اسلام در مالزی (مقاله)
فصلنامه | اندیشه تقریب |
---|---|
اطلاعات نشر | سال اول/ شماره سوم/تابستان 1384 |
عنوان مقاله | اسلام در مالزی |
تعداد صفحات | 14 |
بخش | سرزمینهای جهان اسلام |
نویسنده | عبدالمجید ناصرى داوودى |
زبان | فارسی |
چکیده
مالزى یکى از کشورهاى مهم و پیشرفته اسلامى در حوزه جنوب شرق آسیاست. اسلام همزمان با ورود در این سرزمین به جزایر اطراف آن چون اندونزى، فلیپین و تایلند نیز وارد شد و به سرعت در میان اقوام ساکن آن مجموعه جزایر به ویژه ساکنان بومى نفوذ کرد و به تدریج جزء هویت و بخش اساسى شاکله فرهنگى و بنمایه ارزشى شان گردید.
اسلام در این سرزمین به صورت مسالمت آمیز و از راههاى مهاجرت، تجارت و دعوت راه یافت و مهم ترین و اصلىترین قوم آن یعنى مالایو را به خود جذب کرد و کم کم جزء جدایى ناپذیر از اندیشه، فرهنگ و حیات اجتماعى آنان گردید.
مقاومت در برابر استعمار نیز توسط مسلمانان و با پشتوانه فرهنگ و ارزشهاى اسلامى آغاز شد و امروزه نیز اسلام نه تنها در زوایاى زندگى و در درون خانهها و انواع آداب و رسوم و فرهنگ مردم مسلمان آن مناطق جلوه گر است، در مسائل اجتماعى و سیاسى نیز رو به پیشرفت است. این در حالى است که باورمندى بدان حتى نزد اقلیتهاى دینى بودایى، مسیحى، هندویى و مذاهب محلى دیگر نیز به عنوان یک ارزش و برترى روانى، طبقاتى و قومى تلقى میگردد و پیشرفتهاى مالزى به ویژه از لحاظ ریشه کن نمودن بى سوادى، رفاه اجتماعى و درآمد بالاى سرانه و توسعه نسبتاً متوازن را هم رهبران سیاسى و هم رهبران مذهبى در اثر حاکمیت اسلام بر فرهنگ و اندیشه و رفتار مردم مالزى میدانند نه عامل دیگر.
مقدمه
مالزى یکى از کشورهاى معروف و پیشرفته اسلامى است که در دهههاى اخیر شهرت یافته و به عنوان پیشرفتهترین و مرفهترین کشور اسلامى اى شناخته شده است که توسعه نسبتاً متوازن و پایدار را تجربه میکند.
به دلیل همین پیشرفت روز افزون و امنیت پایدار، آن کشور در سالهاى اخیر نخست ریاست سازمان کنفرانس اسلامى سپس ریاست کشورهاى عدم تعهد را به عهده داشته است. در منطقه و مسائل بینالمللى نیز نقش این کشور افزایش یافته و در دهههاى اخیر از دو خطر بزرگ بحران اقتصادى جنوب شرق آسیا و زلزله ویران گر سونامى در سال گذشته نیز کمترین آسیب را دیده است. از این رو بر خلاف بسیارى از همسایگان خویش، روند رو به رشد اقتصادى و سیاسى خود را همچنان ادامه میدهد. [۲]
موقعیت جغرافیایى
این کشور در جنوب شرق آسیا واقع شده است. کشور تایلند در شمال و اندونزى در جنوب شرق آن قرار گرفته اند. دریاى چین در شرق و اقیانوس هاى هند و آرام در جنوب و شرق آن موقعیت دارد.
مساحت کشور 330434 کیلومتر میباشد و مرکب از سه جزیره مهم ساراواک، مالایا و صباح است. سواحل شرقى آن که به دریاى چین جنوبى مشرف است به تعدادى جزایر و تخته سنگ هاى مرجانى ختم میشود. مهم ترین راه ارتباطى اقیانوس هند و اقیانوس آرام، تنگه مالاکا، در سواحل غربى آن واقع شده است این سواحل بدون بریدگى و بعضاً داراى باتلاق میباشند که براى تأسیسات بندرى مساعد نیست.
