گذری بر زمینههای تقریب در اندیشه شیخ طوسی (مقاله)
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۵:۴۵، ۲۰ نوامبر ۲۰۲۱؛
عنوان مقاله | گذری بر زمینههای تقریب در اندیشه شیخ طوسی |
---|---|
زبان مقاله | فارسی |
شماره چاپ | مجله 21 اندیشه تقریب |
بخش | پیشگامان تقریب |
نویسنده | علی اصغر احمدی |
موضوع | جهان اسلام |
رتبه علمی | کارشناس ارشد کلام شیعی |
شیخ طوسی (385 ـ 460 هـ . ق) از نخستین دانشمندان اسلامی است كه اندیشه تقریب و وحدت امّت اسلامی در سر داشت. او قطعات درخشانی را همچون مرجعیت شیعه بعد از وفات سید مرتضی، برپایی كرسی درس در بغداد برای علمای شیعه و سنی به طور مشترك، تأسیس حوزه علمیه نجف اشرف، تألیف آثار ارزشمندی چون التهذیب، الاستبصار، الرجال، الفهرست، اختیار كتاب الكشی، الخلاف و... در كارنامه زندگی 75 ساله خود دارد. در این مقاله از میان زمینههای تقریب در اندیشه شیخ طوسی به هفت مورد زیر اشاره میشود:
- استفاده از نظرات اهل سنت؛
- ایجاد فقه مقارن؛
- داشتن وسعت مشرب فكری و آزاداندیشی؛
- توجه به قیاس و استحسان اهل سنت؛
- دوری از تعصب قومی و نژادی؛
- مبارزه با جمود فكری و جامدان و قشریان؛
- توجه به عقل.
كلید واژهها: شیخ طوسی، تقریب، اندیشه تقریب، زمینه تقریب.
مقدمه
امروزه هیچ امری در میان مسلمانان مهمتر از وحدت و یكپارچگی امّت اسلامی نیست. بهلطف خدا اكنون تمامی استوانههای اصیل فكری و اندیشمندان و متفكران درجه یك مسلمان در فرقهها و مذاهب گوناگون، به اصل وحدت و تقریب بین مسلمانان و اندیشههای اسلامی به عنوان یك ضرورت ناگزیر، توجه و اهتمام ویژهای دارند، زیرا میدانند امّت اسلامی در طول بیش از چهارده قرن از تولد اسلام، چه آسیبهای سخت و جانكاهی را از ناحیه دشمنان و بدخواهان این دین پاك، به خاطر از همگسیختگی مسلمانان، تجربه كرده است. خوشبختانه عالمان و اندیشمندان طراز اول در میان مذاهب اسلامی، از همان ابتدا به وحدت امّت اسلامی با وجود اختلافات گسترده آنها به عنوان یك اصل ضروری و امر حیاتی نگاه میكردند. در این میان نقش برخی از این عالمان و متفكران، برجستهتر است. شیخ طوسی یكی از عالمان برجستهای است كه در این میدان، بهحق گوی سبقت را از دیگران به شایستگی ربوده است. در این نوشتار، نقش علمی و عملی شیخ طوسی در تقریب بین مذاهب اسلامی، بررسی میگردد.
شرح مختصری از زندگی و خدمات علمی شیخ طوسی
نام او ابو جعفر محمد بن حسن بن علی بن حسن است كه معروف به «شیخ الطایفه» و «شیخ طوسی» است. در رمضان سال 385 در طوس به دنیا آمد و در بیست و دوم محرم الحرام سال 460 از دار دنیا رفت. در 23 سالگی به عراق هجرت كرد و در بغداد ساكن شد. ابتدا نزد شیخ مفید مقدمات علوم را فرا گرفت و پس از وفات او در سال 413 به مدت 23 سال از محضر سید مرتضی که به جای شیخ مفید بر كرسی مرجعیت تكیه زد بهره برده و به شدت مورد توجّه او واقع گردید. پس از وفات سید مرتضی، شیخ طوسی، مرجعیت شیعه را به عهده گرفت و محلّ توجه عام و خاص شد. منزلش در كرخِ بغداد، محل رفت و آمد كسانی بود كه از راه دور و نزدیك برای حلّ مسائل و مشكلات خویش به ایشان مراجعه میكردند. یكی از نكات برجسته شخصیت شیخ طوسی آن است كه قادر بالله ـ خلیفه وقت ـ با وجود اینكه سنّی مذهب بود، برای شیخ در بغداد ـ مركز علم و اندیشه آن روز ـ كرسی درس برپا كرد و این امر از مقام علمی و اشراف ویژه شیخ بر مباحث مشترك علمی شیعه و سنّی در آن روز حكایت دارد[۱]. چگونگی تأسیس حوزه علمیه نجف به وسیله شیخ طوسی، از قطعات شنیدنی تاریخ زندگی سراسر بركت این مرد بزرگ است. وقتی فتنه سلجوقیان سنّی مذهب متعصّب و درگیری بین شیعه و سنّی در سال 447 هـ . ق به اوج خود رسید، حاكمان سلجوقی از هیچ اقدام خصمانهای علیه شیعیان، دریغ نکردند. یكی از این اقدامات وحشیانه، از بین بردن آثار ارزشمند علمی و فرهنگی بود. آنان كتابخانه شیخ را كه ده هزار جلد كتاب نفیس داشت، سوزاندند و منزل او را غارت كردند. همین امر موجب شد كه شیخ به ناچار از بغداد به نجف اشرف هجرت كند و در آنجا اقامت گزیند و حوزه علمیه نجف اشرف را تأسیس نماید؛ حوزهای كه بعدها به عنوان بزرگترین مركز علمی جهان تشیع، پرآوازه گردید. [۲] شیخ طوسی دارای تألیفات متنوّع و متعدّدی است كه از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره كرد:
- «النّهایه» در فقه كه در گذشته جزء کتابهای درسی طلاّب و رساله عملیه شیخ بوده است؛
- «المبسوط» كه فقه را وارد مرحله جدیدی كرده و در عصر خود مشروحترین كتاب فقهی بوده است؛
- «الخلاف» كه هم آرای فقهای اهل سنّت در آن است و هم آرای شیعه؛
- دو كتاب حدیثی و به اصطلاح دو اصل[۳] حدیثی شیعه به نامهای «تهذیب» و «استبصار»؛
- سه اصل رجالی به نامهای «الرّجال»، «الفهرست» و «اختیار كتاب الكشّی»؛
- تفسیر «تبیان» در بیست مجلد؛
- «مصباح المتهجد» در اخلاق و سیر و سلوك و...
