عمر المحضار

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۸ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها)
Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۴:۱۸، ۲۴ ژانویه ۲۰۲۲؛



عمر المحضار (متوفی ۸۳۳ ه.ق) امام دانشمند، استاد اخلاق و دارای جایگاه رفیع اجتماعی در میان مردم در حضرموت است و از بزرگان سادات آل باعلوی محسوب می شود. لقب «محضار» کنایه از سرعت رسیدن به محل و حاضر شدن است. او به خاطر دانش، آثار، مبارزات، خوبی ها و ارتباطش مشهور بود. او انجمن نقابت سادات علوی را در دست گرفت. او اولین کسی بود که برای تولیت نقابت سادات باعلوی در سال ۸۲۱ ه.ق انتخاب شد. پس از آن شهرتش بیشتر و جایگاهش افزون شد و گروه های مختلف نزد او آمد و شد می کردند. و او را متولی تصرف در وجوه شرعیه قرار دادند. او مسجد المحضار را در تریم ساخت و تأسیس کرد.

شایان ذکر است که شیخ ابوبکر بن سالم به احترام شیخ عمر المحضار و از باب تبرک و تیمن یکی از پسرانش را عمر المحضار نامید که آل المحضار به او برمی گردند.[۱]


نسب

عمر بن عبد الرحمن السقاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن أبی طالب، و علی همسر فاطمه بنت محمد صلی الله علیه وآله است.

او بیست و یکمین نوه از نسل پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله است.

تولد و تربیت

او در تریم حضرموت به دنیا آمد و با برادرانش تحت سرپرستی پدرش عبدالرحمن السقاف بزرگ شد و قرآن را حفظ کرد و به علوم زمان خود با تمام سطوح دانشی که در آن زمان در گردش بود دست یافت. سپس به نقاط بسیاری در حضرموت، یمن و حجاز به دنبال دانش و استفاده از دانشمندان رفت. اولین بروز و ظهور او از طریق تلاش های بسیار بود که به آن شناخته شد و پس از آن تدریس زودهنگام و جمع شدن علما و فقها برای شنیدن سخنان او بود.[۲]

اساتید

او از محضر علما و اساتید متعددی در تریم، الشحر، یمن و حجاز و غیر آن بهره برد، از جمله ایشان عبارتند از:[۳]

پدرش عبد الرحمن بن محمد السقاف

أبو بكر بن محمد بلحاج بافضل

و همچنین با تعدادی از اهل علم و حکمت و دارای مقام رفاقت داشت، از جمله ایشان عبارتند از:

عبد الرحیم بن سعید باوزیر

عبد الله بن عبد الرحمن باوزیر

جعفر بن عبد الله الكثیری

شاگردان

دایره شاگردان شیخ عمر المحضار گسترده بود و صدها نفر از علمای بزرگ از شهرهای مختلف از محضر وی بهره بردند، از جمله بزرگان شاگردان او عبارتند از:[۴]

پسر برادرش عبد الله بن أبی بكر العیدروس

پسر برادرش علی بن أبی بكر السكران

پسر برادرش أحمد بن أبی بكر السكران

أحمد بن عمر بن علی باعلوی

حسین بن أحمد بن علوی باعلوی

محمد بن عبد الله بن علی باعلوی

عبد الله بن علی باحرمی

محمد بن علی بازغیفان

أحمد بن محمد باعباد

سعید بن أحمد باغریب

أبو بكر بافتیل

تولیت نقابت

یکی از کارهای بزرگ او گرد هم آوردن برادرانش، سادات بنی علوی و ایجاد تشکیلات منظم برای تاسیس انجمن نقابة سادات علوی در سال ذ821 هجری قمری است. او با آنها سند کتبی و رسمی دولتی امضا کردند که متشکل از همبستگی و همکاری مشترک در بالابردن کلام حق، سرکوب بنیاد باطل، امر به معروف، نهی از منکر و یاری رساندن به مظلوم بود. با این سند جامع، فعالیت شیخ عمر شروع شد و در جامعه گسترش یافت و انجمن نقابة سادات علوی وارد مرحله جدیدی از نفوذ علمی و عملی در همه خانواده های علوی و گروه های اجتماعی دیگر شد.