رودهاى معروف آن «پاهانگ» و «کلانتان» نام دارند که به دریاى چین جنوبى میریزند. این کشور داراى آب و هواى استوایى بوده 75% خاک آن را جنگل هاى استوایى پوشش میدهد. آب و هواى آن در کل گرم و مرطوب است و در معرض وزش بادهاى «موسون» قرار دارد. با این همه، پوشش گیاهى شبه جزیره، جنگل هاى انبوه و همیشه سبز استوایى است. در واقع متراکم ترین پوشش گیاهى آب و هواى مناطق گرم و مرطوب را میتوان در مالزى مشاهده کرد. ترکیب گیاهى مالزى در شمار غنى ترین نوع در جهان است و حدود 8000 گونه گیاهى که 2500 نوع آن درخت است در مالزى میروید. میزان تراکم پوشش جنگلى و گیاهى به گونه اى است که غالباً مانع از تابش نور خورشید به زمین میشود، هر چند در دهههاى اخیر وزش بادهاى شدید و طوفان هاى استوایى به قسمت هایى از آن آسیب جدى وارد کرده است.[۳]
اقوام و نژادها
مالزى گذرگاه اصلى و مهم در آبهاى جنوب شرقى آسیا است و این موقعیت باعث شده اقوام و نژادهاى مختلف از نقاط دیگر آسیا به سوى این سرزمین هجوم آورده و در کل چهار گروه عمده نژادى و قومى را به وجود آورند و ارانگ اصلى، مالایو، چینى و شبه قارهاى «هند» در آن سکنا گزینند.
گروه ارانگ اصلى از لحاظ کمیت کوچک ترین گروه قومى بوده و به سه گروه عمده کوچک تر تقسیم میشوند: جاکیون، سمانگ و سنویى. این گروهها از لحاظ دینى و فرهنگى نیز همگونى ندارند. شمارى از آنان اسلام آورده اند و بقیه که بیشترشان را شامل میشود پیرو مذاهب سنتى هستند.
قوم مالایو که بیش از نیمى از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و به لحاظ سیاسى مهم ترین قوم کشور شمرده میشوند، قویاً به اسلام معتقد و داراى فرهنگ و زبان و دین مشترک میباشند. دین اسلام مهمترین مؤلفه فرهنگى و ویژگى این قوم است.
قوم دیگر در مالزى یعنى چینى ها خود به هفت گروه کوچک تر تقسیم شده و در برخى استان ها تا یک سوم جمعیت را به خود اختصاص میدهند. قوم چهارم از مردمان شبه قاره «هند» هستند که هندى، پاکستانى و سریلانکایى میباشند و حدود ده درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
در مورد اقوام کشور این نکته قابل یادآورى است که جزایر مختلف از لحاظ تنوع قومى شرایط یکسان نداشته و جزایر شرقى یا مالزى شرقى از حیث تنوع بیشتر دارند و در حقیقت دو جزیره ساراواک و صباح، حدود 25 گروه قومى را در خود جاى دادهاند.
نگاهى به گذشته
مجموعه جزایرى که امروزه به عنوان مالزى خوانده میشود، سرنوشت جدایى از مجموعههاى اطراف آن که کشورهاى اندونزى، فلیپین و سنگاپور، تایلند و غیره را تشکیل میدهند، ندارد و پیشینه سکونت در آنها به هزاران سال قبل بر میگردد.
پژوهشهاى باستان شناسى نشان میدهد که از حدود شش هزار سال پیش، مردم بومى مالزى در آن منطقه ساکن بوده اند و تمدن هاى کهن عصر برنز و فرهنگ هاى کهن در آن نقطه ردپایى از خود بر جاى گذاشتهاند. با آن که سابقه حضور چینى ها در حوزه جنوب شرق آسیا بیشتر است اما تأثیر تمدن و فرهنگ هند که به قرن دوم قبل از میلاد بر میگردد، فراگیرتر و ماناتر به چشم میخورد و هندىها با ورود خویش منطقه را به قول معروف (هندونیزه) نموده و مالزى نیز همان تجربه اندونزى را در این رهگذر از سرگذرانده است.[۴]
در طول هزار سال اول بعد از میلاد، ساحل شرقى مالزى با مهاجرتهاى مردم هند و سایر مناطق آسیا دچار تحول شده و دولتهاى کوچک زمام امور مردم را به نحوى در دست گرفتهاند. برخى منابع شمار این دولتها را تا سى دولت دانسته اند. نژادها و اقوام مختلف با مردم بومى که عمدتاً مالایو خوانده میشد، اختلاط نژادى و فرهنگى یافته و تحت تأثیر و تأثر ناشى از آن، گذشته تاریخى مردم ساکن در این جزایر با اندیشه، فرهنگ و بن مایه فکرى و فرهنگى شبه قاره اى چهره بسته است.
