سید موسی صدر
نام | سید موسی صدر |
---|---|
نامهای دیگر | شهید، امام |
نام پدر | سید صدرالدین صدر |
متولد | ۱۴ خرداد سال ۱۳۰۷ |
محل تولد | قم/ ایران |
اساتید | سید محمد باقر سلطانی طباطبایی، حسینعلی منتظری، سید جلال الدین طاهری، سید حسین طباطبایی بروجردی، شیخ عبدالجواد جبل عاملی، محمد حجت کوهکمری، سید احمد خوانساری، سید محمد محقق داماد، علامه سید محمد حسین طباطبایی؛ سید رضا صدر |
برخی آثار | برای زندگی
نای و نی، به اهتمام و ترجمهٔ علی حجتی کرمانی، چاپ اول: ۱۳۸۳، چاپ دوم: ۱۳۹۱ ادیان در خدمت انسان رهیافتهای اقتصادی اسلام روح تشریع در اسلام انسان آسمان حدیث سحرگاهان سفر شهادت |
سید موسی صدر (متولد ۱۴ خرداد ۱۳۰۷ در قم – ربوده شده در ۱۰ شهریور ۱۳۵۷ در لیبی) مجتهد وحدت گرا و شیعه و مؤسس مجلس اعلای شیعیان لبنان بود. وی از جمله رهبران مذهبی و سیاسی خاص در لبنان به شمار میرفت. او به «امام موسی صدر» نیز معروف است.
ولادت
سیدموسی صدر، در روز ۱۴ خرداد سال ۱۳۰۷ هجری شمسی، در شهر قم به دنیا آمد. پدر او سیدصدرالدین صدر، جانشین شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود و مادرش صفیه طباطبایی قمی فرزند حاجآقا سیدحسین طباطبایی قمی بود. او درسهای ابتدایی را در دبستان حیات قم گذراند و پس از آن وارد دبیرستان سنایی شهر قم شد و همزمان با دوره دبیرستان، به تحصیل علوم اسلامی در حوزه علمیه قم مشغول شد. خاندان صدر از بزرگترین خانوادههای شیعی در دو سده اخیرند که در ایران، عراق و لبنان، زیستهاند. جد پدری امام موسی صدر، سیداسماعیل صدر، جانشین میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود و نیای مادریاش حاجآقا حسین قمی، جانشین سیدابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام بر علیه رضاشاه بود.
تحصیلات
حضور در حوزه علمیه قم
امام موسی صدر پس از اتمام سیکل اول و بخش مقدمات علوم حوزوی، در خرداد سال ۱۳۲۲ رسماً به حوزه علمیه قم وارد شد. استادان فقه و اصول او در قم حضرات آیات سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، سیدجلالالدین طاهری، سیدحسین طباطبایی بروجردی، شیخ عبدالجواد جبلعاملی، محمد حجت کوهکمری، سیدمحمد حجت، سیداحمد خوانساری و سیدمحمد محقق داماد بودند و فلسفه را نزد علامه سیدمحمدحسین طباطبایی و سیدرضا صدر فراگرفت. از دوستان اصلی و هم بحث صدر در قم، میتوان سیدموسی شبیری زنجانی، سیدمحمد بهشتی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و ناصر مکارم شیرازی را نام برد. امام موسی صدر در کنار تحصیلات حوزوی، دروس دبیرستان خود را به اتمام رساند و در سال ۱۳۲۹ به عنوان اولین دانشجوی روحانی در رشته «حقوق در اقتصاد» (معادل رشته اقتصاد کنونی) به دانشگاه تهران وارد و در سال ۱۳۳۲ فارغالتحصیل شد.
حضور در حوزه علمیه نجف
امام موس صدر پس از اتمام تحصیلات در دانشگاه تهران، برای ادامه تحصیلات حوزوی به نجف میرود و تا سال ۱۳۳۷ در آنجا میماند. او در این سالها، نزد بزرگانی همچون سیدمحسن حکیم، شیخ مرتضی آلیاسین، سیدعبدالهادی شیرازی و شیخ حسین حلّی، فقه میآموزد و از درس اصول سیدابوالقاسم خویی بهره میبرد و فلسفه را نیز نزد صدرا بادکوبهای فرا میگیرد. امام موسی صدر قبل از عزیمت به نجف، از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریه «انجمن تعلیمات دینی» را بر عهده گرفت. وی همزمان با تحصیل در حوزه علمیه نجف، به عضویت هیئت امنای جمعیت «منتدیالنشر» در آمد و پس از بازگشت به قم ضمن اداره یکی از مدارس ملی این شهر، مسئولیت سردبیری مجله تازه تأسیس «مکتب اسلام» را عهدهدار گردید. از مهمترین اقدامات او در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی گسترده جهت اصلاح نظام آموزشی حوزههای علمیه بود که با همفکری شهید بهشتی و آیتالله مکارم شیرازی صورت گرفت.
هجرت به لبنان
امام موسی صدر در اواخر سال ۱۳۳۸ و به دنبال توصیههای عالمانی همچون آیتالله بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آلیاسین، وصیت سیدعبدالحسین شرفالدین رهبر شیعیان لبنان را پاسخ گفت و به عنوان جانشین وی، سرزمین مادری خود ایران را به سوی لبنان ترک کرد. اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه شیعیان لبنان از یکسو و استفاده از ظرفیتهای منحصر به فرد لبنان جهت نمایاندن چهره واقعی شیعیان به جهانیان از سوی دیگر، اهداف اصلی این سفر را تشکیل میداد. صدر برای نیل به این اهداف و با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان بدو ورود، فعالیتهای خود را در سه حوزه موازی سازماندهی نمود. امام موسی صدر مرجع دینی و سیاسی شیعیان بود که پس از هجرت از ایران به لبنان، مجلس اعلای شیعیان لبنان را تأسیس کرد و رهبری فکری و سیاسی شیعیان این کشور را عهدهدار شد. او در میان شیعیان به «امام موسی صدر» مشهور است. او در ۹ شهریور ۱۳۵۷، طی سفری رسمی به لیبی به دعوت معمر قذافی، ناپدید شد. در حالی که بسیاری گزارشها حاکی از قتل او در همان زمان توسط قذافی است، برخی گزارشها حاکی از وجود او در زندانهای لیبی بوده است. آخرین خبر از وضعیت ایشان را احمد رمضان یکی از نزدیکان معمر قذافی روز چهار شنبه ۱۸/۸/۱۳۹۰ طی مصاحبهای با یک شبکه خبری در دُبی بازگو کرد. وی معتقد است که امام موسی صدر در سفرش به لیبی در سال ۱۳۵۷ بعد از ملاقاتش با قذافی به دستور قذافی کشته شده است.
دمیدن روح امید به شیعیان لبنان
امام موسی صدر از زمستان سال ۱۳۳۸ و همزمان با آغاز فعالیتهای گسترده دینی و فرهنگی خود در مناطق شیعهنشین لبنان، مطالعات عمیقی را به منظور ریشهیابی عوامل عقبماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان به اجرا گذارد. حاصل این مطالعات، برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و درازمدتی بود که از اواسط سال ۱۳۳۹ و در راستای سیاست محرومیت زدایی، طراحی و اجرا گردید. صدر در زمستان سال ۱۳۳۹ و پس از تجدید سازمان جمعیت خیریه «البر و الاحسان»، با تنظیم برنامهای ضربتی جهت تأمین نیازهای مالی خانوادههای بیبضاعت، ناهنجاری تکدی را به کلی از سطح شهر صور و اطراف آن برانداخت.
