جنبشهای اسلامی اندونزی و چالشهای پیش رو (مقاله)
پس از چند روز از انفجار سهمگین بالی که در یکی از نقاط سیاحتی این جزیره روی داد و صد و نود کشته و سیصد زخمی - که بیشتر آنان استرالیایی بودند - بر جای گذاشت، جریان اسلامگرا در اندونزی با مشکل سختی رویارو شد. دولت اندونزی دو بیانیه صادر کرد که در آنها برای خود حق بازداشت هر فردی را - به صرف سوءظن - برای مدت چند ماهی قائل شده بود. این دولت همچنین حق مجازات تروریستها را تا حد اعدام برای خود در نظر گرفت. در این اوضاع دو سازمان اسلامی بزرگ در معرض اتهام مقامات داخلی و بین المللی قرار گرفتند: جماعت اسلامی به رهبری شیخ ابوبکر باعشیر و لشگر جهاد به رهبری شیخ جعفرعمر. دولت آمریکا نیز تشکیلات جماعت اسلامی را در لیست «سازمانهای تروریستی بیگانه» قرار داد. مقامات امنیتی اندونزی شیخ باعشیر را به درمانگاهی تخصصی منتقل کرد تا درباره عملیات تروریستی ای که در شب سال نو مسیحی 2001 م در جاکارتا رخ داد، از او بازجویی کنند و شیخ جعفرعمر را در اقامتگاه اجباری اش تحت نظر گرفت.
به این ترتیب دولت اندونزی در برخورد با این دو سازمان و طبق توقعات آمریکا و استرالیا که احتمال وقوع عملیاتی تروریستی در جنوب شرق آسیا را میدادند، اعلام وضعیت فوق العاده کرد.
چرا دولت اندونزی دست به کودتایی علیه سازمانهای اسلامی رادیکال زد؟ آیا ماه عسل طولانی بین پلیس و جماعت اسلامی به پایان آمده است؟ برنامه سازمانهای رادیکال درباره حکومت و دولت جاکارتا چیست؟ آیا درست است که برنامه ای برای کودتا در جنوب شرق آسیا - که شامل اندونزی، سنگاپور، مالزی و فیلیپین میشود - در جریان بوده است؟ رابطه این برنامه با جدایی تیمور شرقی چیست؟ اینها پرسش هایی است که با مطالعه و بررسی اوضاع جاری اندونزی، به پاسخشان دست خواهیم یافت.
دو نوع از جنبش های اسلامی
اندونزی که با داشتن 220 میلیون جمعیت، بزرگترین دولت اسلامی جهان به شمار میآید، هم اکنون شاهد دو گونه از اسلام سیاسی است. یکی از این دو، گسترده و پردامنه است و در بیان و عمل از روش دموکراتیک پیروی میکند و جماعت هایی را زیر چتر خود دارد که برجستهترین آنها «جماعت محمدیه» است. این جماعت حدود 30 میلیون عضو دارد. دیگری «جماعت نهضه العلما» است که حدود 40 میلیون عضو دارد.
قطب برجسته جماعت محمدیه - که جماعتی میانه رو است - شیخ سیف المعارف و برجسته ترین شخصیت جماعت نهضه العلما، شیخ مصدوقی بیدلوی است. این دو جماعت بسیار شبیه طریقتهای صوفیه هستند. از این جهت که به طور مستقیم با سیاست سر و کار ندارند; هر چند برای اعضای خود حق فعالیت حزبی و مشارکت در فعالیتهای سیاسی و فرهنگی قائلند. این دو جماعت همراه چند جماعت کوچک تر در مرز تعادل و توازن بین جماعت های معتدل و جماعت های تندرو رادیکال قرار دارند.