ورود اسلام
همانگونه که اشاره شد، قبل از اسلام وحدت نژادى و فرهنگى و سیاسى در مالزى شکل نگرفته بود و مردم جزایر مختلف و چه بسا جزیره واحد داراى ناهمگونى فراوان بوده و نقاط اشتراک چندانى نداشتند. دولت بزرگ و امپراتورى واحد نیز در آن سرزمین شکل نگرفت تا از لحاظ سیاسى تعامل اقوام گوناگون را هر چند به گونه ظاهرى تسهیل نموده، زمینه هماهنگى و روابط اهالى را فراهم نماید. حکومتهاى کوچک نیز بسا منافع خود را در تضاد بیشتر و فاصله عمیق تر مردم منطقه میدیدند و در صدد رفع شکاف ها و فاصله بر نمى آمدند.
شرایط تجارى جزایر مالزى و سودآورى محصولات کشاورزى و حاصل خیزى آن باعث شد تا تاجران مسلمان از جنوب و غرب آسیا وارد آن سرزمین شده، روابط نزدیک و پایدارى را با مردم محلى برقرار نمایند. برخى از آنان به تدریج سکونت دائمى را در آنجا اختیار کرده و شمارى پس از خود جذب آن دیار کردند.
با افزایش این مهاجران، مردم مالزى به اسلام آشنا شدند و با توجه به جهاندیدگى، خردورزى و تفوق فرهنگى مسلمانان، روند جذب قوم عمده و نسبتاً برتر مالزى (مالایو) به اسلام به روش مسالمت آمیز و فرهنگى آغاز شد و پس از ورود تعدادى از آنان، تبلیغ و ترویج این آیین در میان اهالى آن شکل گرفت و روز به روز افزایش یافت.
با توجه به حکومتهاى محلى کوچک، به زودى اسلام خود را در رأس حاکمیت یافت و به عنوان دین رسمى برخى حکومتها جلوهگر گردید. هند که با وجود ورود زود هنگام اسلام به آن هم چنان به عنوان دین اقلیت و مهاجمان تلقى میگردید، در مالزى سرنوشت دیگرى پیدا کرد.(همان)
تفاوتهاى اثرگذار
ورود فرهنگى اسلام در مالزى که در قالب مهاجرت مسلمانان بازرگان، تعامل مالایوها با مسلمانان و پذیرش اسلام و تبلیغ و دعوت مردم به اسلام چهره بست، نخستین تفاوت بین ورود اسلام در جنوب شرق آسیا و لشکرکشى مسلمانان به جنوب آسیا یعنى هند بود. لشکرکشى به شبه قاره هند این مزیت را داشت که ورود اسلام و تلاشهاى مسلمانان را در آن ناحیه مورد ثبت و ضبط مورخان و تمجید شاعران و اهتمام فقها و مباهات خلفا و سلاطین قرار داد و به این منطقه هویت تاریخى بخشید، اما در مجموع پى آمدهاى فراوان در پى داشت و گاه همزمان با پیشروى ظاهرى مسلمانان، حضور اسلام به چالش کشیده میشد.[۵]
ورود فرهنگى و مسالمت آمیز اسلام در جنوب شرق بدان جهت از پیشینه روشن و مستند تا حدودى محروم است که چنین ورودى معمولا با آهستگى همراه است و به دلیل نامحسوس بودن آن تا سال ها بعد مورد اهتمام اهل قلم قرار نمى گیرد، چنان که اهل سیاست نیز یا از آن بى خبرند و یا بدان رغبت نشان نمىدهند.
رویکرد مردم مالزى به اسلام نیز با مردم هند متفاوت بود. در هند اسلام از سوى مردم مستضعف و عمدتاً فقیر پذیرفته شد و اهل دانش، سیاست، فرهنگ و صنعت و هنر یا جزیه پذیرفته بر آیین خود ماندند و یا به سوى مناطق جنوبى هند کوچ نموده و تمدن و فرهنگ هندى را بدان حوزه انتقال دادند. در عمل تا سالیان طولانى، اسلام آیین وارداتى و از خارج شناخته میشد که افراد بى بضاعت بدان روى میآوردند یا ترسوها زیرضربت شمشیر بدان اقبال نشان میدادند. اما در مالزى این طبقه فرهنگى، اشراف، بازرگانان و پیشقراولان اجتماعى بودند که اسلام را پذیرفته و به عنوان یک فرهنگ متعالى و رویکرد فرهنگى تکاملى و شایسته حیات انسانى و مترقى بدان اقبال نشان داده و به تدریج آن را باور نمودند. [۶]
در حوزه جنوب شرقى آسیا، ورود اسلام مساوى پیشرفت روزافزون مردم، رهیدن از دام انواع باورهاى خرافى و تفرقهانگیز، کسب هویت ملى و همبستگى عمیق و فرهنگى ـ عاطفى مردم و پیوستن آن ملت به اقیانوس جهان اسلام تلقى گردید و کمترین تخریب، ویرانى، کشتار و غارتگرى حتى توسط فرماندهان بریده از مرکز و یا حاکمان خودسر با سپر قرار دادن این آیین آسمانى و معجزه جاویدان الهى به وقوع نپیوست. اسلام نه تنها مردم یک جزیره را به هم پیوند زد بلکه جزایر از هم جدا و گاهى در مقابل هم را شیرازه بند گردید و در هماهنگى و یکدستگى و هویت واحد دینى و اسلامى آنها اثر ژرف گذاشت.
