جریان تکفیر از نگاه پروفسور احمد محمود کریمه (مقاله)
جریان تکفیر از نگاه پروفسور احمد محمود کریمه عنوان مقالهای است به زبان فارسی [۱] که در آن به مساله آموزهها و مسائل اخلاقی در قرآن کریم پرداخته است. [۲]
چکیده
در این مقاله تلاش شده دیدگاه شیخ احمد محمود کریمه درباره جریان تکفیر و وهابیت بیان شود. نظرات استاد کریمه درباره موضوع یادشده به لحاظ اینکه وی بخشی از حیات علمی خویش را در عربستان سپری کرد میتواند نزدیکی زیادی با واقع داشته باشد. پروفسور کریمه یکی از شیوخ و اساتید بازنشسته دانشگاه الازهر مصر است. وی درباره تحصیلات خود میگوید: در ابتدای دهه شصت قرن گذشته، تحصیلات خود را در الازهر شریف آغاز کردم و بعد از کسب رتبه استادی مدت چهار سال در دبیرستانهای الازهر به عنوان معلم علوم دینی و عربی مشغول به کار شدم، و پس از آن به عربستان رفته و به مدت چهار سال در دانشگاه اسلامی «امام محمد بن سعود» و در مرکز علمیالقنفذة (از استانهای عربستان) به تدریس زبان و آداب عربی اشتغال داشتم. و مدت شش سال نیز در کشور عمان به تدریس پرداختم.
نخستیناندیشه ضد تکفیری در ذهن پروفسور کریمه
شیخ کریمه از سال 2000 با دیدن اوضاع نابسامان مسلمانان در جهت تقریب بین مذاهب فعالیتهائی را شروع کرد. در این راستا یک مؤسسه خیریه به نام «مؤسسة التآلف بین الناس الخیریة» تأسیس کرد. در این مؤسسه کتب مختلفی را در این زمینه تالیف و به اروپا و آمریکا ارسال نمود. وی در راستای وحدت اسلامی و نقداندیشه تکفیری دست به تالیف کتاب زده است که از جمله آنها عبارتاند از: «اعتزل تلک الفرق» «اسلام بلا فرق» «مع قضیة التکفیر فی الفقه الإسلامی» «حرمة التکفیر» «فتنة التکفیر» «الإرهاب داء و دواء»
شبهات تکفیریها در نگاه پروفسور کریمه
شیخ احمد کریمه شبهاتی که وهابیت علیه مسلمانان مطرح کردهاند را قبول ندارد. از جمله مساله برگذاری جشنها و تبرک به آثار پیامبرخدا و اولیاء الهی است. استاد کریمه درباره احتفال و تبرک میگوید: در مراسم میلاد امام حسین علیهالسلام در مصر در قاهره تقریبا ده میلیون نفر شرکت میکنند. مصریها اهل بیت را با لقب سید خطاب میکنند و بارگاه آنها در مصر مورد بیشترین احترام است. ما خاکی را که اهل بیت روی آن قدم گذاشتهاند دوست داریم و به آنها تبرک میجوییم و از آنها طلب شفاعت میکنیم. من کتابی علیه وهابیت نوشته ام به نام «نجاة والدیه» درباره نجات والدین پیامبر و اثبات ایمان آنها که این کتاب در ایران و عراق موجود است. ما عاشق آنها (اهل بیت) هستیم و من خاک زیر کفش آنها را میبوسم و سرمه چشمانم میکنم. این فقط نظر من نیست، بلکه نظر تمام مردم مصر است.
وی درباره مذهب شیعه نیز تحقیقاتی کرده بود اما با ارتباط نزدیک با علمای شیعه در لبنان و عراق و ایران شناخت بیشتری نسبت به شیعه پیدا کرد. وی میگوید: در کنفرانسی که با موضوع وحدت اسلامیدر تهران برگزار شده بود. شرکت کردم و با «سید علی خامنه ای» رهبر ایران ملاقات کردم. علمای الازهر شریف به مراجع شیعه و مذهب شیعه احترام میگذارند در زمینه فقه مقارن اسلامیدر کتابخانه دانشگاه الازهر بخش کاملی به فقه سایر مذاهب از جمله مذهب امامیه اختصاص دادهاند و محققان فقه مقارن، نظریات برادران شیعه را نیز نقل میکنند. نکته مهم دیگر اینکه در قانون محکمههای مصر در زمینه شاهد گرفتن بر طلاق بنا به فتوای شیعه در این زمینه عمل میشود با وجود اینکه الازهر سنی است.
