداست به وجود دولت یهودی و چیرگی آنان بستگی می یابد که همواره در دوره های مختلف متغیر بوده است. (قاموس کتاب مقدس ص۶۸۵)
با توجه به باورهای تورانی یهودیان درباره مرزهای دولت موعود می توان گفت که مرزهای آن برای یهودیان مشخص است (کتاب مقدس؛ عدد۳۴) که در برخی از تفاسیر اسلامی نیز این محدوده بازتاب یافته است. (التحریر و التنویر ج۶ ص۱۶۲)
با این همه در بینش و نگرش بیشتر مفسران و مورخان اسلامی که قداست سرزمین فلسطین را فراتر از جریان مالکیت بنی اسرائیل بر آن می نگرند، با توجه به آیات گوناگون قرآن نظریات متعددی درباره حدود آن ارایه داده اند که می توان آن ها را به سه دسته سرتاسر سرزمین شام؛ از مصر تا فرات؛ بخش هایی از شام (سرزمین فلسطین) دسته بندی کرد.
با این همه قداست از آن سرزمین فلسطین است که شامل صحرای سینا و سرزمین فلسطین کنونی و بخشی از اردن و لبنان و سوریه را شامل می شود. به نظر می رسد که تسری قداست آن به پیرامون به مناسبت های گوناگونی است که برای پیامبران ابراهیمی رخ داده است. از این رو قداست را به همه سرزمین و منطقه شامات تسری داده اند که مهد پیامبران و محل ظهور و گسترش ادیان توحیدی و الهی بوده است. (تفسیر نمونه ج۴ ص۲۳۷و نیز ج۱۲ ص۳۱۳)
ویژگی های سرزمین قدس
اول
قدس، قبله اول مسلمانان
نخستین چیزی که از قدس در ذهن، احساس، بینش و فکر دینی مسلمانان خطور می کند، این است که قدس « اولین قبله» ایست که رسول خدا( ص) و یاران باوفایش از زمان فرض شدن نماز در شب اسراء و معراج، در سال دهم بعثت تا وقت نزول آیه تغییر قبله به طرفش نماز می گذاردند. سه سال در مکه و شانزده ماه در مدینه تا اینکه آیاتی مبنی بر نماز خواندن به طرف کعبه یا مسجد الحرام نازل گردید، خداوند متعال می فرماید:
«و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام، و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره»،(البقره:۱۵۰)
« و از هر جا که بیرون رفتی رو به سوی مسجد الحرام کن و شما هر جا که بودید رو به سوی آن کنید».
و در مدینه اثر باستانی بارزی است که این جریان را تأکید می کند و آن مسجد ذوقبلتین می باشد که مسلمانان در آن، قسمتی از یک نماز را به طرف قدس و بقیه اش را به طرف مکه ادا کردند و این مسجد هنوز هم پا بر جاست و تجدید بنا و ترمیم شده است و تا به امروز زیارت شده و در آن نماز برگزار می گردد.
یهودیان بخاطر این تغییر و تحول، غوغای بزرگی در مدینه ایجاد کردند که قرآن پاسخشان را داد و اظهار داشت که جهت ها همه از آن خداست و اوست که جهت قبله نماز گزارانش را تعیین می کند:«سیقول السفهاء من الناس ما ولاهم عن قبلتهم التی کانو علیها، قل لله المشرق والمغرب یهدی من یشاء الی صراط مستقیم» البقره:۱۴۲
نابخردان به مردم خواهند گفت: چه چیز آنها را از قبله خود که بر آن بودند برگرداند؟ بگو خاور(مشرق) و باختر (مغرب) از آن خداست، هر کس را بخواهد به راه راست هدایت می نماید.
و در ادامه می فرماید:
«و ما جعلنا القبله التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه، و إن کانت لکبیره الا علی الذین هدی الله، و ما کان الله لیضیع ایمانکم»،( البقره ۱۴۳)
« و ما قبله ای را که بر آن بوده ای (و تا کنون به سوی آن نماز خوانده ای) قبله ننموده بودیم مگر اینکه بدانیم چه کسی از پیغمبر پیروی می کند و چه کسی بر پاشنه های خود می چرخد و اگرچه تغییر قبله بس بزرگ و دشوار است مگر بر کسانی که خدا آنها را رهنمون کرده باشد و خدا ایمان (عبادات قبلی) شما را ضایع نمی کند»
یهودیان شایع کردند که نمازهای مسلمانان در این چند سال ضایع شده و هدر رفته است. چون این نمازها به طرف قبله درستی ادا نشده است. خداوند متعال در پاسخ به این شایعات آیاتی نازل کرده و فرمودند:
«و ما کان الله لیضیع إیمانکم)» البقره ۱۴۳
(و خداوند ایمان (عبادات قبلی) شما را ضایع نمی کند)
یعنی نماز شما، چون این نمازها به طرف قبله ای درست و پسندیده در نزد خدای تعالی بوده است، مردود نمی شود.