موقعیت علمی ممتاز شیخ طوسی چنان بود كه بیشتر علمای شیعه بعد از او به نوعی از افكار و اندیشههای فقهی، كلامی و تفسیری او تأثیر پذیرفتهاند؛ به طوری كه به ویژه در فقه هیچ یك از فقها جرأت نمییافتند در برابر آرای شیخ، نظرات خود را ابراز نمایند. معروف است تا حدود یك قرن پیش اگر در فقه، لفظ «شیخ» را به طور مطلق بهكار میبردند، منظور «شیخ طوسی» و اگر «شیخان» میگفتند مقصود «شیخ مفید» و «شیخ طوسی» بوده است. شیخ طوسی در عین حال كه از طرف شیعیان، عنوان «شیخ الطایفه» یافته، مورد توجّه علمای اهل سنّت نیز بوده است و از هر دو طایفه، شاگردان بسیاری در محضرش دانش آموختند. [۴].
زمینههای تقریب در اندیشه شیخ طوسی
با وجود اینكه شیخ طوسی جزء استوانههای عقیدتی و فقهی شیعه به شمار میرود و به طور قطع در دفاع از اصول و آرمانهای شیعه ذرّهای كوتاهی نكرده است اما هرگز این دفاع قاطعانه از مكتب، به معنای نادیده گرفتن وجوه مشترك بین شیعه و سنّی نیست؛ از این رو بهنظر میرسد شیخ طوسی به دنبال یافتن مشتركات اصیل میان این دو مذهب عقیدتی ـ سیاسی در آیات و روایات و حوزههای منقول و معقول بوده است. گرچه شاید اندیشه تقریب به اینگونه كه الآن مطرح است در زمان شیخ طوسی مطرح نبود اما با مراجعه به برخی آثار و مستندات و تحقیقات، میتوان زمینههای تقریب را در اندیشه شیخ الطایفه مشاهده نمود. ما زمینههای تقریبی را در اندیشه شیخ طوسی در هفت مورد فهرست كردیم كه البته شاید برخی از آنها را بتوان در یك عنوان خلاصه كرد.
1 ـ استفاده از نظرات اهل سنّت
بهنظر میرسد بین دانش وسیع اسلامی و اندیشه تقریب، نوعی تناسب مستقیم وجود دارد؛ به این معنا كه هر قدر معلومات دانشمندان اسلامی در حوزههای گوناگون دینی بیشتر میشود، خود به خود نوعی گرایش به سوی تقریب بین مذاهب در آنها دیده میشود. شیخ شلتوت و آیتالله العظمی بروجردی از علمای طراز اول معاصر اهل سنت و شیعه، نمونه بارز این ادّعا هستند. شیخ طوسی هم با داشتن معلومات وسیع علمی و غور بسیار زیاد در علوم اسلامی، به این نقطه رسیده بود. یكی از ابتكارات شیخ، استفاده از نظرات اهل سنت و استنتاج از مسائل كلامی، فقهی و تفسیری آنان است. این استفاده گرچه دو جهت مثبت و منفی میتواند داشته باشد اما انصاف این است كه جهت مثبت آن، غالب میباشد. اینكه یك عالمی در سطح شیخ طوسی از دیدگاههای اهل سنت در كتابها و تجزیه و تحلیلهای خویش یاد میكند، میتواند زمینهای برای اتحاد فكری و عملی مسلمانان و اعتمادسازی بیشتر جهت تفاهم در امور اعتقادی مشترك تلقّی شود. در تفسیر التبیان، از تفاسیر اهل سنت بسیار نقل شده است، به طوری كه تعداد معروفترین رجالی كه از آنها در این تفسیر شریف مطالبی نقل میشود بیش از ده نفر است؛ افرادی چون حسن بصری، قتاده بن دعاسه، ابوعلی جبائی، ابراهیم زجاج، ضحاك بن مزاحم، ابوالقاسم عبدالله بن احمد بلخی، علی بن عیسی رمانی، ابوعبید جراح، محمد بن جریر طبری و عبدالملك بن عبدالعزیز بن جریح. [۵]. برای مثال، در این تفسیر، ذیل آیه «الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ»(مائده/3) آمده است: ابن عباس و سدی و اكثر مفسران معتقدند معنای آیه این است كه: من برای شما فرایض، حدود، امر و نهی و حلال و حرامم را بنابر آنچه نازل كردم كامل نمودم، از این رو نه در آن زیادتی وجود دارد نه نقصی كه به واسطه نسخ بعد از این روز متوجه آن گردد... حَكم و سعید بن جبیر و قتاده میگویند معنای آیه این است كه: من برای شما حجتتان را كامل كردم ... و زجاج میگوید: اكملت لكم دینكم، یعنی شما را از ترس دشمنانتان نگه داشتهام