اسلام هر چند در قرنهاى دوم و سوم هجرى وارد این خطه گردید، حضور گسترده و پیشرفت اصلى آن را از قرن پانزدهم میلادى یا نهم هجرى به بعد دانسته اند و به نظر میرسد در این فرایند مهم، حکومت قدرتمند مغولان کبیر در هند و سلسله مهم صفویه و عثمانى در غرب، بر جهان اسلام بى تأثیر نبودهاند.
اسلام به تدریج تقریباً همه مردم مالزى را به خود جذب نموده ولى از آن جا که این ناحیه همواره در معرض هجوم مهاجران و ورود اقوام چینى، هندى و دیگران بود، اقلیتهاى جدید بودایى، هندویى و در سالهاى استعمار مسیحى در آن پدید آمد و به تدریج بخشى از ساکنان آن سرزمین را به خود اختصاص داد. با وجود این، اسلام همچنان غلبه دارد و مسلمانان عظمت و اکثریت خود را تثبیت نموده اند.
مالزى و معضل استعمار
قواى استعمار در قرن شانزدهم با پیشاهنگى پرتقال وارد جزایر مالزى شد و پس از مدتى در قرن هفدهم هلند و در قرن نوزدهم انگلیس جاى آنها را گرفت و در آن سرزمین اسلامى لانه کرد. [۷] این در حالى بود که اسلام هم چنان در میان مردم بومى در حال پیشروى بود و لشکر استعمار نه تنها از سرعت گسترش آن نکاست بلکه در اثر غارتگرى، زورگویى و سرکوبى که از خود نشان داد بر سرعت آن افزود و مردم را به جنبههاى گوناگون اسلام و مزایاى آن بیشتر آشنا کرد.
در زمان حاکمیت انگلیس در قرن نوزدهم در مالزى، فعالیت عقبه دیگر استعمار یعنى مسیونرها در ترویج مسیحیت تشدید گردید. آنان با پشتیبانى حکومت استعمارگر انگلیس و جهان غرب مسیحى از راههاى مختلف، ترویج مسیحیت را دنبال نمودند و با تأسیس مراکز پزشکى، مدارس مذهبى و غیرمذهبى و تبلیغ مستقیم، در صدد تضعیف اسلام و مسیحى نمودن مردم مالزى برآمدند، اما به گواهى تاریخ با همه هزینه فراوان که در این راه نمودند، توفیق چندانى به دست نیاوردند و با همه مهاجرت مسیحیان و جذب مهاجران چینى و غیره بیش از 7% جمعیت کشور را نتوانستند با خود همراه سازند.
به هر حال حضور استعمار و ستم هاى چند لایه آن، همبستگى بیشتر اسلامى و ملى مجموعه جزایر مالزى را به بار آورد و مردم با تکیه به آموزش هاى اسلامى و فرهنگ پویا و قوى دینى در مقابل استعمار به مقاومت پرداختند و طبیعى است که نخستین فریادهاى مقاومت و اولین پرچم پایدارى از میان مسلمانان سر برآورد. اسلام توانست براى استقلال مالزى نقش مؤثر و قاطع ایفا کند، چنان که به گواهى همگان از تفرق و از هم پاشیدن کشور جلوگیرى کرد و با برترى اى که در میان سایر ادیان و در دل مردم داشت، توانست مالزى را یکپارچه و متحد نگهدارد و به عنوان یک نیروى محکم هویت بخش و وحدت آفرین ایفاى نقش نماید.
با این همه، دست اندازىهاى استعمار جهت عدم تحقق استقلال واقعى مالزى و حفظ اقتدار آن به عنوان قدرت اسلامى پایان نیافت و پس از استقلال آن در سال 1957، نیز ادامه پیدا کرد. سرانجام در سال 1963 سنگاپور از آن جدا شد و بدین ترتیب بر توان آن ضربه زد.