دوم
قدس سرزمین اسرا و معراج:
دومین چیزی که از قدس در بینش اسلامی ترسیم می شود این است که خداوند متعال قدس را آخرین ایستگاه زمینی سفر اسرا و مبدأ سفر آسمانی معراج قرار داده است، چون خواست خداوند چنین اقتضا نمود که این سفر مبارک زمینی، شبانه از مکه و از مسجدالحرام ـ جایی که پیامبر اکرم در آن ساکن بود ـ شروع شود و در مسجدالاقصی به پایان رسد و این امر تصادفی نبود بلکه براساس تدبیر خدایی و حکمت ربانی انجام گرفت تا از این رهگذر، پایان بخش انبیاء و رسولان، در آنجا با پیامبران بزرگ ملاقات نموده و در نمازشان برای آنها امامت کند و این جریان بیانگر انتقال رهبری دینی جهان از بنی اسرائیل به امتی جدید و پیامبری جدید و کتابی جدید است؛ امتی جهانی و پیامبری جهانی و کتابی جهانی؛ چنانکه خداوند متعال می فرماید:
«و ما أرسلناک إلا رحمه للعالمین«،(الأنبیاء۱۰۷)
«ما تو را جز به عنوان رحمت برای جهانیان نفرستاده ایم»
«تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا»، (الفرقان۱)
جاوید و والا مقام کسی است که قرآن (یعنی جدا سازنده حق از باطل) را بر بنده خود نازل کرده است تا اینکه جهانیان را بیم دهد
براستی که قرآن کریم مبدأ و مقصد این سفر را، در نخستین آیه سوره ای که به اسم سفر نامیده می شود(سوره اسراء)، به صراحت بیان نموده آنجا که می فرماید:
«سبحان الذی أسری بعبده لیلا من المسجد الحرام إلی المسجد الأقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا»،(الأسراء۱)
تسبیح و تقدیس خدایی را سزاست که بنده خود را در شبی از مسجد الحرام به مسجدالأقصی برد، که اطرافش را پربرکت ساخته ایم، تا برخی از نشانه های (عظمت و قدرت) خود را بدو بنمایانیم.
این آیه المسجد الحرام را ـ با وجود برکات و بزرگی هایش ـ توصیف نکرده است ؛ ولی با وجمله « جایی که دور و برش را پر برکت ساخته ایم » به توصیف مسجدالاقصی پرداخته است. و قتی که اطرافش و حومه اش با برکت باشد، پس به یقین خود مبارک و با برکت است.
قصه اسرا و معراج، سرشار از اسرار و دلالتهایی است که حاکی از اهمیت این مکان مبارک است، همان مکانی که جبرئیل براق را در آن بست ـ همان چهار پای عجیبی که وسیله نقلیه بین مکه و قدس بود ـ جبرئیل آنرا به صخره بست تا از سفر دیگری که از قدس یا مسجدالاقصی به مقصد آسمانهای بالا، به مقصد « سدره المنتهی » آغاز شد بازگردد، و از اینجا بود که خاطراتی مثل صخره و دیوار براق، از این سفر، برای مسلمانان به یادگار ماند.
اگر قدس در این سفر مد نظر نمی بود خیلی راحت می توانست معراج از مکه، یکسره به آسمان صورت گیرد؛ ولی گذشتن از این ایستگاه قدسی مخصوصاً مد نظر بوده است، چنانچه قرآن کریم و احادیث گهربار این را می رساند.
یکی از ثمرات سفر اسرا برقراری ارتباط بین آغاز و پایان اسرا یعنی مسجدالاقصی است. و این ارتباط تأثیر و دلا لت خاصی در بینش، و وجدان و باطن انسان مسلمان دارد، به طوری که قدسیت و پاکی هر یک از این دو مسجد از دیگری جدا نشدنی است و هر کس در قبال یکی از این دو کوتاهی کند گویی که در قبال دیگری کوتاهی نموده است .
سوم
قدس سومین شهر معظم :
قدس سومین شهر معظم در اسلام است؛ شهر اول در اسلام، مکه مکرمه است که خداوند با مسجدالحرام به آن شرف و برتری داده است. دومین شهر در اسلام، طیبه یا مدینه منوره است که خداوند آنرا با مسجد نبوی مشرف گردانیده است و آرامگاه پیامبر اکرم (ص) نیز در آن قرار دارد و سومین شهر در اسلام، قدس یا بیت المقدس است که خداوند آنرا با مسجدالاقصی ـ که خداوند گرداگردش را متبرک نموده است ـ شرف و برتری داده است.
حدیث صحیحی در این باره آمده است که بخاری و مسلم آنرا از ابو هریره و ابوسعید خدری ـ ـ روایت کرده اند که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«لا تشد الرحال إلا إلی ثلاثه مساجد المسجدالحرام، والمسجدالأقصی، و مسجدی هذا» (متفق علیه)
بار سفر بسته نمی شود مگر برای سه مسجد: مسجدالحرام و مسجدالاقصی و مسجد من (که اینجاست)
پس ثواب نماز خواندن در همه مساجد مساوی و برابر است و برای فرد مسلمان روا نیست ـ برای نماز خواندن، در هر مسجدی که باشد ـ بار سفر ببندد و عزم سفر نماید مگر برای نماز در یکی از این سه مسجد و حدیث هم به صیغه حصر آمده است، بنابراین هیچ مسجد دیگری با این مساجد قابل مقایسه نیست.