و شما را بر آنها مسلط نمودهام ... آنگاه پس از نقل این نظرات، روایتی از امام محمد باقر و امام جعفر صادق(علیهالسلام) ذکر نموده و دلالت آیه را به نصب امام علی(علیهالسلام) از طرف حضرت رسول)صلی الله علیه و آلعه) و ماجرای غدیرخم بیان مینماید. [۶]. كتاب «خلاف» شیخ كه در واقع مصدر طرح نظرات فقهی مذاهب گوناگون اهل سنت است و فلسفه اصلی تدوین این كتاب نیز به شمار میرود پر است از آرای مختلف پیشگامان سنت و جماعت كه در اینجا برای نمونه به دو مورد اشاره میكنیم. در كتاب الحج، جلد سوم، مسئله 140 چنین آمده است: «السعی بین صفا و المروه ركن، لایتم الحج الاّ به... و قال ابن مسعود و ابن عباس و ابی بن كعب: السعی سنه و لیس بواجب، و قال ابوحنیفه: واجب و لیس بركن و هو بمنزله المبیت بالمزدلفه». [۷]. و نیز در جلد چهارم «الخلاف»، مسئله دوم، كتاب النكاح آمده است: «النكاح مستحب غیر واجب للرجال و النساء و به قال ابوحنیفه و اصحابه، ومالك، و الشافعی، و اللیث بن سعد، و الاوزاعی، و كافه العلماء، و قال داود: النكاح واجب. [۸]. البته این نكته جای بحث دارد كه آیا استفاده از احادیث اهل سنت و تجزیه و تحلیل آنها به وسیله علمایی چون شیخ طوسی، زمینه ورود فرهنگهای انحرافی بعدی را فراهم كرده است یا نه. آنچه قابل ذكر است این است كه شیخ طوسی در آن فضای خاص تعصّب وجود بین شیعه و سنّی، با جرأت تمام از احادیث اهل سنت یاد میكرد. این همان اندیشه بلندی است كه ضمن توجه به اصول مذهب خود و پایبندی بسیار زیاد به مبانی آن، برای رعایت انصاف و اعتدال، از نظریات مخالف نیز بهره میبرد تا شاید بتواند به این وسیله این دو جریان فكری و عقیدتی را به هم نزدیك نماید.
2 ـ ایجاد فقه مقارن
در میان مؤلّفههای تقریبی شیخ طوسی، تأسیس فقه مقارن، بیسابقه و بینظیر است. فقه مقارن یعنی بیان نظرات فقهی اهل سنت در كنار مباحث فقهی شیعه. این نگاه به مباحث فقهی ظاهراً قبل از شیخ طوسی در میان شیعه و سنی به این صراحت یا اصلاً وجود نداشت یا كمتر وجود داشت. شیخ با رصد كردن فضای علمی بینظیری كه به خاطر تعدّد مذاهب و اختلاف گروهها در بغداد ایجاد شده بود و به نوعی علم كلام را با پیشتازی متكلمان امامیه و معتزله، دگرگون كرد، دست به یك اقدام تازه زد كه همان ایجاد فقه و اصول مقارن بود. عرصه عملی و اصلی این فكر، كتاب «الخلاف» بود كه در آن ضمن مباحث فقهی شیعه، آرای عمده مذاهب فقهی اهل سنت نیز به طور دقیق مطرح میشود و حتی اقوال و فتاوای نادر آنها هم بیان میگردد؛ چیزی كه در گذشته در حوزههای علمیه شیعه، سابقهای نداشته است. [۹]. پیشینه فقه مقارن را در اسلام باید در مكتب جعفری جستوجو كرد، زیرا نخستین مكتب فقهی كه از دامن اسلام سربرآورد، مكتب فقه جعفری بود. امام صادق(علیهالسلام) رئیس این مكتب با صاحبان اندیشههای مختلف كلامی و فقهی، مناظره میکرد و آرای فقهای حجاز و عراق[۱۰] را به تفصیل بیان کرده و رأی درست را درباره هر مسئله اظهار مینمود، از این رو امام صادق(علیهالسلام) را باید مؤسس فقه مقارن دانست. [۱۱]. تاریخ فقه نشان میدهد كه اولین كتاب مستقل در باب فقه مقارن، كتابی است كه «محمد بن احمد بن جنید اسكافی»، دانشمند قرن چهارم نوشته است و مهمترین كتاب پس از كتاب «جنید اسكافی» كتاب «خلاف» شیخ طوسی است كه در نوع خود بینظیر است. [۱۲]. ویژگیهای فقه مقارن كه به نوعی حقوق تطبیقی[۱۳] در اسلام به شمار میرود، عبارت است از:
- در فقه مقارن، درجهبندی قوانین از جهت فائده یا مصلحت، مطرح نیست بلكه ادعای هر فقیهی آن است كه حكم الهی را تنها وی و هم عقیدههایش یافتهاند و عقاید دیگران نادرست است. در عین حال، بعضی معتقدند هرچند مجتهد، ممكن است حكم واقعی را بهدست نیاورد، اما چون كوشش خود را بهكار برده، دارای پاداش و ثواب است؛