ایشان از بهار سال ۱۳۴۸ تا اواسط زمستان سال ۱۳۵۲ با دولت وقت لبنان به گفتگو نشست تا آن را برای اجرای پروژههای زیربنایی و وظایف قانونی خود در قبال مناطق شیعهنشین و محروم آن کشور ترغیب نماید. در پی امتناع دولت لبنان از پذیرش این مطالبات و نیز اتمام حجت با آن، جنبش محرومان لبنان در اوایل سال ۱۳۵۳ به رهبری امام موسی صدر شکل گرفت و راهپیماییهای مردمی عظیمی در شهرهای بعلبک، صور و صیدا علیه دولت به وقوع پیوستند. اوجگیری بحران خاورمیانه، صفآرایی احزاب افراطی مسیحی در برابر مقاومت فلسطینی، و به لبنان کشیده شدن برخی اختلافات جهان عرب، صدر را بر آن داشت تا برای حفظ ثبات کشور و ممانعت از سرکوبی فلسطینیها، تودههای مردم را موقتاً از عرصه رویارویی با دولت کنار بکشاند و پیگیری مطالبات شیعیان را تا آمدن رئیس جمهور بعد به تأخیر اندازد. او در سال ۱۳۵۴ علیرغم کارشکنیها، مجدداً با اکثریت آراء به ریاست مجلس اعلای اسلامی شیعیان برگزیده شد. با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین سال ۱۳۵۴، تمامی تلاشهای امام موسی صدر مصروف پایان دادن به این بحران گردید.
وی در خرداد آن سال در مسجد عاملیه بیروت به اعتصاب نشست و به پشتوانه مشروعیت مردمی و مقبولیت وسیع و شخصیت کاریزماتیک خود در میان تمامی مذاهب، آرامش را به لبنان بازگردانید. با شعلهور شدن مجدد آتش جنگ، صدر در اردیبهشت ۱۳۵۵ حافظ اسد را وادار نمود تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا و آرامش را به این کشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی کنفرانس ریاض در مهر ۱۳۵۵، آب سردی بود که امام موسی صدر بر آتش جنگ داخلی لبنان فرو ریخت. این آرامش تا زمانی که صدر در لبنان حضور داشت، ادامه پیدا کرد.
پرچمداری در حرکت گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان
هدف استراتژیک امام موسی صدر آن بود تا شیعیان لبنان را همسان دیگر طوائف، در تمامی عرصههای حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. وی از اولین روزهای ورود به لبنان در زمستان سال ۱۳۳۸، با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایههای روابط دوستانه و همکاری صمیمانهای را با مطران یوسفالخوری، مطران جرج حداد، شیخ محیالدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهلسنت آن کشور بنا نهاد. در طول حضور دو دهه صدر در لبنان، هیچ مراسم سرور یا اندوهی از شیعیان نبود که صدر در آن شرکت نجوید و تنی چند از فرهیختگان مسیحی و اهلسنت در معیت وی نباشند. حمایت صدر از بستنی فروشی مسیحی در اوایل تابستان سال ۱۳۴۱ در شهر صور، که به فتوای صریح وی مبنی بر طهارت اهل کتاب منجر گردید، توجه تمامی محافل مسیحی لبنان را به سمت خود جلب نمود. در اواخر تابستان ۱۳۴۱ مطران گریگوار حداد به شهر صور آمد و از صدر برای عضویت در هیئت امنای «جنبش حرکت اجتماعی» دعوت نمود. از اواخر سال ۱۳۴۱ حضور گسترده امام موسی صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز گردید. سخنرانیهای تاریخی صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب و کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲، تأثیرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد. امام موسی صدر در تابستان سال ۱۳۴۲ و طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزههای علمیه شیعه لبنان در انداخت. وی در بهار سال ۱۳۴۴، اولین دور سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین، در مؤسسه فرهنگی «الندوةاللبنانیه» به راه انداخت. وی پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۴۶ به دیدار پاپ رفت و نشستی که ابتدا نیم ساعت پیشبینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید.
امام موسی صدر از سال ۱۳۴۷ به عضویت مرکز اسلامشناسی استراسبورگ در آمد و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعددی در آن، انتشار آثاری ارزشمند چون «مغز متفکر جهان شیعه» را زمینهسازی نمود. صدر در بهار سال ۱۳۴۸ و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، از شیخ حسن خالد مفتی اهلسنت لبنان دعوت نمود تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعائر، اعیاد و فعالیتهای اجتماعی طوائف اسلامی، تدبیری بیندیشند. وی در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس سال ۱۳۴۹ «مجمع بحوث اسلامی» در قاهره ارائه نمود، و متعاقب آن به عضویت دائم این مجمع درآمد. امام موسی صدر در سال ۱۳۴۹ رهبران مذهبی مسلمانان و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب «کمیته دفاع از جنوب» گرد هم آورد تا برای مقاومت در برابر تجاوزات اسرائیل چارهاندیشی نمایند.
وی در زمستان سال ۱۳۵۳ و در اقدامی بیسابقه، خطبههای عید موعظه روزه را در حضور شخصیتهای بلندپایه مسیحی لبنان در کلیسای کبوشین بیروت ایراد نمود و اگر آتش جنگ داخلی شعلهور نمیشد، در پی آن بود تا کاردینال مارونی لبنان را برای ایراد خطبههای یکی از نمازهای جمعه شهر بیروت دعوت نماید. صدر در زمستان سال ۱۳۵۵ و در جمع سردبیران جراید بیروت، با پیشبینی صریح حذف فاصلهها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیست و یکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگها و تمدنهای گوناگون نامید و بر رسالت تاریخی لبنان جهت ارائه الگویی موفق در این زمینه پای فشرد. امام موسی صدر در اواسط سال ۱۳۵۷ موفق گردید رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را جهت برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد نماید و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تأسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص نمود.
گفتوگوی بین ادیان؛ نیاز امروز جهان
توجه امام موسی صدر به حضور پیروان ادیان مختلف در سرنوشت لبنان و زمینهسازی برای گفتوگوی بین فرهنگهای مختلف، تجربهای گرانبهاست که امروز در جهان به آن نیاز داریم. مهدی فیروزان، خواهرزاده امام موسی صدر و مدیر عامل شهر کتاب، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) با بیان این که امام موسی صدر حدود سی سال پیش در لبنان گفتوگوی بین ادیان را پایهریزی کرد، گفت: امام موسی صدر در تعاملاتش با مردم لبنان به تمام ادیان توجه داشت. وی همه شهروندان را در تعیین سرنوشت کشور دخیل میدانست و به همین دلیل بود که در تشکیل هر مجموعه فرهنگی، اعضا را از مسلمانان شیعه و سنی، مسیحیان و دروزیها انتخاب میکرد.
