عز بن عبدالسلام

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۳۱ توسط S.m.salehi.kh (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">پرونده:عز بن عبد السلام.jpg|جایگزین= حسن بصری|بندانگشتی|یکی از مه...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرونده:عز بن عبد السلام.jpg
یکی از مهمترین آثارش
نام أبو محمد عز الدين عبد العزيز بن عبد السلام بن أبي القاسم بن حسن السُّلَمي الشافعي
نام‎های دیگر سلطان العلماء ، بائع الملوك و شيخ الإسلام
درگذشت 660ق

أبو محمد عز الدين عبد العزيز بن عبد السلام بن أبي القاسم بن حسن السُّلَمي الشافعي (577هـ/1181م - 660هـ/1262م) ملقب به سلطان العلماء ، بائع الملوك و شيخ الإسلام، او عالم و قاضی مسلمان، متبحر در فقه وأصول ، تفسير و لغت تااینکه به مقام اجتهاد نائل شد[۱].حافظ ذهبی در مورد او می گوید:او با زهد و تقوا و امر به معروف و نهی از منکر و استحکام در دین به درجه اجتهاد رسید و امامت مذهب به او رسید.و توسط بزرگان به این درجات نائل شد. ابن عماد حنبلی نیز درمورد او می گوید:«عز الدين شيخ الإسلام... الإمام العلامة، وحيد زمانه اش، سلطان العلماء... متبحر در فقه ،اصول وادبیات،از همتایان خود برتری یافت وعلوم مختلف را از تفسیر و حدیث و فقه و قضاوت جمع کرد و به درجه اجتهاد رسید و شاگردانی از سراسر کشور برای تلمذ در درس او مهاجرت کردند.ایشان کتابهای مفیدی تألیف کردند[۲]. العز بن عبدالسلام در سال 577 هجری قمری (1181م) در دمشق به دنیا آمد و در آنجا بزرگ شد و به فراگیری علوم شریعت و زبان عربی پرداخت و خطیب مسجد اموی شده و در زاویه غزالی آن به تدریس پرداخت. او با تدریس برای طلابی از سراسر کشور و همچنین با نصیحت حاکمان و مخالفت با آنان در صورت انجام کاری که به عقیده او مخالف شرع بود به شهرت رسید.این امر منجر به زندانی شدن او شد.سپس برای مهاجرت به مصررفت و به عنوان قاض القضات آنجا منصوب شد و به تدریس و فتوا اشتغال یافت.او خطیب مسجد عمرو بن العاص نیز بود. او مردم را به جنگ با تاتارها و صلیبیون تحریک و تشویق نمود و خودش نیز در جهاد شرکت کرد. حیات او تا سال 660 هجری قمری (1262 میلادی) که در قاهره درگذشت ادامه داشت و در همان جا نیز به خاک سپرده شد.

اوضاع سیاسی

پانویس

  1. العز بن عبد السلام، محمد الزحيلي، الطبعة الأولى، 1412هـ-1992م، دار القلم، دمشق، ص39
  2. شذرات الذهب، ابن العماد الحنبلي، ج7 ص523