در سوی دیگر «جماعت اسلامی » است که در راس حرکتهای اسلامی غربستیز و بویژه ضدآمریکایی قرار دارد. این جماعت، با آن که دلایل قوی بر پیوند نزدیک آن با تشکیلات القاعده وجود ندارد، اما مقولاتی شبیه مقولات فکری القاعده را مبنای خود قرار داده است. شخصی که عمر فاروق خوانده میشود و گویا شهروند کویت و از زندانیان نیروهای آمریکایی است که در پایگاه هوایی بگرام افغانستان دستگیر شده، اعتراف کرده که در سلسله عملیات و انفجارات در کلیساهای اندونزی - که در شب سال نو 2001 م 18 کشته بر جای گذاشت - دست داشته است. وی ادعا کرده که تحت فرمان شیخ ابوبکر باعشیر - 64 ساله - که مقامات امنیتی او را رهبر معنوی جماعت اسلامی میدانند، بوده است. دستگاه های اطلاعاتی غربی و آمریکایی، بر این گمان اند که جماعت اسلامی، تشکیلات بزرگی است که در سراسر جنوب شرق آسیا گسترده است و اعضای آن روش تغییر قهرآمیز را در پیش گرفته و به دلیل مخالفتشان با افکار مگاواتی سوکارنو و مخالفت با حضور وی در راس دولت، در صدد ترور او هستند.
آمریکا و تروریسم بین المللی
جماعت اسلامی این اتهامات را به طور کلی رد میکند و بیانیه وزارت خارجه آمریکا را - که این جماعت را به سبب ارتباط با القاعده در لیست سازمانهای تروریستی قرار داده - اجحاف آمیز و فاقد بدیهی ترین قواعد عدالت دانسته است; زیرا واشنگتن در حالی این جماعت را مسئول عملیات بالی شناخته، که هیچ دلیلی بر این ادعا - حتی در داخل اندونزی - وجود ندارد.
یک تحلیلگر استرالیایی در صدد جست وجوی اسباب و عواملی برآمده که در فهم راز هدف قرار گرفته شدن استرالیاییها در عملیات بالی کمک کند. یکی از مواردی که وی بدان اشاره میکند، این است که استرالیا پیش از هر چیز، بزرگترین قدرت نظامی غربی در منطقه است و نقش این کشور در مسئله تیمور شرقی، احساس کینه و نفرت عمیقی را در مردم اندونزی پدید آورده است. این احساس با مرور زمان رنگ نباخته و بلکه پر رنگ تر شده است و حتی گروه هایی که در گذشته، چندان مخالفتی با استقلال جزیره تیمور شرقی نداشته اند، امروزه نسبت به استرالیا دل چرکین اند. تحلیل گر استرالیایی، این احساس منفی نسبت به استرالیا را یکی از انگیزه های احتمالی نهفته در پس پرده انفجار بالی می داند.
اما رییس کمیسیون بین المللی تحقیق درباره عملیات بالی، بر آن است که چندین فرضیه در این باره وجود دارد که باید با عیار حقایق سنجیده شود.
چه بسا این پرسش مطرح باشد که چرا جهانگردان استرالیایی، هدف عملیات قرار گرفته اند و آیا نزاعی سیاسی، منطقه ای و دینی در منطقه، جریان داشته که حادثه انفجار بالی، حکایت از آن میکند؟ هوگ وایت، مدیر مرکز مطالعات سیاسی استراتژیک استرالیا، تحلیلی قابل تامل تر ارائه داده است. وی می گوید: «عاملان عملیات انفجار بالی، گویا فرهنگ غربی را هدف قرار دادند; ولی مکان مورد هدف بسیار معروف و شاید به طور نمادین، نقش احتمالی استرالیا را در جنگ احتمالی با عراق، تداعی کند.» برخی دیگر از تحلیل گران معتقدند که تمام منطقه شرق آسیا، همواره در معرض عملیات های تروریستی ای است که جماعتهای اسلامی رادیکال و مخالف ارتباط منطقه با استراتژیهای آمریکا بدان دست میزنند.