شاخص هاى حضور اسلام در مالزى
پس از شکست استعمار و استقلال این کشور، دین اسلام به عنوان مؤثرترین مؤلفه فرهنگ ساز و تأثیرگذار در این کشور به راه خود ادامه داد و تلاشهاى ملى گرایى که از سوى روشنفکران غربگرا هدایت میگردید و عمدتاً جهت ضددینى داشت، به جایى نرسید. ترویج تفکر چپ و مارکسیستى توسط چین و در میان چینى هاى ساکن مالزى که به بودیسم تعلق داشتند نیز نتوانست غلبه تفکر دینى و رویکرد کلى اسلامى مردم را تحت تأثیر قرار دهد و اسلام را از صحنه سیاست و اجتماع دور سازد.
نشانهها و شاخصهایى حیات دینى و معنوى مردم مالزى را در دوران استعمار (قرون نوزدهم و بیستم میلادى) و شرایط کنونى نشان میدهد و میتواند در مجموع اعتقاد ژرف مردم آن دیار را به اسلام و مساعدت جامعه مالزى را جهت ترویج دین و پاسدارى از ارزشهاى دینى و معنوى، آفتابى کند.
بیش از 60% جمعیت بالاى بیست میلیونى مالزى به اسلام معتقدند و چنانکه اشاره شد این آیین، مؤلّفه اصلى هویت قوم عمده این کشور یعنى مالایو را به خود اختصاص میدهد. اگر بپذیریم که اکثریت داشتن مالایو از سویى و اصالت آنان در مالزى و مهاجر دانستن بقیه اقوام و نژادها را از سوى دیگر، مفهوم غلبه فرهنگى آنان را به دیگران میرساند و این امر دست کم در مورد مالزى مورد تشکیک نیست، اسلام به عنوان دین مورد اعتقاد مالایوها و بخشى دیگر از اقوام کشور، وجهه غالب فرهنگى و جلوه اجتماعى آن کشور را فرا گرفته است و در مظاهر گوناگون حیات اجتماعى و ظواهر فرهنگى اهالى آن خودنمایى دارد که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- 1ـ رعایت حجاب اسلامى توسط زنان مسلمان بسیار چشمگیر و برجسته است و این تنها حجاب نیست بلکه سایر شعایر اسلامى که در ارتباط زندگى خصوصى و خانوادگى افراد میباشد، نفوذ عمیق و فراگیر خود را در زندگى مالایو و به طور کلى مسلمانان مالزى تثبیت نموده است.
در این کشور، ضمن رعایت حجاب «لباسها بسیار ساده است، در مصرف زیور آلات و تزئینات بسیار قانع و کم خرجاند حتى افرادى که مشاغل سیاسى ـ علمى برجستهاى دارند به خصوص در ماه رمضان، ساده و بىآلایش غذاى خود را به همراه برده و با نداى ملکوتى اذان افطار میکنند.» [۸]
- 2ـ شعایر اسلامى مربوط به تولد فرزند، ازدواج، طلاق و مرگ کاملا در جامعه اسلامى مالزى حاکم است و خارج از آموزههاى اسلامى و صبغه دینى مفهوم و آدابى براى آنها متصور نیست.