نا گفته نماند که قرآن کریم قبل از ساختن مسجد نبوی، و حتی چند سال قبل ازهجرت، اهمیت و برکت مسجدالأقصی را اعلام نموده است و احادیث گهربار نبی اکرم (ص) را تأیید می نماید که یکی از این احادیث، حدیث مذکور است و حدیث دیگر آنست که بخاری و مسلم روایت می کنند که،
«إن الصلاه فی المسجد الأقصی تعدل خمس مائه صلاه فی غیره من المساجد، ماعدا المسجد الحرام و المسجدالنبوی»
«هر نماز در مسجدالأقصی برابر با پانصد نماز در مساجد دیگر است، به غیراز مسجدالحرام و مسجد نبوی»
یکی دیگر از این احادیث، حدیثی است که ابوذر (رض) روایت می کند که از پیامبر اکرم (ص) سوال شد: نخستین مسجدی که در روی زمین بنا گردید کدام مسجداست؟ حضرت پاسخ فرمود:«مسجدالحرام» سپس سوال گردید: بعد از آن کدام مسجد؟ حضرت فرمودند:«مسجدالأقصی»
و وقتی که اسلام مسجدالأقصی را سومین مسجد معظم در اسلام قرارمی دهد و به این ترتیب قدس را به دو شهر بزرگ اسلامی یعنی مکه و مدینه می افزاید، با اینکار می خواهد یکی از اصول مهمش را متذکر شود و آن اینکه اسلام برای آبادی آمده است نه خرابی؛ آمده است تا کامل کند نه ناقص سازد. قدس هم زادگاه پیامبران بود و مسلمانان هم از همه به پیامبران و انبیای خدا اولی و شایسته ترند، چنانچه پیامبر اکرم (ص) به یهود مدینه فرمود« ما از شما به موسی اولی هستیم »
چهارم
قدس سرزمین پیامبران
قدس نه تنها پاره ای از خاک فلسطین است، بلکه گل سرسبد و نگین انگشتر آن است و خداوند متعال در پنج نقطه از کتابش این خاک را به برکت توصیف کرده است: اول در آیه اول اسراء، آنجا که مسجدالاقصی را به « جایی که اطرافش را پر برکت ساخته ایم » توصیف کرد. دوم در قصه خلیلش ابراهیم علیه السلام آنجا که می فرماید:
«و نجیناه و لوطا إلی الأرض التی بارکنا فیها للعالمین» (الأنبیاء۷۱)
« و او و لوط را نجات دادیم و به سرزمینی گسیل داشتیم که آنرا برای جهانیان پر خیر و برکت کرده ایم»
سوم در قصه موسی، جایی که از بنی اسرائیل ـ بعد از غرق فرعون و فرعونیان ـ سخن می گوید:
«و اورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الأرض و مغاربها التی بارکنا فیها، و تمت کلمه ربک الحسنی علی بنی إسرائیل بما صبروا»(الأعراف:۱۳۷)
«و ما همه جهات و نواحی پر نعمت و برکت سرزمین (مصر و شام) را به قوم مستضعف واگذار کردیم، و وعده نیک پروردگار بر بنی إسرائیل به خاطر صبر و استقامتی که نشان دادند، تحقق یافت»
چهارم در قصه سلیمان پیغمبر، آنجا که سخن از پادشاهی بی نظیرش که خداوند فقط به او ارزانی داشته و به کسی بعد از او نخواهد رسید ـ و قرار دادن باد در اختیار وی است:
«و لسلیمان الریح عاصفه تجری بأمره إلی الأرض التی بارکنا فیها…»(الأنبیاء۸۱)
« ما باد تند و سریع را فرمانبردار سلیمان کرده بودیم تا به فرمان او به سوی سرزمینی حرکت کند که پر خیر و برکتش ساخته بودیم»
پنجم در قصه « سبأ» جایی که سخن از امنیت و آسایشی است که خدای بزرگ به آنان عطا فرموده است:
«و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ظاهره و قدرنا فیها السیر، سیروا فیها لیالی و أیاما آمنین» [السبأ/ ۱۸)
«ودر میان آنان و شهرهای دیگری که پر برکت و نعمت کرده بودیم، شهرکها و روستاهایی ساخته و پرداخته بودیم که نمایان بود، و در میان آنها فاصله های مناسب و نزدیک به هم ترتیب داده بودیم (و توسط انبیا بدیشان پیام دادیم که) شبها و روزها در امن و امان در آنجا سیر و سفر کنند»
پس این شهرها ـ که خداوند آنها را پر برکت ساخته است ـ شهرهای شام وفلسطین است .
پنجم
سرزمین رباط و جهاد
قدس نزد مسلمانان سرزمین رباط و جهاد است و سخن قرآن از مسجد الاقصی و صحبت نبی اکرم از فضیلت نماز خواندن در آن از جمله بشارتهایی است که اسلام قدس را فتح خواهد کرد و قدس از آن مسلمانان خواهد شد و برای زیارت مسجدش بار سفر بسته خواهد شد تا در آنجا نماز بخوانند و خدا را عبادت کنند و عملا قدس ـ که ایلیاء نامیده می شد ـ در دوران خلیفه دوم، عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ فتح گردید و اسقف بزرگ قدس، صفرونیوس، شرط بست که کلیدهای شهر را به کسی غیر از خلیفه ـ حتی یکی از فرماندهانش ـ تحویل ندهد و به این ترتیب خلیفه دوم طی یک سفر تاریخی شگفت آور از مدینه به قدس آمد و کلیدهای شهر را تحویل گرفت و با اهالی مسیحی قدس توافقنامه ای امضا کرد که در آن امنیت معابد، عقاید، مناسک، جانها و مال های آنها را ضمانت کرد و تعدادی از فرماندهان مسلمان مثل خالد، عبدالرحمن بن عوف، عمرو بن عاص و معاویه بن ابی سفیان شاهد این توافق بوده اند.
خداوند دانا پیامبرش را آگاه ساخت که دشمنان، این سرزمین مقدس را اشغال خواهند کرد یا در معرض حملات خود قرارخواهند داد، بنابراین امتش را به پاسداری از آن و جهاد و دفاع از آن ـ به منظور جلوگیری از سقوط آن به دست دشمن ـ ومبارزه برای آزاد سازیش ـ در صورت اشغال آن توسط دشمنان ـ تشویق کرده است، چنان چه پیامبر(ص) از نبردی که میان مسلمانان و یهود صورت می گیرد خبر داده است و اینکه سرانجام پیروزی نصیب مسلمانان خواهد شد و هر چیزی در صف مسلمانان در برابر یهود خواهد بود، حتی سنگها و درختان به سخن خواهند آمد ـ چه به زبان حال و چه به زبان مقال ـ و دشمنان را به مسلمانان نشان خواهد داد.