اتحادیه اسلامی جنوب شرق آسیایی
در این چارچوب، دعوت جماعت اسلامی - که شیخ ابوبکر باعشیر زعامت آن را عهده دار است - به ایجاد اتحادیهای اسلامی، شامل اندونزی و مالزی و بخش مسلمان نشین فیلیپین - و به عبارت دیگر مسلمانان جنوب شرق آسیا - به هدف احیای کیان جغرافیایی اسلامی این منطقه که تا پیش از پا نهادن استعمارگران هلندی و اسپانیایی به این منطقه برقرار بود، قابل تامل است. با این وضع، اتهام دست داشتن در عملیات بالی به جماعت اسلامی و فشار غرب بر دولت مگاواتی سوکارنو - دختر بنیانگذار اندونزی جدید - برای مبارزه با جنبشهای اسلامی تندرو، به معنای سد راه رشد این گونه دعوتها و حرکتها است که از چالشهای دینی و مذهبی و ضعف خود، دولت تغذیه میکنند; دولتی که در تحقق آشتی و وفاق بین دستگاه های نظامی و امنیتی و به طور مشخص بین نیروهای مسلح و پلیس موفق نبوده است. واقع این است که جماعت های اسلامی در اندونزی، به لحاظ عملیاتی از گسترش اختلاف بین ارتش و پلیس که در گفته های مسئولان آنها آشکار است، بیشترین استفاده را برده اند. رهبر این جماعت، شیخ باعشیر اکنون در درمانگاهی در جاوه، تحت نظر قرار دارد.
جنبش «لشگر جهاد»
در مقابل، جنبش «لشگر جهاد» پس از عملیات انفجار بالی، ضربه های امنیتی شدیدی خورد. رهبر این جنبش، شیخ جعفر عمر که مقامات اندونزی، او را مسئول ردیف اول عملیات بالی می شناسد و مقامات آمریکایی او را یکی از خطرناک ترین تروریست های جهان نامیده بودند، محکوم به اقامت اجباری شد.
جنبش «لشگر جهاد» در آوریل سال 2000 میلادی تاسیس شد. این جنبش بیش از آن که برنامه سیاسی روشن داشته باشد، ماهیتی نظامیدارد. خود شیخ جعفر عمر، در مصاحبه ای مطبوعاتی انگیزه خود را از تشکیل این جنبش، چنین توضیح داد: «ما این جنبش را برای یاری رساندن به مسلمانان در منطقه شرقی اندونزی که هزاران تن از آنان در جزایر ملوک، قتل عام میشوند و دولت هم در این شرایط برای دفاع از آنان هیچ اقدامی نمیکند، تاسیس کرده ایم. ما چندین نامه برای عبدالرحمان جیبن و جانشینش عبدالرحمان وحید فرستادیم. اما دولت ها، در برابر تجاوزات مسیحیان، هیچ کمکی به مسلمانان نکردند. در چنین شرایطی چاره ای جز تاسیس جنبش «لشگر جهاد» اهل سنت و جماعت، به هدف حمایت از برادران مسلمانمان در اندونزی شرقی نداشتیم ». وی در پاسخ به پرسش از ماهیت فعالیت نظامی ای که این جنبش در پیش گرفته و تک تاز بودن این مبارزه و یا نهفته بودن هدفی سیاسی در پس این فعالیتها، ابراز داشت: خیر; ما در کنار فعالیت جهادی خود، به ترویج و تبلیغ اهل سنت و جماعت اقدام کرده ایم. ما مراکز علمی و بهداشتی و پرورشگاه هایی برای یتیمان جنگ های داخلی جزایر ملوک و... تاسیس کرده ایم.
درگیری و نزاع بین اسلام گرایان
عجیب این که جنبش لشگر جهاد، تنها با دولت و یا مسیحیان درگیر نیست; بلکه با دیگر جریان های اسلام گرا نیز سر ستیز دارد. این جنبش با جنبش جدایی خواه اسلام گرایی به نام جنبش گام که بسیاری آن را اسلام گرا و خواهان برپایی دولتی اسلامی میدانند، در استان آچه به شدت درگیر شده است. زمانی که جنبش گام اعلام کرد که خواهان اجرای شریعت اسلامی نیست و در پی جدایی از اندونزی است، بین این جنبش وجنبش لشگر جهاد درگیری های سختی روی داد. زمانی که جنبش گام از طرح توافق سیاسی بر سر صلح در جزایر ملوک برای پایان دادن به سه سال خشونت دینی بین مسلمانان و مسیحیان طرفداری کرد، جنبش لشگر جهاد آن را محکوم کرد و توطئه ای سیاسی بین دولت و مسیحیان علیه مسلمانان قلمداد کرد.
