علی بن محمد الحبشی

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۵ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «علی بن محمد بن حسین الحبشی (۱۲۵۹-۱۳ ه . اثر وکالت قابل توجهی در بسیاری از کشوره...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

علی بن محمد بن حسین الحبشی (۱۲۵۹-۱۳ ه . اثر وکالت قابل توجهی در بسیاری از کشورهای هادراموت داشته است، و در میان مردم آند و مناطق آن، جایی که سالانه، سال سالانه، جای بسیار خوبی دارد. ژنراتور او «سوماتالدر» نام دارد. او اولین باری بود که داستان تولد پیامبر اسلام از آقایان البالاوی را سازماندهی کرد.


محتویات 1 درصد 2 تولد و تربیت او. 3 پیری 4 شاگردانش 5 بهره برداری های او. 6 مو 7 نوشته های او 8 فرزندانش 9 مرگ 10 مراجع 10.1 استناد 11 لینک های خارجی هتش علی بن محمد بن حسین بن عبدالله بن شیخ بن عبدالله بن محمد بن حسین بن احمد، مالک مردم بن محمد بن العاوی بن ابوبکر الحبشی بن علی بن احمد بن محمد اسد الله بن حسن الترابی بن علی بن الفقیه سرهنگ محمد بن علی بن محمد صاحب مراباط بن علی خالق بن علاوی بن محمد بن علاوی بن ابیدالله بن احمد الموکر بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریدی بن جعفر صادق بن محمد باقر بن علی زین العابدین بن الحسین الصباح بن امام علی بن ابو طالب و امام علی شوهر فاطمه بنت محمد هستند.

او ۳۳ام نوه محمد پیامبر اسلام در سن و سال خود است.

تولد و تربیت او او در شهر حدراموت در روز جمعه ۲۴ شوال در سال ۱۲۵۹ ه.ش در جایی که پدرش برای گسترش فراخوان به خدا و آموزش عمومی زندگی می کرد به دنیا آمد، و سپس پدرش محمد بن حسین الحبشی در فضای سال ۱۲۶۶ ه .خ به منظور پیروی از خواسته های شیخ عبدالله بن حسین بن طاهر به حجاب مهاجرت کرد و او را در مراقبت از مادرش علویه بن حسین بن احمد الجفری ترک کرد و او تحت مراقبت مادرش که اصول علم را گرفت و تحصیلاتش را فراهم کرد، بزرگ و بزرگ شد.او در بسیاری از تعطیلات علمی خود قرآن را در یکی از شیخ های خانواده ابوقصر خواند، سپس در طول سال ۱۲۷۱ ه .ق به همراه مادرش به سیون رفت و برای دیدار شیخ پدرش عبدالله بن حسین بن طاهر به مسیسیلا راه یافت و آن را در مخفف فقه شفیع خواند و لباس و تعطیلات خواند. هنگامی که در بادون ساکن شد، با دانش آموزانش در مدارس و مطالعات علمی آن ها شرکت کرد و در سال ۱۲۷۶ به درخواست پدرش به نجف سفر کرد و نزدیک به دو سال در آنجا ماند و در آنجا علوم و دانش های مختلفی دریافت کرد و سپس دوباره به بادون بازگشت.

شيويخه او از امامان زمان خود از علمای کارآگاهان و قدیسان درست کار هادرموت و دو حرامی مقدس، از جمله:

ابوبکر بن عبدالله ال، اتس پدرش محمد بن حسین الحبشی مادرش علویه بنت حسین الجفری عبدالله بن حسین بن طاهر عمر بن حسن الحداد شیخ بن عمر السقاف محسن بن الاوی سقف حامد بن عمر السقاف عبدالرحمان بن علی السقاف حسین بن ابی بکر ال، سقاف عبدالقادر بن حسن السقاف محمد بن ابراهیم بلواکیه حسن بن صالح ال بهر احمد بن محمد المهدر احمد بن عبدالله ال، بار محمد بن عبدالله براق عیدروس بن عمر الحبشی عمر بن محمد بن اسمیت احمد بن زینی دهلان محمد بن سعید بابسیل فاضل بن الاوی ملا ال داویلا عمر ابن ابی بکر الجفری محمد الازاب المدانی تلاميذيذي گروهی از علمای ارشد هادرموت که رهبری این سفر را بر دست داشت، از روند تدریس و وکالت معاصر فارغ التحصیل شدند که اولین آن ها فرزندانش عبدالله، محمد، احمد، الوی و برادرش شیخ بودند که از آن جمله می توان به:

جعفر بن عبدال ، رحمان السقاف عبدالقادر بن عبد ال رحمان السقاف محمد بن هادی ال، سقف محسن بن عبد الله السقاف سالم بن صافي السقاف علي بن عبد القادر العيدروس عبد الله بن علوي الحبشي حسين بن عبد الله الحبشي محمد بن سالم السري عمر بن محمد مولا خيل علوی بن عبدالرحمن ال مشهور محمد بن حسن آید حسن بن محمد بلفقيه علي بن عبد الرحمن المشهور عمر بن عيدروس العيدروس عبد الله بن عيدروس العيدروس عبد الله بن علي بن شهاب الدين عبد الله بن عمر الشاطري احمد بن عبدالله ال خطیب عبدالله بن محمد باکاتیر سالم بن طه الحبشی عمر بن عبدالرحمن الایداروس محمد بن سالم العطاس حامد بن علوي البار محمد بن أحمد المحضار مصطفى بن أحمد المحضار محمد بن طاهر الحداد حسن بن محمد بار طه بن عبدالقادر السقاف عبدالعیل بن احمد السقاف سالم بن حافظ بن شیخ ابوبکر بن سالم أحمد بن عبد الرحمن السقاف أحمد بن علي مكارم أحمد بن عمر حسان محمد بن عبد الله باسلامة عبيد بن عوض بافليع مآثره عاد إلى أرض حضرموت وإلى سيئون بالخصوص محملًا بعلم غزير وإطلاع متنوع ودراية شاملة بمذهب الإمام الشافعي فابتدأ بمسجد حنبل يلقي الدروس العلمية في مختلف العلوم، وفي سنة 1295 هـ بنى مسجده المعروف (مسجد الرياض) وأسس بجانبه أول رباط علمي يستقبل الطلبة من أنحاء العالم كنقلة نوعية في الساحة العلمية بحضرموت، وكان النواة الأولى لأربطة وادي حضرموت كرباط تريم العلمي، ورباط الغيل لمؤسسه الشيخ محمد بن عمر بن سلم، ورباط عينات، ورباط المصطفى بالشحر، فكانت هذه الأربطة تمثل المنهجية العلمية في وادي حضرموت من أقصى اليمن. ورتب بحضرموت أكبر مؤتمر للاحتفال بالمولد النبوي يختم بها في آخر خميس من شهر ربيع الأول حيث أسسه سنة 1306 هـ ويقرأ فيه مولد سمط الدرر.

شعره يمتاز شعره بميزات جمال الأسلوب والمعاني والقوة و الطابع الخاص سواء القريضي أو الحميني، وهنا رؤوس من بعض قصائده: من نبوية

هو النور يهدي الحائرين ضياؤه وفي الحشر ظل المرسلين لواؤه تلقى من الغيب المجرد حكمة بها أمطرت في الخافقين سماؤه ومشهود أهل الحق منه لطائف تخبر أن المجد والشأو شأوه فلله ما للعين من مشهد اجتلا يعز على أهل الحجاب اجتلاؤه أيا نازحًا عني ومسكنه الحشا أجب من ملا كل النواحي نداؤه في المحجوبين

حجبوا وحسبهم الحجاب عذاب ياليتهم سمعوا الندا فأجابوا عكفوا على كسب الذنوب وليت إذ عكفوا عليها بعد ذلك تابوا فسيسألون عن الذنوب جميعها وعليهم بعد السؤال جواب ماذا يفيد صفا المعاش وبعده غصص المعاد وكربة وحساب دقق بفكرك يا فطين فإنها عبر بها قد حارت الألباب في الحب

أعاتبها والحب لا يقبل العتبا وإن أذنبت ما كنت أشهده ذنبا فهلا أجابت دعوتي عند صبوتي فإني ممن عند دعوتها لبى عمرت بها قلبي وتلك عطية من الله أحيت مني الجسم والقلبا تمكن مني حين شابت مفارقي فلله حب عندما شبت قد شبا وأمر الهوى بين المحبين ظاهر سلوا عنه في شرع الهوى كل من دبا في العلم

تنكر وقتي أورث الحزن والهما وكيف وأهل الوقت قد أهملوا العلما این قطر علم یک ظاهر بود. و از خانواده اش خيلي چيزا دريافت کرد جهل او را به آتش کشید. تنها نامی از علم شریعت باقی مانده است. به خدا از شدت ناداني شکايت ميکنم که ما در نور صبح در یک شب بی عدالتی. دوست داشتم چه کسی نادان است خدای او را بپذیرد به او اجازه داده شد که بفهمد. آثار دارای آثار و نوشته های مشهوری است:

«مدح الدردر اخبار وزش خوبان بشر » مخفف در زندگی نامه پیامبر "دستورات کامل و ترک" "مجموع سخنان او و نفس های علمی و وکالت او" دیوان شعر «ماهویت مکانیزه و راز حفظ شده» دفترها و نامه هاش . حزب فتح بزرگ "دعاهای پاسخ داده شده توسط آیات کتاب" "آشنایی با حج و امه" "پیام مقاله طبیعی است" "کل سخنرانی ها و سخنرانی ها" "فتح های الهی در دعا برای خوب وحشی" "جداول رمضان" ذریه او پنج فرزند دارد: عبدالله، محمد که پس از او، الوی، که سالانه در اطراف پدرش در سولو در اندونزی، احمد ال متوفی در سولو و خدیجه زندگی می کرد، در اطراف پدرش زندگی می کرد و اشعار حفاظتی دارد.

مرگ مرگ او در شهر سايون ظهر روز بیستم بهار دوم سال ۱۳ بود و پای قبر مادرش را مطابق با خواست خود دفن کرد، و بر روی قبرستانش گنبد بزرگی برای بازدیدکنندگان ساخت و کلاس ها و شوراها تا به امروز برگزار می شود، و در حدود سال هر بهار دوم برگزار می شود.

مراجع