آثار

بر اساس زندگی نامه ها، شیخ عمر المحضار در آن مرحله بیشترین اموال، زمین دار، زمین دار، کاشت، کاشت کف دست و پیگیری میوه های آن را داشت و در سهل تعدادی کشتی قایقرانی برای کار در ماهیگیری ترتیب می داد که درآمد حاصل از آن به منافع علم، فراخوان به خدا و کمک فقرا و نیازمندان پرداخت می شد. او علاقه مند بود و از طریق گسترش شهرت خود را در افق ها، ارسال پول زیادی برای او و صرف آن را برای فقرا، فقرا، بیوه ها و یتیمان، تحت تاثیر قرار دادن خانه های بهترین مردم در غذا و رستوران، و احترام به ورود غریبه ها و گردشگران به عبادت بود. او همچنین از کنترل شرایط تحت تعقیب و دانشجویان علم و علاقه به تدریس و بازنشستگی آن ها مراقبت می کرد و در دوران سلطنتش حلقه پذیرایی برای غریبه هایی از خارج از کشور گسترش یافت.

یکی از بهره برداری های او در آن مرحله ساختمان مساجد او ازجمله مسجد او معروف به مسجد المهدهر بود که آن را بر روی نخل ها، اموال و منافع بسیاری ساخت و توقف کرد و مسجد دیگری در مناطق ال شهر در روستایی به نام اراف ساخت که اغلب هنگام رفتن به ساحل در آنجا زندگی می کرد و به همین دلیل به عنوان صاحب شناخته شده مشهور شد و تا به امروز کلبه، اوفاف و اقامتگاه مدفون دارد. او همچنین آنچه را که تخریب شده بود، مانند مسجد بئالاوی در استریم بازسازی کرد. شیخ عمر مناطق زیادی را محاصره کرده بود و ال شهر سه نفر از آن ها را به پرچین تبدیل کرد که یکی از آن ها در مناطق ال شهر هدر می رفت.

از جمله او از سلطان جعفر بن عبدالله بن علی بن عمر آل لوتری خواست که به دلیل حسن نیت و نظر خوب، سلطانیت را در دست گیرد، اگرچه جعفر، به دور از سیاست، مشغول تجارت و برقراری ارتباط با مردان اعتباری است. این تشویق بر دوران زمامداری او در شهر بور تأثیر گذاشت و پس از آن سلطانی را در دست گرفت.

فرزندان

از او چهار دختر به نام های عایشه، فاطمه، مریم و علویه به جای ماند و پسری نداشت.[۵]

وفات

وی در دوشنبه دوم ذی القعده در سال ۸۳۳ ه.ق در حال سجده نماز ظهر درگذشت و در قبرستان زنبل در کنار خانواده و اجدادش به خاک سپرده شد.[۶]

منبع

المشهور, أبو بكر بن علي (1424 هـ). الإمام الشيخ عمر المحضار سلسلة أعلام حضرموت 10 (PDF). عدن، اليمن: مركز الإبداع الثقافي للدراسات وخدمة التراث.

پانویس

  1. جمل الليل, يوسف بن عبد الله (1423 هـ). الشجرة الزكية في الأنساب وسير آل بيت النبوة. الجزء الأول. الرياض، المملكة العربية السعودية: مكتبة جل المعرفة.
  2. الحبشي, أحمد بن زين. شرح العينية. سنغافورة: مطبعة كرجاي المحدودة. صفحة 192.
  3. الحبشي, عيدروس بن عمر (1430 هـ). عقد اليواقيت الجوهرية. الجزء الثاني. تريم، اليمن: دار العلم والدعوة. صفحة 1072.
  4. الشلي, محمد بن أبي بكر (1402 هـ). المشرع الروي في مناقب السادة الكرام آل أبي علوي (PDF). الجزء الثاني (الطبعة الثانية). صفحة 525. مؤرشف من الأصل (PDF) في 4 ديسمبر 2020.
  5. خرد, محمد بن علي (2002). غرر البهاء الضوي ودرر الجمال البديع البهي. القاهرة، مصر: المكتبة الأزهرية للتراث. صفحة 261، 549.
  6. الشرجي, أحمد بن أحمد (1406 هـ). طبقات الخواص أهل الصدق والإخلاص. صنعاء، اليمن: الدار اليمنية. صفحة 223.