نمونه تیمور شرقی
جنبش لشگر جهاد معتقد است که اساس جهاد آن، درهم شکستن تحرکات جدایی طلبانه رو به رشد کنونی در مناطق آچه و اریان و جزایر ملوک است; زیرا سناریویی که اکنون در جزایر ملوک اتفاق می افتد، پیشتر در تیمور شرقی اتفاق افتاده است. سناریو این است که جدایی طلبان این مناطق، به بهانه این که مسلمانان از ساکنان اصلی این مناطق نیستند، آنان را وادار به کوچ میکنند. زمانی که مسلمانان تیمور شرقی را ترک کردند و دولت در حمایت از آنان دخالت نکرد، دولت های بیگانه (غربی) در حمایت از جدایی طلبان دخالت کردند و از خواسته جدایی طلبان مبنی بر همه پرسی برای استقلال، پشتیبانی کردند. جنبش لشگر جهاد، راه حل مشکل فعلی اندونزی را سرکوب جدایی طلبان از سوی دولت و ایفای نقش حفظ یکپارچگی اندونزی از سوی ارتش می داند. این روزها برخی حرکت های جدایی طلبانه جدید در تیمور غربی به راه افتاده که «جنبش جمهوری کل تیمور» خوانده میشود و برخی فرماندهان مسلح ارتش از آنان حمایت میکنند.
موضع «لشگر جهاد» نسبت به «القاعده »
رهبران لشگر جهاد، ایدههای تشکیل القاعده به رهبری اسامه بن لادن را رد میکنند و میگویند: ما اهل سنتیم و این جنبش با اسامه بن لادن و اعضای تشکیلات القاعده، هم فکر و هم نظر نیست، زیرا آنان اهل تکفیر و اهل خوارج اند و حکام مسلمان و علمای مسلمان را تکفیر میکنند و افکارشان فاسد است. با این حال ما به جهادمان با آمریکا ادامه خواهیم داد و وظیفه خود می دانیم تا هرکسی را که در حال جنگ با آمریکاست، تایید کنیم و وظیفه ما است که مسلمانان را دوست خود بدانیم و از کفار دوری جوییم. این روش ما است. با این حال باید بین جهاد علیه سلطه آمریکا و مبارزه با ضلالت های بن لادن، تمییز قایل شویم.
از سوی دیگر دولت آمریکا، لشگر جهاد را، جنبشی تروریستی می داند و علت آن تنها احتمال دست داشتن این جنبش در انفجار بالی نیست; بلکه پیش از این حادثه، سفیر آمریکا در جاکارتا اعلام کرده بود که خطرناک ترین جنبش تروریستی در اندونزی، جنبش لشگر جهاد است و جنبش تروریستی دیگری هم به نام جماعت اسلامی وجود دارد که تحت رهبری ابوبکر باعشیر است.
با این که باعشیر، انفجار بالی را محکوم نموده، اما دولت آمریکا او را به همکاری با تشکیلات القاعده متهم کرده است. سنگاپور نیز همین ادعا را مطرح کرده و مدعی شده است که برخی دستگیرشدگان، اعتراف کردهاند که براساس آموزش های شیخ باعشیر، اقدام به انجام عملیات تروریستی علیه مؤسسات آمریکایی موجود در سنگاپور - و از جمله سفارت و کنسولگری آمریکا - دست زده اند.
این پرسش درباره آینده اسلام سیاسی رادیکال اندونزی همچنان مطرح است که آیا این جریان، رو به اعتدال خواهد آورد و یا وارد چالش های سخت و تازه ای خواهد شد؟
مولف: محمد سخائی
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه
مجله پگاه حوزه دهم اسفند 1381، شماره 90