ابو امامه باهلی از پیامبر اکرم (ص) روایت نمود که حضرت فرمود:
«لا تزال طائفه من أمتی علی الحق ظاهرین، لعدوهم قاهرین، لا یضرهم من جابههم،الا ما أصابهم من لأولاء (ای أذی) حتی یأتی أمر الله و هم علی ذلک قالوا: و این هم یا رسول الله؟ قال:«ببیت المقدس و أکناف بیت المقدس».
«همواره گروهی از امت من برحق استوار خواهند ماند، بر دشمنانشان غالب و چیره خواهند گشت، کسانی که آنها را مأیوس و ناامید می کنند کاری از پیش نمی برند جز آن آزار و اذیتی که به آنان می رسد تا اینکه فرمان خدا فرا رسد و آنان همواره بر راهشان استوار هستند، یاران آن حضرت گفتند: ای رسول خدا، آنها در کجایند؟ حضرت فرمود: « در بیت المقدس و اطراف آن».
اشاره دارد به حدیث متفق علیه که از ابن عمر و ابو هریره روایت شده است.
عبدالله ابن احمد این حدیث را در مسند(ج۵، ص۲۶۹) روایت کرده افزوده است:این حدیث را با خط پدرم یافتم.. هیثمی می گوید: عبدالله ابن احمد این حدیث را روایت کرده است ( در میان نوشته های پدرم یافته است )، طبرانی نیز این حدیث را روایت کرده است و سلسله رجالش ثقه هستند(ج۷،ص۲۲۸۸).
بیت المقدس و یا قدس و یا اورشلیم به باور بیشتر و بلکه همه مفسران، همان قریه و آبادی است که بنی اسرائیل پس از رهایی از ستم فرعونی و درخواست بهره مندی از نعمت های زمینی دنیا، مأمور شدند تا وارد آن شوند. (مجمع البیان ج۱و ۲ ص۲۴۷)
این سرزمین، سرزمین آباد و پر برکتی بوده است که در آیه ۵۸ سوره بقره به آن اشاره شده است. در این آیه از واژه رغد برای بیان فراوانی نعمت و برکت این سرزمین استفاده شده که راغب اصفهانی در مفردات خویش می نویسد که این واژه به معنای پاک و فراوان است (مفردات ص۳۵۸) با اشاره ای که در این آیه به مسئله خوردن می شود و «رغدا» به عنوان حال فعل «کلوا» قرار گرفته می توان این برداشت را درست دانست که مراد از فراوانی و پاک در این آیه، فراوانی نعمت های خوراکی پاکی است که بنی اسرائیل از خداو پیامبرش خواسته بودند.
خداوند از این فراوانی سرزمینی به عنوان سرزمین مبارک یاد می کند. این واژه هر چند اختصاص به نعمت های مادی ندارد بلکه برکات معنوی را شامل می شود، در هر حال به فراوانی نعمت های این سرزمین اشاره مستقیمی نیز می کند. (اسراء آیه۱)
●ششم
قداست فلسطین در آیات قرآن
در تمام آیاتی که ارتباط به سرزمین فلسطین دارد سخن از دو وصف قداست و مبارک است. به این معنا که این سرزمین افزون بر ویژگی مبارک بودن سرزمینی مقدس است. قداست ویژگی انحصاری این سرزمین است. البته قداست سرزمین اختصاص به شهر قدس و بیت المقدس نداشته بلکه در آیات قرآنی به بخش های دیگری از سرزمین فلسطین این صفت داده شده است. از آن میان می توان به آیه ۱۱ و ۱۲سوره طه اشاره کرد که می فرماید:« فلما اتیها نودی یا موسی انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی؛» پس زمانی که موسی به سرزمین مقدس درآمد از سوی خدا موسی خوانده شد که من خود پروردگار توام؛ پس کفش هایت را بر کن؛ زیرا تو در سرزمین و وادی مقدس طوی هستی.
در این آیه به صراحت سرزمین و وادی طوی به عنوان سرزمین مقدس مورد تاکید قرار گرفته و به جهت همین قداست از وی خواسته شده تا کفش هایش را به احترام و قداست سرزمین از پای خویش درآورد.
در آیه ۳۰ سوره قصص همین سرزمین به سرزمین مبارک نیز ستوده و توصیف شده است که بیان خصوصیت و ویژگی دیگری برای این سرزمین است.:«فلما اتیها نودی من شاطی الواد الایمن فی البقعة المبارکة...»
به هر حال از آیات قرآن بر می آید که سرزمین فلسطین سرزمین مقدسی است و این تقدس و قداست اختصاصی به شهر بیت المقدس و یا وادی طوی در سرزمین سینا ندارد. هرچند که قداست طوی به جهاتی مورد تاکید قرار گرفته است.
در سخنان موسی(ع) همه سرزمینی که مردم بنی اسرائیل مامور شدند تا پس از رهایی از دست فرعونیان در آن سکونت گزینند و زیست کنند، سرزمین مقدس دانسته شده است؛ (مائده آیه ۲۱) :«یا قوم ادخلوا الارض المقدسة ...» بنابراین همه سرزمین فلسطین مقدس و مبارک است.
