جمال الدین سنهوری
جمالالدین سنهوری یکی از اولین سودانیهایی بود که به اخوانالمسلمین در مصر که بنیانگذار آن شیخ حسن البنا بود، پیوست. رئیس جمهور جمال عبدالناصر او را به عنوان رئیس رادیو صدای عرب از قاهره منصوب کرد. ایشان یکی از بنیانگذاران اخوانالمسلمین در سودان است. ایشان یکی از شاخههای صوفیه را که اکنون در مصر است را رهبری میکند.
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۲:۵۵، ۲۴ آوریل ۲۰۲۲؛
نام | جمالالدین سنهوری |
---|---|
زاده | 1956 م / سودان |
دین و مذهب | اسلام، تسنن |
فعالیتها | یکی از بنیانگذاران اخوانالمسلمین در سودان |
زندگینامه
اصل و نسب ایشان به خانواده السنهوری میرسد که اهل مصر علیا هستند. ایشان از اهل سنهوری که به سناهیر معروف بود.
حلمی عبدالمجید میگوید: استاد عبدالحکیم عبدین به او گفت که برادر جمالالدین سنهوری، تبعه سودانی - که دانشجوی دانشکده حقوق دانشگاه قاهره بود - و در سفری که به سودان داشت به نماز جمعه رفت و در مسجد امام مهدی(عج) حضور یافت، و برای ایراد خطبه نماز جمعه از سعید رمضان اذن خواست، او خطبه ایراد کرد و احساسات مردم را متزلزل کرد. پس از نماز یکی از نمازگزاران، ایشان را صدا زد و از كارش پرسيد، پس فرمود: من دانشجوى دانشكده حقوق در قاهره هستم، به او گفت: بعد از فارغ التحصیلی چقدر به تو حقوق میدهند.؟ گفت: دوازده لیره مصر. به او گفت: پنج تا دیگر به تو میدهم و تا تو پیش ما بیمانی و هر هفته خطبههای نماز جمعه را برای ما بخوانی، ایشان با تأکید بر لزوم تکمیل تحصیلات دانشگاهی، از نمازگزار تشکر کرد و نپذیرفت.
نقش او در ایجاد دعوت اخوان
در اواسط دهه 1940 میلادی اخوانالمسلمین در مصر تصمیم گرفت در فضای باز سیاسی در سودان فعالیت داشته باشد؛ بنابراین هیئتی را به رهبری صلاح عبدالحافظ وکیل مصری و همراه وی یک شهروند سودانی به نام جمالالدین سنهوری فرستاد. سنهوری که برای تحصیل علم به آنجا رفت و در آنجا به اخوانالمسلمین پیوست و اولین سازمان اخوانالمسلمین را تشکیل داد.
حسن مکی محمد احمد میگوید: از نظر تاریخی ثابت شده است که سه جریان اصلی وجود دارد که در شکل گیری نهضت اسلامی و ظهور آن در واقعیت سیاسی و اجتماعی سودان سهیم بوده است که همان جنبش مردمی مصر است که برخی از اخوانالمسلمین مصر در آن حضور دارند.
جریان اول شروع به تبلیغ رهبران در سودان کردند و ایدههای جنبش اخوانالمسلمین را بیان کردند تا بتوانند شعبههایی را در خارطوم و بقیه روستاهای سودان تأسیس کنند. از جمله کسانی که تحت تأثیر این جریان قرار گرفتند، علی طالب الله است او اولین کسی بود که متعهد شد و با رهبر این گروه در سودان بر اساس بیعتی که با امام حسن البناء مطرح بود بیعت کرد.
جریان دوم جنبش دانشجویی است که نقش مستقیمی در تأسیس اولین هسته جنبش اخوانالمسلمین در سودان داشت و در ایام تعطیلات، ندای اخوانالمسلمین را در میان مردم پخش میکردند. سودانیها، بهویژه جوانان، و در رأس آنها صادق عبدالله عبدالمجید، جمالالدین السنهوری، کمال مدنی و محمد خیر عبدالقادر بودند.