- فقه مقارن، به معاملات و حدود و جنایات اختصاص ندارد بلكه عبادات را نیز شامل میگردد؛
- به وسیله فقه مقارن، مواردی را به دست میآوریم كه فقها نسبت به آن اتّفاق نظر دارند و به اصطلاح فقهی، یكی از نتایج فقه مقارن، تحصیل موارد اجماع عامه و خاصه یا اجماع عامه یا اجماع خاصه است. [۱۴]؛
بنای شیخ طوسی در كتاب «خلاف» بر این بوده است كه آرای همه فقهای مذاهب مخالف را گردآوری نماید و اگر در مسئلهای میان فقهای شیعه، اختلاف وجود داشت، بیان كند و در پایان هر مسئله، نظر صحیح را اظهار نماید. [۱۵]. در این كتاب كه 78 باب دارد، تمامی زمینههای لازم برای ایجاد فقه مقارن، وجود دارد. از اینرو فقهای بزرگ چون علامه حلی در «تذكره الاحكام» و «مختلف الشیعه» به پیروی از شیخ، حق فقه مقارن را ادا كردند. [۱۶].
3 ـ داشتن وسعت مشرب فكری و روح آزاداندیشی
گستره بینش شیخ طوسی نسبت به فقهای پیش از خود بیشتر است؛ به این معنا كه در مباحث علمی، نگاه خود را به دایره کتابهای معتبر شیعی، محدود نمیكند، بلكه بر خلاف دیگران از یك طرف همه احادیث اهل سنت را مردود نمیداند و از طرف دیگر برخی از احادیث منقول شیعه، حتی تعدادی از احادیثی كه در كتاب كافی نقل شده است، را نمیپذیرد. این روح آزاداندیشی شیخ طوسی است كه در جامعه بسته آن روز، چنین فكر باز و روشنی داشته است و در حالی كه پیروان مذاهب، بر طبل جنگ و ستیز میكوبیدند و حاضر بودند برای به كرسی نشاندن مشرب فكری خود، دست به هر جنایتی بزنند و به هر راهی متوسل شوند، او با وسعت مشرب فكریاش به دنبال اثبات حق بود و از مذهب خود، كوركورانه دفاع نمیكرد، بلكه گستره اندیشهاش را برای ورود هر مذهب فكری و اعتقادی باز نگه میداشت تا از مجموع این آرا به یك جمعبندی واقع بینانهتری دست یابد. بااینكه شیخ در تفسیر تبیان، آنجا كه درباره آیهای نظر خلاف وجود داشته باشد، نظرهای مذاهب را مطرح، آنگاه نظر امامیه را بیان مینماید، اما در بعضی از جاها تنها به نقل اقوال بسنده میكند و همین امر میتواند به معنای پذیرش نظرات آنان تلقی شود؛ برای مثال، ذیل آیه 177 اعراف (من یهدي الله فهو المهتدی...) آمده است: «قال الجبائی: معنی الآیه من یهدیه الله الی نیل الثواب... فهو المهتدی للایمان و الخیر... و قال البلخی: المهتدی هو الذی هداه الله فقبل الهدایه و اجاب الیها... و قیل: معنی «من یهدی الله» من یهدیه الله بهدایته «فهوالمهتدی». [۱۷].
4 ـ توجّه به قیاس و استحسان اهل سنت
قیاس و استحسان از جمله ممیزات فقهی غالب مذاهب اهلسنت است و در فقه شیعه از این اصول هرگز استفاده نمیشود؛ با این همه شیخ طوسی در كتاب خلاف خود، از این دو استفاده كرده است. گرچه شیخ به هیچ وجه، قیاس و استحسان را در فقه شیعه نپذیرفته است و تنها وجه قابل قبول برای استفاده از این دو در كتاب خلافش، در پیش گرفتن روش منطقی جدل در برابر فقیهان مذاهبِ دیگر اسلامی است، با این همه، طرح این دو اصل فقهی غیر شیعی در كتابش، از اندیشه بلند تقریبی او حکایت میکند. سید مرتضی در «انتصار» تصریح میكند كه شیخ طوسی در مسائل الخلاف خود، برای اثبات مذهب خود در برابر دیگران، به قیاس استدلال میكند. [۱۸]. پر واضح است كه چنین اندیشهای گرچه به مذاق بسیاری از ظاهرگرایان شیعی خوش نمیآید، اما برای اثبات حقّانیت مذهب اصیل و نزدیك شدن به اندیشه واحد اسلامی، مناسبتر است، زیرا از صافیهای گوناگون ضد و نقیض به سلامت بیرون آمده است.