در آیه ۱۳۷ اعراف :« واورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها التی بارکنا فیها ...» و نیز یونس آیه ۹۳ :« ولقد بوانا بنی اسرائیل مبوا صدق و رزقناهم من الطیبات ...» و اسراء آیه ۱۰۴ :« وقلنا من بعده لبنی اسرائیل اسکنوا الارض فاذا جاء وعد الاخرة...» سرزمین فلسطین و شرق و غرب آن به عنوان سرزمین مبارک یاد شده است که زمانی بنی اسرائیل از آن بهره مند شدند تا خداوند نعمت وعده داده خویش را بر آنان به بهترین وجه به کمال برساند.
در حقیقت در اختیار گرفتن حکومت منطقه فلسطین و پیرامون آن از آن رو به بنی اسرائیل داده شد که خداوند از سوی موسی به آنان وعده داده بود تا آن حضرت(ع) را در جنگ با فرعون یاری داده و همراه او باشند. این گونه بود که خداوند به وعده خویش عمل کرد و آنان را وارث آن سرزمین مقدس و مبارک گرداند.(اعراف آیه ۱۳۷)
اگر به پیشینه این توصیف در گزارش های قرآنی بپردازیم در می یابیم که این سرزمین در زمان حضرت ابراهیم(ع) به عنوان سرزمین مبارکی مسکن آن حضرت انتخاب شده است. خداوند در آیه ۷۱ سوره انبیاء درباره مهاجرت حضرت ابراهیم از سرزمین بابل پس از آتش سوزی مشهور و رهایی از آن می فرماید: «و نجیناه و لوطا الی الارض التی بارکنا فیها للعالمین؛» ما ابراهیم را به همراه لوطا از دست دشمنان کافرش نجات داده و به سوی سرزمین بردیم که آن را برای جهانیان مبارک گردانیدیم.
نکته جالب در این آیه آن است که این سرزمین خاص را که حضرت ابراهیم و یارانش را به آن جا کوچانده و از بدی دشمنانش رهایی بخشیده، سرزمینی مبارک برای جهانیان دانسته است. از این رو می توان گفت که خاص قوم و قبیله و یا دینی نیست و همه انسان ها بلکه جهانیان از جن و انس از آن سود می برند و از برکات آن استفاده می کنند.
برخی از مفسران به جهت آن که شرایع آسمانی و قوانین وحیانی الهی در این سرزمین بر جهانیان نازل شده را علت اصلی آن دانسته اند که خداوند این سرزمین را برای جهانیان مبارک دانسته است؛ زیرا همه ادیان توحیدی الهی از این سرزمین به جهان گسترش یافته و همگان از آن بهره مند شده اند. (الکشاف؛ زمخشری، ج ۳ ص ۱۲۶)
در تورات این سرزمین مبارک که حضرت ابراهیم به آن جا کوچ کرده، سرزمین کنعان نامیده شده (کتاب مقدس، تکوین ۱۲:۵) و آن را در زمره سرزمین های میان فرات تا نیل (همان ۱۵:۷ تا ۹) دانسته است.
آلوسی یکی از مفسران مشهور، می نویسد:
«منظور از شهرهایی که پربرکت شده است شهرهای شام است، چون درختان و میوه های فراوان دارد و ساکنانش در رفاه و آسایش بسر می برند و از ابن عباس روایت شده است که فرمود: منظور شهرهای بیت المقدس است و ابن عطیه می گوید که مفسران بر این قول اجماع کرده اند».
برخی از مفسران بر این باورند که مقصود از «تین و زیتون» در آیات «و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الأمین»سرزمین یا شهری است که این دو میوه ـ یعنی انجیر و زیتون ـ در آن می روید که آن هم بیت المقدس است .
ابن کثیر می گوید: برخی از أئمه چنین ابراز کرده اند که در این آیات به سه مکان اشاره شده است که خدای دانا و توانا در هر کدام، یکی از پیامبران اولوالعزم را مبعوث کرده است: اول بیت المقدس است که جای تین و زیتون است و خداوند عیسی بن مریم علیه السلام را در آنجا به پیامبری برگزید. دوم طور سینا است که خداوند در آنجا با موسی بن عمران سخن گفت. سوم هم مکه است، مکه شهر امت الهی، که هر کس وارد آن می شود در امن و أمان خواهد بود. و با این تفسیر و تأویل این اقسام همسو و منسجم می شود پس اگر شهر امین به جای رشد اسلام و رسالت محمد صلی الله علیه و آله اشاره دارد و طور سینا به محل رویش یهودیت و رسالت موسی علیه السلام نظر دارد، پس تین و زیتون به رسالت عیسی علیه السلام اشاره دارد، چون عیسی در جوار بیت المقدس بزرگ شد و موعظه مشهورش را در کوه زیتون ایراد نمود.
به هر حال سرزمین فلسطین در آیات قرآنی سرزمینی مقدس و مبارک است. البته در آیات قرآن گستره بیش تری از فلسطین امروزی به عنوان سرزمین مبارک یاد شده است که می توان گفت شامل شامات (فلسطین، اردن، سوریه و لبنان) می شود.
هفتم
سرزمین صدق و راستی
سرزمین فلسطین به نام های نیک دیگری نیز ستایش شده است. در آیه ۹۳ سوره یونس :«ولقد بوانا بنی اسرائیل مبوا صدق ورفعناهم من الطیبات ...»ما بنی اسرائیل را درجایگاه صدق و راستی منزل دادیم و از روزی های پاکیزه به آنها عطا کردیم
هشتم
سرزمین بلند و والامقام
خداوند در آیه 50 مومنون می فرماید:«و جعلنا ابن مریم و امه آیة و آویناهما الی ربوة ذات قرار و معین» ما فرزند مریم (عیسی) و مادرش (مریم) را نشانه خود قرار دادیم و آنها را در سرزمین بلندی که آرامش و امنیت و آب جاری داشت ، جای دادیم
نهم
. جايگاهى نزديك:
»واستمع يوم يناد المناد من مكان قريب» سوره ق آیه 41
»آن گاه كه منادى از جايگاهى نزديك - نزديكترين اماكن - ندا سر مىدهد، گوش فرا ده.»