وی افزود: لبنانیها امام موسی صدر را بهتر از ما میشناسند؛ چرا که آنان در یک تجربه دائمی، همزیستی میان ادیان را تجربه کردهاند. در واقع، حرفی که امام موسی صدر سی سال پیش اظهار کرده است، امروز به درد جامعه ایران میخورد. ما وارد جامعه جهانی میشویم و تجربه لبنان و امام موسی صدر و دیدگاههای وی در ارتباط با انسانشناسی تجربهای است که ما امروز به آن نیاز داریم. فیروزان در بخش دیگری از سخنانش موضوع وحدت بین پیروان ادیان را از دیدگاه امام موسی صدر مورد بحث قرار داد و اظهار کرد: برخی اوقات چه اهلسنت و چه شیعه، سر وحدت با یکدیگر نقش بازی میکنند. گاهی میگویند که وحدت، امروز استراتژیک است؛ یعنی هر کس اعتقاداتش را نگاه میدارد ولی باید با هم متحد شوند تا به هدف مشخصی دست پیدا کنند. این کار بدین مفهوم است که طرفین در عمل از اندیشه خود تنازل میکنند، با همدیگر راهی را میروند و زمانی که به هدف مورد نظر رسیدند، تازه مشاجرات برای استفاده از این هدف آغاز میشود. یعنی وحدت موقتی که داشتند در پایان این راه از دست میرود. مدیرعامل شهر کتاب توضیح داد: اما نگاه امام موسی صدر درباره وحدت اینگونه نیست؛ وی نه در تئوری و نه در عمل از اندیشه خود تنازل نمیکند؛ ولی به اعتقادات طرف مقابل نیز احترام میگذارد. به همین خاطر است که وی با تأکید بر وجود اعتقاد مشترک به توحید، نبوت و معاد، وحدت در شعائر را به مفتی لبنان پیشنهاد میدهد ولی مفتی لبنان شانه خالی میکند و نمیپذیرد. حتی امام موسی صدر میگوید «اگر جنگهای داخلی اجازه داده بود، از کشیش مسیحی میخواستم تا خطبههای نماز جمعه مسلمانان را بخواند».
نامه نگاری های امام موسی صدر در راه وحدت مسلمانان
به نقل از روزنامه لبنانى المحرر 19/10/1969 امام موسى صدر پس از انتخابش به ریاست مجلس اعلاى شیعیان، به مفتى اهلسنت جمهورى لبنان نامهای نوشت. در این نامه، امام موسی صدر راههای وحدت عملی مسلمانان شیعه و سنی را مطرح کرده و در پایان پاسخ مفتی اهلسنت لبنان نیز آمده است.
نامه امام موسی صدر به مفتی کشور لبنان
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر بزرگوار جناب آقاى شیخ حسن خالد، مفتى بزرگ جمهورى لبنان
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
در این ایام دشوارى که امت اسلامى را آشوب و اضطراب فراگرفته و در برابر خطرهاى پىدرپی که حال و آینده سراسر این منطقه را دستخوش توفان کرده، بیش از پیش نیاز مبرم مسلمانان به وحدت و متحد کردن صفوف متفرق و هماهنگى و انسجام تلاشهای مختلف آنان نمایان میشود. این امر از آن رو ضرورى است که مسلمانان باید در حرکت به سوى آینده و ترسیم سرنوشت تاریخى و اداى مسئولیتهایشان مسیر خود را بشناسند و به خویشتن اعتماد کنند. اتحاد کلمه و وحدت نیروها و افزایش توانها تنها براى این نیست که این موارد بزرگترین هدفهای دینیاند، یا آنکه وصیت پیامبر عظیم الشأن(ص) ماست، بلکه این مسائل با تمامیت زندگى ما و کرامت ما و وجود نسلهای ما مرتبط است و خود مسئلهاى حیاتى به شمار میآید.
این اتحاد کلمه نباید تنها به صورت یک شعار یا جمله زیبا جلوه گر شود، بلکه باید در تار و پود اندیشه و احساس ما، در فکر و تپشهای قلب ما و در راه و روش ما خودنمایى کند. این وحدت رکن اساسى براى آینده است. این اتحاد جز با بذل عنایت فکرى و در پى آن با تلاش وجدانى خاص و سعى و کوشش براى تحکیم آن به دست نمیآید. اگر چنین شود وحدت حقیقى بنیان گذاشته میشود و استوار میگردد و نمونه و الگویى پدید میآید که میتوان بدان اقتدا کرد. برادر بزرگوار، اینک ما تجربه اندک خود را خالصانه در برابر شما مینهیم. پیش از این هم، در نخستین دیدارى که چهار ماه پیش در «دارالافتاءالاسلامیه» داشتیم، به شما عرض کردم که وحدت کلمه و اندیشه و احساس مسلمانان و به عبارتى دقیقتر، گسترش وحدت مسلمانان بر ستونهای فکرى و عاطفى محکمى قرار دارد که از دو طریق تحقق مییابد.
وحدت فقهى مبانى و بنیانهای اسلام، در اساس، یکى است و امت واحده نیز در عقیده، کتاب، مبدأ و معاد با هم مشترکند. بنابراین، چنین اشتراک گستردهاى اقتضا میکند که این امت در جزئیات نیز وحدت داشته باشند. وحدت در جزئیات مختلف یا نزدیک کردن آنها به هم، خواستهاى است که آرزوى بزرگ تحقق آن بر ضمیر دانشمندان گذشتهمان-قدس الله اسرارهم- نیز پوشیده نبوده است.
ما میبینیم شیخ ابوجعفر محمدبنحسن طوسى، هزار سال پیش، کتابى به نام «الخلاف» در فقه تطبیقى تألیف میکند و نیز علامه حلّى، حسن بن یوسف بن مطهر، به پیروى از شیخ، همین مسیر را با تألیف «التذکرة» ادامه میدهد. در واقع، فقه تطبیقى همان هسته صالح براى رویانیدن وحدت فقهى و تکمیل وحدت شریعت است. در دوره ما، از حدود سى سال پیش، گروهى از نخبگان دانشمند و مجاهدان بزرگ از سلک علماى اسلام دست به تأسیس «دارالتقریب بینالمذاهبالاسلامیه» در شهر قاهره زدند که از جمله آنان علماى گرانسنگى همچون استاد بزرگ مرحوم شیخ عبدالحمید سلیم و استاد مرحوم شیخ محمود شلتوت و مرحوم شیخ محمد محمد المدنى رئیس دانشکده شریعت الازهر را میتوان نام برد، و نیز از دیگر دانشمندان بزرگ در لبنان و ایران و عراق باید از آیتالله سیدعبدالحسین شرفالدین و مرجع بزرگ شیعیان جهان مرحوم آیتالله العظمى سیدحسین بروجردى و استاد علامه شیخ محمدتقى قمى، مسئول دائم دارالتقریب، نام برد.
راههای همکارى این گونه تلاشها در موقعیتهای استثنایى، مثل موقعیت ما در لبنان، بیشتر جلوه میکند؛ چرا که در لبنان بیشترین سازگارى و سریعترین نتیجهگیرى را در پى دارد. این کار با همکارى و یکپارچه کردن همه تلاشهایمان براى تحقق اهداف متنوع و مشترک شکل میگیرد و در حد خود دستاوردى است وحدت بخش. این تلاش مشترک، به پیوند و همبستگى کارگزاران در مسیرى واحد میانجامد، پیوندى صمیمى و صادقانه و در نتیجه، اعتماد و آرامش افراد جامعه اسلامى را به ارمغان میآورد، چرا که وحدت عقیده و احساس در آنها متجلى شده است. من به عنوان مثال، نه از روى حصر، برخى از این اهداف را یادآورى میکنم.
الف. اهداف شرعى محض، همچون یکى کردن اعیاد و شعایر دینى و برخى از عبادات مانند اذان و نماز جماعت و غیره: در صورت امکان با اعتماد بر طرق علمى جدید به منظور رؤیت هلال در زاویه رؤیت، شاید بتوان به نتیجهاى رسید که روز عید را تعیین کرد، تا بدین وسیله مسلمانان جهان بتوانند در یک روز این عید را برگزار کنند و از دشواریهایی که از این راه براى آنان پیش میآید کاسته شود؛ دشواریهای متعددى که ما به علّت تأخر و تقدّم ثبوت عید با آنها روبرو میشویم. همچنین میتوان درباره جملاتى براى اذان که در نزد عامه مورد پذیرش است، بررسى و تحقیق به عمل آورد.