- 3ـ مکانت برجسته علماى دینى، سادات، معلمان مذهبى و حجاج در میان اقشار مختلف جلوه دیگر از دین مدارى مردم این سرزمین میباشد. در یکى از منابع که مسلمانان مالزى را در دوران استعمار مورد مطالعه قرار داده آمده است:
«علماى روستایى نمایندگان اصلى اسلام بودند. آنها مراقب طاعت بودند؛ علوم اسلامى را تدریس میکردند؛ بر مراسم ازدواج و مرگ نظارت داشتند؛ در منازعات داورى میکردند؛ بیماران را شفا میدادند و از بیت المال حفاظت و مالیات اسلامى را جمع آورى میکردند. نفوذ آنان با ازدواج با سایر علما و خانوادههاى مالکان ثروتمند بیشتر میشد. بهرغم آن که گهگاه یکى قاضى در تشکیلات مرکزى منصوب میشد علما اساساً کارگزاران فردى بودند و نه تابع نظارت دولت و گرچه به مکتب فقهى شافعى و اغلب به یکى از سلسلههاى صوفیه وابسته بودند». [۹]
- 4ـ حساسیت نسبت به سرنوشت سایر مسلمانان جلوه دیگر از فرهنگ اسلامى و نفوذ اسلام در میان مردم این کشور است. افزون بر آن که این کشور عضو فعال سازمان کنفرانس کشورهاى اسلامى است، ریاست کنونى این کنفرانس را به عهده دارد و همواره درباره سرنوشت جهان اسلام و مسلمانان، برخورد مثبت و موضعگیرى اسلامى داشته است و همواره تأکید میکند: «کشورهاى اسلامى باید اختلافات خود را کنار بگذارند و با اتحاد و یگانگى براى مشکلات جهان اسلام تصمیمى اتخاذ کنند». [۱۰]
کشور مالزى در فاجعههاى مختلف که براى مسلمانان در دهههاى اخیر رخ داد از جمله کشتار مسلمانان بالکان (بوسنى و هرزگوین و اطراف آن) و مشکلات روز افزون ملت فلسطین، بسیار فعال و دلسوزانه موضع گرفت و تا آن پیمانه پیشرفت که واکنش برخى سران غرب را برانگیخت. [۱۱] میتوان گفت «مسلمانان مالزى همواره در مسائل بین المللى مربوط به جهان اسلام مانند قضیه فلسطین و افغانستان مواضع مثبتى اتخاذ نمودهاند.» [۱۲]
تفوق شخصیتى و روحى مسلمانان و مباهات به مسلمان بودن، نکته اى است که در میان مسلمانان مالزى بیش از نقاط دیگر جهان اسلام، مشاهده میشود.
مسلمانان این کشور «درست کردار و نیکو رفتارند و نسبت به دیگر گروههاى مسلمان با عزّت و احساس برجسته اى زندگى میکنند. گروههاى مذهبى در نهایت صلح و صفا در کنار هم و با هم زندگى مینمایند. مسلمان بودن در مالزى با نوعى افتخار و عزّت نفس توأم است».[۱۳]
تعامل سیاست و دیانت
مذهب و دیانت در مالزى نقشى عمده و جایگاهى فراتر از مراسم فردى و آیینى دارد. بنیادگرایى اسلامى مالزى در جنبش دعوت خلاصه میشود. هدف جنبش دعوت تنها تبلیغ اسلام براى غیر مسلمانان و ترویج آن در راستاى خط افقى نیست، بلکه میکوشد تا از طریق وحدت در میان مسلمانان و حذف موضوعاتى که باعث اختلاف میشود، همبستگى و پیوستگى آنها را استحکام بخشد. گروههاى کوچک تر افراطى نیز وجود دارند که گاهى به غیر مسلمانان به ویژه معبد هندوها یا ایستگاههاى پلیس حمله میکنند، اما چندان قابل توجه نمى باشند و در میان توده مردم جایگاهى ندارند.
طبق قانون اساسى مالزى، اسلام دین رسمى کشور است ولى افراد در انتخاب دین و انجام مراسم دینى آزاد میباشند و حتى پیروان سایر ادیان اجازه تبلیغ اعتقادات دینى خود را در میان هم دینان خود دارند.
پادشاه، نخست وزیر و حاکمان ایالات مالزى باید مسلمان باشند ولى اعضاى کابینه لزوماً پیروان اسلام نبوده و میتوانند از میان اقلیت هاى غیرمسلمان میباشند. حاکمان ایالات در مناطق خود حکم رهبر مذهبى را دارند و پادشاه، پیشواى دیانت اسلامى در ایالت خود و نیز ایالات مالاکا، پنانگ، صباح و منطقه فدرال است و به طور متناوب از حاکمان ایالات انتخاب میشود.
حکومت مالزى جهت حفظ یکپارچکى و جلوگیرى از گسست مذهبى و دینى، سازمانها و نهادهاى مختلف را جهت نظارت بر فعالیتهاى مسلمانان و سامان دادن امور آنان ایجاد کرده است؛ نظیر «شوراى ملى امور اسلامى » و «کمیته فتوا» که فعالیتهاى اسلامى را کنترل میکنند و در واقع امور دینى را با حکومت هماهنگ نموده و کتابهاى دینى، فتاواى دینى و فعالیتهاى مساجد، مدارس دینى و به طور کلى غیردولتى را زیر نظر دارند.