بنابر نظر مفسران، مكان قريب همان صخرهى بيتالمقدس است. به اين دليل كه 18 ميل از ديگر اماكن به آسمان نزديكتر است.
مفسران در باره مکان قریب چنین گفته اند
علامه طباطبایی در المیزان ج 18 ص 541 چنین گفته است :
" وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ" در اين آيه" استماع" را به معانى مختلفى تفسير كردهاند، و از همه به ذهن نزديكتر اين است كه متضمن معناى انتظار باشد، يعنى منتظر روزى باش كه در آن روز بشنوى نداى منادى را از مكانى نزديك. و جمله" يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ" روى هم مفعول" و استمع" است، و مراد از نداى منادى همان نفخه صور است كه مسئول آن به طورى كه از آيه بعد استفاده مىشود در آن مىدمد.
و اينكه فرمود:" ندا از مكانى نزديك است" بدين جهت است كه ندا آن چنان به خلائق احاطه دارد كه به نسبت مساوى بگوش همه مىرسد، و افراد نسبت به آن دور و نزديك نيستند، چون ندا- همانطور كه گفتيم- نفخه بعث و كلمه حيات است.
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ج 22 ص 295 چنین گفته است :
تعبير به" مَكانٍ قَرِيبٍ" اشاره به اين است كه اين صدا آن چنان در فضا پخش مىشود كه گويى بيخ گوش همه است، و همه آن را يكسان از نزديك مىشنوند امروز ما با وسائل مختلف مىتوانيم سخن گويندهاى را كه در يك نقطه دور دست از جهان سخن مىگويد همگى از نزديك بشنويم، گويى در كنار دست ما نشسته و با ما سخن مىگويد، ولى آن روز بدون نياز به اين وسائل همه صداى منادى حق را كه فرياد رستاخيز بر مىكشد در نزديكى خود مىشنوند.
فخر رازی در تفسیرش ج 28 ص 154 چنین گفته است:
قوله تعالى:« مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ» إشارة إلى أن الصوت لا يخفى على أحد بل يستوي في استماعه كل أحد و على هذا فلا يبعد حمل المنادي على اللّه تعالى إذ ليس المراد من المكان القريب نفس المكان بل ظهور النداء و هو من اللّه تعالى أقرب، و هذا كما قال في هذه السورة« وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ »[ق: 16] و ليس ذلك بالمكان:
طبری در تفسیرش ج 26 ص 114 چنین گفته است
«وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ ... »الْخُرُوجِ يقول تعالى ذكره لنبيه محمد صلى الله عليه و سلم: و استمع يا محمد صيحة يوم القيامة، يوم ينادي بها منادينا من موضع قريب. و ذكر أنه ينادي بها من صخرة بيت المقدس. ذكر من قال ذلك: حدثني علي بن سهل، قال: ثنا الوليد بن مسلم، عن سعيد بن بشر، عن قتادة، عن كعب، قال:« وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ »قال ملك قائم على صخرة بيت المقدس ينادي: أيتها العظام البالية و الأوصال المتقطعة؛ إن الله يأمركن أن تجتمعن لفصل القضاء. حدثنا بشپر؛
دهم
پیوستگی سرزمین سبا به شام و فلسطین
. پیوستگی سرزمین سبأ به شام و فلسطین در دوره آبادانی یمن از دیگر یادکردهاو ویژگی های سرزمین مقدس در قرآن است. مردم سبأ در سفر بازرگانی به شام و بیتالمقدّس از روستایی به روستای دیگر درآمده، هرگز نیازمند گذر از بیابانهای گسترده و غیرمسکون نبودند(کشف الاسرار ج 8 ص 129 )« وجَعلنا بَینهُم و بَینَ القُرَی الَّتِی بارَکنا فِیها قُرًی ظا هِرَةً و قَدَّرنا فِیهَا السَّیرَ سِیروا فِیها لَیالِیَ و أَیّامًا ءَامِنین » (سوره سبأآیه 18 )آنان چون قدر این نعمت را ندانستند، خداوند آن را از ایشان گرفت و جاده بازرگانی آنها خراب و ناآباد شد و خود نیز پاره پاره و پراکنده شدند ( تفسیر کشاف ج 3 ص 577 و مجمع البیان ج 8 ص 606 ) «فَقالوا رَبَّنا بَا عِد بَینَ أَسفارنا و ظَلَموا أَنفسَهُم فَجَعلنهُم أَحادِیثَ و مزّقنهُم کُلَّ مُمزَّق» سوره سبأ/، 19
و همچنین. مفسران، ذیل داستان عزیر یا ارمیا که هنگام گذر از اورشلیم خراب به یاد رستاخیز افتاد و به مرگی صد ساله فرورفت، از سرزمین مقدس یاد کردهاند(جامع البیان ج 3 ص 43 و البرهان ج 1 ص 529 و مجمع البیان ج 12 ص 640 ) «کَالّذِی مَرَّ عَلی قَریَة... قالَ أَنَّی یُحیی هَذِهِ اللّهُ بَعدَ مَوتِها..» سوره بقره259
اماکن و جایگاههای مقدس بیتالمقدس
در شهر بیتالمقدس، اماکن و جایگاههای مقدس فراوان است. بعضی از این جایگاههای مقدس، مربوط به مسیحیان و یهودیانند و بعضی از آنها نیز به مسلمانان تعلق دارند. البته اماکن و جایگاههایی هم که بهطور مشترک مورد احترام مسلمانان، مسیحیان و یهودیان قرار دارند، در این شهر به چشم میخورد.