ب. اهداف اجتماعى: با تلاش مشترک میتوان به مبارزه با بىسوادى و آوارگى پرداخت. تحت نظر گرفتن ایتام و بالا بردن سطح زندگى زحمتکشان میتواند از دیگر اهداف مشترک ما باشد و ایجاد مؤسساتى براى این اهدافِ والا کارى ساده و ممکن است.
ج. اهداف ملّى: آیا در میهندوستى ما تردیدى هست؟
پس: وجوب مشارکت فعّالانه براى آزادسازى فلسطین وجوب حمایت از لبنان در برابر مطامع دشمن جنایتکار وجوب کمک به مبارزات مقدس مردم فلسطین؛ همه اینها اهداف ماست و در آن کوچکترین اختلافى نیست. اما تمام این موارد به بررسیهای دقیق به منظور اجراى آنها، مرزبندى مسئولیتها در قبال آنها، هماهنگ کردن تلاش تمام مردم این مرز و بوم با مسئولان و دولتهای عربى و جمع کردن توان مسلمانان جهان و صاحبان وجدانهای بیدار و خیراندیشان، در هر نقطهاى، نیاز مبرم دارد.
برادر بزرگوار، پیش از به پایان بردن این نامه، نظر جنابعالى را به ماه مبارک رمضان، که حلول آن نزدیک است، جلب میکنم. چنانکه خود میدانید این ماه براى ایجاد یک جو روحى و قهرمانانه فرصت استثنایى محسوب میشود. زیرا مسلمان در این ماه با اعتقادات جاویدش زندگى میکند. از این رو امیدوارم شما سریعاً دستور فرمایید مسئولان «دارالافتاءالاسلامیه» همکارى خود را با اعضاى کمیته انتشارات و تبلیغات مجلس اعلاى شیعیان آغاز کنند و با کمک دیگر مؤمنان فعال، که در بخش تبلیغات رسمى کار میکنند، براى خلق فضاى مناسب با این ماه بزرگ و ایجاد فضایى پر از انوار خیر و حق و فداکارى، برنامه ریزى کنند. امیدوارم جنابعالى براى خدمت به اسلام و اقدامات خیر و خدمت به برادرانتان در مجلس اعلاى شیعیان و براى برادر مخلصتان زنده و پاینده باشید.
موسى صدر
پاسخ نامه امام موسی صدر توسط مفتی لبنان
پاسخ مفتى جمهورى لبنان به نامه امام موسى صدر در تاریخ 18/10/1969
بسم الله الرحمن الرحیم
ریاست محترم مجلس اعلاى شیعیان برادر امام موسى صدر
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
نامه جنابعالى را که در تاریخ 1/10/1969 نوشته شده بود با ارج و احترام فراوان در تاریخ 6/10/1969 دریافت کردم، که در آن نسبت به یکى کردن مواضع و تلاشها و اعیاد همه مسلمانان در لبنان نکاتى را یادآور شده بودید. خصوصاً این نامه آنچه را که ما از مجلس محترم شما در پى انتخاب جنابعالى انتظار داشتیم، برآورده ساخت؛ به گونهاى که از آغاز نسبت به فعالیتهای اسلامخواهانه و میهندوستانه در تمام میدانها و مناسبتها براى اهدافى که مرقومه شریفه شما نیز به آنها اشاره کرده بود، همصدا با ما شرکت جستهاید. اکنون پدید آمدن یک هیأت رسمى همچون مجلس شما بدون تردید عاملى مهم در استحکام این عمل خیرخواهانه بر اساس وحدت سازماندهى با مجلس اعلاى شرعى (دارالافتاءالاسلامیه) که مرقومه شریفه شما ما را به بررسى آن فراخوانده بود، به شمار میآید. امید است با علم و آگاهى حرکت کنیم و از خداوند میخواهیم همه ما را در آنچه رضاى اوست موفق بدارد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
بیداری اسلامی در منظومه فکری امام موسی صدر
انسان به مثابه آیینه تجلی صفات و اسمای حضرت حق دارای فطرتی الهی و خداجوست. از این روعلمای اخلاق اولین مرحله از مراحل سیر الی الله و تقرب به خداوند تبارک و تعالی را یقظه یا بیداری میدانند. یعنی انسان در این مرحله، از غفلت گناه و عقبماندگی و تقرب به پروردگارش به خود آمده،بیدار و هوشیار میشود و حرکت به سوی قرب الهی را آغاز میکند. این صورت و وجهه نخست بیداری است که از آن با عنوان بیداری فردی میتوان یاد کرد. اما صورت دیگری نیز برای بیداری متصور است و آن بیداری و هوشیاری اجتماعی است. همانطور که در یقظه و بیداری فردی،انسان با توجه به عقل و دستورات وحی و اولیای دین و علمای روشن ضمیر که این مسیر را طی کرده ودر این راه پایگذاردهانده طی طریق میکند؛ در مورد بیداری ملتها نیز این جوامع انسانی به رهبری فرد یا افرادی آگاه، بصیر، مدیر و مدبر در امور و در یک کلام امامی تالی تلو معصوم نیاز دارند تا آنان را در این مسیر پر فراز و نشیب راهبری و رهبری کند. در تمامی این بیداریهای اجتماعی که تأثیری در جهت تعمیق ارزشهای الهی و اسلامی داشتند. رهبری چنین فردی را میتوان مشاهده کرد. از جنبش تنباکو به رهبری آیتالله میرزا محمد حسن شیرازی(ره) تا انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و استمرار مقتدرانه آن به دست با کفایت رهبر معظم انقلاب، حضرت امام خامنهای که مجموع تمام ارزشها و اهداف الهی پیروان این مکتب بوده است. عالم اسلامی کسی است که از دانش،آگاهی، دانایی و معرفت برخوردار است. علما پرچمدران علم، دین و آگاهیاند و موفقیتهای مسلمانان در زمینههای مختلف علمی،فرهنگی، سیاسی واجتماعی مرهون رهنمودها و ارشاد علما و روحانیون است. علما در نزد مردم از جایگاهی بالایی برخوردارند. علما و روحانیون نگهبان دین و دنیا و ورثان پیامبر و اهل بیت پیامبر و پناهگاه واقعی وهدایت کننده مردند.بسیاری بر این باورند که بیداری اسلامی در جهان از وجود مرجعیت و روحانیت نشأت گرفته وملت ایران دین، مکتب اهل بیت(ع)، انقلاب اسلامی، پیروزی در جنگ، پیشرفت های علمی وفناوری را از مرجعیت و روحانیت دارند.زیرا در تقویت ایمان و انگیزش میان مسلمانان, نقش موثر و راهبردی روحانیت در تمامی عرصههای سیاسی و اجتماعی ممالک اسلامی بر همگان اثبات شده است. نمونه بارز آن حضور علمای بزرگ دردفاع مقدس است و آنچه باعث پیروزی رزمندگان ما در هشت سال دفاع مقدس شد برتری سلاح،تجهیزات یا تاکتیکها نبود زیرا دشمن در همه اینها برتری قابل ملاحظهای داشت و نیروی ایمان عامل ختثی کردن برتری دشمن و علت پیروزی شد. روحانیت طی جنگ همواره در جبههها حضورداشت و باعث ثبات قدم و پایداری رزمندگان میشد و به آنها روحیه میداد.اولین کارکرد روحانیت،ایجاد اعتماد بین دین و ملت است. زیرا حضورمستقیم روحانیت در همه زوایای زندگی اجتماعی و فردی ملتها بهرغم همه تنگناها و دشواریها و هدایت مردم در مقاطع سخت این اعتماد را روزافزون کرده و همواره این اعتماد به شکل دو سویه وجود داشته است.همچنین روحانیت و مرجعیت نقش مستقیم در بقای نظام،انقلاب وعقاید مردم و سرزمین ایران داشته است, رهبری روحانیت و حضور آنها در قیامهای تنباکو، تبریز، مشروطه و دفاع مقدس برگهای زرین تاریخ روحانیت در دفاع از کشور، انقلاب و اسلام است. روحانیت حافظ بیهمتای اسلام،حقطلبی، ظلمستیزی و تعالی کشور در مقابل دشمنان بوده واین کارکردها همواره روحانیت را با ارزشترین قشر جامعه معرفی کرده است. روحانیت با تعبین مسیرصحیح؛ بیداری فطرتها و تقویت آن با آموزههای دینی و حضور علمی و عملی در صحنههای مختلف ایثار و از خود گذشتگی بسیار اثرگذار و نقش آفرین بوده است.در این میان, یکی از این رهبران الهی امام موسی صدر است که با رهبری ایشان شیعیان مستضعف لبنان از حضیض ذلت به اوج عزت رسیدند. در این مقاله نگاهی کوتاه به بیداری اسلامی در منظومه فکری ایشان خواهد شد.
