مهلب شیرازی
بنْدَار بن الْحُسَیْن بن مُحَمَّد بن الْمُهلب الشیرازی که کنیه اش أبا الْحُسَیْن بود. او یکی از علمای برجسته اهل سنت صوفی قرن چهارم هجری است[۱]. ذهبی او را با عبارت «القدوة شیخ الصوفیة» می ستاید [۲].ابو عبد الرحمن سلمی در مورد او میگوید: او عالم به اصول و زبان گویایی در بیان حقایق داشت. همانطور که ابوبکر شبلی نیز او را جلیل قدر دانسته و او را اکرام می نماید. خطیب بغدادی او را اهل فضل و از ممتازین در علم و معرفت معرفی می کند.[۳]
او از اهالی شیراز بود و شاگردی ابوبکر شبلی و شاگردی إبراهیم بن عبد الصمد الهاشمی در حدیث و بین او و أبی عبدالله بن خَفِیف مباحثاتی در موضوعات مختلف وجود داشت او خدمتگزار ابوالحسن اشعری بود. او اهل زهد و انفاق بود و مشتاق کسب معرفت او در 353 بدرود حیات گفت و أَبُو زرْعَة الطَّبَرِیّ مغسل او بوده است.
گفتار
صوفی کسی است که خداوند او را برای خود برگزیده است پس او را تهذیب کرده و از خود به او گفتاو را به اسرار الهی تعلیم می دهد و او را از دنیا و مشغولیت های آن دور می سازد و مرد رحمت خدا واقع می شود، کوفی، یعنی خداوند او را پاداش و کفایت داد، و جوزی یعنی خداوند او را جزای خیر می دهد. پس فعل خداوند متعال به نام او ظاهر است و مصلح با تداوم آرزوی خود و در تربیت انسانی عنایت کرده و با زهد به او عنایت می کند. پس نام او با رفتار و عمل او مشخص می شود.
صوفیه در یگانگی و در جمله و در اختلاف الفاظ و رسیدن به آن و دیدن و تعریف آن اتفاق نظر دارند و هر یک سزاوار نامی است که بر او می آید. از حالتی که او را توصیف می کنند، پس از آن که بر وحدانیت گفتار توافق کردند، در زمره مجتهد، زاهد، عابد، خوف، مطلوب، غنی، فقیر، آرزومند، مشتاق، صبور، قانع، وابسته، محب، بی پروا، نامیده، سالک، طالب و آرزومند نامیده می شوند.[۴]
پانویس
- ↑ طبقات الصوفیة، أبو عبد الرحمن السلمی، ص349-352، دار الكتب العلمیة، ط2003
- ↑ سیر أعلام النبلاء، الذهبی، ج16، ص108-109
- ↑ المجموعة الوطنیة للتقنیة
- ↑ بندار بن الحسین