5 ـ دوری از تعصب قومی و نژادی و فكری
در برشمردن زمینههای ایجاد تقریب بین مذاهب، بدون شك، تعصب به معنای طرفداری شدید، بیچون و چرا و غیر منطقی، آفت بزرگی است، زیرا اصلاً مجالی برای هماندیشی، وحدت و همبستگی به وجود نمیآورد. به همین دلیل، عبدالحسین مغنیه از اعضای تقریب بین مذاهب اسلامی، در آغاز مجموعهای به نام «دعوه التقریب» كه مقالات جمعی از اندیشمندان و نویسندگان در آن درج شده است، ضمن بیان ضرورت تقریب، پنج هدف را برای منشورات جماعهالتقریب، برمیشمارد كه هدف چهارم آن، جنگ و ستیز با تعصب ناپسند است؛ بیان مغنیه چنین است: «با تعصب ناپسند مبارزه میكنیم، زیرا تعصب، عقلها و قلبها را كور میكند و متون قرآن و سنت نبوی از تعصب نهی و به تسامح دینی و مذهبی و برادری بین مردم دعوت مینماید». [۱۹]. امام علی(علیهالسلام) در نهجالبلاغه به شدت از تعصب كوركورانه نهی کرده و میفرماید: «من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ كس را نیافتم كه بدون علت درباره چیزی تعصب ورزد جز با دلیلی كه با آن ناآگاهان را بفریبد و یا برهانی آورد در عقل سفیهان نفوذ كند... [۲۰]. مردان بزرگ در میدان اندیشه و عمل، اهل تعصب، به معنای جانبداری كوركورانه از عقاید و اعمال خویش، نیستند. شهید مطهری در مقاله «الهامی از شیخ الطایفه» به این ویژگی شیخ طوسی به طور صریح اشاره كرده است. در آنجا آمده است: «شیخ طوسی، صد در صد یك عالم اسلامی است. جز رنگ اسلامی، رنگ دیگری ندارد. او از كسانی است كه از بركت تعلیمات اسلامی پا بر روی تعصبات قومی و نژادی گذاشتند، شعوبیگریها را محكوم كردند و مقیاسهای جهانی و انسانی را محترم شمردند.» [۲۱]. حضرت آیتالله جناتی به عنوان یكی از فعالان عرصه تقریب در كتاب «همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی» درباره پیامدهای مثبت كنارگذاشتن تعصبات به مسئله جالب توجهی اشاره میكند كه بدین شرح است: «ابوحنیفه پیشوای مذهب حنفیان قائل به جواز قرائت قرآن در نماز به فارسی بود. اكثر فقهای مذاهب در فقه مقارن خود این نظر را مورد نقد و بررسی قرار دادهاند و این موجب شد كه فقهای متأخر حنفی به رأی سایر مذاهب نزدیكتر شوند. شیخ محمد شلتوت، شیخ الازهر مصر با اینكه خود حنفی بود به جای تعصبورزی نسبت به دیدگاه پیشوای مذهب فقهی خود با اخلاص تمام به اجماع فقیهان دیگر مذاهب فقهی پیوست و اعلام داشت كه قرآن اسمی است برای لفظ و معنای آن ـ حتی در قرائت نماز ـ و نمیتوان حمد و سوره را به غیر عربی خواند. [۲۲].