امام صدر و سفر به سوی لبنان
امام موسی صدر در سالهای حضور در نجف به لبنان سقر کرد و در آنجا با مرجع دینی شیعیان آن سامان, یعنی مرحوم علامه سید شرفالدین دیدار کرد. علامه با دیدن امام موسی صدر گویی گمشدهای را یافته است؛ گمشدهای که می تواند پس از او زعامت شیعیان محروم و مظلوم لبنان را به دست گیرد و ایشان را به سوی سر منزل مقصود هدایت کند لذا به فرزندانش وصیت کرد پس از او به دنبال سید موسی صدر بروند و او را برای هدایت و زعامت شیعیان به لینان بیاورند. با رحلت علامه فرزندانش به ایران آمده و وصیت او را مطرح کردند و امام صدر با توضیه بزرگان حوزه علمیه قم نظیرآیت الله العظمی بروجردی این مسئولیت را پذیرفت و به همراه خانواده به لینان هجرت کرد؛ هجرتی که سرآغاز تحولی عمیق در لبنان بود. فرصتی به نام لبنان
لبنان کشوری کوچک بود که گستره وسیعی از اقوام را درخود جای داده بود.تلاقی ادیان بزرگ،هم مرزی با رژیم اشغالگر قدس،غریزدگی و استحاله فرهنگی - که ثمره دوران استعمار فرانسه بود- ومطبوعات پر حجم و تأثیرگنار در منطقه از ظرفیتی بالا خبر میداد که سید خوش سیمای ایرانی میتوانست از آنها در راستای معرفی مکتب اهل بیت بهره ببرد و اندیشه اسلامی را به رخ همگان بکشد.(اباذری، عبدالرحیم، امام موسی صدر امید محرومان، تهران: جوانه رشد،1381،ص 52).
تدبیری برای مشکلات
امام موسی صدر در گام نخست تمام لبنان را زیر پا کذارد و از شمال تا جنوب را طی طریق کرد وبا مردم و دردهایشان آشنا شد. او مشکل فقر را عمدهترین عاملی دانست که بر حیات مادی و معنوی و هویت انسانی طبقه فرودست لبنان ضربه می زند. به همین دلیل حل موضوع فقر را در دستور کار قرار داد.جمعیت نیکوکاری (البر و الاحسان) که از زمان علامه شرف الدین بنیان نهاده شده بود به دست او گسترش یافت و از مردم خواسته شد به هیچ وجه به متکدیان پولی پرداخت نکنند. این در شرایطی بود که پدیده گدایی در لبنان به ویژه دربخش های جنوب بیداد می کرد و به صورت یک شغل درآمده بود. امام موسی صدر کمک ها را هدفمند کرد و از آنجا که می دانست برای سیر کردن دائمی یک انسان باید به او ماهیگیری یاد داد، با تاسیس مدرسه صنعتی جبل عامل یتیمان را تحت تعلیم قرار داد و حرفه های مفید را به آنها آموخت. او مدیریت این مدرسه را به شهید دکتر مصطفی چمران سپرد؛ انسانی که وارستگی و ایمان او در ایران بر کسی پوشیده نیست. امام صدر کوشید تا با تأسیس(خانه دختران)یا (بیت الفتات) هدایت و تربیت دختران را نیزهدفمند کند. دراین مکان حرفه هایی نظیرپرستاری و قالی بافی به دختران آموزش داده می شد و با ایجاد شغل برای آنها, ضمن رها کردن آنها از پدیده مذموم فقر، هویت، کرامت و شرفت آنها نیز حفظ میشد. با این شیوهها امام موسی صدر توانست طی دو ماه پدیدهگدایی را از شهر صور براندازد و مسیر را برای تعالی هموار کند.(همان، ص 88). مسئله فلسطین
رژیم صهیونیستی و مسأله فلسطین یکی از دغدغههای اصلی امام موسی صدر بود. هممرزی لبنان با سرزمینهای اشغالی و حضور برخی طوایفی که از اسرائیل خط میگرفتند،مسئله رژیم صهیونیستی را به عنوان موضوعی امنیتی برای لبنان مطرح میکرد. علاوه بر آن سکونت آوارگان فلسطینی به ویژه در جنوب لبنان باعث شده بود که اسرائیل گاه و بیگاه و بدون رعایت موازین بین المللی این مناطق را بمباران کند و در کنار کشتار فلسطینی ها تعداد زیادی از لبنانی ها را نیزبه خاک و خون بکشد. در برابر این تعرضات گروه هایی از طوایف لبنان به ویژه فالاتژها با چراغ سبز رژیم صهیونیستی, فلسطینیان را عامل این مشکل دانسته و به آنها تعرض میکردند. امام موسی صدر با درک عمیق خود دریافته بود که از کنار هر دو موضوع نمیتوان به سادگی گذشت. او نخست به حمایت از فلسطین و مبارزان آن پرداخت و با «شر مطلق» خواندن اسرائیل و اعلام حکم شرعی حرمت همکاری با آن, هر کسی را که در برابر آن بایستد «خیر مطلق» دانست. او با عبا و محراب ومنبرش به دفاع از نهضت فلسطین برخاست. اما با نگاهی حکیمانه، به این موضوع اعتقاد راسخ داشت که آزادی قدس با شعارهای عربی محقق نخواهد شد. وی خطاب به یاسر عرفات در جلسه ای عمومی و با شور و حالی زایدالوصف اعلام کرد:این را یدان ای ابوعمار(یاسر عرفات) شرف قدس اجازه نخواهد داد که این سرزمین به دست غیر مٌومنین آزاد گردد.(همان).
جنبش امل
امام موسی صدر علاوه بر دفاع از فلسطین در اندیشه دفاع از جنوب لبنان نیز بود. او با تشکیل واحدهای نظامی امل جوانان شیعه را تحت آموزشهای نظامی و عقیدتی خاص قرارداده و عملاً یک نیروی نظامی مکتبی را برای مقابله با اسرائیل تشکیل داد. این گروه تحت سرپرستی شهید چمران قرار داشت. حوزههای اندیشه ای امام موسی صدر امام موسی صدر در زمینه فلسفه و فلسفه اسلامی اطلاعاتی عمیق و گسترده داشت چنان که ازفلسفه های جدید و معاصر نیز آگاه بود و بدیهی است که از فلسفه قدیم و منطق ارسطویی نیز آگاهی داشت. مهمترین مسایل فکری مطرح شده از سوی امام موسی صدر مسایل عقیدتی و فروع آن؛ نظیربحث نبوت، اجتهاد، مسایل الهیات و موضوغات مربوط به آن؛ مانند بحث وجود و صفات و افعال است. از نگاه صدر, فرهنگ اسلامی ستون اصلی دین و شریعت اسلامی است. صدر در بحث فرهنگ اسلامی دو محورمهم را مطرح میکند که یکی مفاهیم اسلامی و دیگری آموزههای اسلامی است که در بسیاری از نوشتههای خود به آن دو اشاره کرده است.(اراکی، محسن، دورهها و پیشگامان بیداری اسلامی معاصر:تهران:انتشارات فراکتاب:1381، صص 38-34).