موضع پروفسور کریمه در برابر توطئه تکفیریها
وی دراینباره میگوید: توطئههای اخیر علیه جهان عرب و اسلام و اقدامات سلفیه و وهابیت در کنار فعالیت گروههای تروریستی بر عملکرد علما تاثیر زیادی داشته و مشغول تصحیح مفاهیم انحرافی و مخدوش و اصلاح تفکرات اشتباه و غلط و تصحیح تصویر اسلام نزد دیگران شدهاند. این حرفها که [داعش و سلفیها] میگویند از الازهر صادر نشده است. الازهر تنها جریان سنی مذهب است که شیعه را به رسمیت شناخته است و ما دانشنامه فقهی داریم که وزارت اوقاف مصر منتشر کرده که در آن آرای حنفی، مالکی و شافعی و حنبلی ارائه شده و سپس فقه امامیه و زیدی و اباضی بدون قضاوت مطرح شده است. شیخ کریمه که به دنبال تقریب است به شدت بااندیشههای وهابی تکفیری مخالف است. وی میگوید: وهابیت مدعی سلفیت بوده و دین جدیدی را اختراع کرده است که مخالف جماعت مسلمانان است. پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم آنان را به صفت خوارج توصیف کرده و میفرماید: آنان جوانان کم سنّ و سال هستند که اهل نماز و روزه و قرآن هستند اما قرآن از حنجره آنان تجاوز نمیکند و همانطور که تیر از کمان خارج میشود آنان از اسلام خارج میشوند. حذیفه میگوید به پیامبرخدا عرض کردم یا رسول الله آنان را برایمان توصیف کنید آن حضرت فرمودند: آنها از اقوام عرب و به زبان ما سخن میگویند. حذیفه میگوید: گفتم در این زمان چه کار کنیم؟ حضرت فرمودند: به امام مسلمین اقتدا کنید و با جماعت مسلمین باشید. حذیفه میگوید اگر مسلمین امام و جماعت نداشتند چه کار کنیم؟ فرمودند: از این گروهها دوری کنید اگر چه روی درختی پناه ببری تا اینکه از دنیا بروی (آدرس؟؟). خداوند متعال در سوره انعام فرمود: «إِنَّ اَلَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اَللّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ» ﴿الأنعام/، 159: مسلماً کسانی که دینشان را بخش بخش کردند، وگروه گروه شدند، تو را هیچ پیوندی با آنان نیست، کار آنان فقط با خداست، سپس به اعمالی که همواره انجام میدادند، آگاهشان میکند.) و معروف است که مدعیان سلفیت با ادعاهای خرابکارانه، گروههای تکفیری را درست کردند اینها دشمن مسلمانان هستند. آنان علمای دین در دانشگاه الازهر و اخوان و صوفیه را تکفیر میکنند و درباره الازهر میگویند: اعتقادات اشعری فاسد است. تکفیریها مردم روی زمین را گمراه و کافر میدانند مگر کسانی که به عقائد آنها معتقد باشند. خروجی اعتقادات گروههای تکفیری دشمنی و کینه است. اینها آتش فتنه را در کشورهای اسلامیافروختهاند. امروز شما شبکههای ماهواره ای وهابی را ببینید که جز فحش و ناسزا و توهین به علماء چیزی نمیگویند. چهرههای تکفیریها تاریک و عبوس بوده و زبانهاشان افسار گسیخته است. اینها هیچ محبتی به مسلمانان و مردم مصر و الازهر ندارند. گروههای تکفیری طالبان و القاعده یا گروههای تکفیری در شمال مالی و لیبی و مصر از زیر عبای وهابیت تکفیری بیرون آمده است. در واقع وهابیت که خوارج زمانند، دشمن همه مسلمانان هستند که پیامبر خبر از آنها داده است. یکی از استنادات برای دشمنی اینها با مسلمانان و دانشگاه الازهر، مسموم شدن طلاب الازهر است. در واقع این اتفاقات، نقاب از چهره پلید، برداشت. تکفیریها در مساجد علیه الازهر سخن گفته و تهمتهای زیادی را به علمای الازهر زدهاند. البته به لطف خداوند مردم چهره واقعی این افراطگرایان را شناختهاند و اینها کمکهای خارجی زیادی را برای ضربه زدن به مصر، دریافت کردهاند.