6 ـ مبارزه با جمود فكری
رابطه بسیار روشنی بین جمود فكری و تعصب كوركورانه از یك طرف و این دو با نفهمیدن حقیقت دین از طرف دیگر و این سه با عدم پذیرش آهنگ اتحاد بین مذاهب از طرف سوم وجود دارد. كسی كه فكرش بسته است همه چیز را در دایره محدود نگاه خویش میبیند و توجیه میكند، از این رو قدرت تشخیص ندارد و نمیتواند فكر و اندیشه مقابل خود را هر چند درست باشد، تحمل كند. نمونه بارز فكر جامد در تاریخ اسلام، خوارج هستند. آنها آنچنان در لاك فكر محدود و جاهلانه خود فرو رفته بودند كه حتی حاضر نبودند امیرمؤمنان را با آن اندیشه بلندش تحمل كنند چه برسد به دیگران. بنابراین در طول تاریخ، علمای طراز اول با اندیشههای خشك و بیروح و انسانهای جامد و ظاهرنگر، سروکار داشتند و همیشه هم با آنها مبارزه میكردند. در بین علمای معاصر، حضرت امام خمینی(رحمة الله) به شدت با چنین اندیشههایی برخورد كرده و هرگز بنای مماشات و مسامحه با آنها را در پیش نگرفته است. نمونه بارز موضعگیری سخت حضرت امام(رحمة الله) علیه عالمان قشری و ظاهرگرا، در «منشور روحانیت» ایشان آمده است.[۲۳] شیخ طوسی به عنوان یكی از اولین مطرحکنندگان اندیشه تقریب، به مبارزه بیامان خود با جمود فكری پرداخته است. شیخ در مقدمه كتاب نفیس خود، «المبسوط»، از گروه جامدفكران گله نموده و میگوید: «من همیشه میشنیدم كه فقهای اهل جماعت، فقه ما شیعیان امامیه را تحقیر میكردند... همواره در اشتیاق بهسر میبردم كه كتابی تألیف كنم متضمّن فروع، ولی اشتغالات و گرفتاریها مانع بود و از جمله چیزهایی كه عزم مرا میكاست این بود كه اصحاب ما كمتر، رغبت به این كار نشان میدادند، زیرا با متون اخبار و صریح الفاظِ روایات خو گرفته بودند و حتّی حاضر نبودند لفظی تغییر كند. كار جمود به آنجا كشیده شده بود كه اگر لفظی بهجای لفظ دیگر قرار میگرفت، در شگفت میشدند و فهمشان از درك آن معنا كوتاهی میكرد.» [۲۴]. شهید مطهری با اشاره به حریت شیخ طوسی مینویسد: «سراسر وجود شیخ طوسی از ایمان اسلامی و شور اسلامی و علاقه به خدمت به اسلام موج میزند، او یك دلباخته سراز پا نشاخته است ولی این شور ایمان و دلباختگی هرگز او را به سوی جمود و تقشر سوق نداده است، او با جامدان و قشریان نبرد كرده است...» [۲۵]. در این فضای خشك اندیشه و زندانی شدن روح آزاد، آزاداندیشی شیخ طوسی زمینه مناسبی برای ترویج تعالیم بلند اسلامی ایجاد كرده بود.
7 ـ توجّه به عقل
در حالی كه در بیشتر دورههای تاریخی بین اهل حدیث و ظاهرگرایان با عقلگرایان در مكاتب و مشربهای فكری ـ عقیدتی اهل سنّت، اختلاف شدید وجود داشت، در بین شیعیان اثناعشری با وجود چنین گرایشهایی، درگیری و نزاع به وجود نمیآمد، زیرا برای آنها عقل و نقل هر دو بهعنوان منابع شناخت، مطرح بود و توجه به عقل به معنای رها كردن نقل و گرایش به نقل به معنای بیتوجهی به عقل نبود و این یكی از امتیازات مكتب عقیدتی شیعه به حساب میآید. با وجود چنین برداشت حاكمی از عقل و نقل به عنوان منابع شناختی در مكتب شیعه، باز هم برخی از دانشمندان طراز اول این مكتب به سمت نقل و برخی نیز به سمت عقل گرایش بیشتری پیدا كردند. [۲۶]. این گرایش به سمت نقل و دور شدن از عقل، گذشته از محدود كردن فضای ذهنی برای صدور احكام فقهی و احتجاجات كلامی، نوعی تعصب غیر منطقی در رویارویی با دیگر مذاهب اسلامی ایجاد میكرد. از این رو با قاطعیت میتوان گفت بیشتر كسانی كه در گذشته مخالف طرح وحدت بین شیعه و سنی بودند و امروز هم با تمام وجود، «تقریب بین مذاهب اسلامی» را غیرممكن میدانند در طبقه ظاهرگرایان یا اهل حدیث یا نقلگرایان دو طرف عمده شیعه و سنی میگنجند. شیخ طوسی نظر را واجب میداند و مراد او از نظر همان فكر است و تفكر هم خاص عقلاست. بنابراین تقلید كوركورانه صحیح نیست و هر كسی آزاد است بلكه لازم است كه اظهارنظر كند و تفكر و تعقل نماید، زیرا خداوند در مقام مذمت از كفار و مشركین میفرماید: «وقتی حضرت ابراهیم قومش را به عقل و فكر تحریص میكند آنها از به كار انداختن این موهبت الهی استنكاف كرده و میگویند انا وجدنا آباءنا علیهذا...» [۲۷]. شیخ طوسی از جمله علمای بزرگی است كه گرایش او به سمت عقل با وجود مشرب فكری و سیعش، قویتر از توجه او به نقل است و این از ویژگیهای بارز شخصیتی این عالم فرزانه شیعه به شمار میرود. در گرایش عقلانی شیخ طوسی همین نكته بس كه وقتی جریان عقلگرایی شیعه پس از شیخ مفید به سید مرتضی، معروف به علم الهدی، سرایت كرد، شیخ طوسی از جمله شاگردان سید مرتضی به شمار میرود كه این جریان را كامل كرد و با آثاری چون «تمهید الاصول» در استحكام و گسترش دیدگاه مزبور نقش به سزایی ایفا كرد. [۲۸]. شهید مطهری درباره این ویژگی شیخ طوسی آورده است: «شیخ طوسی با آنكه محدّثی عظیمالشأن است و كتاب «تهذیب الاحكام» و كتاب «استبصار» او بهترین دلیل بر مدعاست، مسائل اصول دین را حقطلق عقل میداند به این معنا كه تعبد و تقلید را در این مسائل جایز نمیشمرد. وی در عده الاصول به گروهی از جامدفكران كه در شیعه پیدا شدهاند، اشاره میكند و بر سبیل انتقاد میگوید: «اذا سئلوا عن التوحید والعدل او صفات الائمّة او صحة النّبوة قالوا روینا كذا» [۲۹] یعنی اگر از اینان در باب توحید یا عدل یا امامت یا نبوت پرسش شود به جای آنكه به دلیل عقلی استناد كنند به ذكر روایات میپردازند.