جریان سوم جنبش استقلال طلبان یا نهضت آزادی اسلامی است که ایده این جنبش برای دفع جنبش کمونیستی و کنار گذاشتن آن از زندگی دانشجویان و جلوگیری از گسترش افکار آن ایجاد شد. انجمن دانشجویان سودانی در مدرسه برای مقابله با فعالیتهای کمونیستی حضور داشتند، اما این ایده در ابتدای راه از بین رفت، اما بابکر کرار برای احیای آن در کالج دانشگاه در سال 1949، به ویژه در ماه مارس، زمانی که از محمد یوسف محمد خواست تا یادداشتی مقدماتی بنویسد.
شیخ عیسی مکی عثمان ازرق یکی از نمادهای نهضت اسلامی سودان در مصاحبه ای به تفصیل آغاز تشکیل اخوان در سودان می گوید: - اولین کسی که از مصر برای تبلیغ دعوت اخوان المسلمین در سودان آمد، پروفسور جمال السنهوری بود. او در سال 1944 میلادی به سودان آمد و همراهان او از اندیشه اخوان المسلمین دفاع کردند و سخنوری فصیح بود و این در دل شنوندگان تأثیر داشت. این دیدار تأثیر خوبی داشت، زیرا خانوادههای اخوان در اومدورمان، خارطوم، الفاشر و سایر شهرهای سودان تشکیل شدند. برجسته ترین واعظ در سودان پروفسور علی طالب الله بود که از سوی مرکز عمومی این گروه در مصر به عنوان ناظر عمومی اخوان المسلمین در سودان منصوب شد. سپس دیدار استاد عبدالحکیم عبدین نماینده گروه در مصر با استاد السنهوری در سال 1948 . شیخ صدیق عبدالله عبدالمجید، یکی از برجسته ترین رهبران جنبش اسلامی به طور کلی و یکی از بنیانگذاران اخوان المسلمین در سودان، می گوید، و به یاد دارم که فهمیدم شیخ البنا یک سخنرانی دیگر در شام داشت. سخنرانی ای که ذکر کردم، در منطقه عزبت در حلوان، و منبع آگاهی من از این سخنرانی برادر محمود الشربینی بود که تمام روز مرا ترک نکرد و به یاد دارم که از من پرسید - و من در وقت شعر - تنظیم شعری برای خواندن در مقابل شیخ در سخنرانی عصر با گفتن این که او مرا از رفتن به داخل کشور باز می دارد و در طول روز مراقب غذا و مخارج من است، بنابراین من موافقت کردم و او کارگردانی کرد.
بنابراین برادر الشربینی گروهی از جوانان را بسیج کرد و از شنیدن این شعر به آنها گفت و به عنوان نوعی حمایت اخلاقی از آنها خواست که با تشویق و تشویق مرا تحریم کنند و این شعر مورد تحسین حاضران قرار گرفت. شیخ بعد از اینکه ما رفتیم و به نظر میرسید که برادر الشربینی به اطرافیانش از دانشجویان توصیه کرده بود که مراقب من باشند و از من مراقبت کنند، یک برادر سودانی از دانشجویان نزد من آمد و او متعلق به سازمان بود. دستهای او باعث میشود که مطمئن نباشید او تند و تیز است یا جدی. همانطور که گفتم، السنهوری علیرغم حرکاتش، سخنوری فصیح و تأثیرگذار بود و شروع به صحبت در مورد ستایش هایی کرد که در سخنرانی یافتم و اینکه شیخ البنا چگونه من را تحت تأثیر قرار داده بود، از جمله مشارکت من در جنبش اخوان المسلمین و شروع به جذب.
منبع
- ر.ک: مدخل جمال الدین السنهوری در ویکیاخوان؛ikhwanwiki.com..