ماهیت اعتقادی تکفیریها از دیدگاه استاد کریمه
در کتاب «فتنه التکفیر» اسنادی موجود است که حقائق درباره تکفیریها را روشن میسازد. علمای الازهر مومن و مسلمان هستند. این گروهها با حمایت امثال عربستان و قطر مدعی هستند که توحید را در مصر منتشر میکنند و گمان کردهاند مصر یک کشور مشرک است در حالی که مردم مصر اکثرا مسلمان هستند. اینها مدعی هستند که ما جلوی نفوذ مذهب شیعه را میگیریم. اگر این حرف درست باشد باید به سراغ شیعیان در عربستان بروند پس چرا عربستان را شیعه نمیکنند. در امارات نیز شیعیان هستند چرا امارات را شیعه نمیکنند؟ در قطر نیز همین طور است. اینها همه ادعاهای باطل آنهاست. این وهابیها میخواهند عقاید خودشان را به جای عقیده اشعری در الازهر غالب کنند. و به دروغ سخن از جلوگیری از نفوذ شیعه میزنند. آیا ما به خاطر دشمنی کشورهای خلیج با ایران، باید با شیعیان بجنگیم؟! ما به این سخنان کاری نداریم بلکه تکفیریها هستند که جنگ به راهانداختهاند و دین را به تاراج گذاشتهاند. تکفیریها دین را تغییر داده و اسلام صحیح را پنهان کرده و توحید سه گانه همانند مسیحیت به راهانداختهاند و برای خداوند جسمیت قائل شدهاند و گمان میکنند خداوند در آسمان ساکن است و دارای مسافت و مساحت است. من مردی مسلمان هستم و نسبت به مذهبی تعصبی ندارم. من شیعه نبوده و نیستم و صدها سال است از قدمت دانشگاه الازهر میگذرد و موردی گزارش نشده است که فردی شیعه شده باشد اینها تهمتهائی است که وهابی و تکفیری علیه علمای الازهر ترویج میدهند. خداوند را شاکریم که روش خوارج را برای همه بشریت روشن کرده است. کما اینکه در آیه: «وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اَللّهَ عَلى ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ اَلْخِصامِ»(البقرة/ 204: و از مردم کسی است که گفتارش در زندگی دنیا تو را خوش آید، و [برای اینکه چنین وانمود کند که زبانش با دلش یکی است] خدا را بر آنچه در دل دارد شاهد میگیرد، در حالی که سرسخت ترین دشمنان است.) شعارهائی شرعی که تکفیریها میدهند مانند خلافت اسلامی، راه حل اسلامی، سلف، صحابه، حاکمیت، الولاء و البرائة؛ از شعارهای اخوان قطبی و وهابی است که از اسلام به دور هستند. آیه میفرماید سخنان اینها تعجب آور است اما خداوند شهادت میدهد که اینها سرسخترین دشمن هستند. در ادامه آیه میفرماید: «وَ إِذا تَوَلّى سَعى فِی اَلْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ وَ اَللّهُ لا یُحِبُّ اَلْفَسادَ وَ إِذا قِیلَ لَهُ اِتَّقِ اَللّهَ أَخَذَتْهُ اَلْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ اَلْمِهادُ» ﴿البقرة/ 205 و 206: و هنگامیکه چنین دشمن سرسختی قدرت و حکومتی یابد، میکوشد که در زمین فساد و تباهی به بار آورد، و زراعت و نسل را نابود کند؛ و خدا فساد و تباهی را دوست ندارد. و چون به او گویند: از خدا پروا کن، غرور و سرسختی و تعصّب و لجاجت، او را به گناه وا میدارد؛ پس دوزخ او را بس است، و یقیناً بد جایگاهی است.) گمان میکنم این ویژگیها در آیات مذکور بر وهابیت و این گروههای تروریستی منطبق است و تفاوتی بین کسانی که مستقیما جنایات و کشتار را مستقیما انجام میدهند با کسانی که دستور میدهند ندارد. خداوند در سوره جاثیه میفرماید: «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اِتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» ﴿الجاثیة/ 23: پس آیا کسی که معبودش را هوای نفسش قرار داده دیدی؟) مردم سوال میکنند که این تکفیریها که عملیات انفجار را برنامهریزی میکنند دینشان کجا رفته است؟ در واقع اینها دین ندارند و مصداق آیه: «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اِتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اَللّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اَللّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ» ﴿الجاثیة/ 23 به بعد: پس آیا کسی که معبودش را هوای نفسش قرار داده دیدی؟ و خدا او را از روی علم و آگاهی خود بر اینکه شایسته هدایت نیست گمراه کرد، و بر گوش و دلش مُهرِ تیره بختی نهاد، و بر چشم دلش پرده ای قرار داده است، پس چه کسی است که بعد از خدا او را هدایت کند؟ آیا متذکّر حقایق نمی شوید؟) هستند.
شیخ قرضاوی از دیدگاه استاد کریمه
پروفسور احمدمحمود کریمه دراینباره گفته است: یکی از شیوخ تکفیریها شیخ قرضاوی است که فتوی به اباحه خون مردم مصر داده است؛ صدور این فتوی در حالی است که قرضاوی روایت پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم را دیده است که فرمود: «من اعان علی قتل مسلم و لو بشطر کلمة کتب بین عینیه آیسٌ من رحمة الله» (کسی که در جهت ریخته شدن خون مسلمانی کمکی کند و لو با گفتن یک کلمه در بین دو چشمان او نوشته میشود که او از حمه الهی ناامید است. سنن ابن ماجه، ج 2، ص 874، ح 2620؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج11، ص 79، ح 11102؛ الفتن لنعیم بن حماد، ج 1، ص 184، ح 484. مسند الفاروق لابن کثیر، ج 2، ص 439.) این روایت را امثال قرضاوی و دیگر مفتیان دیدهاند. ریختن خون ارثی است که از صفین و جمل و نهروان و کربلا به اینها رسیده است. اینها اسلامی که امنیت و امان را نوید میدهد معرفی نکردهاند، بلکه اسلام را به عنوان دین خونریز معرفی کردهاند. وهابیها حماقت دارند و دردی بی درمان گریبان آنها را گرفته است. وهابیها از هر مسلمانی غیر خودشان متنفر و بیزارند و حتی الازهر را تکفیر میکنند. آنها صوفیه و شیعه و مبلغان اسلامیو همه مدارس اسلامیجهان را تکفیر میکنند چون آنها نوادگان خوارج هستند و شکی نیست که آنها آلت دست استعمار معاصر هستند. من قرضاوی و کسانی که گمراه شدهاند را به خواندن موسوعه الفقهیه الکویتیه دعوت میکنم که لفظ استحلال را جستجو کنند. همه فقهاء اجماع دارند که اگر کسی حرامی را حلال کند از دین اسلام خارج است یعنی اگر بیاید و بگوید خون فلان مسلمان مباح است یا اینکه بگوید زنا حلال است یا اینکه قمار حلال است و علماء عمداً این کار را انجام دهند از اسلام خارج میشود. چرا؟ زیرا خداوند را تکذیب کرده است. پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم و صحابه را تکذیب کرده است و از اجماع مسلمانان خارج شده است. بنابراین اگر کسی خداوند و پیامبرش را تکذیب کند و فتوا به حلیت خون مسلمانی بدهد حکمش خروج از اسلام است. لذا به قرضاوی میگویم شما از اسلام خارج شدی و مرتد شدی من به او گفتم موسوعه فقهیه کویتیه را باز کن و ببین تو خون انسان بی گناهی را حلال دانستی و سپس از اسلام خارج شدی. بنابراین کسانی که خون مسلمانان را مباح میدانند، خودشان مرتد هستند.