مهمترین اماکن و جایگاههای مقدس این شهر از نظر مسلمانان، مسجدالاقصی و مسجدالصخره (قبه الصخره) است. حرم شریف که این دو مسجد مبارک در آن جای دارند به این شهر قداست خاصی بخشیده است. مسجدالاقصی سومین مسجد بزرگ اسلام به شمار میرود و نزد مسلمانان پس از مکه و مدینه از اهمیت والایی برخوردار است. فاصله این مسجد از مسجدالصخره حدود 500 متر است و پیرامون آنها مجموعهای از اماکن و جایگاههای مقدس دیگر قرار دارند. به همین دلیل، تمام این منطقه را که بیش از صدهزار متر مربع (104900متر مربع) است، حرم شریف میگویند. البته به همه این مجموعه، مسجدالاقصی نیز میگویند. حتی بعضی مورخان و پژوهشگران قدیم و جدید اظهار داشتهاند مسجدالاقصی به تمام شهر بیتالمقدس اطلاق میشود؛ زیرا همه آنچه داخل حصار قدیمی این شهر قرار دارد، جزو حریم مسجدالاقصی است.
مسلمانان پس از فتح بیتالمقدس در سال پانزدهم هجری، ساختمان اصلی مسجدالاقصی را بنا کردند در آن زمان که مسلمانان وارد این شهر شدند، از پرستشگاه و اماکن مقدس قدیمی تقریباً چیزی به جا نمانده و در اثر گذشت زمان و حوادث مختلف از بین رفته بودند، به همین دلیل، مسلمانان پس از تحقیق، محل اصلی پرستشگاه حضرت سلیمان را یافتند و مسجدالاقصی را در آن محل بنا کردند(معصومی علی قصه های اماکن مقدس ص 46 )
مسلمانان غیر از مسجدالاقصی، مساجد دیگری نیز در محدوده مسجدالاقصی بنا کردند که مسجدالصخره یکی از آنهاست. مسجدالصخره در همان محل مقدسی ساخته شد که حضرت ابراهیم«ع» در آنجا مراسم قربانی به جا آورد و حضرت رسول اکرم«ص» نیز از آن محل به معراج و سیر آسمانها رفت. به همین دلیل این مکان نیز مثل مسجدالاقصی برای مسلمانان بسیار محترم و مقدس است.
در باره محل مسجدالصخره که مورد احترام مشترک مسلمانان، مسیحیان و یهودیان است، مطالب شنیدنی فراوان وجود دارند. نوشتهاند در نقطهای از این محل، جای پای حضرت رسول اکرم«ص» مشاهده میشود و این جای پا مربوط به زمانی است که رسول خدا از این نقطه به معراج رفتند.
در بعضی از روایتهای مذهبی آمده است که دو هزار سال پیش از خلقت حضرت آدم، فرشتگان، این محل (صخره) را زیارت کردند و کشتی حضرت نوح«ع» پس از فرو نشستن طوفان، در این صخره آرام گرفت.
ناقلان این روایتها میگویند همه پیامبران در این محل نماز گزاردهاند و هر یک از آنها در محل مسجدالصخره جایگاهی دارند. اسرافیل نیز از این محل در صور خواهد دمید و پایان جهان را اعلام میکند.
در بیتالمقدس ابواب گوناگونی وجود دارند که هر یک بهنوعی با زندگی پیامبران ارتباط داشتهاند. از جمله باب داوود«ع» و باب سلیمان«ع» و باب حطه که قرآن از مورد اخیر یاد کرده است. «قولوا حطه» و آن ذکر «لااله الاالله» است. نیز باب محمد و باب التوبه که خداوند توبه حضرت داوود«ع» را در آنجا پذیرفت. همچنین باب الرحمه که خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده است: «له باب باطنه فیه الرحمه و ظاهره من قبله العذاب » حدید آیه 13
وادی جهنم در شرق بیتالمقدس قرار دارد. باب سکینه نیز که محراب حضرت مریم«ع» دختر عمران در آنجا واقع است، جایگاه مقدسی است که فرشتگان برای مریم«ع» میوهای بهشتی آوردند. همچنین محراب زکریا«ع» که فرشتگان تولد یحیی«ع» را به وی بشارت دادند. مسجد و مقبره ابراهیم خلیل الله«ع» در 18 مایلی بیتالمقدس و محراب مسجد در غرب آن قرار دارد.(برگرفته از مقاله پاسخ به شبهات تاریخی اشغال فلسطین – مجید صفا تاج )
در شهر بیتالمقدس، علاوه بر مسجدالاقصی، 36 مسجد دیگر وجود دارد که 29 مسجد در داخل شهر و 7 مسجد نیز در خارج از بافت قدیمی و در حومه شهر قرار دارد. علاوه بر آن، مقبرهها و زیارتگاههای بسیاری از رهبران بزرگ اسلام و اصحاب پیامبر اکرم«ص» در این شهر واقع است(فصلنامه حضور شماره 40 ص 112 انتشارات پیام محراب )
دیوار براق شریف نیز در این شهر است. مقدسات مسیحی آن نیز عبارت است از «کلیسای القیامه» در مرکز شهر که شامل «دروازه الالام» و «کلیسای جسمانیه» است.
مجموعه این اماکن و جایگاههای بیتالمقدس بهویژه حرم شریف و مجموعه ساختمانها و بناهای آن بهگونهای است که عظمت خیرهکننده دوران گذشته مسلمانان را مجسم میکند. به عبارت دیگر مسجدالاقصی و سایر آثار اسلامی که در پیرامون آن قرار دارند، نمایشگاه عظمت تاریخی امت اسلامند.
جایگاه بیت المقدس از منظر روایات
از احاديث متعددى كه از پيامبر گرامى اسلام ص در خصوص فضايل بيتالمقدس نقل شده، اهميت اين سرزمين مقدس بيشتر روشن مىشود
پيامبر گرامى فرموده است:
»لا تشد الرجال الا الى ثلاثه مساجد، مسجدى و المسجد الحرام و مسجدالاقصى.«:
»جز به سوى سه مسجد حركت نكنيد - بار سفر نبنديد - مسجد من و مسجدالحرام و مسجد اقصى»(جامع الاصول فی احادیث الرسول ج 9 ص 283 )
در اين زمينه، از ابوذر غفارى نقل شده است (ممستدرک سفینة البحار ج 4 ص 483 وروضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه ص 99 )كه گفت
»گفتم اى رسول خدا اوّلين مسجدى كه بر زمين پى نهاده شد كدام است؟
فرمود: مسجد الحرام. گفتم: پس از آن كدام مسجد است؟
فرمود: مسجدالاقصى»
عبدالله بن سلام از پيامبر سؤال مىكند كه وسط دنيا كجاست؟ پيامبر مىفرمايد: «بيتالمقدس. وقتى علت را مىپرسد، پيامبر مىفرمايد: چون حشر و نشر و صراط و ميزان در آن جا بر پا مىشود».
ابوالحسن موسی بن جعفر ع از پدران خویش روایت می کند که پیامبر ص فرمودند: «خداوند از میان شهرها چهار شهر را برگزید والتین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین بلد امین مکه است وتین مدینه است و زیتون بیت المقدس است و طور سینین کوفه است » (معانی الاخبار ص 364 حدیث 1 )
علی بن ابیطالب ع « این چهار مکان مقدس را از قصرهای بهشتی معرفی می کند » امالی طوسی ص 369
از اقوال و روايات پيامبر گرامى اسلام ص درباره بيتالمقدس چنين بر مىآيد كه اين سرزمين مقدس از ابعاد گوناگون مورد تأكيد اسلام و پيامبر - صلوات الله عليه - بوده است:
1. يك ركعت نماز در بيتالمقدس به منزلهى هزار ركعت است و موجب آمرزش گناهان مىشود
2. سكونت در آن مهم است.
3. بيتالمقدس سرزمينى است كه با مقاومت و برپايى حشر و نشر و پل صراط و ميزان ارتباط دارد
4. خلقت آدم(ع)به تقدس و مباركى سرزمين بيتالمقدس افزوده است
5. بيتالمقدس شهر بهشتى است، و از همين شهر پيامبر ص به معراج رفته است.
( الغدیر امینی ص 163 و 242 ) و( مسند ابن حنبل ج 3 ص 64 و تفسیر ابراهیم عاملی موثق ج 5 ص 409 )
البته روایات درفضیلت بیت المقدس بسیار است که از حوصله این مقاله خارج است
پس از رحلت رسول اكرم «ص »مسايل و مشكلاتى در جامعهى اسلامى پيش آمد كه موضوع عزيمت سپاه اسلام به سوى شام و فلسطين تا مدتها به فراموشى سپرده شد.
در سال سيزدهم هجرى بار ديگر مسلمانها فرصت يافتند و به منظور آزاد كردن شام، فلسطين، بيتالمقدس، با نبرد رومىها، عازم مرزهاى شمالى شوند. مسلمانان با نبردهاى پى در پى، شهرهاى شام و فلسطين را يكى پس از ديگرى از دست رومىها گرفتند و سرانجام به بيتالمقدس رسيدند و اين شهر را در سال پانزدهم هجرى قمرى آزاد كردند. سپس مردم در اين شهر زندگى پر نشاط و صلحآميزى را آغاز كردند
در آن زمان كه شهر بيتالمقدس توسط مسلمانان آزاد شد، اين شهر به همان نامى كه رومىها بر آن نهاده بودند، شهرت داشت؛ اما مسلمانان نام شهر را از ايليا به بيتالمقدس تغيير دادند
با حضور مسلمانان در بيتالمقدس، دورهى عمران و آبادانى اين شهر آغاز شد و مسلمانان طى چند قرن ضمن آن كه صلح و آرامش را در اين شهر برقرار كردند، اماكن زيبا و مساجد بسيار شكوهمندى را بنيان نهادند و بيتالمقدس را از هر نظر توسعه دادند. اين روند توسعه سبب شد كه بيتالمقدس به تدريج به يك شهر نمونه تبديل شود. اين شهر به تناسب تقدس و اهميتى كه داشت، آباد شد و پيروان فرقههاى مختلف طى چندين قرن كه به زيارت اماكن و جايگاههاى مورد احترام خود مىرفتند ضمن زيارت اين اماكن، مراسم مذهبى خود را آزادانه برگزار مىكردند.
زمانى كه حاكميت بيتالمقدس در دست مسلمانان بود، بسيارى از بزرگان اسلام به اين شهر سفر كردند و تعداد زيادى از عارفان و كسانى كه مىخواستند به دور از هياهوى زندگى به خودسازى و تزكيهى نفس بپردازند، در مسجدالاقصى و ساير امكان مقدس اين شهر خلوت مىكردند و با آسودگى و فراغ خاطر به كار خود مشغول مىشدند
عنوان مقاله |
بررسي روايت اصحابي كالنجوم
|
زبان مقاله
|
فارسی
|
اطلاعات نشر
|
ایران - پژوهشگاه مطالعات تقریبی
|
نویسنده
|
عبدالعلي باقري
|