سیاست کلى دولت مالزى در زمینه مسائل فرهنگى مبتنى بر این پیش فرض است که اسلام دین مصلحت گرا و همساز با روح دموکراسى است. هم چنین برخى از ارزش هاى اسلامى مثل اخوت اسلامى و مدارا کردن با غیر مسلمانان، صداقت، درستکارى، نظم، هماهنگى، پاکیزگى و احترام به سالمندان را از ارزش هاى جهانى تلقى کرده و اشاعه آن را در جامعه به نفع همه مردم حتى غیرمسلمانان میداند. از این رو دولت مالزى با برداشت هاى افراطى از اسلام مخالف است و تندروى برخى از جریان هاى اسلامى را ناهمساز با اصول دموکراتیک حاکم بر اسلام میداند.[۱۴]
زبان و خط
زبان رسمى مالزى مالایویا یا هاسامالیزیا است که در سیستم آموزشى و کلیه مکاتبات کشور از آن استفاده میشود. قبل از سلطه استعمار انگلیس، این زبان با خط و الفباى عربى تحریر میشد، اما پس از آن، در اثر سیاستهاى استعمارى و ضد اسلامى، رسم الخط این کشور به الفباى لاتین تغییر یافت؛ هر چند هنوز تعداد فراوانى از لغات عربى را در آن میتوان یافت.
زبان انگلیسى زبان دوم کشور است و زبان هاى محلى که بدان اقوام مختلف کشور تکلم میکنند، متعدد و متنوع میباشند. از جمله آن میتوان به زبانهاى چینى، هندى، تامیلى، مون ضرى، پنجابى، بنگالى، پشتو و سینهالى اشاره کرد.[۱۵]
اسلام، عامل پیشرفت همه جانبه
مردم مالزى مسلمانان آرام، صلح دوست، خویشتندار و متدیناند و با خشونت، قانون شکنى و اغتشاش میانهاى ندارند. بزرگترین مسجد جهان با منارههاى بىمانند در اطراف کوالالامپور پایتخت کشور ساخته شده است.
مالزى در اختلافات مرزى بر سر بعضى جزایر که با اندونزى داشت و در دهه شصت میلادى باعث تشنج روابط آن دو گردید، با کمک داورى دادگاه لاهه برنده شد و با تصاحب جزایر مزبور اکنون اختلاف مرزى با همسایگانش ندارد.
نخست وزیر سابق مالزى با بیش از بیست سال حاکمیت، به طور مسالمت آمیز و داوطلبانه از قدرت کنار رفت و این امر به صورت رضایتمندانه و در اوج محبوبیت توسط ماهاتیر محمد صورت گرفت. او به عنوان پدر مالزى نوین و معمار مالزى پیشرفته شناخته میشود و مردم پیشرفتهاى اقتصادى و وحدت ملى کشور را بیشتر مدیون وى میدانند.[۱۶]
وى در مورد تبیین پیشرفت مالزى تأکید میکند: تمام برنامهها و ساز و کارهایى که در مالزى به کار بسته شد و به پیشرفت مالزى و نام و آوازه آن منجر گردید، ملهم از اسلام بود. هیچ برنامه و الهامى از غرب و فرهنگ غیراسلامى جهت علاج مشکلات مالزى که از استعمار و غرب ناشى میشد، وام گرفته نشد و اسلام بیش از این براى پیشرفت مسلمانان توانایى و قدرت دارد، مشروط به آن که ما آن را خوب شناخته به کار بندیم (به نقل از: پگاه، 27/11/1383).
در مورد وضعیت اقتصادى و رفاهى مالزى بنابر منابع موجود، این کشور، بى سوادى را ریشه کن کرده است و از لحاظ اقتصادى و منابع طبیعى و رونق اقتصادى، مقام بلندى در میان کشورهاى در حال توسعه دارد. این کشور اولین تولیدکننده کائوچو در جهان است و 40% کائوچوى جهان را تولید میکند. هم چنین 60% صادرات جهانى روغن نخل را به عهده دارد و از لحاظ تولید فلفل رتبه اول را به خود اختصاص داده است. تولید برنج آن سه میلیون تن در سال است و علاوه بر شرایط جنگلى و گیاهان نادر دارویى، مالزى با داشتن صد معدن قلع، بزرگترین تولید کننده قلع در جهان است.
این کشور در اواخر دهه 1990 حدود سى میلیارد دلار صادرات داشت که 50% آن کالاهاى ساخته شده داخل بود. در آمد سرانه این کشور بیش از 2500 دلار بوده و بیش از ده میلیارد دلار ذخیره ارزى دارد. صادرات در مالزى بر واردات پیشى گرفته و سالانه هفت میلیون نفر توریست از آن سرزمین بازدید میکند.[۱۷]
طبیعى است پیشرفت هر کشورى از جمله مالزى تنها به منابع طبیعى وابسته نیست. فاکتورهاى مختلف باید دست به دست هم دهد تا رونق اقتصادى به بار آورد و چنان که ماهاتیر محمد، نخستوزیر پیشین بر آن تأکید ورزید، عامل مهم توسعه کشور مالزى تدین به اسلام و فرهنگ آن سرزمین بوده است و مسائل مهم مانند امنیت، صلح، صداقت، مدیریت صحیح و استفاده بهینه از شرایط، امکانات و فرصتها و نیروى انسانى سالم، توسط اسلام و فرهنگ آن ارزانى مالزى شده است.