مفاهیم اسلامی
اسلام با اصول و مبادی عقیدتی خود مبانی فکری برای انسان مسلمان قرار داده که مفاهیم معینی را در درون او تثبیت میکند که عنصری چوهری برای ایمان و رفتار او به شمار میآید. از دیدگاه امام صدرهستی فراهم آمده از اجزایی است که به لحاظ تکوین، کارکرد و تداوم ارتباطی شگرف با یکدیگر دارند: « هستی موجودی یگانه است. تمام هستی حرکت و حیات و نظم و رویکرد به سوی خداست» اما خروج از قاعده نظم موجود در هستی که در برخی حوادث غیر مترقبه مانند طوفان, زلزله ... مشاهده میشود, از دیدگاه صدر دارای قاعدهای است: « قاعدهای که برای این گونه حوادث از دل آموزههای دینی میتوان دریافت تأکید فزونتر بر انسان است که بر جهان ونیروهای طبیعی سیطره یابد. زیرا انسان... اگر با سرما، گرما و دشمن مواجه نشود؛ برای غلیه بر ای مشکلات دست به کار نخواهد شد و در مسیر کشف حقایق نخواهد شتافت».(فضل الله، هادی، حوزههای اندیشه ای امام موسی صدر ترجمه مجید مرادی، پگاه حوزه 17 تیر 1385، شماره 186، ص17). افزون بر این اسلام مفهوم انسان را معین کرده است. انسان از مخلوقاتی است که از دو نیروی عقلانی و شهوانی بهره میبرد. او موجودی مستقل است که به لحاظ احساسات و مشاعر از دیگرموجودات متمایز است. خدا او را از ماده آفریده اما به عقل مجهز کرد و به او آزادی بخشید و سلطه برموارد دیگر را برای او فراهم کرد تا او خلیفه خدا بر روی زمین باشد. بنبراین؛ او موجودی یگانه است. صدر در این باب میگوید: انسان، این بخش ممتاز از جهان, ذاتا نیکوکار است و فطرتش گرایش به دین راست و درست دارد و بنا به آفرینش خود،میتواند در خطی که برایش ترسیم شده حرکت کند. او در سلوکش به سوی کمال مجبور است؛ نه اینکه مجبور باشد تنها تسبیح بگوید. او یعنی انسان، هم چنین خلیفه خدا بر روی زمین قرار داده شده و کلیدهای هستی به دست اوست... و تمام نیروهای هستی به تسخیر او در آمده است. مفهوم خلیفه به درستی گویای استقلال انسان و آزادی کامل او در کار وکنش بر روی زمین است. خدا انسان را آزد آفرید وبه علم و مدنیت و معرفت فراخواند تا او را تعالی بخشد و برتریاش را بر بسیاری مخلوقات به او بفهماند:ولقد گرم نی آدم و حملنا هم فیلبر و البحر و رزقنهم منالطیبات و فشلناهم علی کثیرتفضیلاً.(اسراء /70). آموزه های اسلامی تأکید میکنند که خدا به انسان از هر کسی نزدیک تراست و این همان چیزی است که در آیه نحن اقرب الیه من حبل الورید.(ق /15). واذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان.(بقره/186). بدان اشارت رفته است.(فضل الله، هادی، حوزههای اندیشه ای امام موسی صدر ترجمه مجید مرادی، پگاه حوزه 17 تیر 1385، شماره 186، ص17).
صدرمعتقد است که چنین نگرش و آموزای روحیه انسان را بالا میبرد و از گرفتاری در رنجها و پستیها رها میکند. اسلام انسان را محترم میداند و بر حفظ حیات او تأکید میکند و کشتن یک انسان بیگناه را مساوی با کشتن همه انسانها و احیای یک انسان را مساوی با احیای همه انسانها میداند: من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فیالارض فکانما قتل الناس جمیعا.(مائده /32). اسلام هم چنین برتوجه و یاری رسانی به دیگران تأکید داشته و کسانی را که به وضعیت فقرا و ایتام بی اعتنا هستند تهدید کرده است: وانفقو فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه.(بقره /195). از دیدگاه امام موسی صدر, جامعه ای که اسلام برای تحقق آن تلاش میکند. «جامعه ای است که وجود فرد را با تمام جوانب و ابعاد شخصی و اجتماعیاش؛ به رسمیت میشناسد. بناباین میتوان بر مبنای انگاره خود از انسجام میان منافع افرد و منافع جامعه به جامعه بنگریم. اسلام مفاهیمی جدید از بسیاری مسایل و موضوعات مهم ارئه میکند؛ مانند کار انسان که وقتی هدفمند و دارای نقشی کارآمد در تفییر جامعه به سوی خیر باشد به مثابه عبادت خالصانه برای خداست. امام موسی صدر مسئولیت های انسان را فرتر ازحد اشباع غرایز و تمایلات میداند و انسان را به تحقق انسانیت تعالی یافته بر دیگر موجودات از راه عمل نیک مکلف می داند. از نگاه وی کار انسان مورد توجه اسلام است کار انسان تنها نیروی شکلدهنده به تاریخ، حرکت و تکامل تاریخ است. کار انسان نتیجه تعامل میان انسان و جهان است. پس قهرمان یگانه در عرصه تاریخ انسان است و مسئولیتی که بر کار انسان مترتب است بر جایگاه ویژه انسان و تأثیر ویژه وی تأکید میکند: «فمن یعمل مثقال ذرة خیراً ره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره.(زلزال/8). با مرور شتابان مفاهیم اسلامی نمیتوان تمامی آنها را در سایه اندیشه امام صدر کاوش کرد؛ ولی یاد آور می شویم که وی معتقد بود. مفاهیم اسلامی به شرط درک درست و تطبیق درک سالم» رکن اساسی سازندگی عقاید افعال و اخلاق مسلمانان است.(فضل الله، هادی، حوزههای اندیشه ای امام موسی صدر ترجمه مجید مرادی، پگاه حوزه 17 تیر 1385، شماره 186، ص17). امام موسی صدر بر صلاحیت و شایستگی اسلام به عنوان مبنایی اخلاقی برای جامعه ای پیشرفته و توسعه یافته تأکید میورزید.البته مقصود وی آن نبود که اسلام با هرگونه پیشرفت وتکاملی موافق و سازگر نشان داده شود یا اینکه هدف علمای دین پوشاندن لایهای از مشروعیت بروضعیت واقعی یا به تعبیردیگر مشروعسازی واقعبت باشد. اسلام چنانکنه امام موسی صدرمیفهمید اصلی بازدارنده است که به مدد آن؛ انسان مسلمان قدرت تمبیز میان خیر و شر و درست ونادرست را مییابد. از این رو وی به معرفی ماهیت اسلام میپردازد. از دیدگاه وی؛ تتها مجتهدانانی که قدرت عقلی و امکانات ضروری معرفت اجتهاد را دارا هستند و عامه مردم باید ازآنان پیروی کنند و این به مصلحت مردم در هر زمان و مکانی است تا تفسیرهایی را که به این هدف ومقصود خدمت میکند، برگزینند. یکی از وظایف اساسی که امام موسی صدر بر دوش خود احساس می کرد و بدان اهتمام داشت؛ رهاسازی اندیشه از قید و بندهای تقلید به هدف فهم صحیح دین بوده است؛ یعنی وی برآن بود که دین را باید به گونه ای فهمید که گوبی دوست و هم پیمان علم است و حقایق ثابت علمی را محترم میشمارد و به بحث و کاوش در هستی و اسرارآن تشویق میکند. جامعه آرمانی که امام صدر در پی تحقق آن بود؛تها در زمان صدر اسلام و مشخصاً در زمان پیامبر اسلام تحقق یافته است.از این رو وی به دوره نخست اسلامی و سلف صالح یا دوران شکوفایی و رشد وابستگی دارد.(همان).