نتیجهگیری و جمعبندی
اندیشه تقریب بین مذاهب و وحدت امت اسلامی، تنها از ناحیه دانشمندان بزرگ اسلامی كه دارای مؤلّفههای این اندیشه به معنای واقعی هستند میتواند ترویج شود و با صرف شعار و بیان و گفتار ظاهری هرگز عملی نمیگردد. شیخ طوسی از جمله علمای بزرگ اسلامی است كه تمامی زمینههای لازم برای تقریب را تمام و كمال داراست؛ زمینههایی چون عقلگرایی، دوری از جمود فكری، آزاداندیشی و پرهیز از تعصب قومی و نژادی و... كه برای ورود به جریان تقریب، داشتن چنین زمینههایی ضروری است. شیخ طوسی ضمن حفظ عقاید شیعی خود، در مباحث فقهی، كلامی و تفسیری هرجا كه زمینه وحدت و تقریب بین امت اسلامی وجود داشت، وارد عمل میشد و بدون هیچ پروایی به بیان موضوع و طرح مسئله میپرداخت. برترین فكر تقریبی شیخ را میتوان در كتاب «الخلاف» او یافت. برگزاری كرسی درس مشترك بین شیعه و سنی در بغداد و استقبال چشمگیر علمای بزرگ از این اقدام، بیشك جزء بینظیرترین اقدامات یك عالم دینی در جهت تقریب و وحدت امت اسلامی در جامعه آن روز تلقی میشود كه خوشبختانه بعد از قرنها ترویج و توسعه این اندیشه، امروز ثمراتش در حال ظهور و بروز است.
منابع و مآخذ
- جمعی از نویسندگان، هزارة شیخ طوسی، امیركبیر، تهران، چاپ دوم، 1362ش.
- ـــــــــــــــــ ، یادنامة شیخ طوسی، دانشگاه مشهد، مشهد، 1348ش.
- ـــــــــــــــــ ، دعوه التقریب بین المذاهب الاسلامیه، دارالجواد، بیروت، بیتا.
- جنّاتی، محمد ابراهیم، همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، انصاریان، قم، 1381ش.
- حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، اسماعیلیان، قم، چاپ اول، ج3، 1369ش.
- خمینی، روح الله، منشور روحانیت، مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی)، تهران، چاپ دهم تا بیست و ششم، 1385ش.
- خزائلی، محمّد، اسلام و حقوق تطبیقی؛ در هزارة شیخ طوسی، امیركبیر، تهران، چاپ دوم، 1362ش.
- دشتی، محمد، ترجمه نهجالبلاغه، آستان قدس رضوی (شركت به نشر)، مشهد، چاپ سوم، 1382ش.
- دهخدا، علی اكبر، لغتنامة دهخدا، دانشگاه تهران، تهران، چاپ دوم، ج10، 1377ش.
- روضاتی، سید محمّد علی، امتیازات شیخ الطایفه؛ در هزارة شیخ طوسی، امیركبیر، تهران، چاپ دوم، 1362ش.
- سبحانی، محمّد تقی، «عقلگرایی و نصگرایی در كلام اسلامی»، مجله نقد و نظر، سال اول، شمارة سوم و چهارم.
- صدر، سید رضا، مقام فقهی شیخ طوسی؛ در هزاره شیخ طوسی، امیركبیر، تهران، چاپ دوم، 1362ش.
- صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات ایران، فردوس، تهران، چاپ دهم، ج2، 1369ش.
- طوسی، محمد بن حسن، التّبیان، تحقیق و تصحیح: احمد حبیب قصیر العاملی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج3 و5، بیتا.
- ـــــــــــــــــــــ ، الخلاف، تحقیق: جماعه من المحققین، موسسة النشر الاسلامی، قم، ج1و2و3و4، 1407ق.
- عقیقی بخشایشی، عبدالرّحیم، فقهای نامدار شیعه، كتابخانة آیت الله مرعشی، قم، چاپ دوم، 1372ش.
- فاضل، محمود، «مقدمهای بر آراء و نظریات كلامی شیخ طوسی»، یادنامه شیخ طوسی، ج3.
- كریمان، حسین، «مقام شیخ ابوجعفر طوسی در علم تفسیر»، یادنامه شیخ طوسی، ج3.
- مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی؛ اصول فقه و فقه، صدرا، قم، چاپ پنجم، 1367ش.
- ـــــــــــــــ، الهامی از شیخ الطایفه؛ در هزارة شیخ طوسی، تهران، امیركبیر، چاپ دوم، 1362ش.
- موسویان، سید محمد رضا، اندیشه سیاسی شیخ طوسی، قم، بوستان كتاب، چاپ اول، 1380ش.