برگزارى همه ساله مسابقات قرآنى
یکى از برنامههاى ثابت دولت مالزى که سال هاست مرتب و با شکوه خاص برگزار میگردد، برگزارى مسابقات بینالمللى حفظ، قرائت و تفسیر قرآن کریم میباشد که معمولا در ماه نزول وحى و ماه دعا و قرآن کریم یعنى ماه مبارک رمضان هر سال منعقد میگردد. این امر توجه دولت این کشور و مهمتر از آن اقبال مردم آن را به قرآن مجید و انواع آثار مثبت معنوى و روحانى و اجتماعى آن، نشان میدهد.
موضوع دیگر، برگزارى انواع همایشهاى سیاسى چون اجلاس سران و وزراى خارجه کشورهاى اسلامى ، تجارى و اقتصادى و صنفى در آن کشور است که همه ساله شاهد آن هستیم. جالب آن که نه تنها در همایشهاى قرآنى و سیاسى، حتى در همایش هاى تجارى نیز این کشور به جهان اسلام و تقویت امت اسلامى و مردم مسلمان از لحاظ تجارى و اقتصادى توجه ویژه دارد و براى تقویت روح همبستگى دینى و سیاسى مسلمانان از این رهگذر میکوشد. آخرین همایش تجارت که در تاریخ 20 تا 21 ژوئن در آن کشور برگزار شد با سخنرانى نخست وزیر جدید آن کشور عبدالله احمد بداوى، افتتاح گردید:
«گفته میشود که هدف از اجراى چنین همایشى، تقویت و استحکام روابط اقتصادى میان کشورهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى است و براى حمایت و تقویت مشارکت میان انجمن هاى تجارى کشورهاى اسلامى و تسهیلات و خدمات تجارى میان اعضا میباشد. در کنار این همایش، نمایشگاه تجارت بازرگانى برپا خواهد شد که محصولات کشاورزى و صنفى شامل وسایل نقلیه، قطعات یدکى، کالاهاى الکتریکى و الکترونیکى نمایش داده خواهد شد. همچنین فرآوردههایى در بخش خدماتى مانند بانکدارى، مالى، ایجاد بیمههاى اسلامى ، فناورى، ارتباطات و اطلاعات، جهان گردى و بهداشت به نمایش گذاشته میشود».[۱۸]
منابع و مآخذ
- آسیا؛ شناسایى کشورها، ترجمه فرامرز یاورى، تهران، گیتاشناسى، 1371.
- دایرة المعارف بزرگ اسلامى .
- روزنامه اطلاعات، ش 19692 و 19697.
- روزنامه کیهان، شماره 15038، سال 52، سه شنبه 20/1/1373.
- گلى زواره، غلام رضا، شناخت کشورهاى اسلامى ، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى ، 1378.
- لاپیدوس، ایرا.ام، تاریخ جوامع اسلامى قرن نوزدهم و بیستم، ترجمه دکتر محسن مدیرشانه چى، مشهد، بنیاد.
- ناصرى داوودى، عبدالمجید، وضعیت کنونى جهان اسلام، قم، مرکز جهانى علوم اسلامى .
- وزارت امور خارجه، مالزى، تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى، 1373.
- هفته نامه پگاه، شنبه 27/11/1383.
- ↑ دانشجوى دکترى تاریخ، محقق و نویسنده.
- ↑ یاورى، 1371: 247.
- ↑ مالزى، 1373: 4ـ8.
- ↑ گلى زواره، 1378: 257.
- ↑ داوودى: 185 و 221.
- ↑ گلى زواره، 1378: 259.
- ↑ دایرة المعارف بزرگ اسلامى : 10/359
- ↑ گلى زواره، 1378: 260
- ↑ لاپیدوس، 1376: 282.
- ↑ کیهان، 20/1/1373.
- ↑ گلى زواره، 1378: 262
- ↑ مالزى، 1373: 57
- ↑ گلى زواره، 1378: 260.
- ↑ همان: 45.
- ↑ همان: 33.
- ↑ همان: 261.
- ↑ اطلاعات، ش 19692 و 19697 و گلى زواره، 1378: 261.
- ↑ پگاه حوزه، 21/3/1384: 17.