آموزههای اسلام
امام صدر, قرآن را اولین منبع اساسی برای تجهیز انسان مسلمان به آموزههای عقیدتی، اخلاقی، تربیتی و تشریعی میداند و در درجه بعد، به سیره پیامبر (ص) و خاندان پاک و اصحاب درستکار آن نظر دارد زیرا قول و فعل پیامبر(ص) دومین منبع اصلی برای احاطه به فرهنگ اسلامی است. امام موسی صدر می گوید: «همه فعالیتهای انسان مومن برخاسته از رهبری الهی است که به وجدان انسان کمک می کند و بیدارش میدارد... . بنابراین هدایت از مبداً و جهش و خیزش در مسیر، دو تصویر از انسان در حرکت به سوی کمال از هر طریق و در هر زمینهای است.(همان). اندیشه بیداری اسلامی در سیره و اندیشه امام موسی صدر با توجه به دیدگاه عمل گرایانه و مهندسی فکری امام صدر درباره جوامع اسلامی؛ تشکیل جامعه اسلامی را یگانه راه نجاتبخش و حلال مشکلات مسلمانان میداند. با توجه به امتزاج دیدگاههای تئوریک و عملی حفظ و صیات از فردیت فرد نه در قالب جسم, بلکه در چارچوب احیای روحیه بیداری و آگاهی میتواند محمل و زمینهای ارزنده برای ظهور رهبری مناسب در جهان اسلام به منظور کسب، حفظ و نشرهویتی اسلامی برای نهضتهای بیداری در منطقه و بلکه جهان باشد و صدای رسای ملتهای آزادیخواه را به گوش جهانیان برساند و این سخن را نمیتوان صرفاً ادعایی محض دانست. او احیاگر نوعی بیداری اسلامی بود که امثال سیدجمال الدیناسدابادی آن را مطرح میکردند با این تفاوت بزرگ و تأثیرگذار که علاو بر سران کشورهای مسلمان او ابتداً به فتح قلوب تودهها و ملت مسلمان کشورها میپرداخت و از این جهت کار ناتمام آن را او به پایان رساند تا با این پشتوانه علاوه بر دیگر تواناییهای ذاتی و اکتسابیاش بیش از پیش سران کشورها، علما و روشنفکران جوامع را مجذوب خویش کند. ایشان در سه مرحله طرح خویش را پایه ریزی و عملیاتی نمود : 1- مرحله آغازین یا همان اقدام به بیداری مردم مسلمان که پس از سالها عقبماندگی ومحرومیت از لبنان آغاز کرد و سپس به دیگر کشورها از جمله شمال افریقا صادر و آنان را احیاء کرد و حیاتی تازه بخشید. 2- مرحله کادرسازی و سازندگی فکری- روحی مردم که با حضور در میان مردم، روشتفکران، علما و سران کشورها آنان را از موضع اسلام اصیل در قبال مسائل اساسی زندگی بشر آگاه کرد و اندیشه نظری اسلام را با بیان و عمل به مخاطبانش در هر زمان و مکائی معرفی کرد و امکان پایدای و پیروزی در برابر تمامی مکاتب ناقص مادی به سردمداری کمونیسم، سوسیالیسم وسرمایداری را به اثبات رساند تا در پرتوی اصول اساسی اسلام آنان را به بازسازی خود دعوت کند. 3- مرحله انقلاب و تشکیل حکومت که البته ایشان از طریق اصلاح به دلیل حفنظ وحدت درلبنان که یکی از رموز محبوبیت و همچنین میدان عمل ایشان نیز بود، اقدام کرد. که در این میان حضور واقعی مردم در صحنه اجتماعی کشور و حمایت همهجانبه آنان از احیاگر خود به طور کامل جامه عمل میپوشاند. میتوان نماد این مرحله از حرکت اصلاحگونه امام موسی را در تشکیل مجلس اعلای شیعیان لبنان در سالهای پیش از انقلاب اسلامی در ایران دانست؛ چرا که طرح اولیه آن نیز درمباحثههایی که امام صدر با شهید محمدباقر صدر داشته اند شکل گرفت.(اراکی، محسن، دورهها و پیشگامان بیداری اسلامی معاصر:تهران:انتشارات فراکتاب:1381، صص 38-37).
با توجه به موارد مذکور میتوان به این مهم رهنمون شد که آیتالله سید موسی صدر را خلاصه و جمع بین احیاگران معاصر در دوره کوتاه حضور در لبنان دانست؛ زیرا ایشان احیا کننده فعالیت عملی مرحوم سید جمال و فعالیتهای فکری شهید صدر بود و به عبارت دیگرباید گفت اجرای تئوریهای شهید صدر را در فعالیتهای گسترده امام میتوان دید و همچنین حرکت به سمت تشکیل حکومت اسلامی که تمامی اقشار جامعه در آن بتوانند به راحتی زندگی کنند را به عنوان جمع شباهتهای بین امام صدر، سید جمال الدین اسدآبادی و شهید صدرمی توان نام برد. حضرت امام خمینی (ره) قبل از عزیمت به پاریس به یاد امام صدر این نکته را یاد آور می شود که اگر ایشان بودند جز سفر به لبنان دغدغهای نداشتند و از آنجا به ایران میرفتند.(کمالیان، محسن، رنجبر کرمانی، علی اکبر، عزت شیعه، ج 2،تهران، نشرمولف، 1388، ص 140).