- ↑ ـ) البته تسلط زايدالوصف شيخ طوسي به تمامي مباني فقهي، اصولي، كلامي و تفسيري مذاهب چهارگانه حنفي، مالکی،شافعي و حنبلي و برگزاري كرسي درس مشترك بين طرفداران اين مذاهب و مذهب شيعه جعفري باعث شده بود كه كجانديش سادهلوحي چون تقيالدين سبكي ايشان را شافعي مذهب بداند و در جلد سوم طبقات الشافعيه الكبري بنويسد: «ابوجعفر طوسي فقيه شيعه از نويسندگان آنان است كه در مذهب شافعي نشو و نما يافته بود و ما او را بر مذهب شافعي ميشناسيم...»؛ )طوسی، 1407ق، ج1، ص12.(
- ↑ ر.ك: مطهری، 1367ش، ص81 ـ 82؛ حسینی دشتی، 1369ش، ج3، ص1455 ـ 1456؛ صفا، 1369ش، ج 2، ص 197؛ دهخدا، 1377ش، ذیل «شیخ طوسی»
- ↑ - منظور از «اصل» در هر مذهب اعتقادي، كتابي است كه از اصل روايت و حديث، بدون هيچگونه دخل و تصرفي، برگرفته شده و محل مراجعه علما و بزرگان آن مذهب است و هيچ شك و شبههاي در مستندات آن وجود ندارد؛ برای مثال، در بين اهل سنّت «صحّاح ستّه» چنين موقعيتي دارد؛ در مذهب تشيع چهار مرجع احكام يا اصطلاحاً «اصول اربعه» و چهار مرجع تراجم به نام «اصول اربعه رجاليّه» وجود دارد كه سهم شيخ طوسي در اين ميان بسيار چشمگير است، زیرا از مجموع هشت اصل و مرجع مهم، پنج مرجع از اوست.
- ↑ ر.ک: حسینی دشتی، پیشین، ص 1456؛ مطهری، پیشین، ص82؛ عقیقی بخشایشی، 1372ش، ص70 و 82؛ روضاتی، 1362ش، ص257ـ258
- ↑ ر. ك: کریمان، ج3، ص229ـ230
- ↑ طوسی، بیتا، ج3، ص435
- ↑ پیشین، ص 435
- ↑ پیشین، ج 4، ص245ـ 246
- ↑ ر.ک: موسویان، 1380ش، ص22 ـ 23
- ↑ - بعد از رحلت پيامبر( بعضي از تابعين كه به امامت تن نداده بودند با هم اختلافاتي داشتند كه هر گروهي مطابق روش و اصول خاص درباره آن مسائل، فتوا ميداد. به علاوه بعضي احكام كه عنصر محيط يا زمان در آنها مؤثر بود، برای مثال، در حجاز به نوعي مطرح ميشد و در عراق يا خراسان رنگ ديگري به خود ميگرفت. [ر.ك: خزائلي، پیشین، ص 423].
- ↑ ر.ک: خزائلی، 1362، ص423
- ↑ پیشین، ص 424
- ↑ - «حقوق تطبيقي» اثر تازهاي است كه از قرن نوزدهم در اروپا پدیدار شده است و روز به روز هم قلمرو آن وسعت مييابد و علماي حقوق در موضوع و هدف آن با هم اختلاف دارند. در نظر بعضي موضوع حقوق تطبيقي، مسائل بينالملل خصوصي است؛ به این معنا كه حقوق كشورها را با هم مطابقت ميدهند. گروهي ديگر از متخصصان حقوق ميگويند مقصود از حقوق تطبيقي، روش تطبيقي است و اين روش براي مطالعه در كيفيت ظهور و توسعه مؤسسات حقوقي و تحولاتي كه هر كدام را عارض گرديده است، سودمند میباشد. [ر.ك: خزائلي، پیشین، ص 420 – 421].
- ↑ پیشین، ص 421 ـ 422
- ↑ ر.ك: مقدمه «الخلاف»، ج1، ص45
- ↑ ر.ك: پیشین، ص406
- ↑ طوسی، پیشین، ج5، ص 35؛ ر.ك: فاضل، پیشین، ص537
- ↑ ر.ک: صدر، 1362ش، ص 413
- ↑ جمعی از نویسندگان، بیتا، ص6
- ↑ دشتی، 1362ش، ص393
- ↑ ر.ك: مطهری، 1362ش، ص 339
- ↑ جناتی، 1381ش، ص377
- ↑ ـ برای مثال، در صفحهي 8 از اين منشور آمده است: «... امروز عدهاي با ژست تقدسمآبي چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام ميزنند كه گويي وظيفهاي غير از اين ندارند. خطر تحجرگرايان و مقدسنمايان احمق در حوزههاي علميه كم نيست. طلاّب عزيز لحظهاي از مكر اين مارهاي خوشخط و خال كوتاهي نكنند؛ اينها مروّج اسلام آمريكايياند و دشمن رسول الله! (خمینی، 1385ش).
- ↑ مطهری، 1362ش، ص 356 ـ 357
- ↑ پیشین، ص 333
- ↑ ر.ک: سبحانی، ص 217ـ226
- ↑ ر.ك: فاضل، ج3، ص544
- ↑ ر.ك: پیشین، ص 224
- ↑ مطهری، 1362ش، ص356