انقلاب اسلامی ایران بیشتر در لبنان و عراق تأثیر گذار بوده است و استکبار جهانی برای جلوگیری از رشد روزافزون انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی به ویژه این دو کشور سعی درتخریب چهره انقلاب اسلامی داشته است و در این راستا تلاش کرد تا امام موسی صدر در لبنان و شهید صدر را در عراق حذف کند. زیر این دو متفکر را دنباله رو مسیر امام خمینی (ره) در ایران می دانست. در این بخش برای اثبات مطلب فوق به مقاله ایشان در روزنامه لوموند فرانسه یک هفته پیش از ربایش و زمینه هایی که باعث شد تا امام موسی صدر دست به چنین اقدامی بزند اشاره می شود. امام صدر در بهار سال ۱۳۵۷ نماینده روزنامه فرانسوی لوموند را در بیروت به نجف اشرف فرستاده تا با انجام اولین مصاحبه بین المللی با امام خمینی افکار عمومی جهانیان را با امام و انقلاب اسلامی آشنا کند.(همان، ص 28). ایشان همچنین در دیدارهای مکرر با رهبران سوریه, عربستان و برخی دیگر از کشورهای جهان عرب اهمیت انقلاب اسلامی ایران، پیروزی قریبالوقوع آن و ضرورت همپیمانی آنان با انقلاب را به ایشان گوشزد کرد.(همان). این اقدام به ژرفاندیشی سیاسی-- اجتماعی ایشان و هم چنین هم سویی اش با انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در راستای بیداری امت اسلامی صحه میگذارد. پس از این اقدامات امام صدر مقالهای در حمایت از انقلاب اسلامی و امام خمینی با نام "ادامه حرکت انبیاء" را به رشته تحریر در آورد.(صدر، سید موسی، ادیان در خدمت انسان؛جستارهایی درباره مسائل جهان معاصر،اهتمام و ترجمه تهران، موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر،1384، صص 137- 130). تا در نزدیکترین زمان به وقوع این حادثه بزرگ و قبل از ناپدید شدن نویسنده این مقاله شفاف عمیق و مستند،امروز نظرات امام درباره حرکت جهانی امام خمینی و انقلاب اسلامی در دسترس باشد. ایشان در این مقاله بعد از تشریح شرایط سیاسی حکومت وقت و مردم ایران و بیان آن که یک انقلاب و تحول کاملاً تودهای و مردمی درحال رخ دادن است، آن را فرا و ورای جناح بندیهای مرسوم در سیاست آن زمان جهان یعنی بلوک غرب و شرق میداند و با بیان این نکته بسیار مهم که ارتباط وثیق میان امام و امت را خاطرنشان کرده و رهبری حضرت امام را امتداد حرکت انبیای الهی معرفی می کند.وی معتقد است این اتفاق چشماندازی جدید فرا روی تمدن بشری قرار خواهد داد.ایشان تصریح دارند که نهضت مردم ایران با تمام حرکتهای مشابه خود در جهان تفاوت دارد. وی با بیان اینکه حق آن است که بگویم خاستگاه این حرکت،ایمان و آرمان آن همان اهداف بیکران انسانی؛ اخلاقی و انقلابی است،معتقد است موجی که امروزایران را در مینوردد بیش از هر چیز ندای پیامبران را دراذهان انسانها تداعی می کند.امام صدر در عبارات فوق دنیای امروز را پیش چشم خوانندگان در آن دوران مجسم کرده وبیش از سه دهه پیش از وقوع بیداری اسلامی به معنای امروزیاش نوید آن را داده است و خاستگاه آن را نیزانقلاب اسلامی معرفی میکند. شاهد دیگری که از این مقاله میتوان در جهت انطباق حرکت و سیاستهای امام موسی با حرکت انقلابی مردم ایران به رهبری امام راحل مطرح کرد،در جمله پایانی مقاله آمده است:" رژیمی که امروز با امواج نارضایتی مردم و خیل ناآرامی های داخلی رو به روست؛ دیروز از تضمین امنیت خلیج فارس، اقیانوس هند و حتی سومالی سخن میگفت. این امربیانگر آن است که هیچ چیز بیش از حرکتهای مردمی این چنین آن را پریشان نمیسازد. از جمله این حرکتها حرکت المحرومین است که خبرهای آن در میان مردم ایران انعکاس فراوانی یافته است". عبارات فوق نکنهای را نیز در مورد امام صدر گوشزد میکند و آن اطلاع و تسلط کامل ایشان از مسائل ایران، منطقه و جهان است که در آن دوران کمتر کسی حتی در میان روشنفکران وعلما چنان تسلطی بر مسائل و روابط بین الملل را دارا بوده است.
جلوههای رحمانی اسلام، ویژگی برجسته اندیشه امام موسی صدر
یک بعد دیگر از شخصیت امام صدر را که نباید نادیده گرفت و قطعاً در جهت بیداری امت اسلامی در لبنان و حتی انسانهای آزده جهان بسیارموثربوده است؛عبارت است از وجود جلوه رحمانی شخصیت ایشان که نشانگراندیشه رحمانی در اسلام است. همان اندیشهای که امروز جای خالی آن در جهان احساس میشود و تعصب جاهلی باعث شده است تا در غرب به اصطلاح متمدن این همه اهانت به قرآن و پیامبر نور و رحمت در غالب آزادی بیان مطرح گردد و به جز مسلمانان واقعی و پاک باخته در جهان کمتر صدایی از سران دول اسلامی شنیده شود. این همان اندیشهای است که در مقابل اندیشه وحدت آفرین امام خمینی و امام موسی صدر قرار گرفته است زیرا امام موسی را باید اهل مفاهمه، گفتوگو و تعامل بین آحاد جامعه اعم از مسلمان و غیر مسلمان دانست.امام صدر در زمانی که صدر قلوب لبنانیان را از آن خود کرده بود از اندیشه مهربانی سود میجست و تنها راه فتح قلوب جهانیان را نیز همین خصلت،منش و روش میدانست. یک وظیفه بیشتر در قبال همه اقشار جامعه اعم از مسلمان و غیرمسلمان برای خود متصور نبود و این وظیفه همانا فراخواندن این بندگان خدا به سوی آفریدگار یگانه است.
علل عقبماندگی مسلمانان از دیدگاه امام موسی صدر
امام صدر دلایل متعددی را برای عقبماندگی مسلمانان و جوامع انسانی بر میشمارد: یکی از علل عقب ماندگی جوامع مسلمان و جوامع انسانی نوع ترییت انسان است که اساس مکتب فکری دین اسلام است. یکی از بسترهای لازم برای تحقق این مهم باز تولید و تعریف جامعه است، زیرا این جامعه است که میتوان آن را به مثابه بستر اصلی و مناسب اجتماعی و انگیزشی انسان نام برد. ازاین رو امام صدر به کادرسازی اجتماعی و اسلامی در جامعه پیچیده لبنان میپردازد زیرا به عدم وجود زیربناهای لازم در جامعه لبنان آگاه بود.ایشان یکی دیگر از عوامل این عقبماندگی را عدم تولید علم میداند که علت آن نیز وجود کسالت و تنپروری روحی و جسمی در جامعه است دراین راستا، برای سرعت بخشیدن به تولیدات به وسیله جمعیت مردان عدم ورود زنان در جامعه را سرزنش میکند که این ورود در جامعه همراه با صداقت، اخلاص و وفای به عهد بود از دیدگاه ایشان عواملی دیگر از جمله عدم اتمام امور ناتمام،عدم درست و استوار سخن گفتن، عدم صداقت زبانی و عملی و عدم احترم متقابل در قالب توزیع نابرابر،علل بعدی عقب ماندگی مسلمانان است.
نتیجه گیری
امید است با شروع حرکت دومینوی بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان و پیروزیهای متعددی که تا به حال در کشورهای مصر، تونس و لیبی به دست آمده، بتوان به زودی از سرنوشت امام موسی صدر مطلع شد و جهان در حال بیداری و بر پا خوسته اسلام را مطلع کرد و بیش از پیش در رسیدن به اهداف اصیل اسلامی شان یاری رساند. و بی شک این تحولات در منطقه به نفع اسلام خواهد بود.این نوشتار با جملاتی از جورج جورداق اندیشمند مسیحی که در زمان انتخاب امام موسی صدربه عنوان رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان طی نامهای به او نوشته است به پایان میرسد؛ امیداست روزی در حضورش این عبارت تکرار شود. آنگونه که امام بزرگوار علی بن ابیطالب(ع) خوسته است دادگر و راستگو و پاک دست و عامل وعامل به علم خویش است... . امام موسی صدر سیمای آرمانی و زیبا و بزرگوار از یک عالم دینی است... . امام موسی صدر سیمای زیبا و باشکوه انسان است؛ اخلاقی والا و دلی مهربان و سینهای گشاده به روی همه مردم دارد که برای عشق کامل و فراگیر گنجایش دارد؛ و عقل روشنگر و چهرهای مطمئن دارد؛ با او دیدارمی کنی گویی پدرت یا برادرت یا کسی را دیده ای که آزوی دیدارش را داشتهای و دست تقدیر آن را برایت میسر کرده است.(هفته نامه افق حوز، سال دهم، شماره 317،مرداد 1390، صص 12-9).
پانویس
برگرفته از مقاله موجود در باره امام موسی صدر سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی